عدل الهی: تفاوت میان نسخهها
←ارتباط عدل با سایر اصول دین
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
# [[ارتباط]] [[عدل]] با [[توحید]]: عدل الهی آنجا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط میشود در نگرش [[انسان]] به هستی و آفرینندۀ آن و در [[جهانبینی]] او تأثیرگذار است. [[امام علی]]{{ع}} در [[ارتباط]] با [[عدل]] و [[توحید]] میفرماید: «و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است [[خدا]] را به [[تصور]] در نیاوری و [[عدل]] این است [[خدا]] را متهم نسازی»<ref>{{متن حدیث|التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعدهای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را هر چند به اندازۀ ذرهای، بیکم و کاست [[اعمال]] میکند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷ و ۸</ref>.<ref>{{متن حدیث|الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳.</ref> | # [[ارتباط]] [[عدل]] با [[توحید]]: عدل الهی آنجا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط میشود در نگرش [[انسان]] به هستی و آفرینندۀ آن و در [[جهانبینی]] او تأثیرگذار است. [[امام علی]]{{ع}} در [[ارتباط]] با [[عدل]] و [[توحید]] میفرماید: «و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است [[خدا]] را به [[تصور]] در نیاوری و [[عدل]] این است [[خدا]] را متهم نسازی»<ref>{{متن حدیث|التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷۰.</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعدهای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را هر چند به اندازۀ ذرهای، بیکم و کاست [[اعمال]] میکند<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷ و ۸</ref>.<ref>{{متن حدیث|الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۴۳.</ref> | ||
# [[ارتباط]] [[عدل]] با [[معاد]]: [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ [[ارتباط]] [[عدل]] و [[معاد]] میفرماید: «نه در [[آسمان]] و نه در [[زمین]] به اندازۀ ذرهای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود در [[عدالت]] [[الهی]] خدشه وارد نیاید و جز [[حق]] و [[حق]] داوریِ [[عدل]] نباشد»<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۳۳.</ref>. | # [[ارتباط]] [[عدل]] با [[معاد]]: [[امام علی]]{{ع}} دربارۀ [[ارتباط]] [[عدل]] و [[معاد]] میفرماید: «نه در [[آسمان]] و نه در [[زمین]] به اندازۀ ذرهای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود در [[عدالت]] [[الهی]] خدشه وارد نیاید و جز [[حق]] و [[حق]] داوریِ [[عدل]] نباشد»<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۳۳.</ref>. | ||
# [[ارتباط]] [[عدل]] با [[نبوت]]: در [[ارتباط]] [[عدل]] با [[نبوت]] باید دانست [[عدل]] آنجا که به | # [[ارتباط]] [[عدل]] با [[نبوت]]: در [[ارتباط]] [[عدل]] با [[نبوت]] باید دانست [[عدل]] آنجا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط میشود، یک مقیاس و معیار قانونشناسی است. به عبارت دیگر، عدل الهی اقتضا میکند [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به وسیلۀ [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند.<ref>{{متن حدیث|فَأَهْبَطَهُ بَعْدَ التَّوْبَةِ لِيَعْمُرَ أَرْضَهُ بِنَسْلِهِ وَ لِيُقِيمَ الْحُجَّةَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَمْ يُخْلِهِمْ بَعْدَ أَنْ قَبَضَهُ مِمَّا يُؤَكِّدُ عَلَيْهِمْ حُجَّةَ رُبُوبِيَّتِهِ وَ يَصِلُ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَعْرِفَتِهِ بَلْ تَعَاهَدَهُمْ بِالْحُجَجِ عَلَى أَلْسُنِ الْخِيَرَةِ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ مُتَحَمِّلِي وَدَائِعِ رِسَالاتِهِ قَرْناً فَقَرْناً حَتَّى تَمَّتْ بِنَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ{{صل}} حُجَّتُهُ وَ بَلَغَ الْمَقْطَعَ عُذْرُهُ وَ نُذُرُهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۹۱.</ref>. همچنین عدل الهی اقتضا میکند [[امت پیامبر]]{{صل}} پس از ایشان بیسرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]]{{ع}} در اینباره میفرماید: «[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امتهای خود برگزیدند؛ زیرا آنها هرگز [[انسانها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راههای روشن و نشانهای [[استوار]] از میان [[مردم]] نرفتند»<ref>{{متن حدیث|خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۱.</ref> | ||
#رابطه [[عدل]] با [[قضا و قدر]]: [[خدای متعال]] برای هر پدیدهای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر [[علل]] و عوامل به تدریج تحقق مییابد و منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی میرساند. [[شیعه]] در مسئلۀ [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است [[انسان]] نه به صرف قادریت و صاحب [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور میبیند و نه به واسطۀ مختار دانستن خود در امور [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار میداند بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسانها]] را مجبور به انجام کاری نمیکند تا اینکه به دلیل انجام آن عمل آنها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمیکرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. | #رابطه [[عدل]] با [[قضا و قدر]]: [[خدای متعال]] برای هر پدیدهای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر [[علل]] و عوامل به تدریج تحقق مییابد و منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی میرساند. [[شیعه]] در مسئلۀ [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است [[انسان]] نه به صرف قادریت و صاحب [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور میبیند و نه به واسطۀ مختار دانستن خود در امور [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار میداند بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسانها]] را مجبور به انجام کاری نمیکند تا اینکه به دلیل انجام آن عمل آنها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمیکرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۶۲.</ref>. | ||