بحث:ابعاد اخلاقی و تربیتی انتظار فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بحث:ابعاد اخلاقی و تربیتی انتظار فرج چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۹
، ۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰جایگزینی متن - ' ]]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[') |
|||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
*ملکۀ [[تقوی]] و [[عدالت]]: [[پروای الهی]] در همۀ زمانها لازم و [[واجب]] است؛ اما در [[دوران غیبت]]، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده است تا [[انسانها]] را به [[بیراهه]] کشانده، [[گمراه]] سازند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «همانا برای [[صاحب الامر]] غیبتی هست؛ پس [[بنده]] [[تقوای الهی]] پیشه نماید و به [[دین]] او چنگ زند»<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۵۱.</ref> آن [[حضرت]] همچنین فرمود: «هر کس شاد میشود از آنکه از [[یاران قائم]] باشد، پس باید [[پرهیزگار]] بوده، به نیکوییهای [[اخلاقی]] عمل کند؛ در حالی که [[منتظر]] است. پس اگر از [[دنیا]] برود و پس از آن، [[قائم]] [[قیام]] نماید، پاداشی مانند آن کس که [[قائم]] را [[درک]] کند، خواهد داشت. پس کوشش کنید و [[منتظر]] باشید. گوارایتان [[باد]] ای گروه مورد [[رحمت الهی]] واقع شده!»<ref>{{متن حدیث|"مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، بایستههای عصر چشم به راهی.</ref> | *ملکۀ [[تقوی]] و [[عدالت]]: [[پروای الهی]] در همۀ زمانها لازم و [[واجب]] است؛ اما در [[دوران غیبت]]، اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که در این دوران، عوامل فراوانی دست به هم داده است تا [[انسانها]] را به [[بیراهه]] کشانده، [[گمراه]] سازند. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: «همانا برای [[صاحب الامر]] غیبتی هست؛ پس [[بنده]] [[تقوای الهی]] پیشه نماید و به [[دین]] او چنگ زند»<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۵۱.</ref> آن [[حضرت]] همچنین فرمود: «هر کس شاد میشود از آنکه از [[یاران قائم]] باشد، پس باید [[پرهیزگار]] بوده، به نیکوییهای [[اخلاقی]] عمل کند؛ در حالی که [[منتظر]] است. پس اگر از [[دنیا]] برود و پس از آن، [[قائم]] [[قیام]] نماید، پاداشی مانند آن کس که [[قائم]] را [[درک]] کند، خواهد داشت. پس کوشش کنید و [[منتظر]] باشید. گوارایتان [[باد]] ای گروه مورد [[رحمت الهی]] واقع شده!»<ref>{{متن حدیث|"مَنْ سُرَّ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَة"}}؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، بایستههای عصر چشم به راهی.</ref> | ||
*[[انسان]] [[منتظر]] باید به [[زیور]] [[عدالت]]، [[تقوی]] و [[پارسایی]] آراسته باشد، [[منتظران ظهور]] [[مهدی]] که در [[انتظار]] [[حکومت عدل جهانی]] به سر میبرند، باید پیوسته، نمونۀ [[عدل]] و عدلطلبی باشند. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref> اگر فردی با اجتناب از [[معاصی]] و رعایت [[تقوای الهی]]، بتواند ملکۀ [[عدالت]] را در خود پدید آورد و با ایجاد [[تعادل]] در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات [[اخلاقی]] را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در [[عصر ظهور]] که عصر استقرار [[عدل]] [[ناب]] و مطلق است خویشتن را با شرایط نوین [[تمدن]] [[توحیدی]] [[مهدوی]] هماهنگ سازد. در غیر این صورت هاضمۀ شخصیت فرد، [[قدرت]] جذب مؤلفههای [[فرهنگ]] [[عدالت]] محور [[دولت مهدی]] {{ع}} را نخواهد داشت<ref>ر.ک. مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸.</ref>. | *[[انسان]] [[منتظر]] باید به [[زیور]] [[عدالت]]، [[تقوی]] و [[پارسایی]] آراسته باشد، [[منتظران ظهور]] [[مهدی]] که در [[انتظار]] [[حکومت عدل جهانی]] به سر میبرند، باید پیوسته، نمونۀ [[عدل]] و عدلطلبی باشند. [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی نمیرید» سوره آل عمران، آیه ۱۰۲.</ref> اگر فردی با اجتناب از [[معاصی]] و رعایت [[تقوای الهی]]، بتواند ملکۀ [[عدالت]] را در خود پدید آورد و با ایجاد [[تعادل]] در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات [[اخلاقی]] را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در [[عصر ظهور]] که عصر استقرار [[عدل]] [[ناب]] و مطلق است خویشتن را با شرایط نوین [[تمدن]] [[توحیدی]] [[مهدوی]] هماهنگ سازد. در غیر این صورت هاضمۀ شخصیت فرد، [[قدرت]] جذب مؤلفههای [[فرهنگ]] [[عدالت]] محور [[دولت مهدی]] {{ع}} را نخواهد داشت<ref>ر.ک. مهدویفرد، میرزا عباس، فلسفه انتظار، ص۱۱۰-۱۱۸.</ref>. | ||
*در [[اسلام]]، رابطۀ تنگاتنگی میان [[عدالت]] فردی و [[اجتماعی]] وجود دارد. از دیدگاه [[اسلام]]، پیدایش [[عدالت فراگیر]] [[اجتماعی]] در گرو تحقق [[عدالت]] فردی در آحاد [[جامعه]] است؛ این بدان معناست که برآیند [[تعادل]] مهرههای یک مجموعه به [[تعادل]] کل آن منتهی میشود. [[عدل]] مقابل [[ظلم]] است، کسی که [[ظالم]] باشد، [[عادل]] نیست و از آنجا که "ارتکاب [[معصیت]]" [[ظلم]] به [[نفس]] تلقی میشود، فرد [[گناهکار]] برای هر گونه [[ظلم]] [[اجتماعی]] [[آمادگی]] روانی لازم را خواهد داشت؛ زیرا معمولاً کسی که [[حقوق]] خودش را پاس نمیدارد، [[حقوق]] دیگران را نیز ارزشمند نمیشمرد. آنجا که حتی [[حس]] صیانت [[نفس]] هم نمیتواند جلودار [[خوی]] تجاوزگری و سرکشی حیوانی [[انسان]] باشد، اهرمهای کنترل این تعدیطلبی نسبت به دیگران، چندان کارآ نمینماید. براین اساس، رتبه "تحقق [[عدالت]] فردی" بر "ایجاد [[عدالت اجتماعی]]" مقدم است؛ یعنی حصول "[[عدالت]] أنفسی" پیش [[نیاز]] وصول به "[[عدالت]] آفاقی" است. از اینرو، اگر فردی با اجتناب از [[معاصی]] و رعایت [[پروای الهی]]، بتواند ملکۀ [[عدالت]] را در خود پدید آورد و با ایجاد [[تعادل]] در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات [[اخلاقی]] را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در [[عصر ظهور]] که عصر استقرار [[عدل]] [[ناب]] و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین [[تمدن]] [[توحیدی]] [[مهدوی]] هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه شخصیت فرد، [[قدرت]] جذب مؤلفههای فرهنگِ عدالتمحور [[دولت کریمه]] را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاکهای [[جدید]] هماهنگ نمیشود و این [[تعارض]] در پایان وی را به بن بست میکشاند. نمونۀ [[تاریخی]] چنین شرایطی را در زمان [[حکومت]] [[نورانی]] [[علوی]] میتوان یافت. [[حضرت]] از آغاز امر میدانست که [[نفوس]] غیر مهذب و [[تربیت]] نشده که از ملکۀ [[عدالت]] فاصله گرفته بودند، [[عدالت]] وی را بر نمیتابند، از اینرو از پذیرش [[خلافت]] سرباز زد تا آنجا که [[حجت]] را بر آنان تمام کرد، و پس از استقرار [[حکومت]] ولی همان شد که [[مولا ]][[پیشبینی]] فرمود؛ یعنی بسیاری از کسانی که او را بر [[حق]] میدانستند و قلبشان با او بود، بر وی [[شمشیر]] کشیدند و سرانجام فرق [[عدالت]] در [[محراب]] [[عبادت]] شکافت؛ باری هر کس بخواهد در شمار [[منتظران حقیقی]] آن "عدلِ مُنتظر" باشد، باید [[تقوی]] و [[عدالت]] پیشه کند<ref>ر.ک. علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار، ص۷۹-۹۰</ref>. | *در [[اسلام]]، رابطۀ تنگاتنگی میان [[عدالت]] فردی و [[اجتماعی]] وجود دارد. از دیدگاه [[اسلام]]، پیدایش [[عدالت فراگیر]] [[اجتماعی]] در گرو تحقق [[عدالت]] فردی در آحاد [[جامعه]] است؛ این بدان معناست که برآیند [[تعادل]] مهرههای یک مجموعه به [[تعادل]] کل آن منتهی میشود. [[عدل]] مقابل [[ظلم]] است، کسی که [[ظالم]] باشد، [[عادل]] نیست و از آنجا که "ارتکاب [[معصیت]]" [[ظلم]] به [[نفس]] تلقی میشود، فرد [[گناهکار]] برای هر گونه [[ظلم]] [[اجتماعی]] [[آمادگی]] روانی لازم را خواهد داشت؛ زیرا معمولاً کسی که [[حقوق]] خودش را پاس نمیدارد، [[حقوق]] دیگران را نیز ارزشمند نمیشمرد. آنجا که حتی [[حس]] صیانت [[نفس]] هم نمیتواند جلودار [[خوی]] تجاوزگری و سرکشی حیوانی [[انسان]] باشد، اهرمهای کنترل این تعدیطلبی نسبت به دیگران، چندان کارآ نمینماید. براین اساس، رتبه "تحقق [[عدالت]] فردی" بر "ایجاد [[عدالت اجتماعی]]" مقدم است؛ یعنی حصول "[[عدالت]] أنفسی" پیش [[نیاز]] وصول به "[[عدالت]] آفاقی" است. از اینرو، اگر فردی با اجتناب از [[معاصی]] و رعایت [[پروای الهی]]، بتواند ملکۀ [[عدالت]] را در خود پدید آورد و با ایجاد [[تعادل]] در میان قوای نفسانی خود، ارکان حیات [[اخلاقی]] را در وجود خود نهادینه سازد، آنگاه میتواند در [[عصر ظهور]] که عصر استقرار [[عدل]] [[ناب]] و مطلق است، خویشتن را با شرایط نوین [[تمدن]] [[توحیدی]] [[مهدوی]] هماهنگ کند؛ اما در غیر این صورت، هاضمه شخصیت فرد، [[قدرت]] جذب مؤلفههای فرهنگِ عدالتمحور [[دولت کریمه]] را نخواهد داشت. طبعاً چنین شخصی با شرایط و ملاکهای [[جدید]] هماهنگ نمیشود و این [[تعارض]] در پایان وی را به بن بست میکشاند. نمونۀ [[تاریخی]] چنین شرایطی را در زمان [[حکومت]] [[نورانی]] [[علوی]] میتوان یافت. [[حضرت]] از آغاز امر میدانست که [[نفوس]] غیر مهذب و [[تربیت]] نشده که از ملکۀ [[عدالت]] فاصله گرفته بودند، [[عدالت]] وی را بر نمیتابند، از اینرو از پذیرش [[خلافت]] سرباز زد تا آنجا که [[حجت]] را بر آنان تمام کرد، و پس از استقرار [[حکومت]] ولی همان شد که [[مولا]] [[پیشبینی]] فرمود؛ یعنی بسیاری از کسانی که او را بر [[حق]] میدانستند و قلبشان با او بود، بر وی [[شمشیر]] کشیدند و سرانجام فرق [[عدالت]] در [[محراب]] [[عبادت]] شکافت؛ باری هر کس بخواهد در شمار [[منتظران حقیقی]] آن "عدلِ مُنتظر" باشد، باید [[تقوی]] و [[عدالت]] پیشه کند<ref>ر.ک. علیزاده، مهدی، نشانههای یار و چکامه انتظار، ص۷۹-۹۰</ref>. | ||
===[[امر به معروف و نهی از منکر]]=== | ===[[امر به معروف و نهی از منکر]]=== |