حدیث ثقلین در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
*در معنای [[ثقلین]] گفته شده است که به معنای هر آن چیری است که [[ارزشمند]]، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]]، یا ثِقلین یعنی دو چیز [[ارزشمند]] و [[عظیم]]. در [[قرآن]] از واژه ثَقَلان استفاده شده است: {{متن قرآن|سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ}}<ref>«به زودی به حساب شما ای دو گروه گرانسنگ (آدمی و پری) میپردازیم» سوره الرحمن، آیه 31.</ref>. در این [[آیه]] اشاره به دو گروه از بزرگترین مخلوقات [[خداوند]] یعنی [[جن]] و [[انس]] میشود. همچنین [[اهل]] لغت ثقل را به متاع، توشۀ [[سفر]] و هر چیز نفیسی که نیاز به [[حفاظت]] داشته باشد معنی کرده اند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹ و [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴. </ref>. | *در معنای [[ثقلین]] گفته شده است که به معنای هر آن چیری است که [[ارزشمند]]، نفیس و سنگین باشد. [[ثَقَلین]]، یا ثِقلین یعنی دو چیز [[ارزشمند]] و [[عظیم]]. در [[قرآن]] از واژه ثَقَلان استفاده شده است: {{متن قرآن|سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ}}<ref>«به زودی به حساب شما ای دو گروه گرانسنگ (آدمی و پری) میپردازیم» سوره الرحمن، آیه 31.</ref>. در این [[آیه]] اشاره به دو گروه از بزرگترین مخلوقات [[خداوند]] یعنی [[جن]] و [[انس]] میشود. همچنین [[اهل]] لغت ثقل را به متاع، توشۀ [[سفر]] و هر چیز نفیسی که نیاز به [[حفاظت]] داشته باشد معنی کرده اند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۷۹ و [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۴. </ref>. | ||
==[[سند]] [[حدیث ثقلین]]== | ==[[سند]] [[حدیث ثقلین]]== | ||
* [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کردهاند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون [[حدیث ثقلین]] را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] [[شیعه]] در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو [[سند]] از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰. </ref>؛ همچنین [[محدثان]] [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: [[حاکم]] [[نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نور]] الدین [[هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]] و ۱۹ نفر از [[تابعین]] آن را [[روایت]] کردهاند. صحابهای همچون: [[علی ]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵. </ref>. | * [[شیعه]] و [[سنی]] در منابع معتبر به صورت [[متواتر]] [[نقل]] کردهاند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون [[حدیث ثقلین]] را بیان کرده است به طوری که [[محدثان]] [[شیعه]] در [[تواتر]] آن [[اجماع]] دارند و با هشتاد و دو [[سند]] از طریق [[ائمۀ اطهار]] آن را ذکر کرده اند<ref>اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰. </ref>؛ همچنین [[محدثان]] [[اهل سنت]] هم به صحت آن تصریح کردهاند، برای نمونه: [[حاکم]] [[نیشابوری]]، [[ابن حجر]] مکی، [[نور]] الدین [[هیثمی]]، ۳۴ نفر از [[اصحاب]] و ۱۹ نفر از [[تابعین]] آن را [[روایت]] کردهاند. صحابهای همچون: [[علی]]{{ع}}، [[ابوذر]]، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[زید بن ارقم]]، [[ابو سعید]] خُدری و [[زید بن ثابت]]<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۲۵. </ref>. | ||
*علمای [[اهل سنت]] معترفاند این [[حدیث]] را بیست تن از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند، عده ای قائلند این [[حدیث]] از ۷۴ [[راوی]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است و در منابع گوناگون به اسناد و [[راویان]] آن اشاره شده است. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای [[مذاهب مختلف اسلامی]]، [[حدیث ثقلین]] را [[روایت]] کردهاند. | *علمای [[اهل سنت]] معترفاند این [[حدیث]] را بیست تن از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کردهاند، عده ای قائلند این [[حدیث]] از ۷۴ [[راوی]] [[اهل سنت]] [[نقل]] شده است و در منابع گوناگون به اسناد و [[راویان]] آن اشاره شده است. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای [[مذاهب مختلف اسلامی]]، [[حدیث ثقلین]] را [[روایت]] کردهاند. | ||
*مکان و زمان صدور این [[حدیث]] متفاوت ذکر شده است، چنانکه [[تاریخ]]، مکان و زمان [[حدیث ثقلین]] را اینچنین ضبط کرده است: روز [[عرفه]] در [[حجة الوداع]]؛ در [[مدینه]] و در حال [[بیماری]] [[رسول الله]]{{صل}} در حالی که حجرۀ [[پیامبر]] از [[اصحاب]] پر بود؛ در [[غدیر خم]] و یا در بازگشت از [[سفر]] [[طائف]]. تمام این نقلها درست است و منافاتی با هم نداردف زیرا به خاطر اهتمام بسیار [[زیاد]] [[پیامبر]] به [[قرآن و عترت]] و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به [[مردم]] از خود نشان میدادند، در موارد متعدد و به مناسبتهای گوناگون این [[حدیث]] را تکرار فرمودهاند<ref>الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت{{ع}} در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸. </ref>. | *مکان و زمان صدور این [[حدیث]] متفاوت ذکر شده است، چنانکه [[تاریخ]]، مکان و زمان [[حدیث ثقلین]] را اینچنین ضبط کرده است: روز [[عرفه]] در [[حجة الوداع]]؛ در [[مدینه]] و در حال [[بیماری]] [[رسول الله]]{{صل}} در حالی که حجرۀ [[پیامبر]] از [[اصحاب]] پر بود؛ در [[غدیر خم]] و یا در بازگشت از [[سفر]] [[طائف]]. تمام این نقلها درست است و منافاتی با هم نداردف زیرا به خاطر اهتمام بسیار [[زیاد]] [[پیامبر]] به [[قرآن و عترت]] و اهتمامی که به فهماندن اهمیت موضوع به [[مردم]] از خود نشان میدادند، در موارد متعدد و به مناسبتهای گوناگون این [[حدیث]] را تکرار فرمودهاند<ref>الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت{{ع}} در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸. </ref>. | ||
==دلالت [[حدیث ثقلین]]== | ==دلالت [[حدیث ثقلین]]== | ||
* [[شیعه]] [[معتقد]] است [[حدیث ثقلین]] یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد، زیرا [[متوسل]] شدن به [[عترت پیامبر]] که [[حدیث]] به آن اشاره کرده چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[عترت پیامبر]] را ثابت نمیکند. اما [[اهل سنت]] چنین دلالتی را از [[حدیث ثقلین]] نپذیرفته و برای [[نفی]] چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند: | * [[شیعه]] [[معتقد]] است [[حدیث ثقلین]] یکی از احادیثی است که دلالت بسیار واضح و روشن بر [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[عترت پیامبر]] دارد، زیرا [[متوسل]] شدن به [[عترت پیامبر]] که [[حدیث]] به آن اشاره کرده چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[عترت پیامبر]] را ثابت نمیکند. اما [[اهل سنت]] چنین دلالتی را از [[حدیث ثقلین]] نپذیرفته و برای [[نفی]] چنین دلالتی دو اشکال به آن وارد کرده اند: | ||
# [[حدیث ثقلین]] | # [[حدیث ثقلین]] سخن از [[تمسک به عترت]] [[پیامبر]] نکرده است، بلکه از [[تمسک]] به [[سنت]] [[سخن]] گفته است، [[دلیل]] این عده برای چنین ادعایی، [[نقل]] [[حدیثی]] است که در آن به جای "و عترتی" از واژۀ "و سنتی" استفاده شده است. در پاسخ به این [[شبهه]] باید گفت. اولاً [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و عترتی" در [[حدیث ثقلین]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] [[متواتر]] است و در مقابل این [[حدیث متواتر]]، مطرح کردن خبر واحدی که [[نقل]] "وسنتی" دارد صحیح نیست؛ ثانیاً این [[نقل]] از نظر سندی اعتباری ندارد، زیرا افرادی که این [[نقل]] را در کتابهای خود آوردهاند یا برای آن سندی ذکر نکردهاند و یا اگر سندی هم ذکر کرده باشند، [[عالمان]] رجالی [[اهل سنت]] آنان را ضعیف دانستهاند. ثالثاً [[نقل]] "[[کتاب]] [[الله]] و سنتی" از نظر دلالت نیز قابل قبول نیست، زیرا ارجاع [[امت]] به [[سنت پیامبر]] با توجه به اینکه همۀ [[سنت]] به صورت مدون و تنظیم شده نیست، [[تکلیف]] ما لا یطاق محسوب شده و از [[پیامبری]] که [[رحمت]] للعالمین است چنین دستوری بعید و محال به نظر میرسد<ref>ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷ و امامشناسی، ج ۲، ص ۳۴۸. </ref>. | ||
# [[حدیث ثقلین]] به معنی [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است و دلالتی بر [[اطاعت]] و [[فرمان برداری]] از آنان نمیکند. در جواب این [[شبهه]] باید گفت: اولاً [[تمسک به عترت]] که در نقلهای گوناگون [[حدیث ثقلین]] آمده چیزی غیر از [[پیروی]] از [[عترت]] و [[اهل بیت پیامبر]] نیست، چنانکه این عبارت در [[حدیث]]: «اگر [[کتاب خدا]] و [[عترت]] من را اخذ کنید به هیچ وجه [[گمراه]] نخواهید شد» بیانگر همین مفهوم است، زیرا "اخذ" نمیتواند چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[اهل بیت پیامبر]] باشد. ثانیاً نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] که در [[حدیث ثقلین]] به آن اشاره شد برای دلالت بر [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]] کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] [[نافرمانی]] از [[تعالیم]] و [[دستورات]] [[قرآن]] است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی [[حدیث ثقلین]] چیزی جز [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است، یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] [[نافرمانی]] کنیم، چراکه [[نافرمانی]] از [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] یکی از مصادیق [[ | # [[حدیث ثقلین]] به معنی [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است و دلالتی بر [[اطاعت]] و [[فرمان برداری]] از آنان نمیکند. در جواب این [[شبهه]] باید گفت: اولاً [[تمسک به عترت]] که در نقلهای گوناگون [[حدیث ثقلین]] آمده چیزی غیر از [[پیروی]] از [[عترت]] و [[اهل بیت پیامبر]] نیست، چنانکه این عبارت در [[حدیث]]: «اگر [[کتاب خدا]] و [[عترت]] من را اخذ کنید به هیچ وجه [[گمراه]] نخواهید شد» بیانگر همین مفهوم است، زیرا "اخذ" نمیتواند چیزی غیر از [[اطاعت]] و [[پیروی]] از [[دستورات]] [[اهل بیت پیامبر]] باشد. ثانیاً نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] که در [[حدیث ثقلین]] به آن اشاره شد برای دلالت بر [[اطاعت]] از [[عترت پیامبر]] کافی است، زیرا همانطور که یکی از مصادیق [[ظلم]] به [[قرآن کریم]] [[نافرمانی]] از [[تعالیم]] و [[دستورات]] [[قرآن]] است، به همین نحو یکی از مصادیق بارز [[ظلم]] به [[عترت]]{{ع}} هم [[نافرمانی]] از [[دستورات]] آنان است. به بیان دیگر اگر بپذیریم معنی [[حدیث ثقلین]] چیزی جز [[ظلم]] نکردن به [[عترت پیامبر]] است، یعنی پذیرفتم که نباید نسبت به [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] [[نافرمانی]] کنیم، چراکه [[نافرمانی]] از [[اوامر]] [[عترت پیامبر]] یکی از مصادیق ### [[313]]### به آنان محسوب میشود. | ||
* [[شیعه]] [[معتقد]] است دلالت [[حدیث ثقلین]] فقط منحصر در [[امامت]] و [[پیشوایی]] آنان نیست، بلکه مدلول [[حدیث]] [[عصمت]] [[عترت پیامبر]] را نیز ثابت میکند، چراکه در این [[حدیث]] با صراحت، [[عترت]] را همراه و قرین با [[قرآن کریم]] دانسته و با توجه به اینکه [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[قرآن]] راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه | * [[شیعه]] [[معتقد]] است دلالت [[حدیث ثقلین]] فقط منحصر در [[امامت]] و [[پیشوایی]] آنان نیست، بلکه مدلول [[حدیث]] [[عصمت]] [[عترت پیامبر]] را نیز ثابت میکند، چراکه در این [[حدیث]] با صراحت، [[عترت]] را همراه و قرین با [[قرآن کریم]] دانسته و با توجه به اینکه [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[قرآن]] راه ندارد: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ}}<ref>«و به راستی آن کتابی است ارجمند، در حال و آینده آن، باطل راه ندارد». سوره فصلت، آیه ۴۱ ـ ۴۲</ref>، باید در [[عترت]] هم هیچگونه [[خطا]] و اشتباهی وجود نداشته باشد چراکه [[اعتقاد]] به [[خطا]] و [[اشتباه]] در [[عترت پیامبر]] موجب زیر سوال رفتن اقتران و نزدیکی [[قرآن]] با [[عترت]] میشود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص؟؟؟ </ref>. | ||
==ویژگیهای [[حدیث ثقلین]]== | ==ویژگیهای [[حدیث ثقلین]]== | ||
* [[حدیث ثقلین]] دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که سبب تمایز این [[حدیث]] با [[احادیث]] دیگر میشود از جملۀ این ویژگی ها: | * [[حدیث ثقلین]] دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که سبب تمایز این [[حدیث]] با [[احادیث]] دیگر میشود از جملۀ این ویژگی ها: | ||
# [[حدیث]] بیانگر این مطلب است که [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{ع}} هیچگاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و [[انسانها]] ناگزیرند برای [[هدایت]] شدنشان به هر دوی آنان [[تمسک]] کنند. بنابراین اگر کسی [[معتقد]] بود: [[قرآن]] برای [[هدایت]] [[انسانها]] [[کفایت]] میکند، با وجود این [[حدیث]] مشخص میشود که [[قرآن]] هرگز از [[اهل بیت]] جدا نخواهد شد و این ادعا بی پایه و غلط است. از طرفی دیگر قائل شدن به اینکه [[اهل بیت]] به [[تنهایی]] و بدون [[همراهی]] با [[قرآن]] میتوانند [[هادی]] [[انسانها]] باشند، [[اعتقادی]] غلط و [[باطل]] است، چراکه [[حدیث ثقلین]]، [[هدایت]] [[انسانها]] را فقط در پرتو [[قرآن]] و [[اهل بیت پیامبر]] ممکن میداند<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص:۴۳. </ref>. | # [[حدیث]] بیانگر این مطلب است که [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{ع}} هیچگاه از یکدیگر جدا نخواهند شد و [[انسانها]] ناگزیرند برای [[هدایت]] شدنشان به هر دوی آنان [[تمسک]] کنند. بنابراین اگر کسی [[معتقد]] بود: [[قرآن]] برای [[هدایت]] [[انسانها]] [[کفایت]] میکند، با وجود این [[حدیث]] مشخص میشود که [[قرآن]] هرگز از [[اهل بیت]] جدا نخواهد شد و این ادعا بی پایه و غلط است. از طرفی دیگر قائل شدن به اینکه [[اهل بیت]] به [[تنهایی]] و بدون [[همراهی]] با [[قرآن]] میتوانند [[هادی]] [[انسانها]] باشند، [[اعتقادی]] غلط و [[باطل]] است، چراکه [[حدیث ثقلین]]، [[هدایت]] [[انسانها]] را فقط در پرتو [[قرآن]] و [[اهل بیت پیامبر]] ممکن میداند<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص:۴۳. </ref>. | ||
#در این [[حدیث]] [[اطاعت از قرآن]] و [[اهل بیت]] امری مطلق، [[ابدی]] و بدون قید و شرط بیان شده است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص:۴۳. </ref>. | #در این [[حدیث]] [[اطاعت از قرآن]] و [[اهل بیت]] امری مطلق، [[ابدی]] و بدون قید و شرط بیان شده است<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی ۵]]، ص:۴۳. </ref>. | ||
# [[حدیث ثقلین]] بیانگر این مطلب است که [[عترت پیامبر]] [[مرجعیت علمی]] [[امت اسلامی]] را نیز عهده دار هستند؛ از جمله چارهاندیشیهای [[پیامبر]]، برای آیندۀ [[امت]] و جلوگیری از گسترش [[ضلالت]] و [[جهالت]] و حیرت در [[جامعۀ اسلامی]]، تلاش برای [[تعیین]] [[مرجعیت علمی]] و بیان چگونگی [[تفسیر قرآن]] است و [[پیامبر]] به واسطه [[حدیث]] این [[حقیقت]] را به [[امت اسلامی]] نشان داده است. [[حدیث ثقلین]] هم نشانگر هم مرتبه بودن [[اهل بیت]] با [[قرآن]] است، به طوری که تفکیک ناپذیری [[قرآن و عترت]] در آن تصریح شده است و هم [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمۀ معصومین]]{{ع}} را میرساند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | # [[حدیث ثقلین]] بیانگر این مطلب است که [[عترت پیامبر]] [[مرجعیت علمی]] [[امت اسلامی]] را نیز عهده دار هستند؛ از جمله چارهاندیشیهای [[پیامبر]]، برای آیندۀ [[امت]] و جلوگیری از گسترش [[ضلالت]] و [[جهالت]] و [[حیرت]] در [[جامعۀ اسلامی]]، تلاش برای [[تعیین]] [[مرجعیت علمی]] و بیان چگونگی [[تفسیر قرآن]] است و [[پیامبر]] به واسطه [[حدیث]] این [[حقیقت]] را به [[امت اسلامی]] نشان داده است. [[حدیث ثقلین]] هم نشانگر هم مرتبه بودن [[اهل بیت]] با [[قرآن]] است، به طوری که تفکیک ناپذیری [[قرآن و عترت]] در آن تصریح شده است و هم [[مرجعیت علمی]] و [[دینی]] [[خاندان پیامبر]] و [[ائمۀ معصومین]]{{ع}} را میرساند<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
# [[همراهی]] و نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] نشان دهندۀ این مطلب است که منظور از این [[همراهی]]، یعنی نفس [[قرآن]] با نفس [[عترت]] [[قرابت]] و نزدیکی دارند، نه اینکه منظور این باشد که [[قرآن]] با [[کلام]] [[اهل بیت]] [[قرابت]] دارد<ref>ر.ک: فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۵۴-۳۵۵. </ref>. | # [[همراهی]] و نزدیکی [[قرآن]] و [[عترت پیامبر]] نشان دهندۀ این مطلب است که منظور از این [[همراهی]]، یعنی نفس [[قرآن]] با نفس [[عترت]] [[قرابت]] و نزدیکی دارند، نه اینکه منظور این باشد که [[قرآن]] با [[کلام]] [[اهل بیت]] [[قرابت]] دارد<ref>ر.ک: فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۳۵۴-۳۵۵. </ref>. | ||
# [[حدیث]] بیانگر این مطلب است که [[مفسرین]] اصلی [[قرآن]] فقط [[عترت پیامبر]] هستند چراکه در این [[حدیث]] قید شده نزدیک ترین [[انسانها]] به [[قرآن]]، [[اهل بیت پیامبر]] است، در نتیجه هیچ کسی مانند [[عترت پیامبر]] نمیتواند [[قرآن]] را به [[درستی]] [[تفسیر]] کند، اما این مطلب بدان معنا نیست که [[تفسیر قرآن]] فقط در [[انحصار اهل بیت]] [[پیامبر]] بوده و دیگران [[محروم]] از [[تفسیر]] و تدبرند، چراکه [[قرآن]] تاکید کرده است که همگان باید در [[قرآن]] [[تدبر]] کنند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه 24.</ref>. | # [[حدیث]] بیانگر این مطلب است که [[مفسرین]] اصلی [[قرآن]] فقط [[عترت پیامبر]] هستند چراکه در این [[حدیث]] قید شده نزدیک ترین [[انسانها]] به [[قرآن]]، [[اهل بیت پیامبر]] است، در نتیجه هیچ کسی مانند [[عترت پیامبر]] نمیتواند [[قرآن]] را به [[درستی]] [[تفسیر]] کند، اما این مطلب بدان معنا نیست که [[تفسیر قرآن]] فقط در [[انحصار اهل بیت]] [[پیامبر]] بوده و دیگران [[محروم]] از [[تفسیر]] و تدبرند، چراکه [[قرآن]] تاکید کرده است که همگان باید در [[قرآن]] [[تدبر]] کنند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه 24.</ref>. |