اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا در شورای تعیین خلیفه سوم شرکت کرد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
اگر امام علی برای امامت نصب شده است پس چرا در شورای تعیین خلیفه سوم شرکت کرد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۰
، ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۰جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه '
جز (انتقال از رده:پرسشها به رده:پرسمان امامت ردهانبوه) |
جز (جایگزینی متن - ' آنکه ' به ' آنکه ') |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
::::#'''دفع [[شبهه]] [[سکولارها]]:''' اولین نکته که برای شرکت حضرت در [[شورای ششنفره]] [[تعیین]] [[خلیفه]] به نظر میرسد، رفع اتهام دوری حضرت از عرصه [[حکومت]] و [[سیاست]] است که این [[شبهه]] در قرنهای پیش مطرح و امروزه پررنگتر [[تبلیغ]] میشود. طرفداران تفکیک [[دین]] از [[سیاست]] و [[حکومت]] میکوشند از هر بهانهای برای [[تأیید]] مدّعای خود مستمسکی بسازند، در صفحات گذشته ذکر شد آنان سکوت حضرت، عدم اقدام برای گرفتن [[حکومت]]، استنکاف از [[خلافت]] بعد از قتل [[عثمان]] را به عنوان دلیل و [[تأیید]] مدّعای خود تقریر و [[تبیین]] نمودند، در مسئله [[شورا]] نیز اگر حضرت از شرکت در آن سر باز میزد، [[سکولارها]] بالفور آن را به عنوان مؤیّد تز خود معرفی میکردند. لکن برای اینکه طرفداران [[سکولارها]] عدم شرکت حضرت در شورای مزبور را به نفع مدعای خود مصادره نکنند حضرت به عنوان یک تکلیف الهی در آن [[شورا]] شرکت نمود. | ::::#'''دفع [[شبهه]] [[سکولارها]]:''' اولین نکته که برای شرکت حضرت در [[شورای ششنفره]] [[تعیین]] [[خلیفه]] به نظر میرسد، رفع اتهام دوری حضرت از عرصه [[حکومت]] و [[سیاست]] است که این [[شبهه]] در قرنهای پیش مطرح و امروزه پررنگتر [[تبلیغ]] میشود. طرفداران تفکیک [[دین]] از [[سیاست]] و [[حکومت]] میکوشند از هر بهانهای برای [[تأیید]] مدّعای خود مستمسکی بسازند، در صفحات گذشته ذکر شد آنان سکوت حضرت، عدم اقدام برای گرفتن [[حکومت]]، استنکاف از [[خلافت]] بعد از قتل [[عثمان]] را به عنوان دلیل و [[تأیید]] مدّعای خود تقریر و [[تبیین]] نمودند، در مسئله [[شورا]] نیز اگر حضرت از شرکت در آن سر باز میزد، [[سکولارها]] بالفور آن را به عنوان مؤیّد تز خود معرفی میکردند. لکن برای اینکه طرفداران [[سکولارها]] عدم شرکت حضرت در شورای مزبور را به نفع مدعای خود مصادره نکنند حضرت به عنوان یک تکلیف الهی در آن [[شورا]] شرکت نمود. | ||
::::#'''اتمام حجّت:'''هرچند نتیجه شورای مزبور از پیش معلوم بود (در پاورقی صفحهٔ گذشته علّت آن ذکر شد)، لکن در صورت عدم حضور حضرت ممکن بود برخی از [[شیعیان]] و غیره حضرت را به سستی در [[حاکمیت]] [[دین]] متهم میکردند که ممکن بود در صورت شرکت حضرت در شورا، حضرت رأی [[اکثریت]] را با توجه به سوابق و [[فضایل]] و نیز [[نصب]] حضرت توسّط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به دست میآورد. حضرت با شرکت خود نشان داد که اعضای [[شورا]] چقدر از حق دورند و به صرف قرابت فامیلی حق را به حقدار نداده و فرد دیگری را [[نصب]] نمودند. به تعبیر دیگر حضرت با شرکت خود مظلومیّت شخص خود و نیز مظلومیّت عدالت و حق را در طول تاریخ ثبت نمود. امّا در صورت عدم حضور حضرت، ممکن بود تاریخ حضرت را متهم میکرد که با کنارهگیری از شورا، عملاً [[حکومت]] را به دست نااهلان سپرد و به نوعی حضرت را نیز شریک جرم تلقی میکرد<ref>مقصود از جرم، حدّاقل بخششهای بیحساب [[خلیفه سوم]] از بیتالمال به نزدیکان خود میباشد که آن یکی از علل قیام [[مردم]] و قتل [[خلیفه]] را موجب شد که در منابع تاریخی ثبت شده است.</ref> | ::::#'''اتمام حجّت:'''هرچند نتیجه شورای مزبور از پیش معلوم بود (در پاورقی صفحهٔ گذشته علّت آن ذکر شد)، لکن در صورت عدم حضور حضرت ممکن بود برخی از [[شیعیان]] و غیره حضرت را به سستی در [[حاکمیت]] [[دین]] متهم میکردند که ممکن بود در صورت شرکت حضرت در شورا، حضرت رأی [[اکثریت]] را با توجه به سوابق و [[فضایل]] و نیز [[نصب]] حضرت توسّط [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به دست میآورد. حضرت با شرکت خود نشان داد که اعضای [[شورا]] چقدر از حق دورند و به صرف قرابت فامیلی حق را به حقدار نداده و فرد دیگری را [[نصب]] نمودند. به تعبیر دیگر حضرت با شرکت خود مظلومیّت شخص خود و نیز مظلومیّت عدالت و حق را در طول تاریخ ثبت نمود. امّا در صورت عدم حضور حضرت، ممکن بود تاریخ حضرت را متهم میکرد که با کنارهگیری از شورا، عملاً [[حکومت]] را به دست نااهلان سپرد و به نوعی حضرت را نیز شریک جرم تلقی میکرد<ref>مقصود از جرم، حدّاقل بخششهای بیحساب [[خلیفه سوم]] از بیتالمال به نزدیکان خود میباشد که آن یکی از علل قیام [[مردم]] و قتل [[خلیفه]] را موجب شد که در منابع تاریخی ثبت شده است.</ref> | ||
::::#'''پرهیز از اختلاف و حفظ وحدت:'''در صورت عدم حضور حضرت در شورای مزبور دوباره اختلاف و مناقشات جهان [[اسلام]] را فرا میگرفت؛ چراکه عدم حضور حضرت در [[شورا]] به منزلهٔ رو در رویی حضرت با [[حکومت]] وقت و [[خلیفه]] جدید میشد و طرفداران و [[شیعیان]] حضرت نیز با الگو قرار دادن حضرت به مناقشه و تهاجم با [[حکومت]] و [[خلیفه]] وقت میپرداختند و این موجب تفرقه صفوف [[مسلمانان]] و تضعیف اصل [[اسلام]] میشد، حضرت با وجود [[علم]] به نتیجه [[شورا]] مصلحت اصل [[اسلام]] را بر [[حکومت]] خویش ترجیح داد. علاوه | ::::#'''پرهیز از اختلاف و حفظ وحدت:'''در صورت عدم حضور حضرت در شورای مزبور دوباره اختلاف و مناقشات جهان [[اسلام]] را فرا میگرفت؛ چراکه عدم حضور حضرت در [[شورا]] به منزلهٔ رو در رویی حضرت با [[حکومت]] وقت و [[خلیفه]] جدید میشد و طرفداران و [[شیعیان]] حضرت نیز با الگو قرار دادن حضرت به مناقشه و تهاجم با [[حکومت]] و [[خلیفه]] وقت میپرداختند و این موجب تفرقه صفوف [[مسلمانان]] و تضعیف اصل [[اسلام]] میشد، حضرت با وجود [[علم]] به نتیجه [[شورا]] مصلحت اصل [[اسلام]] را بر [[حکومت]] خویش ترجیح داد. علاوه آنکه عدم شرکت در شورای پیشنهادی [[خلیفه دوم]] به معنای طعنه در وی میشد و این برای طرفداران او - که اکثر [[مردم]] عادی بودند - گران تمام میشد و این دایره مناقشات و اختلافات را وسیعتر میکرد. | ||
::::#'''نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]]:'''یکی از علل حضور حضرت در شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]] است، وی بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با ادعای [[حدیث]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} که نباید [[نبوت]] و [[حکومت]] در یک خاندان "بنیهاشم" جمع شود، با [[خلافت]] حضرت مخالفت نمود. امّا با [[تعیین]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان یک کاندیدا برای [[حکومت]] عملاً به نقض دیدگاه پیشین خود پرداخت. [[حضرت علی]]{{ع}} یکی از علل حضور خود در شورای مزبور را نکته فوق بیان میکند. چنانکه در جواب پیشنهاد [[ابنعباس]] مبنی بر عدم حضور در [[شورا]] به دلیل آشکار بودن [[خلافت]] عثمان، فرمود:{{عربی|"و أنا أعلم ذلك و لكني أدخل معهم في الشورى لأن عمر قد أهلني الآن للخلافة و كان قبل ذلك يقول إن رسول الله ص قال إن النبوة و الإمامة لا يجتمعان في بيت فأنا أدخل في ذلك لأظهر للناس مناقضة فعله لروايته"}} <ref>شرح [[نهجالبلاغه]]، ج ۱، ص ۱۸۹ و ج ۱۰، ص ۲۸۵؛ موسوعة الامام [[امام علی|علی]]{{ع}}، ج ۳، ص ۱۱۹.</ref>. مشخص است که اگر کذب بودن [[روایت]] [[عمر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مبنی بر عدم جمع [[نبوت]] و [[خلافت]] نشان داده نشود، بعد از مرگ عثمان، [[خلافت]] [[حضرت علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] با طرح [[حدیث]] کذب عملاً طرد و نامشروع جلوه خواهد کرد و چنین امری به [[انحراف]] در رکن اصلی [[دین]] یعنی [[امامت]] منجر میشود. | ::::#'''نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]]:'''یکی از علل حضور حضرت در شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] نقض دیدگاه [[خلیفه دوم]] است، وی بعد از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با ادعای [[حدیث]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} که نباید [[نبوت]] و [[حکومت]] در یک خاندان "بنیهاشم" جمع شود، با [[خلافت]] حضرت مخالفت نمود. امّا با [[تعیین]] [[حضرت علی]]{{ع}} به عنوان یک کاندیدا برای [[حکومت]] عملاً به نقض دیدگاه پیشین خود پرداخت. [[حضرت علی]]{{ع}} یکی از علل حضور خود در شورای مزبور را نکته فوق بیان میکند. چنانکه در جواب پیشنهاد [[ابنعباس]] مبنی بر عدم حضور در [[شورا]] به دلیل آشکار بودن [[خلافت]] عثمان، فرمود:{{عربی|"و أنا أعلم ذلك و لكني أدخل معهم في الشورى لأن عمر قد أهلني الآن للخلافة و كان قبل ذلك يقول إن رسول الله ص قال إن النبوة و الإمامة لا يجتمعان في بيت فأنا أدخل في ذلك لأظهر للناس مناقضة فعله لروايته"}} <ref>شرح [[نهجالبلاغه]]، ج ۱، ص ۱۸۹ و ج ۱۰، ص ۲۸۵؛ موسوعة الامام [[امام علی|علی]]{{ع}}، ج ۳، ص ۱۱۹.</ref>. مشخص است که اگر کذب بودن [[روایت]] [[عمر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} مبنی بر عدم جمع [[نبوت]] و [[خلافت]] نشان داده نشود، بعد از مرگ عثمان، [[خلافت]] [[حضرت علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] با طرح [[حدیث]] کذب عملاً طرد و نامشروع جلوه خواهد کرد و چنین امری به [[انحراف]] در رکن اصلی [[دین]] یعنی [[امامت]] منجر میشود. | ||
::::#'''رفع اتهام استبداد به رأی:''' عدم حضور حضرت در شورای مزبور یک لازمه منفی هم داشت و آن این بود که [[اکثریت]] عوام [[مردم]] چنین گمان میکردند حضرت خود را از دیگر [[صحابه]] و اعضای شورا، [[برتر]] و مافوق میداند و این یک نوع استبداد به رأی و خودبزرگی تلقّی میشد، حضرت برای مقابله با این گمان در [[شورا]] حضور یافت. | ::::#'''رفع اتهام استبداد به رأی:''' عدم حضور حضرت در شورای مزبور یک لازمه منفی هم داشت و آن این بود که [[اکثریت]] عوام [[مردم]] چنین گمان میکردند حضرت خود را از دیگر [[صحابه]] و اعضای شورا، [[برتر]] و مافوق میداند و این یک نوع استبداد به رأی و خودبزرگی تلقّی میشد، حضرت برای مقابله با این گمان در [[شورا]] حضور یافت. | ||
::::#'''[[نصوص]] و رفتار حضرت ناقض [[مشروعیت]] خلفا:'''ممکن است این [[شبهه]] وارد شود که حضرت با حضور خود در شوراء، عملاً [[مشروعیت]] دو [[خلیفه]] پیشین و [[خلیفه سوم]] را [[تأیید]] کرد. لکن چنین احتمالی برای نسلهای بعدی که با [[روایات]] حضرت دال بر غاصب خواندن خلفای پیشین خود و [[احتجاج]] حضرت به اصل [[نصب]] در روز شورا آشنا هستند<ref>ر.ک: کنز العمال، ج ۵، ص ۷۲۴، ح ۱۴۲۴۳؛ الصواعق المحرقه، ب ۱۱؛ مناقب خوارزمی، ص ۲۱۳.</ref> در خور اعتنا نیست؛ چرا که حضور حضرت در [[شورا]] با توجیهات متعددی - که اشاره رفت - صورت گرفته و به مسئله [[مشروعیت]] [[خلافت]] ربطی ندارد، باری اگر [[روایات]] حضرت در انتقاد از خلفای پیشین وجود نداشت و حضرت در [[شورا]] به [[نصوص]] [[احتجاج]] نمیکرد <ref>[[احتجاج]] طبرسی، ج ۱، ص ۱۹۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۱۶۰ و ج ۳، ص ۱۳۳.</ref>، برای چنین احتمالی مجالی وجود داشت، اما [[نصوص]] حضرت احتمال فوق را برنمیتابد. علاوه | ::::#'''[[نصوص]] و رفتار حضرت ناقض [[مشروعیت]] خلفا:'''ممکن است این [[شبهه]] وارد شود که حضرت با حضور خود در شوراء، عملاً [[مشروعیت]] دو [[خلیفه]] پیشین و [[خلیفه سوم]] را [[تأیید]] کرد. لکن چنین احتمالی برای نسلهای بعدی که با [[روایات]] حضرت دال بر غاصب خواندن خلفای پیشین خود و [[احتجاج]] حضرت به اصل [[نصب]] در روز شورا آشنا هستند<ref>ر.ک: کنز العمال، ج ۵، ص ۷۲۴، ح ۱۴۲۴۳؛ الصواعق المحرقه، ب ۱۱؛ مناقب خوارزمی، ص ۲۱۳.</ref> در خور اعتنا نیست؛ چرا که حضور حضرت در [[شورا]] با توجیهات متعددی - که اشاره رفت - صورت گرفته و به مسئله [[مشروعیت]] [[خلافت]] ربطی ندارد، باری اگر [[روایات]] حضرت در انتقاد از خلفای پیشین وجود نداشت و حضرت در [[شورا]] به [[نصوص]] [[احتجاج]] نمیکرد <ref>[[احتجاج]] طبرسی، ج ۱، ص ۱۹۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۱۶۰ و ج ۳، ص ۱۳۳.</ref>، برای چنین احتمالی مجالی وجود داشت، اما [[نصوص]] حضرت احتمال فوق را برنمیتابد. علاوه آنکه حضرت در همان شورای [[تعیین]] [[خلیفه]] به عدم رضایت خود از سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین تصریح نمود، آن وقتی بود که عبدالرّحمن یکی از اعضای شورا، رأی خود به حضرت را به [[عمل]] به [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین "شیخین" متوقف نمود، حضرت تأکید نمود که تنها به [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و سیرهٔ خود [[عمل]] خواهد کرد. اینکه حضرت از [[عمل]] به سیرهٔ «شیخین» استنکاف مینماید، خود گویای عدم رضا و عدم [[مشروعیت]] سیرهٔ آن دو [[مقام]] است، علاوه اینکه خاطرنشان نمود قول و [[عمل]] به سیرهٔ [[شیخین]] - توسط رقیب حضرت یعنی [[عثمان]] صورت گرفت - با اصل [[کتاب]] و [[سنت]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] سازگاری ندارد و بدینسان حضرت هم [[مشروعیت]] و ناسازگاری سیرهٔ دو [[خلیفه]] پیشین و نیز [[خلیفه]] بعدی را نشان و ثابت کرد»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۳۱۶ - ۳۲۱.</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== |