پرش به محتوا

شناخت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۵۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
*برخی شناخت‌ها از نگاه [[قرآن]] بی‌اعتبارند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
*برخی شناخت‌ها از نگاه [[قرآن]] بی‌اعتبارند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[شناخت]] ظنی===
===[[شناخت]] ظنی===
ظنّ، [[اعتقاد]] ضعیفِ غیر جزمی است که در آن یقینِ مستند به [[دلیل قطعی]] وجود ندارد <ref>التحقیق، ج۷، ص۲۱۷، «ظن».</ref>. [[ظن]] *، [[ارتباط]] [[انسان]] با [[حقیقت]] را تضمین نمی‌کند؛ به ویژه هنگامی که [[هواهای نفسانی]] در مقدمات ظنّ نقش داشته باشند: «اِن هِی اِلاّ اَسماءٌ سَمَّیتُموها اَنتُم و ءاباو ٔ کُم ما اَنزَلَ اللّهُ بِها مِن سُلطـنٍ اِن یَتَّبِعونَ اِلاّ الظَّنَّ و ما تَهوَی الاَنفُسُ». ([[نجم]] / ۵۳، ۲۳)<ref>نک: من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱.</ref> وقتی ثبوت قضیه‌ای بر اساس [[ظن]] ترجیح یافت، این ترجیح به [[دلیل]] و [[برهان]] قطعی مستند نیست و گرنه موجب [[قطع]] و [[یقین]] می‌شد، از این رو برای [[کشف]] واقعیات نمی‌توان بر [[ظن]] تکیه کرد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۱۸.</ref>. [[انسان]] برخوردار از [[سلامت]] [[فطرت]]، هرگز برای [[کشف]] واقع به ظنّ بسنده نمی‌کند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۹۲.</ref>. [[قرآن کریم]] شناخت‌های بیشتر [[مردم]] را بر پایه [[ظن]] می‌داند و [[پیامبر]] را از [[پیروی]] آنان برحذر می‌دارد (انعام / ۶، ۱۱۶)، چنان‌که دیدگاه و [[شناخت]] گروهی را از [[آفرینش]] و [[هدف]] آن [[مادّی]]، غیر [[علمی]] و بر اساس ظنّ می‌داند: «و قالوا ما هِی اِلاّ حَیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیا و ما یُهلِکُنا اِلاَّ الدَّهرُ و ما لَهُم بِذلک مِن عِلمٍ اِن هُم اِلاّ یَظُنّون» (جاثیه / ۴۵، ۲۴) و به صراحت [[پیروی]] از [[ظن]] و [[شناخت]] براساس آن را مردود و آن را برای [[اثبات حق]] ناکافی می‌داند: «و ما لَهُم بِهِ مِن عِلمٍ اِن یَتَّبِعونَ اِلاَّ الظَّنَّ و اِنَّ الظَّنَّ لا یُغنی مِنَ الحَقِّ شیئاً». ([[نجم]] / ۵۳، ۲۸)<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*[[ظن|ظنّ]]، [[اعتقاد]] ضعیفِ غیر جزمی است که در آن یقینِ مستند به [[دلیل قطعی]] وجود ندارد <ref>التحقیق، ج۷، ص۲۱۷، «ظن».</ref>. [[ظن]]، [[ارتباط]] [[انسان]] با [[حقیقت]] را تضمین نمی‌کند؛ به ویژه هنگامی که [[هواهای نفسانی]] در مقدمات ظنّ نقش داشته باشند: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند  پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref><ref>نک: من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱.</ref> وقتی ثبوت قضیه‌ای بر اساس [[ظن]] ترجیح یافت، این ترجیح به [[دلیل]] و [[برهان]] قطعی مستند نیست و گرنه موجب [[قطع]] و [[یقین]] می‌شد، از این رو برای [[کشف]] واقعیات نمی‌توان بر [[ظن]] تکیه کرد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۱۸.</ref>. [[انسان]] برخوردار از [[سلامت]] [[فطرت]]، هرگز برای [[کشف]] واقع به ظنّ بسنده نمی‌کند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۹۲.</ref>. [[قرآن کریم]] شناخت‌های بیشتر [[مردم]] را بر پایه [[ظن]] می‌داند و [[پیامبر]] را از [[پیروی]] آنان برحذر می‌دارد {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref>، چنان‌که دیدگاه و [[شناخت]] گروهی را از [[آفرینش]] و [[هدف]] آن [[مادّی]]، غیر [[علمی]] و بر اساس ظنّ می‌داند: {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ}}<ref>«و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دسته‌ای) می‌میریم و (دسته‌ای) زنده می‌شویم و جز روزگار ما را نابود نمی‌کند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمی‌گرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref> و به صراحت [[پیروی]] از [[ظن]] و [[شناخت]] براساس آن را مردود و آن را برای [[اثبات حق]] ناکافی می‌داند: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] تخیلی===
===[[شناخت]] تخیلی===
[[قوه]] متخیله از [[قوای ادراکی]] تحریکی است و به [[تصرف]] در [[صور خیالی]] می‌پردازد. متخیله اگر تحت [[رهبری]] قوای [[برتر]] [[عقل]] حصولی و [[قلب]] [[شهودی]] قرار گیرد، [[وسیله]] خوبی برای [[تفکر]] و یافتن [[حد وسط]] و واسطه‌ای [[نیکو]] برای تصویر یافته‌های [[عقلی]] و [[قلبی]] است و از این‌رو آن را «متفکره» می‌نامند و اگر در [[اختیار]] واهمه قرار گیرد «متخیله» نامیده می‌شود<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۹۹.</ref>. برخی از آنچه [[شناخت]] نامیده می‌شود، از هر جهت [[مطابق واقع]] نیست، بلکه آمیخته‌ای از [[شناخت]] واقعی و واقع‌نمای [[فریبنده]] است؛ مانند [[شناخت]] برخی [[شاعران]]<ref>من هدی القرآن، ج۹، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ المنیر، ج۱۹، ص۲۴۵؛ فی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۶۲۱.</ref> از [[زندگی]] که براساس [[خیال‌پردازی]] است، زیرا [[شاعران]] همواره [[حقیقت]] را بیان نمی‌کنند، بلکه حقایق را وارونه و اموری غیر [[حقیقی]] مانند [[دروغ]] و لغو را مطرح می‌کنند: «و الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوون * اَلَم تَرَ اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمون * و اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلون * اِلاَّ الَّذینَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّـلِحـتِ و ذَکَرُوا اللّهَ کَثیرًا». (شعراء / ۲۶، ۲۲۴ - ۲۲۷)<ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱؛ بیان المعانی، ج۲، ص ۳۰۳.</ref> شناخت‌های غیرحقیقی مانند سراب‌اند، زیرا صاحبان آنها دچار [[غرور]] شده و [[گمان]] می‌کنند کارشان نیکوست: «قُل هَل نُنَبِّئُکُم بِالاَخسَرینَ اَعمـلا * اَلَّذینَ ضَلَّ سَعیهُم فی الـحَیاةِ الدُّنیا و هُم یَحسَبونَ اَنَّهُم یُحسِنونَ صُنعا». (کهف / ۱۸، ۱۰۳ - ۱۰۴) آنان در غفلت‌اند و کار [[زشت]] خود را [[زیبا]] می‌پندارند: «اَفَمَن کانَ عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ کَمَن زُیِّنَ لَهُ سوءُ عَمَلِهِ» ([[محمّد]] / ۴۷، ۱۴؛ فاطر / ۳۵، ۸)<ref>فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۹۵.</ref>، زیرا بر اثر [[پیروی]] از [[شیطان]]، [[گمراه]] شده و به [[شناخت]] [[حقیقی]] نرسیده‌اند و با وجود آن می‌پندارند که هدایت‌یافته حقیقی‌اند و شناختشان درست است: «فَریقًا هَدی و فَریقًا حَقَّ عَلَیهِمُ الضَّلـلَةُ اِنَّهُمُ اتَّخَذوا الشَّیـطینَ اَولِیاءَ مِن دونِ [[اللّه]] و یَحسَبونَ اَنَّهُم مُهتَدون». ([[اعراف]] / ۷، ۳۰)<ref>نمونه، ج۶، ص۱۴۶؛ المیزان، ج۸، ص۷۶ - ۷۷؛ نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۲۸.</ref>[[شیطان]] با مغالطه چیزهایی را در نظر [[انسان]] [[زینت]] می‌دهد که [[زینت]] [[زمین]] است، نه [[زیور]] [[قلب]] و [[جان انسان]]: «لاَُزَیِّنَنَّ لَهُم فِی الاَرضِ». (حجر / ۱۵، ۳۹) <ref>تسنیم، ج۳، ص۳۹۴.</ref>[[خیال]] و [[وهم]] اگر با [[ریاضت]] [[تربیت]] و کنترل نشوند، ابزار وسوسه‌های [[شیطانی]] خواهند شد و آفات بزرگ [[معرفتی]] در پی دارند و [[وسیله]] بیشتر بدبختی‌هایند<ref>آداب الصلاة، امام خمینی، ص۴۴.</ref>. [[فریبکاران]]، مانند [[سامری]] از [[خیال]] [[مردم]] [[سوء]] استفاده می‌کنند و [[باطل]] و [[دروغ]] را با [[زیور]] [[حق]] و [[حقیقت]] می‌آرایند: «قالَ بَصُرتُ بِما لَم‌یَبصُروا بِهِ فَقَبَضتُ قَبضَةً مِن اَثَرِ الرَّسولِ فَنَبَذتُها و کَذلک سَوَّلَت لی نَفسی». (طه / ۲۰، ۹۶)<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۹۹ - ۳۰۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*[[قوه]] متخیله از [[قوای ادراکی]] تحریکی است و به [[تصرف]] در [[صور خیالی]] می‌پردازد. متخیله اگر تحت [[رهبری]] قوای [[برتر]] [[عقل]] حصولی و [[قلب]] [[شهودی]] قرار گیرد، [[وسیله]] خوبی برای [[تفکر]] و یافتن [[حد وسط]] و واسطه‌ای [[نیکو]] برای تصویر یافته‌های [[عقلی]] و [[قلبی]] است و از این‌رو آن را "متفکره" می‌نامند و اگر در [[اختیار]] واهمه قرار گیرد "متخیله" نامیده می‌شود<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۹۹.</ref>. برخی از آنچه [[شناخت]] نامیده می‌شود، از هر جهت [[مطابق واقع]] نیست، بلکه آمیخته‌ای از [[شناخت]] واقعی و واقع‌نمای [[فریبنده]] است؛ مانند [[شناخت]] برخی [[شاعران]]<ref>من هدی القرآن، ج۹، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ المنیر، ج۱۹، ص۲۴۵؛ فی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۶۲۱.</ref> از [[زندگی]] که براساس [[خیال‌پردازی]] است، زیرا [[شاعران]] همواره [[حقیقت]] را بیان نمی‌کنند، بلکه حقایق را وارونه و اموری غیر [[حقیقی]] مانند [[دروغ]] و لغو را مطرح می‌کنند: {{متن قرآن|وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ}}<ref>و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند. آیا نمی‌بینی که آنان در هر درّه‌ای  سرگردانند؟ و چیزهایی می‌گویند که خود نمی‌کنند؟ جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت؛ سوره شعراء، آیه: ۲۲۴ - ۲۲۷</ref><ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱؛ بیان المعانی، ج۲، ص ۳۰۳.</ref> شناخت‌های غیرحقیقی مانند سراب‌اند، زیرا صاحبان آنها دچار [[غرور]] شده و [[گمان]] می‌کنند کارشان نیکوست: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> آنان در غفلت‌اند و کار [[زشت]] خود را [[زیبا]] می‌پندارند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ}}<ref>«آیا آنانکه از سوی پروردگارشان برهانی دارند با آن کسانی که کردار ناپسندشان را (در چشم آنها) آراسته‌اند و از هوا و هوس‌های خود پیروی کرده‌اند، برابرند؟» سوره محمد، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که بدی کردارش در چشم وی  آرایش یافته است و آن را نیکو می‌بیند (چون کسی است که رهیافته است)؟ آری، خداوند هر کس را بخواهد بی‌راه می‌نهد و هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند بنابراین مبادا جانت از دریغ خوردن بر آنان بفرساید که خداوند به آنچه انجام» سوره فاطر، آیه ۸.</ref><ref>فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۹۵.</ref>، زیرا بر اثر [[پیروی]] از [[شیطان]]، [[گمراه]] شده و به [[شناخت]] [[حقیقی]] نرسیده‌اند و با وجود آن می‌پندارند که هدایت ‌یافته حقیقی‌اند و شناختشان درست است: {{متن قرآن|فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«دسته‌ای را رهنمایی کرده است و بر دسته‌ای، گمراهی سزاوار است. بی‌گمان آنها به جای خداوند شیطان‌ها را سرپرستان خویش گزیدند و می‌پندارند که رهیافته‌اند» سوره اعراف، آیه ۳۰.</ref><ref>نمونه، ج۶، ص۱۴۶؛ المیزان، ج۸، ص۷۶ - ۷۷؛ نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۲۸.</ref>. [[شیطان]] با مغالطه چیزهایی را در نظر [[انسان]] [[زینت]] می‌دهد که [[زینت]] [[زمین]] است، نه [[زیور]] [[قلب]] و [[جان انسان]]: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref><ref>تسنیم، ج۳، ص۳۹۴.</ref>[[خیال]] و [[وهم]] اگر با [[ریاضت]] [[تربیت]] و کنترل نشوند، ابزار وسوسه‌های [[شیطانی]] خواهند شد و آفات بزرگ [[معرفتی]] در پی دارند و [[وسیله]] بیشتر بدبختی‌هایند<ref>آداب الصلاة، امام خمینی، ص۴۴.</ref>.
*[[فریبکاران]]، مانند [[سامری]] از [[خیال]] [[مردم]] [[سوء]] استفاده می‌کنند و [[باطل]] و [[دروغ]] را با [[زیور]] [[حق]] و [[حقیقت]] می‌آرایند: {{متن قرآن|قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي}}<ref>«(سامری) گفت: من چیزی دیدم که دیگران آن را ندیدند؛ مشتی از جای پای آن فرستاده  برداشتم و آن را (در کار تندیس در آتش) افکندم و بدین‌گونه، نفس من (کارم را) در نظرم آراست» سوره طه، آیه ۹۶.</ref><ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۹۹ - ۳۰۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] [[تقلیدی]]===
===[[شناخت]] [[تقلیدی]]===
[[قرآن کریم]] اساس [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] را بر [[شناخت]] و [[آگاهی]] او قرار داده و [[تقلید]] را جز در برخی از [[فروع]] متکی بر [[تحقیق]] و [[شناخت]] [[نفی]] می‌کند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۹.</ref>. [[شناخت]] [[تقلیدی]] [[پذیرش]] گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]] و [[فکر]] دیگران است، بی‌آنکه شخص [[دلیل]] آن را بداند<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۲۷.</ref>.بی‌تردید [[تقلید]] در [[جهان‌بینی]] ناصواب و نزد [[دانشمندان]] [[علوم]] [[الهی]]<ref>الذخیره، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref> مردود و نظر و بررسی و [[تفکر]] لازم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] در [[بت‌پرستی]]، بی‌دلیل از [[پدران]] خود [[پیروی]] می‌کردند: «و اِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما اَنزَلَ اللّهُ قالوا بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَینا عَلَیهِ ءاباءَنا اَوَلَو کانَ ءاباو ٔ هُم لا یَعقِلونَ شَیـئاً و لایَهتَدون» (بقره / ۲، ۱۷۰)، چنان‌که دسته‌ای از [[مردم]] بدون [[شناخت]] و [[آگاهی]] درباره [[خدا]] [[جدل]] و ستیزه و از [[شیطان]] [[پیروی]] می‌کنند و در نتیجه گرفتار [[گمراهی]] و [[عذاب الهی]] می‌شوند. ([[حجّ]] / ۲۲، ۳ - ۴) شناختی که در مراجعه [[جاهل]] به عالم، در [[امور دینی]] به دست می‌آید، به یکی از ادلّه [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] مستند است. اصل [[تقلید]] و [[پیروی]] را با در نظر گرفتن امکانات و استعدادها باید ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست؛ ولی تعمیم [[تقلید]] درباره همه مسائل و موضوعات و نیز [[تقلید]] [[جاهل]] از [[جاهل]] مردود است، در حالی که [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم سرانجام او را به [[دانش]] و [[هدایت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
*[[قرآن کریم]] اساس [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] را بر [[شناخت]] و [[آگاهی]] او قرار داده و [[تقلید]] را جز در برخی از [[فروع]] متکی بر [[تحقیق]] و [[شناخت]] [[نفی]] می‌کند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۹.</ref>. [[شناخت]] [[تقلیدی]] [[پذیرش]] گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]] و [[فکر]] دیگران است، بی‌آنکه شخص [[دلیل]] آن را بداند<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۲۷.</ref>.
*بی‌تردید [[تقلید]] در [[جهان‌بینی]] ناصواب و نزد [[دانشمندان]] [[علوم]] [[الهی]]<ref>الذخیره، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref> مردود و نظر و بررسی و [[تفکر]] لازم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] در [[بت‌پرستی]]، بی‌دلیل از [[پدران]] خود [[پیروی]] می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، چنان‌که دسته‌ای از [[مردم]] بدون [[شناخت]] و [[آگاهی]] درباره [[خدا]] [[جدل]] و ستیزه و از [[شیطان]] [[پیروی]] می‌کنند و در نتیجه گرفتار [[گمراهی]] و [[عذاب الهی]] می‌شوند. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و از مردم کسی است که بی‌هیچ دانشی درباره خداوند چالش می‌ورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی می‌کند بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۳-۴.</ref> شناختی که در مراجعه [[جاهل]] به عالم، در [[امور دینی]] به دست می‌آید، به یکی از ادلّه [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] مستند است. اصل [[تقلید]] و [[پیروی]] را با در نظر گرفتن امکانات و استعدادها باید ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست؛ ولی تعمیم [[تقلید]] درباره همه مسائل و موضوعات و نیز [[تقلید]] [[جاهل]] از [[جاهل]] مردود است، در حالی که [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم سرانجام او را به [[دانش]] و [[هدایت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش