پاسداری از دین: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید،' به 'فیاضبخش و محسنی،'
(-رده:مدخلهای درجه دو دانشنامه; +رده:اسلام using HotCat) |
جز (جایگزینی متن - 'فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید،' به 'فیاضبخش و محسنی،') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#دچار اعوجاج و [[انحراف]] و در نتیجه، ضایع شدن اصل [[شریعت]] - که [[سعادت]] [[انسانها]] در گرو آن است- نگردد. | #دچار اعوجاج و [[انحراف]] و در نتیجه، ضایع شدن اصل [[شریعت]] - که [[سعادت]] [[انسانها]] در گرو آن است- نگردد. | ||
#مطمئن باشد که به همه آنچه [[خداوند]] امر فرموده و [[نبیّ]] اکرم{{صل}} آورده، عمل نموده است. در صورت نبود چنین حافظی، [[امّت]] دچار تحیّر و سردرگمی میشود؛ زیرا نمیداند آیا به همه آنچه [[مأمور]] بوده عمل کرده است و یا خیر. اساساً امر به مأمورٌبه مبهمی که راهی برای [[امتثال]] آن وجود ندارد، از [[خداوند]] [[قبیح]] و محال است. | #مطمئن باشد که به همه آنچه [[خداوند]] امر فرموده و [[نبیّ]] اکرم{{صل}} آورده، عمل نموده است. در صورت نبود چنین حافظی، [[امّت]] دچار تحیّر و سردرگمی میشود؛ زیرا نمیداند آیا به همه آنچه [[مأمور]] بوده عمل کرده است و یا خیر. اساساً امر به مأمورٌبه مبهمی که راهی برای [[امتثال]] آن وجود ندارد، از [[خداوند]] [[قبیح]] و محال است. | ||
#در قبال [[انحراف]] و [[اختلاف در دین]] که از طریق [[تحریف]] و [[جعل]] صورت میپذیرد، [[گمراه]] نگردد؛ زیرا [[تحریف]] ممکن است از طریق [[تفاسیر]] ناصحیح و یا با [[جعل]] مطالب خلاف واقع انجام شود. منظور از [[تحریف]] این است که شخص به جای از بین بردن اصل مطلب، با روشی پیچیدهتر، ضمن [[حفظ]] اصل موضوع، آن را به گونهای که مورد نظر خودش است [[تفسیر]] نماید؛ در مقابل، منظور از [[جعل]] آن است که با بیان مطالبی [[کذب]] و انتساب آن به [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}}، امری غیردینی به نام [[دین]] ارائه شود<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | #در قبال [[انحراف]] و [[اختلاف در دین]] که از طریق [[تحریف]] و [[جعل]] صورت میپذیرد، [[گمراه]] نگردد؛ زیرا [[تحریف]] ممکن است از طریق [[تفاسیر]] ناصحیح و یا با [[جعل]] مطالب خلاف واقع انجام شود. منظور از [[تحریف]] این است که شخص به جای از بین بردن اصل مطلب، با روشی پیچیدهتر، ضمن [[حفظ]] اصل موضوع، آن را به گونهای که مورد نظر خودش است [[تفسیر]] نماید؛ در مقابل، منظور از [[جعل]] آن است که با بیان مطالبی [[کذب]] و انتساب آن به [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}}، امری غیردینی به نام [[دین]] ارائه شود<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۰۹-۴۱۰.</ref>. | ||
===[[ضرورت]] [[حفظ دین]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}=== | ===[[ضرورت]] [[حفظ دین]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}=== | ||
*در زمان [[حیات]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، وجود حضرتش تضمینی بر عدم [[تحریف]] [[کتاب آسمانی]] است؛ چنانکه [[خداوند]] نیز خود [[عدم تحریف قرآن]] در مراحل مختلف [[نزول]] تا [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] را تضمین نموده است: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۸.</ref> | *در زمان [[حیات]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، وجود حضرتش تضمینی بر عدم [[تحریف]] [[کتاب آسمانی]] است؛ چنانکه [[خداوند]] نیز خود [[عدم تحریف قرآن]] در مراحل مختلف [[نزول]] تا [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] را تضمین نموده است: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۸.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
*از سوی دیگر، [[خداوند]] [[مسئولیّت]] [[تبیین]] و [[تفسیر آیات قرآن]] و یا تفصیل [[احکام دین]] و سایر امور مجمل [[قرآن]] را به عهده [[رسول خدا]]{{صل}} [[قرارداد]] و فرمود: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. | *از سوی دیگر، [[خداوند]] [[مسئولیّت]] [[تبیین]] و [[تفسیر آیات قرآن]] و یا تفصیل [[احکام دین]] و سایر امور مجمل [[قرآن]] را به عهده [[رسول خدا]]{{صل}} [[قرارداد]] و فرمود: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. | ||
*به این ترتیب، با وجود حضرتش{{صل}}، راه [[تحریف]] [[معنوی]] [[قرآن]] نیز بسته شد. بر این اساس، [[خداوند]] صحّت بیانات و تفصیل [[رسول خدا]]{{صل}} را در حدّ [[آیات الهی]] ضمانت نمود و با صراحت فرمود: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. | *به این ترتیب، با وجود حضرتش{{صل}}، راه [[تحریف]] [[معنوی]] [[قرآن]] نیز بسته شد. بر این اساس، [[خداوند]] صحّت بیانات و تفصیل [[رسول خدا]]{{صل}} را در حدّ [[آیات الهی]] ضمانت نمود و با صراحت فرمود: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>. | ||
*لذا بیانات [[رسول خدا]]{{صل}} در زمان [[حیات]] ایشان، حجّتی مستقل و همطراز [[قرآن]] در تفصیل [[شریعت]] قرارگرفت<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | *لذا بیانات [[رسول خدا]]{{صل}} در زمان [[حیات]] ایشان، حجّتی مستقل و همطراز [[قرآن]] در تفصیل [[شریعت]] قرارگرفت<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۰-۴۱۱.</ref>. | ||
===[[امام]]؛ [[حافظ دین]] [[الهی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}=== | ===[[امام]]؛ [[حافظ دین]] [[الهی]] پس از [[پیامبر]]{{صل}}=== | ||
*با [[ظهور اسلام]]، [[دشمنان]] ابتدا با [[جنگ]] و رویارویی نظامی و ضرب و شتم [[مسلمانان]] و [[اخراج]] و [[تبعید]] و یا [[محاصره اقتصادی]] آنان، وارد میدان شدند؛ تا جایی که در زمان [[حیات رسول خدا]]{{صل}}، [[طمع]] به [[ترور]] و از بین بردن شخص [[نبیّ]] اکرم{{صل}} داشتند. با [[قدرت]] گرفتن [[اسلام]]، به ویژه پس از [[فتح]] [[مکّه]]، هرچند [[دشمنان اسلام]] به ظاهر [[مسلمان]] شدند، ولی در عین حال، منافقانه برای [[رحلت]] ایشان{{صل}} لحظه شماری میکردند تا با [[پرچم]] اسلامخواهی، [[قرآن]] و [[سنّت نبوی]] را [[تحریف]] نمایند و گروه تازه [[مسلمانان]] را - که [[آگاهی]] عمیقی از [[قرآن]] و [[معارف دینی]] نداشتند - نیز [[فریب]] دهند و از این طریق به [[امیال]] خود دست پیدا کنند. چنین افرادی میخواستند که بعد از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، به هر قیمت، از یک سو [[کتاب خدا]] را [[تحریف]] نمایند و از سوی دیگر، مانعی برای اجرای نقشههایشان در زمینه [[تحریف دین]] وجود نداشته باشد{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref> «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>. در این میان، علمای [[اهل کتاب]] نقشی کلیدی داشتند؛ آنها همانگونه که [[کتاب آسمانی]] خود را به نفع اغراضشان [[تحریف]] کردند و قرنها از [[امّت]] خود بهرهبرداری نمودند، با همه توان در [[تضعیف]] و [[تحریف قرآن]] و [[دین اسلام]] کوشیدند. آنان حتّی [[بشارت ظهور]] [[دین خاتم]] و [[رسالت]] [[نبیّ]] مکرّم [[اسلام]]{{صل}} را که خود قبل از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} به [[اعراب]] [[جاهلی]] میدادند، منکر شدند<ref>خداوند درباره تحریفهای علمای اهل کتاب، در موارد متعدّد به امّت اسلام هشدار داده است؛ مثلاً در سوره بقره، آیه ۸۹، انکار رسول خدا{{صل}} را- که آنها قبلاً وعده بعثت حضرتش را میدادند- بیان میدارد و میفرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}} «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>. | *با [[ظهور اسلام]]، [[دشمنان]] ابتدا با [[جنگ]] و رویارویی نظامی و ضرب و شتم [[مسلمانان]] و [[اخراج]] و [[تبعید]] و یا [[محاصره اقتصادی]] آنان، وارد میدان شدند؛ تا جایی که در زمان [[حیات رسول خدا]]{{صل}}، [[طمع]] به [[ترور]] و از بین بردن شخص [[نبیّ]] اکرم{{صل}} داشتند. با [[قدرت]] گرفتن [[اسلام]]، به ویژه پس از [[فتح]] [[مکّه]]، هرچند [[دشمنان اسلام]] به ظاهر [[مسلمان]] شدند، ولی در عین حال، منافقانه برای [[رحلت]] ایشان{{صل}} لحظه شماری میکردند تا با [[پرچم]] اسلامخواهی، [[قرآن]] و [[سنّت نبوی]] را [[تحریف]] نمایند و گروه تازه [[مسلمانان]] را - که [[آگاهی]] عمیقی از [[قرآن]] و [[معارف دینی]] نداشتند - نیز [[فریب]] دهند و از این طریق به [[امیال]] خود دست پیدا کنند. چنین افرادی میخواستند که بعد از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، به هر قیمت، از یک سو [[کتاب خدا]] را [[تحریف]] نمایند و از سوی دیگر، مانعی برای اجرای نقشههایشان در زمینه [[تحریف دین]] وجود نداشته باشد{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref> «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند؛ (به همدیگر) میگویند اگر به شما این (حکمی که ما میخواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچگاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دلهایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref>. در این میان، علمای [[اهل کتاب]] نقشی کلیدی داشتند؛ آنها همانگونه که [[کتاب آسمانی]] خود را به نفع اغراضشان [[تحریف]] کردند و قرنها از [[امّت]] خود بهرهبرداری نمودند، با همه توان در [[تضعیف]] و [[تحریف قرآن]] و [[دین اسلام]] کوشیدند. آنان حتّی [[بشارت ظهور]] [[دین خاتم]] و [[رسالت]] [[نبیّ]] مکرّم [[اسلام]]{{صل}} را که خود قبل از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} به [[اعراب]] [[جاهلی]] میدادند، منکر شدند<ref>خداوند درباره تحریفهای علمای اهل کتاب، در موارد متعدّد به امّت اسلام هشدار داده است؛ مثلاً در سوره بقره، آیه ۸۹، انکار رسول خدا{{صل}} را- که آنها قبلاً وعده بعثت حضرتش را میدادند- بیان میدارد و میفرماید: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ}} «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آیا امید دارید که (آن یهودیان) به (خاطر دعوت) شما ایمان بیاورند با آنکه دستهای از آنان سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند؟» سوره بقره، آیه ۷۵.</ref>. | ||
*بنابراین، چنانچه موضوع [[امامت]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را نادیده بگیریم، در این صورت نه تنها احتمال [[تحریف]] لفظی و یا [[معنوی]] [[قرآن]] بعد از [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} دور از [[انتظار]] نیست، بلکه امری قابل [[پیشبینی]] است. اگر اینگونه [[تحریفها]] در [[کتب آسمانی پیشین]] پیش میآمد، [[سعادت ابدی]] بشریّت خدشهدار نمیشد؛ زیرا همه [[امیدها]] به [[دین خاتم]] بود. اما اگر [[دین خاتم]] [[جعل]] و یا [[تحریف]] شود، چه راهی برای [[اصلاح]] آن و بیان [[حقیقت]] و [[هدایت]] [[انسان]] به [[سعادت ابدی]] فراروی [[مردم]] باقی میماند؟<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | *بنابراین، چنانچه موضوع [[امامت]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را نادیده بگیریم، در این صورت نه تنها احتمال [[تحریف]] لفظی و یا [[معنوی]] [[قرآن]] بعد از [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} دور از [[انتظار]] نیست، بلکه امری قابل [[پیشبینی]] است. اگر اینگونه [[تحریفها]] در [[کتب آسمانی پیشین]] پیش میآمد، [[سعادت ابدی]] بشریّت خدشهدار نمیشد؛ زیرا همه [[امیدها]] به [[دین خاتم]] بود. اما اگر [[دین خاتم]] [[جعل]] و یا [[تحریف]] شود، چه راهی برای [[اصلاح]] آن و بیان [[حقیقت]] و [[هدایت]] [[انسان]] به [[سعادت ابدی]] فراروی [[مردم]] باقی میماند؟<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۱-۴۱۲.</ref>. | ||
==انحصار [[حفظ شریعت]] در [[وجود امام معصوم]] زنده== | ==انحصار [[حفظ شریعت]] در [[وجود امام معصوم]] زنده== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#کلیّات امور در آن ذکر شده، ولی تفاصیل [[احکام دین]] در آن نیست. [[قرآن]] از این جهت مانند [[قانون]] اساسی است که بر اساس آن، میباید در [[قوه]] مقنّنه [[احکام]] جزئیات مطرح گردد. لذا هرچند [[قرآن]] تبیان همه امور است، ولی به این شرط که مبیّنی [[الهی]] و [[معصوم]] در کنار آن قرار گیرد و از گنجهای آن، گوهرهای [[ناب]] استخراج کند؛ وگرنه [[قرآن]] کتاب صامتی است که هرکس میتواند در جهت اغراض خود از آن [[سوء]] استفاده کند. | #کلیّات امور در آن ذکر شده، ولی تفاصیل [[احکام دین]] در آن نیست. [[قرآن]] از این جهت مانند [[قانون]] اساسی است که بر اساس آن، میباید در [[قوه]] مقنّنه [[احکام]] جزئیات مطرح گردد. لذا هرچند [[قرآن]] تبیان همه امور است، ولی به این شرط که مبیّنی [[الهی]] و [[معصوم]] در کنار آن قرار گیرد و از گنجهای آن، گوهرهای [[ناب]] استخراج کند؛ وگرنه [[قرآن]] کتاب صامتی است که هرکس میتواند در جهت اغراض خود از آن [[سوء]] استفاده کند. | ||
#هرچند [[قرآن]] قطعی الصّدور است، ولی چون دردلالت بر مطالب خود، احتمالات گوناگون از آن [[استنباط]] میشود و مانند [[اخبار]] صادره از [[رسول خدا]]{{صل}} ظنّی الدّلاله است، هر اشکالی در دلالت بر [[سنّت]] وارد گردد، عیناً به [[استنباط از قرآن]] نیز وارد است. | #هرچند [[قرآن]] قطعی الصّدور است، ولی چون دردلالت بر مطالب خود، احتمالات گوناگون از آن [[استنباط]] میشود و مانند [[اخبار]] صادره از [[رسول خدا]]{{صل}} ظنّی الدّلاله است، هر اشکالی در دلالت بر [[سنّت]] وارد گردد، عیناً به [[استنباط از قرآن]] نیز وارد است. | ||
#چون [[قرآن]] [[حجّت]] [[صامت]] است، خود نیز مانند سایر حجّتهای [[صامت]]، در معرض [[تحریف]] و تدسیس قرار دارد. اصولاً [[تحریف]] هر [[آیین آسمانی]]، با [[تحریف]] درکتاب [[دینی]] آن آغاز شد و سپس به همه [[ارکان دین]] سرایت کرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | #چون [[قرآن]] [[حجّت]] [[صامت]] است، خود نیز مانند سایر حجّتهای [[صامت]]، در معرض [[تحریف]] و تدسیس قرار دارد. اصولاً [[تحریف]] هر [[آیین آسمانی]]، با [[تحریف]] درکتاب [[دینی]] آن آغاز شد و سپس به همه [[ارکان دین]] سرایت کرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۳.</ref>. | ||
===تمسّک به [[سنّت نبوی]]{{صل}}=== | ===تمسّک به [[سنّت نبوی]]{{صل}}=== | ||
* [[حافظ]] دیگر در [[دین اسلام]] [[سنّت نبوی]]{{صل}} است. به این ترتیب که اگر [[قرآن]] - به تصریح خود - [[نیازمند]]، مبیّن است، [[رسول خدا]]{{صل}} از یک سو معلّم [[کتاب الهی]] است و از سوی دیگر، مبیّن و مفسّر [[قرآن]] است. همچنین از آنجا که بعد از آن [[حضرت]]، هیچ حکمی از [[احکام الهی]] [[تغییر]] نمیپذیرد<ref>این مطلب در بیانات مختلف ائمّه هدی{{عم}} بیان شده؛ چنانکه زراره از امام صادق{{ع}} نقل میکند: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۵۸: باب البدع والرأی والمقاییس...).</ref>، بنابراین، آنچه حضرتش{{صل}} فرمودند، ملاک اساسی در تفصیل [[آیات]] و [[تبیین]] [[متشابهات]] [[قرآن]] است. ولی مشکل در انتقال [[سنّت نبوی]]{{صل}} به نسلهای بعدی است؛ که این امر یا از طریق [[نقل]] [[متواتر]] و یا غیرمتواتر (که اصطلاحاً به آن [[خبر واحد]] گفته میشود) صورت میپذیرد. چنانچه خبر دارای [[تواتر لفظی]] باشد (که در مورد آن [[یقین]] به صدور [[کلام]] از [[رسول خدا]]{{صل}} وجود دارد)، در این صورت [[حجیّت]] صدور [[کلام]] از [[رسول خدا]]{{صل}} قطعی است و از این جهت مانند [[آیات قرآن]]، [[واجب]] الاتّباع برای آحاد [[امّت]] است؛ ولی: | * [[حافظ]] دیگر در [[دین اسلام]] [[سنّت نبوی]]{{صل}} است. به این ترتیب که اگر [[قرآن]] - به تصریح خود - [[نیازمند]]، مبیّن است، [[رسول خدا]]{{صل}} از یک سو معلّم [[کتاب الهی]] است و از سوی دیگر، مبیّن و مفسّر [[قرآن]] است. همچنین از آنجا که بعد از آن [[حضرت]]، هیچ حکمی از [[احکام الهی]] [[تغییر]] نمیپذیرد<ref>این مطلب در بیانات مختلف ائمّه هدی{{عم}} بیان شده؛ چنانکه زراره از امام صادق{{ع}} نقل میکند: {{متن حدیث|سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِيءُ غَيْرُهُ}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۵۸: باب البدع والرأی والمقاییس...).</ref>، بنابراین، آنچه حضرتش{{صل}} فرمودند، ملاک اساسی در تفصیل [[آیات]] و [[تبیین]] [[متشابهات]] [[قرآن]] است. ولی مشکل در انتقال [[سنّت نبوی]]{{صل}} به نسلهای بعدی است؛ که این امر یا از طریق [[نقل]] [[متواتر]] و یا غیرمتواتر (که اصطلاحاً به آن [[خبر واحد]] گفته میشود) صورت میپذیرد. چنانچه خبر دارای [[تواتر لفظی]] باشد (که در مورد آن [[یقین]] به صدور [[کلام]] از [[رسول خدا]]{{صل}} وجود دارد)، در این صورت [[حجیّت]] صدور [[کلام]] از [[رسول خدا]]{{صل}} قطعی است و از این جهت مانند [[آیات قرآن]]، [[واجب]] الاتّباع برای آحاد [[امّت]] است؛ ولی: | ||
#تعداد اینگونه [[اخبار]] که همه شرایط صدور در تمام طبقات را داشته باشد، عملاً بسیار محدود است و منحصر به چند خبر معیّن میباشد و در نتیجه، مبیّن و [[حافظ]] همه [[آیات قرآن]] نخواهد بود. | #تعداد اینگونه [[اخبار]] که همه شرایط صدور در تمام طبقات را داشته باشد، عملاً بسیار محدود است و منحصر به چند خبر معیّن میباشد و در نتیجه، مبیّن و [[حافظ]] همه [[آیات قرآن]] نخواهد بود. | ||
#در آن نیز احتمال خطای عمدی، یعنی تبانی در [[کذب]] یا [[سهو]]، وجود دارد. | #در آن نیز احتمال خطای عمدی، یعنی تبانی در [[کذب]] یا [[سهو]]، وجود دارد. | ||
#به فرض وقوع همه این شرایط، [[روایت نبوی]] از نظر حجّیّت نهایتاً در رتبه [[آیات قرآن]] قرار میگیرد که قطعیالصدور و ظنیالدلاله است و جز در مواردی که [[نصّ]] بر امر خاصّی است و قطعیالدّلاله است، در بقیه موارد [[نیازمند]] مفسّر و مبیّن است. همچنین، چنانچه [[تواتر معنوی]] باشد، در این صورت نیز علاوه بر محدود بودن، قابل خدشه در [[اخبار]] معارض است و در مرتبه [[خبر واحد]] قرار میگیرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | #به فرض وقوع همه این شرایط، [[روایت نبوی]] از نظر حجّیّت نهایتاً در رتبه [[آیات قرآن]] قرار میگیرد که قطعیالصدور و ظنیالدلاله است و جز در مواردی که [[نصّ]] بر امر خاصّی است و قطعیالدّلاله است، در بقیه موارد [[نیازمند]] مفسّر و مبیّن است. همچنین، چنانچه [[تواتر معنوی]] باشد، در این صورت نیز علاوه بر محدود بودن، قابل خدشه در [[اخبار]] معارض است و در مرتبه [[خبر واحد]] قرار میگیرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۴.</ref>. | ||
===تمسّک به [[خبر واحد]]=== | ===تمسّک به [[خبر واحد]]=== | ||
*تمسّک به [[خبر واحد]]، به [[دلایل]] زیر نمیتواند برای [[حفظ شریعت]] از [[انحراف]] راهگشا باشد: | *تمسّک به [[خبر واحد]]، به [[دلایل]] زیر نمیتواند برای [[حفظ شریعت]] از [[انحراف]] راهگشا باشد: | ||
# [[خبر واحد]] فی حدّ ذاته یقینآور نیست و [[خداوند]] از عمل به ظنّ و [[گمان]] در [[احکام]] و اصول [[شریعت]] [[نهی]] فرموده است<ref>خبر واحد قطعآور نیست و حجّت ظنّی نیز فی حدّ ذاته معتبر نیست؛ زیرا خداوند در مذمّت کسانی که در امور دینی خود به ظن عمل میکنند، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}. لذا در کتب اصولی، پیرامون حد و حدود حجیّت خبر واحد، مباحث مبسوطی مطرح شده؛ برای نمونه به این دو کتاب معروف مراجعه کنید: اوّل، اصول الفقه (مرحوم مظفر) (ط. اسماعیلیان، ۱۳۸۷ ه.ق)، ج۲، ص۷۰ به بعد و دوم: فرائد الاصول (شیخ انصاری) (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۰۷ه.ق)، ج۱، ص۱۰۸ به بعد.</ref>؛ مگر آنکه [[شارع مقدس]] در محدودهای خاصّ و با ضوابط معیّن، [[گمان]] حاصل از آن را نازلمنزله [[یقین]] فرض کند و آن را [[حجّت]] بداند. | # [[خبر واحد]] فی حدّ ذاته یقینآور نیست و [[خداوند]] از عمل به ظنّ و [[گمان]] در [[احکام]] و اصول [[شریعت]] [[نهی]] فرموده است<ref>خبر واحد قطعآور نیست و حجّت ظنّی نیز فی حدّ ذاته معتبر نیست؛ زیرا خداوند در مذمّت کسانی که در امور دینی خود به ظن عمل میکنند، میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}. لذا در کتب اصولی، پیرامون حد و حدود حجیّت خبر واحد، مباحث مبسوطی مطرح شده؛ برای نمونه به این دو کتاب معروف مراجعه کنید: اوّل، اصول الفقه (مرحوم مظفر) (ط. اسماعیلیان، ۱۳۸۷ ه.ق)، ج۲، ص۷۰ به بعد و دوم: فرائد الاصول (شیخ انصاری) (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۰۷ه.ق)، ج۱، ص۱۰۸ به بعد.</ref>؛ مگر آنکه [[شارع مقدس]] در محدودهای خاصّ و با ضوابط معیّن، [[گمان]] حاصل از آن را نازلمنزله [[یقین]] فرض کند و آن را [[حجّت]] بداند. | ||
#به فرض یقینآوربودن، چون [[سنّت نبوی]] [[حجّت]] [[صامت]] است، مانند [[آیات قرآن]] [[محکم و متشابه]] دارد و خود [[نیازمند]] مبیّن و مفسّر است؛ چنانکه ابیالجارود از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده:{{متن حدیث|إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ثَقِيلٌ مُقَنَّعٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ}}<ref>بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد{{صل}} (ط. مکتبه آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ه.ق.)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱.</ref>. | #به فرض یقینآوربودن، چون [[سنّت نبوی]] [[حجّت]] [[صامت]] است، مانند [[آیات قرآن]] [[محکم و متشابه]] دارد و خود [[نیازمند]] مبیّن و مفسّر است؛ چنانکه ابیالجارود از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده:{{متن حدیث|إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ثَقِيلٌ مُقَنَّعٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ}}<ref>بصائرالدرجات فی فضائل آل محمد{{صل}} (ط. مکتبه آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ه.ق.)، ج۱، ص۲۱، باب ۱۱.</ref>. | ||
*بنابراین، احتمال برداشتهای گوناگون و [[تفسیر به رأی]] در [[خبر واحد]] نیز وجود دارد. در نتیجه، آن نیز مانند [[قرآن]] [[نیازمند]] حافظی است تا به [[درستی]] تفسیرش نماید و از [[تحریف]] لفظی و [[معنوی]] [[حفظ]] گرداند. بنابراین، تمام نقدهایی که در استفاده از [[ظاهر قرآن]] و [[سنّت]] در محل خود وارد شده<ref>برای توضیح بیشتر رجوع شود به براهین قرآنی، برهان «تأویل».</ref>، درباره خبر [[متواتر]] و [[خبر واحد]] نیز وارد است و آن دو نیز مثل [[قرآن]]، قابل [[جعل]] و [[تحریف]] میباشند<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | *بنابراین، احتمال برداشتهای گوناگون و [[تفسیر به رأی]] در [[خبر واحد]] نیز وجود دارد. در نتیجه، آن نیز مانند [[قرآن]] [[نیازمند]] حافظی است تا به [[درستی]] تفسیرش نماید و از [[تحریف]] لفظی و [[معنوی]] [[حفظ]] گرداند. بنابراین، تمام نقدهایی که در استفاده از [[ظاهر قرآن]] و [[سنّت]] در محل خود وارد شده<ref>برای توضیح بیشتر رجوع شود به براهین قرآنی، برهان «تأویل».</ref>، درباره خبر [[متواتر]] و [[خبر واحد]] نیز وارد است و آن دو نیز مثل [[قرآن]]، قابل [[جعل]] و [[تحریف]] میباشند<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۵.</ref>. | ||
===تمسّک به [[اجماع]]=== | ===تمسّک به [[اجماع]]=== | ||
* [[اجماع امّت]] بر یک موضوع، نمیتواند ما را در برابر خطر [[انحراف در دین]] بیمه نماید؛ زیرا: | * [[اجماع امّت]] بر یک موضوع، نمیتواند ما را در برابر خطر [[انحراف در دین]] بیمه نماید؛ زیرا: | ||
# [[اجماع]] نیز مانند خبر [[متواتر]] دارای شرایط [[سختی]] است و تنها در مسائل بسیار محدودی در [[شریعت]] واقع شده است. لذا همان ایرادات و مضیقههایی که در مورد خبر [[متواتر]] وجود داشت، در مورد [[اجماع]] نیز وجود دارد. | # [[اجماع]] نیز مانند خبر [[متواتر]] دارای شرایط [[سختی]] است و تنها در مسائل بسیار محدودی در [[شریعت]] واقع شده است. لذا همان ایرادات و مضیقههایی که در مورد خبر [[متواتر]] وجود داشت، در مورد [[اجماع]] نیز وجود دارد. | ||
#در محل خود ثابت شده که [[اجماع]] تنها زمانی [[حجّت]] است که در میان مجمعین، [[امام]] [[معصوم]] حضور داشته باشد و [[حجیّت]] آن عملاً به [[وجود امام معصوم]] باز میگردد. | #در محل خود ثابت شده که [[اجماع]] تنها زمانی [[حجّت]] است که در میان مجمعین، [[امام]] [[معصوم]] حضور داشته باشد و [[حجیّت]] آن عملاً به [[وجود امام معصوم]] باز میگردد. | ||
*مرحوم [[فیاض لاهیجی]]، [[استدلال]] فوق را طیّ تحلیلی [[عقلی]] و با [[قیاس]] استثنایی به این ترتیب بیان نموده است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات (ط. الزهراء، ۱۳۷۲ ه.ش.)، ص۱۱۴.</ref>: "[[دلیل]] دیگر بر [[وجوب وجود امام]] و [[وجوب]] عصمتش معاً، آن است که بقای [[شریعت]] با عدم [[نبوّت]]، موقوف است به حافظی که [[معصوم]] باشد. چه اگر هیچیک از مکلّفین [[معصوم]] نباشند، لامحاله [[قوانین]] [[شریعت]] و کتاب و [[سنّت]] را تواند بود که همگی فراموش کنند یا اهمال نمایند. و [[تحریف]] و [[تغییر]]، بنابر اغراض فاسده، در او دهند و در اندک زمانی [[شریعت]] مرتفع شود؛ و حال آنکه [[تکلیف]] باقی باشد؛ و این ممتنع است عقلاً. پس [[واجب]] است که در هر زمانی، وجود معصومی که [[حافظ شریعت]] باشد از [[زوال]] و [[حافظ]] [[کتاب و سنت]] باشد از تبدیل و [[تحریف]]؛ و مراد از [[امام]]، نیست مگر [[معصوم]] [[حافظ شریعت]]. پس به طریق [[قیاس]] استثنایی گوییم: اگر [[وجود امام معصوم]] [[واجب]] نباشد، بقای [[شریعت]] [[واجب]] نباشد. لیکن بقای [[شریعت]] [[واجب]] است، پس [[وجود امام معصوم]] نیز [[واجب]] است و هو المطلوب"<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات (ط. الزهراء، ۱۳۷۲ ه.ش.)، ص۱۱۵.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | *مرحوم [[فیاض لاهیجی]]، [[استدلال]] فوق را طیّ تحلیلی [[عقلی]] و با [[قیاس]] استثنایی به این ترتیب بیان نموده است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات (ط. الزهراء، ۱۳۷۲ ه.ش.)، ص۱۱۴.</ref>: "[[دلیل]] دیگر بر [[وجوب وجود امام]] و [[وجوب]] عصمتش معاً، آن است که بقای [[شریعت]] با عدم [[نبوّت]]، موقوف است به حافظی که [[معصوم]] باشد. چه اگر هیچیک از مکلّفین [[معصوم]] نباشند، لامحاله [[قوانین]] [[شریعت]] و کتاب و [[سنّت]] را تواند بود که همگی فراموش کنند یا اهمال نمایند. و [[تحریف]] و [[تغییر]]، بنابر اغراض فاسده، در او دهند و در اندک زمانی [[شریعت]] مرتفع شود؛ و حال آنکه [[تکلیف]] باقی باشد؛ و این ممتنع است عقلاً. پس [[واجب]] است که در هر زمانی، وجود معصومی که [[حافظ شریعت]] باشد از [[زوال]] و [[حافظ]] [[کتاب و سنت]] باشد از تبدیل و [[تحریف]]؛ و مراد از [[امام]]، نیست مگر [[معصوم]] [[حافظ شریعت]]. پس به طریق [[قیاس]] استثنایی گوییم: اگر [[وجود امام معصوم]] [[واجب]] نباشد، بقای [[شریعت]] [[واجب]] نباشد. لیکن بقای [[شریعت]] [[واجب]] است، پس [[وجود امام معصوم]] نیز [[واجب]] است و هو المطلوب"<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات (ط. الزهراء، ۱۳۷۲ ه.ش.)، ص۱۱۵.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۶.</ref>. | ||
===تمسّک به [[عقل]]=== | ===تمسّک به [[عقل]]=== | ||
* [[جایگاه]] [[عقل]] نیز در [[تبیین]] [[آیات قرآن]] و کلمات [[اهل بیت]]{{عم}}، [[کشف]] از واقع است و نه تقنین؛ توضیح آنکه، چون [[حقیقت قرآن]] در [[کتاب مکنون]] و مقامی علیّ و [[حکیم]] قراردارد، کسی میتواند به این [[حقیقت]] راه یابد که به تصریح [[قرآن]] مطهّر به [[عصمت الهی]] باشد{{متن قرآن|فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> «در نوشتهای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست فرو فرستادهای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۸-۸۰.</ref> و چون [[عقول]] متعارف بشری آلودگیها و نواقص عدم [[عصمت]] را دارد و در [[حجاب]] از رسیدن به بطون [[قرآن]] است، همیشه در [[فهم قرآن]] و [[تبیین]] [[آیات الهی]] محتاج [[عقل]] کسانی است که مستقیماً با امّالکتاب و [[حقیقت قرآن]] مرتبطاند و چنین ذوات مقدّسی نیز به تصریح [[قرآن]]، منحصر در [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} هستند{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | * [[جایگاه]] [[عقل]] نیز در [[تبیین]] [[آیات قرآن]] و کلمات [[اهل بیت]]{{عم}}، [[کشف]] از واقع است و نه تقنین؛ توضیح آنکه، چون [[حقیقت قرآن]] در [[کتاب مکنون]] و مقامی علیّ و [[حکیم]] قراردارد، کسی میتواند به این [[حقیقت]] راه یابد که به تصریح [[قرآن]] مطهّر به [[عصمت الهی]] باشد{{متن قرآن|فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref> «در نوشتهای فرو پوشیده که جز پاکان را به آن دسترس نیست فرو فرستادهای از سوی پروردگار جهانیان است» سوره واقعه، آیه ۷۸-۸۰.</ref> و چون [[عقول]] متعارف بشری آلودگیها و نواقص عدم [[عصمت]] را دارد و در [[حجاب]] از رسیدن به بطون [[قرآن]] است، همیشه در [[فهم قرآن]] و [[تبیین]] [[آیات الهی]] محتاج [[عقل]] کسانی است که مستقیماً با امّالکتاب و [[حقیقت قرآن]] مرتبطاند و چنین ذوات مقدّسی نیز به تصریح [[قرآن]]، منحصر در [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}} هستند{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | ||
*بنابراین، [[فهم]] [[علماء]] [[دینی]]، [[کشف]] ظنّی از [[کلام]] [[معصوم]] است. چنین کشفی، هرچند در زمان [[غیبت امام عصر]]{{ع}} (به [[دلیل]] [[اضطرار]] [[امّت]] به [[تبیین احکام الهی]] از کتاب و [[سنّت]]) [[حجّت]] است، ولی در عین حال میباید مشمول قواعدی باشد که مورد [[تأیید]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} قرار گیرد. همانطور که [[سیر]] استدلالی این مباحث در [[اصول فقه]] [[شیعه]] به تفصیل بیان شده<ref>برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، اثر آیتالله جوادی آملی؛ نیز کتاب اصول الفقه مرحوم محمد رضا مظفّر (ط. اسماعیلیان، ۱۳۸۶ ه.ق)، ج۱، ص۲۱۶.</ref>، قواعد [[عقلی]] از قبیل [[قیاس]] و [[استحسان]] و یا [[مصالح مرسله]]، ذاتاً نه تنها [[حجّت]] نیست، بلکه طریقیّت برای کاشفیّت [[کلام]] [[معصوم]] نیز ندارد؛، به همین [[دلیل]] در بیانات حضراتشان{{عم}} از آن [[نهی]] شدهایم. مثلاً [[امام صادق]]{{ع}} [[ابان بن تغلب]] را به شدّت از قیاسی که در مسئله حکمی کرد [[نهی]] نمودند. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[راز]] و رمز این مطلب را معیّن نبودن طریق [[حلال و حرام]] [[الهی]] برای [[مردم]] عادّی بیان فرمودند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ أَ لَا تَرَى أَنَّ امْرَأَةً تَقْضِي صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِي صَلَاتَهَا يَا أَبَانُ إِنَّ السُّنَّةَ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ}} و نیز امام صادق{{ع}} در بیان دیگری فرمودند: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} قَالَ: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلْقِيَاسِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي الْتِبَاسٍ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِالرَّأْيِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي ارْتِمَاسٍ- قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِرَأْيِهِ فَقَدْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ حَيْثُ أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فِيمَا لَا يَعْلَمُ}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۵۸).</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | *بنابراین، [[فهم]] [[علماء]] [[دینی]]، [[کشف]] ظنّی از [[کلام]] [[معصوم]] است. چنین کشفی، هرچند در زمان [[غیبت امام عصر]]{{ع}} (به [[دلیل]] [[اضطرار]] [[امّت]] به [[تبیین احکام الهی]] از کتاب و [[سنّت]]) [[حجّت]] است، ولی در عین حال میباید مشمول قواعدی باشد که مورد [[تأیید]] [[قرآن]] و [[اهل بیت]]{{عم}} قرار گیرد. همانطور که [[سیر]] استدلالی این مباحث در [[اصول فقه]] [[شیعه]] به تفصیل بیان شده<ref>برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به کتاب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، اثر آیتالله جوادی آملی؛ نیز کتاب اصول الفقه مرحوم محمد رضا مظفّر (ط. اسماعیلیان، ۱۳۸۶ ه.ق)، ج۱، ص۲۱۶.</ref>، قواعد [[عقلی]] از قبیل [[قیاس]] و [[استحسان]] و یا [[مصالح مرسله]]، ذاتاً نه تنها [[حجّت]] نیست، بلکه طریقیّت برای کاشفیّت [[کلام]] [[معصوم]] نیز ندارد؛، به همین [[دلیل]] در بیانات حضراتشان{{عم}} از آن [[نهی]] شدهایم. مثلاً [[امام صادق]]{{ع}} [[ابان بن تغلب]] را به شدّت از قیاسی که در مسئله حکمی کرد [[نهی]] نمودند. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[راز]] و رمز این مطلب را معیّن نبودن طریق [[حلال و حرام]] [[الهی]] برای [[مردم]] عادّی بیان فرمودند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ أَ لَا تَرَى أَنَّ امْرَأَةً تَقْضِي صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِي صَلَاتَهَا يَا أَبَانُ إِنَّ السُّنَّةَ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ}} و نیز امام صادق{{ع}} در بیان دیگری فرمودند: {{متن حدیث|أَنَّ عَلِيّاً{{ع}} قَالَ: مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلْقِيَاسِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي الْتِبَاسٍ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِالرَّأْيِ لَمْ يَزَلْ دَهْرَهُ فِي ارْتِمَاسٍ- قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِرَأْيِهِ فَقَدْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ وَ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ حَيْثُ أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فِيمَا لَا يَعْلَمُ}} (الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق.)، ج۱، ص۵۸).</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۷.</ref>. | ||
===تمسّک به [[حجّت]] [[معصوم]] [[خدا]]=== | ===تمسّک به [[حجّت]] [[معصوم]] [[خدا]]=== | ||
*با بررسی و استقراء از آموزهها و [[احکام]] مختلف، مشخص میگردد که تنها راه [[حفظ شریعت]] از [[انحراف]]، که [[حجیّت]] آن قطعی است، [[تمسّک به امام]] زنده میباشد. بنابراین، به عنوان نتیجهگیری باید گفت: | *با بررسی و استقراء از آموزهها و [[احکام]] مختلف، مشخص میگردد که تنها راه [[حفظ شریعت]] از [[انحراف]]، که [[حجیّت]] آن قطعی است، [[تمسّک به امام]] زنده میباشد. بنابراین، به عنوان نتیجهگیری باید گفت: | ||
#عقلاً هیچ راهی برای [[حفظ شریعت]] از [[تحریف]] و نیز برای [[تبیین]] [[کتاب الهی]] و [[احکام دینی]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، جز با [[حضور امام]] زنده که در [[علم]] و [[عصمت]] مانند [[رسول خدا]]{{صل}} باشد، وجود ندارد. | #عقلاً هیچ راهی برای [[حفظ شریعت]] از [[تحریف]] و نیز برای [[تبیین]] [[کتاب الهی]] و [[احکام دینی]] بعد از [[رسول خدا]]{{صل}}، جز با [[حضور امام]] زنده که در [[علم]] و [[عصمت]] مانند [[رسول خدا]]{{صل}} باشد، وجود ندارد. | ||
#چون [[علم]] و [[عصمت]] امری [[باطنی]] است و با توجّه به آنکه [[گزینش امام]] در [[زندگی]] از اهمّ [[واجبات]] است و [[اعمال]] [[امّت]] بدون [[معرفت]] و [[ائتمار]] به [[امام]] [[معصوم]] [[باطل]] میباشد، پس واگذاری [[انتخاب امام]] بر عهده [[مردم]]، [[تکلیف]] آنان به امر ما لایطاق است و از [[خداوند]] چنین تکلیفی [[قبیح]] میباشد. لذا بنا بر [[قاعده لطف]]، با [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، بر [[خداوند]] لازم است که امامی را برای [[مردم]] معیّن نماید. | #چون [[علم]] و [[عصمت]] امری [[باطنی]] است و با توجّه به آنکه [[گزینش امام]] در [[زندگی]] از اهمّ [[واجبات]] است و [[اعمال]] [[امّت]] بدون [[معرفت]] و [[ائتمار]] به [[امام]] [[معصوم]] [[باطل]] میباشد، پس واگذاری [[انتخاب امام]] بر عهده [[مردم]]، [[تکلیف]] آنان به امر ما لایطاق است و از [[خداوند]] چنین تکلیفی [[قبیح]] میباشد. لذا بنا بر [[قاعده لطف]]، با [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، بر [[خداوند]] لازم است که امامی را برای [[مردم]] معیّن نماید. | ||
#بنابر اصل فوق، اگر در زمانی کسی از [[شناخت امام]] خود [[محروم]] ماند، باید در شناسایی او تلاش نماید و نمیتواند به [[صرف]] اینکه او معرّفی نشده، مسئله [[امامت]] را - که از [[اصول دین]] است - نادیده بگیرد<ref>الذخیره فی علم الکلام (ط. مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۱ ه.ق.)، ص۴۲۴؛ المنقذ من التقلید (ط. مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۲ه.ق)، ج۲، ص۲۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | #بنابر اصل فوق، اگر در زمانی کسی از [[شناخت امام]] خود [[محروم]] ماند، باید در شناسایی او تلاش نماید و نمیتواند به [[صرف]] اینکه او معرّفی نشده، مسئله [[امامت]] را - که از [[اصول دین]] است - نادیده بگیرد<ref>الذخیره فی علم الکلام (ط. مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۱ ه.ق.)، ص۴۲۴؛ المنقذ من التقلید (ط. مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۲ه.ق)، ج۲، ص۲۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۸.</ref>. | ||
==عدم [[کفایت]] [[علماء]] برای جلوگیری کامل از [[انحراف]] و [[اختلاف در دین]]== | ==عدم [[کفایت]] [[علماء]] برای جلوگیری کامل از [[انحراف]] و [[اختلاف در دین]]== | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
# [[تاریخ]] نشان داده که [[لغزش]] برخی از [[علماء]] و مثلاً [[وابستگی]] یا [[دلبستگی]] آنان به مراکز [[قدرت]] و [[ثروت]]، ممکن است به سهولت و یا سرعت مکشوف نگردد و یا منکشف شدن آن با [[تحمیل]] هزینه و خسارات فراوان باشد؛ چنانکه [[شریح قاضی]] از علمای [[امّت]] بود و قریب هفتاد سال - از جمله در دوران [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} - بر [[مسند]] [[قضاوت]] نشست؛ ولی در [[واقعه عاشورا]]، طرف ابنزیاد را گرفت و [[شهادت دروغ]] درباره [[هانی بن عروه]] داد و بنا بر برخی نقلها، [[فتوا]] بر حلّیّت [[خون]] [[سیدالشهداء]]{{ع}} صادر کرد<ref>دانشنامه امام حسین{{ع}} بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ (ط. مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۸ ه.ش.) ج۴، ص۱۸۹.</ref>. بنابراین، چنین روشی در مسیر [[هدایت]] [[بشریت]]، حاصلی جز [[نقض غرض]] نخواهد داشت. | # [[تاریخ]] نشان داده که [[لغزش]] برخی از [[علماء]] و مثلاً [[وابستگی]] یا [[دلبستگی]] آنان به مراکز [[قدرت]] و [[ثروت]]، ممکن است به سهولت و یا سرعت مکشوف نگردد و یا منکشف شدن آن با [[تحمیل]] هزینه و خسارات فراوان باشد؛ چنانکه [[شریح قاضی]] از علمای [[امّت]] بود و قریب هفتاد سال - از جمله در دوران [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} - بر [[مسند]] [[قضاوت]] نشست؛ ولی در [[واقعه عاشورا]]، طرف ابنزیاد را گرفت و [[شهادت دروغ]] درباره [[هانی بن عروه]] داد و بنا بر برخی نقلها، [[فتوا]] بر حلّیّت [[خون]] [[سیدالشهداء]]{{ع}} صادر کرد<ref>دانشنامه امام حسین{{ع}} بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ (ط. مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۸۸ ه.ش.) ج۴، ص۱۸۹.</ref>. بنابراین، چنین روشی در مسیر [[هدایت]] [[بشریت]]، حاصلی جز [[نقض غرض]] نخواهد داشت. | ||
*نتیجه آنکه: برای [[حفظ دین]] و [[کتاب الهی]]، ضروری است که بعد از [[نبی اکرم]]{{صل}}، کسانی در [[جامعه اسلامی]] در مرتبه [[عصمت]] و [[علم]] حضرتش باشند تا با ارائه [[تفسیر]] صحیح از [[دین]]، آن را از [[تحریف]] [[حفظ]] نمایند. | *نتیجه آنکه: برای [[حفظ دین]] و [[کتاب الهی]]، ضروری است که بعد از [[نبی اکرم]]{{صل}}، کسانی در [[جامعه اسلامی]] در مرتبه [[عصمت]] و [[علم]] حضرتش باشند تا با ارائه [[تفسیر]] صحیح از [[دین]]، آن را از [[تحریف]] [[حفظ]] نمایند. | ||
*البته از آنجا که مسئله مراجعه به [[علمای دین]]، به ویژه در عصر [[غیبت امام عصر]]{{ع}}، از موضوعات مهم و بحثبرانگیز است، این مطلب در ادامه مباحث و در فصلی مستقل طیّ این [[برهان]]، مورد بررسی قرار میگیرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش| | *البته از آنجا که مسئله مراجعه به [[علمای دین]]، به ویژه در عصر [[غیبت امام عصر]]{{ع}}، از موضوعات مهم و بحثبرانگیز است، این مطلب در ادامه مباحث و در فصلی مستقل طیّ این [[برهان]]، مورد بررسی قرار میگیرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۴۱۸-۴۲۰.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
* [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] | * [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] | ||
* [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] | * [[پرونده:457575.jpeg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|'''بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت''']] | ||
* [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش| | * [[پرونده:1379151.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱''']] | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |