پرش به محتوا

پیدایش شیعه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
*نحوۀ پیدایش [[شیعه]] و رمز و [[راز]] جدایی این گروه را از [[اکثریت]] [[اهل سنت]] به اختصار از یکی از نوشته‌های [[علامه طباطبایی]] می‌آوریم: آغاز پیدایش شیعه را که برای اوّلین بار به شیعۀ [[امام علی|علی]] (اولین [[پیشوا]] از [[پیشوایان]] [[اهل بیت]]{{عم}}) معروف شدند، همان زمان [[حیات]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} باید دانست و جریان [[ظهور]] و [[پیشرفت]] [[دعوت اسلامی]] در بیست و سه سال زمان [[بعثت]] موجبات زیادی دربر داشت که طبعا پیدایش چنین جمعیتی را در میان [[یاران]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} ایجاب می‌کرد. [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] در اولین روزهای [[بعثت]] که به [[نص]] [[قرآن]] [[مأموریت]] یافت که [[خویشان]] نزدیکتر خود را به [[دین]] خود [[دعوت]] کند صریحا به ایشان فرمود که هریک از شما به [[اجابت]] [[دعوت]] من [[سبقت]] گیرد، [[وزیر]] و [[جانشین]] و [[وصی]] من است. [[امام علی|علی]]{{ع}} پیش از همه مبادرت نموده [[اسلام]] را پذیرفت و [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] [[ایمان]] او را پذیرفت و وعده‌های خود را تقبل نمود و عادتا محال است که [[رهبر]] نهضتی در اولین روز [[نهضت]] و [[قیام]] خود یکی از [[یاران]] [[نهضت]] را به سمت وزیری و [[جانشینی]] به بیگانگانی معرفی کند، ولی به [[یاران]] و [[دوستان]] سرتاپا [[فداکار]] خود نشناساند یا تنها او را با امتیاز وزیری و [[جانشینی]] بشناسد و بشناساند ولی در تمام دورۀ [[زندگی]] و [[دعوت]] خود، او را از [[وظائف]] وزیری معزول و [[احترام]] [[مقام]] [[جانشینی]] او را نادیده گرفته و هیچ‌گونه فرقی میان او و دیگران نگذارند. [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] به موجب چندین [[روایت مستفیض]] و [[متواتر]] که [[سنی]] و [[شیعه]] [[روایت]] کرده‌اند تصریح فرموده که [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[قول و فعل]] خود، از [[خطا]] و [[معصیت]] مصون است، هرسخنی که گوید و هرکاری که کند با [[دعوت دینی]] مطابقت کامل دارد و [[داناترین]] [[مردم]] است به [[معارف]] و [[شرایع]] [[اسلام]]. [[امام علی|علی]]{{ع}} خدمات گرانب‌هایی انجام داده و فداکاری‌های شگفت‌انگیزی کرده بود، مانند خوابیدن در بستر [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] در [[شب هجرت]] و فتوحاتی که در جنگ‌های [[بدر]] و [[احد]] و [[خندق]] و [[خیبر]] به دست وی صورت گرفته بود که اگر پای وی در یکی از این وقایع در میان نبود [[اسلام]] و اسلامیان به دست [[دشمنان]] [[حق]] ریشه‌کن شده بودند. در جریان [[غدیر خم]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر]]{{صل}} در آنجا [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[ولایت]] عامّۀ [[مردم]] [[نصب]] و معرفی کرده و او را مانند خود متولی قرار داده بود. [[بدیهی]] است این چنین امتیازات و [[فضایل]] اختصاصی دیگر که [[مورد اتفاق]] همگان بود و علاقۀ مفرطی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]] داشت طبعا عده‌ای از [[یاران]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} را که شیفتگان [[فضیلت]] و [[حقیقت]] بودند بر این وامی‌داشت که [[امام علی|علی]]{{ع}} را [[دوست]] داشته به دورش گردآیند و از وی [[پیروی]] کنند، چنانکه عده‌ای را بر [[حسد]] و کینۀ آن [[حضرت]] وامی‌داشت. گذشته از همۀ اینها نام [[شیعه]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و شیعۀ [[اهل بیت]]{{عم}} در سخنان [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} بسیار دیده می‌شود. هواخواهان و [[پیروان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} نظر به [[مقام]] و منزلتی که آن [[حضرت]] پیش [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[صحابه]] و [[مسلمانان]] داشت مسلّم می‌داشتند که [[خلافت]] و [[مرجعیت]] پس از [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} از آن [[امام علی|علی]]{{ع}} می‌باشد و [[ظواهر]] اوضاع و احوال نیز جز حوادثی که در روزهای [[بیماری]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} به [[ظهور]] پیوست نظر آنان را [[تأیید]] می‌کرد. ولی برخلاف [[انتظار]] آنان درست در حالی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[رحلت]] فرمود و هنوز [[جسد]] مطهرش [[دفن]] نشده بود و [[اهل بیت]]{{عم}} و عده‌ای از [[صحابه]] سرگرم لوازم [[سوگواری]] و تجهیزاتی بودند، خبر یافتند عده‌ای دیگر که بعدا [[اکثریت]] را بردند با کمال [[عجله]] و بی‌آنکه با [[اهل بیت]] و [[خویشاوندان]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و هوادارانشان [[مشورت]] کنند و حتی کمترین اطلاعی بدهند، از پیش خود در قیافۀ [[خیرخواهی]] برای [[مسلمانان]]، [[خلیفه]] معین نموده‌اند و [[امام علی|علی]] و یارانش را در برابر کاری انجام یافته قرار داده‌اند. [[امام علی|علی]]{{ع}} و هواداران او مانند [[عباس]]، [[زبیر]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و [[عمار]] پس از فراغ از [[دفن]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و اطلاع از جریان امر در [[مقام]] [[انتقاد]] برآمده به [[خلافت]] انتخابی و کارگردانان آن [[اعتراض]] نموده اجتماعاتی نیز کردند، ولی پاسخ شنیدند که [[صلاح]] [[مسلمانان]] در همین بود. این [[انتقاد]] و اعتراف بود که اقلیتی را از [[اکثریت]] جدا کرد و [[پیروان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} را به همین نام شیعۀ [[امام علی|علی]] به [[جامعه]] شناسانید و دستگاه [[خلافت]] نیز به مقتضای [[سیاست]] وقت مراقب بود که [[اقلیت]] نامبرده به این نام معروف نشوند و [[جامعه]] به دو دستۀ [[اقلیت]] و [[اکثریت]] منقسم نگردد، بلکه [[خلافت]] را اجماعی می‌شمردند و معترض را متخلف از [[بیعت]] و متخلف از [[جماعت]] [[مسلمانان]] می‌نامیدند و گاهی با تعبیرات [[زشت]] دیگر یاد می‌کردند. البته [[شیعه]] همان روزهای نخستین محکوم [[سیاست]] وقت شده، نتوانست با مجرد [[اعتراض]] کاری از پیش ببرد و [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز به منظور رعایت [[مصلحت]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] و نداشتن نیروی کافی[[دست]] به یک [[قیام]] خونین نزد، ولی جمعیت معترضین از جهت [[عقیده]] [[تسلیم]] [[اکثریت]] نشدند و [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[مرجعیت]] [[علمی]] را [[حق]] طلق [[امام علی|علی]]{{ع}} می‌دانستند و مراجعۀ [[علمی]] و [[معنوی]] را تنها به آن [[حضرت]] روامی‌دیدند و به سوی او [[دعوت]] می‌کردند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۰تا۱۵۳.</ref>
*نحوۀ پیدایش [[شیعه]] و رمز و [[راز]] جدایی این گروه را از [[اکثریت]] [[اهل سنت]] به اختصار از یکی از نوشته‌های [[علامه طباطبایی]] می‌آوریم: آغاز پیدایش شیعه را که برای اوّلین بار به شیعۀ [[امام علی|علی]] (اولین [[پیشوا]] از [[پیشوایان]] [[اهل بیت]]{{عم}}) معروف شدند، همان زمان [[حیات]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} باید دانست و جریان [[ظهور]] و [[پیشرفت]] [[دعوت اسلامی]] در بیست و سه سال زمان [[بعثت]] موجبات زیادی دربر داشت که طبعا پیدایش چنین جمعیتی را در میان [[یاران]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} ایجاب می‌کرد. [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] در اولین روزهای [[بعثت]] که به [[نص]] [[قرآن]] [[مأموریت]] یافت که [[خویشان]] نزدیکتر خود را به [[دین]] خود [[دعوت]] کند صریحا به ایشان فرمود که هریک از شما به [[اجابت]] [[دعوت]] من [[سبقت]] گیرد، [[وزیر]] و [[جانشین]] و [[وصی]] من است. [[امام علی|علی]]{{ع}} پیش از همه مبادرت نموده [[اسلام]] را پذیرفت و [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] [[ایمان]] او را پذیرفت و وعده‌های خود را تقبل نمود و عادتا محال است که [[رهبر]] نهضتی در اولین روز [[نهضت]] و [[قیام]] خود یکی از [[یاران]] [[نهضت]] را به سمت وزیری و [[جانشینی]] به بیگانگانی معرفی کند، ولی به [[یاران]] و [[دوستان]] سرتاپا [[فداکار]] خود نشناساند یا تنها او را با امتیاز وزیری و [[جانشینی]] بشناسد و بشناساند ولی در تمام دورۀ [[زندگی]] و [[دعوت]] خود، او را از [[وظائف]] وزیری معزول و [[احترام]] [[مقام]] [[جانشینی]] او را نادیده گرفته و هیچ‌گونه فرقی میان او و دیگران نگذارند. [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] به موجب چندین [[روایت مستفیض]] و [[متواتر]] که [[سنی]] و [[شیعه]] [[روایت]] کرده‌اند تصریح فرموده که [[امام علی|علی]]{{ع}} در [[قول و فعل]] خود، از [[خطا]] و [[معصیت]] مصون است، هرسخنی که گوید و هرکاری که کند با [[دعوت دینی]] مطابقت کامل دارد و [[داناترین]] [[مردم]] است به [[معارف]] و [[شرایع]] [[اسلام]]. [[امام علی|علی]]{{ع}} خدمات گرانب‌هایی انجام داده و فداکاری‌های شگفت‌انگیزی کرده بود، مانند خوابیدن در بستر [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]] در [[شب هجرت]] و فتوحاتی که در جنگ‌های [[بدر]] و [[احد]] و [[خندق]] و [[خیبر]] به دست وی صورت گرفته بود که اگر پای وی در یکی از این وقایع در میان نبود [[اسلام]] و اسلامیان به دست [[دشمنان]] [[حق]] ریشه‌کن شده بودند. در جریان [[غدیر خم]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر]]{{صل}} در آنجا [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[ولایت]] عامّۀ [[مردم]] [[نصب]] و معرفی کرده و او را مانند خود متولی قرار داده بود. [[بدیهی]] است این چنین امتیازات و [[فضایل]] اختصاصی دیگر که [[مورد اتفاق]] همگان بود و علاقۀ مفرطی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} به [[امام علی|علی]] داشت طبعا عده‌ای از [[یاران]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} را که شیفتگان [[فضیلت]] و [[حقیقت]] بودند بر این وامی‌داشت که [[امام علی|علی]]{{ع}} را [[دوست]] داشته به دورش گردآیند و از وی [[پیروی]] کنند، چنانکه عده‌ای را بر [[حسد]] و کینۀ آن [[حضرت]] وامی‌داشت. گذشته از همۀ اینها نام [[شیعه]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و شیعۀ [[اهل بیت]]{{عم}} در سخنان [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} بسیار دیده می‌شود. هواخواهان و [[پیروان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} نظر به [[مقام]] و منزلتی که آن [[حضرت]] پیش [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[صحابه]] و [[مسلمانان]] داشت مسلّم می‌داشتند که [[خلافت]] و [[مرجعیت]] پس از [[رحلت]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} از آن [[امام علی|علی]]{{ع}} می‌باشد و [[ظواهر]] اوضاع و احوال نیز جز حوادثی که در روزهای [[بیماری]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} به [[ظهور]] پیوست نظر آنان را [[تأیید]] می‌کرد. ولی برخلاف [[انتظار]] آنان درست در حالی که [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[رحلت]] فرمود و هنوز [[جسد]] مطهرش [[دفن]] نشده بود و [[اهل بیت]]{{عم}} و عده‌ای از [[صحابه]] سرگرم لوازم [[سوگواری]] و تجهیزاتی بودند، خبر یافتند عده‌ای دیگر که بعدا [[اکثریت]] را بردند با کمال [[عجله]] و بی‌آنکه با [[اهل بیت]] و [[خویشاوندان]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و هوادارانشان [[مشورت]] کنند و حتی کمترین اطلاعی بدهند، از پیش خود در قیافۀ [[خیرخواهی]] برای [[مسلمانان]]، [[خلیفه]] معین نموده‌اند و [[امام علی|علی]] و یارانش را در برابر کاری انجام یافته قرار داده‌اند. [[امام علی|علی]]{{ع}} و هواداران او مانند [[عباس]]، [[زبیر]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] و [[عمار]] پس از فراغ از [[دفن]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و اطلاع از جریان امر در [[مقام]] [[انتقاد]] برآمده به [[خلافت]] انتخابی و کارگردانان آن [[اعتراض]] نموده اجتماعاتی نیز کردند، ولی پاسخ شنیدند که [[صلاح]] [[مسلمانان]] در همین بود. این [[انتقاد]] و اعتراف بود که اقلیتی را از [[اکثریت]] جدا کرد و [[پیروان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} را به همین نام شیعۀ [[امام علی|علی]] به [[جامعه]] شناسانید و دستگاه [[خلافت]] نیز به مقتضای [[سیاست]] وقت مراقب بود که [[اقلیت]] نامبرده به این نام معروف نشوند و [[جامعه]] به دو دستۀ [[اقلیت]] و [[اکثریت]] منقسم نگردد، بلکه [[خلافت]] را اجماعی می‌شمردند و معترض را متخلف از [[بیعت]] و متخلف از [[جماعت]] [[مسلمانان]] می‌نامیدند و گاهی با تعبیرات [[زشت]] دیگر یاد می‌کردند. البته [[شیعه]] همان روزهای نخستین محکوم [[سیاست]] وقت شده، نتوانست با مجرد [[اعتراض]] کاری از پیش ببرد و [[امام علی|علی]]{{ع}} نیز به منظور رعایت [[مصلحت]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] و نداشتن نیروی کافی[[دست]] به یک [[قیام]] خونین نزد، ولی جمعیت معترضین از جهت [[عقیده]] [[تسلیم]] [[اکثریت]] نشدند و [[جانشینی]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[مرجعیت]] [[علمی]] را [[حق]] طلق [[امام علی|علی]]{{ع}} می‌دانستند و مراجعۀ [[علمی]] و [[معنوی]] را تنها به آن [[حضرت]] روامی‌دیدند و به سوی او [[دعوت]] می‌کردند.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۰تا۱۵۳.</ref>


*'''دو مسألۀ [[جانشینی]] و [[مرجعیت]] [[علمی]]:''' [[شیعه]] طبق آنچه از [[تعالیم اسلامی]] به دست آورده بود [[معتقد]] بود که آنچه برای [[جامعه]] در درجۀ اول اهمیت است روشن شدن [[تعالیم]] [[اسلام]] و [[فرهنگ دینی]] است و در درجۀ [[تالی]] آن، جریان کامل آنها در میان [[جامعه]] می‌باشد. و به عبارت دیگر اولا افراد [[جامعه]] به [[جهان]] و [[انسان]] با چشم واقع‌بینی نگاه کرده [[وظایف]] [[انسانی]] خود را (به‌طوری‌که [[صلاح]] واقعی است) بدانند و به‌جا آورند، اگرچه [[مخالف]] دلخواهشان باشد. ثانیا یک [[حکومت دینی]] [[نظم]] واقعی [[اسلامی]] را در [[جامعه]] [[حفظ]] و [[اجرا]] نماید، به‌طوری‌که ### [[313]]### کسی را جز [[خدا]] نپرستند و از [[آزادی]] کامل و [[عدالت]] فردی و [[اجتماعی]] برخوردار شوند. و این دو مقصود به دست کسی باید انجام یابد که [[عصمت]] و [[مصونیت]] خدایی داشته باشد، وگرنه ممکن است کسانی مصدر [[حکم]] یا [[مرجع]] [[علم]] قرار گیرند که در زمینۀ [[وظایف]] محوّله خود از [[انحراف]] [[فکر]] یا [[خیانت]] سالم نباشند و تدریجا [[ولایت]] عادلۀ آزادیبخش [[اسلامی]] به [[سلطنت]] استبدادی و [[ملک]] کسرایی و قیصری تبدیل شود و [[معارف]] [[پاک]] [[دینی]] مانند [[معارف]] [[ادیان]] دیگر دستخوش [[تحریف]] و [[تغییر]] [[دانشمندان]] بوالهوس و [[خودخواه]] گردد و تنها کسی که به [[تصدیق]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} در [[اعمال]] و اقوال خود مصیب و روش او با [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] مطابقت کامل داشت همان [[امام علی|علی]]{{ع}} بود. و اگر چنانکه [[اکثریت]] می‌گفتند [[قریش]] با ### [[313]]### حقّۀ [[امام علی|علی]] [[مخالف]] بودند، لازم بود مخالفین را به [[حق]] وادارند و سرکشان را به‌جای خود بنشانند، چنانکه با جماعتی که در دادن [[زکات]] [[امتناع]] داشتند، جنگیدند و از [[گرفتن زکات]] صرف‌نظر نکردند، نه اینکه از [[ترس]] [[مخالفت]] [[قریش]] [[حق]] را بکشند! آری، آنچه [[شیعه]] را از موافقت با [[خلافت]] انتخابی بازداشت، [[ترس]] از دنبالۀ ناگوار آن یعنی [[فساد]] روش [[حکومت اسلامی]] و انهدام اساس تعلیمات عالیۀ [[دین]] بود. اتفاقا جریان بعدی حوادث نیز این [[عقیده]] (یا [[پیش‌بینی]]) را روزبه‌روز روشن‌تر می‌ساخت و در نتیجه [[شیعه]] نیز در عقیدۀ خود استوارتر می‌گشت و با اینکه در ظاهر با نفرات ابتدایی انگشت شمار خود به هضم اکثریّت رفته بود و در [[باطن]] به اخذ [[تعالیم اسلامی]] از [[اهل بیت]]{{عم}} و [[دعوت]] به طریقۀ خود [[اصرار]] می‌ورزیدند، در عین حال برای [[پیشرفت]] و [[حفظ قدرت]] [[اسلام]] [[مخالفت]] علنی نمی‌کردند و حتّی افراد [[شیعه]] دوش‌به‌دوش اکثریّت به [[جهاد]] می‌رفتند و در امور عامّه دخالت می‌کردند و شخص [[امام علی|علی]]{{ع}} در موارد ضروری اکثریّت را به نفع [[اسلام]] [[راهنمایی]] می‌نمود.<ref>شیعه در اسلام، ص ۴ تا ۱۰</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۰تا۱۵۳.</ref>
*'''دو مسألۀ [[جانشینی]] و [[مرجعیت]] [[علمی]]:''' [[شیعه]] طبق آنچه از [[تعالیم اسلامی]] به دست آورده بود [[معتقد]] بود که آنچه برای [[جامعه]] در درجۀ اول اهمیت است روشن شدن [[تعالیم]] [[اسلام]] و [[فرهنگ دینی]] است و در درجۀ [[تالی]] آن، جریان کامل آنها در میان [[جامعه]] می‌باشد. و به عبارت دیگر اولا افراد [[جامعه]] به [[جهان]] و [[انسان]] با چشم واقع‌بینی نگاه کرده [[وظایف]] [[انسانی]] خود را (به‌طوری‌که [[صلاح]] واقعی است) بدانند و به‌جا آورند، اگرچه [[مخالف]] دلخواهشان باشد. ثانیا یک [[حکومت دینی]] [[نظم]] واقعی [[اسلامی]] را در [[جامعه]] [[حفظ]] و [[اجرا]] نماید، به‌طوری‌که [[مردم]] کسی را جز [[خدا]] نپرستند و از [[آزادی]] کامل و [[عدالت]] فردی و [[اجتماعی]] برخوردار شوند. و این دو مقصود به دست کسی باید انجام یابد که [[عصمت]] و [[مصونیت]] خدایی داشته باشد، وگرنه ممکن است کسانی مصدر [[حکم]] یا [[مرجع]] [[علم]] قرار گیرند که در زمینۀ [[وظایف]] محوّله خود از [[انحراف]] [[فکر]] یا [[خیانت]] سالم نباشند و تدریجا [[ولایت]] عادلۀ آزادیبخش [[اسلامی]] به [[سلطنت]] استبدادی و [[ملک]] کسرایی و قیصری تبدیل شود و [[معارف]] [[پاک]] [[دینی]] مانند [[معارف]] [[ادیان]] دیگر دستخوش [[تحریف]] و [[تغییر]] [[دانشمندان]] بوالهوس و [[خودخواه]] گردد و تنها کسی که به [[تصدیق]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر اکرم]]{{صل}} در [[اعمال]] و اقوال خود مصیب و روش او با [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] مطابقت کامل داشت همان [[امام علی|علی]]{{ع}} بود. و اگر چنانکه [[اکثریت]] می‌گفتند [[قریش]] با [[خلافت]] حقّۀ [[امام علی|علی]] [[مخالف]] بودند، لازم بود مخالفین را به [[حق]] وادارند و سرکشان را به‌جای خود بنشانند، چنانکه با جماعتی که در دادن [[زکات]] [[امتناع]] داشتند، جنگیدند و از [[گرفتن زکات]] صرف‌نظر نکردند، نه اینکه از [[ترس]] [[مخالفت]] [[قریش]] [[حق]] را بکشند! آری، آنچه [[شیعه]] را از موافقت با [[خلافت]] انتخابی بازداشت، [[ترس]] از دنبالۀ ناگوار آن یعنی [[فساد]] روش [[حکومت اسلامی]] و انهدام اساس تعلیمات عالیۀ [[دین]] بود. اتفاقا جریان بعدی حوادث نیز این [[عقیده]] (یا [[پیش‌بینی]]) را روزبه‌روز روشن‌تر می‌ساخت و در نتیجه [[شیعه]] نیز در عقیدۀ خود استوارتر می‌گشت و با اینکه در ظاهر با نفرات ابتدایی انگشت شمار خود به هضم اکثریّت رفته بود و در [[باطن]] به اخذ [[تعالیم اسلامی]] از [[اهل بیت]]{{عم}} و [[دعوت]] به طریقۀ خود [[اصرار]] می‌ورزیدند، در عین حال برای [[پیشرفت]] و [[حفظ قدرت]] [[اسلام]] [[مخالفت]] علنی نمی‌کردند و حتّی افراد [[شیعه]] دوش‌به‌دوش اکثریّت به [[جهاد]] می‌رفتند و در امور عامّه دخالت می‌کردند و شخص [[امام علی|علی]]{{ع}} در موارد ضروری اکثریّت را به نفع [[اسلام]] [[راهنمایی]] می‌نمود.<ref>شیعه در اسلام، ص ۴ تا ۱۰</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۵۰تا۱۵۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۵۳٬۳۷۰

ویرایش