پرش به محتوا

بیعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۰: خط ۲۰:
* [[قرآن]]، بیعت [[مردم]] را با [[پیامبر]]، بیعت با [[خدا]] می‌داند: {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰</ref>. درباره بیعت [[زنان]] [[مؤمن]] با [[پیامبر]]، می‌خوانیم: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلا يَسْرِقْنَ وَلا يَزْنِينَ وَلا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>  ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛سوره ممتحنه، آیه:۱۲.</ref> که مواد بیعت را هم مطرح می‌کند.
* [[قرآن]]، بیعت [[مردم]] را با [[پیامبر]]، بیعت با [[خدا]] می‌داند: {{متن قرآن| إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref> بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند؛ دست خداوند بالای دست‌های آنان است؛ از این روی هر که پیمان شکند به زیان خویش می‌شکند و هر کس به آنچه با خداوند پیمان بسته است وفا کند به زودی به او پاداشی سترگ خواهد داد؛ سوره فتح، آیه:۱۰</ref>. درباره بیعت [[زنان]] [[مؤمن]] با [[پیامبر]]، می‌خوانیم: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلا يَسْرِقْنَ وَلا يَزْنِينَ وَلا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }}<ref>  ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است؛سوره ممتحنه، آیه:۱۲.</ref> که مواد بیعت را هم مطرح می‌کند.
* بیعت، [[دست]] دادن با کسی به عنوان [[عهد]] و [[پیمان]] بر امری است و سوگندی است برای [[وفاداری]] به یک [[نظام]] و [[حاکم]]. [[دست]] در دست [[حاکم]] و [[امیر]] و [[والی]] یا [[نماینده]] او گذاشتن بیعت تلقی می‌شود و بیعت در [[اسلام]]، نه به عنوان روش [[انتخاب]] [[رهبر]]، بلکه به مثابه عامل [[تحکیم حکومت]] یک [[امام]] و [[رهبر شایسته]] تلقی می‌گردد، آن هم بر محور [[شرع]] و [[قانون]]. [[خدا]] به فرموده [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] {{متن حدیث| لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏}}. در [[کتب حدیث]]، باب خاصی برای آن گشوده‌اند که حاکی از اهمیت آن در [[نظام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] است<ref>باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها(بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۱۸۱ چاپ بیروت)</ref>. از این رو، پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]، موضوع [[بیعت کردن]] و [[بیعت گرفتن]] از [[مردم]] به نفع [[حکومت]]، حساسیت [[سیاسی]] فوق العاده‌ای یافت و در [[سقیفه]] خود را نشان داد. طبق همین اصل، [[علی]] و [[یاران]] همدل او را می‌خواستند به بیعت وادارند. خود آن [[حضرت]] نیز پس از [[مرگ]] [[عثمان]]، با بیعت [[مردم]] با وی، [[خلافت]] را عهده‌دار شد.  
* بیعت، [[دست]] دادن با کسی به عنوان [[عهد]] و [[پیمان]] بر امری است و سوگندی است برای [[وفاداری]] به یک [[نظام]] و [[حاکم]]. [[دست]] در دست [[حاکم]] و [[امیر]] و [[والی]] یا [[نماینده]] او گذاشتن بیعت تلقی می‌شود و بیعت در [[اسلام]]، نه به عنوان روش [[انتخاب]] [[رهبر]]، بلکه به مثابه عامل [[تحکیم حکومت]] یک [[امام]] و [[رهبر شایسته]] تلقی می‌گردد، آن هم بر محور [[شرع]] و [[قانون]]. [[خدا]] به فرموده [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] {{متن حدیث| لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق‏}}. در [[کتب حدیث]]، باب خاصی برای آن گشوده‌اند که حاکی از اهمیت آن در [[نظام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]] است<ref>باب لزوم البیعة و کیفیتها و ذم نکثها(بحار الانوار، ج ۶۴، ص ۱۸۱ چاپ بیروت)</ref>. از این رو، پس از [[وفات]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]، موضوع [[بیعت کردن]] و [[بیعت گرفتن]] از [[مردم]] به نفع [[حکومت]]، حساسیت [[سیاسی]] فوق العاده‌ای یافت و در [[سقیفه]] خود را نشان داد. طبق همین اصل، [[علی]] و [[یاران]] همدل او را می‌خواستند به بیعت وادارند. خود آن [[حضرت]] نیز پس از [[مرگ]] [[عثمان]]، با بیعت [[مردم]] با وی، [[خلافت]] را عهده‌دار شد.  
* [[بیعت گرفتن]] [[معاویه]] به نفع پسرش [[یزید]]، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم با [[تهدید]] و [[ارعاب]] و [[زور]]، از نقاط ننگ [[سلطه]] [[امویان]] است. [[معاویه]] در سال ۵۹ از [[مردم]] [[شام]] و چهره‌های معروف [[قبایل]]، به نفع [[یزید]] به عنوان [[ولی‌عهد]] خویش بیعت گرفت و [[نامه]] [[دعوت]] به بیعت را به شهرهای دیگر هم نوشت. البته مورد اعتراض‌هایی هم قرار گرفت. ولی [[مخالفان]] را [[سرکوب]] می‌کرد<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۲۷ درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر. ک. الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۴۲</ref>. پس از [[مرگ]] [[معاویه]] نیز، ### [[313]]### به [[والی]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که به هر صورت از [[امام حسین|حسین بن علی]] بیعت بگیرد. [[امام حسین]]{{ع}} نیز که [[یزید]] را [[شایسته]] [[خلافت]] نمی‌دانست، از بیعت [[امتناع]] داشت و می‌فرمود: {{متن حدیث|مِثْلِي لَا يُبَايَعُ مِثْلَ يَزِيدُ}}.
* [[بیعت گرفتن]] [[معاویه]] به نفع پسرش [[یزید]]، در زمانی که هنوز خودش زنده بود، آن هم با [[تهدید]] و [[ارعاب]] و [[زور]]، از نقاط ننگ [[سلطه]] [[امویان]] است. [[معاویه]] در سال ۵۹ از [[مردم]] [[شام]] و چهره‌های معروف [[قبایل]]، به نفع [[یزید]] به عنوان [[ولی‌عهد]] خویش بیعت گرفت و [[نامه]] [[دعوت]] به بیعت را به شهرهای دیگر هم نوشت. البته مورد اعتراض‌هایی هم قرار گرفت. ولی [[مخالفان]] را [[سرکوب]] می‌کرد<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۲۷ درباره بیعت گرفتن معاویه برای یزید، ر. ک. الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۴۲</ref>. پس از [[مرگ]] [[معاویه]] نیز، یزید به [[والی]] [[مدینه]] [[نامه]] نوشت که به هر صورت از [[امام حسین|حسین بن علی]] بیعت بگیرد. [[امام حسین]]{{ع}} نیز که [[یزید]] را [[شایسته]] [[خلافت]] نمی‌دانست، از بیعت [[امتناع]] داشت و می‌فرمود: {{متن حدیث|مِثْلِي لَا يُبَايَعُ مِثْلَ يَزِيدُ}}.
*در دورانی هم که [[امام حسین|سید الشهدا]] در [[مکه]] بود، در پی [[نامه‌ها]] و دعوت‌های [[کوفیان]] برای عزیمت به آنجا، آن [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]] را فرستاد. [[شیعیان]] [[کوفه]] نیز با [[نماینده]] [[امام حسین]]{{ع}} بیعت کردند. تعداد بیعتگران [[کوفه]] با مسلم را ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار هم نوشته‌اند<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۶۸</ref> [[برداشتن بیعت]] از سوی [[امام]] یا [[والی]]، در واقع [[آزاد]] گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با بیعت سپرده بود. [[امام حسین]]{{ع}} [[شب]] [[عاشورا]]، ضمن خطبه‌ای وفای [[یاران]] را ستود و برایشان [[پاداش]] الهی‌طلبید، آنگاه بیعت را با این جملات از آنان برداشت تا هر که می‌خواهد، از [[پوشش]] [[شب]] استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي قَدْ أَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِيعاً فِي حِلٍّ لَيْسَ عَلَيْكُمْ حَرَجٌ مِنِّي وَ لَا ذِمَامٌ هَذَا اللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُمُ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا‏}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref> البته [[یاران]] یکایک برخاسته و با نطق‌های پرشوری اعلام [[وفاداری]] کردند و آن [[شب]]، کسی نرفت. سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[زهیر]]، [[فرزندان]] [[مسلم بن عقیل]] و دیگران معروف است<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۹ الی ۹۱.</ref>.
*در دورانی هم که [[امام حسین|سید الشهدا]] در [[مکه]] بود، در پی [[نامه‌ها]] و دعوت‌های [[کوفیان]] برای عزیمت به آنجا، آن [[حضرت]] [[مسلم بن عقیل]] را فرستاد. [[شیعیان]] [[کوفه]] نیز با [[نماینده]] [[امام حسین]]{{ع}} بیعت کردند. تعداد بیعتگران [[کوفه]] با مسلم را ۱۸ هزار تا ۲۵ هزار هم نوشته‌اند<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص ۱۶۸</ref> [[برداشتن بیعت]] از سوی [[امام]] یا [[والی]]، در واقع [[آزاد]] گذاشتن بیعتگر نسبت به تعهدی بودکه با بیعت سپرده بود. [[امام حسین]]{{ع}} [[شب]] [[عاشورا]]، ضمن خطبه‌ای وفای [[یاران]] را ستود و برایشان [[پاداش]] الهی‌طلبید، آنگاه بیعت را با این جملات از آنان برداشت تا هر که می‌خواهد، از [[پوشش]] [[شب]] استفاده کرده، صحنه را ترک گوید: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنِّي قَدْ أَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِيعاً فِي حِلٍّ لَيْسَ عَلَيْكُمْ حَرَجٌ مِنِّي وَ لَا ذِمَامٌ هَذَا اللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُمُ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا‏}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref> البته [[یاران]] یکایک برخاسته و با نطق‌های پرشوری اعلام [[وفاداری]] کردند و آن [[شب]]، کسی نرفت. سخن [[مسلم بن عوسجه]]، [[زهیر]]، [[فرزندان]] [[مسلم بن عقیل]] و دیگران معروف است<ref>بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۳</ref><ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۹ الی ۹۱.</ref>.


۵۳٬۳۷۰

ویرایش