اکثریت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، [[فرهنگنامه' به 'سعیدیانفر و ایازی، [[فرهنگنامه'
جز (جایگزینی متن - ']] سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه' به ' سعیدیانفر و ایازی، [[فرهنگنامه') |
جز (جایگزینی متن - 'سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، [[فرهنگنامه' به 'سعیدیانفر و ایازی، [[فرهنگنامه') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
منظور از اکثریت آن چیزی است که در [[قرآن]] از آن بارها سخن میگوید. این واژه و مشتقات آن ۱۶۷ بار بکار رفته و دربرابر [[اقلیت]] و ریشه آن «قلل» ۷۶ مرتبه در [[قرآن]] (جمعا ۲۴۳ بار در ۲۳۶ [[آیه]] و ۸۴ سوره) در موضوعات مختلفی بکار رفته است که میتوان آنها را به دو گروه مذموم و ممدوح تقسیم بندی کرد. دسته اول آیاتی هستند که این صفت یا صفات، در حوزه [[اعتقادات]] میباشند. نمونه آن [[آیه شریفه]] زیر میباشد: {{متن قرآن|َ…إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ…}}<ref>«آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸.</ref> دسته دوم، آیاتی هستند که صفت نسبت داده شده، و ناظر به رفتارهای [[دینی]] و [[اخلاقی]] ناشایسته آنان است که توصیفی از رفتارهای [[اجتماعی]] یا [[اعتقادی]] میباشد. مانند: «{{متن قرآن|إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>. اما دسته سوم آیاتی را شامل میشود که صفت یا صفات نسبت داده شده در آنها دارای هر دو جنبه [[اعتقادی]] و [[رفتاری]] در همان [[آیه]] یا در سایر [[آیات]] اکثریت میباشند. مانند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.</ref>. اما مهمترین محور بیان [[قرآن]] در خطاب به [[پیامبر]] در حوزه [[اعتقادی]] بیان این نکته است که اکثریت [[حقانیت]] نمیآورد و آنچه [[حق]] بودن را ثابت میکند، مبرهن و مستدل و مطابق با [[حق]] بودن آن است. به عبارت دیگر همیشه اکثریت و [[حقانیت]] ملازم همدیگر نیستند و نمیتوان [[عقاید]] اکثریت را [[حق]] دانست و در مقابل باورهای [[اقلیت]] را مخالف آن منظور نمود. اگرچه [[جایگاه]] هر [[عقیده]] حقی با افزایش [[پیروان]] و طرفداران مستحکمتر خواهد شد. لذا خطاب به پیامبرکفر و [[نفاق]] را مبنای [[اطاعت]] نکردن میداند و در جایی میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref> * {{متن قرآن|وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«و از کافران و منافقان فرمان نبر و به آزارشان بها مده و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره احزاب، آیه ۴۸.</ref> | منظور از اکثریت آن چیزی است که در [[قرآن]] از آن بارها سخن میگوید. این واژه و مشتقات آن ۱۶۷ بار بکار رفته و دربرابر [[اقلیت]] و ریشه آن «قلل» ۷۶ مرتبه در [[قرآن]] (جمعا ۲۴۳ بار در ۲۳۶ [[آیه]] و ۸۴ سوره) در موضوعات مختلفی بکار رفته است که میتوان آنها را به دو گروه مذموم و ممدوح تقسیم بندی کرد. دسته اول آیاتی هستند که این صفت یا صفات، در حوزه [[اعتقادات]] میباشند. نمونه آن [[آیه شریفه]] زیر میباشد: {{متن قرآن|َ…إِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ…}}<ref>«آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸.</ref> دسته دوم، آیاتی هستند که صفت نسبت داده شده، و ناظر به رفتارهای [[دینی]] و [[اخلاقی]] ناشایسته آنان است که توصیفی از رفتارهای [[اجتماعی]] یا [[اعتقادی]] میباشد. مانند: «{{متن قرآن|إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«ای مؤمنان! بسیاری از دانشوران دینی (اهل کتاب) و راهبان، داراییهای مردم را به نادرستی میخورند و (مردم را) از راه خداوند باز میدارند؛ (ایشان) و آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳۴.</ref>. اما دسته سوم آیاتی را شامل میشود که صفت یا صفات نسبت داده شده در آنها دارای هر دو جنبه [[اعتقادی]] و [[رفتاری]] در همان [[آیه]] یا در سایر [[آیات]] اکثریت میباشند. مانند: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ}}<ref>«بگو ای اهل کتاب! در دین خود ناحق غلو نورزید و از هوسهای گروهی که از پیش گمراه بودند، و بسیاری را گمراه کردند و از راه میانه به بیراه افتادند پیروی نکنید» سوره مائده، آیه ۷۷.</ref>. اما مهمترین محور بیان [[قرآن]] در خطاب به [[پیامبر]] در حوزه [[اعتقادی]] بیان این نکته است که اکثریت [[حقانیت]] نمیآورد و آنچه [[حق]] بودن را ثابت میکند، مبرهن و مستدل و مطابق با [[حق]] بودن آن است. به عبارت دیگر همیشه اکثریت و [[حقانیت]] ملازم همدیگر نیستند و نمیتوان [[عقاید]] اکثریت را [[حق]] دانست و در مقابل باورهای [[اقلیت]] را مخالف آن منظور نمود. اگرچه [[جایگاه]] هر [[عقیده]] حقی با افزایش [[پیروان]] و طرفداران مستحکمتر خواهد شد. لذا خطاب به پیامبرکفر و [[نفاق]] را مبنای [[اطاعت]] نکردن میداند و در جایی میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref> * {{متن قرآن|وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا}}<ref>«و از کافران و منافقان فرمان نبر و به آزارشان بها مده و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره احزاب، آیه ۴۸.</ref> | ||
#{{متن قرآن|قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«بگو ناپاک و پاک برابر نیستند حتی اگر بسیاری ناپاک، تو را به شگفتی آورد پس ای خردمندان! از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۱۰۰.</ref> | #{{متن قرآن|قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«بگو ناپاک و پاک برابر نیستند حتی اگر بسیاری ناپاک، تو را به شگفتی آورد پس ای خردمندان! از خداوند پروا کنید، باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۱۰۰.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر| | #{{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی میکشانند؛ جز پندار را پی نمیگیرند و آنان جز نادرست برآورد نمیکنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۵۵-۱۶۰.</ref>. | ||
==[[پیامبر]] و اکثریت [[مشرکین]]== | ==[[پیامبر]] و اکثریت [[مشرکین]]== | ||
مراد آن دسته از آیاتی است که در نوع رابطه پیامبربا [[مخالفان]] و [[مشرکان]] واژه اکثریت ازسوی [[خداوند]] مطرح گردیده و این که حرکت احساسی تودهوار که از سوی سران [[قبیله]] و افراد تاثیر گذار [[رهبری]] میشود و اکثریت را به حرکت در مقابل [[دعوت پیامبر]] وادار میکند ملاک [[حقانیت]] موضع آنان نیست وحرکت بدون [[علم]] است و نباید [[پیامبر]] نگران این نوع اکثریتها باشد | مراد آن دسته از آیاتی است که در نوع رابطه پیامبربا [[مخالفان]] و [[مشرکان]] واژه اکثریت ازسوی [[خداوند]] مطرح گردیده و این که حرکت احساسی تودهوار که از سوی سران [[قبیله]] و افراد تاثیر گذار [[رهبری]] میشود و اکثریت را به حرکت در مقابل [[دعوت پیامبر]] وادار میکند ملاک [[حقانیت]] موضع آنان نیست وحرکت بدون [[علم]] است و نباید [[پیامبر]] نگران این نوع اکثریتها باشد | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
#بسیاری از [[یهود]] با [[کافران]] مخالف [[دعوت پیامبر]] [[دوستی]] و هم دلی دارند: «{{متن قرآن|تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ}}<ref>«بسیاری از آنان را مینگری که کافران را سرور میگیرند؛ به راستی زشت است آنچه خود برای خویش پیش فرستادند که (سبب شد) خداوند بر آنان خشم گرفت و آنان در عذاب، جاودانند» سوره مائده، آیه ۸۰.</ref> | #بسیاری از [[یهود]] با [[کافران]] مخالف [[دعوت پیامبر]] [[دوستی]] و هم دلی دارند: «{{متن قرآن|تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ}}<ref>«بسیاری از آنان را مینگری که کافران را سرور میگیرند؛ به راستی زشت است آنچه خود برای خویش پیش فرستادند که (سبب شد) خداوند بر آنان خشم گرفت و آنان در عذاب، جاودانند» سوره مائده، آیه ۸۰.</ref> | ||
#[[ایمان کامل]] که همان [[توحید]] [[خالص]] باشد [[مقام]] [[عزیز]]، و [[فضیلت]] کمیابی است که جز تعداد اندکی از [[مردم]] به آن نمیرسند، و اما اکثر [[مردم]] ایمانآور نیستند، هر چند که تو ([[رسول خدا]]) به [[ایمان]] ایشان حریص باشی و همه [[طاقت]] و [[توان]] خود را صرف کنی. و آن اقلیتی هم که [[ایمان]] میآورند، ایمانشان آمیخته به [[شرک]] است، پس برای [[ایمان]] محض و [[توحید]] [[خالص]] باقی نمیماند مگر تعداد اندکی از [[مردم]]. {{متن قرآن|وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و بیشتر مردم مؤمن نیستند گرچه تو آزمند باشی» سوره یوسف، آیه ۱۰۳.</ref>. | #[[ایمان کامل]] که همان [[توحید]] [[خالص]] باشد [[مقام]] [[عزیز]]، و [[فضیلت]] کمیابی است که جز تعداد اندکی از [[مردم]] به آن نمیرسند، و اما اکثر [[مردم]] ایمانآور نیستند، هر چند که تو ([[رسول خدا]]) به [[ایمان]] ایشان حریص باشی و همه [[طاقت]] و [[توان]] خود را صرف کنی. و آن اقلیتی هم که [[ایمان]] میآورند، ایمانشان آمیخته به [[شرک]] است، پس برای [[ایمان]] محض و [[توحید]] [[خالص]] باقی نمیماند مگر تعداد اندکی از [[مردم]]. {{متن قرآن|وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و بیشتر مردم مؤمن نیستند گرچه تو آزمند باشی» سوره یوسف، آیه ۱۰۳.</ref>. | ||
#[[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید [[سوگند]] میخوریم که ما در این [[قرآن]] برای [[مردم]] مکرر مثلها آوردیم که [[حق]] را برایشان روشن میکرد، و ایشان را به [[ایمان]] به ما و [[شکر]] نعمتهای ما [[دعوت]] مینمود، و لیکن بیشتر [[مردم]] جز راه کفران نپیمودند و [[شکر]] ما نگزاردند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا<ref>"تصریف امثال" به معنای برگرداندن و دوباره آوردن و با بیانهای مختلف و اسلوبهای گوناگون ایراد کردن است، و "مثل" به معنای توصیف مقصود به چیزی است که آن را مجسم و ممثل کند و ذهن شنونده را به آن نزدیک گرداند، و کلمه "من" در جمله" مِنْ کل مَثَلٍ "برای ابتدای [[غایت]] است، و مراد این است که ما هر مثلی را که روشنگر راه [[حق]] و راه [[ایمان]] و [[شکر]] باشد برای ایشان بیان کردیم، ولی بسیاری از [[مردم]] جز راه کفران را نپیمودند، و این [[کلام]] همانطور که ملاحظه میکنید، در [[مقام]] توبیخ و ملامت است. و این بسیار هرچند کم باشد، چون کفران است، زیاد است. و در جمله" أَکثَرُ النٰاسِ"، اسم ظاهر" ناس "به جای ضمیر" هم "به کار رفته، و در اصل" اکثرهم "بوده، و شاید جهت این تعبیر این بوده که خواسته اشاره به این نکته کند که سر کفران ایشان همین است که ناسند هم چنان که در [[آیه]]" {{متن قرآن|ْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا}} سوره اسراء، آیه ۶۷." نیز گذشت که کفران، خاصیت [[انسان]] بودن است. (ترجمه [[تفسیر]] [[المیزان]] ج ۱۳ ص ۲۸۰)</ref> لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بیگمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آوردهایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر| | #[[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میفرماید [[سوگند]] میخوریم که ما در این [[قرآن]] برای [[مردم]] مکرر مثلها آوردیم که [[حق]] را برایشان روشن میکرد، و ایشان را به [[ایمان]] به ما و [[شکر]] نعمتهای ما [[دعوت]] مینمود، و لیکن بیشتر [[مردم]] جز راه کفران نپیمودند و [[شکر]] ما نگزاردند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَرَّفْنَا<ref>"تصریف امثال" به معنای برگرداندن و دوباره آوردن و با بیانهای مختلف و اسلوبهای گوناگون ایراد کردن است، و "مثل" به معنای توصیف مقصود به چیزی است که آن را مجسم و ممثل کند و ذهن شنونده را به آن نزدیک گرداند، و کلمه "من" در جمله" مِنْ کل مَثَلٍ "برای ابتدای [[غایت]] است، و مراد این است که ما هر مثلی را که روشنگر راه [[حق]] و راه [[ایمان]] و [[شکر]] باشد برای ایشان بیان کردیم، ولی بسیاری از [[مردم]] جز راه کفران را نپیمودند، و این [[کلام]] همانطور که ملاحظه میکنید، در [[مقام]] توبیخ و ملامت است. و این بسیار هرچند کم باشد، چون کفران است، زیاد است. و در جمله" أَکثَرُ النٰاسِ"، اسم ظاهر" ناس "به جای ضمیر" هم "به کار رفته، و در اصل" اکثرهم "بوده، و شاید جهت این تعبیر این بوده که خواسته اشاره به این نکته کند که سر کفران ایشان همین است که ناسند هم چنان که در [[آیه]]" {{متن قرآن|ْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا}} سوره اسراء، آیه ۶۷." نیز گذشت که کفران، خاصیت [[انسان]] بودن است. (ترجمه [[تفسیر]] [[المیزان]] ج ۱۳ ص ۲۸۰)</ref> لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا}}<ref>«و بیگمان ما برای مردم در این قرآن از هر مثلی گوناگون آوردهایم امّا بیشتر مردم جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۸۹.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۵۵-۱۶۰.</ref>. | ||
==اکثریت: [[پیامبر]] و اعتنای به اکثریت== | ==اکثریت: [[پیامبر]] و اعتنای به اکثریت== | ||
در این دسته از [[آیات]] در اموری به جز [[وحی]] و [[اعتقاد]] و [[تشریع احکام]] که از سوی [[خدا]] بیان میشود و جایی برای اکثریت و [[اقلیت]] به معنای اصطلاحی نیست و مربوط به [[حقوق]] [[عامه]] و [[اجرا]] پذیر کردن [[احکام]] و [[انتخاب]] و تصمیم گیری است، به [[پیامبر]] [[دستور]] دیگری در [[مشورت]] و طبعا اکثریت [[مردم]] میرسد، زیرا در [[مشورت]] میان نظر [[اقلیت]] و اکثریت عقلا چون عمل برای آنان است، اکثریت ترجیح دارد. مثلا اگر مسئله [[نصب]] فردی و یا [[فرمان]] به [[جنگ]] و [[صلح]] و یا کیفیت خاصی از [[اداره]] میرسد که [[خدا]] به [[پیامبر]] [[دستور]] [[مشورت]] میدهد، اگر همه یک نظر داشته باشند که موارد آن نادر است، مشکلی در تصمیم نیست و اگر [[اختلاف]] شد، روش عقلایی، [[مشورت]] و [[انتخاب]] [[رأی]] اکثریت است، زیرا در مرحله اول ملاک [[رضایت]] خاطر آنان و بعد توجه به [[رأی]] دیگران است. | در این دسته از [[آیات]] در اموری به جز [[وحی]] و [[اعتقاد]] و [[تشریع احکام]] که از سوی [[خدا]] بیان میشود و جایی برای اکثریت و [[اقلیت]] به معنای اصطلاحی نیست و مربوط به [[حقوق]] [[عامه]] و [[اجرا]] پذیر کردن [[احکام]] و [[انتخاب]] و تصمیم گیری است، به [[پیامبر]] [[دستور]] دیگری در [[مشورت]] و طبعا اکثریت [[مردم]] میرسد، زیرا در [[مشورت]] میان نظر [[اقلیت]] و اکثریت عقلا چون عمل برای آنان است، اکثریت ترجیح دارد. مثلا اگر مسئله [[نصب]] فردی و یا [[فرمان]] به [[جنگ]] و [[صلح]] و یا کیفیت خاصی از [[اداره]] میرسد که [[خدا]] به [[پیامبر]] [[دستور]] [[مشورت]] میدهد، اگر همه یک نظر داشته باشند که موارد آن نادر است، مشکلی در تصمیم نیست و اگر [[اختلاف]] شد، روش عقلایی، [[مشورت]] و [[انتخاب]] [[رأی]] اکثریت است، زیرا در مرحله اول ملاک [[رضایت]] خاطر آنان و بعد توجه به [[رأی]] دیگران است. | ||
#{{متن قرآن|ْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> | #{{متن قرآن|ْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دو» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> | ||
#{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> | #{{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> | ||
*'''نکته''': یکی از رهنمودهای [[قرآن]] [[دعوت]] به بهرهگیری از نظرات و آرای [[مردم]] است. نشان دهنده آن است که مسئله مراجعه به [[مردم]] در [[کارها]] اصالت و موضوعیت دارد و این کارتنها برای [[کشف]] واقع و دستیابی به [[حقیقت]] نیست، گو اینکه عموماً نظرخواهی از [[مردم]] مصاب به واقع است. لذا در این دو [[آیه]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میرسد که با دیگران [[مشورت]] کند و به آرای خود بسنده نکند و اگر در میان [[مردم]] چند در [[رأی]] باشد، طبعاً به [[رأی]] اکثریت عمل کند. [[پیامبری]] که فرستاده خداست و مبرای از [[گناه]] و خطاست و چه بسا نیاز به سؤال و [[مشورت]] نداشته است، اما [[الزام]] میشود که در کارهای خود، [[مردم]] از آنها بر مبنای اکثریت استفاده کند. نکته مهم این است که میفرماید: {{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}} پس از [[مردم]] درگذر و برایشان [[آمرزش]] بخواه و در [[کارها]] با آنان [[مشورت]] کن. چنانکه در [[سیره پیامبر]] در مواضع مختلف و از آن جمله در بیرون رفتن از [[شهر]] [[مدینه]] در [[غزوه]] [[احد]] اتفاق افتاد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر| | *'''نکته''': یکی از رهنمودهای [[قرآن]] [[دعوت]] به بهرهگیری از نظرات و آرای [[مردم]] است. نشان دهنده آن است که مسئله مراجعه به [[مردم]] در [[کارها]] اصالت و موضوعیت دارد و این کارتنها برای [[کشف]] واقع و دستیابی به [[حقیقت]] نیست، گو اینکه عموماً نظرخواهی از [[مردم]] مصاب به واقع است. لذا در این دو [[آیه]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میرسد که با دیگران [[مشورت]] کند و به آرای خود بسنده نکند و اگر در میان [[مردم]] چند در [[رأی]] باشد، طبعاً به [[رأی]] اکثریت عمل کند. [[پیامبری]] که فرستاده خداست و مبرای از [[گناه]] و خطاست و چه بسا نیاز به سؤال و [[مشورت]] نداشته است، اما [[الزام]] میشود که در کارهای خود، [[مردم]] از آنها بر مبنای اکثریت استفاده کند. نکته مهم این است که میفرماید: {{متن قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}} پس از [[مردم]] درگذر و برایشان [[آمرزش]] بخواه و در [[کارها]] با آنان [[مشورت]] کن. چنانکه در [[سیره پیامبر]] در مواضع مختلف و از آن جمله در بیرون رفتن از [[شهر]] [[مدینه]] در [[غزوه]] [[احد]] اتفاق افتاد<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۱۵۵-۱۶۰.</ref> | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |