|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[یاسر بن عامر عنسی]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[یاسر حدیث]]| [[یاسر در تاریخ اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[یاسر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| *"[[یاسر بن عامر عنسی]]" از [[طایفه]] "مذجح"، [[قبیله]] "عنس" در [[یمن]] بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۵۸۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۱.</ref> و تا [[دوران جوانی]] در آنجا [[زندگی]] میکرد. وی سه [[برادر]] داشت که یکی از آنها مفقود شد؛ به همین [[دلیل]]، او به همراه دو [[برادر]] دیگرش به نامهای "مالک" و "[[حارث]]" برای یافتن [[برادر]] گمشده خویش به [[مکه]] آمدند؛ ولی از جستجو [[ناامید]] شدند. مالک و [[حارث]] به [[یمن]] بازگشتند؛ اما [[یاسر]] [[تصمیم]] گرفت در [[مکه]] بماند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۱.</ref>. در آن زمان، [[حکومت]] قبیلهای حکم فرما بود و افراد [[بیگانه]] و [[غریب]] در صورت [[پیوستن]] به یکی از [[قبایل]] [[امنیت]] [[مالی]] و جانی داشتند؛ از این رو [[یاسر]] پس با "[[ابوحذیفه]]" بزرگ خاندان قبیله "[[بنیمخزوم]]"[[پیمان]] بست و به آنها ملحق شد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۱.</ref>.
| |
| *پس از مدتی [[ابوحذیفه]]، یکی از کنیزانش را به [[ازدواج]] [[یاسر]] درآورد و [[عمار]]، نخستین ثمرهی این [[ازدواج]]، در [[مکه]]، [[چشم]] به [[جهان]] گشود. از آنجایی که [[مادر]] [[عمار]] [[کنیز]] بود، طبق [[قانون]] [[بردگی]]، او نیز برده [[ابوحذیفه]] شد؛ ولی بعدها [[آزاد]] شد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۱؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۵۸۸.</ref>؛ از این رو [[عمار]] را با عنوان [[مولی]] ([[غلام]] [[آزاد]] شده) [[ابوحذیفه]] یاد میکنند. [[یاسر]] و [[سمیه]]، [[فرزند]] دیگری نیز به نام "[[عبدالله]]" داشتند که همراه [[پدر]] و مادرش [[مسلمان]] شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۵۸۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۱.</ref>.
| |
| *از آنجا که [[عمار]] در سن ۹۴ سالگی در سال ۳۷ [[هجری]] و در [[جنگ صفین]] به [[شهادت]] رسید<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۹۶.</ref>، باید ولادت او ۴۴ سال قبل از [[بعثت]] باشد. همچنین اگر فرض کنیم [[یاسر]] در بیست سالگی [[ازدواج]] کرده است، چنین به نظر میرسد که او و همسرش در [[آغاز بعثت]] حدود شصت سال داشتهاند. همچنان که "[[ابن سعد]]" به [[سند صحیح]] از [[مجاهد]] میگوید: [[سمیه]] در [[پیری]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، جا ص۱۹۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۰۷.</ref><ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]]، [[یاسر و سمیه (مقاله)|یاسر و سمیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۹۹-۴۰۰.</ref>.
| |
| | |
| ==[[مسلمان]] شدن [[خاندان]] [[یاسر]]==
| |
| *[[خانواده]] [[یاسر]] از نخستین کسانی بودند که [[اسلام]] آوردند. سیره نویسان نوشتهاند [[سال پنجم بعثت]]، [[خاندان]] [[یاسر]] در [[خانه]] ارقم به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آمدند و [[مسلمان]] شدند. آنها سی و چندمین نفر از اسلام آورندگان بودند<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۷.</ref>.
| |
| *[[سید محسن امین]] میگوید: "به احتمال [[قوی]]، [[دعوت]] [[عمار]] باعث مسلمانشدن [[پدر]] و مادرش شد"<ref>سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۲۷۲.</ref>. طبق برخی [[روایات]]، نخستین افرادی که [[اسلام]] خود را [[آشکار]] کردند، هفت نفرند که [[عمار]] ششمین و مادرش هفتمین آنها بود<ref>عز الدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۲.</ref><ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]]، [[یاسر و سمیه (مقاله)|یاسر و سمیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۰۰.</ref>.
| |
| | |
| ==[[خاندان]] [[یاسر]] تحت سختترین شکنجهها==
| |
| *مسلمان شدن [[خانواده]] [[یاسر]] برای [[قبیله]] [[بنیمخزوم]] بسیار گران آمد؛ زیرا آنها از بردگانشان بودند. در این میان "[[ابوجهل]]" که برادرزاده [[ابوحذیفه]] و از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] بود، [[خانواده]] [[یاسر]] را به [[جرم]] مسلمانشدن با انواع شکنجهها مجبور به ترک [[اسلام]] میکردند<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۰۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۷.</ref>.
| |
| *[[یاسر]] و [[سمیه]] با وجود تمام مشقتهای [[روحی]]، بدنی و [[ضعف]] جسمانی ناشی از [[پیری]]، با مقاومتی وصف ناپذیر، لحظهای از آرمانهای خود عقبنشینی نکردند. [[مشرکان]] [[مکه]] نیز با ابزارهای مختلف از جمله: تازیانه، [[شکنجه]] در میان آبهای [[آلوده]]، بر تن کردن زرههای فولادین و قرار دادن آنها در مقابل [[آفتاب]] سوزان، آن دو را [[شکنجه]] میکردند؛ به گونهای که گاه، حلقههای [[زره]] بر [[بدن]] آنها فرو میرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۸.</ref>.
| |
| *[[پیامبر]]{{صل}} گاهی از کنار آنها در بیابان سوزان عبور میکرد و میفرمود: {{متن حدیث|صَبْراً آلَ يَاسِرٍ مَوْعِدُكُمُ الْجَنَّةَ}}<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۵۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۲.</ref>. و نیز میفرمود: "خدایا! [[خاندان]] [[یاسر]] را بیامرز که مشمول [[آمرزش]] تو هستند"<ref>شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۳، ص۵۷۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۰۴.</ref>.
| |
| *روزی [[مشرکان]]، [[عمار]] را در [[آتش]] افکندند و [[پیامبر]]{{صل}} نیز از آنجا عبور میکرد که آنها را در آن حال دید. ایشان خطاب به [[آتش]] فرمود: {{متن حدیث|يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى آل یاسر}} و به [[برکت]] [[دعای پیامبر]]{{صل}} [[آتش]] به او آسیب نرساند<ref>محمد بن عمر کشی، رجال الکشی، ص۳۰.</ref><ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]]، [[یاسر و سمیه (مقاله)|یاسر و سمیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۰۰-۴۰۱.</ref>.
| |
| | |
| ==[[یاسر]] و [[سمیه]] دو [[شهید]] نخستین [[اسلام]]==
| |
| *[[یاسر]] در [[پیری]]، تحت شدیدترین شکنجهها [[مقاومت]] کرد و سرانجام بر اثر همین شکنجهها به [[شهادت]] رسید. همسرش [[سمیه]] نیز در [[پیری]] [[مقاومت]] میکرد و پس از [[شهادت]] همسرش، همواره [[ابوجهل]] به او [[ناسزا]] میگفت. سرانجام کاسه [[صبر]] [[ابوجهل]] لبریز شد، با نیزه بر پهلوی او زد و بدین ترتیب این بانوی با [[صلابت]] را هم به [[شهادت]] رساند<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، جاه ص۲۰۷؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۷.</ref>. این دو قهرمان، از نخستین افراد در [[تاریخ اسلام]] بودند که مدال [[شهادت]] را دریافت کردند<ref>[[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]]، [[یاسر و سمیه (مقاله)|یاسر و سمیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۴۰۱.</ref>.
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[علی محمد تاجالدین|تاجالدین، علی محمد]]، [[یاسر و سمیه (مقاله)|یاسر و سمیه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:یاسر]]
| |