شیخیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'زوال' به 'زوال'
جز (added Category:مفاهیم در کلام اسلامی using HotCat) |
جز (جایگزینی متن - 'زوال' به 'زوال') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
* [[شیخیه]] به جای پنج اصل [[مورد اتفاق]] [[شیعیان]] [[امامیه]]، [[اصول دین]] را در چهار اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[رکن رابع]] منحصر میدانند. به [[عقیده]] آنها رکن چهارم [[دین]]، شناختن [[شیعه]] کامل است که واسطۀ بین [[شیعیان]] و [[امام غایب]] است. آنان، [[معاد]] و [[عدل]] را از [[اصول عقاید]] نمیشمارند؛ زیرا [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]]، خود مستلزم [[اعتقاد]] به [[قرآن]] است و چون در [[قرآن]] [[عدالت خدا]] و [[معاد]] ذکر شده است، لزومی ندارد این دو اصل را کنار [[توحید]] و [[نبوت]] قرار دهیم. این [[عقیده]]، بر خلاف [[عقاید شیعه]] است و [[مسلمانان]]، به طور عموم، [[معاد]] را از [[اصول دین]] میدانند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۶ - ۲۸۰. </ref>. | * [[شیخیه]] به جای پنج اصل [[مورد اتفاق]] [[شیعیان]] [[امامیه]]، [[اصول دین]] را در چهار اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و [[رکن رابع]] منحصر میدانند. به [[عقیده]] آنها رکن چهارم [[دین]]، شناختن [[شیعه]] کامل است که واسطۀ بین [[شیعیان]] و [[امام غایب]] است. آنان، [[معاد]] و [[عدل]] را از [[اصول عقاید]] نمیشمارند؛ زیرا [[اعتقاد به توحید]] و [[نبوت]]، خود مستلزم [[اعتقاد]] به [[قرآن]] است و چون در [[قرآن]] [[عدالت خدا]] و [[معاد]] ذکر شده است، لزومی ندارد این دو اصل را کنار [[توحید]] و [[نبوت]] قرار دهیم. این [[عقیده]]، بر خلاف [[عقاید شیعه]] است و [[مسلمانان]]، به طور عموم، [[معاد]] را از [[اصول دین]] میدانند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۷۶ - ۲۸۰. </ref>. | ||
*در کنار موارد مذکور، که [[اعتقاد]] غالب [[پیروان]] [[فرقه شیخیه]] است، به دیگر [[عقاید]] این [[فرقه]] که برگرفته و متأثر از آثار شیخ [[احمد]] هستند اشاره میشود: | *در کنار موارد مذکور، که [[اعتقاد]] غالب [[پیروان]] [[فرقه شیخیه]] است، به دیگر [[عقاید]] این [[فرقه]] که برگرفته و متأثر از آثار شیخ [[احمد]] هستند اشاره میشود: | ||
#'''[[معاد]] و [[بدن]] هورقلیایی''': معروفترین [[رأی]] [[احسایی]] و به تبع او [[فرقه شیخیه]]، به کیفیت "[[معاد جسمانی]]" مربوط است. این نظریه باعث [[تکفیر]] او توسط برخی ### [[313]]###، از جمله [[محمد تقی برغانی]] ([[شهید]] ثالث) شد. [[احسایی]] اصل [[معاد جسمانی]] را که در [[آیات]] و [[احادیث]] بر آن تأکید شده است، میپذیرد؛ اما [[تفسیر]] ویژهای از [[جسم]] ارائه میدهد که با [[نص]] [[آموزههای دینی]] مناسب نیست. به [[عقیده]] او، [[انسان]] دارای یک [[بدن]] عنصری است و یک [[بدن]] هورقلیایی. همانگونه که شیشه در میان سنگ است و بعد از ذوب شدن سنگ، شیشه استخراج میشود، [[جسم]] هورقلیایی هم در [[جسم]] عنصری است و به هنگام [[معاد]] تنها همین [[جسم]] هورقلیایی باز میگردد، نه [[جسم]] عنصری. بر این اساس، میگوید: "[[آدمی]] دارای دو [[جسد]] است: [[جسد]] اول، کالبد ظاهری ماست که از عناصر زمانی تشکیل یافته و از عوارض [[حیات دنیوی]] است. پیداست این [[جسد]] دربردارنده [[حقیقت]] [[انسانی]] نیست؛ زیرا در عین کاهش و افزایشی که در آن روی میدهد، [[حقیقت]] فرد و [[صحیفه اعمال]] او کاهش و افزایش نمییابد. [[جسد]] اول در واقع به منزله جامهای است که بر تن داریم. این [[جسد]] در [[قبر]] تجزیه و | #'''[[معاد]] و [[بدن]] هورقلیایی''': معروفترین [[رأی]] [[احسایی]] و به تبع او [[فرقه شیخیه]]، به کیفیت "[[معاد جسمانی]]" مربوط است. این نظریه باعث [[تکفیر]] او توسط برخی ### [[313]]###، از جمله [[محمد تقی برغانی]] ([[شهید]] ثالث) شد. [[احسایی]] اصل [[معاد جسمانی]] را که در [[آیات]] و [[احادیث]] بر آن تأکید شده است، میپذیرد؛ اما [[تفسیر]] ویژهای از [[جسم]] ارائه میدهد که با [[نص]] [[آموزههای دینی]] مناسب نیست. به [[عقیده]] او، [[انسان]] دارای یک [[بدن]] عنصری است و یک [[بدن]] هورقلیایی. همانگونه که شیشه در میان سنگ است و بعد از ذوب شدن سنگ، شیشه استخراج میشود، [[جسم]] هورقلیایی هم در [[جسم]] عنصری است و به هنگام [[معاد]] تنها همین [[جسم]] هورقلیایی باز میگردد، نه [[جسم]] عنصری. بر این اساس، میگوید: "[[آدمی]] دارای دو [[جسد]] است: [[جسد]] اول، کالبد ظاهری ماست که از عناصر زمانی تشکیل یافته و از عوارض [[حیات دنیوی]] است. پیداست این [[جسد]] دربردارنده [[حقیقت]] [[انسانی]] نیست؛ زیرا در عین کاهش و افزایشی که در آن روی میدهد، [[حقیقت]] فرد و [[صحیفه اعمال]] او کاهش و افزایش نمییابد. [[جسد]] اول در واقع به منزله جامهای است که بر تن داریم. این [[جسد]] در [[قبر]] تجزیه و زوال میپذیرد و سرانجام به عناصر تشکیلدهنده خود در [[طبیعت]] بازمیگردد"<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۹.</ref>. [[مرگ]] [[آدمی]] که مفارقت [[روح]] در [[عالم برزخ]] است، با [[جسم]] اول صورت میگیرد که حامل [[روح]] در [[عالم برزخ]] است. [[جسم]] اول جسمی است لطیف و اثیری که صورت دهنده آثار و قوای [[روح]] در [[حیات برزخی]] [[انسان]] است؛ همچنانکه [[جسد]] مادی صورت دهندۀ آثار [[حیات دنیوی]] اوست. آنچه در همه این نشئات، [[هویت]] شخص را ثابت میدارد، [[جسم]] اصلی و [[حقیقی]] اوست ([[جسم]] دوم) که جز در فاصلۀ دو نفخه صور، از [[روح]] جدا نیست. با دمیدن نفخه نخست (نفخه صعق) [[جسم]] اول، از [[روح]] جدا میگردد و از میان میرود و آنچه پس از نفخه دوم (نفخه [[بعثت]]) [[حشر]] مییابد، [[جسم]] دوم به همراه [[جسد]] دوم است. [[احسایی]] تأکید میکند که [[بدن]] [[اخروی]] [[انسان]]، همان [[بدن]] [[دنیوی]] [[انسان]] است، با این تفاوت که [[بدن]] [[دنیوی]] کثیف و متراکم است؛ اما [[بدن]] [[اخروی]]، از تصفیههای متعدد عبور کرده و لطیف و [[خالص]] شده است. بههمین [[دلیل]]، قابل لمس و دیگر آثار مادی در [[دنیا]] نیست. این نظریه، خود مبنای [[فکری]] برخی دیگر از اندیشههای شیخ [[احمد]] شد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۹.</ref>. | ||
#'''[[جسم]] ظاهری [[معصومین]]{{ع}}''': براساس مبنایی که شیخ [[احمد]] درباره [[جسم]] و [[جسد]] [[اختیار]] کرده است، میگوید: [[حکم]] [[تباهی]] کالبد در [[قبر]]، درباره [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} صادق است. اما این کالبد از [[جسم]] اصلی ایشان که در قالب [[لطافت]] است، جداست و امری است عارضی که [[دیدار]] و استفاده [[خلق]] را از ایشان امکانپذیر ساخته است. زمانی که [[خداوند]] در ابقای صورت ملموس آنان مصلحتی ببیند، قالب خاکی با [[مرگ]] تجزیه میشود و از میان میرود. پس، اگر در [[احادیث]] از بقایای اجساد [[امامان]] در [[قبر]] [[سخن]] رفته، مقصود جسدی است بدون صورت عنصری؛ یعنی همان [[جسد]] هورقلیایی که آن [[جسد]] تنها برای [[امامان]] دیگر قابل [[مشاهده]] است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۹-۳۱۰.</ref>. | #'''[[جسم]] ظاهری [[معصومین]]{{ع}}''': براساس مبنایی که شیخ [[احمد]] درباره [[جسم]] و [[جسد]] [[اختیار]] کرده است، میگوید: [[حکم]] [[تباهی]] کالبد در [[قبر]]، درباره [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} صادق است. اما این کالبد از [[جسم]] اصلی ایشان که در قالب [[لطافت]] است، جداست و امری است عارضی که [[دیدار]] و استفاده [[خلق]] را از ایشان امکانپذیر ساخته است. زمانی که [[خداوند]] در ابقای صورت ملموس آنان مصلحتی ببیند، قالب خاکی با [[مرگ]] تجزیه میشود و از میان میرود. پس، اگر در [[احادیث]] از بقایای اجساد [[امامان]] در [[قبر]] [[سخن]] رفته، مقصود جسدی است بدون صورت عنصری؛ یعنی همان [[جسد]] هورقلیایی که آن [[جسد]] تنها برای [[امامان]] دیگر قابل [[مشاهده]] است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۰۹-۳۱۰.</ref>. | ||
#'''[[معراج]] [[پیامبر]]{{صل}}''': [[اعتقاد]] به [[جسد]] هورقلیایی در [[تفکر]] [[احسایی]]، مبنای [[تبیین]] خیلی از [[عقاید]] گردید که از جمله آنها جسمی است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} با آن به [[معراج]] رفته است. [[احسایی]] [[معتقد]] بود [[معراج جسمانی]] طبق برداشت از [[ظاهر قرآن]] و [[روایات]] و [[فهم]] متعارف [[مسلمانان]]، مستلزم خرق و التیام است و خرق و التیام هم محال است. در نتیجه [[پیامبر]]{{صل}} در هر فلکی، جسمی متناسب با آن را داشتند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱۰.</ref>. | #'''[[معراج]] [[پیامبر]]{{صل}}''': [[اعتقاد]] به [[جسد]] هورقلیایی در [[تفکر]] [[احسایی]]، مبنای [[تبیین]] خیلی از [[عقاید]] گردید که از جمله آنها جسمی است که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} با آن به [[معراج]] رفته است. [[احسایی]] [[معتقد]] بود [[معراج جسمانی]] طبق برداشت از [[ظاهر قرآن]] و [[روایات]] و [[فهم]] متعارف [[مسلمانان]]، مستلزم خرق و التیام است و خرق و التیام هم محال است. در نتیجه [[پیامبر]]{{صل}} در هر فلکی، جسمی متناسب با آن را داشتند<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۳۱۰.</ref>. |