حصر حاکمیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
*و لهذا - بنابر مقدّمۀ دوم - هیچ موجودی به جز [[خدای متعال]] - بالذات - [[حقّ]] [[اطاعت]] ندارد و تنها [[خدای بزرگ]] و [[متعال]] است که به [[دلیل]] آنکه آفرینندۀ سایر موجودات است، مالک آنهاست و لهذا از نظر [[عقل]]، [[حقّ]] [[اطاعت]] دارد و بر سایر موجودات است که [[دستور]] او را [[اطاعت]] کنند و از او [[فرمان]] برند و بر [[فرمان]] و دستورش گردن نهند. | *و لهذا - بنابر مقدّمۀ دوم - هیچ موجودی به جز [[خدای متعال]] - بالذات - [[حقّ]] [[اطاعت]] ندارد و تنها [[خدای بزرگ]] و [[متعال]] است که به [[دلیل]] آنکه آفرینندۀ سایر موجودات است، مالک آنهاست و لهذا از نظر [[عقل]]، [[حقّ]] [[اطاعت]] دارد و بر سایر موجودات است که [[دستور]] او را [[اطاعت]] کنند و از او [[فرمان]] برند و بر [[فرمان]] و دستورش گردن نهند. | ||
*'''نتیجه اینکه:''' تنها [[خداوند]] - [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] - است که [[حقّ]] [[حاکمیت]] بالذات دارد؛ زیرا [[حقّ]] [[حاکمیت]] بالذات، [[حقّ]] [[اطاعت]] را میطلبد و [[حقّ]] [[اطاعت]]، بر [[مالکیت]] [[مطاع]] نسبت به [[مطیع]] توقف دارد و تنها مالک [[جهان]] و [[انسان]] وجود [[اقدس]] حق تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۷۸-۱۸۷.</ref>. | *'''نتیجه اینکه:''' تنها [[خداوند]] - [[آفریدگار]] [[جهان]] و [[انسان]] - است که [[حقّ]] [[حاکمیت]] بالذات دارد؛ زیرا [[حقّ]] [[حاکمیت]] بالذات، [[حقّ]] [[اطاعت]] را میطلبد و [[حقّ]] [[اطاعت]]، بر [[مالکیت]] [[مطاع]] نسبت به [[مطیع]] توقف دارد و تنها مالک [[جهان]] و [[انسان]] وجود [[اقدس]] حق تعالی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۷۸-۱۸۷.</ref>. | ||
==[[ادلۀ نقلی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]== | |||
*در [[متون دینی]] [[اسلامی]] - [[قرآن]] و [[حدیث]] - به فراوانی و به طور مکرّر و با واژگان و الفاظ گوناگون بر [[حصر حاکمیت]] در [[خدای متعال]] تأکید شده است. | |||
*برای بررسی مسئلۀ [[حصر حاکمیت]] در [[خداوند]] از دیدگاه [[قرآن]] و [[سنّت]] ابتدا به بررسی این مطلب در [[آیات کریمۀ قرآن]]، سپس به بررسی آن در [[سنّت]] [[معصومین]]{{عم}} میپردازیم. بنابراین بحث دربارۀ ادلّۀ [[نقلی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]] را در دو بخش پی خواهیم گرفت. | |||
===بخش اول: ادلّۀ [[قرآنی]] [[حصر حاکمیت بالذات]] در [[خدای متعال]]=== | |||
*مهمترین واژگانی که در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] برای دلالت بر [[حصر]] [[حقّ]] [[حاکمیت]] در [[خدای متعال]] به کار رفتهاند عبارتاند از: | |||
#[[حُکم]]؛ | |||
#[[مُلک]]؛ | |||
#[[تدبیر أمر]]؛ | |||
#[[ولایت]]؛ | |||
#[[أمر]]؛ | |||
#[[اطاعت]]؛ | |||
#[[اختیار]]؛ | |||
#[[هیمنه]]؛ | |||
#[[عبادت]]؛ | |||
#اتّباع. | |||
====واژۀ نخست: "[[حکم]]"==== | |||
*در [[قرآن کریم]] [[آیات]] متعددی وجود دارد که با کاربری واژۀ "[[حُکم]]" بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات اقدس خدای متعال]] تأکید نموده است؛ در ذیل به تعدادی از این [[آیات]] به عنوان نمونه اشاره میکنیم: | |||
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ}}<ref>«حکم و فرمان، تنها ازآن خداست! حق را از باطل جدا مىکند؛ و او بهترین جدا کننده (حق از باطل) است» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>. | |||
*در این [[آیه]] ضمن تصریح به [[حصر حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] [[خداوند]]، به دو [[دلیل عقلی]] بر این [[حصر]] نیز اشاره شده است: | |||
*[[دلیل]] اول: اینکه [[خدای متعال]] تنها منبع [[بیان حق]] است. | |||
*[[دلیل]] دوم: اینکه [[خدای متعال]] [[بهترین]] فیصله دهندگان بین [[حق و باطل]] و بین خوب و بد است. | |||
*'''آیۀ دوم:'''{{متن قرآن|أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ}}<ref>«بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست؛ و او، سریعترین حسابگران است» سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>. | |||
*'''آیۀ سوم:''' {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ}}<ref>«حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>. | |||
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ}}<ref>«ستایش تنها براى اوست در این جهان و در جهان دیگر؛ حاکمیّت (نیز) تنها از آن اوست» سوره قصص، آیه ۷۰.</ref>. | |||
*'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«بگو: خداوندا! اى آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تنها تو در میان بندگانت در آنچه دربارۀ آن اختلاف داشتهاند داورى میکنی» سوره زمر، آیه ۴۶.</ref>. | |||
*'''آیۀ ششم:''' {{متن قرآن|لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«غیب آسمانها و زمین تنها از آن اوست. چه بسیار بینا و شنواست! آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمىدهد» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref>. | |||
*'''آیۀ هفتم:''' {{متن قرآن|أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«آیا آنها غیر از او را ولىّ خود برگزیدند؟! درحالىکه «ولىّ» فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده مىکند، و اوست که بر هر چیزى تواناست * در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست» سوره شوری، آیه ۹-۱۰.</ref>. | |||
*[[آیات]] دیگری نیز با کاربری واژۀ "[[حُکم]]" وجود دارد که دلالت بر [[حصر]] [[حقّ]] [[حاکمیت]] در [[ذات اقدس خدای متعال]] دارند که در اینجا به همین مقدار اکتفا میکنیم. | |||
*واژۀ "[[حُکم]]" که در این [[آیات]] به کار رفته به دلیل معنای لغوی و نیز به [[دلیل]] قرائن و شواهدی که در خود [[آیات]] آمده است، دلالت بر همان [[حکومت]] و [[سلطنت]] مورد بحث دارد. | |||
*[[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "[[عرب]] میگوید: حَکمْتُ، و أَحْکمْتُ و حَکمْتُ همگی به معنای: جلوگیری کردم و بازداشتم است و از همین جا به کسی که بین [[مردم]] [[داوری]] میکند "[[حاکم]]" میگویند؛ زیرا [[ظالم]] را از [[ظلم]] باز میدارد"<ref>{{عربی|و العرب تقول: حَكمْتُ، و أَحْكمْتُ و حَكمْتُ، بمعنى مَنَعْتُ و رددت، و من هذا قيل للحاكم بين الناس حاكمٌ، لأَنه يمْنَعُ الظالم من الظلم}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۱۴۱.</ref>. | |||
*[[راغب]] در مفردات میگوید: "حَکمَ در اصل به معنای بازداشتن به منظور [[اصلاح]] است و از این ریشه است که به لجام "حَکمة الدّابه" میگویند"<ref>{{عربی|حَكمَ، أصله: مَنَعَ منعاً لإصلاح، و منه سميت اللجام حَكمة الدّابه}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۲۴۸.</ref>. | |||
*[[فیومی]] در المصباح المنیر میگوید: "الحُکمُ به معنای [[قضاء]] است و در اصل به معنای بازداشتن است. میگویند حَکمْتُ عَلَیهِ بِکذَا آنجا که او را از خلاف آن بازداری به گونهای که نتواند [[سرپیچی]] کند"<ref>{{عربی|الحُكمُ: الْقَضاءُ و أَصْلُهُ الْمَنْعُ يقالُ: حَكمْتُ عَلَيهِ بِكذَا إِذَا مَنَعْتَهُ مِنْ خِلَافِه فَلَمْ يقْدِرْ عَلَى الْخُرُوجِ مِنْ ذَلِك}}؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۱۴۵.</ref>. | |||
*از توضیحاتی که لغویین دربارۀ معنای "[[حُکم]]" دادهاند، روشن است که واژۀ "[[حُکم]]" در اصل به معنای بازدارندگی است و به همین [[دلیل]] به [[سلطان]] و [[امیر]] و [[قاضی]] "[[حاکم]]" میگویند؛ چون فرض بر این است که [[سلطان]] و [[امیر]] و [[قاضی]] [[عدل]] را در [[جامعه]] به [[اجرا]] گذاشته و [[ظالم]] را از [[ظلم]] باز میدارند. | |||
*در گذشته نیز در [[تبیین]] معنای [[حاکمیت]]، به [[تبیین]] معنای واژۀ "[[حُکم]]" پرداختیم و روشن کردیم که اصل معنا در واژۀ [[حکم]]، همان بازداشتن و جلوگیری از [[ظلم]] و [[تعدی به حقوق دیگران]] است، که وظیفۀ [[حاکم]] یا [[سلطان]] و [[امیر]] است. | |||
*برخی از [[آیات]] فوق، افزون بر دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] [[حقّ]] [[متعال]]، بر گسترۀ این [[حاکمیت]] و اینکه قلمرو این [[حاکمیت]]، کلیۀ رفتارهای اختیاری است که مورد [[اختلاف]] انسانهاست، دلالت دارد. نظیر آیۀ پنجم: {{متن قرآن|أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}} و نیز آیۀ هفتم: {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۸۷-۱۹۲.</ref>. | |||
====واژۀ دوم: "[[مُلک]]"==== | |||
*در [[قرآن کریم]]، واژۀ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در وجود [[خدای متعال]] به فراوانی بهکار رفته است. در اینجا اشاره به این نکته بیفایده نیست که واژۀ "[[مُلک]]" در [[قرآن کریم]] نظیر سایر الفاظ و واژهها به همان معنایی به کار رفته که در زبان [[عرب]] در آن به کار میرفته است که همان معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] است، بلکه میتوان ادّعا کرد که صریحترین واژه در دلالت بر معنای [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] و [[قدرت سیاسی]]، همین واژۀ "[[مُلک]]" است. | |||
*معنای لغوی واژۀ "[[مُلک]]" | |||
*[[راغب اصفهانی]] در بیان معنای واژۀ "[[مُلک]]" میگوید: "[[مُلک]] کنترل کردن شیئی است که [[تصرف]] حاکمانه در آن انجام میگیرد"<ref>{{عربی|فالملك ضبط الشيء المتصرّف فيه بالحكم}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | |||
*و نیز میگوید: "[[مَلِک]] عبارت است از کسی که به وسیلۀ [[امر و نهی]] [[تصرف]] در احوال [[عامه]] میکند، و اختصاص دارد به [[سیاست]] کردن بر عاقلان؛ لهذا گفته میشود [[مَلِک]] [[مردم]] و گفته نمیشود [[مَلِک]] چیزها"<ref>{{عربی|المَلِك هو المتصرف بالامر و النهي في الجمهور و ذلك يختصّ بسياسة الناطقين و لهذا يقال: مَلِك النّاس، و لايقال: مَلِك الأشياء}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | |||
*[[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "[[مُلک]] [[خدای تعالی]] و [[ملکوت]] او یعنی [[سلطنت]] و [[عظمت]] او و گفته میشود [[ملکوت]] [[عراق]] از آنِ فلان کس است یعنی [[عزت]] و [[سلطنت]] و [[مُلک]] آن، از آنِ اوست"<ref>{{عربی|مُلْك الله تعالى و مَلَكوته: سلطانه و عظمته. و لفلان مَلَكوتُ العراق أي: عزه و سلطانه و مُلْكه}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.</ref>. | |||
*و نیز میگوید: "مملکت به معنای [[سلطنت]] [[پادشاه]] است بر [[رعیت]] خویش"<ref>{{عربی|والمملكة سلطان المَلِك في رعيته}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.</ref>. | |||
*[[فیومی]] در المصباح المنیر میگوید: "گفته میشود: مَلَک عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ آنگاه که [[سلطنت]] را بر عهده بگیرد پس او را [[پادشاه]] یا [[مَلِک]] مینامند و گاهی مفرد آن را به [[تخفیف]] مَلْک میگویند و جمع آن [[ملوک]] است. مثل فَلس و فُلوس، و مصدر آن [[مُلک]] است به ضمّ میم"<ref>{{عربی|مَلَك عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ إِذَا تَوَلَّى السَّلْطَنَة فَهُوَ مَلِك بِكسْرِ الْلّامِ وَ تُخَفَّفُ بِالسُّكونِ، وَ الْجَمْعُ: مُلُوك مِثْلُ فَلْسٍ و فُلُوسٍ، وَ الاسْمُ الْمُلْك بِضَمِّ الْمِيمِ}}؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۵۷۹.</ref>. | |||
*بنابراین، واژۀ "[[مُلک]]" در زبان [[عرب]]، به معنای [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] [[سیاسی]] بر [[مردم]] است. در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] ترکیبها و صیغههای متعددی از این واژه در دلالت بر [[حصر حاکمیت]] و [[سلطنت]] بر [[مردم]] در [[خدای متعال]] آمده که در ذیل به ترتیب به آنها اشاره میکنیم. | |||
=====[[مُلک]]===== | |||
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}}<ref>«بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مىبخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را میستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.</ref>. | |||
*در این [[آیه]] همانگونه که ملاحظه میشود، [[خدای متعال]] به عنوان صاحب اصلی [[مُلک]] و [[پادشاهی]] معرفی شده و بر این نکته تأکید شده است که این [[جایگاه]] جز به وسیلۀ [[خدای متعال]] در [[اختیار]] کسی قرار نمیگیرد که نتیجۀ آن نه تنها [[حصر]] [[حق]] اصلی [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] در [[خدای متعال]] است، بلکه افزون بر این، [[حصر]] طریق [[مشروعیت]] [[حاکمیت]] هر [[حاکم]] و [[سلطان]] دیگری در [[نصب الهی]] است که از آن با عبارت {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ}} یاد شده است. | |||
*[[حصر]] "اتیان الْمُلک" در [[خدای متعال]]، صراحتاً بر این معنا دلالت دارد که هیچ موجودی [[حقّ]] [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] ندارد، مگر آنکه [[خدای متعال]] [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] را به او عطا کند. | |||
*بنابراین، آیۀ فوق بر دو مطلب اصلی به صراحت دلالت دارد: | |||
*مطلب اول: [[حصر]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] در ذات [[اقدس]] حق *تعالی که عبارت {{متن قرآن|مَالِكَ الْمُلْكِ}} بر این [[حصر]] دلالت دارد؛ | |||
*مطلب دوم: [[حصر]] راه دستیابی [[مشروع]] به "[[مُلک]]" به ایتاء و عطای آن از سوی [[خدای متعال]]. این مطلب افزون بر اینکه مدلول التزامی {{متن قرآن|مَالِكَ الْمُلْكِ}} است، عبارت {{متن قرآن|تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ}} به صراحت بر آن دلالت دارد. | |||
*'''آیۀ دوم:''' {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنها گفت: "خداوند "طالوت" را براى زمامدارى شما برگزیده است" گفتند: "چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!" گفت: "خدا او را بر شما برگزیده، و او را در دانش و توانایى جسمانى، فزونى بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مىبخشد؛ و احسان خداوند، گسترده است؛ و (از لیاقت افراد) آگاه است"» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | |||
*این [[آیه]] و آیۀ پیش از آن، افزون بر ردّ مدعای عدم دخالت [[دین]] در [[سیاست]]، بر چند مطلب در زمینۀ [[حصر حاکمیت]] در [[خدای متعال]] دلالت دارد. | |||
*مطلب اول: [[ملک]] و [[سلطنت]] منحصراً از آن [[خدای متعال]] است. | |||
*آنچه بر این مطلب دلالت دارد، پاسخی است که [[خدای متعال]] به [[اعتراض]] [[بنیاسرائیل]] داده است. آنها در [[اعتراض]] به [[نصب]] [[طالوت]] به [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] بر [[بنیاسرائیل]] گفتند: "[[طالوت]] را [[حق]] [[پادشاهی]] بر ما نیست - یعنی [[سلطنت]] و [[رهبری]] او بر ما [[مشروعیت]] ندارد - زیرا مردی [[فقیر]] و بیبضاعت است و از طبقۀ اشراف [[بنیاسرائیل]] نیست و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] کسی را میسزد که از طبقۀ مالکان و [[ثروتمندان]] باشد"؛ | |||
*در پاسخ این [[اعتراض]] [[خداوند]] به دو مطلب اشاره فرمود: | |||
#[[شایستگی]] [[رهبری]] به [[ثروت]] و [[مال]] نیست، بلکه آنکه [[قدرت جسمانی]] بهتر و [[دانایی]] بیشتر دارد، برای [[رهبری]] و [[پادشاهی]] سزوارتر است؛ | |||
#[[سلطنت]] و [[مُلک]] از آنِ خداست. بنابراین، [[مشروعیت]] و سزاواری [[سلطنت]] و [[ملک]]، تنها از آنِ کسی است که [[خداوند]] او را برای [[سلطنت]] و [[ملک]] برگزیند: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد میدهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. | |||
*بنابراین، [[حقانیت]] و [[مشروعیت]] [[سلطنت]]، مخصوص [[خدا]] و کسی است که از سوی [[خدا]] برای این [[منصب]] [[برگزیده]] شود. | |||
*آنچه بر اختصاص [[حق]] [[سلطنت]] و [[مُلک]] به [[خدای متعال]] دلالت صریح دارد، اضافۀ "[[ملک]]" است به [[ضمیر]] عائد به ذات باریتعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست. | |||
*اسرائیلیان از [[پیامبر خدا]] درخواست کردند [[پادشاهی]] برای آنان برگزیند، این درخواست مبتنی بر [[باور دینی]] آنان - یا آنچه در عرف اصولی ما از آن به ارتکاز متشرعه تعبیر میشود - بود که [[پادشاه]] و [[سلطان]] را باید [[خداوند]] معین فرماید؛ زیرا [[حقّ]] [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] مخصوص اوست. [[پیامبر خدا]] نیز این ارتکاز متشرعی را مورد [[تأیید]] قرار داد - و [[قرآن کریم]] نیز صحت آن را [[تأیید]] نمود ـ. [[خدای متعال]] در پاسخ درخواست آنان، [[طالوت]] را به [[سلطنت]] و [[رهبری سیاسی]] آنان برگزید: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا}} | |||
*و سپس در ردّ [[اعتراض]] اسرائیلیان، بر این مطلب تأکید نمود که: [[سلطنت]] و [[مُلک]]، [[حقّ]] مخصوص خداست و اسرائیلیان و دیگران [[حقّ]] دخالت در [[حاکمیت]] که حوزۀ اختصاصی اوست، ندارند. | |||
*مطلب دوم: همان است که در ضمن مطلب اول گفته شد و آن، ارتکاز متشرعی [[بنیاسرائیل]] مبنی بر این که [[حقّ]] [[حاکمیت]] مخصوص خداست و لذا برای [[تعیین حاکم]] و [[سلطان]] به سراغ [[پیامبر]] رفته و از او درخواست [[تعیین]] [[رهبر]] و [[سلطان]] نمودند. این ارتکاز توسط [[پیامبر]] آنان و نیز [[قرآن کریم]] به ویژه با عبارت "مُلْکهُ" مورد [[امضا]] و [[تأیید]] قرار گرفته است. | |||
*مطلب سوم: [[نفی]] [[حقّ]] دخالت اسرائیلیان در امر [[سلطنت]] و [[ملک]]؛ زیرا در پاسخ [[اعتراض]] آنان به [[شایستگی]] و [[توانایی]] [[طالوت]] اکتفا نشد، بلکه افزون بر آن به این مطلب اشاره شد که {{متن قرآن|وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ}} که بر این معنا دلالت دارد که اسرائیلیان را [[حق]] [[اعتراض]] بر [[گزینش]] [[خدا]] نیست؛ زیرا [[ملک]] و [[سلطنت]] از آنِ اوست و اوست که [[ملک]] و [[سلطنت]] خویش را به آنکه بخواهد میدهد. | |||
*'''آیۀ سوم:''' {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ * إِن تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ}}<ref>«او شب را در روز فرو میبرد و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سر آمد معیّنى به حرکت خود ادامه مىدهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت و پادشاهی از آن اوست. و کسانى را که جز او (به پادشاهی و اختیارداری خویش) مىخوانید مالک کوچکترین چیزى نیستند * اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگویند؛ و روز قیامت، شرک انگاری شما را منکر مىشوند؛ و هیچکس مانند (خداوند) آگاه از همه چیز، تو را (از حقایق) باخبر نمىسازد» سوره فاطر، آیه ۱۳-۱۴.</ref>. | |||
*در آیۀ نخست از این دو [[آیه]] و [[آیات]] پیش از آن ضمن بیان [[حاکمیت خدا]] بر سراسر [[جهان هستی]] با جملۀ {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}} که متضمّن تقدیم جار و مجرور بر متعلق است، [[حصر]] [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] در [[خدای متعال]] اعلام گردیده است. | |||
*این توهّم که "[[مُلک]]" در اینجا [[مُلک]] بر [[جهان هستی]] است، نه بر [[جامعۀ بشر]]، نابجاست؛ زیرا روشن است که [[مُلک]] در اینجا با الف و لام جنس آمده و [[مقید]] به قید خاصی نشده و [[حصر]] آن در ذات باریتعالی به معنای [[حصر]] جنس [[پادشاهی]] و [[مُلک]] و [[سلطنت]] در ذات باریتعالی است. | |||
*افزون بر اینکه جملۀ قبل از این جمله، یعنی {{متن قرآن|ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ}} که خطاب به [[انسانها]] است، خود قرینه و [[سیاق]] روشنی است که "[[مُلک]]" در جملۀ بعد، [[مُلک]] بر [[جامعۀ انسانی]] را نیز شامل میشود. | |||
*این تعبیر، یعنی {{متن قرآن|لَهُ الْمُلْكُ}} و نظایر آن، که دلالت بر [[حصر]] [[ملک]] و [[پادشاهی]] در ذات باریتعالی دارد، در [[قرآن کریم]] فراوان تکرار شده است. در ذیل به نمونههایی از آن اشاره میکنیم. | |||
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«بگو: "اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ آن کس که پادشاهی آسمانها و زمین، از آن اوست؛ معبودى جز او نیست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبرِ درس نخواندهاى که به خدا و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید"» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.</ref>. | |||
*در این [[آیه]] نیز افزون بر تقدیم جار و مجرور بر "[[مُلک]]"، که مدخول الف و لام جنس و مفید [[حصر]] جنس [[مُلک]] در [[خدای متعال]] است، قرینۀ خطاب به "ناس" دلالت دارد که مراد از {{متن قرآن|مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} تنها [[حاکمیت خدا]] بر [[جهان]] غیر [[انسانی]] نیست، بلکه مقصود، [[حاکمیت]] فراگیر و شامل و غیر قابل تجزیه و تفکیک [[خدای متعال]] بر سراسر [[جهان هستی]] از جمله [[جامعۀ انسانی]] است. | |||
*جملۀ {{متن قرآن|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا}} که قبل از جملۀ مورد بحث آمده نیز قرینۀ دیگری بر این است که "[[مُلک]]" در این [[آیه]]، مُلکی است که شامل [[جامعۀ انسانی]] میشود و به معنای [[مُلک]] و [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] متعارفی است که در [[جامعۀ بشر]] وجود دارد. دلالت جملۀ {{متن قرآن|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا}} بر ارادۀ [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} از جمله {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} استفاده میشود، این مطلب در [[آیات]] فراوان دیگری که [[رسولان]] را به عنوان [[حاکمان]] بر [[جامعۀ بشر]] معرفی کردهاند، مورد تأکید قرار گرفته است؛ نظیر: | |||
:*{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا}}<ref>«ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم؛ و پادشاهی عظیمى در اختیار آنها قرار دادیم» سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ}}<ref>«و "داوود" (نوجوان شجاعى که در لشکر "طالوت" بود)، "جالوت" را کشت؛ و خداوند، پادشاهی و حکمت را به او بخشید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ}}<ref>«مردم (در آغاز) امت واحدى بودند؛ (به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتى پیدا شد؛ در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى را، که به سوى حق دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى کنند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (قوۀ عدل و معیار سنجش حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ}}<ref>«ما تورات را که در آن، هدایت و نور بود نازل کردیم تا پیامبران (بنىاسرائیل)، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، و همچنین اوصیای ربّانی آنها و دانایان به تورات به وسیلۀ آن حکم و فرمانروایی کنند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | |||
*[[آیات]] دیگری با همین مضمون آمده که در [[آینده]] به تفصیل به آنها اشاره خواهد شد. این [[آیات]] و [[آیات]] مشابه دیگر، به روشنی بر این مطلب تأکید دارند که همۀ [[رسل]] [[الهی]] از سوی [[خدا]] برای [[حاکمیت]] عادلانه در بین [[مردم]] و [[برپایی حکومت]] [[قسط]] و [[فضیلت]] در [[جامعۀ بشر]] فرستاده شدهاند. | |||
*بنابراین، جملۀ {{متن قرآن|إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ}} قبل از جملۀ {{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}} قرینۀ روشنی است بر اینکه مقصود از "[[مُلک]]" در این [[آیه]]، [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] بر [[جامعۀ بشر]] است. بنابراین، آیۀ مذکور بر اختصاص [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] در [[جامعۀ بشر]] - نظیر سایر بخشهای هستی - به ذات [[اقدس]] حق تعالی دلالت دارد. | |||
*'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ * الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ}}<ref>«خجسته و پُر عطاست کسى که حاکمیت و مالکیت (جهان هستى) به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست * آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر، و او پایدار و آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.</ref>. | |||
*در این دو [[آیه]] و [[آیات]] پس از آنها بر [[حصر]] [[مُلک]] در [[ذات مقدس]] حق تعالی تصریح و تأکید شده است. جملۀ {{متن قرآن|بِيَدِهِ الْمُلْكُ}} که جار و مجرور در آن مقدّم شده است، دلالت بر [[حصر]] [[مُلک]] به طور مطلق در ذات [[اقدس]] حقتعالی دارد؛ زیرا "[[مُلک]]" همراه با الف و لام دلالت بر جنس [[مُلک]] دارد. جملۀ {{متن قرآن|وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} و جملههای پس از آن در [[آیات]] بعد، همگی در [[سیاق]] تأکید بر حکمفرمائی ذات [[اقدس]] حقتعالی بر سراسر [[جهان]] و بر [[جامعۀ انسان]] علیالخصوص قرار دارد. | |||
*'''آیۀ ششم:''' {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا}}<ref>«و بگو: "حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که نه فرزندى اختیار کرده، و نه شریکى در مُلک و پادشاهی دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلّت، (حامى و) سرپرستى براى اوست." و او را بسیار بزرگ بشمار» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.</ref>. | |||
*در این [[آیه]] که ابعاد گوناگونی از [[توحید]] در آن بیان شده است، بیش از هر چیز بر [[توحید]] در [[مُلک]] و [[حصر]] [[مُلک]] و [[حاکمیت]] در [[ذات خدای متعال]] و [[نفی]] شریک در [[مُلک]]، برای ذات [[اقدس]] حق تعالی تأکید شده است. | |||
*در [[آیات]] کریمۀ [[قرآنی]] مکرّراً بر [[نفی]] شریک برای [[خدا]] در [[حکومت]] و [[مُلک]] و [[سلطنت]] تأکید شده است؛ نظیر: | |||
:*{{متن قرآن|تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا * الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا}}<ref>«خجسته و پر عطاست کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد * خداوندى که حکومت آسمانها و زمین از آنِ اوست، و فرزندى (براى خود) انتخاب نکرده، و همتایى در حکومت و مُلک ندارد، و همه چیز را آفرید پس به دقت سنجید و اندازه بخشید» سوره فرقان، آیه ۱-۲.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا}}<ref>«آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمىدهد» سوره کهف، آیه ۲۶.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref>. | |||
*در این [[آیه]]، [[خلق]] و [[گزینش]] که به معنای [[انتخاب]] بهترینهاست - و وظیفۀ [[حاکمیت]] نیز همین است - مخصوص [[خداوند]] دانسته شده و [[اعتقاد]] به وجود منبعی یا [[مرجع]] دیگری برای [[گزینش]] - و در نتیجه [[حاکمیت]] - را تلویحاً [[اعتقاد]] به شریک داشتن [[خدا]] به شمار آورده و [[خدا]] را از آن منزه شمرده است. | |||
*[[آیات]] فراوان دیگری که با واژۀ "[[مُلک]]" بر اختصاص [[ملک]] و [[حکومت]] به [[خدای متعال]] دلالت دارد موجود است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم: | |||
:*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر هر چیزى تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مىآفریند؛ و خدا، بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آیا نمىدانى که حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین تنها از آن خداست؟! هر کس را بخواهد (و سزاوار باشد)، کیفر مىکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، مىبخشد؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است» سوره مائده، آیه ۴۰.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، تنها از آن خداست؛ و او بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۲۰.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ و جز خدا، سرپرست و یاورى ندارید» سوره توبه، آیه ۱۱۶.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ خداست؛ هر چه را بخواهد مىآفریند» سوره شوری، آیه ۴۹.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ خداست؛ هرکس را بخواهد (و شایسته بداند) مىبخشد، و هر کس را بخواهد مجازات مىکند» سوره فتح، آیه ۱۴.</ref>. | |||
:*{{متن قرآن|لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ و او بر هر چیز تواناست» سوره حدید، آیه ۲.</ref>. | |||
*همانگونه که در این [[آیات]] ملاحظه میشود، [[مُلک]] [[آسمانها]] و [[زمین]] مخصوص [[خدا]] و منحصر در ذات اقدس او دانسته شده و با مفاهیمی نظیر: [[قدرت]] بیپایان و نامحدود حق تعالی، آفرینندگی او، [[حق]] [[کیفر]] و [[بخشش]] او، [[ولایت]] و [[نصرت]] او مقارن شده است. | |||
*[[سیاست]]، متقوم به [[قدرت]] است. در این [[آیات]] نیز [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] مطلق [[خداوند]] با مفهوم [[قدرت]] بیپایان او مقترن شده که اشارهای به این نکته است که [[دلیل]] انحصار [[حقّ]] [[حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] او انحصار [[قدرت]] لایزال و [[حقیقی]] در دست اوست. | |||
*همچنین در [[آیات]] فوق و در [[آیات]] دیگر، [[حقّ]] [[حاکمیت]] [[خداوند]] با مفهوم آفرینندگی [[حق]]، مقارن شده است که اشاره به مطلبی است که در گذشته توضیح دادیم که آفرینندگی حق تعالی از نظر [[عقل]] موجب انحصار [[حقّ]] [[حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] اوست. | |||
*اقتران انحصار [[مُلک]] در [[خدای متعال]] در [[آیات]] فوق به مسئلۀ [[کیفر]] و [[بخشش]] نیز اشارهای دیگر به [[دلیل]] [[عقلانی]] انحصار [[حاکمیت]] در ذات حق تعالی است؛ زیرا چنانکه گفتیم، [[حق]] [[کیفر]]، مخصوص آفریننده و مولای [[حقیقی]] است و کسی دیگر را [[حق]] [[کیفر]] و [[مجازات]] نیست. | |||
*تا اینجا به آیاتی که واژۀ [[ملک]] با صیغۀ مصدری آن - یعنی [[مُلک]] - در آنها به کار رفته و بر انحصار [[مُلک]] و [[حاکمیت]] در [[خدای متعال]] دلالت دارند اشاره کردیم. در ذیل به تعدادی از [[آیات قرآنی]] که در آنها صیغۀ دیگری از خانوادۀ واژۀ "[[ملک]]" به کار رفته اشاره میکنیم. و آن آیاتی است که از صیغۀ "[[مَلِک]]" در آنها استفاده شده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۱۹۲-۲۰۸.</ref>. | |||
=====[[مَلِک]]===== | |||
*در [[آیات]] فراوانی از [[قرآن کریم]]، [[خداوند]] به عنوان تنها [[سلطان]] و [[مَلِک]] و [[پادشاه]] [[جهان هستی]] و [[جامعۀ بشری]] معرفی شده است. از قبیل: | |||
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ}}<ref>«بگو: "پناه مىبرم به پروردگار مردم * پادشاه مردم * معبود مردم"» سوره ناس، آیه ۱-۳.</ref>. | |||
*در این [[آیه]] با توجه به اینکه واژۀ "[[مَلِک]]" اضافه بر "ناس" - که به معنای همۀ [[مردم]] است - شده است، دلالت بر این دارد که [[خداوند بزرگ]]، تنها [[پادشاه]] و [[حاکم]] [[جامعۀ بشری]] است و جز او [[حاکم]] و سلطانی برای [[جامعۀ بشری]] وجود ندارد. | |||
*'''آیۀ دوم:'''{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ}}<ref>«پس بلند مرتبه است خداوندى که فرمانرواى حقیقى است» سوره طه، آیه ۱۱۴.</ref>. | |||
*'''آیۀ سوم:'''{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ}}<ref>«پس بلندمرتبه است خداوندى که فرمانرواى حق است، معبودى جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۶.</ref>. | |||
*در این دو [[آیه]]، [[خداوند متعال]] به عنوان تنها [[پادشاه]] [[حق]] عنوان شده است که به معنای عدم [[حقانیت]] [[پادشاهی]] دیگران است و با اضافۀ جملۀ {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ}} اشاره به این نکته شده که [[پذیرفتن]] [[سلطنت]] و [[پادشاهی]] [[پادشاه]] دیگری - جز [[خدا]] - به معنای شریک برای [[خدا]] پنداشتن است. | |||
*'''آیۀ چهارم:''' {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ}}<ref>«او خداوند یگانهاى است که معبودى جز او نیست، پادشاهی که پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی است» سوره حشر، آیه ۲۳.</ref>. | |||
*'''آیۀ پنجم:''' {{متن قرآن|يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا مىگویند، تنها پادشاه پاک و منزه از هر پلیدی و کاستی که پایدار و حکیم است» سوره جمعه، آیه ۱.</ref>. | |||
*این [[آیات]] نیز بر [[حصر]] [[پادشاهی]] و [[مُلک]] در ذات [[اقدس]] حقتعالی دلالت دارند؛ زیرا واژۀ "[[مَلِک]]" در این [[آیات]] با دخول الف و لام جنس بر آن این معنا را میرساند که جنس "[[مَلِک]]" در ذات [[اقدس]] [[حق تعالی]] تجلّی یافته و منحصر در اوست<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۲۰۸-۲۱۰.</ref>. | |||
=====[[ملکوت]]===== | |||
*در [[آیات]] متعددی از [[قرآن کریم]] برای دلالت بر [[حصر حاکمیت]] در [[ذات خدای متعال]] از واژۀ "مَلَکوت" استفاده شده است. | |||
*"مَلَکوت" در زبان [[عرب]] به معنای [[مبالغه]] در "[[مُلک]]" است و [[مُلک]] و [[سلطنت]] بزرگ و [[عظیم]] را [[ملکوت]] میگویند. | |||
*[[فیروزآبادی]] در کتاب قاموس چنین میگوید: "[[ملکوت]] بر وزن رهبوت به معنای [[عزت]] و [[سلطنت]] است"<ref>{{عربی|والملكوت كرَهبوت...: العزّ والسلطان}}؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل واژۀ «ملک».</ref>. | |||
*[[ابن منظور]] در لسان العرب میگوید: "و [[ملکوت]] از ریشۀ [[مُلک]] است مانند رهبوت که از ریشۀ [[رهبت]] است، به معنای [[پادشاهی]] و [[عزت]] است"<ref>{{عربی|و المَلَكوت من المُلْك كالرَّهَبُوتِ من الرَّهْبَة... و هو المُلْك و العِزُّ}}؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۱.</ref>. | |||
*[[راغب اصفهانی]] در المفردات میگوید: "و [[ملکوت]] مختص به [[پادشاهی]] [[خداوند تعالی]] است، و مصدر مَلَک است که تاء بر آن داخل شده است مانند رحموت و رهبوت"<ref>{{عربی|والملكوت مختص بملك الله تعالی وهو مصدر مَلَك أُدخلت فيه التاء نحو رحموت ورهبوت}}؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.</ref>. | |||
*[[طریحی]] در مجمع البحرین میگوید: "و [[ملکوت]] مانند [[برهوت]]: به معنای [[عزت]] و [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] است، و گفته میشود: [[جبروت]] [[برتر]] از [[ملکوت]] است، همانگونه که [[ملکوت]] [[برتر]] از [[مُلک]] است و واو و تاء در آن زائد است، و گفته میشود [[ملکوت]] [[عراق]] از آنِ اوست، یعنی [[سلطنت]] بر آن.<ref>{{عربی|والملكوت كبرهوت: العزّة والسلطان والمملكه، ويقال: الجبروت فوق الملكوت، كما أن الملكوت فوق المُلك، والواو والتاء فيه زائدتان، وله ملكوت العراق أي: ملكها}}؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۲۹۰.</ref>. | |||
*بنابر آنچه در کلمات لغویان در بالا آمد، ملاحظه میشود [[ملکوت]] به همان معنای [[مُلک]] و [[سلطنت]] است، لکن بنابر قاعدۀ {{عربی|زيادة اللفظ دليل علی زيادة المعنی}}، یا: {{عربی|كثرة المباني تدل علی كثرة المعاني}} افزودن واو و تاء بر لفظ "[[مُلک]]" برای دلالت بر [[مبالغه]] در معنای [[سلطنت]] و [[ملک]] است و لذا واژۀ "[[ملکوت]]" مخصوص [[سلطنت]] و [[مُلک]] [[الهی]] است که از نظر کیف و کم، [[برتر]] و عظیمتر و فراتر از سلطنتهای ادعایی بشری است. | |||
*در [[قرآن کریم]]، [[آیات]] متعدّدی با به کارگیری واژۀ "[[ملکوت]]" بر [[حصر حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] حق تعالی دلالت دارند، از جمله: | |||
*'''آیۀ اول:''' {{متن قرآن|أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ * إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا کسى که آسمانها و زمین را آفریده، قادر نیست همانند آنان را بیافریند؟! آرى (مىتواند)، و او آفریدگار آگاه است * فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: "باش!"، آن نیز بىدرنگ موجود مىشود * پس منزّه است خداوندى که سلطنت و پادشاهی همه چیز در دست اوست؛ و به سوى او بازگردانده مىشوید» سوره یس، آیه ۸۱-۸۳.</ref>. | |||
*در این [[آیات]] پس از تأکید بر [[خالقیت]] [[خدای متعال]] و اشاره به امر خلقی [[خداوند]]، به امر تدبیری او اشاره شده و با جملۀ {{متن قرآن|بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}} [[سلطنت]] و [[حاکمیت]] بر تمام [[جهان هستی]] - از جمله [[جامعۀ بشر]] - مخصوص [[خداوند]] دانسته شده است. | |||
*جملۀ {{متن قرآن|بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}} از چند جهت دلالت بر [[حصر]] [[مُلک]] و [[حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] [[حق]] دارد: | |||
#اضافۀ {{متن قرآن|مَلَكُوتُ}} به {{متن قرآن|كُلِّ شَيْءٍ}} به معنای آن است که [[سلطنت]] و [[ملک]] [[خدای متعال]]، همه چیز را فراگرفته است. بنابراین همۀ موجودات، زیر چتر [[حاکمیت]] اویند و هیچ چیزی وجود ندارد، مگر آنکه محکوم [[مُلک]] و [[سلطنت]] [[الهی]] است. بنابراین، [[حاکم]] و سلطانی در کنار [[خدا]] وجود ندارد. | |||
#تقدیم {{متن قرآن|بِيَدِهِ}} بر {{متن قرآن|مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}} دلالت بر [[حصر]] [[ملکوت]]، یعنی [[مُلک]] و [[سلطنت]] در [[خدای متعال]] دارد؛ زیرا جار و مجرور مقدّم بر متعلّق، دلالت بر [[حصر]] دارد. | |||
#جملۀ {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي}} که [[خدا]] را منزّه میدارد، این [[تنزیه]] را [[وصف]] خدایی قرار میدهد که او را با جملۀ {{متن قرآن|بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}} معرفی میکند، [[تنزیه]] چنین خدایی متضمن [[تنزیه]] او از شریک در همین [[وصف]]، یعنی [[وصف]] {{متن قرآن|بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ}} است. | |||
#جملۀ {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}} در ذیل [[آیه]] بر [[مرجعیت]] ذات [[اقدس]] [[متعال]] برای همۀ [[بندگان]] و [[حصر]] این [[مرجعیت]] در ذات [[اقدس]] حق تعالی دلالت دارد، و موجب دلالت سیاقی [[آیه]] بر [[حصر]] [[ملکوت]] و [[مُلک]] و [[سلطنت]] در ذات [[اقدس]] حق تعالی است. | |||
*'''آیۀ دوم:''' آیۀ دیگری که با استفاده از واژۀ "[[ملکوت]]"، [[حصر حاکمیت]] و [[سلطنت]] را در ذات [[اقدس]] حق تعالی میرساند آیۀ هشتاد و هشتم از [[سورۀ مؤمنون]] است: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: "چه کسى پادشاهی و حاکمیت همۀ موجودات را در دست دارد، و اوست که پناه مىدهد، و کسی را از او پناهی نیست اگر مىدانید؟!"» سوره مؤمنون، آیه ۸۸.</ref>. | |||
*مضمون این [[آیه]]، مشابه مضمون آیۀ قبل است و دلالت بر [[حصر]] [[ملکوت]] همۀ اشیاء - یعنی [[سلطنت]] و [[مُلک]] بر همۀ موجودات از جمله [[جامعۀ بشری]] - در [[خدای متعال]] دارد. | |||
*این [[آیه]] در [[سیاق آیات]] دیگری قرار دارد که توجه به [[آیات]] قبل و بعد آن دلالتش را بر [[حصر حاکمیت]] در ذات [[اقدس]] حق تعالی روشنتر میکند: {{متن قرآن|قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَذَكَّرُونَ * قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ * قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ * بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ * مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: "زمین و کسانى که در آن هستند از آن کیست، اگر شما مىدانید؟!" * بزودى مىگویند: "(همه) از آنِ خداست" بگو: "آیا متذکّر نمىشوید؟!" * بگو: "چه کسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟" * بزودى خواهند گفت: "(همه اینها) از آنِ خداست!" بگو: "آیا تقوا پیشه نمىکنید (و دست از شرک بر نمىدارید)؟!" * بگو: "چه کسى حاکمیت همه موجودات را در دست دارد، و تنها پناه دهنده است و کسی را از او پناهی نیست، اگر میدانید!" * خواهند گفت: "(همه اینها) از آنِ خداست!" بگو: "پس چرا چنین در فسون و گزاف افتادهاید؟!" * (چنین نیست) بلکه ما حق را براى آنها آوردیم؛ و به یقین آنها دروغگو هستند * خدا هرگز فرزندى اختیار نکرده؛ و خداى دیگرى با او نیست؛ که اگر چنین مىشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تحت تدبیر خود مىبرد و بعضى از آنان بر بعضى دیگر برترى مىجست (و جهان هستى به تباهى کشیده مىشد)؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف مىکنند! * او داناى نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره مؤمنون، آیه ۸۴-۹۲.</ref>. | |||
*ظاهراً خطاب در این [[آیات]] به [[منافقان]] است؛ یعنی کسانی که به زبان، اظهار [[اطاعت]] و [[پذیرش]] [[حاکمیت خدا]] و [[رسول]] مینمایند، لکن در [[باطن]] و خفا از [[دستورات]] [[خدا]] و [[رسول]] [[سرپیچی]] نموده و بر ضدّ [[حاکمیت خدا]] و [[رسول]] [[توطئه]] میکنند. | |||
*هنگامی که از اینان پرسیده میشود: [[حاکم]] و آمر و [[مَلِک]] و [[سلطان]] شما کیست؟ در پاسخ، بیدرنگ میگویند: خداست. لکن در عمل به آنچه با زبان میگویند پایبند نیستند؛ زیرا در [[باطن]] و پشت پرده به [[حاکمیت]] حاکمی غیر [[خدا]] [[دل]] بستهاند و از [[فرمان]] [[فرمانروایی]] غیر [[خدا]] [[فرمان]] میبرند، لهذا به آنان گفته میشود: {{متن قرآن|أَفَلَا تَذَكَّرُونَ؟}}، {{متن قرآن|أَفَلَا تَتَّقُونَ؟}}. | |||
*مشکل عمدۀ همه [[ادیان]] و به ویژه [[اسلام]]، این دسته از مردمی بوده است که با زبان و در ظاهر خود را [[موحّد]] و [[مؤمن]] معرفی میکردهاند، لکن در [[باطن]] و در مرحلۀ عمل، [[مشرک]] بودهاند و [[حاکم]] و [[فرمانروایی]] به جز [[خدا]] پذیرفته و از [[فرمان]] او [[تبعیت]] میکردهاند، و لذا در [[آیات قرآنی]] بر [[توحید عملی]] یا [[توحید]] در [[طاعت]] [[الهی]] تأکید فراوانی شده است و در [[قرآن کریم]] [[دروغ]] همین دسته [[دروغ بزرگ]] به شمار آمده و از آنان به [[منافق]] تعبیر شده است. لهذا در آیۀ اخیر از این افراد با [[وصف]] [[دروغگویی]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}؛ یعنی در ادعایی که میکنند، آنگاه که خود را [[مطیع]] و پیرو [[خدا]] و [[رسول خدا]] میشمارند، [[دروغ]] میگویند. در [[سورۀ منافقون]] نیز به همین مطلب اشاره شده است: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«هنگامى که منافقان نزد تو آیند مىگویند: "ما شهادت مىدهیم که به یقین تو پیامبر خدا هستى!" خداوند مىداند که تو پیامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مىدهد که منافقان دروغگو هستند (زیرا آنچه را به زبان میگویند در دل انکار میکنند)» سوره منافقون، آیه ۱.</ref>. | |||
*در همین راستا در [[آیات]] یاد شدۀ فوق تأکید بر [[توحید]] [[اطاعت]] به عمل آمده، و در آیۀ اخیر از دسته [[آیات]] مذکور در بالا، با جملۀ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ}} با تأکید فراوان، هرگونه شریک در [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] برای [[خدا]] [[نفی]] گردیده است، و به أدّله [[عقلی]] - إنّی - متعدّد کاشف از [[وحدت]] [[حاکمیت]] و [[سلطنت]] [[الهی]]، اشاره شده است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص:۲۱۰-۲۱۷.</ref>. |