زیارت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
'''زیارت:''' [[دیدار]] و [[ملاقات]] کردن، به دیدن اشخاص محترم و مکانهای [[مقدّس]] و حرمهای [[امامان]] و امامزادگان رفتن. یکی از دستورالعملهای اکید [[اسلام]]، رفتن به زیارت [[قبر]] [[پیشوایان دین]]، [[انبیا]] و [[اولیا]]، از جمله زیارت [[قبور]] [[مؤمنین]] است. زیارت [[خانه خدا]] که "[[حج]]" نام دارد، برای آنان که [[توانایی]] جسمی و [[مالی]] داشته باشند [[واجب]] است. زائرانی که به زیارت [[حرمهای مطهّر]] میروند، [[بهره معنوی]] میبرند و از مدفونین در آن مزارها، [[الهام]] میگیرند. بیشترین [[تشویق]]، نسبت به زیارت [[قبر]] [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] انجام گرفته است. رفتن به [[دیدار]] [[مرقد]] [[امامان]]، احیای خاطره آنان و زنده نگه داشتن نام و [[فرهنگ]] و [[تعالیم]] آنان است. به متنی که در [[حرم]] [[امامان]] و هنگام [[دیدار]] قبورشان خوانده میشود، زیارت و [[زیارتنامه]] میگویند، مثل [[زیارت عاشورا]]، زیارت [[وارث]]، [[زیارت جامعه]]. زیارت اختصاص به [[شهدا]] و مردگان ندارد. به [[دیدار]] زندهها رفتن، بخصوص انسانهای والا و با [[ایمان]] و [[صالح]] هم "زیارت" نام دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۱۰.</ref>. | '''زیارت:''' [[دیدار]] و [[ملاقات]] کردن، به دیدن اشخاص محترم و مکانهای [[مقدّس]] و حرمهای [[امامان]] و امامزادگان رفتن. یکی از دستورالعملهای اکید [[اسلام]]، رفتن به زیارت [[قبر]] [[پیشوایان دین]]، [[انبیا]] و [[اولیا]]، از جمله زیارت [[قبور]] [[مؤمنین]] است. زیارت [[خانه خدا]] که "[[حج]]" نام دارد، برای آنان که [[توانایی]] جسمی و [[مالی]] داشته باشند [[واجب]] است. زائرانی که به زیارت [[حرمهای مطهّر]] میروند، [[بهره معنوی]] میبرند و از مدفونین در آن مزارها، [[الهام]] میگیرند. بیشترین [[تشویق]]، نسبت به زیارت [[قبر]] [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] انجام گرفته است. رفتن به [[دیدار]] [[مرقد]] [[امامان]]، احیای خاطره آنان و زنده نگه داشتن نام و [[فرهنگ]] و [[تعالیم]] آنان است. به متنی که در [[حرم]] [[امامان]] و هنگام [[دیدار]] قبورشان خوانده میشود، زیارت و [[زیارتنامه]] میگویند، مثل [[زیارت عاشورا]]، زیارت [[وارث]]، [[زیارت جامعه]]. زیارت اختصاص به [[شهدا]] و [[مردگان]] ندارد. به [[دیدار]] زندهها رفتن، بخصوص انسانهای والا و با [[ایمان]] و [[صالح]] هم "زیارت" نام دارد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۱۰.</ref>. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
* [[عالمان]] بسیاری کوشیدهاند با استناد به [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]]، هم [[مشروعیّت]] زیارت را [[اثبات]] کنند، هم نمونههای فراوانی از عملکرد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} و بزرگان [[دین]] و [[مشایخ]] [[طریقت]] و [[پیشوایان]] [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]] [[نقل]] کنند که پاسخی محکم به یاوههای [[وهابیان]] است. اصل زیارت و آثار [[تربیتی]] آن و [[برکات]] این سیرۀ [[عبادی]] و آموزشهای [[امامشناسی]] و [[معارف]] نهفته در [[زیارتنامهها]]، از مسلّمات [[آیین]] [[اسلام]] است و تألیفات بسیاری هم دربارۀ این [[سنّت]] [[دینی]] نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «زیارت»، سیّد محمّد حسینی، «زیارت» جواد محدثی، «شوق دیدار» محمّد مهدی رکنی، «فلسفۀ زیارت و آیین آن» مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۸ ص ۵۶۴ مدخل زیارت</ref>. | * [[عالمان]] بسیاری کوشیدهاند با استناد به [[منابع حدیثی]] [[اهل سنت]]، هم [[مشروعیّت]] زیارت را [[اثبات]] کنند، هم نمونههای فراوانی از عملکرد [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} و بزرگان [[دین]] و [[مشایخ]] [[طریقت]] و [[پیشوایان]] [[مذاهب]] گوناگون [[اسلامی]] [[نقل]] کنند که پاسخی محکم به یاوههای [[وهابیان]] است. اصل زیارت و آثار [[تربیتی]] آن و [[برکات]] این سیرۀ [[عبادی]] و آموزشهای [[امامشناسی]] و [[معارف]] نهفته در [[زیارتنامهها]]، از مسلّمات [[آیین]] [[اسلام]] است و تألیفات بسیاری هم دربارۀ این [[سنّت]] [[دینی]] نگاشته شده است<ref>از جمله ر. ک: «زیارت»، سیّد محمّد حسینی، «زیارت» جواد محدثی، «شوق دیدار» محمّد مهدی رکنی، «فلسفۀ زیارت و آیین آن» مرتضی جوادی آملی، «دائرة المعارف تشیّع» ج ۸ ص ۵۶۴ مدخل زیارت</ref>. | ||
* کتابهای تألیفی دربارۀ زیارت، در محورهای مختلفی است، همچون ماهیت و [[مشروعیت زیارت]]، [[آداب زیارت]]، متن زیارتنامههای چهارده [[معصوم]]، کتب مستقل [[ادعیه]] و [[زیارات]]، شرح برخی زیارتنامههای [[مأثور]]، تاریخچۀ [[شهرهای زیارتی]]<ref>در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۳.</ref> | * کتابهای تألیفی دربارۀ زیارت، در محورهای مختلفی است، همچون ماهیت و [[مشروعیت زیارت]]، [[آداب زیارت]]، متن زیارتنامههای چهارده [[معصوم]]، کتب مستقل [[ادعیه]] و [[زیارات]]، شرح برخی زیارتنامههای [[مأثور]]، تاریخچۀ [[شهرهای زیارتی]]<ref>در بخش الحاقی کتاب «زیارت» سیّد محمّد حسینی (دفتر نشر فرهنگ اسلامی) فهرست مفصّلی است که صدها کتاب در محورهای یاد شده را معرّفی کرده است.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۳.</ref> | ||
*در بحث "زیارت" پیش از آنکه [[استدلال]] شود که چرا باید رفت و رفتن به زیارت را چه سود؟ اگر شناختی محبتآور، نسبت به صاحبان "[[مزار]]" باشد، جایی برای این سؤال و [[استدلال]] باقی نمیگذارد.در زیارت، بیش از [[فلسفه]] و [[برهان]]، [[عشق]] و شور و [[محبت]] نهفته است. بیش از آنکه [[عقل]]، [[محاسبه]] کرده و دریابد که چرا؟ [[دل]]، [[فرمان]] داده و [[زائر]] را به [[مزار]] رسانده است. وادی زیارت، بیش و پیش از آنکه وادی معقولات و محاسبات [[عقلی]] باشد، وادیِ [[دل]] و جذبه درون است. [[زائر]]، اگر بداند و بشناسد که مورد زیارت "کیست؟".. دیگر نمیپرسد: "کجاست؟". به راه میافتد و همچون [[خضر]]، به دنبالِ | *در بحث "زیارت" پیش از آنکه [[استدلال]] شود که چرا باید رفت و رفتن به زیارت را چه سود؟ اگر شناختی محبتآور، نسبت به صاحبان "[[مزار]]" باشد، جایی برای این سؤال و [[استدلال]] باقی نمیگذارد.در زیارت، بیش از [[فلسفه]] و [[برهان]]، [[عشق]] و شور و [[محبت]] نهفته است. بیش از آنکه [[عقل]]، [[محاسبه]] کرده و دریابد که چرا؟ [[دل]]، [[فرمان]] داده و [[زائر]] را به [[مزار]] رسانده است. وادی زیارت، بیش و پیش از آنکه وادی معقولات و محاسبات [[عقلی]] باشد، وادیِ [[دل]] و جذبه درون است. [[زائر]]، اگر بداند و بشناسد که مورد زیارت "کیست؟".. دیگر نمیپرسد: "کجاست؟". به راه میافتد و همچون [[خضر]]، به دنبالِ آب [[حیات]]، و همچون [[موسی]]{{ع}} در پیِ [[عبد]] [[صالح]] روان میگردد تا برسد و بیابد و بهره برگیرد و کامیاب شود زیارت، از این مقوله است، [[پیوند قلبی]] است، [[محبت]] و علاقه است.آنچه [[زائر]] را به پیمودن راهها و [[طی]] مسافتها و [[رنج]] [[سفر]] و [[بیم]] [[بادیه]] و استقبال از [[خوف]] و خطر وا میدارد، کشش درونی و علاقه [[قلبی]] اوست. و اگر [[عشق]] آمد، خستگی رخت بر میبندد اگر [[محبت]] در کار بود، ملال، متواری میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۲،۲۱.</ref> | ||
*گفتیم که [[معرفت]] و [[عشق]]، پای را به رفتن میگشاید و "[[دوستی]]" به "[[دیدار]]" میانجامد. گاهی جریان، بر عکس این است. یعنی "دیدن"، "[[دوست داشتن]]" را به دنبال دارد و [[دیدار]]، [[عشق]] میآفریند و "زیارت" سببِ حصول [[ | *گفتیم که [[معرفت]] و [[عشق]]، پای را به رفتن میگشاید و "[[دوستی]]" به "[[دیدار]]" میانجامد. گاهی جریان، بر عکس این است. یعنی "دیدن"، "[[دوست داشتن]]" را به دنبال دارد و [[دیدار]]، [[عشق]] میآفریند و "زیارت" سببِ حصول ### [[313]]### میگردد.وقتی که [[دیدار]]، بذر [[عشق]] بپاشد، "[[ملاقات]]"، [[محبت]] میآورد و نزدیک شدن [[جسم]]، نزدیک شدن [[روح]] را به دنبال دارد و از [[قرب]] [[مادّی]] میتوان به [[قرب]] [[معنوی]] رسید و از رفتن به [[خانه]] ای [[محبت]] صاحبخانه را میتوان به [[دل]] گرفت.چه بسیار پیوندها و عشقها که مولود یک برخورد بوده است. چه بسیار محبّتها و انسها و الفتها، که در سایه حضور و ### [[313]]### فراهم شده است. یعنی گاهی [[موتور]] محرّک [[انسان]] در [[دیدار]] و زیارت، [[شناخت]] و علاقه و [[انس]] [[قلبی]] است،- که در فصل پیش، مفصل از آن یاد کردیم- گاهی اگر از این بُعد، ضعیف باشد، زیارت و [[دیدار]]، باعث روشن شدن [[موتور]] میشود و [[ملاقات]] حضوری، "استارت" [[محبت]] [[باطنی]] میگردد. چرا که از نزدیک، [[جمال]] معنی را میبیند و به [[مشاهده]] [[ارزش]]های متعالی میرسد و علاقمند میشود. همچنان که [[موتور]] اتومبیل، ماشین و چرخها را به حرکت وا میدارد، ولی هنگامی که به خاطر [[نقص]] فنی و یا یخ زدگی و [[ضعف]] باطری و خفگی [[موتور]]، ماشین روشن نشود. هُل دادن به ماشین و حرکتِ چرخها، [[موتور]] را هم روشن میکند. زیارت، گاهی از این مقوله است. یعنی اگر [[انسان]] برود و ببیند و خود را در فضاهای خاطره آمیز قرار دهد و در شعاع یک پرتو قرار بگیرد، چه بسا که حرارت معنی، وجود یخ کرده [[زائر]] را گرم کند و فروغ [[دیدار]]، [[خانه]] [[دل]] را روشن سازد و دیده [[اهل]] نظر، مسِ وجودش را کیمیا کند. منتها، صرفِ رفتن کافی نیست، "دیدن" هم لازم است تا به [[شهود]] [[جمال]] [[حق]] نائل نشود، آتشگیره [[عشق]]، وجودش را مشتعل نمیسازد. اگر رفت و دید و به [[شهود]] رسید و [[زیبایی]] [[حقیقت]] و [[جمال]] [[فضیلت]] را دریافت، به طور طبیعی، "[[معرفت]]" هم مییابد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۲۸،۲۷.</ref>. | ||
* [[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه میکند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حقجویان]]، ماندگار میشود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حقطلبان، بر [[کرسی]] مینشیند. و... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]]{{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]]{{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این [[تقابل]]، به شکلهای مختلف و در زمینههای گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | * [[حق]]، در قامت [[حق]] پرستان جلوه میکند. [[حقّ]]، با [[ایثار]] و [[فداکاری]] [[حقجویان]]، ماندگار میشود. [[حق]]، با تلاش و [[باطل]] ستیزیِ حقطلبان، بر [[کرسی]] مینشیند. و... زیارت، گامی است در این راه. زیارت، با [[امامان]] [[شیعه]] و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] پیوند دارد و ماجراهای [[ائمه]]{{عم}} و حیاتِ [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] شان و برخوردهای [[فکری]] و [[فقهی]] شان، همه و همه تقابلِ [[حق و باطل]] بود. جریانِ "[[اسلام]]" و "ضد [[اسلام]]"، در "خطّ [[ائمه]]{{عم}}" و "خطّ [[امویان]] و [[عباسیان]]" با هم در [[تعارض]] دائمی بود و این [[تقابل]]، به شکلهای مختلف و در زمینههای گوناگون وجود داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
* [[ائمه]]{{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرتهای [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] [[آفریده]] میشد و فداکاریهایی کم نظیر به عمل میآمد و [[خون]] داده میشد و [[رنجها]] و مشقتهای جسمی و [[روحی]] و محدودیتها و ابتلاءات [[تحمّل]] میشد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاستهای شان، دستاویزهایی به کار گرفته میشد، و با استفاده از شیوههای گوناگون، در قالب [[مذهب]]، [[سعی]] میکردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]]{{عم}} را لوث کنند و چهرههای تابناک [[اسلام]] را [[پنهان]] سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهامهای [[دشمن]] [[آفریده]]، [[نور]] میافشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | * [[ائمه]]{{عم}}، تجسم خط [[راستین]] [[اسلام]] بودند و قدرتهای [[حاکم]] زمانشان، [[مدعیان دروغین]] [[اسلام]]. در این راه و در [[دفاع]] از [[حق]] و [[قرآن]] و [[تبیین]] [[مکتب]] و تحقّق بخشیدن به [[احکام]] متعالی [[اسلام]]، به همان شدّت وحدّت و نستوهی و [[استواری]]، که از سوی [[امامان]]، [[حماسه]] [[آفریده]] میشد و فداکاریهایی کم نظیر به عمل میآمد و [[خون]] داده میشد و [[رنجها]] و مشقتهای جسمی و [[روحی]] و محدودیتها و ابتلاءات [[تحمّل]] میشد، از سوی قدرتمندانِ [[حاکم]] هم، برای توجیه خودکامگی و ادامه [[سلطه]] و [[مشروعیت]] بخشیدن به [[کارها]] و سیاستهای شان، دستاویزهایی به کار گرفته میشد، و با استفاده از شیوههای گوناگون، در قالب [[مذهب]]، [[سعی]] میکردند که جناح [[حق]] و خطّ [[ائمه]]{{عم}} را لوث کنند و چهرههای تابناک [[اسلام]] را [[پنهان]] سازند و فروغ همیشه تابان [[حق]] را، که از پس صدها [[ابر]] و غبار و [[شبهه]] و ابهامهای [[دشمن]] [[آفریده]]، [[نور]] میافشاند، خاموش کنند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*این تلاش، از هر دو سوی، به شکلهای خاص ادامه داشت. از یک سو [[کتمان]]، از سوی دیگر [[تبیین]]. یکی از محورهای اساسی [[تعالیم]] و تلاشهای [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن [[حماسهها]] و فروزان داشتن آن مشعلها و [[یادآوری]] آن یادهای [[عزیز]] و خاطرههای ارجمندِ صحنههای [[حقطلبی]] و ایثارگری و [[فداکاری]] خالصانه در راه [[قرآن]] و [[دین خدا]] بود. [[تبیین]] [[حق]] و بیان [[معارف]] [[دین]]، و نیز [[مبارزه]] با سیاستِ [[کتمان]] [[فضایل]] و [[تحریف]] و [[مسخ]] حقایق و وارونه نشان دادن چهرهها و تعلیمات [[مکتب]] که از سوی [[حاکمان]] [[مستبد]] و [[والیان]] [[فاسد]] و [[فاسق]] [[اموی]] و [[عباسی]] رایج بود، [[استراتژی]] و برنامه اصولی [[ائمه]]{{عم}} بود. و در این راستا، از شیوهها و [[شعارها]] و تاکتیکهای متناسب با هر زمان و محیطو شرایط [[اجتماعی]]، بهره میگرفتند. از طریق بیان [[حدیث]]، [[حمایت]] از شاعرانِ موضع | *این تلاش، از هر دو سوی، به شکلهای خاص ادامه داشت. از یک سو [[کتمان]]، از سوی دیگر [[تبیین]]. یکی از محورهای اساسی [[تعالیم]] و تلاشهای [[ائمه]] [[شیعه]]{{عم}}، احیای [[حق]] و زنده نگهداشتن آن [[حماسهها]] و فروزان داشتن آن مشعلها و [[یادآوری]] آن یادهای [[عزیز]] و خاطرههای ارجمندِ صحنههای [[حقطلبی]] و ایثارگری و [[فداکاری]] خالصانه در راه [[قرآن]] و [[دین خدا]] بود. [[تبیین]] [[حق]] و بیان [[معارف]] [[دین]]، و نیز [[مبارزه]] با سیاستِ [[کتمان]] [[فضایل]] و [[تحریف]] و [[مسخ]] حقایق و وارونه نشان دادن چهرهها و تعلیمات [[مکتب]] که از سوی [[حاکمان]] [[مستبد]] و [[والیان]] [[فاسد]] و [[فاسق]] [[اموی]] و [[عباسی]] رایج بود، [[استراتژی]] و برنامه اصولی [[ائمه]]{{عم}} بود. و در این راستا، از شیوهها و [[شعارها]] و تاکتیکهای متناسب با هر زمان و محیطو شرایط [[اجتماعی]]، بهره میگرفتند. از طریق بیان [[حدیث]]، [[حمایت]] از شاعرانِ موضع دار و [[متعهد]]، توصیه به [[مدح]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مرثیه]] [[شهیدان]] [[مظلوم]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[گریه]] و [[عزاداری]]، زیارت، [[نقل روایت]] و [[ثبت]] و درج گفتار [[ائمه]]{{عم}} و رابطه داشتن با [[اهل بیت]]{{عم}} و [[تجدید]] [[دیدارها]] و تحکیم میثاقها و... استفاده میشد تا آن خط زنده بماند و آن مشعل، فروزانتر گردد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و [[شعارها]] و [[تعظیم]] [[شعائر]] و [[تبیین]] [[حق]] و رفتن به زیارت و... وقتی بیشتر [[آشکار]] میشود که [[وضعیت اجتماعی]] عصر [[ائمه]]{{عم}} از جهت [[خفقان]] و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به [[انزوا]] کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمیشود؟ امروز هم روز زیارت است... و باید "[[زائر]]" شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت [[مزار]] "اولیاءالله" رفت. چرا که سختگیری و [[اعمال]] فشار علیه [[مکتب]] و مرام [[اهل بیت]]{{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار [[فرهنگی]] و مبارزاتی دارد و از [[اجر]] فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. [[ارزش]] هر عمل، با مسائل جنبی، با [[انگیزه]] و [[نیّت]]، با [[میزان]] تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه [[بصیرت]] و معرفتِ صاحب عمل، با بجا و به موقع بودن عمل،.... بیرابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا میکند و با مسائل [[جامعه]] و جوّ [[حاکم]] و شرایط محیط و... مرتبط است. پس برای [[درک]] [[ارزش]] و [[عظمت]] زیارت و [[فلسفه سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن و [[راز]] تأکید فراوان [[ائمه]]{{عم}} بر این مسأله، باید با فضای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | *اهمیت کار ادبی و شعری و مراسم و [[شعارها]] و [[تعظیم]] [[شعائر]] و [[تبیین]] [[حق]] و رفتن به زیارت و... وقتی بیشتر [[آشکار]] میشود که [[وضعیت اجتماعی]] عصر [[ائمه]]{{عم}} از جهت [[خفقان]] و سانسور و تضییقات معلوم گردد. مگر امروز برای به [[انزوا]] کشاندن خط [[امامان]] تلاش نمیشود؟ امروز هم روز زیارت است... و باید "[[زائر]]" شد و زیارت را خواند و فهمید و عاشقانه به زیارت [[مزار]] "اولیاءالله" رفت. چرا که سختگیری و [[اعمال]] فشار علیه [[مکتب]] و مرام [[اهل بیت]]{{عم}}، هنوز هم وجود دارد، پس زیارت هم بار [[فرهنگی]] و مبارزاتی دارد و از [[اجر]] فراوان برخوردار است. هرگز عملی را نباید بریده از پیرامون و مجرّد از محیط و شرایط بررسی کرد. [[ارزش]] هر عمل، با مسائل جنبی، با [[انگیزه]] و [[نیّت]]، با [[میزان]] تأثیر آن در خود و دیگران، با اندازه [[بصیرت]] و معرفتِ صاحب عمل، با بجا و به موقع بودن عمل،.... بیرابطه نیست. زیارت نیز اینگونه باید مورد ارزیابی قرار گیرد. زیارت، سنتی است که در بستر زمان جریان پیدا میکند و با مسائل [[جامعه]] و جوّ [[حاکم]] و شرایط محیط و... مرتبط است. پس برای [[درک]] [[ارزش]] و [[عظمت]] زیارت و [[فلسفه سیاسی]] و [[اجتماعی]] آن و [[راز]] تأکید فراوان [[ائمه]]{{عم}} بر این مسأله، باید با فضای [[سیاسی]] [[اجتماعی]] آن عصر آشنا شد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*در روزگار [[حکومت]] [[امویان]]، [[مروانیان]] و [[عباسیان]]، محدودیتها و فشارهای بسیاری بر [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} وارد میشد و سیاستِ سانسور و جلوگیری از نشر [[فضایل]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} رواج داشت. میکوشیدند تا هر نوع ارتباطی را میان [[مردم]] و [[خاندان]] [[عصمت]] و [[طهارت]]، [[قطع]] یا [[تضعیف]] کنند. [[معاویه]]، یکی از کسانی بود که با تمام نیرو در جهت پوشاندن [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}} میکوشید و تلاش میکرد که آنچه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}در [[فضیلت]] آنان [[روایت]] شده است مطرح نگردد. به عنوان نمونه به این ماجرا توجه کنید: یک سال پس از [[صلح]] با [[امام حسن]]{{ع}}، [[معاویه]] به زیارت [[حج]] رفته بود، در آنجا بر گروهی گذر کرد و همه به عنوان [[احترام]] برخاستند ولی "[[ابن عباس]]"<ref>عبدالله بن عباس، صحابی معروف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و شاگرد برجسته [[امام علی|علی]]{{ع}} و قرآنشناس و مفسر بزرگ اسلام.</ref> بلند نشد. جواب منطقی به سخنان [[ابن عباس]] درمانده بود، گفت: ما به همه آفاق نوشتهایم و از ذکر [[مناقب]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[خاندان]] او [[نهی]] کرده ایم. پس، ای [[ابن عباس]]! زبانت را نگهدار... [[ابن عباس]]: آیا ما را از [[خواندن]] [[قرآن]] [[نهی]] میکنی؟! [[معاویه]]: | *در روزگار [[حکومت]] [[امویان]]، [[مروانیان]] و [[عباسیان]]، محدودیتها و فشارهای بسیاری بر [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} وارد میشد و سیاستِ سانسور و جلوگیری از نشر [[فضایل]] [[خاندان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} رواج داشت. میکوشیدند تا هر نوع ارتباطی را میان [[مردم]] و [[خاندان]] [[عصمت]] و [[طهارت]]، [[قطع]] یا [[تضعیف]] کنند. [[معاویه]]، یکی از کسانی بود که با تمام نیرو در جهت پوشاندن [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}} میکوشید و تلاش میکرد که آنچه از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}در [[فضیلت]] آنان [[روایت]] شده است مطرح نگردد. به عنوان نمونه به این ماجرا توجه کنید: یک سال پس از [[صلح]] با [[امام حسن]]{{ع}}، [[معاویه]] به زیارت [[حج]] رفته بود، در آنجا بر گروهی گذر کرد و همه به عنوان [[احترام]] برخاستند ولی "[[ابن عباس]]"<ref>عبدالله بن عباس، صحابی معروف [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و شاگرد برجسته [[امام علی|علی]]{{ع}} و قرآنشناس و مفسر بزرگ اسلام.</ref> بلند نشد. جواب منطقی به سخنان [[ابن عباس]] درمانده بود، گفت: ما به همه آفاق نوشتهایم و از ذکر [[مناقب]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[خاندان]] او [[نهی]] کرده ایم. پس، ای [[ابن عباس]]! زبانت را نگهدار... [[ابن عباس]]: آیا ما را از [[خواندن]] [[قرآن]] [[نهی]] میکنی؟! [[معاویه]]: خیر. [[ابن عباس]]: پس، از بیان [[تأویل آیات]]، [[نهی]] میکنی؟ [[معاویه]]: آری. [[ابن عباس]]: پس [[قرآن]] بخوانیم و نپرسیم که مقصود [[خدا]] چیست؟ [[معاویه]]: آری. [[ابن عباس]]: پس، آیا کدامیک از این دو کار، لازمتر است؟ [[خواندن]] [[قرآن]]؟ یا عمل کردن به آن؟ [[معاویه]]: عمل کردن به آن. [[ابن عباس]]: پس تا ندانیم که مقصود [[خداوند]] از آنچه نازل کرده، چیست، چگونه عمل کنیم؟ [[معاویه]]: از کسانی بپرس که [[قرآن]] را به غیر از اینگونه که تو [[تأویل]] میکنی [[تأویل]] کنند. [[ابن عباس]]: [[قرآن]] بر دودمان ما نازل شده است. آیا معنایش را از "[[آل ابوسفیان]]" بپرسیم؟ [[معاویه]]: [[قرآن]] بخوانید ولی آنچه را که [[خداوند]] درباره شما نازل کرده و [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} آن را در [[فضیلت]] شما دانسته، [[روایت]] و [[نقل]] نکنید، و جز این هرچه میخواهید [[روایت]] کنید. اینجا بود که [[ابن عباس]]، در حالی که [[معاویه]] را مسخره میکرد، [[آیه]] {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللَّهِ}}<ref>توبه، ۳۲</ref>. را خواند و [[معاویه]] بر سرش فریاد کشید که:... زبانت را ببند!.. اگر هم چیزی میگویی [[پنهانی]] [[نقل]] کن، نه آشکارا<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۴۹؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۲۴.</ref>. [[معاویه]] گفت: [[ابن عباس]]!.. چرا بلند نشدی؟ پس از یک [[سری]] [[گفتگو]] پیرامون ماجرای [[قتل عثمان]] و... [[معاویه]] که از دادن این برخورد، نشان دهنده [[سیاست]] [[امویان]] در مورد به [[انزوا]] کشاندن [[اهل بیت]]{{عم}} و پوشاندن [[فضایل]] آنهاست و کلًا [[خلفا]] نسبت به [[ائمه]]{{عم}} و [[علویون]] و [[اولاد]] [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} دوگونه فعالیت حذفی داشتند: | ||
# [[مبارزه]] [[فرهنگی]]- [[تبلیغی]]؛ | # [[مبارزه]] [[فرهنگی]]- [[تبلیغی]]؛ | ||
# [[مبارزه]] فیزیکی و [[کشتار]] و [[حبس]] و [[حصر]]. | # [[مبارزه]] فیزیکی و [[کشتار]] و [[حبس]] و [[حصر]]. | ||
*بخشنامه سراسری [[معاویه]]، مبنی بر ممنوعیت بیان [[فضایل]] [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از [[تأویل]] و [[تبیین]] آیاتی که در [[مدح]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوههای [[کتمان]] و [[حقپوشی]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | *بخشنامه سراسری [[معاویه]]، مبنی بر ممنوعیت بیان [[فضایل]] [[آل علی]]{{عم}} و جلوگیری از [[تأویل]] و [[تبیین]] آیاتی که در [[مدح]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}} نازل شده بود، یکی از این شیوههای [[کتمان]] و [[حقپوشی]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*"[[ابن ابی الحدید]]" در [[شرح نهج البلاغه]] خود، از "[[طبری]]" [[نقل]] میکند: "... "حَجّاج" و کسانی که او را به [[حکومت]] گماشته بودند- همچون [[عبدالملک]] و [[ولید]] و فرعونهای دیگرِ [[بنی امیه]] که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ "[[ابن مسعود]]" و "ابیّ"، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن [[نیکیها]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] و [[شیعیان]] و پیروانش داشتند و میکوشیدند تا آنها را از چشمها بیندازند و در نظر [[مردم]]، آنها را بی [[ارزش]] جلوه دهند؛ زیرا روش [[قرائت]] [[ابن مسعود]]، و چنین [[کارها]] هرگز ضرری به آنها نمیرساند و موجب [[زوال]] حکومتشان و تباه شدن کارشان نمیشد. اما مشهور شدن و گسترش [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن [[ارزشها]] و نیکیهای آنان بود که باعث [[رسوایی]] و [[آشکار]] شدن حال و در نتیجه [[هلاکت]] و نابودی و [[زوال]] آنگونه [[حاکمان]] میشد و سبب میگشت که [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با [[اصرار]] و [[حرص]] هرچه تمام و کوشش پیگیر، [[فضایل]] آنان را [[پنهان]] میداشتند و [[مردم]] را نیز بر [[پنهان]] داشتن و [[کتمان]] و پوشاندن آن [[فضایل]] وامی داشتند. ولی [[خداوند]] چنان خواسته بود که [[علی]] رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] پاکش و فضایلشان بیشتر [[نور]] میداد و میدرخشید و [[محبت]] آنان در [[دلها]] افزونتر میگشت و یادشان بیشتر رواج پیدا میکرد و گسترده میشد و [[حجتها]] و برهانهای آنان روشنتر و [[قوی]]تر میگشت و [[فضل]] و مقامشان والاتر میشد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانتهای آنان، [[عزیز]] و [[محبوب]] شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر میپروراندند و عملی میساختند تبدیل به [[نیکی]] و خیر میشد. تا آنجا که از [[فضایل]] و برتریها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمیرسیدند... و اگر نبود اینکه ارزشهای [[انسانی]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «[[قبله]]» مشهور بود و همچون سنتهای محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حقپوشیهایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمیرسید..."<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | *"[[ابن ابی الحدید]]" در [[شرح نهج البلاغه]] خود، از "[[طبری]]" [[نقل]] میکند: "... "حَجّاج" و کسانی که او را به [[حکومت]] گماشته بودند- همچون [[عبدالملک]] و [[ولید]] و فرعونهای دیگرِ [[بنی امیه]] که قبل از اینها بودند- بیشتر از جلوگیری از قرائتِ "[[ابن مسعود]]" و "ابیّ"، تأکیدی بر پوشاندن و مخفی نگاه داشتن [[نیکیها]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] و [[شیعیان]] و پیروانش داشتند و میکوشیدند تا آنها را از چشمها بیندازند و در نظر [[مردم]]، آنها را بی [[ارزش]] جلوه دهند؛ زیرا روش [[قرائت]] [[ابن مسعود]]، و چنین [[کارها]] هرگز ضرری به آنها نمیرساند و موجب [[زوال]] حکومتشان و تباه شدن کارشان نمیشد. اما مشهور شدن و گسترش [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش و روشن شدن [[ارزشها]] و نیکیهای آنان بود که باعث [[رسوایی]] و [[آشکار]] شدن حال و در نتیجه [[هلاکت]] و نابودی و [[زوال]] آنگونه [[حاکمان]] میشد و سبب میگشت که [[احکام]] و [[قوانین]] [[قرآن]] که دور افکنده و کنارش نهاده بودند بر آنان تسلّط یابد و چیره شود. از این جهت با [[اصرار]] و [[حرص]] هرچه تمام و کوشش پیگیر، [[فضایل]] آنان را [[پنهان]] میداشتند و [[مردم]] را نیز بر [[پنهان]] داشتن و [[کتمان]] و پوشاندن آن [[فضایل]] وامی داشتند. ولی [[خداوند]] چنان خواسته بود که [[علی]] رغم آن همه تلاش خصمانه، کار [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فرزندان]] پاکش و فضایلشان بیشتر [[نور]] میداد و میدرخشید و [[محبت]] آنان در [[دلها]] افزونتر میگشت و یادشان بیشتر رواج پیدا میکرد و گسترده میشد و [[حجتها]] و برهانهای آنان روشنتر و [[قوی]]تر میگشت و [[فضل]] و مقامشان والاتر میشد. تا آنجا که [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش، با اهانتهای آنان، [[عزیز]] و [[محبوب]] شدند و با کشتن و میراندنشان زنده گشتند و هر شرّی را که نسبت به آنان در سر میپروراندند و عملی میساختند تبدیل به [[نیکی]] و خیر میشد. تا آنجا که از [[فضایل]] و برتریها و سوابق درخشان آنان تا حد بسیاری به دست ما رسیده که هرگز دیگران به مرز آن نمیرسیدند... و اگر نبود اینکه ارزشهای [[انسانی]] و [[فضایل]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و فرزندانش همچون «[[قبله]]» مشهور بود و همچون سنتهای محفوظ فراوان بود، با آن شرایط و حقپوشیهایی که ذکر شد، در روزگار، حتی یک سخن هم از آنان به دست ما نمیرسید..."<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*اهمیت این [[نقل]] قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح [[معتزلی]] [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]، یعنی [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] شده است نه دیگران. در زمان [[بنی عباس]] نیز این گونه [[سیاستها]] رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ [[دنیا]] طلب، آنان را وادار میکردند که در [[مدح]] و [[ستایش]] [[خلفا]] و در مذمّت و [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[آل علی]]{{عم}} [[شعر]] بگویند و برای سرودههای خود، جایزه و [[صله]] دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از [[شاعران]] برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به [[مال]] و [[مقام]] و [[تقرب]] به دستگاه [[خلفا]]، به خصوص در زمان [[هارون]] الرشید، به [[ادبیات]] فروشی مشغول بودند و گوهر [[شعر]] را به پای سفلگانی همچون [[هارون]] میریختند و با [[بدگویی]] از [[آل]] البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و [[دینار]] میرسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سالها در زندان [[هارون]] الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس [[مردم]] دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد [[کینه]] و [[حسد]] [[مأمون]] بود و حتی [[مأمون]] اجازه نداد که [[نماز عید]] را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای [[وحشت]] از اینکه دیدهها و توجهها به سوی [[امام]] جلب میگردد و این برای حکومتِ [[مأمون]] خطرناک است؟! «وقتی آوازه [[علمی]] و [[فضایل]] [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و [[علما]] از هر سو برای [[آموختن]] [[معارف]] [[دین]] به حضورش میشتافتند، [[محبت]] آن [[حضرت]] در [[دلها]] جای گرفت و [[پیوند قلبی]] [[مردم]] با او [[استوار]] میشد. این خبرها وقتی به [[مأمون]] گزارش داده شد، کینهاش نسبت به [[امام]] افزونتر گشت و به "[[محمد بن عمرو طوسی]]" [[دستور]] داد که [[مردم]] را از پیرامون آن [[حضرت]] طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری | *اهمیت این [[نقل]] قول مفصل، بیشتر در آن بود که از قول شارح [[معتزلی]] [[مذهب]] [[نهج البلاغه]]، یعنی [[ابن ابی الحدید]] [[نقل]] شده است نه دیگران. در زمان [[بنی عباس]] نیز این گونه [[سیاستها]] رایج بود. حتی با جذبِ ادیبان و خریدن شاعرانِ [[دنیا]] طلب، آنان را وادار میکردند که در [[مدح]] و [[ستایش]] [[خلفا]] و در مذمّت و [[بدگویی]] و [[انتقاد]] از [[آل علی]]{{عم}} [[شعر]] بگویند و برای سرودههای خود، جایزه و [[صله]] دریافت نمایند<ref>شیعه و زمامداران خودسر، ص۱۶۳.</ref>. این برنامه تا آنجا گسترش یافته بود که عده ای نه چندان کم از [[شاعران]] برای دریافت جوایز فراوان و رسیدن به [[مال]] و [[مقام]] و [[تقرب]] به دستگاه [[خلفا]]، به خصوص در زمان [[هارون]] الرشید، به [[ادبیات]] فروشی مشغول بودند و گوهر [[شعر]] را به پای سفلگانی همچون [[هارون]] میریختند و با [[بدگویی]] از [[آل]] البیت و حتی [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} به درهم و [[دینار]] میرسیدند<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۸۱</ref>. [[امام کاظم|امام موسی بن جعفر]]{{ع}} چرا سالها در زندان [[هارون]] الرشید به سر برد؟ جز برای اینکه از دسترس [[مردم]] دور باشد؟ [[امام رضا]]{{ع}} چرا مورد [[کینه]] و [[حسد]] [[مأمون]] بود و حتی [[مأمون]] اجازه نداد که [[نماز عید]] را به پایان برساند و از نیمه راه باز گرداند؟ جز برای [[وحشت]] از اینکه دیدهها و توجهها به سوی [[امام]] جلب میگردد و این برای حکومتِ [[مأمون]] خطرناک است؟! «وقتی آوازه [[علمی]] و [[فضایل]] [[امام رضا]]{{ع}} گسترده شد و [[علما]] از هر سو برای [[آموختن]] [[معارف]] [[دین]] به حضورش میشتافتند، [[محبت]] آن [[حضرت]] در [[دلها]] جای گرفت و [[پیوند قلبی]] [[مردم]] با او [[استوار]] میشد. این خبرها وقتی به [[مأمون]] گزارش داده شد، کینهاش نسبت به [[امام]] افزونتر گشت و به "[[محمد بن عمرو طوسی]]" [[دستور]] داد که [[مردم]] را از پیرامون آن [[حضرت]] طرد کرده و از حضورشان در مجلس آن [[امام]]، جلوگیری کند»...<ref>حیاۀ الامام الحسن، باقر شریف القرشی، ج۲، ص۳۹۳.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۸۲-۸۸.</ref>. | ||
*در این قسمت از برخی [[تدابیر]] [[شیعی]] و شیوهها و شکلهای به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}} | *در این قسمت از برخی [[تدابیر]] [[شیعی]] و شیوهها و شکلهای به کار رفته و به کار گرفته شده از سوی جناحِ خطّ [[امام]] و [[فرهنگ]] [[اهل بیت]]{{عم}} سخن میگوییم تا ببینیم [[امامان]]{{عم}} [[شیعه]]{{عم}}، برای مقابله با آن «انزوای تحمیلی» در عرصه [[فرهنگی]] و [[سیاسی]] چه میکردند و برای در هم شکستن [[توطئه]] [[سکوت]] و خنثی کردن آثار [[سیاست]] بایکوت نسبت به جناح [[حق]]، چه برنامههایی داشتند و شکلهای [[مبارزه]] با [[خفقان]] [[اموی]] و [[عباسی]] چگونه بود؟ نقاب بر چهره [[خورشید]] انداختن، ریشهای قدیمی دارد، به قدمتِ [[انسان]]، و وجود [[حق]] و [[باطل]] در [[جهان]]. و [[نور]] را زندانی کردن در حصار [[شب]]، [[شیوه]] ای کهن است. اما هرچه هست، بوده است و هست و شاید پس از این هم تا همیشه در [[تاریخ]] [[بشر]]، [[اعمال]] گردد. چندان شگفت انگیز نیست آنچه در گذشته یاد کردیم. یعنی ممنوعیت اسم [[ائمه]]{{عم}} و [[ملاقات]] و زیارتشان. برای ناآشنای به بازیهای [[تاریخ]]، شاید [[باور]] کردنی نباشد که چگونه ممکن است [[اولاد]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[عترت]] [[طیبه]]{{عم}} او و [[ائمه]] [[دین]]{{عم}}، که [[پاک]] ترین و [[داناترین]] و [[شایسته]] ترین انسانهای عصر خویش بودند، آنگونه مورد هتک [[حرمت]] و [[ستم]] و طرد و [[نفی]] و [[انزوا]] قرار گیرند، آنهم در زمانی که از عصر [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} چندان هم نمیگذشت! و چنان مورد [[بیمهری]] و حتی [[کینه]] معاصران خویش قرار گیرند که [[زندگی]] را در شدیدترین شرایط سانسور و [[خفقان]] ناشی از [[سلطه]] [[بنی عباس]] و پیش از آنان [[بنی امیه]] بسر برند. حوادث [[تاریخ]]، روشنگر و [[تبیین]] کننده یکدیگر و [[مفسّر]] هماند. ممنوعیت نام [[امام علی|علی]]{{ع}} در دوره [[بنی امیه]] و جلوگیری از زیارت [[امام حسین|حسین]]{{ع}} و بیان [[فضایل]] [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}}، در عصر [[حاکمیت]] [[امویان]] و [[عباسیان]]، اگر در قرنهای بعد، اندکی باورنکردنی به نظر میرسید، حوادث مشابهی در مورد ادامه دهندگان و اخلافِ هر یک از این دو خط و دو جریان [[حق]] و [[باطل]] و [[نور]] و [[ظلمت]]، به خوبی روشنگر گذشته است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | ||
*در عصر خفقانِ رضاخانی هم، [[عزاداری]] بر [[امام حسین|حسین]]{{ع}} قدغن بود و مخفیانه در [[خانهها]] انجام میگرفت. در دوره پهلوی هم، نام و نوار و اعلامیه و رساله و | *در عصر خفقانِ رضاخانی هم، [[عزاداری]] بر [[امام حسین|حسین]]{{ع}} قدغن بود و مخفیانه در [[خانهها]] انجام میگرفت. در دوره پهلوی هم، نام و نوار و اعلامیه و رساله و کتاب [[حضرت]] [[امام خمینی]] و به [[دیدار]] او رفتن [[ممنوع]] بود و همسنگران و همراهان [[رهبر]] در [[جهاد]] با [[ستم]] در عصر [[سلطنت]] [[طاغوت]]، مورد تعقب و [[تهدید]] و [[تضییق]] و [[تبعید]] قرار میگرفتند. ولی مگر تبعیدیها [[سکوت]] میکردند و [[زندانیان]] تن به [[تسلیم]] میدادند؟ در [[عصر خلفا]] نیز [[پیروان]] [[حق]] چنین بودند و همچنان که قبلًا اشاره شد، [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}}، به عنوانِ محور اینگونه تحرّکها، برای [[دعوت]] [[مردم]] به چکادهای بلند [[حق]] و خورشیدهای روشنی بخش و حرارت آفرین [[ایمان]] و [[عدالت]]، با شیوهها و برنامههایی، در جهت احیای فضیلتهای فراموش شده و مطرح ساختن نمونههای [[عینی]] [[کمالات]] و مجسمههای [[تقوا]] و [[پاکی]] و [[ارزشهای مکتبی]]، تلاش میکردند. آنچه با عنوانِ "[[شعر]]، ذکر و زیارت" مطرح میشود اشاره به بعضی از این شیوهها و برنامه هاست. اینگونه فعالیتها و استفاده از این نوع قالبها و شیوهها، برخی بیشتر به دورانِ حیاتِ [[ائمه]]{{عم}} مربوط میشود و بعضی دیگر پس از [[شهادت]] [[ائمه]]{{عم}} هم میتواند مورد استفاده و عمل قرار گیرد. [[نوشتن]] و گفتن و نشر [[فکر]]، از اسلوبهای مهم [[تبلیغی]] در رابطه با یک [[فکر]] و [[فرهنگ]] و [[سیاست]] است. وقتی [[پیروان]] [[باطل]] از زبان و قلم و [[شعر]] و شیوههای [[تبلیغی]] بهره میگیرند، چرا [[حقجویان]] به اینگونه ابزار و وسایل بیانی روی نیاورند؟! در مقابل [[دروغ]] پردازیها و [[جعل حدیث]] و پخش [[فضایل]] ساختگی نسبت به [[امویان]] و وابستگان [[حکّام]] [[جور]]، میبایست [[فضایل]] والای [[اهل بیت]]{{عم}} بیان شود و احادیثی مستند و درست، که در [[تمجید]] و [[بزرگداشت]] این [[خاندان]] از زبان [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} [[نقل]] شده است، مطرح و بیان گردد که این، امری است کاملًا منطقی و به جا و خردمندانه. در زمینه [[شعر]] هم چنین است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | ||
*در مقابل شاعرانِ [[متملّق]] و [[چاپلوس]] دربارهای [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] که با بیان شعری خود، [[خلافت]] را [[حق]] مسلّم آن غاصبان دانسته و خلفای [[جور]] را [[شایسته]] ترین افراد برای تصدّی و به عهده گرفتن [[رهبری]] [[امت]] برای [[مردم]] جا میزدند، شاعرانِ متعهّد [[شیعه]]، ضمن رسوا کردنِ [[دشمنان]] و [[افشاگری]] علیه [[مظالم]] و جنایات و بی کفایتیهای [[جبّاران]] [[حاکم]]، به تشریح و [[تبیین]] و اظهار [[فضایل]] [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}} و [[آل علی]]{{عم}} و... میپرداختند و چه بسیار شاعرانی از [[شیعه]] که در [[ستیز]] با [[حکّام]] [[اموی]] و [[دفاع]] از [[ائمه]]{{عم}} و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[علوی]]، سر به | *در مقابل شاعرانِ [[متملّق]] و [[چاپلوس]] دربارهای [[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] که با بیان شعری خود، [[خلافت]] را [[حق]] مسلّم آن غاصبان دانسته و خلفای [[جور]] را [[شایسته]] ترین افراد برای تصدّی و به عهده گرفتن [[رهبری]] [[امت]] برای [[مردم]] جا میزدند، شاعرانِ متعهّد [[شیعه]]، ضمن رسوا کردنِ [[دشمنان]] و [[افشاگری]] علیه [[مظالم]] و جنایات و بی کفایتیهای [[جبّاران]] [[حاکم]]، به تشریح و [[تبیین]] و اظهار [[فضایل]] [[امامان]] [[شیعه]]{{عم}} و [[آل علی]]{{عم}} و... میپرداختند و چه بسیار شاعرانی از [[شیعه]] که در [[ستیز]] با [[حکّام]] [[اموی]] و [[دفاع]] از [[ائمه]]{{عم}} و [[ترویج]] [[فرهنگ]] [[علوی]]، سر به دار یا آواره گشتند و یا [[شهید]] راه [[تعهّد]] شدند<ref> به نمونههایی از اینگونه تلاشها از سوی شاعران متعهد [[شیعه]]، میتوانید رجوع کنید به: "الغدیر" ج ۲، و «ادبیات انقلاب در [[شیعه]]» از آیینه وند.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | ||
*ذکر [[مناقب]] و بیانِ [[احادیث]] مربوط به [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}}، در آن جوّ [[آلوده]] به [[تزویر]] و سالوس و دغل، ارزشی گران داشت. "[[سید حمیری]]"، افتخارش این بود که هیچ منقبتی درباره [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیست مگر آنکه آنها را در سرودههای خویش آورده است. در مقابل [[دروغ]] پردازیهای شگفت و وقیحانه که از سوی [[روایت]] سازان و [[جعل]] کنندگان [[حدیث]] در [[فضایل]] ساختگی [[خلفا]] و [[فاسقان]] و... رواج داشت و عده ای با گرفتن [[رشوه]] و جایزه، به [[تجارت]] و بازرگانی [[حدیث]] مشغول بودند، بیشک، بیان [[فضایل]] روشن و شایستگیهای درخشان و همچون آفتابِ [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، جهادی [[عظیم]] بود که میتوانست تا حدّی سدّ راه آن تبلیغاتِ منفی و خنثی کننده تلاشهای [[فرهنگی]] و [[حدیثی]] [[مسموم]] آن دوره از سوی وابستگان به دربار [[خلفا]] باشد. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] چهره بسیاری از این [[دروغگویان]] بزرگ [[تاریخ]] را افشا کرده و تناقض دروغهای این کم حافظه گان [[دروغگو]] را [[آشکار]] ساخته است و چه خوب از عهده این کار برآمده است و [[فضایل]] جعلی انباشته شده در کتب قدیمی را که در مورد [[حاکمان]] بی [[تقوا]] و [[حکّام]] بی [[تعهد]] و لاقید نسبت به [[شرع]] و [[اخلاق]] و [[دین]] و [[شرف]] [[نقل]] شده، بیان کرده است<ref>به بحثهای پربار و مبسوط و مستوفای مرحوم علامه امینی در این مورد، به کتابِ «الغدیر»، جلدهای ۵، ۹ و ۱۰ مراجعه کنید.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | *ذکر [[مناقب]] و بیانِ [[احادیث]] مربوط به [[فضایل]] [[اهل بیت]]{{عم}}، در آن جوّ [[آلوده]] به [[تزویر]] و سالوس و دغل، ارزشی گران داشت. "[[سید حمیری]]"، افتخارش این بود که هیچ منقبتی درباره [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نیست مگر آنکه آنها را در سرودههای خویش آورده است. در مقابل [[دروغ]] پردازیهای شگفت و وقیحانه که از سوی [[روایت]] سازان و [[جعل]] کنندگان [[حدیث]] در [[فضایل]] ساختگی [[خلفا]] و [[فاسقان]] و... رواج داشت و عده ای با گرفتن [[رشوه]] و جایزه، به [[تجارت]] و بازرگانی [[حدیث]] مشغول بودند، بیشک، بیان [[فضایل]] روشن و شایستگیهای درخشان و همچون آفتابِ [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}}، جهادی [[عظیم]] بود که میتوانست تا حدّی سدّ راه آن تبلیغاتِ منفی و خنثی کننده تلاشهای [[فرهنگی]] و [[حدیثی]] [[مسموم]] آن دوره از سوی وابستگان به دربار [[خلفا]] باشد. [[عبدالحسین امینی|علامه امینی]] چهره بسیاری از این [[دروغگویان]] بزرگ [[تاریخ]] را افشا کرده و تناقض دروغهای این کم حافظه گان [[دروغگو]] را [[آشکار]] ساخته است و چه خوب از عهده این کار برآمده است و [[فضایل]] جعلی انباشته شده در کتب قدیمی را که در مورد [[حاکمان]] بی [[تقوا]] و [[حکّام]] بی [[تعهد]] و لاقید نسبت به [[شرع]] و [[اخلاق]] و [[دین]] و [[شرف]] [[نقل]] شده، بیان کرده است<ref>به بحثهای پربار و مبسوط و مستوفای مرحوم علامه امینی در این مورد، به کتابِ «الغدیر»، جلدهای ۵، ۹ و ۱۰ مراجعه کنید.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ زیارت (کتاب)|فرهنگ زیارت]]، ص۹۱-۹۴.</ref>. | ||