چشمانداز جنگ نهروان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[خوارج]] از دلِ فتنهای برآمدند که در [[کوفه]] جای گرفته بود و به نامِ قُراء ([[قاریان]]) شناخته میشد. آغاز پیدایی ایشان، در سایه احساساتی بود که در روزهای واپسینِ [[نبرد]] [[صِفین]] برانگیخته شد و شدت گرفت. این حرکت مبتنی بر خاستگاههای [[فکری]] و اندیشهای نبود. [[فرماندهی]] نظامی آنان بر عهده شَبَث بن رِبعی بود و [[رهبری دینی]] و فکریشان را [[عبد الله بن کواء]] بر عهده داشت. در پی فرو کش کردن شدت [[احساسات]] و پس از گفتگوها و استدلالهای [[امام علی]]{{ع}} و [[عبد الله]] بن [[عباس]] با ایشان، این دو نفر از [[خوارج]] جدا شدند و به [[سپاه امام علی]]{{ع}} بازگشتند و آنگاه که [[نبرد نهروان]] برپا گشت، در شمار [[لشکریان]] وی بودند و [حتی] شَبَث بن رِبعی، [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[سپاه امام]]{{ع}} را بر عهده داشت. از آن پس، [[رهبری]] [[خوارج]] را افرادی از توده [[مردم]] و ناشناسان در دست داشتند که ما را از ایشان شناختی نیست. نامهای کسانی چون شُرَیح بن اوفی، [[زید]] بن حُصَین و [[حمزة]] بن سِنان، در شمارِ شخصیتهای برجسته [[خوارج]] آمده، لیکن اطلاعی از زندگانی و [[سیره]] ایشان در دست ما نیست. | [[خوارج]] از دلِ فتنهای برآمدند که در [[کوفه]] جای گرفته بود و به نامِ قُراء ([[قاریان]]) شناخته میشد. آغاز پیدایی ایشان، در سایه احساساتی بود که در روزهای واپسینِ [[نبرد]] [[صِفین]] برانگیخته شد و شدت گرفت. این حرکت مبتنی بر خاستگاههای [[فکری]] و اندیشهای نبود. [[فرماندهی]] نظامی آنان بر عهده شَبَث بن رِبعی بود و [[رهبری دینی]] و فکریشان را [[عبد الله بن کواء]] بر عهده داشت. در پی فرو کش کردن شدت [[احساسات]] و پس از گفتگوها و استدلالهای [[امام علی]]{{ع}} و [[عبد الله]] بن [[عباس]] با ایشان، این دو نفر از [[خوارج]] جدا شدند و به [[سپاه امام علی]]{{ع}} بازگشتند و آنگاه که [[نبرد نهروان]] برپا گشت، در شمار [[لشکریان]] وی بودند و [حتی] شَبَث بن رِبعی، [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[سپاه امام]]{{ع}} را بر عهده داشت. از آن پس، [[رهبری]] [[خوارج]] را افرادی از توده [[مردم]] و ناشناسان در دست داشتند که ما را از ایشان شناختی نیست. نامهای کسانی چون شُرَیح بن اوفی، [[زید]] بن حُصَین و [[حمزة]] بن سِنان، در شمارِ شخصیتهای برجسته [[خوارج]] آمده، لیکن اطلاعی از زندگانی و [[سیره]] ایشان در دست ما نیست. | ||
#'''[[حرقوص بن زهیر]]''': حرقوص، از [[اصحاب]] [[پیامبر اسلام]] بود؛ اما مبانی [[اعتقادی]] مستحکمی نداشت. بر خورد اهانتآمیز او با [[پیامبر خدا]] در جریان تقسیم [[غنایم]] [[جنگ]] [[حُنین]]، [[گواه]] روشنی بر این مدعاست. حرقوص، همان کس است که [[عمر بن خطاب]] به وی [[فرمان]] داد تا [[سرکشی]] هرمزان در [[خوزستان]] را [[سرکوب]] سازد و او نیز در این [[مأموریت]] [[پیروز]] شد. وی از جمله شورشگران ضد [[عثمان]] بود. جملیان نیز به [[قتل]] او کمر بستند، اما وی توانست از چنگشان بگریزد. در روزگار [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]]، حرقوص از [[یاران]] وی بود؛ اما در [[صِفین]]، فریفته [[نیرنگ]] [[عمرو بن عاص]] شد و رویاروی [[امام]]{{ع}} ایستاد و نقشی مهم در قبولاندنِ [[حکمیت]]، در پی آن زمینههای انحرافآمیز [[فکری]] و [[روانی]] داشت؛ زمینههایی که پیشتر به آنها اشاره کردیم. او مهرهای مؤثر در [[سازماندهی]] [[خوارج]] برای [[جنگ]] با [[امام]]{{ع}} بود. نیز وی در [[دشمنی]] با [[امام]]{{ع}} و [[کینهورزی]] ضد ایشان، [[افراط]] میورزید. او گر چه [[فرماندهی]] نهروانیان را نپذیرفت، ولی در [[جنگ نهروان]]، [[فرمانده]] [[پیادهنظام]] شد و [[امام]]{{ع}} او را در همین [[نبرد]] به [[قتل]] رساند. [[پیامبر خدا]] قبلًا [[هلاکت]] او را در [[نهروان]] و نیز چگونگی آن را خبر داده بود. پس از [[نبرد نهروان]]، [[امام]]{{ع}} گفت: "او را بیابید!". او را نیافتند. [[امام]]{{ع}} به تأکید، دو یا سه بار فرمود: "باز گردید! به [[خدا]] [[سوگند]]، نه [[دروغ]] گفتم و نه به من [[دروغ]] گفته شده". آنگاه، او را در ویرانهای یافتند<ref>صحیح مسلم، ج ۲، ص ۷۴۹، ح ۱۵۷.</ref>. این تأکید، از سویی نشاندهنده [[حقانیت امام]]{{ع}} است و از دیگر سو، [[انحراف]] و گمراهی پا بر جای [[خوارج]] را نشان میدهد و نیز حرکتی است برای [[استوار]] ساختنِ قلبهای [[سپاهیان]] [[امام]]{{ع}} که [[جنگیدن]] با گروهی متظاهر به [[زهد]] و [[عبادت]]، بر ایشان گران آمده بود. به همین سان، [[امام]]{{ع}} بارها در [[جنگ نهروان]]، بر [[حقانیت]] راه خویش و یارانش پای فشرد. | #'''[[حرقوص بن زهیر]]''': حرقوص، از [[اصحاب]] [[پیامبر اسلام]] بود؛ اما مبانی [[اعتقادی]] مستحکمی نداشت. بر خورد اهانتآمیز او با [[پیامبر خدا]] در جریان تقسیم [[غنایم]] [[جنگ]] [[حُنین]]، [[گواه]] روشنی بر این مدعاست. حرقوص، همان کس است که [[عمر بن خطاب]] به وی [[فرمان]] داد تا [[سرکشی]] هرمزان در [[خوزستان]] را [[سرکوب]] سازد و او نیز در این [[مأموریت]] [[پیروز]] شد. وی از جمله شورشگران ضد [[عثمان]] بود. جملیان نیز به [[قتل]] او کمر بستند، اما وی توانست از چنگشان بگریزد. در روزگار [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]]، حرقوص از [[یاران]] وی بود؛ اما در [[صِفین]]، فریفته [[نیرنگ]] [[عمرو بن عاص]] شد و رویاروی [[امام]]{{ع}} ایستاد و نقشی مهم در قبولاندنِ [[حکمیت]]، در پی آن زمینههای انحرافآمیز [[فکری]] و [[روانی]] داشت؛ زمینههایی که پیشتر به آنها اشاره کردیم. او مهرهای مؤثر در [[سازماندهی]] [[خوارج]] برای [[جنگ]] با [[امام]]{{ع}} بود. نیز وی در [[دشمنی]] با [[امام]]{{ع}} و [[کینهورزی]] ضد ایشان، [[افراط]] میورزید. او گر چه [[فرماندهی]] نهروانیان را نپذیرفت، ولی در [[جنگ نهروان]]، [[فرمانده]] [[پیادهنظام]] شد و [[امام]]{{ع}} او را در همین [[نبرد]] به [[قتل]] رساند. [[پیامبر خدا]] قبلًا [[هلاکت]] او را در [[نهروان]] و نیز چگونگی آن را خبر داده بود. پس از [[نبرد نهروان]]، [[امام]]{{ع}} گفت: "او را بیابید!". او را نیافتند. [[امام]]{{ع}} به تأکید، دو یا سه بار فرمود: "باز گردید! به [[خدا]] [[سوگند]]، نه [[دروغ]] گفتم و نه به من [[دروغ]] گفته شده". آنگاه، او را در ویرانهای یافتند<ref>صحیح مسلم، ج ۲، ص ۷۴۹، ح ۱۵۷.</ref>. این تأکید، از سویی نشاندهنده [[حقانیت امام]]{{ع}} است و از دیگر سو، [[انحراف]] و گمراهی پا بر جای [[خوارج]] را نشان میدهد و نیز حرکتی است برای [[استوار]] ساختنِ قلبهای [[سپاهیان]] [[امام]]{{ع}} که [[جنگیدن]] با گروهی متظاهر به [[زهد]] و [[عبادت]]، بر ایشان گران آمده بود. به همین سان، [[امام]]{{ع}} بارها در [[جنگ نهروان]]، بر [[حقانیت]] راه خویش و یارانش پای فشرد. | ||
#'''[[عبد الله بن وهب]]''': او در [[آشوب]] [[نهروان]]، [[فرماندهی]] [[خوارج]] را بر عهده داشت. از گذشته وی، اطلاعاتی در دست نداریم؛ اما میدانیم که در آغاز شکلگیری جریان [[خوارج]]، وی در سِمت [[فرماندهی]] نبود؛ بلکه پیشنماز، [[ابن کواء]] بود و [[فرمانده]] [[جنگ]]، [[شبث بن ربعی]]. سپس این دو از [[خوارج]] جدا گشتند و ایشان ناچار شدند که در جستجوی [[فرماندهی]] تازه برای خود برآیند. نامزدهای [[فرماندهی]] از این قرار بودند: [[زید]] بن حُصَین، [[حرقوص بن زهیر]]، [[حمزة بن سنان]] و [[شریح بن اوفی]]. اما ایشان [[فرماندهی]] را نپذیرفتند و امیری بر عهده [[عبد الله بن وهب]] نهاده شد. وی [[خوارج]] را برای [[جنگ]] سازمان میداد و در سخنرانیهای شور انگیزش، ایشان را به [[جنگ]] فرا میخوانْد و آنان را از گفت و شنود با [[امیر مؤمنان علی]] بن [[ابی طالب]]{{ع}} و گوش سپردن به خطبههای وی، بر [[حذر]] میداشت. برخی متون [[تاریخی]] دلالت دارند که او در راهی که برای خود [[برگزیده]] بود، عقیدهای [[استوار]] نداشت. | #'''[[عبد الله بن وهب]]''': او در [[آشوب]] [[نهروان]]، [[فرماندهی]] [[خوارج]] را بر عهده داشت. از گذشته وی، اطلاعاتی در دست نداریم؛ اما میدانیم که در آغاز شکلگیری جریان [[خوارج]]، وی در سِمت [[فرماندهی]] نبود؛ بلکه پیشنماز، [[ابن کواء]] بود و [[فرمانده]] [[جنگ]]، [[شبث بن ربعی]]. سپس این دو از [[خوارج]] جدا گشتند و ایشان ناچار شدند که در جستجوی [[فرماندهی]] تازه برای خود برآیند. نامزدهای [[فرماندهی]] از این قرار بودند: [[زید]] بن حُصَین، [[حرقوص بن زهیر]]، [[حمزة بن سنان]] و [[شریح بن اوفی]]. اما ایشان [[فرماندهی]] را نپذیرفتند و امیری بر عهده [[عبد الله بن وهب]] نهاده شد. وی [[خوارج]] را برای [[جنگ]] سازمان میداد و در سخنرانیهای شور انگیزش، ایشان را به [[جنگ]] فرا میخوانْد و آنان را از گفت و شنود با [[امیر مؤمنان علی]] بن [[ابی طالب]]{{ع}} و گوش سپردن به خطبههای وی، بر [[حذر]] میداشت. برخی متون [[تاریخی]] دلالت دارند که او در راهی که برای خود [[برگزیده]] بود، عقیدهای [[استوار]] نداشت. [[تاریخ]] نگاران آوردهاند که او با [[بیشرمی]] و [[خودستایی]] بسیار، [[امام علی]]{{ع}} را به [[جنگ]] تن به تن فرا خوانْد؛ اما در همان لحظههای نخستِ رویارویی با آن شیر بینظیر [[کارزار]]، کشته شد<ref>ر.ک: دانشنامه امیرالمؤمنین{{ع}}، ج ۶ (بخش ششم/ پیکار سوم/ فصل هفتم/ نبرد امام با عبدالله بن وهب).</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۷۹-۴۸۵.</ref>. | ||
{{نهروان}} | {{نهروان}} |