کاربر:Heydari/تمرین/2: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (removed Category:مهدویت using HotCat) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
== پاسخ آیت الله موسوی اصفهانی == | |||
[[پرونده:304464.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]]] | [[پرونده:304464.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]]] | ||
آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | آیت الله '''[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]]'''، در کتاب ''«[[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خویهای پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>. | بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خویهای پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>. | ||
== پاسخ آیتالله خامنهای == | |||
[[پرونده:11760.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی حسینی خامنهای]]]] | [[پرونده:11760.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید علی حسینی خامنهای]]]] | ||
[[آیتالله]] '''[[سید علی حسینی خامنهای]]'''، در دو کتاب ''«[[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]»'' و ''«[[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | [[آیتالله]] '''[[سید علی حسینی خامنهای]]'''، در دو کتاب ''«[[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]»'' و ''«[[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
«[[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهیی است. یک [[انتظار]]، [[انتظار فرج]] نهایی است؛ یعنی اینکه [[بشریت]] اگر میبیند که طواغیت عالم ترکتازی میکنند و چپاولگری میکنند و افسارگسیخته به [[حق]] [[انسانها]] [[تعدی]] میکنند، نباید خیال کند که [[سرنوشت]] [[دنیا]] همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چارهیی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست -{{عربی|"لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ"}}- و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار [[حکومت]] [[عدل]]؛ و او خواهد آمد. [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و [[بشریت]] دچار [[ستمها]] و آزارهاست، یک مصداق از [[انتظار فرج]] است، لکن [[انتظار فرج]] مصداقهای دیگر هم دارد. وقتی به ما میگویند [[منتظر فرج]] باشید، فقط این نیست که [[منتظر فرج]] نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بنبستی قابل گشوده شدن است. [[فرج]]، یعنی این؛ [[فرج]]، یعنی [[گشایش]]. [[مسلمان]] با درسِ [[انتظار]]، [[فرج]] میآموزد و [[تعلیم]] میگیرد که هیچ بنبستی در زندگی [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ [[انسان]]، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین [[فرج]] متوقع و مورد [[انتظار]] است. این، درس [[امید]] به همه انسانهاست؛ این، درس [[انتظار]] واقعی به همه انسانهاست؛ لذا [[انتظار فرج]] را [[افضل]] اعمال دانستهاند؛ معلوم میشود [[انتظار]]، یک عمل است، بیعملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که [[انتظار]] یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و [[منتظر]] بمانیم تا یک کاری بشود. [[انتظار]] یک عمل است، یک [[آمادهسازی]] است، یک تقویت انگیزه در [[دل]] و درون است، یک [[نشاط]] و تحرک و [[پویایی]] است در همه زمینهها. این، در واقع [[تفسیر]] این [[آیات]] کریمه قرآنی است که: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه:۵.</ref> یا {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۸.</ref>. یعنی هیچ وقت ملتها و [[امتها]] نباید از [[گشایش]] مأیوس شوند<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]؛ [[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]، ص95-96.</ref>. | «[[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گستردهیی است. یک [[انتظار]]، [[انتظار فرج]] نهایی است؛ یعنی اینکه [[بشریت]] اگر میبیند که طواغیت عالم ترکتازی میکنند و چپاولگری میکنند و افسارگسیخته به [[حق]] [[انسانها]] [[تعدی]] میکنند، نباید خیال کند که [[سرنوشت]] [[دنیا]] همین است؛ نباید تصور کند که بالاخره چارهیی نیست و بایستی به همین وضعیت تن داد؛ نه، بداند که این وضعیت یک وضعیت گذراست -{{عربی|"لِلْبَاطِلِ جَوْلَةٌ"}}- و آن چیزی که متعلق به این عالم و طبیعت این عالم است، عبارت است از استقرار [[حکومت]] [[عدل]]؛ و او خواهد آمد. [[انتظار فرج]] و [[گشایش]]، در نهایت دورانی که ما در آن قرار داریم و [[بشریت]] دچار [[ستمها]] و آزارهاست، یک مصداق از [[انتظار فرج]] است، لکن [[انتظار فرج]] مصداقهای دیگر هم دارد. وقتی به ما میگویند [[منتظر فرج]] باشید، فقط این نیست که [[منتظر فرج]] نهایی باشید، بلکه معنایش این است که هر بنبستی قابل گشوده شدن است. [[فرج]]، یعنی این؛ [[فرج]]، یعنی [[گشایش]]. [[مسلمان]] با درسِ [[انتظار]]، [[فرج]] میآموزد و [[تعلیم]] میگیرد که هیچ بنبستی در زندگی [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] دست روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمیشود کرد؛ نه، وقتی در نهایتِ زندگیِ [[انسان]]، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بنبستهای جاری زندگی هم همین [[فرج]] متوقع و مورد [[انتظار]] است. این، درس [[امید]] به همه انسانهاست؛ این، درس [[انتظار]] واقعی به همه انسانهاست؛ لذا [[انتظار فرج]] را [[افضل]] اعمال دانستهاند؛ معلوم میشود [[انتظار]]، یک عمل است، بیعملی نیست. نباید اشتباه کرد، خیال کرد که [[انتظار]] یعنی اینکه دست روی دست بگذاریم و [[منتظر]] بمانیم تا یک کاری بشود. [[انتظار]] یک عمل است، یک [[آمادهسازی]] است، یک تقویت انگیزه در [[دل]] و درون است، یک [[نشاط]] و تحرک و [[پویایی]] است در همه زمینهها. این، در واقع [[تفسیر]] این [[آیات]] کریمه قرآنی است که: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ}}<ref>و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم؛ سوره قصص، آیه:۵.</ref> یا {{متن قرآن|إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>موسی به قوم خود گفت: از خداوند یاری بخواهید و شکیبا باشید، بیگمان زمین از آن خداوند است، به هر کس از بندگان خویش که بخواهد به میراث میدهد و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است؛ سوره اعراف، آیه:۱۲۸.</ref>. یعنی هیچ وقت ملتها و [[امتها]] نباید از [[گشایش]] مأیوس شوند<ref>بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان ۲۹/۰۶/۱۳۸۴</ref>»<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]؛ [[انتظار فرج امام زمان (کتاب)|انتظار فرج امام زمان]]، ص95-96.</ref>. | ||
== پاسخ آیتالله شهید صدر == | |||
[[پرونده:1368171.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد صدر]]]] | [[پرونده:1368171.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد صدر]]]] | ||
[[آیت الله]] [[شهید]] '''[[سید محمد صدر]]''' در کتاب ''«[[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]»'' در اینباره گفته است: | [[آیت الله]] [[شهید]] '''[[سید محمد صدر]]''' در کتاب ''«[[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
و اما اینکه گفتیم مفهوم [[انتظار]]، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به [[پیشوایی]] جهانی که برپا دارنده [[عدل]] و داد است معتقدند، و ملتزم به [[انتظار]] [[ظهور]] او میباشند. این [[عقیده]] به خودی خود، [[بهترین]] انگیزه برای [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[نفوس]] تمامی [[پیروان]] و معتقدان به این [[ادیان]] است، که باعث رشد و [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] آنان و تکمیل درجه [[اخلاص]] و نیروی [[اراده]] و [[ایمان]] اشخاص میشود تا مقدمات [[ظهور]] را در خود و دیگر [[برادران دینی]] و انسانی خود فراهم آورند<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۵۴، ۳۵۵.</ref>. | و اما اینکه گفتیم مفهوم [[انتظار]]، اعم و کلیتر از مفهوم اسلامی است؛ از این رواست که [[پیروان]] دیگر [[ادیان]] آسمانی نیز با صرفنظر از نام و عنوان، به [[پیشوایی]] جهانی که برپا دارنده [[عدل]] و داد است معتقدند، و ملتزم به [[انتظار]] [[ظهور]] او میباشند. این [[عقیده]] به خودی خود، [[بهترین]] انگیزه برای [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[نفوس]] تمامی [[پیروان]] و معتقدان به این [[ادیان]] است، که باعث رشد و [[تربیت]] و [[تهذیب]] [[اخلاق]] آنان و تکمیل درجه [[اخلاص]] و نیروی [[اراده]] و [[ایمان]] اشخاص میشود تا مقدمات [[ظهور]] را در خود و دیگر [[برادران دینی]] و انسانی خود فراهم آورند<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۳۵۴، ۳۵۵.</ref>. | ||
== پاسخ آیتالله مطهری == | |||
[[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[مرتضی مطهری]]]] | [[پرونده:600.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[مرتضی مطهری]]]] | ||
[[آیتالله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در اين باره گفته است: | [[آیتالله]] [[مرتضی مطهری]] در کتاب ''«[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]»'' در اين باره گفته است: | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[مردم]] [[مؤمن]] به [[عنایات]] [[الهی]]، هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نمیدهند و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی که هست این "[[انتظار فرج]]" و این "عدم [[یأس]] از [[روح]] اللَّه" در مورد یک [[عنایت]] عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۱۴.</ref>. | [[مردم]] [[مؤمن]] به [[عنایات]] [[الهی]]، هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نمیدهند و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیگردند. چیزی که هست این "[[انتظار فرج]]" و این "عدم [[یأس]] از [[روح]] اللَّه" در مورد یک [[عنایت]] عمومی و بشری است نه شخصی یا گروهی، و بعلاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن قطعیت داده است»<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص ۱۴.</ref>. | ||
== پاسخ آیتالله مکارم شیرازی == | |||
[[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | [[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[ناصر مکارم شیرازی]]]] | ||
[[آیتالله]] [[ناصر مکارم شیرازی]] در کتاب ''«[[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]»'' در اين باره گفته است: | [[آیتالله]] [[ناصر مکارم شیرازی]] در کتاب ''«[[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]»'' در اين باره گفته است: | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>. | بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>. | ||
== پاسخ آیتالله جوادی آملی == | |||
[[پرونده:769540432.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالله جوادی آملی]]]] | [[پرونده:769540432.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عبدالله جوادی آملی]]]] | ||
آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[عبدالله جوادی آملی]]'''، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
«[[امید]] به آیندهای روشن و نیکو و یا "[[انتظار فرج]]"، یکی از مفاهیم پُرتکرار در [[احادیث]] است. این مفهوم، به گونههای متفاوت زیر، در [[آیات]] و [[احادیث]] آمده است: | «[[امید]] به آیندهای روشن و نیکو و یا "[[انتظار فرج]]"، یکی از مفاهیم پُرتکرار در [[احادیث]] است. این مفهوم، به گونههای متفاوت زیر، در [[آیات]] و [[احادیث]] آمده است: | ||
"[[انتظار فرج]]" گاه به گونه مطلق و برای دمیدن [[روح]] [[امید]] در [[مردم]] و القای روحیه [[پایداری]] و [[صبر]] در برابر مشکلات در همه زمینهها به کار رفته است. [[آیه]] شریف: {{متن قرآن|فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا}}<ref>«به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵.</ref>؛ به درستی که با دشواری، آسانی است" و احادیثی همچون: {{عربی|"انتِظارُ الفَرَجِ بِالصبرِ عِبادَةٌ"}}<ref>ر.ک: ح ۹۰۶.</ref>؛ [[انتظار]] فَرَج با [[شکیبایی]]، [[عبادت]] است" و یا {{عربی|"أفضَلُ العِبادَةِ انتِظارُ الفَرَجِ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۳۰، ح ۹۱۰.</ref>؛ [[برترین]] [[عبادت]]، [[انتظار فرج]] است"، به این مفهوم اشاره دارند. زاویه دید این [[احادیث]]، به [[انتظار]] فَرَج [[امام عصر]] {{ع}} منحصر نیست؛ بلکه تمام رفتارهای [[انسان]] در حوزههای گوناگون را شامل میشود. زندگی، همراه با مشکلات و سختیهاست و به [[صبر]] و [[پایداری]] همراه با [[امید]] به آیندهای روشن نیاز دارد تا [[شادابی]] و نشاطِ [[روح]] و روان را سبب شود. [[قاضی]] تنوخی (م ۳۸۴ ق) با استفاده از [[آیات]]، [[احادیث]]، حکایات و اشعار زیبا، کتابی با عنوان الفرج بعد الشدة نگاشته که دستمایه نویسندگان و [[شاعران]] پس از خود قرار گرفته است. | |||
[[امید]] به [[گشایش]] اوضاع نابهسامان مردمان بهویژه [[مسلمانان]] و [[شیعیان]] با [[ظهور امام عصر]] {{ع}}، یکی از مصادیق روشن قاعده کلی "[[انتظار فرج]]" است، همچنان که گاه [[معصومان]] {{عم}}، [[حدیث نبوی]] توصیه به [[انتظار]] فَرَج را بر [[انتظار]] [[قیام]] [[مهدوی]]، تطبیق کردهاند. جناب [[عبد العظیم حسنی]] میگوید: خدمت [[امام جواد]] {{ع}} رسیدم تا از ایشان بپرسم که: آیا [[قائم]]، همان [[مهدی]] است یا غیر اوست؟ قبل از سؤال من، [[امام جواد]] {{ع}} فرمود: {{عربی|"أَفْضَلَ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۳۲، ح ۹۱۹.</ref>. [[برترین]] عمل [[شیعیان]] ما، [[انتظار فرج]] است. | |||
گونه دوم مفهوم "[[انتظار فرج]]" که به گونه [[خالص]] به [[نقل]] از [[اهل بیت]] {{عم}} گزارش و در [[جوامع حدیثی]] [[شیعی]] جمعآوری شده، به [[انتظار]] [[انقلاب مهدوی]] اشاره دارد و [[فضایل]] [[منتظران]] را برشمرده است. این دسته از [[احادیث]]، با عبارات متفاوتی، این مفهوم را بیان کردهاند: | |||
الف) {{عربی|"مُنْتَظِرُ لِهذَا الأَمرِ"}}، همانند [[حدیث]]: {{عربی|"مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا اَلْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ اَلْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۳.</ref>؛ هر کس در حال [[انتظار]] این امر بمیرد، مانند کسی است که همراه [[قائم]] و در [[خیمه]] اوست". | |||
ب) {{عربی|"اِنْتِظَارُ قَائِمِنَا"}}، همانند [[احادیث]] عرضه [[دین]]، که [[انتظار]] [[قیام امام مهدی]] {{ع}} را یکی از ارکان باور صحیح، دانسته است<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۳۹، ح ۹۲۹- ۹۳۱ (از ارکان دین است).</ref>. | |||
ج) {{عربی|"تَوَقُّعُ اَلْفَرَجِ"}}، مانند احادیثی که به [[فضیلت]] [[اعتقاد]] به [[حجت الهی]] و توقع فَرَج با [[ظهور]] ایشان تأکید کردهاند<ref>ر.ک: ح ۸۹۸ و ۸۹۹ و ۹۰۲ و، ص ۳۷۵ (فصل دوم/ با شکیبایی، امید فرج میرود).</ref>. گاه از حالت [[انتظار فرج]]، با عنوان "[[توقع فرج]]" یاد شده است که همان درونمایه و [[لوازم انتظار]] را در خود دارد<ref>این احتمال نیز قابل توجه است که: انتظار از باب افتعال است و یکی از کاربردهای این باب «تلاش برای تحصیل شیء» است مثلًا اکتساب مترادف کسب نیست بلکه کسی است که با کوشش و زحمت حاصل گردد. از این نظر انتظار نیز در معنای لغوی خود «چشم داشت همراه با تلاش» است نه صرفاً چشم داشت بدون مسئولیت و تلاش توقع نیز از باب تفعل است و سپس از معانی این باب نیز «تلاش برای تحصیل شیء» است و توقع فرج نیز به معنای تلاش برای وقوع و تحقق گشایش است. با این توضیح، روایت «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهماً» [ارجاع شود به روایت] نیز به انتظار مسئولانه اشارت دارد.</ref>. | |||
د) {{عربی|"اَلْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ ..."}}، همانند [[حدیث]] {{عربی|"إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ اَلْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ اَلْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ "}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۴، ح ۹۳۵.</ref>؛ آنان که در روزگار [[غیبت]] او، امامتش را باور داشته و ظهورش را [[منتظر]] باشند، از [[مردم]] هر روزگار دیگری برترند". | |||
:ز) {{عربی|"اَلْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ..."}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۶، ح ۹۳۶.</ref>؛ آنكه انتظار دوازدهمى را برد... . | ه) {{عربی|"اَلْمُنْتَظِرُ لِأمرِنا"}}، همچون [[حدیث]]: {{عربی|"وَ اَلْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۵۴، ح ۹۴۳.</ref>؛ [[منتظر]] امر ما، مانند کسی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود غلتیده است". | ||
و) {{عربی|"مُنْتَظِرُونَ لِدَوْلَةِ اَلْحَقِّ..."}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۲، ح ۹۵۲.</ref>؛ هميشه بهانتظار دولت حق نشستهاند. | |||
ز) {{عربی|"اَلْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ..."}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۴۶، ح ۹۳۶.</ref>؛ آنكه انتظار دوازدهمى را برد... . | |||
توجه بدین نکته نیز [[شایسته]] است که یکی از [[القاب امام مهدی]] {{ع}}، "[[منتظَر]]" است که برگرفته از حالت [[انتظار]] [[دوستان]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[ظهور]] اوست. صقر بن ابی دلف، آن گاه که از [[امام رضا]] {{ع}} در باره چرایی ملقب شدن [[امام مهدی]] {{ع}} به "[[منتظَر]]" میپرسد، پاسخ [[امام]] را چنین میشنود: {{عربی|" لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۶، ح ۹۵۷.</ref>. زیرا او غیبتی دارد که روزگارش به درازا میکشد و مدتش طولانی است و [[مخلصان]]، خروجش را [[انتظار]] میکشند و شکداران، آن را [[انکار]] میکنند»<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۵-۳۰۸.</ref>. | توجه بدین نکته نیز [[شایسته]] است که یکی از [[القاب امام مهدی]] {{ع}}، "[[منتظَر]]" است که برگرفته از حالت [[انتظار]] [[دوستان]] و [[شیعیان]] [[اهل بیت]] {{عم}} برای [[ظهور]] اوست. صقر بن ابی دلف، آن گاه که از [[امام رضا]] {{ع}} در باره چرایی ملقب شدن [[امام مهدی]] {{ع}} به "[[منتظَر]]" میپرسد، پاسخ [[امام]] را چنین میشنود: {{عربی|" لِأَنَّ لَهُ غَيْبَةً يَكْثُرُ أَيَّامُهَا وَ يَطُولُ أَمَدُهَا فَيَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ اَلْمُخْلِصُونَ وَ يُنْكِرُهُ اَلْمُرْتَابُونَ"}}<ref>ر.ک: دانشنامه امام مهدی، ج ۵، ص ۳۶۶، ح ۹۵۷.</ref>. زیرا او غیبتی دارد که روزگارش به درازا میکشد و مدتش طولانی است و [[مخلصان]]، خروجش را [[انتظار]] میکشند و شکداران، آن را [[انکار]] میکنند»<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۵-۳۰۸.</ref>. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۳: | ||
== پاسخ آیتالله حکیم == | == پاسخ آیتالله حکیم == | ||
[[پرونده:11518.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید منذر حکیم]]]] | [[پرونده:11518.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[سید منذر حکیم]]]] | ||
[[آیت الله]] [[سید منذر حکیم]] در کتاب ''«[[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]»'' در اين باره گفته است: | |||
«[[انتظار]] عبارت از: "حالتی روحی است که پیامدش، آماده شدن برای چیزی است که انتظارش را میکشیم و ضدش [[ناامیدی]] است. پس هرچه [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] برای رسیدن به مطلوب بیشتر خواهد بود. دیدهاید که چون هنگام بازگشت مسافری فرا میرسد هرچه به زمان آمدنش نزدیکتر میشوید، [[آمادگی]] شما برای آمدنش بیشتر میشود؛ بلکه ممکن است شدت [[انتظار]] [[خواب]] را از چشمانتان برباید؟ | |||
همان گونه که [[انتظار]] از این نظر دارای شدت و ضعف است، از حیث [[میزان]] [[محبت]] به شخص مورد [[انتظار]] نیز متفاوت است و هرچه [[محبت]] [[منتظِر]] به [[منتظَر]] بیشتر باشد، [[آمادگی]] او برای [[دیدار]] [[محبوب]] بیشتر، و فراقش دردناکتر خواهد بود، بدان سان که ممکن است [[منتظِر]] را از اموری که با حفظ جانش ارتباط دارد غافل کرده، ابداً توجهی به دردهای جانکاه و مصیبتهای شدیدی که در این راه بدو میرسد نکند. پس هر چه [[اشتیاق]] مؤمنی که [[منتظر]] مولای خویش است به مولا بیشتر میشود، کوششهای او هم در راه آماده ساختن خود برای آمدن مولا بیشتر میشود؛ [[آمادگی]] به وسیله [[ورع]] و [[پرهیزگاری]]، [[تلاش]] در راه [[تهذیب نفس]]، دوری گزیدن از [[اخلاق]] ناپسند و آراستگی به [[اخلاق]] [[پسندیده]]، تا بدین وسیله حتی در [[زمان غیبت]] نیز به [[سعادت]] [[دیدار]] و مشاهده [[جمال]] مولایش نایل آید. | |||
چنانکه این مطلب برای بسیاری از [[صالحان]] به وقوع پیوسته است. | |||
به همین جهت است که میبینید [[معصومین]] {{عم}} در روایاتی که گذشت و دیگر [[روایات]] این باب، تأکید فراوانی بر [[تهذیب نفس]]، آراستگی صفات و مداومت بر [[بندگی]] [[خداوند]] مینمایند. حتی [[روایت]] [[ابو بصیر]] بر این نکته دلالت دارد که نیل به چنین سعادتی متوقف بر انجام چنان کارهایی است؛ آنجا که [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند: هر کس از بودن در زمره [[اصحاب قائم]] شادمان میشود، باید [[منتظر]] او باشد و همواره در حال [[انتظار]]، به مقتضای [[ورع]] و در راه کسب [[اخلاق]] [[پسندیده]] عمل نماید. پس اگر چنین کسی پیش از [[قیام قائم]] بمیرد برای او اجر و پاداشی خواهد بود که گویا زمان [[ظهور قائم]] را [[درک]] کرده است ... | |||
شکی نیست که هر [[قدر]] چنین انتظاری شدیدتر باشد [[مقام]] و [[جایگاه]] و [[ثواب]] صاحبش در نزد [[خداوند متعال]] بیشتر خواهد بود"<ref>مکیال المکارم ۲، ۱۵۲- ۱۵۳.</ref>. | |||
[[انتظار]] یعنی: "[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}} در هر آن و ترقیب به روز [[ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهره [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل]] و داد و غالب شدن [[دین]] قویم بر جمیع [[ادیان]] که [[خدای تعالی]] به [[نبی]] اکرم خود خود خبر داده و وعده فرموده، بلکه [[بشارت]] آن را به جمیع [[پیغمبران]] و امم داده که چنین روزی خواهد آمد که جز [[خدای تعالی]] کسی را [[پرستش]] نکنند و چیزی از [[دین]] نماند که از [[بیم]] احدی در پرده ستر و [[حجاب]] بماند"<ref>النجم الثاقب، ۴۲۸ چاپ علمیه اسلامیه.</ref> | |||
پس [[انتظار]] دربر دارنده حالتی قلبی است که برخاسته از [[اصول اعتقادی]] [[شیعه]] است؛ [[اعتقاد]] به [[حتمیت ظهور مهدی]] [[موعود]] و تحقق اهداف، و رسالتهای [[انبیا]] و آمال و آرزوهای [[بشریت]] به دست آن [[حضرت]]. این حالت قلبی به انگیزش حرکتهایی عملی نیز منجر میشود که حول محور [[آمادگی برای ظهور]] [[منتظَر]] دور میزند. و از همین رو است که [[احادیث]] شریف بر [[لزوم]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] و حتمیت [[ظهور]] آن [[حضرت]] تأکید میکند؛ معرفتی صحیح و مستند به [[ادله]] [[اعتقادی]]. | |||
::::::بنا بر آنچه گذشت: "[[انتظار]] اگر همزمان دارای سه عنصر نباشد صادقانه نخواهد بود: عنصر عقیدتی، عنصر روحی و عنصر رفتاری و بدون این سه عنصر [[انتظار]] دیگر معنی صحیح ایمانی خویش را نخواهد داشت و به نوعی بیتوجهی خودخواهانه بدل خواهد گردید که بر همان منطق [[اصحاب]] [[حضرت موسی]] {{ع}} استوار است که گفتند: {{متن قرآن|فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}}؛ "پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما اینجا به [[انتظار]] نشستهایم..."<ref>مائده، ۲۴.</ref> و نتیجه چنین [[اعتقادی]] تنها [[انتظار]] داشتن خیر و خوبی برای [[بشریت]]، اما بدون انجام هیچ عمل مثبتی است<ref>تاریخ الغیبة الکبری، ۳۴۲.</ref>. | ::::::بنا بر آنچه گذشت: "[[انتظار]] اگر همزمان دارای سه عنصر نباشد صادقانه نخواهد بود: عنصر عقیدتی، عنصر روحی و عنصر رفتاری و بدون این سه عنصر [[انتظار]] دیگر معنی صحیح ایمانی خویش را نخواهد داشت و به نوعی بیتوجهی خودخواهانه بدل خواهد گردید که بر همان منطق [[اصحاب]] [[حضرت موسی]] {{ع}} استوار است که گفتند: {{متن قرآن|فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}}؛ "پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما اینجا به [[انتظار]] نشستهایم..."<ref>مائده، ۲۴.</ref> و نتیجه چنین [[اعتقادی]] تنها [[انتظار]] داشتن خیر و خوبی برای [[بشریت]]، اما بدون انجام هیچ عمل مثبتی است<ref>تاریخ الغیبة الکبری، ۳۴۲.</ref>. | ||
از این رو میبینیم در روایاتی که در باره [[انتظار]] بحث کردهاند بر این نکته تأکید کردهاند که باید [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در [[دل]] و [[جان]] [[مؤمنان]] [[رسوخ]] کند و به عنوان جلوهای از انتظارِ [[مؤمنان]]، ارتباط مستمر با آن وجود [[مقدس]] در نهاد آنان ریشه بدواند و در [[مقام]] عمل به [[ولایت]] آن [[حضرت]] [[معتقد]] گشته به [[شریعت]] کاملش چنگ زنند. و هر مؤمنی خود را به عنوان یکی از [[یاوران]] آن [[حضرت]] به حساب آورده، خود را به تمام صفات جهادی، عقیدتی و [[اخلاقی]] که برای شرکت در [[قیام]] بزرگ [[امام زمان]] {{ع}} لازم است بیاراید. که در غیر این صورت [[منتظر]] واقعی نخواهد بود. "[[انتظار فرج]] دو گونه است: انتظاری که سازنده است، تحرک بخش است [[تعهد]] آور است، [[عبادت]] است، و بلکه بافضیلتترین [[عبادت]] است و انتظاری که ویرانگر است، بازدارنده است، فلج کننده است و نوعی "اباحیگری" محسوب میشود. ... این دو نوع [[انتظار]] معلول دو نوع برداشت از [[ظهور]] عظیم تاریخی [[مهدی موعود]] {{ع}} است ... برداشت قشری از [[مردم]] از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[موعود]] {{ع}} این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج [[ظلمها]]، [[تبعیضها]]، اخنتاقها، [[حق]] کشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود ... آن گاه این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] [[حقیقت]] ... از آستین بیرون میآید ... پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است ... | |||
از [[آیات]] استفاده میشود که [[ظهور]] [[مهدی موعود]] {{ع}} حلقهای است از حلقات [[مبارزه]] [[اهل حق]] و اهل [[باطل]] که به [[پیروزی]] [[اهل حق]] منتهی میشود؛ سهیم بودن یک فرد در این [[سعادت]] موقوف به این است که آن فرد عملًا در گروه [[اهل حق]] باشد ... | |||
از [[روایات]] نیز استفاده میشود که همزمان با [[ظهور]] [[مهدی]] گروه سُعَدا و گروه اشقِیا هرکدام به نهایت کار خود برسند. سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط [[اشقیا]] به منتهی درجه [[شقاوت]] برسند. در [[روایات]] اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض [[ظهور]] [[امام]] به آن [[حضرت]] ملحق میشوند ... بلکه فرضاً اگر [[اهل حق]] از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف [[یاران]] [[سید الشهدا]] {{ع}}. از نظر [[روایات]] اسلامی در مقدمه [[قیام]] و [[ظهور]] [[امام]]، یک سلسله قیامهای دیگر از طرف [[اهل حق]] صورت میگیرد ... در برخی از [[روایات]] اسلامی سخن از دولتی است از [[اهل حق]] که تا [[قیام مهدی]] {{ع}} ادامه پیدا میکند"<ref>شهید مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی به ضمیمه شهید، ۶۱- ۶۸ با تلخیص.</ref>. | |||
از آنچه گذشت روشن میشود که [[انتظار]] مطلوب شرعی دارای شرایطی است که بدون آنها محقق نخواهد شد و محقق کردن این شرایط از اهم [[تکالیف]] [[مؤمنان]] در [[عصر غیبت]] بوده، [[احادیث]] شریف از آنها داد سخن دادهاند. [[حضرت]] [[امام سجاد]] {{ع}} این شرایط را در یک [[حدیث]] جمع نموده و در آن فرمودهاند: همانا اهل [[زمان غیبت]] او که به امامتش [[اعتقاد]] داشته، [[منتظر]] ظهورش هستند [[برتر]] از [[مردم]] هر زمان دیگری هستند، زیرا [[خداوند متعال]] [[عقل]] و فهمی به آنها [[عنایت]] میکند که [[زمان غیبت]] در نظر آنان با زمان حضور و مشاهده عینی تفاوتی ندارد و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدانی قرار داده است که در رکاب [[رسول خدا]] {{صل}} [[شمشیر]] زدهاند. آنها از [[مخلصان]] حقیقی و [[شیعیان راستین]] ما بوده آنانند که آشکارا و پنهانی مردمان را به [[دین خدا]] فرامی خوانند<ref>کمال الدین، ۳۱۹.</ref>»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ص ۲۵۵.</ref>. | |||
== پاسخ آیتالله آصفی == | == پاسخ آیتالله آصفی == | ||
[[پرونده:151910.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد مهدی آصفی]]]] | [[پرونده:151910.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد مهدی آصفی]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>. | |||
[[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بیآنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همانگونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] میمانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>. | |||
== پاسخ آیت الله فضلی == | == پاسخ آیت الله فضلی == | ||
[[پرونده:151907.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالهادی فضلی]]]] | [[پرونده:151907.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالهادی فضلی]]]] | ||
آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«آنچه که در این رابطه از [[روایات]] به دست میآید این است که مراد و مقصود از [[انتظار]]، [[وجوب]] [[آمادهسازی]] و [[زمینهسازی برای ظهور]] [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} است. | |||
#از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردی [[قیام]] میکند که به [[آل محمد]]{{صل}} (یا اینکه فرمود [[قدرت]] میدهد) همانگونه که [[قریش]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[قدرت]] دادند، بر هر مؤمنی [[واجب]] است که او را [[یاری]] کند (یا فرمود: دعوتش را بپذیرد)<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}}: يَخْرُجُ رَجُلٌ يُوطِي، (او قال: يُمَكِّنُ) لآلِ مُحَمَّدٍ كما مكنت قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَجَبَ عَلَی كُلِّ مَوْمِنٍ نَصَرَهُ او قال: اجابته..."}}.</ref> | |||
#و باز از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردمی از [[مشرق]] [[زمین]] [[قیام]] میکنند و زمینه را برای [[مهدی]]{{ع}} آماده میکنند"<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} أیضاً: "يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ{{ع}}"}}.</ref> | |||
#و باز آنچه از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "گروهی از سمت [[شرق]] میآیند در حالی که پرچمهایی سیاه به همراه دارند و دنبال [[خوبیها]] هستند اما به آنها نمیدهند پس آنها میجنگند و پیروز میشوند و آنچه را میخواستند به آنها داده میشود اما آنها آن را قبول نمیکنند تا اینکه آن را به مردی از [[اهل بیت]] من میدهند، پس او همه جا را از [[عدل]] پر میکند همانگونه که از [[ستم]] پر شده بود پس هر کس که از شما آن را [[درک]] کند پیش آنها رود حتی رفتن روی برفها باشد"<ref>{{متن حدیث|"ما روی عنه{{صل}} أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.</ref>. | #و باز آنچه از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "گروهی از سمت [[شرق]] میآیند در حالی که پرچمهایی سیاه به همراه دارند و دنبال [[خوبیها]] هستند اما به آنها نمیدهند پس آنها میجنگند و پیروز میشوند و آنچه را میخواستند به آنها داده میشود اما آنها آن را قبول نمیکنند تا اینکه آن را به مردی از [[اهل بیت]] من میدهند، پس او همه جا را از [[عدل]] پر میکند همانگونه که از [[ستم]] پر شده بود پس هر کس که از شما آن را [[درک]] کند پیش آنها رود حتی رفتن روی برفها باشد"<ref>{{متن حدیث|"ما روی عنه{{صل}} أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.</ref>. | ||
دو [[روایت]] اول و سوم صراحت به این مطلب دارند چون با ظاهرشان این مطلب را میرسانند اما [[روایت]] دوم آنچه که به نظر من میرسد این است که: این مطلب را میتوان از [[مدح]] نمودن [[پیامبر]]{{صل}} برای [[زمینهسازان]] [[امام]] [[منتظر]] میدارند و از این [[روایت]] هم به دست آورد. | |||
همچنین از [[روایت]] سوم به دست میآید همانا [[زمینه سازی]] برای [[ظهور امام]] [[منتظر]]{{ع}} به وسیله کار [[سیاسی]] از راه تلاش و تحرکات منظم [[سیاسی]] و [[قیام]] و [[نهضت]] و [[انقلاب]] مسلحانه است. [[گمان]] نمیکنم که [[زمینهسازی ظهور]] [[امام]] [[مصلح]] منجر به تأسیس [[جامعه]] جدیدی شود و [[دولت]] جدیدی به پا کند، این [[زمینهسازی]] بدون عمل [[سیاسی]] بهدست میآید یا به تلاش منظم [[سیاسی]] فقط زمانی که [[قدرت]] بر [[انقلاب]] مسلحانه نباشد و یا همراه این [[قدرت]] اگر مجال این [[انقلاب]] باشد. | |||
بر اساس آنچه تقدیم شد به نتیجه بعدی میرسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود. | |||
اینجا... سؤال خوبی شکل میگیرد، سؤال این است: در پرتو [[عقیده]] ما به اینکه [[امام]] [[معصوم]] فقط بالاترین [[حاکم]] [[دولت اسلامی]] است در حالی که او الان [[غائب]] است. و در پرتو نتیجهای که به آن رسیدیم و آن نتیجه این است که [[واجبات]] همیشه پا برجا در زمان غیبتند و ما [[مکلف]] به آنها هستیم»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 74-76.</ref>. | |||
== پاسخ آیتالله سید محسن خرازی == | == پاسخ آیتالله سید محسن خرازی == | ||
[[پرونده:136882.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محسن خرازی]]]] | [[پرونده:136882.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محسن خرازی]]]] | ||
آیتالله '''[[سید محسن خرازی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]] در [[روایات]] بسیاری مورد ترتیب قرار گرفته و بسیار بر آن تأکید شده است و با دقت، معلوم میشود که تأکیدهای به خصوص و شدیدی است؛ مثلا از علمای [[عامه]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}. آیا ترغیب از این بالاتر امکان دارد؟! این چه حقیقتی است که چنین ارزشی دارد؟ باز در [[روایت]] منقول از علمای [[شیعه]] آمده است: | |||
{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ [[برترین]] [[اعمال امت]] من [[انتظار]] فرجی است که از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید. از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده:{{متن حدیث| انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ | |||
باز در جای دیگر میفرمایند: "کسی که [[منتظر]] امر ما باشد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود بغلتد". | |||
پس مسئله [[انتظار]]، یک امر معمولی نیست. با توجه به این محمولها و به مناسبت آن، موضوع باید معنای بلندی داشته باشد. [[انتظار]]، تمنا و [[آرزو]] نیست. آرزویی که روشی برای رسیدن به آن وجود نداشته باشد و در حد یک [[آرزو]] [[باقی]] بماند؛ مثلا یک کشاورز، بدون تلاش و کشت و کار، [[آرزو]] میکند که محصول فراوانی به دست بیاورد. این را [[انتظار]] نمیگویند. [[جوامع بشری]]، علاقهمند به یک [[مصلح]] هستند؛ یعنی طبق نهاد [[باطنی]] و [[درک]] فطری به سوی یک [[مصلح]] جلب میشوند تا نابسامانیها را [[اصلاح]] کند؛ اما روش [[انسانها]] در بسیاری موارد، روش نادرستی است. با اعراض از [[کتاب خدا]] و [[سنت انبیا]] به چنین چیزی نمیتوان رسید. این امنیّه و آرزوست. همچنین در جایی که [[امید]] بعیدی باشد، یعنی راه [[انتخاب]] شده که بسیار دور و طولانی است، ممکن است [[انتظار]] به خواسته منتظرِ منتهی شود، ولی باز هم در این جا [[انتظار]] به کار نمیرود. [[انتظار]] آرزویی نیست که دارای اسباب نباشد. گاهی هم [[انتظار]] اسبابی دارد و اسبابش اموری ممکن است؛ ولی قریب و نزدیک نیست. در این جا هم "[[رجاء]]" به کار میرود. | |||
بلکه [[انتظار]]، [[امید]] قریب و نزدیک را میگویند؛ یعنی شخصی روشی [[انتخاب]] کند و عقایدی داشته باشد که تحقق آن امر را نزدیک بداند. مسافری را که چند سال دیگر برمیگردد، [[انتظار]] در مورد او به کار نمیرود؛ بلکه اگر مسافری در زمان نزدیک قرار باشد که برگردد، این جا در مورد او [[انتظار]] به کار میرود. کسی که [[منتظر]] اوست، خودش را آماده میکند».<ref>[[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]].</ref> | |||
== پاسخ آیتالله فاضل لنکرانی == | == پاسخ آیتالله فاضل لنکرانی == | ||
[[پرونده:11736.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]]] | [[پرونده:11736.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]]] | ||
[[آیت الله]] '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]'''، در کتاب ''«[[گفتارهای مهدوی (کتاب)|گفتارهای مهدوی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار فرج]]، یکی از [[برترین]] [[عبادات]] است؛ چه اینکه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این زمینه با استفاده از تعابیر مختلفی، فرمودهاند: {{عربی|"أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۳۳، باب۲۲.</ref>؛ {{عربی|"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>الزام الناصب، یزدی حائری، ص۱۳۷؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۲۲.</ref> {{عربی|"انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"}}<ref>بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۱۲۲.</ref> {{عربی|"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>نهج الفصاحة، ص۷۸؛ ینابیع المودة، قندوزی، ج۳، ص۱۶۹.</ref> {{عربی|"أَفْضَلُ جِهَادِ أُمتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص۳۳؛ بحارالأنوار، مجلسی، ج۵۱، ص۱۵۶.</ref>. به عبارت دیگر، گویا [[پیامبر خدا]] {{صل}} با استفاده از این تعابیر در مورد [[انتظار]]، به حرکت آفرینی [[انتظار]] نظر دارند، گویا ایشان بر آن هستند که [[انتظار]] را به عنوان عامل [[پویایی]] و رشد و پشتوانه حرکت به سوی [[خدا]] معرفی نمایند. | |||
پس [[انتظار فرج]] در این [[مکتب]]: | |||
'''اولاً''': کاری مفید، حرکتی ارزشمند و تلاشی هدفمند است و یقیناً با بیهدفی و سکون و تن آسایی سازگاری ندارد. | |||
'''ثانیاً''': چون حرکت و عملی در راستای [[اراده الهی]] و در جهت عملی شدن وعدههای اوست، پس [[محبوب]] خداست. | |||
'''ثالثا''': چون در تحقق [[احکام الهی]] و [[آرمانهای توحیدی]] نقشی تعیین کنندهتر از سایر اعمال دارد، لذا بیشتر از باقی اعمال، مورد [[محبت]] خداست. | |||
بنابراین مسأله [[انتظار فرج]] را نباید به عنوان یک امر [[مستحب]]، در کنار سایر [[مستحبات]] الهی قرار داد، بلکه [[مقام]] آن را باید به خوبی [[درک]] کرد و برای متصف شدن به آن برنامه ریزی نمود. | |||
از بررسی [[روایات]] یاد شده و نیز سایر [[روایات]] بابِ [[انتظار]] و همچنین از [[سیره]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} به خوبی استفاده میشود که [[ایمان]] [[مؤمن]]، بدون [[انتظار]] فرجِ آخرین [[حجت الهی]] {{ع}}، ایمانی ناقص به حساب میآید. | |||
به عبارت دیگر، [[ایمان]] کامل، ایمانی است که [[صاحب]] آن به [[انتظار]] واقعی متصف میشود و اساساً به همین خاطر است که تمام [[انبیاء]] عظام الهی {{عم}} و حتی شخص [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}} نه تنها خود جزو [[منتظران واقعی]] بودهاند، بلکه [[مردم]] زمان خود را نیز به این امر [[تشویق]] میکردند و به آنها وعده میدادند که [[هدف]] اصلی [[ارسال رسل]]، صرفاً در [[آخر الزمان]] و با [[ظهور]] [[حضرت]] [[بقیة الله]] {{ع}} محقق خواهد شد و [[تلاش]] آنان تنها مقدمهای برای تحقق این امر مهم میباشد. به عنوان مثال [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این باره فرمودهاند: {{عربی|"لَا یذْهَبُ الدنْیا حَتی یبْعَثَ اللهُ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَیتِی یوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَ اسْمُ أَبِیهِ اسْمَ أَبِی یمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً"}}<ref>«[[عمر]] [[دنیا]] به پایان نمیرسد تا این که [[خداوند]] مردی از [[اهل بیت]] من برانگیزد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من است. او [[دنیا]] را پر از [[عدل]] و داد نماید چنان که از [[ظلم]] و [[جور]] پر شده باشد» کشف الغمة، إربلی، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | |||
بنابراین نباید مسأله [[انتظار]] را محدود به [[زمان غیبت]] و یا منحصر به جمع معدودی از [[خداباوران]] دانست و یا آن را به گونهای نازل و یا به شکلی سطحی مطرح نمود که دون شان آن است. چون [[انتظار]] به معنای تحقق اهداف [[خداوند متعال]] و [[انبیاء]] و [[اوصیاء]] الهی {{عم}} در روی [[زمین]] و رسیدن [[بشر]] به [[تکامل]] نهایی است»<ref>[[محمد جواد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی، محمد جواد]]، [[گفتارهای مهدوی (کتاب)|گفتارهای مهدوی]]، ص ۱۱۷.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی == | ||
[[پرونده:639225282.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[محسن قرائتی]]]] | [[پرونده:639225282.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[محسن قرائتی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] [[محسن قرائتی]] در کتاب ''«[[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]»'' در اين باره گفته است: | |||
«[[انتظار]] دو معنا دارد: مثبت و منفی. | |||
معنای مثبت [[انتظار]] آن است که نظامهای بشری را نپذیریم. چون نظامها، سران و [[قوانین]] آنها برخاسته از [[هوس]]، با تکیه بر [[ظلم]]، [[قوانین]] سست و ناقص میباشد. | |||
*[[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بینقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن. | |||
*اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بیخیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمینشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت میکند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بیحرکت در سرما نمینشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] میکند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین موسوینسب == | ||
[[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوینسب]]]] | [[پرونده:13681056.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید جعفر موسوینسب]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید جعفر موسوینسب]]'''، در کتاب ''«[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«۱. '''[[انتظار]] در لغت:''' به معنای چشمبراه بودن، دیدهبانی، درنگ در امور و نوعی [[امید]] بستن به آینده است، و [[منتظر]] به کسی گفته میشود که از وضع حاضر و موجود [[راضی]] نیست و برای وضع بهتری در [[تلاش]] است<ref>التحقیق فى کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. | |||
۲. '''[[انتظار]] در اصطلاح:''' عبارت است از چشمبراهی برای آیندهای که در آن [[ظلم]] و [[ستم]] و [[بیعدالتیها]] نباشد و [[جهان]] از همه زشتیها رهایی یابد و [[عدالت]] در سراسر [[جهان]] [[حاکم]] باشد. | |||
[[انتظار]]، [[امید]] به آمدن [[انسان]] کاملی است که [[جهان]] به وسیله او پر از [[عدل]] و داد شود. و [[آسایش]] و [[امنیت]] و خیر و [[صلاح]] در سراسر [[گیتی]] برقرار گردد. | |||
به عبارت بالاتر و بهتر [[انتظار]] یعنی [[امید]] و آرزوی آمدن یک [[منجی]] [[مصلح]] و [[حاکم]] [[عادل]] مطلق بر سراسر [[جهان]] و [[امید]] به جایگزین شدن [[حکومت]] [[عدل]] و [[عدالت]] به جای حکومتهای [[جور]] و [[ستم]]<ref>ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۸۱؛ عزیز اللّه حیدرى، انسان معاصر، ص ۳۲.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص۳۲۱.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین زهادت == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین زهادت == | ||
[[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]] | [[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]] یعنی چشمداشتن و چشم به راه بودن<ref>ر.ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، ذیل کلمه انتظار؛ محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل کلمه «انتظار».</ref>. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون به بیرون سرایت میکند و حرکت و [[اقدام]] را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصی میبخشد. | |||
[[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه میگیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی میکنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتنداری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رجالی تهرانی == | ||
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]] | [[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«یکی از مهمترین و پرارزشترین [[وظایف]] و [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]] [[موعود]] [[جهان]] مسأله [[انتظار]] است. [[انتظار]] در لغت بهمعنای [[انتظار]] کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. مثلا بیماری که [[انتظار]] بهبودی میشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. بنابراین مسئله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] [[مصلح جهانی]]، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است. | |||
باتوجه به معنای لغوی [[انتظار]]، گاهی چنین تصوّر میشود که [[وظیفه]] ما، در [[دوران غیبت]]، تنها آن است که به [[انتظار]] روزی بنشینیم که [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} بیاید، [[کفر]] را از بین ببرد و [[اسلام]] و [[مسلمین]] بتوانند در سایه [[قیام]] او در امن و [[امان]] زندگی کنند. و ما، در دوران زندگانی خود، به منظور برقرار کردن [[حکومت اسلامی]]، در تمام زمینهها به ویژه در [[امور سیاسی]]، هیچگونه [[مسئولیت]] دینی برای [[قیام]] نداریم، چراکه برقرار ساختن [[حکومت]] همه جانبه اسلامی، [[وظیفه]] [[امام مهدی|امام منتظر]] {{ع}} است، پس ما اکنون مکلّف به [[قیام]] نیستیم. بعضی خیال کردهاند که این [[عقیده]] [[شیعه]] است و با اینگونه توهّمهای بیجا، [[اعتقاد]] [[شیعه]] به [[امام زمان]] {{ع}} را که [[فکری]] سازنده و انقلابی است به اندیشهای تخدیرکننده تبدیل کردهاند تا به بهانههای واهی خود را از زیر بار [[مسئولیت]] [[قیام]]، بر ضدّ [[باطل]] بیرون کشند. امّا وقتی که درست تحقیق کنیم، متوجّه میشویم که علّت این توهّمهای نابجا، این است که [[مخالفان]] [[شیعه]]، یا نمیخواهند [[حقّ]] را [[درک]] کنند، و یا اینکه درست نمیفهمند، چراکه وقتی ما کلمه [[انتظار]] را در معنای واقعیاش یکی از لوازم [[اعتقاد]] به [[امام]] بدانیم با اینگونه توهّمات بسیار منافات خواهد داشت، و با [[حقیقت]] [[اعتقاد]] اسلامی که [[عقیده]] به [[امامت]] را جزء مهمّی از اجزای خود میداند، در تضاد خواهد بود. | |||
استاد مظفّر در اینباره گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] آن [[مصلح]] نجاتبخش این نیست که [[مسلمانان]] در امر [[دین]] و احیای [[حق]] از [[یاری]] او دست بردارند، و [[جهاد]] در راه [[دین]] و عمل به [[احکام]] آن را ترک کنند، و دست روی دست بگذارند، و [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، و مانند آن را فقط به خود آن [[حضرت]] واگذار نمایند، بلکه هیچوقت [[تکلیف]] عمل به [[احکام شرعی]] از دوش [[مسلمانان]] برداشته نمیشود، و پیوسته بر آنان [[واجب]] است بکوشند [[حقیقت]] را [[درک]] کنند و راههای صحیح وصول به آن را به دست آورند، و تا جایی که [[قدرت]] دارند، از زیر بار [[مسئولیت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] شانه خالی نکنند. بر هیچ مسلمانی روا نیست که به بهانه اینکه [[منتظر]] [[مهدی]] {{ع}} و اصلاحگر کلّ و [[راهنما]] و بشارتدهنده است از آنچه بر او [[واجب]] است دست بردارد؛ زیرا این امر نه تکلیفی را ساقط میکند و نه انجام وظیفهای را به تأخیر میاندازد و نه [[انسان]] را مانند جانوران چرنده بیمسئولیت و مهمل میسازد<ref> در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸</ref>. | |||
آری، هیچکس نمیتواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بیمعنی و بیحرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمنشکن، جوشکن، تعالیجوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمانآگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن میسوزد و میگدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینهساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبیهای [[پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} میفرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خویهای [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>. | |||
سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید میدهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی میکند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم میشکند، موانع را کنار میزند، راه را هموار میکند، با حرامیان و دزدان و نیرنگبازان و دروغپردازان میستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار میباشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان == | ||
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]] | [[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]»'' و مقاله ''«[[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشمداشت و [[چشمبهراه بودن]] است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشمبهراه آمدن واپسین [[ذخیره الهی]] و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] "[[انسانها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزانتر و پرفروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] [[انسان]] و در نتیجه آمادگیاش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشمبهراه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیکتر شود، [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی مییابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاههای متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گرانبار با مشقّتها- به سوی تصوّر آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، مینویسد: بیگمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بیپایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" میگوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجاتبخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] میکشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای [[گشایش]] است؛ گشایشی که [[امید]] امیدواران است و به [[یقین]] تحققپذیر است و [[ناامیدی]] در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحققپذیرند و [[امید]]، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدتتری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن [[گشایش]] برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دستهای از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفتهاند، به دو دسته [[روایت]] برمیخوریم: | |||
#روایتهایی که سخن از [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، [[آموزههای دینی]] بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "[[گشایش]] عمومی" و [[امید]] به آینده، [[یأس]] و [[نومیدی]] را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام [[آموزههای اسلامی]] در بیان معنای عام [[انتظار]] و [[امید]] تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان [[حضرت]] فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد میشود<ref>{{عربی|" أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و [[گشایش]] معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد{{ع}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام{{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>. | |||
#روایتهایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای [[چشمبهراه بودن]] آیندهای با تمام ویژگیهای یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]]{{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]]{{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف میکند- پس از شمردن اموری میفرماید: "... و [[تسلیم]] به امر ما، و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]]، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|" وَ التَّسْلِيمُ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ وَ التَّوَاضُعُ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا "}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] امر ما و امر خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|" عَلَيْكُمْ بِالتَّسْلِيمِ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ "}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست میآید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] [[مقدس]] [[اسلام]] بهویژه در آموزههای [[مکتب]] [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست میآید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] [[راستین]] به سر برد، تفاوتی ندارد که به [[منتظر]] خویش دست یابد، یا دست نیابد. در این باره شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: چه میفرمایید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را میکشد و در این حال از [[دنیا]] میرود؟ [[حضرت]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "او همانند کسی است که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} در [[خیمه]] او بوده باشد سپس- کمی [[سکوت]] کرد و- فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} در "مبارزاتش" همراه بوده است"<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} "}}؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.</ref>. یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته، پس از [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[انتظار فرج]] نوشته است: "[[فرج]] بر دو قسم است: [[فرج شخصی]] و [[فرج عمومی]]؛ و [[فرج شخصی]] خود بر دو نوع تقسیم میشود: | |||
# [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگیها و صفات پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجههای والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی. | |||
#فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است: | |||
##[[شناخت]] [[مقام]] [[نورانیت]] [[امام]]{{ع}} که چیزی جز [[مقام]] [[ولایت]] الهی نیست، و این [[معرفت]] را فقط در پی [[فرج شخصی]] که همان رسیدن به [[کمالات]] فطری درونی است میتوان به دست آورد. | |||
##رسیدن به خدمت [[امام]]{{ع}} و [[درک زمان ظهور]] آن [[حضرت]]؛ و معلوم است که اگر این [[فرج]] حاصل شود، [[فرج]] به معنی اول که همان رسیدن به [[کمالات]] عالی انسانی است نیز حاصل میشود زیرا چنانکه از بعضی [[روایات]] فهمیده میشود رسیدن به حضور [[امام]]{{ع}} در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]]، برای تمام افراد [[بشر]] یا لااقل برای [[خواص]] و وارستگان از غیر [[حق]]، در رسیدن به [[کمالات انسانی]] و درجههای عالی اثر بسیار و نقش جدّی دارد. و اما [[فرج عمومی]] عبارت است از رها شدن [[جامعه]] از شرّ [[ستم]] و [[بیداد]] و رسیدن به عدلوداد و برپا شدن دولتی که در آن [[حق]] عزیز و محترم و [[باطل]]، ذلیل و پایمال گردد. بعضی از [[دعاها]] و [[روایات]] و به ویژه دعاهایی که در ماه مبارک [[رمضان]] وارد شده است درخواست [[فرج شخصی]] را به [[انسان]] [[الهام]] میکند و برخی دیگر، به طلب [[فرج عمومی]] در زمان [[امامان]]{{عم}} و در [[زمان غیبت]] مربوط است که برای آن [[پاداش]] بزرگی ذکر کردهاند. روشن است که کسی که [[معتقد]] باشد فرجی عمومی از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید و [[مسلمانان]] از [[ستم]] و [[بیداد]] رهایی مییابند، و بر این [[اعتقاد]] ثابت بماند و [[استقامت]] کند و آخرتش را به [[دنیا]] نفروشد، به خاطر این [[انتظار]] [[پاداش]] بزرگی خواهد داشت<ref> علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.</ref>. به رغم روشنی و قطعیت معنای [[راستین]] [[انتظار]]، [[تفاسیر]] و برداشتهای مختلفی از آن ارائه شده است. بخش عمده این برداشتها، مربوط به [[فهم]] [[عالمان]] و [[دانشمندان]] و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم [[شیعیان]] از مسأله [[انتظار]] است. دو برداشت از [[انتظار]]: دو برداشت اصلی و عمده در این زمینه، عبارت است از: | |||
#'''[[انتظار]] صحیح و سازنده؛''' [[انتظار]] سازنده، تحرکبخش و تعهدآور، همان [[انتظار]] راستینی است که در [[روایات]] از آن به عنوان "با فضیلتترین [[عبادت]]" یاد شده است. مرحوم [[مظفر]] در گفتاری کوتاه و جامع [[انتظار]] را اینگونه [[تفسیر]] کرده است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح]] حقیقی و نجاتبخش الهی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} این نیست که [[مسلمانان]] در [[وظایف]] دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها [[واجب]] است، مانند [[یاری]] [[حقّ]]، زنده کردن [[قوانین]] و دستورهای دینی، [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فروگذاری کنند و به این [[امید]] که [[امام مهدی|قائم آل محمّد]]{{ع}} بیاید و کارها را درست کند از آنها دست بردارند؛ [[مسلمانان]] موظفاند خود را به انجام دستورهای [[اسلام]] [[مکلف]] بدانند، برای شناسایی [[دین]] از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکنند و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست نکشند، همچنانکه [[پیامبر]] بزرگوار فرمود: "همه شما [[رهبر]] یکدیگر و در راه [[اصلاح]] هم [[مسئول]] هستید"<ref>{{عربی|" كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ "}}؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.</ref>. بر این اساس، یک [[مسلمان]] نمیتواند به خاطر [[انتظار]] به [[ظهور]] [[مهدی]] [[مصلح]] از [[وظایف]] مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید، چه، [[انتظار]] به [[ظهور]] نه اسقاط [[تکلیف]] میکند و نه مجوز به تأخیر انداختن عمل میدهد و سستی در [[وظایف]] [[دین]] و بیتفاوتی به آن به هیچوجه جایز نیست<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.</ref> کوتاه سخن اینکه: [[فرهنگ]] [[راستین]] [[انتظار]] با سه رکن اساسی استوار است: | |||
## نارضایتی و یا قانع نبودن از وضع موجود؛ | |||
## [[امید]] داشتن به آینده بهتر؛ | |||
## حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. | |||
#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحیگری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] مینویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستمها]]، [[تبعیضها]]، اختناقها، حقکشیها و [[تباهیها]] ناشی میشود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکهتاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ میدهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون میآید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمیشود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع میکند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیلههای [[نامشروع]] را [[مشروع]] میکند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحیگری" به شمار میآید- به هیچوجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشتهایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض میکنم. بعضیها [[انتظار فرج]] را به این میدانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا میشناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل میکردند و [[نهی از منکر]] هم میکردند و [[امر به معروف]] هم میکردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمیآمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را میگفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] میگذرد یا در مملکت خودمان میگذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دستهای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دستهای میگفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری میخواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دستهای از این بالاتر بودند، میگفتند: باید دامن زد به گناهها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دستهای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن میزدند. یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمیتواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمیدهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاکتر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل میکنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشستهای و آه سوزان از درون شعلهورت بیرون میآوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شبهای تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز میپردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر میخواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بیاعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمیخیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة "}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت میگیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهانخانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] میباشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>. | |||
"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیرۂ الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، میشود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آیندهای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] میدانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجستهای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشهای در اصول اسلامی به شمار میآید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزههای [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتابهای شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین محمدی منفرد == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین محمدی منفرد == | ||
[[پرونده:13681170.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[بهروز محمدی منفرد]]]] | [[پرونده:13681170.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[بهروز محمدی منفرد]]]] | ||
حجت الاسلام والمسلمین '''[[بهروز محمدی منفرد]]''' در کتاب ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|مهدویت]]»'' (ج۱۰ ''«[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]]»''؛ برگرفته از آثار [[شهید مطهری]]) در اینباره گفته است: | |||
::::::«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج میشود. بدینسان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیشود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>. | ::::::«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج میشود. بدینسان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهودهگرایی نمیشود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>. | ||
:::::*اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدتها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان مییابد و نباید مقهور دستگاههای فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبههای [[خارقالعاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام میشود»<ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>. | :::::*اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] میکند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدتها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان مییابد و نباید مقهور دستگاههای فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبههای [[خارقالعاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام میشود»<ref>یادداشتهای استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>. | ||
خط ۲۵۲: | خط ۳۰۸: | ||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین صمدی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین صمدی == | ||
[[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]] | [[پرونده:783993038.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[قنبر علی صمدی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«کلمه "[[انتظار]]" مصدر ثلاثی مزید از ماده "نظر" است. این واژه و مشتقات آن در منابع لغت به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه کردن<ref>{{عربی|"النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"}}؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).</ref>، نظارهگر بودن، توقع امری را داشتن و مراقب بودن آمده است<ref>{{عربی|" نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه"}}؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).</ref>. | |||
[[انتظار]] به معنای لغوی، یعنی متوقع بودن و چشم به راهی، فی نفسه [[ارزش]] ندارد بلکه چشم به راهی و [[انتظار]]، با توجه به موضوع و متعلق آن، قابل [[ارزش]] یابی است و به تناسب متعلق آن، دارای [[ارزش]] مثبت یا منفی خواهد بود. | |||
در اصطلاح [[روایات]]، کاربرد کلماتی مانند "[[انتظار]]" و "[[منتظر]]"، بیشتر در مفهوم ارزشی به کار رفته و نوعاً با واژههای "[[ظهور]]" و "[[فرج]]" قرین و همراه است و مراد از آن، چشم به راه بودن و توقع داشتن [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در [[آخر الزمان]] است؛ انتظاری به وسعت همه [[تاریخ]] ریشه در [[جان]] همه [[انسانها]] دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷.</ref>. | |||
«منظور از [[انتظار]] [[زمینهساز]]، نگاه جامع و کاربردی به مقوله [[انتظار]] است. در این نوع نگاه، نه تنها [[اراده]]، تلاش و خواست جمعی، نقش مؤثر و تعیین کننده در [[تسریع ظهور]] دارد، بلکه اساساً [[انتظار]] بدون توجه به ساز و [[کارها]] و اقدامات [[زمینهساز]]، امری نامعقول و بیمعناست. خوشبختانه این نگاه مثبت و کاربردی به مفهوم [[انتظار]]، امروزه به یک نگرش غالب در میان پژوهشگران معاصر تبدیل شده است. در این نگرش که ارزیابی دقیق اوضاع گذشته و تلاش برای تغییر وضعیت موجود، جزو الزامات [[تفکر]] [[انتظار]] محسوب میشود، [[تکالیف]] فردی و [[اجتماعی]] شخص [[منتظر]] نیز تا حدی روشن میگردد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینهسازی ظهور]]، ص ۱۲۲.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رضوی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رضوی == | ||
[[پرونده:11773.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رسول رضوی]]]] | [[پرونده:11773.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رسول رضوی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشمداشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشمداشتن به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آیندهنگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها، [[ظلمها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار میگردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} میفرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت]] [[امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آنچنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] میکردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در [[آشکار]] و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگترین فرجهاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>. | |||
بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشمداشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشمداشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]]{{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رحیمی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رحیمی == | ||
[[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]] | [[پرونده:151864.jpg|بندانگشتی|100px|right|[[عباس رحیمی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[عباس رحیمی]]'''، در کتاب ''«[[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{عربی|"أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}<ref>بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۱۷.</ref>؛ [[بهترین]] اعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] است. [[انتظار]]، [[فرهنگ]] سازنده و [[تفکر]] [[پویایی]] است که همیشه [[جامعه]] را زنده، امیدوار و در مسیر تکاپو و [[پیشرفت]] قرار میدهد. [[انتظار]]، دلهای [[دوستان]] را پر از [[امید]] و دلهای [[دشمنان]] را با اضطراب و نگرانی همراه میسازد. | |||
[[انتظار]] یعنی [[آمادگی]] و [[زمینهسازی]] برای ورود [[فرمانده]] و شروع عملیات. [[انتظار]] یعنی [[سازش]] نکردن با [[دشمن]]، [[بیداری]]، سربازگیری، نیروسازی، حفظ نیروهای خودی و بالا بردن توان [[مبارزه]]. [[انتظار]] یعنی به همه [[ظلمها]] نه گفتن و [[راضی]] نبودن به وضع موجود و در [[انتظار]] [[عدالت]] بودن. بنابر این [[انتظار]]، عمل و [[تلاش]] است نه یک ایده تنها. متاسفانه بیشتر از آنکه [[منتظر]] آقایمان باشیم همه از او انتظارهای فراوان داریم و این انتظارهای ما با [[وظیفه]] [[انتظار]] فاصله بسیار دارد»<ref>[[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی == | ||
[[پرونده:11130.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد جواد مروجی طبسی]]]] | [[پرونده:11130.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد جواد مروجی طبسی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«به استناد [[روایات]]، یکی از [[وظایف]] مسلّم [[مردم]] در دوران [[غیبت کبری]]، [[انتظار فرج]] است؛ [[انتظار]] برای تحقق [[حکومت]] [[موعود]] الهی. | |||
[[علامه]] [[محمد باقر مجلسی]] بخشی از کتاب بحار الأنوار را به همین [[وظیفه]] اختصاص داده و هفتاد [[روایت]] از [[معصومین]] {{عم}} را در این باره ذکر کرده است. در [[روایات]] آمده است: "[[انتظار فرج]] [[برترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] [[مؤمن]] است. [[منتظران]] [[بهترین]] [[مردم]] زمان هستند. [[منتظران]] مانند کسانی هستند که در راه [[خدا]] [[شمشیر]] زده و در [[خون]] خود غلطیدهاند. [[منتظران]] مانند کسانی هستند که در کنار [[امام زمان]] {{ع}} به [[شهادت]] رسیدهاند و به آنان اجر هزار [[شهید]] مانند شهدای [[بدر]] داده میشود. [[منتظران]] از برخی شهدای [[بدر]] و اُحُد بهترند و [[خداوند]] راه روزی را بر ایشان باز مینماید و آنان را در زمره [[اولیای الهی]] قرار خواهد داد که هیچ [[ترس]] و وحشتی در آنها نیست"<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref>. | |||
[[انتظار]] چیست؟ چرا [[انتظار]] این همه مورد سفارش [[اهل بیت]] {{عم}} قرار گرفته است؟ چرا این مسأله همواره مورد تهاجم حملات ناجوانمردانه [[دشمنان]] [[اسلام]] و [[معارف]] [[ناب]] محمدی قرار گرفته است، به طوری که گاهی آن را نتیجه و زاییده [[فکر]] عدهای ترسو و بیمنطق دانسته و گاهی به توجیه و [[تفسیر]] آن به میل خود پرداختهاند. | |||
برخی با برداشت غلط از مفهوم [[انتظار]]، گمان میکنند که باید به هر وسیله ممکن به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]] {{ع}} سرعت بخشید، گرچه به ترویج [[کفر]] و [[بیدینی]] و [[فساد]] و فحشا در بین [[مردم]] باشد. برخی نیز بر این باورند که در برابر [[انحرافات]] و [[مفاسد]] باید بیتفاوت بود، تا [[فساد]] همه جا را بگیرد و در نتیجه [[امام زمان]] {{ع}} [[ظهور]] کند. دامن زدن به برداشتهای غلط از مفهوم [[انتظار]]، گناهی نابخشودنی است. | |||
[[امام صادق]] {{ع}} به [[ابوبصیر]] فرمود: "هر شخصی که در حال [[انتظار]] بمیرد، [[شهید]] خواهد بود، اگر چه در رختخواب هم مرده باشد"<ref>همان.</ref>. | |||
چگونه میتوان پذیرفت که فردی به ترویج [[فساد]] کمک کند و اجر [[شهید]] را ببرد؟! چگونه ممکن است فردی نسبت به [[منکرات]] بی تفاوت باشد و اجر [[شهید]] را ببرد؟ چگونه [[انسان]] بی تفاوت و کسی که [[فساد]] و [[ستم]] را گسترش میدهد، میتواند مصداق کسی باشد که در کنار [[حضرت حجت]] {{ع}} در راه [[خدا]] [[شمشیر]] زده و در کنار [[رسول خدا]] {{صل}} [[جهاد]] و رزم نموده و در کنارش به [[شهادت]] رسیده است؟! اگر [[انتظار فرج]] عامل محرکی برای تجدید نظر فردی و [[اجتماعی]] نبود، هرگز چنین روایاتی دربارهاش صادر نمیگردید. | |||
[[ناصر مکارم شیرازی|آیت الله مکارم شیرازی]] برای روشن شدن مفهوم [[انتظار]] و آثار سازنده آن، میفرماید: "ارتشی که در [[انتظار]] [[جهاد]] [[آزادی]] بخش به سر میبرد، حتماً به حالت آماده باش کامل در میآید، سلاحی که برای چنین میدان نبردی [[شایسته]] است، به دست میآورد، سلاحهای موجود را [[اصلاح]] میکند، سنگرهای لازم را میسازد، [[آمادگی]] رزمی نفرات خود را بالا میبرد، روحیه افراد خود را تقویت میکند و شعله [[عشق]] و [[شوق]] را برای چنان مبارزهای در [[دل]] فرد فرد سربازانش زنده نگه میدارد. ارتشی که دارای چنین [[آمادگی]] نیست، هرگز در [[انتظار]] به سر نمیبرد و اگر بگوید، [[دروغ]] میگوید"<ref>جزوه درسهای استاد مکارم شیرازی پیرامون انگیزه پیدایش مذهب، ص ۴۷.</ref>. | |||
وی مینویسد: "کسانی که [[انتظار]] یک [[مصلح جهانی]] را میکشند، [[انتظار]] [[انقلاب]] و دگرگونی و تحولی را دارند که وسیعترین و اساسیترین انقلابهای انسانی در طول [[تاریخ]] [[بشر]] روی کره [[زمین]] است"<ref>همان، ص ۴۶.</ref>. | |||
[[حقیقت]] [[انتظار]] از دو عنصر نفی و اثبات ترکیب یافته است، نفی یعنی از بین بردن نابسامانیهای موجود و عواملی که موجب [[اختلاف]] و از هم پاشیدگی میباشد، و اثبات یعنی [[جانشین]] کردن عوامل رشد و ترقی جای آنها. باید خود را [[اصلاح]] کنیم و اندیشههایمان را از کجنظری، [[حسادت]]، [[کینه]] و صدها [[عیب]] دیگر برهانیم؛ چون اگر این عیبها در ما باشد، چگونه میتوانیم [[منتظر]] تحولی باشیم که اساس آن [[مبارزه]] با همه آن عیبهاست و سرانجام دامان ما را خواهد گرفت. | |||
علاوه بر [[اصلاح]] خویش، باید در پی [[اصلاح]] [[جامعه]] هم باشیم. باید [[اصلاح]] [[جامعه]] را جدی بگیریم، تا مشمول [[آیه]] مبارکه {{متن قرآن|إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ}}<ref>سوره عصر، آیه ۳.</ref> شویم»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۶۵-۶۸.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین حسینی گرگانی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین حسینی گرگانی == | ||
[[پرونده:152035.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرتقی حسینی گرگانی]]]] | [[پرونده:152035.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[میرتقی حسینی گرگانی]]]] | ||
[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت میبخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازههای [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظارهگر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچمهای [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روحبخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ الْغالِبُون}}، حماسهای شبشکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هالهای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همهگیر و بیپایان بهوسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافلههای [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیثهای فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع میکند. برخی گفتهاند: از جمله نشانههای ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر میگویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیتالمقدس باز میگردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حقپوش هبوط میکند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالتگستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آنرا به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله، در برخی از روایتها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -إعلامالوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیثها، طلوع شمس را از نشانههای قیامت میدانند. ملاحظه میکنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آنچه که ما پیشتر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانههای نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایتها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده، و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آنچه که پیش و پس از ظهور اتفاق میافتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستارهشناسان روسی پیشبینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعهای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} میفرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیدهای که از نشانههای ظهور است، اگر معنای ظاهریاش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]]{{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچگونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل میدهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانهای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت میگیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همینخاطر، نظریهای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت میگردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی میگوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ همانگونه که از برخی اخبار نیز استفاده میشود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جملهای است که نشانگر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز میگزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروبگاهش طلوع میکند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروبگاهش" برداشت میشود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آنها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظهشماری برای نامنویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سرودهاند: {{عربی|" وَ أَنَ حِزْبَكَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ- {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ }} " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب اینها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع میکنم؛ و به سبب آنها شدائد و سختیها را برطرف میکنم و از آنها غُل و زنجیر را بر میدارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافتهاند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و میگویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرتانگیز و [[صبر]] بیصبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین بنیهاشمی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین بنیهاشمی == | ||
[[پرونده:152046.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد بنیهاشمی]]]] | [[پرونده:152046.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد بنیهاشمی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنیهاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«درمعنای [[انتظار]]، توصیفات و توضیحات مختلفی ذکر شده که هیچ کدام بیان کننده اصل معنای آن نیستند. اگر در معنای آن گفته شود که [[انتظار]] یعنی "چشم به راه بودن"، این صرفاً ترجمه لفظ از [[عربی]] به فارسی است و نمیتواند به عنوان تعریف تلقی شود. اگر بخواهیم توصیف صحیحی از [[انتظار]] ارائه کنیم، باید از اموری غیر خود آن کمک بگیریم، و گرنه صرفاً ترجمهای از لفظ آن را ارائه کردهایم. ولی آیا چنین کاری ممکن است؟ آیا میتوانیم مفهوم [[انتظار]] را با تحویل به مفاهیم دیگری توضیح دهیم؟ آیا [[انتظار]]، قابل تحویل و تحلیل به مفاهیم دیگر میباشد؟ اگر خوب دقت کنیم. در خواهیم یافت که "[[انتظار]]" یک [[امر]] کاملاً وجدانی است و اگر کسی واقعیت آن را [[وجدان]] نکرده باشد، هرگز با توصیفات ذهنی، [[حقیقت]] آن را نمیفهمد. [[انتظار]] یک معنای پایه و بسیط است. پایه است چون قابل "تحویل" به مفاهیم دیگر نیست و بسیط است چون قابل تجزیه و "تحلیل" به مفاهیم سادهتر نمیباشد. تنها راه [[درک]] آن، [[وجدان]] [[حقیقت]] آن میباشد. | |||
::::::این ویژگی در مورد همه شناختهای پایهای [[انسان]] وجود دارد. به عنوان مثال معرفتهای وجدانی از قبیل [[گرسنگی]] و [[تشنگی]]، شادی و [[خشم]]، حب و [[تشنگی]]، گرسنه و تشنه شدن است. تنها راه فهمیدن شادی و [[خشم]]، عصبانی شدن میباشد و تنها راه [[درک]] [[محبت]]، محب شدن. اگر کسی [[محبت]] را [[وجدان]] نکرده باشد، با هیچ تعریف و توصیفی نمیتوان [[محبت]] را به او شناساند و از هیچ معنای دیگر نمیتوان برای [[درک]] [[محبت]] کمک گرفت. تمام شناختهای پایه و بسیط، دارای این ویژگی هستند. | ::::::این ویژگی در مورد همه شناختهای پایهای [[انسان]] وجود دارد. به عنوان مثال معرفتهای وجدانی از قبیل [[گرسنگی]] و [[تشنگی]]، شادی و [[خشم]]، حب و [[تشنگی]]، گرسنه و تشنه شدن است. تنها راه فهمیدن شادی و [[خشم]]، عصبانی شدن میباشد و تنها راه [[درک]] [[محبت]]، محب شدن. اگر کسی [[محبت]] را [[وجدان]] نکرده باشد، با هیچ تعریف و توصیفی نمیتوان [[محبت]] را به او شناساند و از هیچ معنای دیگر نمیتوان برای [[درک]] [[محبت]] کمک گرفت. تمام شناختهای پایه و بسیط، دارای این ویژگی هستند. | ||
::::::معنای [[انتظار]] هم فقط برای شخص [[منتظر]]، روشن و [[آشکار]] میشود. اکر کسی هیچ گاه حالت [[انتظار]] را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای [[انتظار]] را برایش روشن کرد. حتی ممکن است توضیحات زیاد، باعث ابهام بیشتر در مفهوم آن را میفهمد. به چنین شخصی میتوان یادآوری کرد که: "آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم و..." قبل از آمدن او چه حالی داشتی؟ آن حال وجدانی "[[انتظار]]" نام دارد. بدین ترتیب برای یادآوری مفهوم [[انتظار]]، یک سری [[نشانهها]] به مخاطب میدهیم تا حال [[انتظار]] خود را به یاد آورد و یا اگر در حال [[انتظار]] میباشد، به آنچه دارد، متذکر گردد و آن را [[تصدیق]] نماید»<ref>[[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۲۷.</ref>. | ::::::معنای [[انتظار]] هم فقط برای شخص [[منتظر]]، روشن و [[آشکار]] میشود. اکر کسی هیچ گاه حالت [[انتظار]] را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمیتوان معنای [[انتظار]] را برایش روشن کرد. حتی ممکن است توضیحات زیاد، باعث ابهام بیشتر در مفهوم آن را میفهمد. به چنین شخصی میتوان یادآوری کرد که: "آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر میگردم و..." قبل از آمدن او چه حالی داشتی؟ آن حال وجدانی "[[انتظار]]" نام دارد. بدین ترتیب برای یادآوری مفهوم [[انتظار]]، یک سری [[نشانهها]] به مخاطب میدهیم تا حال [[انتظار]] خود را به یاد آورد و یا اگر در حال [[انتظار]] میباشد، به آنچه دارد، متذکر گردد و آن را [[تصدیق]] نماید»<ref>[[سید محمد بنیهاشمی|بنیهاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درسهای مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۲۷.</ref>. | ||
خط ۲۹۸: | خط ۳۷۴: | ||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین حیدرینیک == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین حیدرینیک == | ||
[[پرونده:Pic1397.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجید حیدرینیک]]]] | [[پرونده:Pic1397.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجید حیدرینیک]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[مجید حیدرینیک]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref> با مطالعه فرهنگهای لغت در مییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد. | |||
#این حالت روانی و چشم به راهی، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] [[آینده]] مطلوب، بدون هیچ گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. | |||
#این چشم به راهی و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. | |||
کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] نمیکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}. | |||
[[انتظار]] جنبه اثباتی دارد؛ یعنی [[آمادگی]] و [[اقدام]]. [[منتظر]] [[فرزند]] [[محبوب]] و دلدار [[عزیز]]، در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. [[منتظر]] [[مهدی]] و [[قائم آل محمد]] {{ع}} چگونه میتواند آماده نشود و [[زمینهسازی]] نکند، در حالی که به [[شمشیر]] زدن در رکاب [[پیامبر]] {{صل}} بر فرق [[دشمن]]<ref>{{متن حدیث|...كَمَنْ قَارَعَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيفِهِ}} (بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶).</ref> [[تشبیه]] شده است. اساساً [[انتظار]] خشک و خالی، به عبارت دیگر [[امید]] ذهنی بی آن که در [[جامعه]] تحقق یابد و آثارش [[آشکار]] شود، هیچ گاه [[بهترین]] عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیتهای [[علمی]] و کار و کوشش و [[زمینهسازی]] عینی است، نه [[نیت]] بدون عمل و [[امید]] ذهنی بدون آثار عملی. پس [[انتظار]] به معنای [[آینده]] نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به [[زمینهسازی]]، [[نیاز]] دارد»<ref>[[مجید حیدرینیک|حیدرینیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۱۶و۲۲.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین شفائی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین شفائی == | ||
[[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]] | [[پرونده:13681166.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محبوب شفائی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگهای لغت درمییابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت میتوان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آیندهای مطلوب، بدون هیچگونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیعتر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده میشود که [[معصومان]]{{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیدهاند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیدهاند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خواندهاند، آن هم محبوبترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمیپذیرد و [[تحمل]] میکند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده میشود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین الهینژاد == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین الهینژاد == | ||
[[پرونده:1368264.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین الهینژاد]]]] | [[پرونده:1368264.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[حسین الهینژاد]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[حسین الهینژاد]]'''، در کتاب ''«[[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«واژه "[[انتظار]]" از ریشه "نظر" است که در باب افتعال به کار رفته و از مترادفهای معنایی آن تأنی و ترقب است و در لغت به معنای تأمل کردن چشم داشتن، چشم به راه بودن، [[امید]] داشتن و [[امیدوار]] بودن است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۵، ص ۲۱۹.</ref>. آنچه باعث تمایز این واژه از مترادفهای آن میشود، وجود خاصیت "مطاوعه" در معنای آن است که به طور کلی از خصوصیات باب افتعال به شمار میرود. مطاوعه به معنای تأثیرپذیری است و بدین سبب معنای واژه [[انتظار]] برابر با "چشم به راه شدن" خواهد بود. از مطلب مذکور به این نتیجه میرسیم که [[انتظار]] حالت و وصفی است که بر شخص متأثر، سلسله اموری مترتب میشود و بین وی و آنچه [[منتظر]] آن است، رابطه تأثیر و تأثر برقرار است»<ref>[[حسین الهینژاد|الهینژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهلسنت]]، ص ۲۲.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین صالحنیا == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین صالحنیا == | ||
[[پرونده:858395.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[یحیی صالحنیا]]]] | [[پرونده:858395.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[یحیی صالحنیا]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالحنیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشمداشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمیتوان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشنتر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} محقق نخواهد شد. | |||
بر این اساس میتوان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل میگیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبیهای [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بیحضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیدهای ثابت در [[مکتب]] انسانساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالحنیا|صالحنیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>. | |||
== پاسخ حجت الاسلام و المسلمین فروهی == | == پاسخ حجت الاسلام و المسلمین فروهی == | ||
[[پرونده:Pic3063.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر فروهی]]]] | [[پرونده:Pic3063.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر فروهی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]] در لغت به معنای [[مراقبت]]، [[چشم به راه]] بودن و نگرانی است<ref>تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹ و فرهنگ فارسی معین، ج۱، ص ۳۶۴.</ref>. و در مفهوم، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند و ضد آن [[یأس]] و [[نا امیدی]] است. پس هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر است<ref>مکیال المکارم، ج۲، ص ۲۱۸.</ref>. | |||
بنابراین مسئله [[انتظار]] مرکّب از دو عنصر است، عنصر نفی و عنصر اثبات، عنصر نفی همان [[یگانگی]] با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۱۹.</ref>. | |||
[[انتظار]] در اصطلاح [[کلامی]] که برگرفته از [[روایات]] است، همان [[انتظار فرج]] بوده و [[انتظار فرج]] یعنی [[منتظر]] [[وعده الهی]] بودن و سعی و تلاش در مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که با طلوع [[خورشید]] عالمتاب [[حضرت مهدی]]{{ع}} گشایشی در کلیه [[شئون]] [[زندگی]] [[بشر]] پدید آید<ref>رسالت جهانی حضرت مهدی{{ع}}، ص ۲۴۱.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>. | |||
== پاسخ آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم) == | == پاسخ آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم) == | ||
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | [[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | ||
آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]]، کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند، و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] بیشتر است. اگر [[انسان]]، مسافری داشته باشد که چشم به راه آمدن او است، هر چه زمان رسیدن او نزدیک تر گردد [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی می یابد. حالت [[انتظار]]، گاهی به پایهای می رسد که [[خواب]] را از چشم میگیرد، چنان که درجات [[انتظار]] از این نظر تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و [[دوستی]] نسبت به آنچه را [[انتظار]] دارد تفاوت دارد. هر چه [[عشق]] به [[منتظر]] افزون باشد [[آمادگی]] برای فرا رسیدن [[محبوب]] افزون میگردد و دیر آمدن و فراق [[محبوب]] دردناک میگردد، تا بدانجا که [[انسان]] [[منتظر]] از خود بیخود میشود و دردها و سختیهای دردآور و مشکلات سخت خود را در راه [[محبوب]] [[حس]] نمیکند. | |||
[[اندیشه]] [[پیروزی]] نهایی نیروی [[حق]] و [[صلح]] و [[عدالت]]، بر نیروی [[باطل]] و ستیز و [[ظلم]]، استقرار کامل و همه جانبه ارزشهای انسانی، تشکیل [[مدینه]] فاضله و [[جامعه]] ایدهآل و بالاخره اجرای این ایده عمومی و انسانی به وسیله شخصی [[مقدس]] و عالیقدر که در [[روایات]] اسلامی از او به عنوان "[[مهدی]]" نام برده شده است، اندیشهای است که کم و بیش همه فِرق و [[مذاهب اسلامی]] - با اختلافاتی - بدان [[مؤمن]] و معتقدند. این [[اندیشه]] بیش از هر چیز مشتمل بر عنصر خوشبینی نسبت به جریان کلی [[نظام]] طبیعت و سیر [[تکامل]] [[تاریخ]] و [[اطمینان]] به آینده و طرد عنصر بدبینی نسبت به پایان کار [[بشر]] است (که طبق بسیاری از نظریه ها و فرضیه های غیر اسلامی، پایان [[نظام]] طبیعت، تاریک و ابتر است).[[امید]] و آرزوی تحقق این نوید کلی جهانی انسانی، در زبان [[روایات]] اسلامی "[[انتظار فرج]]" خوانده شده است»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۳.</ref>. | |||
== پاسخ آقای باقریزاده اشعری == | == پاسخ آقای باقریزاده اشعری == | ||
[[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقریزاده اشعری]]]] | [[پرونده:87666522.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد باقریزاده اشعری]]]] | ||
آقای '''[[محمد باقریزاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار فرج]]، در [[آیات]] و [[احادیث]]، گاه به معنای "[[امید]] به آیندهای روشن و نیکو" و گاه در کتابهای جامع حدیثی [[شیعی]]، به "[[انتظار]] [[انقلاب مهدوی]]" اشاره دارد. | |||
حالت [[امید]] به آینده و چشم به راه آیندهای بهتر بودن، از آموزههای اصیل [[قرآن]]ی و حدیثی است. برای نمونه، [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا}}<ref>انشراح، آیه ۶.</ref>؛ "همانا همراه با دشواری، آسانی است" به [[صبر]] و [[پایداری]] برای رسیدن به آیندهای بهتر، توصیه میکند. | |||
از منظر [[آموزههای دینی]]، حالت [[انتظار فرج]]، همیشه و برای همه افراد، مطلوب و [[شایسته]] است وامید به [[گشایش]] فردی و عمومی با [[ظهور]] [[امام مهدی|ولی عصر]] {{ع}}، بالاترین و والاترین حالت [[انتظار]] است. | |||
برخی [[احادیث]]، شخص [[منتظر]] را از "[[اولیاء]] [[الله]]" شمرده و او را از [[برترین]] مردمان، [[مخلص]] حقیقی و همانند کسی دانستهاند که همراه [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} [[نبرد]] کرده و یا در [[جنگ]] دشوار [[بدر]]، همراه ایشان بوده است، یا همچون کیس که در [[خیمه]] [[قائم]] {{ع}} حضور دارد و همراه ایشان [[نبرد]] میکند و حتی همانند کسی که در رکاب [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} به [[شهادت]] رسیده است.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۵، ص ۳۰۵–۳۰۹.</ref>»<ref>[[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۳، ۶۴.</ref>. | |||
== پاسخ [[مجتبی تونهای|آقای تونهای]] (پژوهشگر معارف مهدویت) == | == پاسخ [[مجتبی تونهای|آقای تونهای]] (پژوهشگر معارف مهدویت) == | ||
[[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | [[پرونده:13681078.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[مجتبی تونهای]]]] | ||
آقای '''[[مجتبی تونهای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«"[[انتظار]]" در لغت بهمعنای چشمداشت و [[چشمبهراه بودن]] و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. نتیجهای که از معنای لغوی "[[انتظار]]" به دست میآید این است که کسی که عمل زشت و ناهنجاری انجام داده، [[منتظر]] [[کیفر]] آن است، و کسی که بذری را در [[زمین]] پاشیده [[منتظر]] است که محصولش از [[زمین]] سر برآورد و سرسبز شود و کسی که کار خیر و شایستهای انجام داده، [[منتظر]] است تا روزی فرارسد و او [[پاداش]] کار خیرش را دریافت کند. و اما [[انتظار]] در [[اسلام]] -بهویژه [[مذهب]] [[تشیع]]- عبارت از [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن واپسین [[حجّت الهی]]، و آغاز [[حکومت صالحان]] است. [[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است؛ [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینهسازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیه قوا برای شرکت در [[نهضت]] عظیم [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[حضرت]] و پایان آن، [[شکست]] تاریکیها و [[ظلمها]] و نتیجه آن، برپایی [[حکومت]] [[عدل الهی]] و [[نهضت]] سبز [[مهدوی]] است. | |||
[[مسلمانان]] براساس وعدههای صریحی که [[قرآن کریم]] بدانها داده است، [[عقیده]] دارند که طبق قانون [[خلقت]] و [[سنت]] [[آفرینش]]، [[تاریخ]] بر مبنای [[سنّتهای الهی]] و وعدههای خدایی به پیش میرود، و اگر چند روزی [[دنیا]] به نفع [[ستمگران]] تمام شده، ولی سرانجام [[حکومت]] مطلق [[جهان]] به دست [[صالحان]] و حقپرستان خواهد افتاد و [[عدالت]] و [[امنیت]] براساس قانون [[خدا]] در سرتاسر [[جهان]] برقرار خواهد شد. از [[آیات]] متعدد [[قرآن]] ([[توبه]]،٣٢ و ٣٣-نور،٥٥-غافر،٥١-انبیاء،١٠٥ و ١٠٦-قصص،٤-سجده،٢٨ و ٢٩-صافّات،١٧١ و ١٧٣-حج،٤١) به خوبی استفاده میشود که [[جهان]] روزی را در پیش دارد که [[حکومت]] مطلق [[دنیا]] به دست پاکان و [[صالحان]] خواهد افتاد و روزی را که [[مسلمانان]] [[انتظار]] میکشند، همانروز [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است. | |||
اصل "[[انتظار فرج]]" از یک اصل کلّی اسلامی مایه میگیرد، و آن، اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] است. آنچه از [[روایات]] به دست میآید، [[انتظار فرج]]، نوعی [[عبادت]] است، [[ایمان]] به [[غیبت]] است، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[پیشوایی]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است، [[تلاش]] و [[سازندگی]] است، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] است، نوعی فریاد و خروشی از درون، و [[عدم پذیرش سلطهها]] و اعتراض به [[زمامداران]] خودسر و خودپرست است. | |||
[[دلیل]] این [[انتظار]]، همان نویدهای صریح [[قرآن کریم]] و [[روایات]] معتبری است که مسأله [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} و [[امید]] به آینده را بهعنوان وعده تخلّفناپذیر الهی مطرح کردهاند. [[انتظار]] دارای دو بعد [[فکری]] یا [[اعتقادی]]، و بعد عملی یا [[اجتماعی]] است و [[معرفت]] و [[انتظار فرج]] است که [[منتظر]] را در [[خیمهگاه]] [[امام عصر]] {{ع}} آماده به خدمت حفظ میکند<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۶.</ref>. | |||
و اما [[انتظار]] [[اعتقادی]]؛ [[معرفت امام]]، شرط صحت [[انتظار]] است. [[فضیل]] بن یسار از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>سوره اسراء، ۷۱.</ref>؛ روزی که هرمردمی را با امامشان میخوانیم، پرسید. [[حضرت]] چنین فرمود: "ای [[فضیل]]! [[امام]] خود را بشناس، زیرا اگر [[معرفت امام]] خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمیرساند"<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. | |||
[[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت]] الهی، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای [[اوامر]] الهی از هیچ کوششی دریغ نمیورزند و همواره [[تلاش]] میکنند [[وظایف]] [[اعتقادی]] خود را بشناسند و با تمام توانشان در جهت تحقق آنها کوشش نمایند. و اما از جمله [[وظایف]] عملکردی [[منتظران]]، [[دعا برای تعجیل فرج]]، حفظ [[تقوی]]، [[تسلیم]] محض به [[امام]] و [[زمینهسازی]] برای [[برقراری عدل]] الهی است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۷.</ref>. | |||
بهمعنای چشمداشت [[گشایش]] گرههای زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشمبهراه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>. | |||
== پاسخ آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت) == | == پاسخ آقای دکتر شفیعی سروستانی (پژوهشگر معارف مهدویت) == | ||
[[پرونده:13681061.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]]] | [[پرونده:13681061.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]]] | ||
آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«"[[انتظار]]"؛ یعنی "چشم داشتن" و "چشم به راه بودن"<ref>ر.ک: دهخدا، علی اکیر، لغت نامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جدید؛ تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳. کلمه "انتظاره"؛ فرهنگ فارسی معین، کلمه "انتظار".</ref>. [[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشتن یک تحول، یک رویداد خوب و یک [[گشایش]] یا چشم به راه بودن آیندهای مطلوب، عزیزی سفر کرده، آمدن انسانی دستگیر و... به کار میرود. به این معنا، [[انتظار]] مفهومی است که با نهاد همه [[انسانها]] عجین شده است و میتوان گفت همه [[انسانها]] به نوعی منتظرند. به بیان دیگر، [[انتظار]] با [[امید]] به [[آینده]]، همزاد [[انسان]] است و اگر [[امید]] به [[آینده]] را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، [[مرگ]] و [[تباهی]] نخواهد داشت. از همین رو، در [[کلام]] [[نورانی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] آمده است: [[امید]] برای [[امت]] من مایه [[رحمت]] است و اگر [[امید]] نبود، هیچ مادری، فرزندش را شیر نمیداد و هیج باغبانی درختی نمیکاشت<ref>بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۷۳، ح ۸.</ref>. | |||
همچنین حکایت شده است که روزی [[عیسی]] {{ع}} نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار میکرد. [[عیسی]] فرمود: "بار خدایا! [[امید]] ([[آرزو]]) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و [[عیسی]] گفت: "بار خدایا! [[امید]] را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد<ref>ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بیتا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.</ref>.(...) | |||
[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر میگذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس میخواند و تلاش میکند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری میکند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر میگذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] میشود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] میدهد و به زندگیاش معنا میبخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش میشود و به این ترتیب، حکایت پایانناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] میکند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگیهای فطری [[انسان]]؛ یعنی کمالجویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قلههای [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسانها]] با تفاوتهایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد. | |||
در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعلهای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] میپذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بیروح، بینشاط، گوشهگیر و بیتحرک تبدیل میشود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" میگویند، شدت و [[ضعف]] و زمینههای به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسانها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>. | |||
== پاسخ آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی) == | == پاسخ آقای دکتر قائمی (پژوهشگر معارف دینی) == | ||
[[پرونده:1130809.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی قائمی]]]] | [[پرونده:1130809.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی قائمی]]]] | ||
آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«از نظر لغت و [[مذهب]] معنی و مفهومی خاص برای [[انتظار]] است. | |||
'''از نظر لغت:''' [[انتظار]] به معنی چشم به راه بودن، [[چشمداشت]] و به عبارت دیگر نوعی [[امید]] به [[آینده]] داشتن است. خواه [[امید]] به آیندهای زیبا و یا [[زشت]] و منفور. | |||
آن کس که عمل نابهنجاری را انجام داده [[منتظر]] و چشم به راه است که [[عقوبت]] و [[کیفر]] آن را ببیند. | |||
آن کس که بذری را در [[زمین]] پاشیده [[منتظر]] سبز شدن و سربرآوردن آن است. | |||
آن کس که تخم [[کینه]] و خاری را کشته است [[منتظر]] یافتن [[انتقام]] و خسکهاست. | |||
و بالاخره آن کس که عمل خیری را انجام داده [[منتظر]] یافتن [[پاداش]] و نتیجه [[احسان]] است. | |||
بر این اساس هر چشم به راهی برای ورود مسافر، [[تولد]] [[فرزند]]، سرسبزی باغ و مزرعه، به ثمر نشستن یک نهال [[منتظر]] است به همانگونه که فردی دیگر چشم به راه رسیدن عامل [[خشم]] و [[غصب]]، [[کیفر]] ده و [[انتقام]] ستان به [[علت]] عمل نامطلوب خویش است. | |||
'''از دید [[مذهب]]:''' [[انتظار]] امیدی است به آیندهای نویدبخش و سعادتآفرین که در آن به [[رهبری]] قائدی [[عظیم]] [[جهان]] از [[مفاسد]] و بدبختیها رهائی یافته و راه خیر و [[صلاح]]، [[آسایش]] و [[امنیت]] را در پیش میگیرد. | |||
[[انتظار]] آرزومندی به رسیدن آیندهای است که در آن [[ستم]] و [[تبعیض]]، [[تعدی]] و اجحاف نیست.[[بدکاری]] و بدخواهی به هر نوع و ستمش محکوم میشود، [[ظلم]] و [[نابرابری]] از [[جامعه]] رخت بر میبندد و [[بشریت]] طریق [[فضیلت]] را در پیش میگیرد. | |||
[[انتظار]] چشم به راهی برای تحقق [[عدل]] و [[حق]] است، [[امید]] به رفع تعینات نژادی، طبقهای، ملیتی و زبانی است. یافتن [[زندگی]] بر اساس [[شرف]] و [[فضیلت]] و [[تقوی]] است. [[زندگی]] بدون [[خوف]] از ابرقدرتان است. بدانگونه که خدای را بدون [[خوف]] و خطری بپرستند و او را بدون واهمهای [[عبادت]] کنند. و بالاخره [[انتظار]] نوعی تخلیه برای تحلیه است. نوعی [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، دور ماندن از [[زشتیها]]، ستمبارگیها وصول به [[تزکیه نفس]]، تجدید قوای خود برای شرکت در نهضتی [[عظیم]] و انسانی، یافتن [[صفا]] و [[نورانیت]] است»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص13-14.</ref>. | |||
== پاسخ آقای ربانی خوراسگانی == | == پاسخ آقای ربانی خوراسگانی == | ||
[[پرونده:Pic363.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد صادق ربانی خوراسگانی]]]] | [[پرونده:Pic363.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد صادق ربانی خوراسگانی]]]] | ||
آقای '''[[محمد صادق ربانی خوراسگانی]]'''، در کتاب ''«[[بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر (کتاب)|بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[انتظار]] در لغت به معنای چشم به راه بودن و چشم داشتگی است<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>؛ اما مفهوم [[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و به ویژه [[مذهب تشیع]]، عبارت است از: "[[ایمان]] [[استوار]] بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجت الهی]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]"<ref>مجتبی تونهای، موعودنامه، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>. نکته در خور توجه این است که [[انتظار فرج]] در [[آموزههای دینی]] به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای عام و دیگری به معنای خاص»<ref>[[محمد صادق ربانی خوراسگانی|ربانی خوراسگانی، محمد صادق]]، [[بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر (کتاب)|بررسی کارکردهای اجتماعی انتظار حضرت مهدی در ایران معاصر]]، ص ۱۹.</ref>. | |||
== پاسخ آقای قنبری == | == پاسخ آقای قنبری == | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[معصوم علی قنبری]]]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[معصوم علی قنبری]]]] | ||
آقای '''[[معصوم علی قنبری]]'''، در مقاله ''«[[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«مرحوم حاج [[میرزا]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] در کتاب پر [[ارزش]] [[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]، در معنای [[انتظار]] میفرمایند: [[انتظار]]، کیفیتی روحی است که موجب بوجود آمدن حالت [[آمادگی]] است برای آنچه [[انتظار]] دارند و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد [[آمادگی]] هم بیشتر است. آیا نمیبینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم به راه آمدن او باشی هر چه زمان رسیدن او نزدیکتر گردد، [[آمادگی]] برای آمدنش بیشتر میشود، حالت [[انتظار]] گاهی به حدی میرسد که [[خواب]] را از چشم میگیرد چنانکه [[درجات انتظار]] از این تفاوت میکند، همچنین از نظر حب و [[دوستی]] نسبت به آنچه [[انتظار]] میکنند تفاوت دارد و هر چه [[عشق]] به نظر بیشتر باشد، [[آمادگی]] برای فرا رسیدن [[محبوب]] افزون میگردد و [[فراق]] [[محبوب]] دردناک میشود، تا بدانجا که [[انسان]] [[منتظر]] از خود بیخود میشد و دردها و مشکلات وحشتانگیز خود را در راه [[محبوب]] خود [[حس]] نمیکند. بلی این [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} است که [[انسانها]] را در دنیای تاریک و پر از خطر، به راه راست و [[صراط مستقیم]] میکشاند پس [[مردم]] را باید [[دعوت]] به [[انتظار]] کرد و [[عصر غیبت]] را باید [[عصر انتظار]] نامید»<ref>[[معصوم علی قنبری|قنبری، معصوم علی]]، [[بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن (مقاله)|بررسی مسأله انتظار ادله فوائد و نقش آن]]، ص 84-85.</ref>. | |||
== پاسخ نویسندگان کتاب نگین آفرینش == | == پاسخ نویسندگان کتاب نگین آفرینش == | ||
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | [[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]] | ||
نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفتهاند: | |||
«دوره [[غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} دورانِ [[سختی]] است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری میکند؛ ولی [[امید]] به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آنها را شور و [[نشاط]] میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این [[امید]] و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسانهای [[مؤمن]]، نجاتبخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که [[منتظران]] را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد. | |||
برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به [[حقیقت]] معنای آن پیبرد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و [[اقدام]] را میآفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد. | |||
سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بینظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمیپذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، [[آشکار]] شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائریپور|حائریپور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>. | |||
== پاسخ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن == | == پاسخ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن == | ||
[[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | [[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | ||
'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«[[انتظار]] در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به آینده است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، جلد ۱۲، ص ۱۶۶</ref> در اصطلاح و در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[تشیع]]، [[انتظار]] اصیل و حقیقی، انتظاری است که سبب حرکت، [[پویایی]]، عمل و [[آمادگی]] وسیع میگردد. ازاینرو، در سخنان [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[انتظار]] را عمل و از [[برترین]] عملها<ref>{{عربی|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي اِنْتِظَارُ اَلْفَرَجِ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ و انتظار الفرج من اعظم العمل}}؛ [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین]]، ج ۲، باب ۵۵</ref> یا [[عبادت]] و از محبوبترین عبادتها معنا کردهاند<ref>انتظار الفرج عبادة. و... همان؛ [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۵۲، ص ۱۲۲</ref> [[انتظار]]، اعتراض به وضعیت موجود و نپذیرفتن آن و به دنبال [[گشایش]] بودن است؛ یعنی داشتن [[امید]]، حرکت، [[تلاش]]، [[مقاومت]]، [[سازندگی]] و [[آمادهسازی]] برای [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}. | |||
[[انتظار فرج]] یعنی [[انتظار]] [[گشایش]] و [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[مؤمنان]]. [[انتظار فرج]] یعنی امیدوار بودن به [[جهانی شدن]] [[اسلام]]. این مسئله در [[روایات]] ما به عنوان [[بهترین]] اعمال معرفی شده است؛ شاید به این [[دلیل]] که آثار و [[برکات]] فراوانی دارد، از جمله این که [[مؤمنان]] در پرتو [[روح]] [[انتظار]]، [[قدرت]] و نیروی مقابله با [[کفر]] و [[ظلم]] را پیدا میکنند و در برابر [[دشمنان دین]] [[استقامت]] میورزند و هرگز به خاطر کمبود نفرات و تجهیزات، دچار [[یأس]] و [[نومیدی]] نمیشوند و خلاصه [[اسلام]] و [[مسلمین]] و به ویژه [[جهان]] [[تشیع]] در پرتو [[اعتقاد]] به [[ظهور]] [[مهدی]] و [[انتظار فرج]] از سوی [[خدا]] همیشه به [[باورهای دینی]] خود و فادار مانده و در جهت توسعه آن در [[جهان]] [[کفر]] و [[بیداد]] [[اقدام]] میکنند. | |||
[[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار میکند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] میدهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت میکند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه میگیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>. | |||
[[انتظار]] در لغت به معنای چشمداشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] بهویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولیعصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. میتوان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه میگیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمامداران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]، ص ۵۲۷.</ref>. | |||
== پاسخ نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» == | == پاسخ نویسندگان کتاب «آفتاب مهر» == | ||
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | |||
«[[فرج]]، یعنی [[نصرت]]، [[پیروزی]] و [[گشایش]]. مقصود از [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[حکومت]] [[عدل]] [[علوی]] بر حکومتهای [[کفر]] و [[شرک]] و بیداد است؛ بنابراین، [[انتظار فرج]]، یعنی [[انتظار]] تحقق یافتن این [[آرمان]] بزرگ و جهانی. | |||
[[منتظر]] حقیقی، کسی است که به [[حقیقت]] خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته، آن گاه جدی و راست است که شخص [[منتظر]]، عامل به [[عدل]] و گریزان از [[ستم]] و [[تباهی]] باشد و گرنه [[انتظار فرج]]، در حد یک ادعا و شعار بیمحتوا باقی خواهد بود؛ از این رو، در [[روایات]] آمده است که [[انتظار فرج]]، خود، [[فرج]] است؛ زیرا کسی که حقیقتاً [[منتظر فرج]] و [[ظهور]] [[حجت خدا]] و تاسیس [[حکومت]] [[عدل]] گستر او است، زندگی خود را بر پایه [[عدل]] و داد استوار میسازد. او، انسانی است که حضور و [[غیبت]] [[امام]]، در نحوه [[رفتار]] و سیر و سلوکش تفاوتی ایجاد نمیکند و پیش از تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است. | |||
[[انتظار فرج]]، یعنی: | |||
#[[معرفت امام]] و [[عادل]] و پیشوای [[فضیلت]]؛ | |||
#[[عشق]] به [[عدالت]] و ارزشهای انسانی؛ | |||
#[[امید]] به آیندهای روشن و نوید بخش؛ | |||
#[[تلاش]] برای برقراری حکومتی [[عدل]] پیشه و [[عدل]] گستر؛ | |||
#داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیتپذیری. | |||
*این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] میکند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>. | |||
== پاسخ پژوهشگران مسجد مقدس جمکران == | == پاسخ پژوهشگران مسجد مقدس جمکران == | ||
[[پرونده:4764567.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]]] | [[پرونده:4764567.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]]] | ||
'''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[ انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' و ''«[[ آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»''در اینباره گفتهاند: | |||
«تعریف لغوی: [[انتظار]] در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. | |||
تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" میفرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشند، میشود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>. | |||
{{ | «[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را میکشیم، از آن بر میآید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قویتر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش میباشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خویهای پسندیده]] بیشتر میگردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرمودهاند. چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خویهای پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]]{{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>. | ||
==منبعشناسی جامع مهدویت== | ==منبعشناسی جامع مهدویت== | ||
خط ۴۳۲: | خط ۵۵۹: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
{{پرسمان انتظار فرج}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{یادآوری پانویس}} | {{یادآوری پانویس}} | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} | ||
{{انتظار افقی}} | |||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسشهای مهدویت]] | [[رده:پرسشهای مهدویت]] | ||
[[رده:(ب ر): پرسشهایی با ۳۶ پاسخ]] | [[رده:(ب ر): پرسشهایی با ۳۶ پاسخ]] | ||
[[رده:(ب ر): پرسشهای مهدویت با ۳۶ پاسخ]] | [[رده:(ب ر): پرسشهای مهدویت با ۳۶ پاسخ]] |