بحث:شیخیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' ]]' به ' [['
جز (جایگزینی متن - 'لطیف' به 'لطیف') |
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==[[جانشینی]] [[شیخ احمد احسائی]]== | ==[[جانشینی]] [[شیخ احمد احسائی]]== | ||
*پس از [[شیخ احمد احسائی]]، راه او توسط یکی از از شاگردانش به نام [[سید کاظم رشتی]] تداوم یافت. [[سید کاظم رشتی]]، [[فرزند]] [[سید قاسم بن احمد]]، از اشراف و [[سادات حسینی]]، اهل [[مدینه]] بوده است. مرحوم [[سید احمد]] بعد از فوت پدرش، به [[علت]] [[مرض]] [[طاعون]] از [[مدینه]] به [[رشت ]][[مهاجرت]] کرد و در آنجا ساکن شد و [[سید]] قاسم به [[دنیا]] آمد که از بزرگان رشت به حساب میآمد. [[فرزند]] [[سید]] قاسم، [[سید]] کاظم، [[معروف]] به [[سید]] رشتی، در سال ۱۲۱۲ ق. به [[دنیا]] آمد و در همانجا تحصیل خود را آغاز کرد و به [[مقام]] بالایی رسید. در یزد به [[شیخ احمد احسائی]] ملحق شد و ملازمت [[خدمت]] ایشان را [[اختیار]] و از محضر او استفاده کرد و در نزد [[شیخ]]، به مقامی رسید که [[شیخ]] در [[حق]] او فرمود: {{عربی| ولدی کاظم یفهم و غیره لا یفهم }}. کتابها و رسائلی که [[سید]] تصنیف و تألیف کرده از یکصد جلد متجاوز میباشد که معروفترین این آثار [[دلیل]] المتحیرین است. | *پس از [[شیخ احمد احسائی]]، راه او توسط یکی از از شاگردانش به نام [[سید کاظم رشتی]] تداوم یافت. [[سید کاظم رشتی]]، [[فرزند]] [[سید قاسم بن احمد]]، از اشراف و [[سادات حسینی]]، اهل [[مدینه]] بوده است. مرحوم [[سید احمد]] بعد از فوت پدرش، به [[علت]] [[مرض]] [[طاعون]] از [[مدینه]] به [[رشت]] [[مهاجرت]] کرد و در آنجا ساکن شد و [[سید]] قاسم به [[دنیا]] آمد که از بزرگان رشت به حساب میآمد. [[فرزند]] [[سید]] قاسم، [[سید]] کاظم، [[معروف]] به [[سید]] رشتی، در سال ۱۲۱۲ ق. به [[دنیا]] آمد و در همانجا تحصیل خود را آغاز کرد و به [[مقام]] بالایی رسید. در یزد به [[شیخ احمد احسائی]] ملحق شد و ملازمت [[خدمت]] ایشان را [[اختیار]] و از محضر او استفاده کرد و در نزد [[شیخ]]، به مقامی رسید که [[شیخ]] در [[حق]] او فرمود: {{عربی| ولدی کاظم یفهم و غیره لا یفهم }}. کتابها و رسائلی که [[سید]] تصنیف و تألیف کرده از یکصد جلد متجاوز میباشد که معروفترین این آثار [[دلیل]] المتحیرین است. | ||
*در سال ۱۲۵۸ ق. که [[کربلا]] مورد [[هجوم]] [[دولت]] [[عثمانی]] قرار گرفت و به [[قتل]] و [[غارت]] قوای دولتی و کشته شدن جماعتی از [[مؤمنین]] و اطفال منجر شد، منزل او مأمن و ملجأ اهالی بود. ولی [[سید]] از این واقعه صدمه زیادی دید. بعد از یک سال از این واقعه، در سال ۱۲۵۹ ق. [[سید]] توسط [[نجیب پاشا عثمانی]]، [[والی]] [[بغداد]] [[مسموم]] شد و در سال ۱۲۵۹ ق. [[وفات]] نمود و در [[حرم]] اباعبدالله{{ع}} [[دفن]] شد<ref>کرمانی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص۱۱۵.</ref>. | *در سال ۱۲۵۸ ق. که [[کربلا]] مورد [[هجوم]] [[دولت]] [[عثمانی]] قرار گرفت و به [[قتل]] و [[غارت]] قوای دولتی و کشته شدن جماعتی از [[مؤمنین]] و اطفال منجر شد، منزل او مأمن و ملجأ اهالی بود. ولی [[سید]] از این واقعه صدمه زیادی دید. بعد از یک سال از این واقعه، در سال ۱۲۵۹ ق. [[سید]] توسط [[نجیب پاشا عثمانی]]، [[والی]] [[بغداد]] [[مسموم]] شد و در سال ۱۲۵۹ ق. [[وفات]] نمود و در [[حرم]] اباعبدالله{{ع}} [[دفن]] شد<ref>کرمانی، فهرست کتب مشایخ عظام، ص۱۱۵.</ref>. | ||
*[[شیخ]] [[احمد]] به [[سید]] رشتی بسیار [[احترام]] میکرد و تا او در مجلس درس حاضر نمیشد، به درس گفتن شروع نمیکرد. پس از [[وفات]] احسائی، [[پیروان]] وی بدون [[اختلاف]]، [[سید]] رشتی را [[نایب]] مناسب او و لایق [[پیشوایی]] خویش دانستند. از آن پس، [[حوزه]] درس و [[ریاست]] شرعی او [[قوت]] گرفت. دوره [[ریاست]] [[سید]] رشتی شانزده سال طول کشید. [[طایفه]] شیخی در همهجا از روی تعلیمات [[شیخ]] [[احمد]] و [[سید]] کاظم [[معالم دین]] خود را بهجای میآوردند و خود را از دیگر [[فرقههای شیعه]] ممتاز میدانستند<ref>چهاردهی، شیخیگری و بابیگری از نظر فلسفه و تاریخ و اجتماعی، ص۱۹۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۷.</ref>. | *[[شیخ]] [[احمد]] به [[سید]] رشتی بسیار [[احترام]] میکرد و تا او در مجلس درس حاضر نمیشد، به درس گفتن شروع نمیکرد. پس از [[وفات]] احسائی، [[پیروان]] وی بدون [[اختلاف]]، [[سید]] رشتی را [[نایب]] مناسب او و لایق [[پیشوایی]] خویش دانستند. از آن پس، [[حوزه]] درس و [[ریاست]] شرعی او [[قوت]] گرفت. دوره [[ریاست]] [[سید]] رشتی شانزده سال طول کشید. [[طایفه]] شیخی در همهجا از روی تعلیمات [[شیخ]] [[احمد]] و [[سید]] کاظم [[معالم دین]] خود را بهجای میآوردند و خود را از دیگر [[فرقههای شیعه]] ممتاز میدانستند<ref>چهاردهی، شیخیگری و بابیگری از نظر فلسفه و تاریخ و اجتماعی، ص۱۹۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۷.</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
===[[شیخیه]] [[آذربایجان]]=== | ===[[شیخیه]] [[آذربایجان]]=== | ||
*در [[آذربایجان]] [[ایران]]، علمای زیادی به [[تبلیغ]] و [[ترویج]] آرای [[شیخ]] [[احمد]] پرداختند. مهمترین گروههای آنان عبارتند از: | *در [[آذربایجان]] [[ایران]]، علمای زیادی به [[تبلیغ]] و [[ترویج]] آرای [[شیخ]] [[احمد]] پرداختند. مهمترین گروههای آنان عبارتند از: | ||
#'''[[خاندان]] حجتالاسلام:''' بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد]] مامقانی، [[معروف]] به [[حجت الاسلام]] است. او، نخستین عالم و [[مجتهد]] [[شیخی ]][[آذربایجان]] است. وی مدتی [[شاگرد]] [[شیخ احمد احسائی]] بود و از او اجازه [[روایت]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و [[نماینده]] وی در تبریز شد. او همان شخصی است که [[حکم]] [[تکفیر]] و اعدام علیمحمد باب را در تبریز صادر کرد و بدینوسیله، ضمن [[باطل]] [[خواندن]] ادعاهای یکی از [[شاگردان]] [[سید]] کاظم، [[برائت]] [[فرقه]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] را از [[بدعت]] به وجود آمده به دست علیمحمد باب اعلام کرده است<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۹۰.</ref>. حجتالاسلام، سه [[فرزند]] دانشمند داشت که هر سه، از [[مجتهدان]] شیخی تبریز بهشمار میرفتند و به [[لقب]] حجتالاسلام [[معروف]] بودند. [[فرزند]] ارشد وی، [[میرزا]] [[محمد حسین حجتالاسلام]] که [[شاگرد]] [[سید کاظم]] بود، پس از [[مرگ]] [[پدر]]، بر کرسی [[تعلیم و تربیت]] [[پیروان]] احسائی مستقر گردید. [[فرزند]] دوم او، [[میرزا]] [[محمد تقی حجتالاسلام]] نام داشت که از [[شاگردان]] [[محمد باقر اسکویی]] بود. شخص سوم این [[خانواده]]، [[میرزا]] [[ابوالقاسم]] [[فرزند]] [[میرزا]] [[محمد حسین حجتالاسلام]] است<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۹۰.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱۵-۳۱۶.</ref>. | #'''[[خاندان]] حجتالاسلام:''' بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد]] مامقانی، [[معروف]] به [[حجت الاسلام]] است. او، نخستین عالم و [[مجتهد]] [[شیخی]] [[آذربایجان]] است. وی مدتی [[شاگرد]] [[شیخ احمد احسائی]] بود و از او اجازه [[روایت]] و [[اجتهاد]] دریافت کرد و [[نماینده]] وی در تبریز شد. او همان شخصی است که [[حکم]] [[تکفیر]] و اعدام علیمحمد باب را در تبریز صادر کرد و بدینوسیله، ضمن [[باطل]] [[خواندن]] ادعاهای یکی از [[شاگردان]] [[سید]] کاظم، [[برائت]] [[فرقه]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] را از [[بدعت]] به وجود آمده به دست علیمحمد باب اعلام کرده است<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۹۰.</ref>. حجتالاسلام، سه [[فرزند]] دانشمند داشت که هر سه، از [[مجتهدان]] شیخی تبریز بهشمار میرفتند و به [[لقب]] حجتالاسلام [[معروف]] بودند. [[فرزند]] ارشد وی، [[میرزا]] [[محمد حسین حجتالاسلام]] که [[شاگرد]] [[سید کاظم]] بود، پس از [[مرگ]] [[پدر]]، بر کرسی [[تعلیم و تربیت]] [[پیروان]] احسائی مستقر گردید. [[فرزند]] دوم او، [[میرزا]] [[محمد تقی حجتالاسلام]] نام داشت که از [[شاگردان]] [[محمد باقر اسکویی]] بود. شخص سوم این [[خانواده]]، [[میرزا]] [[ابوالقاسم]] [[فرزند]] [[میرزا]] [[محمد حسین حجتالاسلام]] است<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۹۰.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱۵-۳۱۶.</ref>. | ||
#'''[[خاندان]] ثقةالاسلام:''' دومین [[طایفه]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]]، [[خانواده]] ثقةالاسلام است. [[میرزا]] شفیع تبریزی، [[معروف]] به ثقةالاسلام، بزرگ این [[خاندان]] است که از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] بوده است. [[فرزند]] او [[میرزا]] [[موسی]] ثقةالاسلام از علمای [[شیخیه]] تبریز بود. در سال ۱۳۳۰ ق. به [[جرم]] مشروطهخواهی و [[مبارزه]] با روسها، بهدست روسهای تزاری، در تبریز به دار آویخته شد<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۹۰.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱۶.</ref>. | #'''[[خاندان]] ثقةالاسلام:''' دومین [[طایفه]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]]، [[خانواده]] ثقةالاسلام است. [[میرزا]] شفیع تبریزی، [[معروف]] به ثقةالاسلام، بزرگ این [[خاندان]] است که از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] بوده است. [[فرزند]] او [[میرزا]] [[موسی]] ثقةالاسلام از علمای [[شیخیه]] تبریز بود. در سال ۱۳۳۰ ق. به [[جرم]] مشروطهخواهی و [[مبارزه]] با روسها، بهدست روسهای تزاری، در تبریز به دار آویخته شد<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۲، ص۵۹۰.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱۶.</ref>. | ||
#'''[[خاندان]] احقاقی:''' بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد باقر اسکویی]]، از [[شاگردان]] [[میرزا]] [[حسن]]، مشهور به گوهر، از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود. او استاد پسران [[سید کاظم رشتی]] در [[کربلا]] بود که پس از درگذشت [[سید کاظم]] [[جانشینی]] او را ادعا کرده است. [[فرزند]] [[میرزا]] [[محمد باقر]]، [[میرزا]] [[موسی احقاقی]] از [[علما]] و [[مراجع]] [[شیخیه]] است و کتابی دارد بهنام احقاق الحق و ابطال الباطل که در آن، [[عقاید]] [[شیخیه]] را به تفصیل بیان میکند. پس از این [[تاریخ]] او و خاندانش به احقاقی مشهور شدند. در این کتاب، برخی از آرای [[شیخیه]] کرمان و [[محمد]] کریمخان مورد [[انتقاد]] و ابطال قرار گرفته است<ref>احقاقی، احقاق الحق و ابطال الباطل، ص۱۶۷-۲۲۳.</ref>. از جمله [[فرزندان]] [[میرزا]] [[موسی احقاقی]]، [[میرزا]] [[علی]]، [[میرزا]] [[حسن]] و [[میرزا]] [[محمد باقر]] هستند که از علمای بزرگ [[شیخیه]] احقاقیه بودند. هماینک مرکز این گروه [[کشور]] کویت است که ریاست آن را تا چندی پیش [[میرزا]] [[حسن احقاقی]] برعهده داشت که [[مرجع]] [[فقهی]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] و اُسکو بهشمار میرفت و پس از درگذشت وی، فرزندش عهدهدار مسائل شرعی پدرش گردید. | #'''[[خاندان]] احقاقی:''' بزرگ این [[خاندان]]، [[میرزا]] [[محمد باقر اسکویی]]، از [[شاگردان]] [[میرزا]] [[حسن]]، مشهور به گوهر، از [[شاگردان]] [[شیخ احمد احسائی]] و [[سید کاظم رشتی]] بود. او استاد پسران [[سید کاظم رشتی]] در [[کربلا]] بود که پس از درگذشت [[سید کاظم]] [[جانشینی]] او را ادعا کرده است. [[فرزند]] [[میرزا]] [[محمد باقر]]، [[میرزا]] [[موسی احقاقی]] از [[علما]] و [[مراجع]] [[شیخیه]] است و کتابی دارد بهنام احقاق الحق و ابطال الباطل که در آن، [[عقاید]] [[شیخیه]] را به تفصیل بیان میکند. پس از این [[تاریخ]] او و خاندانش به احقاقی مشهور شدند. در این کتاب، برخی از آرای [[شیخیه]] کرمان و [[محمد]] کریمخان مورد [[انتقاد]] و ابطال قرار گرفته است<ref>احقاقی، احقاق الحق و ابطال الباطل، ص۱۶۷-۲۲۳.</ref>. از جمله [[فرزندان]] [[میرزا]] [[موسی احقاقی]]، [[میرزا]] [[علی]]، [[میرزا]] [[حسن]] و [[میرزا]] [[محمد باقر]] هستند که از علمای بزرگ [[شیخیه]] احقاقیه بودند. هماینک مرکز این گروه [[کشور]] کویت است که ریاست آن را تا چندی پیش [[میرزا]] [[حسن احقاقی]] برعهده داشت که [[مرجع]] [[فقهی]] [[شیخیه]] [[آذربایجان]] و اُسکو بهشمار میرفت و پس از درگذشت وی، فرزندش عهدهدار مسائل شرعی پدرش گردید. |