پرش به محتوا

جهان‌بینی سیاسی معتقد به خدای غیر فعال: تفاوت میان نسخه‌ها

تغییرمسیر به سکولاریسم دینی
(تغییرمسیر به سکولاریسم دینی)
برچسب: تغییر مسیر جدید
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
#تغییر_مسیر [[سکولاریسم دینی]]
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جهان‌بینی سیاسی]]''' است. "'''[[جهان‌بینی سیاسی معتقد به خدای غیر فعال]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[جهان‌بینی سیاسی معتقد به خدای غیر فعال در تاریخ اسلامی]] | [[جهان‌بینی سیاسی معتقد به خدای غیر فعال در فقه سیاسی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جهان‌بینی سیاسی معتقد به خدای غیر فعال (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
*[[جهان‌بینی]] [[معتقد]] به خدای غیر فعال یا [[سکولاریزم دینی]]، [[خدا]] و سپس [[دین]] را از صحنۀ [[زندگی]] کنار می‌گذارد و [[معتقد]] است که [[خدا]] و [[دین خدا]] نباید در امور [[بشر]] دخالت کنند؛ زیرا دخالت [[خدا]] در امور مخلوقات به طور عموم، در همان لحظه‌های نخستین [[آفرینش]] به پایان رسیده و [[خدا]] پس از [[آفرینش جهان]] و [[انسان]]، همه را به حال خود واگذاشته و خود به استراحت مطلق [[پناه]] برده است.
*نتیجۀ این [[جهان‌بینی]] در عرصۀ [[سیاست]]، [[جدایی دین از سیاست]] است. بنابر این طرز [[تفکر]]، [[دین]] نباید به عرصه‌های مربوط به [[زندگی دنیوی]] [[انسان]] کاری داشته باشد. بنابراین، [[دین]] از [[سیاست]] جداست، و [[دین]] و نهادها و شخصیت‌های [[دینی]] باید از حوزۀ [[سیاست]] و به طور عموم، دخالت در [[زندگی دنیوی]] [[بشر]] برون نگهداشته شوند.
*این طرز [[تفکر]] از دوران رنسانس و در نتیجۀ عملکرد بد [[کلیسا]] در قرون وسطی در اروپا شایع شد و بر این اساس، تعداد کثیری از فلاسفۀ اروپا با دست‌آویز قراردادن [[تاریخ]] سیاه [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[کلیسا]] در قرون وسطی و بر اساس همان تفکری که قبلاً اشاره کردیم، مبنی بر [[پندار]] "[[دین]] مساوی با [[مسیحیت]] است" و "[[رهبری سیاسی]] [[دینی]] به معنای [[رهبری سیاسی]] کلیساست" دخالت [[دین]] را در [[شئون]] [[سیاسی]]، منشأ [[ظلم]] و [[استبداد]] [[سیاسی]] برشمردند و در نهایت به جدایی [[دین]] به طور مطلق از [[سیاست]]، و ممنوعیت دخالت [[رهبران]] [[دینی]] در امور و [[شئون]] [[سیاسی]] [[مردم]] قائل شدند.
*این طرز [[تفکر]] به تدریج به [[جهان اسلام]] نیز منتقل گردید. برخی از متفکران [[جهان اسلام]] نیز وقتی با [[ستم]] و [[استبداد]] [[نظام]] [[خلافت]] روبرو شدند، [[جور]] و [[ستم]] خلفای [[اموی]] و [[عباسی]] و سپس [[عثمانی]] را [[مشاهده]] کردند؛ این مدعیان [[خلافت]] را که مدّعی [[خلافت اسلامی]] و [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} بودند، در این مدعا صادق و [[راستگو]] پنداشتند و بر این اساس، [[گناه]] [[ظلم و جور]] این [[مدّعیان دروغین]] [[جانشینی رسول خدا]]{{صل}} را به پای [[اسلام]] و [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} نوشتند و لهذا با اصل دخالت [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} و [[دین]] در امر [[سیاست]] به [[مخالفت]] برخاستند.
*اندیشۀ [[جدایی دین از سیاست]] در میان [[جوامع اسلامی]]، عمدتاً در آغاز [[فروپاشی]] [[خلافت]] [[عثمانی]] شیوع یافت و نخستین کسی که [[پرچم]] [[جدایی دین از سیاست]] را در اندیشۀ [[اسلامی]] برافراشت، شیخ [[علی عبدالرازق]] از شیوخ جامعۀ الأزهر [[مصر]] بود که با انتشار [[کتاب]] "الإسلام و أصول الحکم" در سال ۱۹۲۵ میلادی، نظریۀ [[جدایی دین از سیاست]] و سیاسی نبودن [[دین اسلام]] و نیز الهی نبودن [[زمامداری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای او را مطرح ساخت. نامبرده در کتاب مذکور در یکجا می‌گوید: "همۀ آنچه [[اسلام]] [[تشریع]] کرده و [[پیامبر]] [[مسلمانان]] را ملزم به آن فرموده است از نظام‌ها و [[قواعد]] و [[آداب]] به هیچ وجه نه از روش‌های [[حکومت]] [[سیاسی]]، و نه از نظام‌های [[دولت]] [[مدنی]] بوده است"<ref>{{عربی|إنّ كل ما شرعه الإسلام و أخذ به النبي المسلمين من انظمة و قواعد و آداب لم يكن في شيء كثير ولا قليل من أساليب الحكم السياسي ولا من أنظمة الدولة المدنية}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.</ref>.
*و نیز می‌گوید: "تمام آنچه [[اسلام]] آورده از [[عقاید]] و معاملات و [[آداب]] و کیفرها، همگی [[احکام شرعی]] [[دینی]] خالص‌اند"<ref>{{عربی|إن كل ما جاء به الإسلام من عقائد و معاملات و آداب و عقوبات فإنما هو شرع ديني خالص}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۷۱.</ref>.
*و نیز می‌گوید: "جستجو کن تمام آنچه در [[قرآن]] آمده هیچگونه اثری نه [[آشکار]] و نه [[پنهان]] از آنچه آن را رنگ و [[وصف]] [[سیاسی]] [[دین اسلام]] می‌پندارند وجود ندارد، و در میان [[احادیث]] و [[روایات]] [[پیامبر]] نیز جستجو کن هیچ برهانی بر آن جز [[گمان]] نخواهی یافت {{متن قرآن|وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref>"<ref>{{عربی|التمس ما بين دفّتي المصحف الكريم أثراً ظاهراً أو خفياً لما يريدون أن يعتقدوا من صفة سياسية للدين الإسلامي، ثم التمس ذلك الأثر مبلغ جهدك بين أحاديث النبي{{صل}}... فإنك لن تجد عليها برهاناً إِلَّا الظَّنَّ}} {{متن قرآن|وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۵۱.</ref>.
*و دربارۀ [[رهبری]] [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌گوید: "[[رهبری]] [[پیامبر]]{{صل}} [[رهبری]] [[دعوت]] [[راستین]] به سوی [[خدا]] و [[ابلاغ رسالت]] او بود نه [[رهبری]] [[سلطنت]] و [[مُلک]]؛ [[رهبری]] [[رسول خدا]] رسالتی [[دینی]] و [[حکم]] [[نبوی]] بود نه [[حکم]] [[سلاطین]]"<ref>{{عربی|تلك زعامة الدعوة الصادقة إلی الله و إبلاغ رسالته، لا زعامة الملك إنها رسالة و دين و حكم النبوة لا حكم السلاطين}}؛ علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۱۴۱.</ref>.
*با کمال [[تأسّف]] و به صراحت باید گفت: این قبیل ادّعاها ناشی از [[ضعف]] معلومات [[دینی]] است از یک سو، و عدم آشنایی با اصول و مبادی [[علم]] [[سیاست]] است از سوی دیگر، و به ویژه ناشی از نادیده انگاشتن غیر منطقی و متعصبانه صدها [[آیه]] و روایتی است که با اسانید غالباً متقن و صحیح دربارۀ مسئلۀ [[خلافت]] و [[امامت]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} آمده است. نه تنها [[اسلام]] [[نظام سیاسی]] جامع و کاملی برای [[جامعۀ بشر]] ارائه کرده است و [[رسول اکرم]]{{صل}} و خلفای برحق او، آن را [[اجرا]] نموده‌اند که [[سیاست]] را منحصراً [[حق]] [[خداوند]] می‌داند و شریک نمودن غیر [[خدا]] را در [[حقّ]] [[حاکمیت]]، یکی از بدترین انواع [[شرک]] دانسته و آن را با [[توحید الهی]] مغایر و در تضاد می‌داند.
*این طرز [[تفکر]] درباره [[سیاست]]، نظیر [[سکولاریزم دینی]] در اروپا عمدتاً ناشی از عملکرد ظالمانۀ [[پادشاهان]] و سلاطینی است که به [[دروغ]] خود را خلیفۀ [[رسول خدا]]{{صل}} معرفی می‌کردند و [[حکومت]] و [[سلطنت]] خود را [[حکومتی]] [[اسلامی]] و سلطنتی مبنی بر [[شریعت اسلام]] معرفی می‌کردند؛ و [[قضاوت]] دربارۀ [[دین]] و [[اسلام حقیقی]] و [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] براساس آن است. اثرپذیری طرز [[تفکر]] شیخ [[علی عبدالرازق]]، از [[انحراف]] عملی [[مدعیان دروغین]] [[خلافت اسلامی]] و تعمیم غیر منصفانه و ظالمانۀ آن بر [[رهبران]] [[راستین]] را می‌توان در این عبارت او به روشنی دریافت: "به هیچ وجه جای [[شک و تردید]] نیست که همواره [[اعمال]] [[زور]] اساس [[خلافت]] بوده و [[تاریخ]] به یاد ندارد خلیفه‌ای را مگر آنکه به [[ذهن]]، [[ارعاب]] مسلحانه‌ای که او را احاطه کرده تداعی کند و آن چتر [[اعمال]] زوری که بر سرش سایه افکنده و شمشیرهای برهنه‌ای که از او [[حمایت]] می‌کرده‌اند و اگر [[خوف]] [[زیاده‌روی]] نبود برای خواننده عرضه می‌کردیم سلسلۀ [[خلافت]] تا زمان حاضر را که در هر حلقه از حلقات آنان نقش برجستۀ [[اعمال]] [[زور]] و [[قهر]] را ببیند، تا معلوم گردد که آنچه آن را [[عرش]] [[خلافت]] نامیدند، جز بر روی سرهای بریدۀ [[انسان‌ها]] برپا نشده و جز بر روی گردن آنها مستقر نگشته و آنچه آن را تاج [[خلافت]] می‌نامند، حیاتی جز با [[سلب]] [[حیات]] [[انسان‌ها]] نیافته و به جز از راه [[سلب]] نیروی [[انسان‌ها]] نیرو نگرفته و آنچه از [[عظمت]] و بزرگی یافته تنها از راه [[سلب]] [[عظمت]] و بزرگی [[انسان‌ها]] به دست آمده است"<ref>{{عربی|لا نشك مطلقاً في أن الغلبة كانت دائماً عماد الخلافة و لايذكر التاريخ لنا خليفة إلا اقترن في أذهاننا بتلك الرهبة المسلحة التي تحوطه و القوة القاهرة التي تظله و السيوف المصلته التي تذود عنه و لولا أن نرتكب شططاً لعرضنا علی القارئ سلسلة الخلافة إلی وقتنا هذا ليری علی كل حلقة من حلقاتها طابع القهر والغلبة و ليتبين أن ذلك الذي يسمّی عرشاً لا يرتفع إلا علی رؤوس البشر و لايستقر إلا فوق أعناقهم؛ و أن ذلك الذي يسمّی تاجاً لاحياة له إلا بما يأخذ من حياة البشر و لاقوة إلا بما يغتال من قوتهم و لا عظمة له و لا كرامة إلا بما يسلب من عظمتهم و كرامتهم}}علی عبدالرازق، الإسلام و أصول الحکم، ص۷۱.</ref>.
*حقیقتی بسیار روشن است که [[رهبران]] [[راستین]] [[اسلام]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و در رأس آنان [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] او؛ به ویژه [[سیدالشهداء]] [[حسین بن علی]]{{ع}} و [[پیروان]] آنها در طول [[تاریخ اسلام]] همواره [[منادی حق]] و [[عدالت]] بوده‌اند و در راه [[مبارزه]] برای برقراری [[دین]] و [[آیین]] [[راستین]] [[رسول خدا]]{{صل}} که مبتنی بر [[عدالت]] و [[برادری]] است، همۀ هستی خود را [[فدا]] کرده‌اند. *اینان در مبارزه‌ای مداوم علیه [[مدّعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} پردۀ [[تزویر]] و [[فریب]] را از چهرۀ آنان کنار زدند و چهرۀ [[حقیقی]] مدعیانی چون [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای بنی [[مروان]] و [[بنی عباس]] را برای [[جامعۀ بشر]] و جامعۀ [[مسلمین]] [[آشکار]] ساختند و اندیشه‌ها و [[معارف]] [[ناب]] [[اسلامی]] مربوط به [[زندگی]] عادلانۀ [[انسان]] و [[سیاست]] فضیلت محور [[اسلامی]] را شرح و [[تبیین]] کردند و نمونههای عملی آن را در سیرۀ [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سایر [[پیروان]] [[راستین]] آنها به نمایش گذاشتند.
*سیرۀ بسیار متفاوت [[سیاست]] [[نبوی]] و [[علوی]] با [[سیاست]] أموی و [[عباسی]] و سایر [[مدعیان دروغین]] [[خلافت رسول خدا]]{{صل}} افزون بر اینکه ابعاد [[سیاست]] [[راستین]] [[اسلام]] را [[تبیین]] می‌کند، [[برهان]] روشنی بر امکان ایجاد [[حکومتی]] بر مبنای [[عدل]] [[راستین]] در [[جامعۀ بشر]] است.
*در [[جهان‌بینی]] [[اسلامی]]، [[سیاست]] [[جایگاه]] والایی دارد و اصولاً [[حاکمیت]] و [[سیاست]]، در اصل از [[شئون]] مختصّۀ [[ذات باری تعالی]] است و [[رسولان]] و [[امامان]] و [[فقیهان]] [[عادل]] با پیمانی که با [[خدا]] - مبنی بر [[اجرای عدالت]] و احقاق [[حقوق]] [[انسان‌ها]] در [[دفاع از مظلومان]] بسته‌اند - از سوی [[خداوند]]، مکلّف به اقامۀ [[حکومت عدل الهی]] شده و اختیارات [[حکومتی]] به آنان واگذار شده است.
*نه تنها [[سیاست]] قابل انفکاک از [[دین]] نیست، که [[دین]] چیزی جز [[سیاست الهی]] در [[حق]] [[بندگان]] نیست و این مدّعا را نه تنها [[عقل]]، که متون قطعی الصّحۀ [[کتاب و سنت]] به روشنی و [[قاطعیت]] نشان داده و بر این [[حقیقت]] گواهند که کلّیۀ [[پیامبران]] در طول [[تاریخ]] برای اقامۀ [[عدل]] در [[جامعۀ بشر]] آمدند و از سوی [[خداوند]] به عنوان [[حاکمان]] [[عادل]] [[زمین]] و [[جامعۀ بشر]] معرفی شده و [[مأموریت]] اصلیشان ظلم ستیزی و عدالت گستری بوده است. [[قرآن کریم]] در [[وصف]] [[رسالت]] [[انبیاء]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«همانا رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنان کتاب و میزان را فروفرستادیم تا مردم قسط را به پا دارند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. و در [[وصف]] [[رسالت]] [[نبی اکرم]] [[محمد مصطفی]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«مأمور شده‌ام که عدل را میان شما برپا دارم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>.
*در گذشته گفتیم اندیشۀ عدم دخالت [[دین]] در [[سیاست]]، بر [[اعتقاد]] به خدای غیر فعال مبتنی است؛ در حالی که [[اعتقاد]] به خدای غیر فعال با اصل [[یکتاپرستی]] و [[اعتقاد]] به [[آفریدگار]] یکتا در تناقض است. [[اعتقاد]] به [[آفریدگار]] یکتا با تعطیل فعل [[الهی]] و [[اعتقاد]] به بازنشستگی [[خداوند]] تناقض دارد؛ زیرا [[فقر]] ذاتی ممکنات که [[نیازمندی]] آنان را در هستی خویش به [[آفریدگار]] نتیجه می‌دهد، [[نیازمندی]] آنان را در کلّیۀ [[افعال]] و آثار و در همۀ زمان‌ها و احوال نیز [[اثبات]] می‌کند. بی‌نیازی ممکن از [[آفریدگار]] در هر مقطع زمانی و به هر حد و اندازه که باشد با [[فقر]] ذاتی ممکن سازگار نیست. [[فقر]] ذاتی ممکن؛ همانگونه که موجب [[نیازمندی]] او به [[آفریدگار]] در [[آفرینش]] و [[خلقت]] نخستین است، موجب [[فقر]] همیشگی و بدون استثنای او به آفرینندۀ خویش در تداوم وجود و در همۀ احوال و آثار و صفات و [[افعال]] است.
*[[نیازمندی]] ممکنات به [[خداوند]] در [[افعال]] و آثار خویش، به معنای [[حاکمیت]] [[علی]] الاطلاق و [[مدبریت]] نامحدود [[خدای متعال]] نسبت به کلّیۀ موجودات در سراسر [[جهان هستی]] است. [[حاکمیت]] بدون شریک و انباز [[خدا]] بر سراسر [[جهان هستی]] در منابع کلیۀ [[ادیان توحیدی]] به ویژه [[اسلام]] مورد تأکید فراوان قرار گرفته است.
*[[خدای متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«نهان آسمان‌ها و زمین برای اوست بینایی بیننده‌تر از او نیست شنوایی شنونده‌تر از او نیست، آنان را سرپرستی جز او نیست، و او در حکمش کسی را شریک و انباز خویش نمی‌پذیرد» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref>.
*و نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«بگو: ستایش از آنِ خداوندی است که فرزندی برنگزیده و او را در پادشاهی شریکی نیست و او را سرپرستی خوارکننده نیست و او را به برترین بزرگداشتی بزرگدار» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>.
*در این دو [[آیه]] بر این [[حقیقت]] تأکید شده که [[ملک]] و [[سلطنت]] و [[حکم]] و [[حاکمیت]] تنها از آن خداست و [[خدا]] را در [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] و [[مُلک]]، شریک و انبازی نیست.
*در [[قرآن کریم]] [[آیات]] فراوانی به صراحت و بدون هرگونه ابهام و اجمالی [[توحید خداوند]] [[متعال]] را در [[مُلک]] و [[حاکمیت]] و [[تدبیر]] [[جهان]] مورد تأکید قرار داده‌اند و برای کسانی که کمی با [[مفاهیم قرآنی]] و مضامین [[سنت رسول خدا]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} آشنا باشند، [[توحید خداوند]] در [[حاکمیت]] و [[مُلک]] از بدیهیات و مسلّمات روشن و قطعی [[قرآن]] و [[سنت]] به‌شمار می‌آید.
*در اینجا در صدد پرداختن به عقیدۀ سایر [[ادیان توحیدی]] نیستیم، لکن برای آنان که با منابع [[دینی]] [[یهود]] و [[نصاری]] نیز آشنایند روشن است که [[توحید]] در [[مُلک]] و [[حاکمیت]] مطلق [[خدای متعال]] بر سراسر [[جهان هستی]] از ازل تا ابد در منابع [[دینی]] این [[ادیان]] نیز از مسلّمات قطعی است.
*[[دین]] اصولاً به معنای شریعتی است که [[خداوند]] برای [[اعمال]] [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] خویش بر [[جامعۀ بشر]]، به وسیلۀ [[انبیاء]] و [[رسولان الهی]] فرستاده است و اصلی‌ترین [[مأموریت]] [[انبیاء]] و [[رسولان]]، برقراری [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] [[الهی]] در [[جامعۀ بشر]] بوده است<ref>دلایل مربوط به این مطلب را در آینده مشروحاً بیان خواهیم کرد. آیات فراوان قرآنی، حقیقت مذکور را مورد تأکید قرار داده‌اند، از جمله: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} «هیچ فرستاده‌ای نفرستادیم مگر برای آنکه اطاعت شود به اذن خدا» (سوره نساء، آیه ۶۴).</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۳۲-۱۴۲.</ref>.
 
==منابع==
* [[پرونده:11123.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|'''فقه نظام سیاسی اسلام ج۱''']]
 
==جستارهای وابسته==
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
[[رده:مدخل‌]]
[[رده:جهان‌بینی فلسفی]]
[[رده:جهان‌بینی سیاسی]]
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش