پرش به محتوا

شیطان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۸۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ اوت ۲۰۲۰
جز (جایگزینی متن - 'است{{متن قرآن' به 'است: {{متن قرآن')
خط ۱۳: خط ۱۳:
==لغت‌شناسی شیطان==
==لغت‌شناسی شیطان==
*کلمه شیطان، به معنای دور شده و تندخو است و مراد، همان موجود نافرمان و [[تندخویی]] است که از [[رحمت خدا]] دور افتاد<ref>مفردات راغب‌، ۲۶۱.</ref>. او ذی [[شعور]] و [[مکلف]] و نامرئی و [[فریبکار]] است. هر چند پیش از [[خلقت]] [[آدمی]]، شش هزار سال خدای را [[عبادت]] کرد، با ساعتی [[تکبر]]، آن را از میان برد<ref>نهج البلاغه‌، خطبه ۱۹۲.</ref>. چون [[خداوند]]، [[آدم]] را آفرید، به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند. شیطان که در میان [[فرشتگان]] بود، [[تکبر]] ورزید و سرباز زد و به همین روی، [[کافر]] گشت<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}؛ سوره بقره، آیه ۳۴؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}}؛ سوره ص، آیه ۷۴؛ التبیان‌، ۱/ ۱۵۴.</ref>. بدین‌سان، [[تکبر]] و [[کفر]]، نخستین [[صفات ناپسند]] شیطان‌اند. [[خلقت]] شیطان از [[آتش]] است و [[خلقت]] [[آدم]] از [[خاک]]. شیطان با [[قیاس]] [[آتش]] و [[خاک]]، خود را از [[آدم]] [[برتر]] خواند و به [[تکبر]] لغزید<ref>{{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ }}؛ سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. او [[آدم]] را مایه [[خواری]] خویش پنداشت و [[سوگند]] یاد کرد تا از او و فرزندانش [[انتقام]] کشد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ }}؛ سوره ص، آیه ۸۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 324.</ref>.
*کلمه شیطان، به معنای دور شده و تندخو است و مراد، همان موجود نافرمان و [[تندخویی]] است که از [[رحمت خدا]] دور افتاد<ref>مفردات راغب‌، ۲۶۱.</ref>. او ذی [[شعور]] و [[مکلف]] و نامرئی و [[فریبکار]] است. هر چند پیش از [[خلقت]] [[آدمی]]، شش هزار سال خدای را [[عبادت]] کرد، با ساعتی [[تکبر]]، آن را از میان برد<ref>نهج البلاغه‌، خطبه ۱۹۲.</ref>. چون [[خداوند]]، [[آدم]] را آفرید، به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند. شیطان که در میان [[فرشتگان]] بود، [[تکبر]] ورزید و سرباز زد و به همین روی، [[کافر]] گشت<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}؛ سوره بقره، آیه ۳۴؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}}؛ سوره ص، آیه ۷۴؛ التبیان‌، ۱/ ۱۵۴.</ref>. بدین‌سان، [[تکبر]] و [[کفر]]، نخستین [[صفات ناپسند]] شیطان‌اند. [[خلقت]] شیطان از [[آتش]] است و [[خلقت]] [[آدم]] از [[خاک]]. شیطان با [[قیاس]] [[آتش]] و [[خاک]]، خود را از [[آدم]] [[برتر]] خواند و به [[تکبر]] لغزید<ref>{{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ }}؛ سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. او [[آدم]] را مایه [[خواری]] خویش پنداشت و [[سوگند]] یاد کرد تا از او و فرزندانش [[انتقام]] کشد<ref>{{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ }}؛ سوره ص، آیه ۸۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 324.</ref>.
*از نظر لغت، [[شیطان]]، به معنای هر موجود [[متمرد]] و شریر<ref>تاج العروس، ج۱۸، ص۳۳۲.</ref>، دور شده از [[رحمت]] [[حقّ]]<ref>مقاییس‌اللغة، ج۳، ص۱۸۳.</ref> و [[قرب الهی]] است.
*[[اهل]] لغت، اصل کلمه "[[شیطان]]" را به دو صورت ذکر کرده‌اند: شطن یشطن شطنا، به معنای [[مخالفت]] کردن با قصد و [[اراده]]، از [[حق]] دور شدن، فاعل آن شاطن یعنی، خبیث و [[پلید]]؛ یا از شیط‍ یشیط‍ شیطا، به معنای سوختن و [[هلاکت]] بر اثر [[خشم]] است. در وجه اول، نونِ کلمه [[شیطان]]، اصلی خواهد بود و [[دلیل]] برآن، اینکه "جمع آن، [[شیاطین]] است<ref>تاج العروس، ج۱۸، ص۳۲۲.</ref> و قول به وجه اول (که اصل [[شیطان]] از شطن باشد) بیش‌تر است"<ref>تهذیب اللغة، ج۱۱، ص۳۱۲.</ref>.
*[[محققی]] در معنای [[شیطان]] می‌نویسد: {{عربی|شيطان فيعال من الشطن و هو البُعد، لبُعده عن الله تعالى او عن الخير، او فعلان من الشيط‍ و هو البطلان و الهلاك و الاحتراق، لانه باطل في نفسه مُبطِل لمصالحه و مصالحِ مَن ابطِل من اجله، هالك باللعنة يريد اهلاك مَن لعن لاجله، محترق غضباً عليه اذا رآه يتقرّب الى ربّه}}<ref>ریاض‌السالکین، ج۳، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۰.</ref>
==شیطان در [[قرآن]]==
==شیطان در [[قرآن]]==
*[[قرآن کریم]] از صفت [[بغض]] و [[کینه]] شیطان و تصمیم او بر [[انتقام]] یاد کرده و فرموده است که او از پس و پیش و [[چپ و راست]] در کمین آدمیزادگان است<ref>اعراف/ ۱۶ و ۱۷.</ref>. از دیگر صفات شیطان، وسوسه‌گری است. او نعمت‌های مادی را به رخ [[آدمی]] می‌کشد و کالای خاکی را در پیش او می‌آراید و او را [[وسوسه]] می‌کند و می‌فریبد<ref>حجر/ ۳۹.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را [[فرمان]] داده است که برای رهایی از [[وسوسه]] شیطان، به [[خدا]] [[پناه]] آوَرَد<ref>ناس/ ۵- ۱.</ref>. چون شیطان را از [[مقام قرب الهی]] می‌راندند، از [[خداوند]] مهلت خواست تا زنده بماند و تا روز بازپسین [[فرزندان آدم]] را به [[وسوسه]] اندازد. [[خداوند]] نیز به او مهلت داد. از این رو [[قرآن]] او را "مُنْظَر" یعنی مهلت داده شده، می‌خواند<ref>اعراف/ ۱۴ و ۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۲۴-۳۲۵.</ref>.
*[[قرآن کریم]] از صفت [[بغض]] و [[کینه]] شیطان و تصمیم او بر [[انتقام]] یاد کرده و فرموده است که او از پس و پیش و [[چپ و راست]] در کمین آدمیزادگان است<ref>اعراف/ ۱۶ و ۱۷.</ref>. از دیگر صفات شیطان، وسوسه‌گری است. او نعمت‌های مادی را به رخ [[آدمی]] می‌کشد و کالای خاکی را در پیش او می‌آراید و او را [[وسوسه]] می‌کند و می‌فریبد<ref>حجر/ ۳۹.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را [[فرمان]] داده است که برای رهایی از [[وسوسه]] شیطان، به [[خدا]] [[پناه]] آوَرَد<ref>ناس/ ۵- ۱.</ref>. چون شیطان را از [[مقام قرب الهی]] می‌راندند، از [[خداوند]] مهلت خواست تا زنده بماند و تا روز بازپسین [[فرزندان آدم]] را به [[وسوسه]] اندازد. [[خداوند]] نیز به او مهلت داد. از این رو [[قرآن]] او را "مُنْظَر" یعنی مهلت داده شده، می‌خواند<ref>اعراف/ ۱۴ و ۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۲۴-۳۲۵.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش