پرش به محتوا

حبة بن جوین عرنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:


==حبّه [[صحابی]] یا [[تابعی]]؟==
==حبّه [[صحابی]] یا [[تابعی]]؟==
*[[طبرانی]] [[نقل]] می‌کند: گفته شده که حبّه [[پیامبر]]{{صل}} را دیده است<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۸.</ref>. [[ابن اثیر]] در این باره نوشته است: [[حبه بن جوین]] از [[اصحاب علی]]{{ع}} است. ابوعباس بن [[عقده]] وی را از [[صحابه]] شمرده و با واسطه از [[حبة بن جوین عرنی]] [[بجلی]] خبر [[روز غدیر]] را [[نقل]] کرده است<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۵.</ref>. [[ابن حجر]] می‌نویسد: [[طبرانی]] می‌گوید: گفته شده که او [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و [[ابن عقده]] در کتاب موالاة، به اسناد بسیار [[ضعیف]] از [[حبه بن جوین]] [[حدیث غدیر]] را [[نقل]] کرده است. اگر بودن [[صحابی]] صحیح باشد، باید بگوییم، او به طور اتفاقی [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و قصد [[حج]] نداشته است و لیکن سندش [[ضعیف]] است<ref>الاصابة، ج۲، ص۱۴۱؛ و نیز ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵.</ref>. اما بنا بر اقوالی، حبّه از کسانی است که داستان سد الأبواب را [[نقل]] کرده است؛ که در این صورت او بایست در آن زمان زنده بوده و از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} باشد<ref>کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۱، ص۳۲۰؛ مناقب امیر المؤمنین، کوفی، ج۲، ص۴۶۳. شرح کامل این حدیث در جای خود خواهد آمد.</ref>. اما طبق [[نقل]] مشهور، [[حبه عرنی]] از [[شیعیان]] و [[یاران خاص امام علی]]{{ع}} بوده است<ref>رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال البرقی، ص۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۱؛ موسوعه التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۵۲۷.</ref>. [[یعقوبی]]، نام او را در زمره [[اصحاب]] دانشمند آن [[حضرت]] آورده، می‌نویسد: [[صحابه]] [[علی]]{{ع}} که [[علم]] از او فرا می‌گرفتند؛ [[حارث اعور]]، [[ابوالطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[حبه عرنی]]، [[رشید هجری]]، [[جویریة بن مسهر]]، [[اصبغ]] [[ابن نباته]]، [[میثم تمار]] و [[حسن بن علی]]{{ع}} بودند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز نام وی را در شمار [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} [[نقل]] کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۹۴.</ref>. [[ابن اثیر]] می‌نویسد: [[ابوموسی]] گوید: [[حبة بن جوین]] [[صحابی]] نیست و وی از [[اصحاب علی]]{{ع}} و [[ابن مسعود]] است <ref>اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۵.</ref>. [[ابن درید]] هم می‌نویسد: [[حبة بن جوین]] از [[اصحاب علی]]{{ع}} بود و در جنگ‌های او شرکت داشت<ref>الاشتقاق، ابن درید، ج۱، ص۵۱۸.</ref>. [[خطیب بغدادی]] نیز گفته است که [[حبه بن جوین]] از [[تابعین]] است<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰ (حبة العرنی کوفی تابعی) و نیز ر.ک: معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|حبه بن جوین]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۰-۲۷۱.</ref>.
*[[طبرانی]] [[نقل]] می‌کند: گفته شده که حبّه [[پیامبر]]{{صل}} را دیده است<ref>المعجم الکبیر، ج۴، ص۸.</ref>. [[ابن اثیر]] در این باره نوشته است: [[حبه بن جوین]] از [[اصحاب علی]]{{ع}} است. ابوعباس بن [[عقده]] وی را از [[صحابه]] شمرده و با واسطه از حبة بن جوین عرنی [[بجلی]] خبر [[روز غدیر]] را [[نقل]] کرده است<ref>اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۵.</ref>. [[ابن حجر]] می‌نویسد: [[طبرانی]] می‌گوید: گفته شده که او [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و [[ابن عقده]] در کتاب موالاة، به اسناد بسیار [[ضعیف]] از [[حبه بن جوین]] [[حدیث غدیر]] را [[نقل]] کرده است. اگر بودن [[صحابی]] صحیح باشد، باید بگوییم، او به طور اتفاقی [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و قصد [[حج]] نداشته است و لیکن سندش [[ضعیف]] است<ref>الاصابة، ج۲، ص۱۴۱؛ و نیز ر.ک: تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵.</ref>. اما بنا بر اقوالی، حبّه از کسانی است که داستان سد الأبواب را [[نقل]] کرده است؛ که در این صورت او بایست در آن زمان زنده بوده و از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} باشد<ref>کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۱، ص۳۲۰؛ مناقب امیر المؤمنین، کوفی، ج۲، ص۴۶۳. شرح کامل این حدیث در جای خود خواهد آمد.</ref>. اما طبق [[نقل]] مشهور، [[حبه عرنی]] از [[شیعیان]] و [[یاران خاص امام علی]]{{ع}} بوده است<ref>رجال الطوسی، ص۶۰؛ رجال البرقی، ص۶؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۵، ص۳۹۱؛ موسوعه التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۵۲۷.</ref>. [[یعقوبی]]، نام او را در زمره [[اصحاب]] دانشمند آن [[حضرت]] آورده، می‌نویسد: [[صحابه]] [[علی]]{{ع}} که [[علم]] از او فرا می‌گرفتند؛ [[حارث اعور]]، [[ابوالطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[حبه عرنی]]، [[رشید هجری]]، [[جویریة بن مسهر]]، [[اصبغ]] [[ابن نباته]]، [[میثم تمار]] و [[حسن بن علی]]{{ع}} بودند<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۴.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز نام وی را در شمار [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} [[نقل]] کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۹۴.</ref>. [[ابن اثیر]] می‌نویسد: [[ابوموسی]] گوید: [[حبة بن جوین]] [[صحابی]] نیست و وی از [[اصحاب علی]]{{ع}} و [[ابن مسعود]] است <ref>اسدالغابه، ج۳، ص۲۸۵.</ref>. [[ابن درید]] هم می‌نویسد: [[حبة بن جوین]] از [[اصحاب علی]]{{ع}} بود و در جنگ‌های او شرکت داشت<ref>الاشتقاق، ابن درید، ج۱، ص۵۱۸.</ref>. [[خطیب بغدادی]] نیز گفته است که [[حبه بن جوین]] از [[تابعین]] است<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰ (حبة العرنی کوفی تابعی) و نیز ر.ک: معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱؛ میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|حبه بن جوین]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۰-۲۷۱.</ref>.


==حبّه از دیدگاه [[علمای رجال]]==
==حبّه از دیدگاه [[علمای رجال]]==
خط ۲۰: خط ۲۰:
*[[ابن ابی حاتم]] به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[حبه عرنی]] [[ضعیف]] بوده است<ref>الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ عبارت او درباره حبه چنین است: حبه العرنی لیس بشئ.</ref>. [[خطیب]] [[بغدادی]] هم به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[شعبی]]، [[رشید هجری]]، [[حبه عرنی]] و [[اصبغ بن بنانه]] را دیده و می‌گوید، این سه نفر یکسان نیستند و [[حبه عرنی]] هم [[ثقه]] نیست.
*[[ابن ابی حاتم]] به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[حبه عرنی]] [[ضعیف]] بوده است<ref>الجرح والتعدیل، ابن ابی حاتم رازی، ج۳، ص۲۵۳؛ عبارت او درباره حبه چنین است: حبه العرنی لیس بشئ.</ref>. [[خطیب]] [[بغدادی]] هم به [[نقل]] از [[یحیی بن معین]] می‌نویسد: [[شعبی]]، [[رشید هجری]]، [[حبه عرنی]] و [[اصبغ بن بنانه]] را دیده و می‌گوید، این سه نفر یکسان نیستند و [[حبه عرنی]] هم [[ثقه]] نیست.
*[[ابراهیم بن یعقوب جوزجانی]] می‌گوید: [[حبه بن جوین]] غیر [[ثقه]] است و [[عبدالرحمن بن یوسف بن خراش]] گوید: [[حبه بن جوین]] [[ضعیف]] است<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>. در حالی که در کتب [[اهل سنت]] چنین آمده است [[سلمة بن کھیل]] از پدرش چنین [[نقل]] می‌کند: من هر زمان که [[حبة بن جوین]] را می‌دیدم، به یکی از این سه امر مشغول بود: یا [[ذکر خدا]] بر لب داشت؛ به ویژه ذکر {{متن حدیث|سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ }}؛ یا در حال [[خواندن نماز]] بود؛ و یا به بازگویی [[احادیث]] می‌پرداخت<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>.
*[[ابراهیم بن یعقوب جوزجانی]] می‌گوید: [[حبه بن جوین]] غیر [[ثقه]] است و [[عبدالرحمن بن یوسف بن خراش]] گوید: [[حبه بن جوین]] [[ضعیف]] است<ref>تاریخ بغداد، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>. در حالی که در کتب [[اهل سنت]] چنین آمده است [[سلمة بن کھیل]] از پدرش چنین [[نقل]] می‌کند: من هر زمان که [[حبة بن جوین]] را می‌دیدم، به یکی از این سه امر مشغول بود: یا [[ذکر خدا]] بر لب داشت؛ به ویژه ذکر {{متن حدیث|سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَكْبَرُ }}؛ یا در حال [[خواندن نماز]] بود؛ و یا به بازگویی [[احادیث]] می‌پرداخت<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۴ - ۱۵۵؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref>.
*برخی علمای [[اهل سنت]] هم به [[تکریم]] حبّه پرداخته، گفته‌اند که او [[انسانی]] با [[صداقت]]، [[راستگو]] و [[موثق]] است. [[ابن حجر]] می‌نویسد: [[حبة بن جوین عرنی]]، مردی [[راستگو]] است، اگر چه اغلاطی دارد<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. و [[عجلی]] او را [[ثقه]] می‌داند<ref>معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱. (حبه العرنی الکوفی تابعی ثقه).</ref>. [[ابن عدی]] گفته است: در [[روایت]] حبّه به ندرت [[حدیث]] منکری دیده است و با اینکه [[علی]] در [[ضعف]] او [[اجماع]] دارند، ولی روایاتش نوشته می‌شده است<ref>الکامل. ابن عدی جرجانی، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. [[حافظ هیثمی]]<ref>مجمع الزواید، ج۹، ص۱۰۳.</ref>و [[طبرانی]]<ref>کتاب الاوائل، ص۷۸.</ref> حبّه را [[موثق]] و قابل [[اعتماد]] معرفی کرده‌اند و [[خطیب]] [[بغدادی]] [[موثق]] بودن حبّه را از [[صالح بن احمد]]، به [[نقل]] از پدرش؛ در [[تاریخ]] خود آورده است<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰.</ref>.
*برخی علمای [[اهل سنت]] هم به [[تکریم]] حبّه پرداخته، گفته‌اند که او [[انسانی]] با [[صداقت]]، [[راستگو]] و [[موثق]] است. [[ابن حجر]] می‌نویسد: حبة بن جوین عرنی، مردی [[راستگو]] است، اگر چه اغلاطی دارد<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. و [[عجلی]] او را [[ثقه]] می‌داند<ref>معرفه الثقات، عجلی، ج۱، ص۲۸۱. (حبه العرنی الکوفی تابعی ثقه).</ref>. [[ابن عدی]] گفته است: در [[روایت]] حبّه به ندرت [[حدیث]] منکری دیده است و با اینکه [[علی]] در [[ضعف]] او [[اجماع]] دارند، ولی روایاتش نوشته می‌شده است<ref>الکامل. ابن عدی جرجانی، ج۲، ص۴۳۰.</ref>. [[حافظ هیثمی]]<ref>مجمع الزواید، ج۹، ص۱۰۳.</ref>و [[طبرانی]]<ref>کتاب الاوائل، ص۷۸.</ref> حبّه را [[موثق]] و قابل [[اعتماد]] معرفی کرده‌اند و [[خطیب]] [[بغدادی]] [[موثق]] بودن حبّه را از [[صالح بن احمد]]، به [[نقل]] از پدرش؛ در [[تاریخ]] خود آورده است<ref>تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۸، ص۲۷۰.</ref>.
*از دیدگاه رجالیون [[شیعه]]، حبّه، محدثی والامقام و موجه بوده است. [[ابن داوود]] حلی به [[نقل]] از رجال [[شیخ طوسی]] و [[کشی]]، او را [[ممدوح]] دانسته است؛ هر چند در [[رجال]] کشی موجود، از وی ذکری نیامده است <ref>رجال ابن داوود، ص۹۸؛ مرحوم خویی می‌نویسد: نسخه کشی از ذکر و مدح حبه خالی است؛ یا سهوی اتفاق افتاده و یا در نسخهای با عنوان حبة عرنی موجود بوده است. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲(.</ref>. [[سید]] ابن طاوس در کتاب [[فلاح]] السائل پس از [[نقل]] ماجرای حبّه و [[نوف بکالی]]، می‌نویسد: این مسئله بر نزدیکی او به [[امام]]{{ع}} و [[عطوفت]] [[امام]] نسبت به او دلالت دارد<ref>فلاح السائل، ص۲۶۶.</ref>. [[علامه مجلسی]] هم ایشان را [[ممدوح]] دانسته است<ref>الوجیزه فی الرجال، ص۵۱؛ و نیز ر.ک: خاتمه المستدرک، میرزا حسین نوری، ج۱۷، ص۲۳۷؛ منهج المقال، استرآبادی، ج۳، ص۳۰۸؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۷، ص۳۲۶.</ref>.
*از دیدگاه رجالیون [[شیعه]]، حبّه، محدثی والامقام و موجه بوده است. [[ابن داوود]] حلی به [[نقل]] از رجال [[شیخ طوسی]] و [[کشی]]، او را [[ممدوح]] دانسته است؛ هر چند در [[رجال]] کشی موجود، از وی ذکری نیامده است <ref>رجال ابن داوود، ص۹۸؛ مرحوم خویی می‌نویسد: نسخه کشی از ذکر و مدح حبه خالی است؛ یا سهوی اتفاق افتاده و یا در نسخهای با عنوان حبة عرنی موجود بوده است. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۹۲(.</ref>. [[سید]] ابن طاوس در کتاب [[فلاح]] السائل پس از [[نقل]] ماجرای حبّه و [[نوف بکالی]]، می‌نویسد: این مسئله بر نزدیکی او به [[امام]]{{ع}} و [[عطوفت]] [[امام]] نسبت به او دلالت دارد<ref>فلاح السائل، ص۲۶۶.</ref>. [[علامه مجلسی]] هم ایشان را [[ممدوح]] دانسته است<ref>الوجیزه فی الرجال، ص۵۱؛ و نیز ر.ک: خاتمه المستدرک، میرزا حسین نوری، ج۱۷، ص۲۳۷؛ منهج المقال، استرآبادی، ج۳، ص۳۰۸؛ تنقیح المقال، مامقانی، ج۱۷، ص۳۲۶.</ref>.
*درباره غالی بودن حبّه و اینکه چرا علمای [[عامه]] حبّه را غالی گفته‌اند، در کتاب‌های [[اهل سنت]] چنین آمده است: از [[حبه بن جوین]] [[نقل]] شده است که: هشتاد نفر از کسانی که در [[غزوه بدر]] با [[علی]]{{ع}} [[شرکت]] داشتند، در [[جنگ صفین]] هم بودند. [[ذهبی]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]]، آن را محال دانسته، به همین [[دلیل]] حبّه را از غلاه [[شیعه]] معرفی کرده است<ref>میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.</ref> و [[ابن حجر]] به [[نقل]] از [[ابن جوزی]] آورده که او به [[دلیل]] [[حدیث]] یاد شده حبّه را [[دروغگو]] پنداشته است<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] نیز همین [[روایت]] را عامل [[ضعف]] وی شمرده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۴۰.</ref>. [[ثقفی کوفی]] می‌نویسد: [[علمای رجال]] [[اهل سنت]] هم نام او را در کتاب‌های [[رجال]] آورده‌اند ولی به خاطر اینکه او [[فضائل علی]]{{ع}} را [[نقل]] می‌کرده است، طبق روش خود به او نسبت [[غلو]] داده‌اند و [[اخبار]] او را مردود اعلام کرده‌اند<ref>الغارات، ج۲، ص۷۹۵.</ref>. [[سید محسن امین عاملی]] نیز پس از [[نقل]] قول علمای [[اهل سنت]]، می‌نویسد: این [[مرد ]](حبّه(گناهی جز [[شیعه]] بودن ندارد و برای [[علی]]{{ع}} نیز بلند مقامی نیست که گفته شود هشتاد بدری با او در [[صفین]] بوده‌اند؛ بلکه این [[حدیث]] [[مقام]] و مرتبه کسانی را بالا می‌برد که با [[علی]]{{ع}} در [[صفین]] بوده‌اند؛ زیرا [[علی]]{{ع}} بر [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است و هر کجا [[علی]]{{ع}} باشد، [[حق]] هم با او در گردش خواهد بود و [[علی]]{{ع}} در [[فضائل]] و [[مناقب]] [[فقیر]] نیست تا با بودن [[بدریون]] در [[صفین]] فضیلتش زیاد شود؛ مگر [[غزوه بدر]] با حضور او به [[پیروزی]] نرسید<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۷: {{عربی|و الرجل{{ع}} ذنب له الا تشیعه و علی{{ع}} یرتفع قدره بان یکون معه یوم صفین ثمانون بدریا بل یرتفع قدر من کان معه بکونه معه انی و هو مع الحق و الحق معه یدور معه کیفما دار و لیس فقیرا فی فضله و مناقبه حتی یضاف إلیها کثرة البدریین معه بصفین و هل کانت بدر الا له و به}}.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|حبه بن جوین]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۱-۲۷۴.</ref>.
*درباره غالی بودن حبّه و اینکه چرا علمای [[عامه]] حبّه را غالی گفته‌اند، در کتاب‌های [[اهل سنت]] چنین آمده است: از [[حبه بن جوین]] [[نقل]] شده است که: هشتاد نفر از کسانی که در [[غزوه بدر]] با [[علی]]{{ع}} [[شرکت]] داشتند، در [[جنگ صفین]] هم بودند. [[ذهبی]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]]، آن را محال دانسته، به همین [[دلیل]] حبّه را از غلاه [[شیعه]] معرفی کرده است<ref>میزان الاعتدال فی نقدالرجال، ذهبی، ج۱، ص۴۵۰.</ref> و [[ابن حجر]] به [[نقل]] از [[ابن جوزی]] آورده که او به [[دلیل]] [[حدیث]] یاد شده حبّه را [[دروغگو]] پنداشته است<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۵۵.</ref>. [[ابن حجر عسقلانی]] نیز همین [[روایت]] را عامل [[ضعف]] وی شمرده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۱۴۰.</ref>. [[ثقفی کوفی]] می‌نویسد: [[علمای رجال]] [[اهل سنت]] هم نام او را در کتاب‌های [[رجال]] آورده‌اند ولی به خاطر اینکه او [[فضائل علی]]{{ع}} را [[نقل]] می‌کرده است، طبق روش خود به او نسبت [[غلو]] داده‌اند و [[اخبار]] او را مردود اعلام کرده‌اند<ref>الغارات، ج۲، ص۷۹۵.</ref>. [[سید محسن امین عاملی]] نیز پس از [[نقل]] قول علمای [[اهل سنت]]، می‌نویسد: این [[مرد ]](حبّه(گناهی جز [[شیعه]] بودن ندارد و برای [[علی]]{{ع}} نیز بلند مقامی نیست که گفته شود هشتاد بدری با او در [[صفین]] بوده‌اند؛ بلکه این [[حدیث]] [[مقام]] و مرتبه کسانی را بالا می‌برد که با [[علی]]{{ع}} در [[صفین]] بوده‌اند؛ زیرا [[علی]]{{ع}} بر [[حق]] است و [[حق]] با [[علی]]{{ع}} است و هر کجا [[علی]]{{ع}} باشد، [[حق]] هم با او در گردش خواهد بود و [[علی]]{{ع}} در [[فضائل]] و [[مناقب]] [[فقیر]] نیست تا با بودن [[بدریون]] در [[صفین]] فضیلتش زیاد شود؛ مگر [[غزوه بدر]] با حضور او به [[پیروزی]] نرسید<ref>اعیان الشیعه، ج۴، ص۳۸۷: {{عربی|و الرجل{{ع}} ذنب له الا تشیعه و علی{{ع}} یرتفع قدره بان یکون معه یوم صفین ثمانون بدریا بل یرتفع قدر من کان معه بکونه معه انی و هو مع الحق و الحق معه یدور معه کیفما دار و لیس فقیرا فی فضله و مناقبه حتی یضاف إلیها کثرة البدریین معه بصفین و هل کانت بدر الا له و به}}.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|حبه بن جوین]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۱-۲۷۴.</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:


==حبّه و [[بیعت با امام]]{{ع}}==
==حبّه و [[بیعت با امام]]{{ع}}==
*[[شیخ مفید]] می‌نویسد: از کسان دیگری که باید به [[بیعت]] ایشان اشاره کرد و آنان [[اهل دین]]، [[ایمان]]، [[علم]]، [[فقه]] و [[قرآن]] و فقط به [[عبادت]] [[خداوند]] و [[جهاد]] و [[تمسک]] به حقایق [[ایمان]] مشغول بودند؛ [[محمد بن ابی بکر]]، [[محمد بن ابی حذیفه]]، [[مالک بن حارث اشتر نخعی]]، [[ثابت بن قیس نخعی]]، [[کمیل بن زیاد]]... و [[حبة بن جوین عرنی]] و دیگران هستند که هنگام [[کشته شدن عثمان]] در [[مدینه]] بودند و همگی با کمال [[رضایت]] به [[پیشوایی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[تسلیم]] شدند و با او [[بیعت]] کردند، که با هر کس بجنگند، ایشان هم بجنگند و با هر کس [[صلح]] کند، ایشان هم با او [[صلح]] کنند، و اینکه در [[یاری دادن]] او هرگز به [[جنگ]] پشت نکنند. و آنان در همه جنگ‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} همراهش بودند و حتی یک تن از ایشان از شرکت در [[جنگ]] خودداری نکرد و برخی از آنان در راه [[یاری دادن]] [[علی]]{{ع}} [[شهید]] شدند و برخی همچنان بر راه خود پایدار ماندند تا هنگامی که [[علی]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و آنان که پس از آن [[حضرت]] باقی ماندند، همچنان بر [[ولایت]] او بودند و [[اعتقاد]] داشتند که [[علی]]{{ع}} برای [[امامت]] از همگان [[برتر]] بوده است<ref>الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، ص۱۰۹-۱۱۰. دیگر افرادی که او نام میبرد: صعصعة بن صوحان عبدی، عمر بن زراره نخعی، عبدالله بن ارقم، زید بن الملفق، سلیمان بن صرد خزاعی، قبیصه، جابر، عبدالله، محمد بن بدیل خزائی، عبدالرحمن بن عدیس سلولی، اویس قرنی، هند جملی، جندب ازدی، اشعث بن سوار، حکیم بن جبله، رشید هجری، معقل بن قیس بن حنظله، سوید بن حارث، سعد بن مبشر، عبدالله بن وال، مالک بن ضمره و حارث همدانی هستند.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|حبه بن جوین]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۸-۲۷۹.</ref>.
*[[شیخ مفید]] می‌نویسد: از کسان دیگری که باید به [[بیعت]] ایشان اشاره کرد و آنان [[اهل دین]]، [[ایمان]]، [[علم]]، [[فقه]] و [[قرآن]] و فقط به [[عبادت]] [[خداوند]] و [[جهاد]] و [[تمسک]] به حقایق [[ایمان]] مشغول بودند؛ [[محمد بن ابی بکر]]، [[محمد بن ابی حذیفه]]، [[مالک بن حارث اشتر نخعی]]، [[ثابت بن قیس نخعی]]، [[کمیل بن زیاد]]... و حبة بن جوین عرنی و دیگران هستند که هنگام [[کشته شدن عثمان]] در [[مدینه]] بودند و همگی با کمال [[رضایت]] به [[پیشوایی]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[تسلیم]] شدند و با او [[بیعت]] کردند، که با هر کس بجنگند، ایشان هم بجنگند و با هر کس [[صلح]] کند، ایشان هم با او [[صلح]] کنند، و اینکه در [[یاری دادن]] او هرگز به [[جنگ]] پشت نکنند. و آنان در همه جنگ‌های [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} همراهش بودند و حتی یک تن از ایشان از شرکت در [[جنگ]] خودداری نکرد و برخی از آنان در راه [[یاری دادن]] [[علی]]{{ع}} [[شهید]] شدند و برخی همچنان بر راه خود پایدار ماندند تا هنگامی که [[علی]]{{ع}} به [[شهادت]] رسید و آنان که پس از آن [[حضرت]] باقی ماندند، همچنان بر [[ولایت]] او بودند و [[اعتقاد]] داشتند که [[علی]]{{ع}} برای [[امامت]] از همگان [[برتر]] بوده است<ref>الجمل و النصره لسید العتره فی حرب البصره، ص۱۰۹-۱۱۰. دیگر افرادی که او نام میبرد: صعصعة بن صوحان عبدی، عمر بن زراره نخعی، عبدالله بن ارقم، زید بن الملفق، سلیمان بن صرد خزاعی، قبیصه، جابر، عبدالله، محمد بن بدیل خزائی، عبدالرحمن بن عدیس سلولی، اویس قرنی، هند جملی، جندب ازدی، اشعث بن سوار، حکیم بن جبله، رشید هجری، معقل بن قیس بن حنظله، سوید بن حارث، سعد بن مبشر، عبدالله بن وال، مالک بن ضمره و حارث همدانی هستند.</ref><ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[حبه بن جوین (مقاله)|حبه بن جوین]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۷۸-۲۷۹.</ref>.


==حبّه از اعضای [[شرطة الخمیس]]==
==حبّه از اعضای [[شرطة الخمیس]]==
خط ۷۶: خط ۷۶:


==حبّه و [[نقل]] ماجرای [[شهادت]] [[عمار]]==
==حبّه و [[نقل]] ماجرای [[شهادت]] [[عمار]]==
*[[حبة بن جوین عرنی]] گوید: "روزی من به [[حذیفه بن یمان]] ([[یار]] [[پیامبر]]{{صل}}) گفتم: برای ما [[حدیث]] بگو زیرا ما از [[فتنه]] و [[فساد]] می‌ترسیم (که [[مردم]] به [[فتنه]] و [[اختلاف]] دچار شوند)؛ [[حذیفه]] گفت: "شما به فرقه‌ای که [[ابن سمیه]] ([[عمار]] که مادرش [[سمیه]] نام داشت) در صف آن قرار گرفته است، بگروید؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "گروه متجاوز [[ستمگر]] [[گمراه]] و [[منحرف]] از راه راست او را خواهند کشت و آخرین روزی او هم شیر آمیخته به آب خواهد بود".
*حبة بن جوین عرنی گوید: "روزی من به [[حذیفه بن یمان]] ([[یار]] [[پیامبر]]{{صل}}) گفتم: برای ما [[حدیث]] بگو زیرا ما از [[فتنه]] و [[فساد]] می‌ترسیم (که [[مردم]] به [[فتنه]] و [[اختلاف]] دچار شوند)؛ [[حذیفه]] گفت: "شما به فرقه‌ای که [[ابن سمیه]] ([[عمار]] که مادرش [[سمیه]] نام داشت) در صف آن قرار گرفته است، بگروید؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "گروه متجاوز [[ستمگر]] [[گمراه]] و [[منحرف]] از راه راست او را خواهند کشت و آخرین روزی او هم شیر آمیخته به آب خواهد بود".
*حبّه گوید: من [[شاهد]] بودم که در همان روز که [[عمار]] کشته شد، گفت: "آخرین روزی مرا در این [[دنیا]] بیاورید". پس برای او یک قدح بزرگ شیر آوردند که آن قدح دسته سرخ فام داشت و [[حذیفه]] در [[نقل حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} به اندازه سر موئی [[خطا]] نکرد؛ آن گاه [[عمار]] (هنگام حمله) گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]] اگر آنها ما را بزنند تا به نخلستان [[هجر ]] برسیم، باز هم من [[معتقد]] هستم و خواهم بود که ما بر [[حق]] هستیم و آنها بر [[باطل]] هستند"؛ و بعد از آن کشته شد. [[قاتل]] او [[ابوالغازیه]] بود و کسی که سر او را برید، [[ابن حوی سکسکی]] بود و درباره [[قتل]] و [[قاتلان]] او چیزهای دیگری هم گفته شده است"<ref>الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۳، ص۳۱۰؛ کشف الغمه فی معرفة الائمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۲۲؛ مناقب علی بن ابی طالب، ابن مردویه، ص۱۶۷؛ الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی شیرازی، ص۲۷۹.</ref>.
*حبّه گوید: من [[شاهد]] بودم که در همان روز که [[عمار]] کشته شد، گفت: "آخرین روزی مرا در این [[دنیا]] بیاورید". پس برای او یک قدح بزرگ شیر آوردند که آن قدح دسته سرخ فام داشت و [[حذیفه]] در [[نقل حدیث]] [[پیامبر]]{{صل}} به اندازه سر موئی [[خطا]] نکرد؛ آن گاه [[عمار]] (هنگام حمله) گفت: "به [[خدا]] [[سوگند]] اگر آنها ما را بزنند تا به نخلستان [[هجر ]] برسیم، باز هم من [[معتقد]] هستم و خواهم بود که ما بر [[حق]] هستیم و آنها بر [[باطل]] هستند"؛ و بعد از آن کشته شد. [[قاتل]] او [[ابوالغازیه]] بود و کسی که سر او را برید، [[ابن حوی سکسکی]] بود و درباره [[قتل]] و [[قاتلان]] او چیزهای دیگری هم گفته شده است"<ref>الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۳، ص۳۱۰؛ کشف الغمه فی معرفة الائمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۲۲؛ مناقب علی بن ابی طالب، ابن مردویه، ص۱۶۷؛ الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی شیرازی، ص۲۷۹.</ref>.
*[[ابن عساکر]] نیز به [[نقل]] از [[حبه بن جوین]] می‌نویسد: هنگامی که [[عمار]] به [[شهادت]] رسید، منادی ندا داد: "کسانی که در [[جنگ]] با [[اهل شام]] [[شک]] داشتند، کجایند؟" [[عمار]] کشته شد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۴۸۰.</ref>. او در جای دیگری می‌نویسد: [[حبه بن جوین]] به [[نقل]] از [[حذیفه]] می‌گوید: از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که به [[عمار]] فرمود: [[عمار]]! تو را گروه [[ظالم]] خواهد کشت<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۴۲۸.</ref>.
*[[ابن عساکر]] نیز به [[نقل]] از [[حبه بن جوین]] می‌نویسد: هنگامی که [[عمار]] به [[شهادت]] رسید، منادی ندا داد: "کسانی که در [[جنگ]] با [[اهل شام]] [[شک]] داشتند، کجایند؟" [[عمار]] کشته شد<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۴۸۰.</ref>. او در جای دیگری می‌نویسد: [[حبه بن جوین]] به [[نقل]] از [[حذیفه]] می‌گوید: از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدم که به [[عمار]] فرمود: [[عمار]]! تو را گروه [[ظالم]] خواهد کشت<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۴۲۸.</ref>.
۲۱۸٬۱۵۹

ویرایش