←تفکر در خلقت
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
*بیشتر موجوداتی که [[خدا]] [[آفریده]]، برای [[انسان]] ناشناخته است؛ بنابراین، اصلا نمیتواند درباره آنها بیندیشد، مخلوقاتی که ما میشناسیم، برخی دیدنی است و برخی نادیدنی؛ موجودات دیدنی نسبت به آفریدگان [[خدا]] چنان کوچک و اندک است که قطرهای در دریایی؛ با این حال چنان پرشمار و گوناگون است که [[انسان]] با همه دانشی که به دست آورده، هنوز از لایههای رویین آن عبور نکرده و با این حال مبهوت شگفتیهای [[آفرینش]] خداست. | *بیشتر موجوداتی که [[خدا]] [[آفریده]]، برای [[انسان]] ناشناخته است؛ بنابراین، اصلا نمیتواند درباره آنها بیندیشد، مخلوقاتی که ما میشناسیم، برخی دیدنی است و برخی نادیدنی؛ موجودات دیدنی نسبت به آفریدگان [[خدا]] چنان کوچک و اندک است که قطرهای در دریایی؛ با این حال چنان پرشمار و گوناگون است که [[انسان]] با همه دانشی که به دست آورده، هنوز از لایههای رویین آن عبور نکرده و با این حال مبهوت شگفتیهای [[آفرینش]] خداست. | ||
*[[انسان]] با [[تفکر]] در این زمینه و دریافت ظرافت، [[استحکام]]، پیچیدگی، تناسب و [[نظم]] مخلوقات با [[علم]] بیکران، [[قدرت]] بیمنتها و [[حکمت]] الاهی آشنا میشود و روزنهای به [[عظمت]] آن [[ذات مقدس]] میگشاید؛ حتی اشاره به سرفصلهای قابل مطالعه در این باب، از حوصله این بحث خارج است؛ چرا که تمام کتابخانههای بزرگ و کوچکی که در سراسر [[جهان]] از کتابهای [[علمی]] انباشته است، همه محصول تأملات در زمینههای مختلف [[انسانی]]، حیوانی، نباتی، معدنی، فلکی و... است. ما در اینجا به [[نقل]] دو بخش از [[سخنان امام صادق]]{{ع}}در [[توحید]] [[مفضل]] بسنده میکنیم: ای [[مفضل]]! [[تأمل]] کن در نیروهایی که [[خدا]] در [[نفس انسان]] قرار داده است. اگر از این نیروها فقط حافظه نباشد، چه [[کاستیها]] و خللهایی در [[زندگی]] او پیدا میشود، زیرا به یادش نمیماند که نزد [[مردم]] چه دارد و [[مردم]] نزد او چه دارند، چه داده و چه گرفته است. به یاد نمیآورد چه گفته شنیده است، به خاطر نداشت چه کسانی به او [[نیکی]] یا [[بدی]] کردهاند، چه چیزی مفید است و چه چیزی [[مضر]]. اگر هزاران بار از راهی میگذشت آن را یاد نمیگرفت، اگر تمام [[عمر]] یک مطلب [[علمی]] را گفت و شنود میکرد، آن را نمیآموخت به هیچ [[دینی]] [[معتقد]] نمیشد، از هیچ تجربهای سود نمیبرد و از هیچ حادثهای [[عبرت]] نمیگرفت و خلاصه آنکه به طور کلی از [[درجه]] [[انسانیت]] سقوط میکرد. در مقابل، درباره [[نعمت]] [[فراموشی]] [[فکر]] کن که از [[نعمت]] [[یادآوری]] بزرگتر است. اگر [[انسان]] هیچ چیز را فراموش نمیکرد، [[انسانها]] هرگز از مصیبتهایی که میبینند [[تسلی]] نمییافتند و هرگز دلهای گرفتار [[حسرت]]، از چنگال [[حسرت]] رها نمیشدند و کینهای که در [[دل]] مینشست، هرگز بیرون نمیرفت و هرگز کسی از نعمتی [[لذت]] نمیبرد؛ چون همیشه آفتها و تهدیدها در برابر چشمانش بود. ببین که [[خداوند حکیم]] حافظه و [[فراموشی]] را که ضد یکدیگرند در [[انسان]] قرار داده و هریک مصلحتی توصیف ناپذیر دارد و هر دو برای [[انتظام]] امور [[انسان]] ضروری است<ref>محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص۶۳.</ref>. | *[[انسان]] با [[تفکر]] در این زمینه و دریافت ظرافت، [[استحکام]]، پیچیدگی، تناسب و [[نظم]] مخلوقات با [[علم]] بیکران، [[قدرت]] بیمنتها و [[حکمت]] الاهی آشنا میشود و روزنهای به [[عظمت]] آن [[ذات مقدس]] میگشاید؛ حتی اشاره به سرفصلهای قابل مطالعه در این باب، از حوصله این بحث خارج است؛ چرا که تمام کتابخانههای بزرگ و کوچکی که در سراسر [[جهان]] از کتابهای [[علمی]] انباشته است، همه محصول تأملات در زمینههای مختلف [[انسانی]]، حیوانی، نباتی، معدنی، فلکی و... است. ما در اینجا به [[نقل]] دو بخش از [[سخنان امام صادق]]{{ع}}در [[توحید]] [[مفضل]] بسنده میکنیم: ای [[مفضل]]! [[تأمل]] کن در نیروهایی که [[خدا]] در [[نفس انسان]] قرار داده است. اگر از این نیروها فقط حافظه نباشد، چه [[کاستیها]] و خللهایی در [[زندگی]] او پیدا میشود، زیرا به یادش نمیماند که نزد [[مردم]] چه دارد و [[مردم]] نزد او چه دارند، چه داده و چه گرفته است. به یاد نمیآورد چه گفته شنیده است، به خاطر نداشت چه کسانی به او [[نیکی]] یا [[بدی]] کردهاند، چه چیزی مفید است و چه چیزی [[مضر]]. اگر هزاران بار از راهی میگذشت آن را یاد نمیگرفت، اگر تمام [[عمر]] یک مطلب [[علمی]] را گفت و شنود میکرد، آن را نمیآموخت به هیچ [[دینی]] [[معتقد]] نمیشد، از هیچ تجربهای سود نمیبرد و از هیچ حادثهای [[عبرت]] نمیگرفت و خلاصه آنکه به طور کلی از [[درجه]] [[انسانیت]] سقوط میکرد. در مقابل، درباره [[نعمت]] [[فراموشی]] [[فکر]] کن که از [[نعمت]] [[یادآوری]] بزرگتر است. اگر [[انسان]] هیچ چیز را فراموش نمیکرد، [[انسانها]] هرگز از مصیبتهایی که میبینند [[تسلی]] نمییافتند و هرگز دلهای گرفتار [[حسرت]]، از چنگال [[حسرت]] رها نمیشدند و کینهای که در [[دل]] مینشست، هرگز بیرون نمیرفت و هرگز کسی از نعمتی [[لذت]] نمیبرد؛ چون همیشه آفتها و تهدیدها در برابر چشمانش بود. ببین که [[خداوند حکیم]] حافظه و [[فراموشی]] را که ضد یکدیگرند در [[انسان]] قرار داده و هریک مصلحتی توصیف ناپذیر دارد و هر دو برای [[انتظام]] امور [[انسان]] ضروری است<ref>محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص۶۳.</ref>. | ||
*در فراز دیگری برای توجه دادن [[انسان]] به ظرافت، دقت، [[استحکام]] و [[اتقان]] آفریدههای [[خدا]] میفرماید: | *در فراز دیگری برای توجه دادن [[انسان]] به ظرافت، دقت، [[استحکام]] و [[اتقان]] آفریدههای [[خدا]] میفرماید: ای [[مفضل]]! [[تأمل]] کن که برگ چگونه [[آفریده]] شده است. در هر برگ، رگهایی مانند رگهای [[بدن]] کشیده شده که در طول یا عرض برگ به طور ممتد کشیده شده و ضخیمترند و بعضی که رگهای بزرگ را به هم متصل میکنند، باریک ترند. اگر بنا بود یکی از این برگها به دست [[بشر]] ساخته شود، بیش از یک سال طول میکشید و برای ساخت آن به ابزار و آلات بسیار، حرکات بیشمار و [[مشورت]] و گفت وگوی فراوان نیاز بود. در حالی که در فصل [[بهار]] بدون هیچ سخن و حرکتی از گلهای گیاهان و درختان به قدری بزرگ میروید که دشت و صحرا و کوه را پر میکند<ref>محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص۱۶۵.</ref>. | ||
ای [[مفضل]]! [[تأمل]] کن که برگ چگونه [[آفریده]] شده است. در هر برگ، رگهایی مانند رگهای [[بدن]] کشیده شده که در طول یا عرض برگ به طور ممتد کشیده شده و ضخیمترند و بعضی که رگهای بزرگ را به هم متصل میکنند، باریک ترند. اگر بنا بود یکی از این برگها به دست [[بشر]] ساخته شود، بیش از یک سال طول میکشید و برای ساخت آن به ابزار و آلات بسیار، حرکات بیشمار و [[مشورت]] و گفت وگوی فراوان نیاز بود. در حالی که در فصل [[بهار]] بدون هیچ سخن و حرکتی از گلهای گیاهان و درختان به قدری بزرگ میروید که دشت و صحرا و کوه را پر میکند<ref>محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص۱۶۵.</ref>. | |||
*[[اندیشه]] درباره نعمتدهی و روزیرسانی [[خدا]]، [[انسان]] را با ابواب دیگری از [[علم]]، [[قدرت]]، [[حکمت]]، [[لطف]]، [[رحمت]] و [[عظمت]] [[خالق]] یکتای [[جهان]] آشنا میکند. توجه به [[کثرت]] و تنوع نعمتهایی که برای [[انسان]] [[آفریده]] و [[آگاهی]] از تطابق و تناسب [[نعمتها]] با [[نیاز انسان]] در شرایط گوناگون [[سنی]] و اقلیمی، در [[انسان]] را به [[خضوع]] و [[کرنش]] در برابر [[آگاهی]]، [[قدرت]] و [[عظمت]] [[خداوند]] [[جهان]] آفرین [[نعمت]] بخش وامیدارد. از طرفی با [[اندیشه]] در این باب كثرت و تنوع موجودات زنده را میشناسیم که هریک به موقع و به اندازه، روزی خود را از خوان [[کرم]] الاهی دریافت میکنند بدون آنکه وقفه و اختلالی این [[نظام]] گسترده و [[منظم]] به چشم آید. هر موجودی علاوه بر آنکه روزی خود را در محیط طبیعی زندگیاش مییابد، به ابزار لازم برای بهره برداری از آن مجهز شده است. چنگال و دندان و منقارهای نیز برای دریدن و بریدن، منقارهای بلند برای گرفتن و ربودن، زهرهای کشنده، تارهای تو در تو و بزاق چسبنده برای [[زمین]] گیر کردن، پوزههای بلند و دهانهای بزرگ برای برداشتن، گردن بلند برای رسیدن به شاخساران، خرطوم دراز به جای گردن و پوزه، پاهای بلند برای حرکت در آب و دویدن در خشکی، بویایی [[قوی]] و [[بینایی]] نافذ، برای یافتن، همه ابزار و آلاتی است که [[خداوند حکیم]] برای کسب روزی به انواع حیوانات عطا فرموده است؛ علاوه بر اینکه هر حیوانی را آلتی عطاکرده که با آن روزی خود را به دست میآورد؛ شیوههایی از قبیل دویدن، جهیدن، کمین کردن، تنیدن، [[حیله]] كردن، [[ذخیره]] کردن و [[مراقبت]] از اندوخته برای گرفتن و [[حفظ]] روزی به آنها آموخته است. با این حال روزی جانداران را در آب و [[زمین]] و هوا پراکنده تا برای به دست آوردنش تلاش کنند و به اندازه خورند تا از سکون و [[پرخوری]] هلاک نشوند<ref>ر.ک: محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص۱۱۹-۸۳ با تصرف.</ref>. | *[[اندیشه]] درباره نعمتدهی و روزیرسانی [[خدا]]، [[انسان]] را با ابواب دیگری از [[علم]]، [[قدرت]]، [[حکمت]]، [[لطف]]، [[رحمت]] و [[عظمت]] [[خالق]] یکتای [[جهان]] آشنا میکند. توجه به [[کثرت]] و تنوع نعمتهایی که برای [[انسان]] [[آفریده]] و [[آگاهی]] از تطابق و تناسب [[نعمتها]] با [[نیاز انسان]] در شرایط گوناگون [[سنی]] و اقلیمی، در [[انسان]] را به [[خضوع]] و [[کرنش]] در برابر [[آگاهی]]، [[قدرت]] و [[عظمت]] [[خداوند]] [[جهان]] آفرین [[نعمت]] بخش وامیدارد. از طرفی با [[اندیشه]] در این باب كثرت و تنوع موجودات زنده را میشناسیم که هریک به موقع و به اندازه، روزی خود را از خوان [[کرم]] الاهی دریافت میکنند بدون آنکه وقفه و اختلالی این [[نظام]] گسترده و [[منظم]] به چشم آید. هر موجودی علاوه بر آنکه روزی خود را در محیط طبیعی زندگیاش مییابد، به ابزار لازم برای بهره برداری از آن مجهز شده است. چنگال و دندان و منقارهای نیز برای دریدن و بریدن، منقارهای بلند برای گرفتن و ربودن، زهرهای کشنده، تارهای تو در تو و بزاق چسبنده برای [[زمین]] گیر کردن، پوزههای بلند و دهانهای بزرگ برای برداشتن، گردن بلند برای رسیدن به شاخساران، خرطوم دراز به جای گردن و پوزه، پاهای بلند برای حرکت در آب و دویدن در خشکی، بویایی [[قوی]] و [[بینایی]] نافذ، برای یافتن، همه ابزار و آلاتی است که [[خداوند حکیم]] برای کسب روزی به انواع حیوانات عطا فرموده است؛ علاوه بر اینکه هر حیوانی را آلتی عطاکرده که با آن روزی خود را به دست میآورد؛ شیوههایی از قبیل دویدن، جهیدن، کمین کردن، تنیدن، [[حیله]] كردن، [[ذخیره]] کردن و [[مراقبت]] از اندوخته برای گرفتن و [[حفظ]] روزی به آنها آموخته است. با این حال روزی جانداران را در آب و [[زمین]] و هوا پراکنده تا برای به دست آوردنش تلاش کنند و به اندازه خورند تا از سکون و [[پرخوری]] هلاک نشوند<ref>ر.ک: محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص۱۱۹-۸۳ با تصرف.</ref>. | ||
*سخن را با بخشی از [[کلام امام]] صادق{{ع}}در [[توحید]] [[مفضل]] به انجام میرسانیم: [[تفکر]] کن در انواع [[تدبیر]] خدای علیم و قدیر در انواع درختان که سالی یک مرتبه میمیرند ولی حرارت غریزی در چوب آنها [[پنهان]] میشود تا مواد میوهها در آن پدیدار شود. آنگاه در فصل [[بهار]] زنده میشوند و حرکت میکنند و میوههای گوناگونی برای تو به بار میآورند. هر میوهای را در وقتی مخصوص به بار میآورند، چنانکه در ضیافتها، در هر وقت طعامی ظریف و حلوایی لطیف نزد تو آورند. اگر خوب [[تأمل]] کنی درختان باردار میوههای لطیف بیشمار بر [[کف]] گرفته و به سوی تو دراز کردهاند و در [[صحن]] باغ شاخههای گل، طبقهای ریاحین و نسرين و یاسمین بر روی دست گرفته که هریک را میخواهی برداری. اگر [[عقل]] داری چرا میزبان خود را نمیشناسی و اگر [[هشیاری]]، چرا اصناف این لطایف را نمیفهمی و [[شکر]] [[ولی نعمت]] خود را نمیگزاری؟ در باغ و بستان و کوه و دشت، این همه غذای فراوان و میوههای رنگارنگ برای تو مهیا کرده و تو [[احسان]] او را [[انکار]] و با [[فرمان]] او [[مخالفت]] میکنی و به جای [[شکر]]، [[کفران]] و در کنار [[نعمت]]، [[عصیان]] میآوری<ref>محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص١۶۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۴۴-۳۴۷.</ref>. | *سخن را با بخشی از [[کلام امام]] صادق{{ع}}در [[توحید]] [[مفضل]] به انجام میرسانیم: [[تفکر]] کن در انواع [[تدبیر]] خدای علیم و قدیر در انواع درختان که سالی یک مرتبه میمیرند ولی حرارت غریزی در چوب آنها [[پنهان]] میشود تا مواد میوهها در آن پدیدار شود. آنگاه در فصل [[بهار]] زنده میشوند و حرکت میکنند و میوههای گوناگونی برای تو به بار میآورند. هر میوهای را در وقتی مخصوص به بار میآورند، چنانکه در ضیافتها، در هر وقت طعامی ظریف و حلوایی لطیف نزد تو آورند. اگر خوب [[تأمل]] کنی درختان باردار میوههای لطیف بیشمار بر [[کف]] گرفته و به سوی تو دراز کردهاند و در [[صحن]] باغ شاخههای گل، طبقهای ریاحین و نسرين و یاسمین بر روی دست گرفته که هریک را میخواهی برداری. اگر [[عقل]] داری چرا میزبان خود را نمیشناسی و اگر [[هشیاری]]، چرا اصناف این لطایف را نمیفهمی و [[شکر]] [[ولی نعمت]] خود را نمیگزاری؟ در باغ و بستان و کوه و دشت، این همه غذای فراوان و میوههای رنگارنگ برای تو مهیا کرده و تو [[احسان]] او را [[انکار]] و با [[فرمان]] او [[مخالفت]] میکنی و به جای [[شکر]]، [[کفران]] و در کنار [[نعمت]]، [[عصیان]] میآوری<ref>محمدباقر مجلسی، ترجمه توحید مفضل، ص١۶۷.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۴۴-۳۴۷.</ref>. |