امر تکوینی الهی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'واحد' به 'واحد'
جز (جایگزینی متن - '،[[' به '، [[') |
جز (جایگزینی متن - 'واحد' به 'واحد') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]، همان ایجاد [[خداوند]] است؛ به ذات شییء تعلق بگیرد یا به [[نظام]] صفات و [[افعال]] آن، و ایجاد [[خداوند]] چیزی جز وجود شییء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و [[قائم]] به [[خداوند]] است. توضیح آنکه وجودی که [[خداوند]] به موجودات [[افاضه]] میکند دارای دو نسبت است: نسبتی به [[خداوند]] که [[ملکوت]] شییء است و نسبتی به خود شییء، و از جهت نسبتی که با [[خداوند]] دارد همان امر الهی و کلمه ایجاد است که در [[قرآن]] از آن به قول {{متن قرآن|كُنْ}} و از نسبت دوم به {{متن قرآن|فَيَكُونُ}} تعبیر شده است:{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«پدیدآور آسمانها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«اوست که زنده میدارد و میمیراند و چون کاری را بخواهد تنها به آن میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره غافر، آیه ۶۸.</ref><ref>المیزان، ج۸، ص۱۵۱.</ref>. | *[[امر تکوینی]] و [[شأن]] [[الهی]]، همان ایجاد [[خداوند]] است؛ به ذات شییء تعلق بگیرد یا به [[نظام]] صفات و [[افعال]] آن، و ایجاد [[خداوند]] چیزی جز وجود شییء نیست؛ اما نه از هر جهتی بلکه از آن جهت که مستند و [[قائم]] به [[خداوند]] است. توضیح آنکه وجودی که [[خداوند]] به موجودات [[افاضه]] میکند دارای دو نسبت است: نسبتی به [[خداوند]] که [[ملکوت]] شییء است و نسبتی به خود شییء، و از جهت نسبتی که با [[خداوند]] دارد همان امر الهی و کلمه ایجاد است که در [[قرآن]] از آن به قول {{متن قرآن|كُنْ}} و از نسبت دوم به {{متن قرآن|فَيَكُونُ}} تعبیر شده است:{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود پس پاکا آنکه فرمانفرمایی هر چیز در دست اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره یس، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و نیز {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«پدیدآور آسمانها و زمین است و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی تواند بود که بشری به من دست نزده است؟» سوره آل عمران، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۵.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«اوست که زنده میدارد و میمیراند و چون کاری را بخواهد تنها به آن میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره غافر، آیه ۶۸.</ref><ref>المیزان، ج۸، ص۱۵۱.</ref>. | ||
*امر الهی فعل مختص به [[خداوند]] است و اسباب کونیّه که دارای تأثیرات تدریجی است در آن دخالتی ندارد و وجودی بالاتر از نشئه مادّه و ظرف زمان است: {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان میگوییم: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>. در این [[آیه]] مراد از قول [[الهی]]، [[شأن]] و امر [[خداوند]] است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۴.</ref>. | *امر الهی فعل مختص به [[خداوند]] است و اسباب کونیّه که دارای تأثیرات تدریجی است در آن دخالتی ندارد و وجودی بالاتر از نشئه مادّه و ظرف زمان است: {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان میگوییم: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>. در این [[آیه]] مراد از قول [[الهی]]، [[شأن]] و امر [[خداوند]] است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۴.</ref>. | ||
*امر الهی | *امر الهی واحد بوده و هیچگونه تدریجی در آن راه ندارد: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> در این [[آیه]] امر [[خداوند]] به چشم برهم زدن [[تشبیه]] شده است که این [[تشبیه]] برای نفی هرگونه تدریج است و از آن بر میآید که اشیایی که به تدریج و از طریق اسباب کونیّه حادث میشوند و دارای زمان و مکان هستند، جهت دیگری نیز دارند که آن جهت تهی از تدریج و خارج از حیطه زمان و مکان است و بنابر نظری اشیا از جهت اوّل [[خلق]] [[الهی]] بوده و از جهت دوم امر، قول و کلمه [[الهی]] هستند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>، بنابراین، عبارت {{متن قرآن|أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} بدین معنا نیست که لفظی وجود دارد که با تلفظ آن، شییء موجود میشود<ref> مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۹؛ الکشاف، ج۲، ص۶۰۶.</ref>، زیرا در این صورت وجود آن لفظ نیز محتاج به لفظی دیگر و این مستلزم [[تسلسل]] و [[باطل]] است و نیز معنای عبارت بالا این نیست که مخاطبی وجود دارد که خطاب [[الهی]] را میشنود، زیرا در صورت وجود مخاطب، [[افاضه]] وجود به آن بیمعنا خواهد بود، پس عبارت فوق برای بیان چگونگی [[افاضه]] وجود از طرف [[خداوند]]، بدون اینکه نیاز به چیزی داشته باشد و بدون [[تخلف]] و تدریج است<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۱۵.</ref>. برخی گفتهاند: این عبارت برای بیان آن است که ایجاد هر چیزی برای [[خداوند]] بسیار آسان است و این تعبیر مراد را بهتر میرساند<ref>مجمعالبیان، ج ۱، ص ۳۶۸؛ ج ۸ ص ۶۷۹.</ref> برخی این [[پرسش]] را مطرح کردهاند که آیا امر [[خداوند]] به وجود شییء در حال عدم آن چیز است یا در حال وجود آن؟ در صورت اول، [[امر]] کردن به معدوم ممکن نیست و در صورت دوم چیزی که وجود دارد امر کردن به حدوث آن معنا ندارد. سپس اقوال گوناگونی را ذکر کرده و در پایان این قول را برگزیدهاند که وجود شیء نه بر [[اراده]] و امر الهی مقدّم و نه از آن مو ٔ ّر است <ref>جامعالبیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۱۱ ـ ۷۱۲.</ref>. [[عارفان]] در پاسخ این [[پرسش]] گفتهاند: اشیا پیش از آنکه در خارج موجود شوند نسبت به وجود خارجی معدوماند؛ ولی ازلاً و ابدا با وجود [[علمی]] [[الهی]] موجودند <ref>شرح فصوص الحکم، ص ۷۵۴.</ref> و اشیا با وجود [[علمی]] خود خطاب [[الهی]] را شنیده و آن را پذیرفته و [[امتثال]] میکنند و وجود خارجی مییابند. اشیا به اعتبار وجود [[علمی]]، همان اعیان ثابتهاند که عبارتاند از صور معقوله [[اسمای الهی]] در [[علم]] [[خداوند]]<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۱.</ref> و همین اعیان به اعتبار دیگری حقایق موجودات خارجی هستند<ref>شرح فصوص الحکم، ص ۶۵.</ref>. گفته شده: در [[امر تکوینی]] بر خلاف [[امر تشریعی]] بین امر و [[مأمور]] هیچگونه مغایرتی نیست <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص ۲۴۸.</ref><ref>[[احمد جمالیزاده|جمالیزاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. | ||
==اوصاف [[امر تکوینی]]== | ==اوصاف [[امر تکوینی]]== | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
*در برخی از [[آیات]] آمده است که [[خداوند]] پس از [[آفرینش آدم]] {{ع}} به [[فرشتگان]] و [[ابلیس]] [[فرمان]] داد برای [[آدم]] [[سجده]] کنند که [[فرشتگان]] این امر را [[اطاعت]] کردند و [[ابلیس]] از آن [[سرپیچی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.</ref> برخی مراد از امر به [[سجده]] را [[امر تشریعی]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۲.</ref>؛ ولی برخی این نظریه را درست ندانستهاند؛ زیرا معتقدند [[امر تشریعی]] در مورد [[فرشتگان]] معنا ندارد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>؛ همچنین نمیتوان این امر را [[تکوینی]] دانست، زیرا [[تخلف]] از [[امر تکوینی]] ممکن نیست، در حالی که [[ابلیس]] از [[سجده]] کردن [[سرپیچی]] کرد<ref> تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۳.</ref>. برخی نیز آن را دو امر دانستهاند<ref>منشور جاوید، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref> که در این صورت میتوان گفت امر [[فرشتگان]] [[تکوینی]] و امر [[ابلیس]] [[تشریعی]] بود. گفته شده: با [[تدبّر]] در مجموع [[آیات]] مربوط به این موضوع به دست میآید که گرچه [[قرآن]] موضوع [[سجده]] برای [[آدم]] {{ع}} را به صورت قصههای [[اجتماعی]] که متضمّن امر و [[اطاعت]] و [[سرپیچی]] است [[نقل]] کرده؛ ولی این قصه در [[حقیقت]] تمثیلی برای [[تکوین]] است و مراد از آن این است که پیش از [[آفرینش آدم]] {{ع}} [[مقام قرب]] و بُعد و راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] از یکدیگر جدا نبود و [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] در [[مقام]] [[قدس]] بود و چیزی آنها را از یکدیگر جدا نمیکرد؛ ولی با [[آفرینش آدم]] {{ع}} راه [[سلوک]] به سوی [[خدا]] به دو راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] تقسیم شد و [[مقام قرب]] از [[مقام]] بعد جدا گشت و [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] متمیّز گشته و از [[مقام قرب]] رانده شد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>. | *در برخی از [[آیات]] آمده است که [[خداوند]] پس از [[آفرینش آدم]] {{ع}} به [[فرشتگان]] و [[ابلیس]] [[فرمان]] داد برای [[آدم]] [[سجده]] کنند که [[فرشتگان]] این امر را [[اطاعت]] کردند و [[ابلیس]] از آن [[سرپیچی]] کرد: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمیگزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهرهنگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریدهای؟» سوره اسراء، آیه ۶۱.</ref> برخی مراد از امر به [[سجده]] را [[امر تشریعی]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۲.</ref>؛ ولی برخی این نظریه را درست ندانستهاند؛ زیرا معتقدند [[امر تشریعی]] در مورد [[فرشتگان]] معنا ندارد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>؛ همچنین نمیتوان این امر را [[تکوینی]] دانست، زیرا [[تخلف]] از [[امر تکوینی]] ممکن نیست، در حالی که [[ابلیس]] از [[سجده]] کردن [[سرپیچی]] کرد<ref> تفسیر موضوعی، ج ۶، ص ۲۴۳.</ref>. برخی نیز آن را دو امر دانستهاند<ref>منشور جاوید، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref> که در این صورت میتوان گفت امر [[فرشتگان]] [[تکوینی]] و امر [[ابلیس]] [[تشریعی]] بود. گفته شده: با [[تدبّر]] در مجموع [[آیات]] مربوط به این موضوع به دست میآید که گرچه [[قرآن]] موضوع [[سجده]] برای [[آدم]] {{ع}} را به صورت قصههای [[اجتماعی]] که متضمّن امر و [[اطاعت]] و [[سرپیچی]] است [[نقل]] کرده؛ ولی این قصه در [[حقیقت]] تمثیلی برای [[تکوین]] است و مراد از آن این است که پیش از [[آفرینش آدم]] {{ع}} [[مقام قرب]] و بُعد و راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] از یکدیگر جدا نبود و [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] در [[مقام]] [[قدس]] بود و چیزی آنها را از یکدیگر جدا نمیکرد؛ ولی با [[آفرینش آدم]] {{ع}} راه [[سلوک]] به سوی [[خدا]] به دو راه [[سعادت]] و [[شقاوت]] تقسیم شد و [[مقام قرب]] از [[مقام]] بعد جدا گشت و [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] متمیّز گشته و از [[مقام قرب]] رانده شد<ref>المیزان، ج ۸، ص ۲۴.</ref>. | ||
==[[روح]] و [[امر تکوینی]]== | ==[[روح]] و [[امر تکوینی]]== | ||
*[[روح]] در لغت مبدأ [[حیات]] است که با آن، موجود زنده [[قادر]] به [[احساس]] و حرکت ارادی میشود <ref>مفردات، ص۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>. [[حقیقت]] [[ روح]] حقیقتی | *[[روح]] در لغت مبدأ [[حیات]] است که با آن، موجود زنده [[قادر]] به [[احساس]] و حرکت ارادی میشود <ref>مفردات، ص۳۶۹، «روح»؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۹۵.</ref>. [[حقیقت]] [[ روح]] حقیقتی واحد و دارای مراتب و درجات است. مرتبهای از آن در حیوانات است، مرتبهای در [[عامّه]] [[انسانها]] {{متن قرآن|ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس او را باندام برآورد و از روح خویش در او دمید و برایتان گوش و چشمان و دلها را پدیدار کرد، (امّا) اندک سپاس میگزارید» سوره سجده، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}<ref>«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref>، مرتبهای در انسانهای [[مؤمن]] {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بیگمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>، مرتبهای همراه [[فرشتگان]] {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref> و مرتبهای از آن برای [[تأیید]] [[پیامبران]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۷؛ ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>.[[ روح]] در [[حقیقت]] موجودی مستقل و دارای [[حیات]]، [[علم]] و [[قدرت]] است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۵.</ref>. براساس روایاتی این موجود عالی رتبه، [[فرشته]] نیست و [[مقام]] آن از همه [[فرشتگان]] [[برتر]] است <ref>البرهان، ج ۳، ص ۵۸۳ ـ ۵۸۴.</ref>. | ||
* [[مشرکان]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[حقیقت]] مطلق [[روح]] که در [[قرآن]] وارد شده بود پرسیدند. [[قرآن]] در پاسخ آنها به بیان [[حقیقت]] [[ روح]] و مرتبه برین آن پرداخت و [[روح]] را از سنخ امر الهی دانست:{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>. | * [[مشرکان]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره [[حقیقت]] مطلق [[روح]] که در [[قرآن]] وارد شده بود پرسیدند. [[قرآن]] در پاسخ آنها به بیان [[حقیقت]] [[ روح]] و مرتبه برین آن پرداخت و [[روح]] را از سنخ امر الهی دانست:{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح میپرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی ندادهاند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۱۹۸.</ref>. | ||
*از [[آیات قرآن]] برمیآید که [[روح]] از سنخ امر الهی و کلمه ایجاد و از سنخ [[ملکوت]] است، در نتیجه [[روح]] کلمه [[حیات]] است که [[خداوند]] آن را بر اشیا [[القا]] کرده و آنها را زنده میکند<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. [[خداوند]] [[ روح]] را به همراه [[فرشتگان]] نازل کرده و آن را در [[جان]] هر [[پیامبری]] که بخواهد [[القا]] میکند، تا به این صورت، [[معارف الهی]] بر آن [[پیامبر]] [[افاضه]] شود: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. برخی [[روح]] را در این [[آیه]]، [[وحی]] یا [[قرآن]]، [[ جبرئیل]]، [[رحمت]]، [[هدایت]] یا [[ارواح]] [[انسانها]] دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۵.</ref>. برخی نیز در [[آیه]] {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref> عبارت {{متن قرآن|مِنْ أَمْرِهِ}} را به معنای "بأمره" دانستهاند <ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۵۳۷؛ ج ۸، ص ۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص ۲۲۰.</ref> که براساس آن معنای دو [[آیه]] با آنچه گفته شد تفاوت پیدا میکند. [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان داشته است که [[معارف الهی]] و احکامی که نزد آن [[حضرت]] است و [[مردم]] را به سوی آنها فرا میخواند، از خود ایشان نیست، بلکه به واسطه نازل کردن [[روح]] بر آن [[حضرت]] این [[معارف]] به وی [[افاضه]] شده و پیش از [[نزول]] [[روح]] ایشان نمیدانستند کتاب و [[ایمان]] چیست: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref><ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۷۵.</ref>. [[روح]] در [[شب قدر]] نیز به همراه [[فرشتگان]] نازل میشود{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند» سوره قدر، آیه ۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref><ref>[[احمد جمالیزاده|جمالیزاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. | *از [[آیات قرآن]] برمیآید که [[روح]] از سنخ امر الهی و کلمه ایجاد و از سنخ [[ملکوت]] است، در نتیجه [[روح]] کلمه [[حیات]] است که [[خداوند]] آن را بر اشیا [[القا]] کرده و آنها را زنده میکند<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. [[خداوند]] [[ روح]] را به همراه [[فرشتگان]] نازل کرده و آن را در [[جان]] هر [[پیامبری]] که بخواهد [[القا]] میکند، تا به این صورت، [[معارف الهی]] بر آن [[پیامبر]] [[افاضه]] شود: {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref><ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۰۶.</ref>. برخی [[روح]] را در این [[آیه]]، [[وحی]] یا [[قرآن]]، [[ جبرئیل]]، [[رحمت]]، [[هدایت]] یا [[ارواح]] [[انسانها]] دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۴۵.</ref>. برخی نیز در [[آیه]] {{متن قرآن|يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ}}<ref>«فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو میفرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید» سوره نحل، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ}}<ref>«(او) برفرازنده رتبگان ، دارای اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است؛ روح (القدس) را از امر خویش نزد هر کس از بندگانش که بخواهد (برای رساندن وحی) میفرستد تا روز همدیداری را بیم دهد» سوره غافر، آیه ۱۵.</ref> عبارت {{متن قرآن|مِنْ أَمْرِهِ}} را به معنای "بأمره" دانستهاند <ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۵۳۷؛ ج ۸، ص ۸۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص ۲۲۰.</ref> که براساس آن معنای دو [[آیه]] با آنچه گفته شد تفاوت پیدا میکند. [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} بیان داشته است که [[معارف الهی]] و احکامی که نزد آن [[حضرت]] است و [[مردم]] را به سوی آنها فرا میخواند، از خود ایشان نیست، بلکه به واسطه نازل کردن [[روح]] بر آن [[حضرت]] این [[معارف]] به وی [[افاضه]] شده و پیش از [[نزول]] [[روح]] ایشان نمیدانستند کتاب و [[ایمان]] چیست: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref><ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۷۵.</ref>. [[روح]] در [[شب قدر]] نیز به همراه [[فرشتگان]] نازل میشود{{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>«فرشتگان و روح (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند» سوره قدر، آیه ۴.</ref><ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۰۷.</ref><ref>[[احمد جمالیزاده|جمالیزاده، احمد]]، [[ امر الهی (مقاله)| امر الهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>. |