ضرورت خلافت الهی: تفاوت میان نسخهها
←دلیل عقلی ضرورت خلافت الهی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
*بنابراین هر [[انسانی]] استعداد و [[آمادگی]] [[خلافت]] الهی را دارد و [[خلیفه]] بالقوه است و با [[انتخاب]] مسیر تکاملی مخصوص [[انسانها]] به اندازهای که در مسیر [[انسانی]] خود موفق باشد، از مراتب فعلیت [[خلافت]] الهی، برخوردار میشود. | *بنابراین هر [[انسانی]] استعداد و [[آمادگی]] [[خلافت]] الهی را دارد و [[خلیفه]] بالقوه است و با [[انتخاب]] مسیر تکاملی مخصوص [[انسانها]] به اندازهای که در مسیر [[انسانی]] خود موفق باشد، از مراتب فعلیت [[خلافت]] الهی، برخوردار میشود. | ||
*اما این [[تصرف]] بر اساس اقتضای [[عنایت الهی]] [[معیشت]] ذات [[ازلی]] صورت میگیرد و استعدادی که به شکل عین ثابت [[عبد]]، در او قرار دارد؛ بنابراین هر [[عینی]] از اعیان ثابته، ظرفیت و استعداد ویژهای است که تنها در مسیر استعداد و قابلیت خویش پذیرای [[فیض]] [[حق]] خواهد بود، پس [[فیض]] [[حق]] واحد است و تفاوت در استعدادهاست و کسی که این چنین [[مقام]] و [[مرتبت]] را داشته باشد، از جانب مبدأ [[حق]] به [[امامت]] و [[حجیت]] [[منصوب]] میگردد و [[امامت]] به او اعطا میشود<ref>محمد شجاعی، انسان و خلافت الهی، ص۹۲.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۸۶-۹۳.</ref> | *اما این [[تصرف]] بر اساس اقتضای [[عنایت الهی]] [[معیشت]] ذات [[ازلی]] صورت میگیرد و استعدادی که به شکل عین ثابت [[عبد]]، در او قرار دارد؛ بنابراین هر [[عینی]] از اعیان ثابته، ظرفیت و استعداد ویژهای است که تنها در مسیر استعداد و قابلیت خویش پذیرای [[فیض]] [[حق]] خواهد بود، پس [[فیض]] [[حق]] واحد است و تفاوت در استعدادهاست و کسی که این چنین [[مقام]] و [[مرتبت]] را داشته باشد، از جانب مبدأ [[حق]] به [[امامت]] و [[حجیت]] [[منصوب]] میگردد و [[امامت]] به او اعطا میشود<ref>محمد شجاعی، انسان و خلافت الهی، ص۹۲.</ref><ref>[[فاطمه زیوری کبیرنیا|زیوری کبیرنیا، فاطمه]]، [[بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان (کتاب)|بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان]]، ص:۸۶-۹۳.</ref> | ||
==[[دلیل عقلی]] [[ضرورت]] [[خلافت الهی]]== | |||
*[[دلیل عقلی]] این است که [[انسان]] به [[تنهایی]] توان آن را ندارد که همه نیازهای یک [[زندگی]] نسبتاً راحت را برای خود فراهم سازد؛ در نتیجه، تَن به [[زندگی اجتماعی]] میدهد تا با [[تعاون]] و تقسیم کار، بهتر بتواند [[زندگی]] کند. حریص بودن [[انسان]] او را وامیدارد هر چه بیشتر از دیگران بهره گرفته، و تا آنجا که میتواند از [[خدمت]] به دیگران دوری کند؛ لذا [[زندگی اجتماعی]]، میدان [[ستمگری]] و [[تجاوز]] [[انسانها]] به [[حقوق]] همنوعان شده، چیزی که [[انسان]] از آن [[انتظار]] [[آرامش]] و سود دارد، عامل [[آزار]] و [[رنج]] بیشتر [[مردم]] میگردد. به همین [[دلیل]]، [[جامعه]] برای تنظیم روابط بین افراد خود، به [[قانون]] نیاز پیدا میکند؛ و از جهتی، نباید [[قانون]] را در [[اختیار انسان]] واگذارند، زیرا هر یک از افراد یا گروهی از آنان، تنها سود خود را برابر با [[عدالت]] دانسته و زیانش را [[ظلم]] قلمداد میکند. پس باید [[قانونگذاری]]، بیرون از حوزه طبیعی [[بشر]] وجود داشته باشد؛ و آن عامل بیرونی و مصون از [[خودمحوری]] و [[خودخواهی]]، همان فرستادگان بشری از سوی [[خدای حکیم]] است. خدایی که نیازهای بسیار جزئی [[انسان]] را نادیده نگرفته، همانند روییدن مو در ابرو، یا فرو رفتگی در [[کف]] پاها، آن عامل مهم و مؤثر در [[زندگی]] [[انسان]] را که موجب [[آرامش]] و [[راهنمایی]] به سوی [[سعادت]] باشد، از او دریغ نخواهد کرد<ref>الهیات من کتاب الشفاء، ص۴۸۷-۴۸۸؛ النجاة، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۹.</ref> | *[[دلیل عقلی]] این است که [[انسان]] به [[تنهایی]] توان آن را ندارد که همه نیازهای یک [[زندگی]] نسبتاً راحت را برای خود فراهم سازد؛ در نتیجه، تَن به [[زندگی اجتماعی]] میدهد تا با [[تعاون]] و تقسیم کار، بهتر بتواند [[زندگی]] کند. حریص بودن [[انسان]] او را وامیدارد هر چه بیشتر از دیگران بهره گرفته، و تا آنجا که میتواند از [[خدمت]] به دیگران دوری کند؛ لذا [[زندگی اجتماعی]]، میدان [[ستمگری]] و [[تجاوز]] [[انسانها]] به [[حقوق]] همنوعان شده، چیزی که [[انسان]] از آن [[انتظار]] [[آرامش]] و سود دارد، عامل [[آزار]] و [[رنج]] بیشتر [[مردم]] میگردد. به همین [[دلیل]]، [[جامعه]] برای تنظیم روابط بین افراد خود، به [[قانون]] نیاز پیدا میکند؛ و از جهتی، نباید [[قانون]] را در [[اختیار انسان]] واگذارند، زیرا هر یک از افراد یا گروهی از آنان، تنها سود خود را برابر با [[عدالت]] دانسته و زیانش را [[ظلم]] قلمداد میکند. پس باید [[قانونگذاری]]، بیرون از حوزه طبیعی [[بشر]] وجود داشته باشد؛ و آن عامل بیرونی و مصون از [[خودمحوری]] و [[خودخواهی]]، همان فرستادگان بشری از سوی [[خدای حکیم]] است. خدایی که نیازهای بسیار جزئی [[انسان]] را نادیده نگرفته، همانند روییدن مو در ابرو، یا فرو رفتگی در [[کف]] پاها، آن عامل مهم و مؤثر در [[زندگی]] [[انسان]] را که موجب [[آرامش]] و [[راهنمایی]] به سوی [[سعادت]] باشد، از او دریغ نخواهد کرد<ref>الهیات من کتاب الشفاء، ص۴۸۷-۴۸۸؛ النجاة، ص۳۰۳-۳۰۴.</ref>.<ref>[[عبدالله حقجو|حقجو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۶۹.</ref> | ||
===[[آیات قرآن]] [[ضرورت]] [[خلافت الهی]]=== | ===[[آیات قرآن]] [[ضرورت]] [[خلافت الهی]]=== | ||
*[[زندگی]] طبیعی در [[زمین]] برای [[انسان]] که موجودی [[عاقل]] و مختار است، بدون راهنمای [[الهی]] ناقص است و هرگز [[جامعه بشری]] از [[هدایت تشریعی]] و [[تکوینی]] بینیاز نیست، چون چنین [[راهنمایی]] نشانه [[رحمت]] خدای ارحمالراحمین است که آن را بر خود لازم کرده است: {{متن قرآن|كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۵۴.</ref> | *[[زندگی]] طبیعی در [[زمین]] برای [[انسان]] که موجودی [[عاقل]] و مختار است، بدون راهنمای [[الهی]] ناقص است و هرگز [[جامعه بشری]] از [[هدایت تشریعی]] و [[تکوینی]] بینیاز نیست، چون چنین [[راهنمایی]] نشانه [[رحمت]] خدای ارحمالراحمین است که آن را بر خود لازم کرده است: {{متن قرآن|كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ}}<ref>«پروردگارتان بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۵۴.</ref> |