|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| '''[[تعیین امام]]''' نزد [[مذاهب اسلامی]] تعریف متفاوتی دارد.
| | ==فرضیههای مختلف [[شیعه]] نسبت به [[تعیین]] [[امامت]]== |
| | *یکی از مباحث اساسی و مورد [[اختلاف]] در موضوع [[امامت]] چگونگی [[تعیین امام]] برای [[امت اسلامی]] است به این بیان که [[تعیین امام]] برای [[امامت]] [[مسلمین]] از چه طریقی حاصل میشود<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶؛ گوهر مراد، ص۴۷۷. </ref>.<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹. </ref> |
| | * [[شیعیان]] در [[تعیین]] [[امامت]] [[امامان]] با هم [[اختلاف]] نظر دارند به نحوی که شیعۀ [[دوازده امامی]] [[معتقد]] است [[انتصاب]] تمام [[امامان]] فقط از طریق [[نص]] حاصل میشود و [[دلیل]] این ادعا بر این اساس است که آنان معتقدند تنها راه معتبر برای [[تعیین امام]] [[نص]] است، زیرا به [[اعتقاد]] آنان یکی از [[شرایط امام]]، [[عصمت]] و [[افضلیت]] آنان است که این دو شرط به غیر از راه [[نص]]، در [[امامت]] آنان فهمیده نمیشود، به عبارت دیگر فهمیدن [[عصمت]] و [[افضلیت امامان]] فقط از طریق [[نص]] حاصل میشود<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹. </ref>. |
| | * [[شیعیان]] [[زیدیه]] چنین نصی را فقط برای [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[امام حسن]] و [[امام حسین]] ({{ع}}) معتبر میدانند، ولی نسبت به [[امامان]] بعد از آنان معتقدند [[امامت]] به [[فرزندان حضرت زهرا]]{{س}} اختصاص دارد، ولی شرط اصلی [[امامت]] آنان [[قیام]] در برابر [[ظلم و ستم]] [[حاکم]] [[ظالم]] است، بنابراین معتقدند هرکسی از [[فرزندان حضرت]] [[زهرا]] در برابر [[ظلم و ستم]] [[قیام]] کند به عنوان [[امام]] پذیرفته خواهد شد<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹. </ref>. |
| | *گروه دیگر از [[شیعیان]] به نام [[کیسانیه]] در اینکه [[تعیین]] [[امامت]] [[امامان]] منوط به [[نص]] است با [[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[اختلاف]] نظری ندارد، ولی از لحاظ مصداقی با [[شیعیان]] [[اختلاف]] نظر دارند به طوری که آنان معتقدند [[امامت]] [[امامان معصوم]] بعد از [[امام حسین]]{{ع}} به [[محمد ابن حنفیه]] منتقل شد در حالی که شیعیۀ [[دوازده امامی]] [[معتقد]] است [[امامت]] بعد از [[امام حسین]]{{ع}} به واسطۀ [[نص]] به [[امام سجاد]]{{ع}} انتقال یافته است<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۰ـ ۳۰۳ ک مدخل کیسانیه. </ref>.<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹. </ref> |
| | ==[[نظریه]] [[اهل سنت]] نسبت به [[تعیین]] [[امامت]]== |
| | * [[اختلاف]] اصلی در [[تعیین امام]] مربوط به [[اختلاف]] بین [[شیعه]] و [[اهل سنت]] میشود، چنانکه عدۀ زیادی از [[اهل سنت]] برخلاف نظر [[شیعه]] معتقدند [[تعیین امام]]، تکلیفی بر [[مردم]] است که حصول آن فقط از طریق [[بیعت]] [[اهل حل و عقد]]، [[خلافت]] و یا [[قهر]] و [[غلبه]] محقق میشود<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۰۷-۱۰۸. </ref>. |
| | *برخی از [[اهل سنت]] که به [[بکریه]] مشهور هستند مانند [[شیعه]] معتقدند [[امامت]] فقط از طریق [[نص]] حاصل میشود، ولی در [[مصداق امامت]] با [[شیعیان]] [[اختلاف]] نظر دارند، آنان در گفتاری عجیب و بدون [[دلیل]] معتقدند، [[پیامبر]] [[پیشوایی]] و [[رهبری]] بعد از خودش را به [[ابوبکر]] واگذار کرده در حالی که [[شیعه]] با ادلۀ متقن و مستند [[اعتقاد]] دارد، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر اساس [[نص]] و [[نصب الهی]] توسط [[پیامبر]] مصداق اصلی [[جانشینی پیامبر]] است<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی؛ ج۱، ص ۶۹. </ref>. |
| | ==[[ادله]] [[اهل سنت]] مبنی بر نپذیرفتن [[نص]] و [[نصب الهی]] در [[تعیین]] [[امامت]]== |
| | *اشکال اول: [[اهل سنت]] معتقدند بر اساس آیۀ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و آیۀ {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>، [[مشورت]] به امور تعلق گرفته و یکی از امور اساسی و مهم [[جامعۀ اسلامی]] [[تعیین]] [[رهبری]] [[حکومت]] است بنابراین با توجه به این دو [[آیه]]، [[تعیین]] [[امامت]] و [[رهبری]] چون جزء امور اساسی [[جامعۀ اسلامی]] شمرده شده و فقط به واسطۀ [[مشورت]] کردن محقق میشود<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۰۷-۱۰۸. </ref>. |
| | *به این اشکال پاسخهای مختلفی داده شده است از جمله: |
| | #از جملۀ {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}} استفاده میشود شورای مورد نظر در [[آیه]]، آن است که یک نفر در میان آنان، [[حق]] تصمیمگیری داشته باشد، در حالی که در شورای [[تعیین]] [[رهبری]]، هیچ کدام [[حق]] تصمیمگیری ندارند؛ چون هیچکدام از مشاورین هنوز [[حاکم]] نشدند که بتوانند [[تصمیم]] بگیرند و از طرفی اگر قائل شویم یک نفر [[تصمیم]] گیرندۀ آخر است با مشورتی که [[اهل سنت]] آن را [[حجت]] میداند منافات دارد، زیرا با توجه به [[آیه]] زمانی که [[معتقد]] شویم یک نفر [[تصمیم]] آخر را میگیرد، نظر مشاورین اعتباری ندارد، درواقع این جمله از [[آیه]] در جهت نقض مدعیان [[مشورت]] در مسئله [[تعیین]] [[امامت]] است چراکه [[تأیید]] میکند در جمع مشاورین یک نفر باید حرف آخر را بزند نه اینکه نظر تمام مشاورین [[اعمال]] شود<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۰۷-۱۰۸. </ref>. |
| | #اگر قائل شویم این [[آیات]] دلالت بر [[مشورت]] کردن در امور [[امامت]] میکند، پس چرا چگونگی آن را [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیان نکردهاند؟ در حالی که موضوعاتی با [[ارزش]] کمتر توسط [[پیامبر]] بیان شده است<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۰۸-۱۱۰. </ref>. |
| | #اگر [[انتخاب]] [[امامت]] بر پایۀ [[مشورت]] است؛ چرا در جریان [[خلیفۀ اول]] و دوم چنین مشورتی [[اعمال]] نشد<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۰۸-۱۱۰.</ref>. |
| | *اشکال دوم: اشکالی دیگری که سبب شد [[اهل سنت]] [[نص]] و [[نصب الهی]] را برای [[تعیین]] [[امامت]] نپذیرند [[اجماع صحابه]] برای [[بیعت با ابوبکر]] بوده است، آنان معتقدند چون تمام [[صحابه]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند و هیچ کس نسبت به این امر با آنان [[مخالفت]] نکرد میتوان نتیجه گرفت امر [[امامت]] بدون [[نص]] و [[نصب الهی]] نیز محقق میشود<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۰-۱۱۴. </ref>. |
| | *به این اشکال نیز جوابهای مختلفی داده شده مانند: |
| | # [[خلافت ابوبکر]] [[اجماعی]] نیست، زیرا [[بنیهاشم]] و گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] چنین خلافتی را نپذیرفتند<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۰-۱۱۴.</ref>. |
| | # [[مخالفت]] نکردن با گفتار یا [[رفتار]] کسی، ملازم با قبول آن گفتار یا [[رفتار]] نیست<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۰-۱۱۴. </ref>. |
| | # [[اجماعی]] که [[عامه]] میگویند، بر فرض محقق شدنش [[حجت]] نیست، زیرا [[اجتماع]] افرادی که هر کدام به [[تنهایی]] ممکن است [[خطا]] کنند موجب حجّیت و [[مصونیت از خطا]] نمیشود<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۰-۱۱۴. </ref>. |
| | #برفرض قبول [[اجماع]] [[اهل سنت]] در مسئلۀ [[تعیین]] [[امامت]] این [[اجماع]] توسط خود آنان نقض میشود زیرا [[اهل سنت]] در ابتدا [[اجماعی]] را قبول داشتند که در آن ([[علما]]، رؤسا و سران قبایل) در [[بیعت]] با کسی [[اتفاق نظر]] داشته باشند و چون دیدند [[اتفاق نظر]] [[اهل حلّ و عقد]] سراسر [[مملکت اسلامی]] مقدور نیست، گفتند: [[اتفاق نظر]] سران [[مرکز حکومت]] [[کفایت]] میکند و نیازی به اتفاق سران سایر بلاد نیست و زمانی که دیدند سران و بزرگان [[مرکز حکومت]]، همانند [[علی]]{{ع}} در [[سقیفه]] حاضر نبودند، گفتند: [[بیعت]] یک نفر از سران و بزرگان نیز [[کفایت]] میکند؛ در جواب این نظریه باید گفت این چه [[اجماعی]] است که با یک نفر نیز تحقق پیدا میکند؟ چنین [[اجماعی]] شبیه آن است که از یک نفر خواسته شود تا به [[تنهایی]] [[صفی]] را تشکیل دهد که چنین امری نه تنها معقول نیست بلکه سبب [[سستی]] و ابتذال چنین استدلالی یعنی [[اجماع]] میشود<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۰-۱۱۴. </ref>. |
| | *اشکال سوم: [[اهل سنت]] معتقدند [[تعیین]] [[امامت]] از طریق [[خداوند]] و یا [[پیامبر]] و یا از طریق [[نص]] بدعتی [[آشکار]] است چرا که هیچ کدام از آن دو یعنی [[وجوب]] [[تعیین]] از طریق [[خداوند]] و [[پیامبر]] و [[نص]] بر [[تعیین]]، در [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] وجود ندارد. |
| | *قبل از از پاسخ باید مفهوم و معنای [[بدعت]] مشخص شود؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت]] قائلند [[بدعت]] یعنی داخل کردن عمدی چیزی در [[دین]]، که در [[دین]] وجود ندارد و همچنین خارج کردن عمدی چیزی که در [[دین]] وجود دارد. با توجه به این معنا میتوان به این [[شبهه]] چنین پاسخ داد<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۷۰ - ۷۴. </ref>: |
| | #در تعریف [[بدعت]] اختلافی نیست اما آیا [[امامت]] مصداق [[بدعت]] و تعریف آن محسوب میشود؟ [[شیعه]] با [[ادلۀ نقلی]] اعم از [[کتاب و سنت]] [[نبوی]] [[معتقد]] است اصل [[امامت در قرآن]] و [[سنت نبوی]] وجود دارد و براین اساس برخداوند و پیامبرش لازم و [[واجب]] است که نسبت به این موضوع ([[رهبری]] [[امامان معصوم]]) به [[مردم]] اطلاع رسانی کنند. بنابراین وقتی مشخص شد مسئلۀ [[تعیین]] [[امامت]] جزء [[مبانی دینی]] استف اشکال [[بدعت]] به این موضوع اشکالی بی اساس است<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۷۰ - ۷۴. </ref>. |
| | # [[اثبات]] [[بدعت]] در مسئله [[تعیین]] [[امامت]] سبب [[فروپاشی]] مدعای [[اهل سنت]] مبنی بر [[بدعت]] در مسئلۀ [[تعیین]] [[امامت]] نیز میشود، چراکه وقتی [[شیعه]] با [[ادله]] متقن و مستند ثابت کرد مسئلۀ [[تعیین]] [[امامت]] جزء [[دین]] به حساب میآید، میتوان ادلۀ [[بدعت]] را بر ضد مبانی [[اهل سنت]] به کار برد، به این صورت که وقتی [[تعیین]] [[امامت]] جزء [[دین اسلام]] محسوب شد بیرون کردن آن توسط [[اهل سنت]] یعنی [[بدعت]] در [[دین]]، زیرا آنان امری را که در [[دین]] وجود داشت را از [[دین]] خارج کردند<ref>ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۷۰ - ۷۴. </ref>. |
| | *بنابراین با اندکی تامل در ادلۀ [[اهل سنت]] در مییابیم آنان بر اساس مبانی [[قرآنی]] و [[روایی]] نسبت به [[تعیین]] [[امامت]] [[سخن]] نگفتهاند، بلکه تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند که [[خلافت]] [[خلفا]] را [[مشروع]] جلوه دهند<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص:۱۱۰-۱۱۴. </ref>. |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| |
| *یکی از مباحث کلی [[امامت]]، بحث درباره [[راه تعیین امام]] است. این بحث بر این پایه [[استوار]] است که داشتن صلاحیت برای [[امامت]] برای تحقق و تعین یافتن [[امامت]] در فردی خاص کافی نیست، بلکه تحقق و [[تعیین]] [[امامت]] در او [[نیازمند]] عامل دیگری است که [[متکلمان]] آن را راه ثبوت [[امامت]] یا [[راه تعیین امام]] نامیدهاند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶؛ گوهر مراد، ص۴۷۷.</ref> در این که [[تعیین]] [[امامت]] در فردی خاص با [[نص شرعی]] [[ثابت]] میشود، اختلافی وجود ندارد، ولی در این که آیا [[نص]] در [[امامت]] وجود دارد یا نه، دیدگاهها متفاوت است.
| |
| * [[شیعه امامیه]] چنان که اشاره شد [[معتقد]] است یگانه راه معتبر برای [[تعیین]] [[امام]]، [[نص]] است، زیرا به [[اعتقاد]] آنان در [[امام]] شرایطی چون [[عصمت]] و [[افضلیت]] معتبر است که راه [[فهم]] آنها منحصر در [[نص]] است. البته، [[معجزه]] نیز نقش [[نص]] را ایفا میکند و به عبارت دیگر [[نص]] فعلی است، زیرا اعطای [[معجزه]] به کسی که مدعی [[امامت]] است [[تأیید]] عملی اوست؛ چنان که [[نص]] [[تأیید]] قولی او میباشد <ref>اللوامع الإلهیة، ص۳۳۴؛ الشافی فی الإمامه، ج۲، ص۵ـ۷؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۶؛ کشف المراد، ص ۴۹۶؛ گوهر مراد، ص۴۸۱.</ref> [[سیره]] [[پیامبر]]{{صل}} نیز اقتضا میکند که [[پیشوای مسلمانان]] پس از خود را [[تعیین]] کرده باشد، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به [[سرنوشت]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بسیار حساس و نگران بود، او برای سعادتمندی آنان از بیان سادهترین مسائل دریغ نمیورزیدند، چگونه ممکن است درباره [[جانشین]] خود که مهم ترین تأثیر را در [[سرنوشت]] [[مسلمانان]] داشت هیچ گونه اقدامی نکرده و فرد یا افراد شایستهای را برای این مهم [[تعیین]] نکرده باشد <ref>الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۲۱ـ ۲۴.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]؛ ج۱، ص ۶۹.</ref>.
| |
| *در نقد [[استدلال]] یاد شده گفته شده است اولاً، مطلب مزبور [[صرف]] استبعاد است و در مباحث [[علمی]]، استبعاد اعتباری ندارد و ثانیاً، واگذار کردن مسئله [[امامت]] به [[انتخاب]] [[نخبگان]] [[جامعه]] و [[اجتهاد]] [[خردمندان]] نوعی [[تعیین جانشین]] است؛ همان گونه که بسیاری از [[فروع دین]] به [[اجتهاد]] [[صاحب نظران]] واگذار شده است <ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶ـ ۲۵۷.</ref>.
| |
| *نقد مزبور [[نادرست]] است، زیرا [[استدلال]] یاد شده [[صرف]] استبعاد نیست، بلکه مبتنی بر [[قیاس]] [[اولویت]] است که از اعتبار منطقی بالایی برخوردار است. مانند [[استدلال]] بر [[حرمت]] زدن [[پدر]] و [[مادر]] به [[حرمت]] گفتن اُف به آنان. مقتضای این قاعده [[بدیهی]] [[عقلی]] این است که [[پیامبر]]{{صل}} که نسبت به مسائل ساده [[زندگی]] [[مسلمانان]] بی تفاوت نبود و آنان را در آن زمینه [[راهنمایی]] میکرد، در [[مسند]] مهم [[رهبری]] [[مسلمانان]] پس از خود، بیتفاوت نبوده و حتماً [[جانشین]] خود را [[تعیین]] کرده است. [[قیاس]] [[انتخاب امام]] توسط [[نخبگان]] به [[استنباط]] [[احکام دینی]] توسط [[مجتهدان]]، مع الفارق است. [[استنباط]] [[احکام دینی]] توسط [[مجتهدان]] آن گاه پذیرفته است که به [[کتاب و سنت]] یا [[احکام]] قطعی [[عقل]] بازگردد، اما [[اجتهاد]] بر اساس مستندات ظنّی چون [[قیاس]] و [[استحسان]] که [[حجیت شرعی]] ندارند، پذیرفته نخواهد بود و چون منابع [[استنباط]] [[احکام]] در حد لازم در [[کتاب و سنت]] [[نبوی]] وجود ندارد چنان که مؤلف [[غایة المرام]] به آن تصریح کرده است <ref>غایة المرام، ص۳۸۰.</ref> بدون [[شک]] [[پیامبر]]{{صل}} تمام [[احکام شرعی]] را به [[جانشین]] خود سپرده است، تا در شرایط مناسب به [[مردم]] بیاموزد. بر این اساس، تمامیت [[اجتهاد]] در [[احکام شریعت]] وابسته به [[امامت]] [[معصوم]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]؛ ج۱، ص ۶۹.</ref>.
| |
|
| |
| ==آیا [[وجوب تعیین امام]] بدعتآمیز است؟==
| |
| *برخی از [[اهل سنت]] این [[شبهه]] را مطرح میکنند که دیدگاه [[شیعه]] درباره [[امامت]] مبنی بر [[وجوب تعیین امام]] توسط [[خداوند]] یا [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و وجود [[نص]] [[بدعت]] است؛ چرا که هیچ کدام از آن دو "[[وجوب تعیین امام]] و [[نص بر امام]] خاص" در [[دین]] "[[قرآن]] و [[سنت نبوی]]" وجود ندارد و [[بدعت]] نیز همان است. چون در تعریف [[بدعت]] گفته شده است که:{{عربی|" ادخال ما لیس فی الدین علی الدین و اخرج ما فی الدین من الدین"}}. [[ابن خلدون]] در ذکر این [[شبهه]] میگوید:{{عربی|" ظهر من بدعة الأمامیة من قولهم... انه یجب علی النبی تعیینها"}} <ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۸۸، فصل ۱۰.</ref>. توضیح اینکه امروزه این [[شبهه]] "[[امامت]] و [[حکومت]] از [[شئون]] [[دین]] و [[نبوت]] نیست" را برخی سکولارهای [[شیعی]] و [[سنی]] مطرح کردند که در جای خود [[نقل]] و نقد خواهد شد. در تحلیل این [[شبهه]] نکات ذیل قابل [[تأمل]] است:
| |
| #'''[[نزاع]] مبنایی:''' در کبرای بحث واصل و تعریف [[بدعت]] و [[حرمت]] آن بین [[شیعه]] و [[سنی]] اختلافی نیست، برای اینکه [[بدعت]] هرچند در لغت [[احداث]] و ایجاد کردن هر شیء [[جدید]] بدون سابقه است، اما در اصطلاح [[دینی]] [[بدعت]]، [[احداث]] امر [[جدید]] در [[دین]] است به گونهای که [[مخالف]] [[شریعت]] و [[سنت نبوی]] باشد، چنانکه لغویی نیز به آن متعرض شدند. [[ابن اثیر]] [[بدعت]] را به دو [[قسم]] [[بدعت]] [[هدایت]] و [[ضلالت]] تقسیم کرده و در تعریف آن دو مینویسد:{{عربی|" فما کان فی خلاف ما امر الله به و رسوله{{صل}} فهو حیّز الذم و الأنکار و ما کان تحت عموم ما ندب [[الله]] الیه و حضّ علیه [[الله]] او رسوله فهو فی حیز المدح"}}<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۱, ص ۱۱۲. </ref>. [[ابن منظور]] میگوید:{{عربی|"انما یرید ما خالف اصول الشریعة و لم یوافق السنة"}}<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۳۴۲، ذیل ماده بدعت و نیز، ج ۸، ص ۶؛ تاج العروس، ج ۱۱، ص ۹.</ref>. [[طریحی]] نیز مینویسد:{{عربی|"البدعة الحدث فی الدین و ما لیس له اصل فی کتاب و لا سنة"}} <ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص ۱۶۴.</ref>. [[امام شافعی]] نیز ملاک [[حرمت]] [[بدعت]] را نه نفس امر [[جدید]] بلکه [[مخالفت]] با کتاب و [[سنت]] یا [[اجماع]] ذکر میکند:{{عربی|"ما احدث و خالف کتاباً او سنة او اجماعا فهو البدعة الضلالة و ما احدث من الخبر و لم یخالف شیئا من ذلک فهو البدعة المحمودة"}} <ref>نقل از: السیرة الحلبیة، ج ۱، ص ۱۳۷. </ref>. [[ابن کثیر]] از [[مفسران]] متقدم [[اهل سنت]] نیز [[بدعت]] را [[احداث]] امری در [[دین]] از طرف خود بدون مبنای [[دینی]] تعریف میکند، چنانکه در شرح [[آیه]] {{متن قرآن|ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ }}<ref> سوره حدید، آیه: ۲۷.</ref> مینویسد:{{عربی|"انماهم التزموها من تلقاء انفسهم... الابتداع فی دین الله ما لم یأمر به الله"}} <ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۴۸۲. </ref>. [[زمخشری]]<ref>تفسیر الکشاف، ج ۴، ص ۴۸۲.</ref>، [[فخر رازی]]<ref>تفسیر کبیر، ج ۲۹، ص ۲۴۶ و نیز: ابن حجر عسقلانی، تفسیر فتح الباری، ج ۳، ص ۲۵۳؛ ابن نجیم مصری حنفی، البحر الرائق فی شرح کنز الدقائق، ج ۱، ص ۶۱۱ و ج ۳، ص ۴۱۹. </ref> و سایر [[مفسران]] [[اهل سنت]] {{متن قرآن|ابْتَدَعُوهَا}} را به {{عربی|"أحدثوها من عند انفسهم"}} [[تفسیر]] میکنند. بر این اساس بحث درباره بودن یا نبودن [[امامت]] یک [[بدعت]] نه در کبرا بلکه در [[مقام ثبوت]] و در صغری است، به این صورت که اصل [[امامت]] از [[دین]] هست یا نیست تا ادخال یا [[اخراج]] آن مشمول تعریف [[بدعت]] گردد؟. [[شیعه]] با [[ادله نقلی]] اعم از [[کتاب الله]] و [[سنت نبوی]] [[معتقد]] است اصل [[امامت]] در [[قرآن]] و [[سنت نبوی]] آمده و [[خداوند]] و [[رسول|رسولش]] نیز برحسب ادلهای لازم بود [[امام]] و [[رهبر]] [[سیاست|سیاسی]] و مذهبی را بر [[مسلمانان]] مشخص کنند - که چنین نیز نمودند - پس اصل [[امامت]] و [[تعیین]] آن جزء [[دین]] بوده است. بنابراین، در اینجا دو دیدگاه وجود دارد و نمیتوان بدون تحلیل و نقد آرای و [[ادله]] طرفین مدعی شد که [[امامت]] و [[تعیین]] آن از [[شئون پیامبر]] و [[نبوت]] نبوده و داخل کردن آن در [[دین]] [[بدعت]] است. بیشتر [[عالمان]] [[اهل سنت]] بر این نکته متفطن بوده و لذا این [[شبهه]] را طرح نکردند.
| |
| #'''[[کشف]] [[وجوب]] نه [[تکلیف]] [[وجوب]] بر [[خدا]]:''' نکته دیگر اینکه [[وجوب تعیین امام]] برای [[خداوند]] - چنانکه در نقد اشکال پیشین اشاره شد - نه به معنای [[وجوب]] اعتباری و وضعی است که موجب [[تکلیف]] بر [[خداوند]] از [[ناحیه]] غیر [[خدا]] گردد، بلکه به معنای [[تکوینی]] است که از [[صفات کمالی]] [[خداوند]] مانند صفت [[حکمت]] [[استنتاج]] میشود. در واقع [[شیعه]] [[معتقد]] است وجود [[تعیین]] برای [[خداوند]] یا پیامبرش نه نسبت وجود و [[تکلیف]] بر آن دو بلکه [[کشف]] [[وجوب]] از [[صفات]] [[خداوند]] و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است، به عبارت دقیقه نسبتی به [[خدا]] داده نشده بلکه [[کشف]] شده است.
| |
| #'''اعتراف برخی از [[اهل سنت]] به [[وجوب]] فوق:''' برخی از [[عالمان]] [[اهل سنت]] به این نوع وجوب "[[کشف]]" اعتراف نموده و آن را پذیرفتند، چنانکه [[نسفی]] درباره [[بعثت]] [[پیامبران]] میگوید:{{عربی|" و فی ارسال الرسل حکمة"}}<ref>شرح العقائد النسفیه، مندرج در: شرح عقاید اهل سنت، ص ۲۱۳.</ref>. [[تفتازانی]] در شرح آن مینویسد:{{عربی|" ای مصلحة و عاقبة حمیدة و فی هذا اشارة الی ان الأرسال واجب لا بمعنی الوجوب علی الله بل بمعنی ان قضیة الحکمة تقتضیه لما فیه من المصلحة"}}<ref>شرح العقائد النسفیه، مندرج در: شرح عقاید اهل سنت، ص ۲۱۳.</ref>.
| |
| #'''امکان ادعای [[بدعت]] برای [[رقیب]]:''' چنانکه برخی از [[عالمان]] [[اهل سنت]] ادعای [[بدعت]] و [[تکفیر]] [[شیعه]] را مطرح کردند؛ این مجال و امکان برای [[شیعه]] وجود دارد که عین این ادعا را برای [[اهل سنت]] طرح کنند، به این معنی که [[امامت]] و [[تعیین]] آن حسب [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] جزء [[دین]] بلکه از آموزههای کلیدی و مهم [[دین]] بوده که متأسفانه [[اهل سنت]] آن را از [[دین]] خارج و عرفی و [[دنیوی]] نمودند. پس اگر قرار باشد به مستمسک [[بدعت]] [[تمسک]] شود این مجال برای [[شیعه]] نیز وجود دارد.
| |
| #'''اختصاص به عمد و غیر موارد اجتهادی:''' درست است که [[بدعت]] ادخال آنچه در [[دین]] نیست به [[دین]] یا [[اخراج]] آنچه در [[دین]] است، از [[دین]] است، اما آن به قید تعمد و عناد اختصاص دارد، به این معنی که شخصی با [[علم]] به [[دینی]] بودن یک مسئلهای بکوشد آن را غیر [[دینی]] [[تبیین]] کند یا با [[علم]] به اینکه از [[دین]] نیست، آن را جزء [[دین]] قرار دهد.
| |
| * اگر [[بدعت]] به این قید [[مقید]] نشود دامنه [[اکثریت]] قریب به [[اتفاق]] [[عالمان دینی]] اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] را خواهد گرفت، چون بیشتر مباحث کلامی، [[علم فقه|فقهی]] و غیره میان [[عالمان]] یک [[مذهب]] اختلافی است، [[فقه]] [[اهل سنت]] خود به چهار [[مذهب]] منشعب شده است که در یک مسئله و موضوع آرای متفاوتی اظهار کردند که قطعاً یکی مطابق [[دین]] [[حقیقی]] است، اما نمیتوان دیگر آرا را [[بدعت]] توصیف نمود؛ چراکه عالم دیگر حسب فرض نهایت کوشش خود را مبذول نموده، نهایت به [[خطا]] رفته است. [[اهل سنت]] خود از [[ابو هریره]] [[نقل]] کردهاند که:{{عربی|" للمخطی اجر و للمصیب أجران"}} <ref>فتح الباری، ج ۱، ص ۶۳؛ کتب و رسایل و فناوی ابن تیمه، ج ۳۳، ص ۴۱. </ref>
| |
| * پس در [[جری]] و متهم نمودن [[رقیب]] به [[بدعت]] باید [[وسواس]] و دقت [[خرج]] داد و [[صرف]] [[مخالف]] بودن [[رأی]] [[رقیب]] با [[رأی]] یا [[مذهب]] خود [[بدعت]] تلقی نمیشود. لذا مسئله [[امامت]] نیز انتظارش چنین است خصوصاً [[اهل سنت]] که آن را یک مسئله فرعی و [[علم فقه|فقهی]] تلقی نموده نباید [[صاحب رأی]] [[مخالف]] در یک مسئله [[علم فقه|فقهی]] را به [[بدعت]] متهم و محکوم نمایند. آنان مطابق مبنای خود، {{عربی|" للمخطی اجر و للمصیب أجران"}} باید [[شیعه]] و [[منکران]] [[خلافت]] [[سه خلیفه اول]] را نهایت به [[خطا]] در [[اجتهاد]] [[وصف]] نموده و به یک جر [[معتقد]] باشند، نه اینکه از [[بدعت]] و [[تکفیر]] سخن رانند.
| |
| * ناگفته پیداست اینگونه اتهامات - چنانکه ذکر شد - به عده قلیلی اختصاص داشته و امروزه [[اکثریت]] [[عالمان]] [[اهل سنت]] و [[امامیه]] خود را از هرگونه [[اتهام]] [[تکفیر]] و [[بدعت]] مبرا میدانند.<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۷۰ - ۷۴.</ref>.
| |
|
| |
| ==[[تعیین خلیفه]] با [[خدا]] است==
| |
| * [[طبری]] مینویسد: "یکی از رؤسای [[قبایل]] به نام [[اخنس]] [[بیعت]] و [[پیروی]] خود از [[رسول اکرم]]{{صل}} را مشروط به واگذاری [[زعامت]] بعد از آن [[حضرت]] به خودش کرد، [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ او فرمود: امر [[رهبری]] و [[زعامت]] مربوط به [[خدا]] است و [[خداوند]] هر کسی را [[شایسته]] ببیند به این [[مقام]] بر میگزیند، [[رئیس]] [[قبیله]] [[ناامید]] شد و برای [[پیامبر]]{{صل}} پیغام فرستاد که این قابل قبول نیست. من [[رنج]] و دشواری را [[تحمّل]] کنم و [[رهبری]] [[آینده]] از آن دیگری باشد"<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۱۷۲.</ref>.
| |
| *بنابراین [[پیامبر]]{{صل}} [[حق]] نداشت از طرف خود کسی را به عنوان [[خلیفه]] خود و زعیم [[مردم]] [[تعیین]] کند تا چه رسد به [[مردم]] که گروهی جمع شوند و این کار را بکنند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۱۴.</ref>.
| |
|
| |
| ==[[راه تعیین امام]] ==
| |
|
| |
| ==[[نظریه نصب الهی در تعیین امام]]==
| |
|
| |
| ==[[نظریه استیلاء و غلبه در تعیین امام]]==
| |
|
| |
| ==[[نظریه دعوت در تعیین امام]]==
| |
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |
| * [[آیا وجوب تعیین امام بدعتآمیز است؟ (پرسش)]] | | * [[آیا وجوب تعیین امام بدعتآمیز است؟ (پرسش)]] |
خط ۵۲: |
خط ۴۸: |
| * [[انتخاب امام]] | | * [[انتخاب امام]] |
| * [[انتصاب امام]] | | * [[انتصاب امام]] |
| | *[[راه تعیین امام]] |
| | *[[نظریه نصب الهی در تعیین امام]] |
| | *[[نظریه استیلاء و غلبه در تعیین امام]] |
| | *[[نظریه دعوت در تعیین امام]] |
|
| |
|
| =='''[[:رده:آثار تعیین امام|منبعشناسی جامع تعیین امام]]'''== | | =='''[[:رده:آثار تعیین امام|منبعشناسی جامع تعیین امام]]'''== |