|
|
خط ۲۸۸: |
خط ۲۸۸: |
| *این تردستی [[سیاسی]] بسیاری از هدفهای [[معاویه]] را تأمین میکرد و باعث میشد که او به طور کامل، حساب خود را با [[آل محمد]] [[تصفیه]] کند؛ در آن صورت، وی در نظر عموم، [[رقیب]] فاتح و در عین حال، مرد [[عادل]] و منصفی قلمداد میشد که همه کسانی که ندای [[صلح]] او را پیش از شروع [[جنگ]] شنیده بودند، بر [[انصاف]] و [[عدالت]] او [[گواهی]] میدادند. ولی [[امام حسن]]{{ع}} کسی نبود که از تردستیهای [[سیاسی]] حریف خود، [[غافل]] یا از به کار بستن این روشها [[ناتوان]] باشد؛ او در همه حال از [[دشمن]] خود هوشیارتر و زبردستتر و در بهرهبرداری درستتر از [[فرصتها]] نیرومندتر بود؛ لذا با دیدن شرایط [[ناهنجاری]] که از همهسو او را در میان گرفته بود و با [[آگاهی]] از مقاصد [[پلید]] [[دشمن]] از طرح [[صلح]]، مناسب دید که به پیشنهاد [[صلح]]، پاسخ مثبت دهد و فقط به این بسنده نکرد که نقشههای [[معاویه]] را [[باطل]] کند، بلکه در [[پوشش]] [[صلح]]، [[دشمن]] خود را با نقشهای حکیمانه و [[قاطع]]، تا ابد بدنام کرد.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۷۷-۸۴.</ref> | | *این تردستی [[سیاسی]] بسیاری از هدفهای [[معاویه]] را تأمین میکرد و باعث میشد که او به طور کامل، حساب خود را با [[آل محمد]] [[تصفیه]] کند؛ در آن صورت، وی در نظر عموم، [[رقیب]] فاتح و در عین حال، مرد [[عادل]] و منصفی قلمداد میشد که همه کسانی که ندای [[صلح]] او را پیش از شروع [[جنگ]] شنیده بودند، بر [[انصاف]] و [[عدالت]] او [[گواهی]] میدادند. ولی [[امام حسن]]{{ع}} کسی نبود که از تردستیهای [[سیاسی]] حریف خود، [[غافل]] یا از به کار بستن این روشها [[ناتوان]] باشد؛ او در همه حال از [[دشمن]] خود هوشیارتر و زبردستتر و در بهرهبرداری درستتر از [[فرصتها]] نیرومندتر بود؛ لذا با دیدن شرایط [[ناهنجاری]] که از همهسو او را در میان گرفته بود و با [[آگاهی]] از مقاصد [[پلید]] [[دشمن]] از طرح [[صلح]]، مناسب دید که به پیشنهاد [[صلح]]، پاسخ مثبت دهد و فقط به این بسنده نکرد که نقشههای [[معاویه]] را [[باطل]] کند، بلکه در [[پوشش]] [[صلح]]، [[دشمن]] خود را با نقشهای حکیمانه و [[قاطع]]، تا ابد بدنام کرد.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۷۷-۸۴.</ref> |
|
| |
|
| ==[[قرارداد صلح]]== | | ==[[قرارداد صلح امام حسن]]== |
| *[[نقل]] شده است که [[معاویه]] برای [[نوشتن]] [[صلحنامه]] ورقه سفیدی که پای آن را مهر کرده بود، نزد [[امام حسن]]{{ع}} فرستاد و به او نوشت: [[اختیار]] با توست؛ در این ورقه هر شرطی را میخواهی بنویس<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۶، ص۹۳.</ref>. اما مورخان، [[روایت]] را ناتمام گذارده و توضیح ندادهاند که [[امام حسن]]{{ع}} در این ورقه چه نوشت. با بررسی منابع در دسترس، در آنها جز بر مواد پراکندهای که [[راویان]]، خود اعتراف کردهاند که آنها فقط بخشی از مجموع مواد [[قرارداد]] بوده است، [[دست]] نیافتیم و فقط در یک منبع، صورت قراردادی [[نقل]] شده که نسبتا [[منظم]] است و آغاز و انجام دارد و [[راوی]] پنداشته که صورت کامل [[قرارداد صلح]]، همان است.
| |
| *ولی بسیاری از مواد آن با [[روایات]] دیگر که از نظر [[سند]] و عدد، بر آن [[برتری]] دارد، [[اختلاف]] دارد. اما اگر قرار باشد به [[نقل]] یک [[روایت]] بسنده کنیم باید برای اطلاع از محتوای [[قرارداد]] به شیوه [[راویان]] قدیم، از [[روایت]] ورقه سفید نگذریم و مانند آنان [[روایت]] را ناتمام گذارده و به آن بسنده کنیم؛ زیرا امضاء کردن [[قرارداد صلح]] بر مبنای این اصل که: هر شرطی را میخواهی بنویس، به آن معناست که [[امام حسن]]{{ع}} در ورقه سفید دارای امضای [[معاویه]] شرایط موردنظر خود را نوشته و موادی را که به [[مصلحت]] خود او و تأمین کننده نظر او درباره شخص خود یا [[خاندان]] یا [[شیعیان]] و یا هدفش بوده، در آن گنجانیده است. اکنون که ما از تمام مواد [[صلحنامه]] [[آگاه]] نیستیم، میتوانیم مطمئن باشیم، در میان مطالبی که درباره محتوای [[صلحنامه]] در دست است، هرچه به [[صلاح]] [[امام حسن]]{{ع}}، نزدیکتر و با [[فکر]] و [[هدف]] او منطبقتر است، به واقعیت نزدیکتر است و در هنگام بررسی [[روایات]]، چنین روایتی را بر آن روایاتی که در آنها [[مصالح]] [[معاویه]] بیشتر در نظر گرفته شده است، ترجیح دهیم. این نتیجه را بیشک میتوان از [[آزادی]] [[امام حسن]]{{ع}} در تنظیم [[صلحنامه]] نیز استفاده کرد. در ادامه با کنار هم قرار دادن مطالب مختلفی که در منابع مختلف آمده، متن این [[قرارداد]] را در حدی که به واقع، نزدیکتر است، [[نقل]] میکنیم:
| |
| *'''ماده یک:''' "[[حکومت]] به [[معاویه]] واگذار میشود، با این شرط که او به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} و [[سیره]] خلفای [[شایسته]] عمل کند"<ref>النصایح الکافیه، ابن عقیل، ص۱۹۳.</ref>؛
| |
| *'''ماده دو:''' "پس از [[معاویه]] [[حکومت]] از آن [[حسن]]{{ع}} است<ref>الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ص۱۵۰؛ تاریخ ابن کثیر، ابن کثیر، ج۸، ص۴۱؛ الاصابه، أبن حجر، ج۲، ص۱۲ – ۱۳؛ تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص۱۹۴.</ref> و اگر برای او حادثهای پیش آمد، از آن [[حسین]]{{ع}} است<ref>عمده الطالب، ابن عنبه، ص۵۲.</ref> و [[معاویه]] [[حق]] ندارد کسی را به [[جانشینی]] خود [[انتخاب]] کند"<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۸؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰، ص۱۱۵.</ref>؛
| |
| *'''ماده سه:''' "[[معاویه]] باید [[ناسزاگویی]] به امیرالمؤمنین علی{{ع}} و [[لعن]] بر او را در [[نمازها]] ترک کند<ref>اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۴۳.</ref> و از [[علی]]{{ع}} جز به [[نیکی]] یاد نکند"<ref>مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص، ۲۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۵.</ref>؛
| |
| *'''ماده چهار:''' "[[بیتالمال]] [[کوفه]] که موجودی آن پنج میلیون درهم است، به [[حکومت]] [[شام]] [[تسلیم]] نمیشود (این [[دارایی]] [[کوفه]] به [[معاویه]] داده نمیشود) و [[معاویه]] باید هر سال دو میلیون درهم برای [[حسین]]{{ع}} بفرستد و [[بنیهاشم]] را در بخششها و هدیهها بر [[بنیامیه]] [[برتری]] دهد و در میان بازماندگان شهدایی که در کنار [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] کشته شدهاند، یک میلیون درهم تقسیم کند و اینها همه باید از محل [[خراج]] دارابجرد<ref>شهری در فارس که به اهواز نزدیک بوده است. جرد یا جراد، در فارس قدیم و روسی جدید، به معنای شهر است. بنابراین «دارابجرد» یعنی شهر داراب. ر.ک: لغتنامه دهخدا.</ref> تهیه شود"<ref>جزئیات این ماده را میتوان به طور پراکنده در کتابهای الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری (ص۲۰۰) تاریخ الطبری، طبری (ج۶، ص۹۲) و علل الشرایع، شیخ صدوق، ص، ۸۱ دید.</ref>؛
| |
| *'''ماده پنج:''' "[[مردم]] در هر گوشه از زمینهای [[خدا]] - [[شام]] یا [[عراق]] یا [[یمن]] و یا [[حجاز]] - باید در [[امن]] و [[امان]] باشند و سیاهپوست و سرخپوست [[امنیت]] داشته باشند و [[معاویه]] باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد و هیچ کس را بر خطاهای گذشتهاش، [[آزار]] و [[مردم]] [[عراق]] را به کینههای گذشته، دستگیر نکند<ref>الاخبار الطوال، دینوری، ص۲۰۰؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص، ۲۶؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۵؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰، ص۱۰۱ – ۱۱۵.</ref>. [[اصحاب علی]]{{ع}} در هر نقطهای که هستند، در [[امنیت]] باشند و کسی از [[شیعیان علی]]{{ع}} [[آزار]] نشود و [[یاران علی]]{{ع}} بر [[جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسی ایشان را تعقیب نکند و صدمهای بر آنان وارد نسازد و [[حق]] هر حقداری به او برسد و هر آنچه در دست [[اصحاب علی]]{{ع}} است از آنان بازگرفته نشود"<ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، ص، ۸۱؛ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص، ۲۶؛ تاریخ الطبری، طبری، ج۶، ص۹۷؛ شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۵؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰، ص۱۱۵؛ النصایح الکافیه، ابن عقیل، ص۱۵۶.</ref>.
| |
| *همچنین هرگز توطئهای علیه [[جان]] [[حسن بن علی]] و برادرش [[حسین]]{{عم}} و هیچ یک از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}}، در [[نهان]] و [[آشکار]] طرحریزی نشود و در هیچ یک از نواحی و مناطق عالم [[اسلام]]، تهدیدی نسبت به آنان صورت نگیرد"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰، ص۱۱۵؛ النصائح الکافیه، ابن عقیل، ص۱۵۶.</ref>.
| |
| *[[ابن قتیبه]] مینویسد: سپس [[عبدالله بن عامر]] – فرستاده [[معاویه]] - قیود و شروط [[حسن]]{{ع}} را به همان صورتی که آن [[حضرت]] بدو گفته بود، برای [[معاویه]] نوشت و فرستاد و [[معاویه]] همه آنها را به خط خود در ورقهای نوشت و مهر کرد و سوگندهای شدید بر آن افزود و همه سران [[شام]] را بر آن [[گواه]] گرفت و آن را برای [[نماینده]] خود، [[عبدالله]] فرستاد و او آن را به [[حسن]]{{ع}} [[تسلیم]] کرد<ref>الامامة و السیاسة ابن قتیبه، ص۲۰۰.</ref>.
| |
| *دیگر مؤرخان، متن جملهای را که [[معاویه]] در پایان [[قرارداد]] نوشته و با [[خدا]] بر وفای به آن، [[پیمان]] بسته، چنین آوردهاند: "به [[پیمان]] خدایی و به هر آنچه [[خداوند]] [[مردم]] را بر وفای بدان مجبور ساخته، بر [[ذمه]] [[معاویة]] بن [[ابی سفیان]] است که به مواد این [[قرارداد]] عمل کند"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۰، ص۱۵۵.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[امام حسن بن علی بن ابی طالب (مقاله)| مقاله «امام حسن بن علی بن ابی طالب»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)|اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص۸۴-۸۷.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==سخنان دو طرف درباره [[صلحنامه]]== | | ==سخنان دو طرف درباره [[صلحنامه]]== |