پرش به محتوا

صحابه: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ اوت ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
===صحابه در لغت===
===صحابه در لغت===
*"صحابه" از واژه "صحبه" گرفته شده و به کسانی گفته می‌شود که همراه و ملازم و معاشر کسی یا چیزی باشند. و این واژه در [[مصاحبت]] و [[همراهی]] طولانی مدت نیز به کار رفته است<ref>{{عربی|صحب: الصَّاحِبُ الملازم...، و لا يقال في العرف إلّا لمن كثرت ملازمته...، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضي طول لبثه...}} (مفردات، راغب، ماده «صحب»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.</ref>.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۵.</ref>
*"صحابه" از واژه "صحبه" گرفته شده و به کسانی گفته می‌شود که همراه و ملازم و معاشر کسی یا چیزی باشند. و این واژه در [[مصاحبت]] و [[همراهی]] طولانی مدت نیز به کار رفته است<ref>{{عربی|صحب: الصَّاحِبُ الملازم...، و لا يقال في العرف إلّا لمن كثرت ملازمته...، و الْمُصَاحَبَةُ و الِاصْطِحَابُ أبلغ من الاجتماع، لأجل أنّ المصاحبة تقتضي طول لبثه...}} (مفردات، راغب، ماده «صحب»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج۷، ص۲۸۶؛ تاج العروس، زبیدی، ج۱، ص۳۲.</ref>.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۵.</ref>
===[[صحابه]] در اصطلاح===
===صحابه در اصطلاح===
*[[دانشمندان]] [[علم حدیث]]، درایه و [[سیره‌نویسان]]، تعریف‌های گوناگونی برای این اصطلاح بیان کرده‌اند؛ از جمله<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک: کتاب‌های علم رجال و درایه، به ویژه مقباس الهدایه، مامقانی، ج۳، ص۳۱۰ - ۲۹۶.</ref>:
*[[دانشمندان]] [[علم حدیث]]، درایه و [[سیره‌نویسان]]، تعریف‌های گوناگونی برای این اصطلاح بیان کرده‌اند؛ از جمله<ref>برای آگاهی بیشتر، ر.ک: کتاب‌های علم رجال و درایه، به ویژه مقباس الهدایه، مامقانی، ج۳، ص۳۱۰ - ۲۹۶.</ref>:
====[[اهل سنت]]====
====[[اهل سنت]]====
#هر کس [[رسول خدا]]{{صل}} را دیده یا همراه و ملازم آن [[حضرت]] بوده، از [[صحابه]] است<ref>صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق، باب فضائل اصحاب النبی{{صل}}. </ref>.
#هر کس [[رسول خدا]]{{صل}} را دیده یا همراه و ملازم آن [[حضرت]] بوده، از صحابه است<ref>صحیح بخاری، کتاب بدء الخلق، باب فضائل اصحاب النبی{{صل}}. </ref>.
#[[دانشمندان]] [[علم حدیث]] درباره هر کسی که [[حدیث]] یا سخنی از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کند، اصطلاح [[صحابه]] را به کار می‌برند و این معنا را به اندازه‌ای گسترش داده‌اند که هر کسی را که یک‌بار (یک لحظه) آن [[حضرت]] را دیده باشد، شامل می‌شود. البته این مطلب به جهت [[شرافت]] و [[جایگاه]] والای [[رسول خدا]]{{صل}} است؛ از این رو، هر کسی که [[پیامبر]]{{صل}} را دیده باشد، اصطلاح [[صحابی]] درباره او به کار می‌رود<ref>مقدمه اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۹.</ref>.
#[[دانشمندان]] [[علم حدیث]] درباره هر کسی که [[حدیث]] یا سخنی از [[پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] کند، اصطلاح صحابه را به کار می‌برند و این معنا را به اندازه‌ای گسترش داده‌اند که هر کسی را که یک‌بار (یک لحظه) آن [[حضرت]] را دیده باشد، شامل می‌شود. البته این مطلب به جهت [[شرافت]] و [[جایگاه]] والای [[رسول خدا]]{{صل}} است؛ از این رو، هر کسی که [[پیامبر]]{{صل}} را دیده باشد، اصطلاح [[صحابی]] درباره او به کار می‌رود<ref>مقدمه اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۹.</ref>.
#[[ابوالمظفر سمعانی]] گوید: [[صحابه]] به کسی گفته می‌شود که [[همنشینی]] او با [[پیامبر]]{{صل}} طولانی مدت باشد و این [[هم‌نشینی]] بنابر [[پیروی]] از [[حضرت]] باشد و از او [[روایت]] و سخنی شنیده باشد<ref>فتح المغیث، سخاوی، ج۴، ص۳۱؛ مقباس الهدایه، مامقانی، ج۳، ص۲۹۷.</ref>.
#[[ابوالمظفر سمعانی]] گوید: صحابه به کسی گفته می‌شود که [[همنشینی]] او با [[پیامبر]]{{صل}} طولانی مدت باشد و این [[هم‌نشینی]] بنابر [[پیروی]] از [[حضرت]] باشد و از او [[روایت]] و سخنی شنیده باشد<ref>فتح المغیث، سخاوی، ج۴، ص۳۱؛ مقباس الهدایه، مامقانی، ج۳، ص۲۹۷.</ref>.
#[[سعید بن مسیب]] گوید: به جهت [[شرافت]] [[همراهی]] [[پیامبر]]{{صل}}، رسیدن به این [[مقام]]، [[همراهی]] طولانی مدت را می‌طلبد؛ در نتیجه، [[صحابه]]، کسی است که حداقل یک سال یا دو سال همنشین [[پیامبر]]{{صل}} باشد و نیز در یک [[غزوه]] یا دو [[غزوه]] [[حضرت]] را [[همراهی]] کرده باشد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۵، ص۸۸؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱، ص۲۰۶؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، ج۲، ص۱۶۱.</ref>.
#[[سعید بن مسیب]] گوید: به جهت [[شرافت]] [[همراهی]] [[پیامبر]]{{صل}}، رسیدن به این [[مقام]]، [[همراهی]] طولانی مدت را می‌طلبد؛ در نتیجه، صحابه، کسی است که حداقل یک سال یا دو سال همنشین [[پیامبر]]{{صل}} باشد و نیز در یک [[غزوه]] یا دو [[غزوه]] [[حضرت]] را [[همراهی]] کرده باشد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۵، ص۸۸؛ الوافی بالوفیات، صفدی، ج۱، ص۲۰۶؛ حلیة الاولیاء، ابونعیم، ج۲، ص۱۶۱.</ref>.
#[[جاحظ]] و گروهی دیگر بر این باورند که [[هم‌نشینی]] طولانی مدت و روایت کردن از [[حضرت]]، [[شرافت]] [[صحابی]] بودن را نصیب [[فرد]] می‌کند<ref>الأمالی، سید مرتضی، ج۱، ص۱۳۸؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۳۱۲؛ فتح المغیث، سخاوی، ج۳، ص۹۲-۹۳ و ۹۵.</ref>.
#[[جاحظ]] و گروهی دیگر بر این باورند که [[هم‌نشینی]] طولانی مدت و روایت کردن از [[حضرت]]، [[شرافت]] [[صحابی]] بودن را نصیب [[فرد]] می‌کند<ref>الأمالی، سید مرتضی، ج۱، ص۱۳۸؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۳۱۲؛ فتح المغیث، سخاوی، ج۳، ص۹۲-۹۳ و ۹۵.</ref>.
#[[ابن عبدالبر]]، [[ابن منده]] و [[یحیی بن عثمان بن صالح مصری]]، کسی را [[صحابی]] می‌دانند که [[مسلمان]] باشد و زمان [[پیامبر]]{{صل}} را [[درک]] کند؛ اگر چه [[حضرت]] را ندیده باشد<ref>الجرح و التعدیل، ابن عبدالبر، ج۹، ص۱۷۵؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۹۶؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۱، ص۲۵۷؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱۳، ص۳۵۴.</ref>.
#[[ابن عبدالبر]]، [[ابن منده]] و [[یحیی بن عثمان بن صالح مصری]]، کسی را [[صحابی]] می‌دانند که [[مسلمان]] باشد و زمان [[پیامبر]]{{صل}} را [[درک]] کند؛ اگر چه [[حضرت]] را ندیده باشد<ref>الجرح و التعدیل، ابن عبدالبر، ج۹، ص۱۷۵؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۹۶؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۱، ص۲۵۷؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱۳، ص۳۵۴.</ref>.
خط ۳۰: خط ۳۰:
*[[شیعه]] [[معتقد]] است که لفظ "صحابه" اصطلاح [[شرعی]] نیست که [[شارع]] [[خدا]] و [[پیامبر]] آن را وضع و [[جعل]] کرده باشد، بلکه مانند دیگر واژه‌ها و اصطلاحات لغوی است و واژه [[صحابی]] در روزگار [[رسول خدا]] نیز به معنای لُغوی آن به کار رفته است؛ لذا افراد ساکن در [[مسجد النبی]] "اصحاب الصفه" گفته می‌شد و به تدریج پس از درگذشت [[رسول خدا]]، واژه [[صحابی]] بدون نام [[رسول الله]] به کار می‌رفت که مرادشان [[اصحاب رسول الله]] بود.
*[[شیعه]] [[معتقد]] است که لفظ "صحابه" اصطلاح [[شرعی]] نیست که [[شارع]] [[خدا]] و [[پیامبر]] آن را وضع و [[جعل]] کرده باشد، بلکه مانند دیگر واژه‌ها و اصطلاحات لغوی است و واژه [[صحابی]] در روزگار [[رسول خدا]] نیز به معنای لُغوی آن به کار رفته است؛ لذا افراد ساکن در [[مسجد النبی]] "اصحاب الصفه" گفته می‌شد و به تدریج پس از درگذشت [[رسول خدا]]، واژه [[صحابی]] بدون نام [[رسول الله]] به کار می‌رفت که مرادشان [[اصحاب رسول الله]] بود.
*[[جایگاه]] ارزشی این اصطلاح به مرور زمان شکل گرفت و به [[دلیل]] گسترش یافتن اصطلاح "صحابه" در کتاب‌های [[تاریخی]]، [[حدیثی]] و [[فقهی]]، برخی از [[دانشمندان شیعه]] به بیان مفهوم اصطلاحی آن پرداختند؛ از این رو گفته شده است: [[صحابی]] کسی است که در حال [[ایمان]] [و [[مسلمان]] بودن] [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و [[مسلمان]] از [[دنیا]] رفته است؛ اگر چه در زمان زندگانی، [[مرتد]] شده باشد. مراد از [[دیدار]] [[پیامبر]]{{صل}}، یعنی یا با [[پیامبر]]{{صل}} هم‌نشین شده و با او رفت و آمد داشته است؛ یا اینکه تنها [[پیامبر]]{{صل}} را دیده است؛ هرچند گفت و گویی میان آن دو نشده باشد. با یکی دیگری را (به [[دلیل]] [[نابینایی]]) ندیده باشد <ref>الرعایة علی الدرایه، شهید ثانی، ص۳۳۹.</ref>.
*[[جایگاه]] ارزشی این اصطلاح به مرور زمان شکل گرفت و به [[دلیل]] گسترش یافتن اصطلاح "صحابه" در کتاب‌های [[تاریخی]]، [[حدیثی]] و [[فقهی]]، برخی از [[دانشمندان شیعه]] به بیان مفهوم اصطلاحی آن پرداختند؛ از این رو گفته شده است: [[صحابی]] کسی است که در حال [[ایمان]] [و [[مسلمان]] بودن] [[پیامبر]]{{صل}} را دیده و [[مسلمان]] از [[دنیا]] رفته است؛ اگر چه در زمان زندگانی، [[مرتد]] شده باشد. مراد از [[دیدار]] [[پیامبر]]{{صل}}، یعنی یا با [[پیامبر]]{{صل}} هم‌نشین شده و با او رفت و آمد داشته است؛ یا اینکه تنها [[پیامبر]]{{صل}} را دیده است؛ هرچند گفت و گویی میان آن دو نشده باشد. با یکی دیگری را (به [[دلیل]] [[نابینایی]]) ندیده باشد <ref>الرعایة علی الدرایه، شهید ثانی، ص۳۳۹.</ref>.
*چنانکه [[ابن ام مکتوم]]، به [[دلیل]] [[نابینا]] بودن، [[پیامبر خدا]]{{صل}} را ندید ولی با آن [[حضرت]] [[دیدار]] کرد و در شمار [[صحابه]] بود.
*چنانکه [[ابن ام مکتوم]]، به [[دلیل]] [[نابینا]] بودن، [[پیامبر خدا]]{{صل}} را ندید ولی با آن [[حضرت]] [[دیدار]] کرد و در شمار صحابه بود.
*همچنین ممکن است آن [[فرد]] به [[دلیل]] فراوانی جمعیت، [[پیامبر]]{{صل}} را دیده، ولی [[رسول خدا]] او را ندیده باشد؛ زیرا در تعریف دیگری از [[صحابه]] آمده است: [[صحابی]] به کسی گویند که در حال [[ایمان]] به [[اسلام]] با [[پیامبر]]{{صل}} هم‌نشین شده و با [[ایمان]] از [[دنیا]] رفته باشد<ref>نهایة الدرایه، سید حسن صدر، ص۳۴۱.</ref>.
*همچنین ممکن است آن [[فرد]] به [[دلیل]] فراوانی جمعیت، [[پیامبر]]{{صل}} را دیده، ولی [[رسول خدا]] او را ندیده باشد؛ زیرا در تعریف دیگری از صحابه آمده است: [[صحابی]] به کسی گویند که در حال [[ایمان]] به [[اسلام]] با [[پیامبر]]{{صل}} هم‌نشین شده و با [[ایمان]] از [[دنیا]] رفته باشد<ref>نهایة الدرایه، سید حسن صدر، ص۳۴۱.</ref>.
*برای روشن شدن دیدگاه [[شیعه]] درباره [[صحابه]] باید گفت، [[شیعه]] به گروهی از [[صحابه]] مانند [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[مقداد]]، [[حذیفة]]، [[ذو الشهادتین]] و... ارادت بسیار دارند و آنان را بسیار [[ستایش]] می‌کنند و از برخی [[اصحاب]] [[فداکار]] در [[راه]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[اسلام]] نیز به [[نیکی]] یاد می‌کنند؛ مانند [[ابودجانه]] و.... اما آنان بر [[منافقان]] و افرادی که بر [[اهل بیت]]: [[ستم]] روا داشتند، [[نفرین]] می‌کنند و از افراد [[فاسق]] به [[نیکی]] یاد نمی‌کنند و برای [[صحابی]] معمولی نیز [[آمرزش الهی]] را درخواست می‌کنند.
*برای روشن شدن دیدگاه [[شیعه]] درباره صحابه باید گفت، [[شیعه]] به گروهی از صحابه مانند [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابو ایوب انصاری]]، [[مقداد]]، [[حذیفة]]، [[ذو الشهادتین]] و... ارادت بسیار دارند و آنان را بسیار [[ستایش]] می‌کنند و از برخی [[اصحاب]] [[فداکار]] در [[راه]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[اسلام]] نیز به [[نیکی]] یاد می‌کنند؛ مانند [[ابودجانه]] و.... اما آنان بر [[منافقان]] و افرادی که بر [[اهل بیت]]: [[ستم]] روا داشتند، [[نفرین]] می‌کنند و از افراد [[فاسق]] به [[نیکی]] یاد نمی‌کنند و برای [[صحابی]] معمولی نیز [[آمرزش الهی]] را درخواست می‌کنند.
*[[اهل سنت]] همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} را [[صالح]] و به دور از [[اشتباه]] دانسته و ایشان را قابل نقد و [[انتقاد]] نمی‌دانند؛ از این رو، به [[عدالت]] همه ایشان[[حکم]] کرده سخن آنها را یکی از منابع [[شریعت]] برشمرده‌اند و [[پیروی]] از آنان را موجب [[رستگاری]] [[مسلمانان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌دانند و با اتهامات [[نادرست]] و [[بیهوده]]، دیگر [[مسلمانان]]، به ویژه [[شیعیان]] را به [[دشمنی]] با [[صحابه]] متهم کرده و ایشان را بیرون از [[صراط مستقیم]] دانسته‌اند.
*[[اهل سنت]] همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} را [[صالح]] و به دور از [[اشتباه]] دانسته و ایشان را قابل نقد و [[انتقاد]] نمی‌دانند؛ از این رو، به [[عدالت]] همه ایشان[[حکم]] کرده سخن آنها را یکی از منابع [[شریعت]] برشمرده‌اند و [[پیروی]] از آنان را موجب [[رستگاری]] [[مسلمانان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] می‌دانند و با اتهامات [[نادرست]] و [[بیهوده]]، دیگر [[مسلمانان]]، به ویژه [[شیعیان]] را به [[دشمنی]] با صحابه متهم کرده و ایشان را بیرون از [[صراط مستقیم]] دانسته‌اند.
*[[ابوزرعه رازی]] گفته است: اگر کسی را دیدید که بر هر یک از [[صحابه]] نقصی وارد می‌کند، او [[زندیق]] است؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} [[حق]] است و [[قرآن]] و آنچه او آورده نیز [[حق]] است و [[صحابه]] [[رسول خدا]]{{صل}} آن را به ما رسانده‌اند و معترضان بر ایشان، با [[اعتراض]] خود می‌خواهند [[کتاب و سنت]] را [[باطل]] کنند؛ در حالی که [[اصحاب]]، شواهد ما بر [[حقانیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[قرآن]] و... هستند<ref>{{عربی|إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب رسول الله{{صل}} فاعلم أنه زنديق، و ذلك أن الرسول حقّ، و القرآن حق، و ما جاء به حق، و إنما أدى إلينا ذلك كلّه الصحابة، و هؤلاء يريدون أن يجرحوا شهودنا ليبطلوا الكتاب و السنّة، و الجرح بهم أولى، و هم زنادقة}} (الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۶۲).</ref>.
*[[ابوزرعه رازی]] گفته است: اگر کسی را دیدید که بر هر یک از صحابه نقصی وارد می‌کند، او [[زندیق]] است؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} [[حق]] است و [[قرآن]] و آنچه او آورده نیز [[حق]] است و صحابه [[رسول خدا]]{{صل}} آن را به ما رسانده‌اند و معترضان بر ایشان، با [[اعتراض]] خود می‌خواهند [[کتاب و سنت]] را [[باطل]] کنند؛ در حالی که [[اصحاب]]، شواهد ما بر [[حقانیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[قرآن]] و... هستند<ref>{{عربی|إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب رسول الله{{صل}} فاعلم أنه زنديق، و ذلك أن الرسول حقّ، و القرآن حق، و ما جاء به حق، و إنما أدى إلينا ذلك كلّه الصحابة، و هؤلاء يريدون أن يجرحوا شهودنا ليبطلوا الكتاب و السنّة، و الجرح بهم أولى، و هم زنادقة}} (الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۶۲).</ref>.
*تعریف‌های [[اهل سنت]] درباره [[صحابه]] افراد [[منافق]] را نیز شامل می‌شود؛ زیرا ایشان آن [[حضرت]] را دیده و [[اسلام]] آورده‌اند (به ظاهر [[مسلمان]] می‌باشند و [[پیامبر]] را نیز قبول کرده‌اند)؛ در حالی که [[قرآن]] چنین نگرشی را نمی‌پذیرد و افراد [[فرمانبردار]] از [[خداوند]] و رسولش{{صل}} را [[ستایش]] و سرکشانی همانند [[منافقان]] را [[سرزنش]] کرده است. ولی نگرش افرادی چون ابوزرعه همه [[رفتار]] و موضع‌گیری [[اصحاب]] را درست و [[مطابقت با واقع]] می‌داند؛ حال آنکه بر مبنای [[قرآن]] و [[سنت رسول خدا]]{{صل}} [[اصحاب]]، این [[جایگاه]] والا را ندارند؛ زیرا گروهی از [[صحابه]]، [[رسول خدا]]{{صل}} را آزردند و [[اصحاب]] نیز پس از درگذشت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[رفتار]] با [[صحابه]] و اطرافیان [[پیامبر]] یکسان نبودند و رفتارهایی داشتند که به ما اجازه می‌دهد [[رفتار]] آنان را نقد کنیم و در بسیاری از موارد، راهنمای ما هستند<ref>برای آگاهی از رفتار صحابه با یکدیگر، به کتاب «الغدیر» و کتاب‌های سیره و تاریخ رجوع کنید.</ref>.
*تعریف‌های [[اهل سنت]] درباره صحابه افراد [[منافق]] را نیز شامل می‌شود؛ زیرا ایشان آن [[حضرت]] را دیده و [[اسلام]] آورده‌اند (به ظاهر [[مسلمان]] می‌باشند و [[پیامبر]] را نیز قبول کرده‌اند)؛ در حالی که [[قرآن]] چنین نگرشی را نمی‌پذیرد و افراد [[فرمانبردار]] از [[خداوند]] و رسولش{{صل}} را [[ستایش]] و سرکشانی همانند [[منافقان]] را [[سرزنش]] کرده است. ولی نگرش افرادی چون ابوزرعه همه [[رفتار]] و موضع‌گیری [[اصحاب]] را درست و [[مطابقت با واقع]] می‌داند؛ حال آنکه بر مبنای [[قرآن]] و [[سنت رسول خدا]]{{صل}} [[اصحاب]]، این [[جایگاه]] والا را ندارند؛ زیرا گروهی از صحابه، [[رسول خدا]]{{صل}} را آزردند و [[اصحاب]] نیز پس از درگذشت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[رفتار]] با صحابه و اطرافیان [[پیامبر]] یکسان نبودند و رفتارهایی داشتند که به ما اجازه می‌دهد [[رفتار]] آنان را نقد کنیم و در بسیاری از موارد، راهنمای ما هستند<ref>برای آگاهی از رفتار صحابه با یکدیگر، به کتاب «الغدیر» و کتاب‌های سیره و تاریخ رجوع کنید.</ref>.
*استاد [[یوسفی غروی]] این گونه می‌نویسد: "درباره [[جنگ تبوک]]، [[ابن هشام]] از [[اسحاق]] [[روایت]] می‌کند: هنگامی که [[مسلمانان]] [[شب]] را به صبح رساندند، در حالی که آبی در [[اختیار]] نداشتند، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[شکوه]] کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دعا]] کرد و [[خداوند]] ابری را بر آنها فرو فرستاد و از آن [[باران]] بارید تا [[مردم]] [[سیراب]] شدند و به مقدار احتیاج خود آب برداشتند.
*استاد [[یوسفی غروی]] این گونه می‌نویسد: "درباره [[جنگ تبوک]]، [[ابن هشام]] از [[اسحاق]] [[روایت]] می‌کند: هنگامی که [[مسلمانان]] [[شب]] را به صبح رساندند، در حالی که آبی در [[اختیار]] نداشتند، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[شکوه]] کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دعا]] کرد و [[خداوند]] ابری را بر آنها فرو فرستاد و از آن [[باران]] بارید تا [[مردم]] [[سیراب]] شدند و به مقدار احتیاج خود آب برداشتند.
*[[مسلم]] در صحیح خود رویداد [[تبوک]] را به گونه دیگری بازگو می‌کند و مطالب بسیاری بر آن [[معجزه]] می‌افزاید که سیرة [[ابن اسحاق]] آن را نگفته است. [[معاذ بن جبل]] [[روایت]] می‌کند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسانی که با وی هم‌سفر بودند، فرمود: "شما به خواست [[خدا]] فردا به چشمه [[تبوک]] می‌رسید. هر کدام که به آن رسیدید، به آب [[دست]] نزنید تا من بیایم". ما به این چشمه رسیدیم در حالی که دو نفر از [[سپاهیان]] قبلا به آن رسیده بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} از آن دو تن پرسید که آیا به آب [[دست]] زده‌اید؟ آنان گفتند: آری. [[پیامبر]]{{صل}} آن دو تن را [[نفرین]] کرد. [[اصحاب]] با دست‌هایشان آب چشمه را گرد آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دست]] و صورتش را در آن شست. آن‌گاه بقیه آب را به درون چشمه ریخت؛ بی‌درنگ چشمه دارای آب فراوانی شد و [[مردم]] از آن [[سیراب]] شدند. آن‌گاه [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمودند: "ای [[معاذ]]! اگر زندگانی تو ادامه یابد، به زودی خواهی دید که این [[سرزمین]] پر از باغ خواهد شد".
*[[مسلم]] در صحیح خود رویداد [[تبوک]] را به گونه دیگری بازگو می‌کند و مطالب بسیاری بر آن [[معجزه]] می‌افزاید که سیرة [[ابن اسحاق]] آن را نگفته است. [[معاذ بن جبل]] [[روایت]] می‌کند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسانی که با وی هم‌سفر بودند، فرمود: "شما به خواست [[خدا]] فردا به چشمه [[تبوک]] می‌رسید. هر کدام که به آن رسیدید، به آب [[دست]] نزنید تا من بیایم". ما به این چشمه رسیدیم در حالی که دو نفر از [[سپاهیان]] قبلا به آن رسیده بودند. [[رسول خدا]]{{صل}} از آن دو تن پرسید که آیا به آب [[دست]] زده‌اید؟ آنان گفتند: آری. [[پیامبر]]{{صل}} آن دو تن را [[نفرین]] کرد. [[اصحاب]] با دست‌هایشان آب چشمه را گرد آوردند. [[رسول خدا]]{{صل}} [[دست]] و صورتش را در آن شست. آن‌گاه بقیه آب را به درون چشمه ریخت؛ بی‌درنگ چشمه دارای آب فراوانی شد و [[مردم]] از آن [[سیراب]] شدند. آن‌گاه [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرمودند: "ای [[معاذ]]! اگر زندگانی تو ادامه یابد، به زودی خواهی دید که این [[سرزمین]] پر از باغ خواهد شد".
*همچنین [[ابن اسحاق]] خبر دیگری را در [[تأیید]] خبر اول بازگو می‌کند. او می‌گوید: [[عاصم بن عمر بن قتاده]] برای من [[روایت]] کرد که به [[محمود بن لبید]] گفتم: آیا [[مردم]]، [[منافقان]] روزگار خود را می‌شناختند؟ محمود گفت:"آری، به [[خدا]] [[سوگند]] بسیاری از [[مردم]]، [[نفاق]] [[برادر]] و [[پدر]] و عمو و [[عشیره]] خویش را می‌دانستند؛ ولی آن را [[پنهان]] می‌کردند و یکی از [[خویشاوندان]] برایم گفت: هنگامی که در [[راه]] [[تبوک]]، [[مسلمانان]] از جهت آب در تنگنا قرار گرفتند، [[رسول خدا]]{{صل}} [[دعا]] کرد تا [[خداوند]] ابری را فرستاد که [[مردم]] [[سیراب]] شدند. ما پیش یکی از کسانی که نفاقش [[آشکار]] بود و همیشه در کنار [[رسول خدا]]{{صل}} حرکت می‌کرد، رفته و گفتیم: وای بر تو! آیا پس از این [[معجزه]] [[دلیل]] دیگری (برای [[پیامبری]] [[رسول خدا]]) می‌خواهی؟ او گفت: این [[ابر]]، ابری گذرا بود".
*همچنین [[ابن اسحاق]] خبر دیگری را در [[تأیید]] خبر اول بازگو می‌کند. او می‌گوید: [[عاصم بن عمر بن قتاده]] برای من [[روایت]] کرد که به [[محمود بن لبید]] گفتم: آیا [[مردم]]، [[منافقان]] روزگار خود را می‌شناختند؟ محمود گفت:"آری، به [[خدا]] [[سوگند]] بسیاری از [[مردم]]، [[نفاق]] [[برادر]] و [[پدر]] و عمو و [[عشیره]] خویش را می‌دانستند؛ ولی آن را [[پنهان]] می‌کردند و یکی از [[خویشاوندان]] برایم گفت: هنگامی که در [[راه]] [[تبوک]]، [[مسلمانان]] از جهت آب در تنگنا قرار گرفتند، [[رسول خدا]]{{صل}} [[دعا]] کرد تا [[خداوند]] ابری را فرستاد که [[مردم]] [[سیراب]] شدند. ما پیش یکی از کسانی که نفاقش [[آشکار]] بود و همیشه در کنار [[رسول خدا]]{{صل}} حرکت می‌کرد، رفته و گفتیم: وای بر تو! آیا پس از این [[معجزه]] [[دلیل]] دیگری (برای [[پیامبری]] [[رسول خدا]]) می‌خواهی؟ او گفت: این [[ابر]]، ابری گذرا بود".
*نکته مهم آنکه گفتن واژه [[منافق]] درباره برخی [[صحابه]] از واژه‌هایی است که گفتن آن نارواست و برخی [[مردم]] را ناراحت می‌کند؛ با این حال ابن هشام آن واژه را حذف نکرده است؛ از این رو مسلم روایتی را گفته است که این واژه در آن [[روایت]] نباشد!<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۳۶-۳۸.</ref>.
*نکته مهم آنکه گفتن واژه [[منافق]] درباره برخی صحابه از واژه‌هایی است که گفتن آن نارواست و برخی [[مردم]] را ناراحت می‌کند؛ با این حال ابن هشام آن واژه را حذف نکرده است؛ از این رو مسلم روایتی را گفته است که این واژه در آن [[روایت]] نباشد!<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۳۶-۳۸.</ref>.
*نتیجه آنکه، در روزگار [[پیامبر خدا]]{{صل}} همه [[اصحاب]] دارای [[عقاید]] و [[رفتار]] [[الهی]] مطابق [[اسلام]] نبودند از این رو [[پروردگار]] و [[پیامبر]] نیز آنان را [[سرزنش]] و [[صحابه]] [[راستین]] نیز از [[صحابه]] دروغین [[کناره‌گیری]] می‌کردند. ولی افرادی چون [[ابوزرعه]] گزارش آن رویدادها را موجب خدشه‌دار شدن [[دین]] و [[نقص]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانند!!! و گزارشگران این رویدادها را [[زندیق]] و خارج از [[دین]] می‌پندارند.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۸-۲۱.</ref>
*نتیجه آنکه، در روزگار [[پیامبر خدا]]{{صل}} همه [[اصحاب]] دارای [[عقاید]] و [[رفتار]] [[الهی]] مطابق [[اسلام]] نبودند از این رو [[پروردگار]] و [[پیامبر]] نیز آنان را [[سرزنش]] و صحابه [[راستین]] نیز از صحابه دروغین [[کناره‌گیری]] می‌کردند. ولی افرادی چون [[ابوزرعه]] گزارش آن رویدادها را موجب خدشه‌دار شدن [[دین]] و [[نقص]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌دانند!!! و گزارشگران این رویدادها را [[زندیق]] و خارج از [[دین]] می‌پندارند.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۸-۲۱.</ref>


===نظریه "[[عادل]] بودن همه [[صحابه]] و بررسی آن<ref>بیشتر مطالب این قسمت، از کتاب «پیامدهای نظریه عدالت صحابه»، نوشته حسین رجبی نقل شده است.</ref>===
===نظریه "[[عادل]] بودن همه صحابه و بررسی آن<ref>بیشتر مطالب این قسمت، از کتاب «پیامدهای نظریه عدالت صحابه»، نوشته حسین رجبی نقل شده است.</ref>===
*[[اهل سنت]] بعد از [[قرآن]]، [[احادیث]] و [[سنت]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[فهم]] و [[رفتار]] [[اصحاب]] را پایه [[اعتقادات]] و [[احکام دین]] می‌دانند؛ از این رو، [[موثق]] بودن و [[عدالت]] [[اخلاقی]] و [[روایی]] [[اصحاب]]، اصلی بسیار مهم است. اکنون بخشی از اقوال [[متکلمان]]، [[محدثان]]، [[فقیهان]] و [[مفسران اهل سنت]] را بازگو می‌کنیم:
*[[اهل سنت]] بعد از [[قرآن]]، [[احادیث]] و [[سنت]] [[رسول اکرم]]{{صل}}، [[فهم]] و [[رفتار]] [[اصحاب]] را پایه [[اعتقادات]] و [[احکام دین]] می‌دانند؛ از این رو، [[موثق]] بودن و [[عدالت]] [[اخلاقی]] و [[روایی]] [[اصحاب]]، اصلی بسیار مهم است. اکنون بخشی از اقوال [[متکلمان]]، [[محدثان]]، [[فقیهان]] و [[مفسران اهل سنت]] را بازگو می‌کنیم:
#[[ابوعمر یوسف بن عبدالبر قرطبی]] می‌نویسد: آنان [[مردمان]] [[بهترین]] قرن‌ها (در طول [[تاریخ اسلام]]) و [[برترین]] گروهی هستند که برای [[دعوت]] و [[ارشاد]] [به سوی [[اسلام]]] فرستاده شده‌اند. [[عدالت]] همگی آنان با [[ستایش خداوند]] عزوجل و پیامبرش از آنان، به [[اثبات]] رسیده است. چه کسی عادل‌تر از آنانی است که [[خداوند]] ایشان را برای [[هم‌نشینی]] و [[یاری]] پیامبرش [[برگزیده]] است؟ چه [[شهادت]] تزکیه‌ای بهتر از این، و چه [[گواهی]] عدالتی کامل‌تر از این را میتوان [[تصور]] کرد؟<ref>{{عربی|فهم خير القرون، و خير أمة أخرجت للناس، ثبتت عدالة جميعهم بثناء الله عزّ و جلّ‌ عليهم و ثناء رسوله{{صل}}، و لا أعدل ممن ارتضاه الله لصحبة نبيه و نصرته، و لا تزكية أفضل من ذلك، و لا تعديل أكمل منه}} (الاستیعاب، ج۱، ص۷).</ref>.
#[[ابوعمر یوسف بن عبدالبر قرطبی]] می‌نویسد: آنان [[مردمان]] [[بهترین]] قرن‌ها (در طول [[تاریخ اسلام]]) و [[برترین]] گروهی هستند که برای [[دعوت]] و [[ارشاد]] [به سوی [[اسلام]]] فرستاده شده‌اند. [[عدالت]] همگی آنان با [[ستایش خداوند]] عزوجل و پیامبرش از آنان، به [[اثبات]] رسیده است. چه کسی عادل‌تر از آنانی است که [[خداوند]] ایشان را برای [[هم‌نشینی]] و [[یاری]] پیامبرش [[برگزیده]] است؟ چه [[شهادت]] تزکیه‌ای بهتر از این، و چه [[گواهی]] عدالتی کامل‌تر از این را میتوان [[تصور]] کرد؟<ref>{{عربی|فهم خير القرون، و خير أمة أخرجت للناس، ثبتت عدالة جميعهم بثناء الله عزّ و جلّ‌ عليهم و ثناء رسوله{{صل}}، و لا أعدل ممن ارتضاه الله لصحبة نبيه و نصرته، و لا تزكية أفضل من ذلك، و لا تعديل أكمل منه}} (الاستیعاب، ج۱، ص۷).</ref>.
#[[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] می‌گوید: بر [[مسلمان]] [[معتقد]] [[واجب]] است تا بدانند که همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از دیدگاه [[پیامبر]] در [[مقام]] قابل [[غبطه]] و خاصی قرار داشتند و [[پیامبر]]{{صل}} به هر یک از آنان توجه ویژه‌ای داشت. [[نصوص]] [[قرآنی]] از [[عدالت صحابه]] و [[خشنودی]] [[خداوند]] از آنان در "بیعت رضوان" خبر می‌دهند و قرائن نیز نشان می‌دهند که [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[ستایش]] [[نیکو]] شده‌اند<ref>{{عربی|و الذي يجب على المعتقد أن يلتزمه، أن يعلم أن جلة الصحابة كانوا من رسول الله{{صل}} بالمحل المغبوط و المكان المحوط. و ما منهم إلا و هو منه ملحوظ محظوظ. و قد شهدت نصوص الكتاب على عدالتهم و الرضا عن جملتهم بالبيعة بيعة الرضوان و نص القرائن على حسن الثناء على المهاجرين و الأنصار}} (الإرشاد إلی قواطع الأدلة فی اصول الاعتقاد، ص۳۶۴).</ref>.
#[[ابوالمعالی عبدالملک جوینی]] می‌گوید: بر [[مسلمان]] [[معتقد]] [[واجب]] است تا بدانند که همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} از دیدگاه [[پیامبر]] در [[مقام]] قابل [[غبطه]] و خاصی قرار داشتند و [[پیامبر]]{{صل}} به هر یک از آنان توجه ویژه‌ای داشت. [[نصوص]] [[قرآنی]] از [[عدالت صحابه]] و [[خشنودی]] [[خداوند]] از آنان در "بیعت رضوان" خبر می‌دهند و قرائن نیز نشان می‌دهند که [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[ستایش]] [[نیکو]] شده‌اند<ref>{{عربی|و الذي يجب على المعتقد أن يلتزمه، أن يعلم أن جلة الصحابة كانوا من رسول الله{{صل}} بالمحل المغبوط و المكان المحوط. و ما منهم إلا و هو منه ملحوظ محظوظ. و قد شهدت نصوص الكتاب على عدالتهم و الرضا عن جملتهم بالبيعة بيعة الرضوان و نص القرائن على حسن الثناء على المهاجرين و الأنصار}} (الإرشاد إلی قواطع الأدلة فی اصول الاعتقاد، ص۳۶۴).</ref>.
#[[ابوعمرو عثمان بن الصلاح شهر زوری]] می‌گوید: همه [[اصحاب]] از امتیاز خاصی برخوردارند و آن اینکه از [[عدالت]] هیچ یک از آنان سؤال نمی‌شود، بلکه این مسئله‌ای قطعی تلقی می‌شود؛ زیرا همه آنان مطلقاً، از دیدگاه [[نصوص]] [[قرآن]]، [[احادیث]] و [[اجماع]] کسانی که [[اجماع]] آنان قابل قبول و معتبر است، عادل‌اند. [[امت اسلامی]] بر [[عدالت]] [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[اتفاق نظر]] دارد، اگر چه [[صحابه]] از کسانی باشند که در [[درگیری‌ها]] (میان [[اصحاب پیامبر]]) [[شرکت]] داشته‌اند. همچنین این دیدگاه، دیدگاه علمایی است که [[اجماع]] آنان معتبر است. این [[اعتقاد]] به خاطر [[حسن ظن]] و با توجه به [[فضائل]] و [[مناقب]] آنان است. و گویا [[تأیید الهی]] بوده تا درباره [[عدالت]] آنان [[اجماع]] باشد؛ زیرا آنان ناقلان و پاسداران [[شریعت اسلامی]] بوده‌اند<ref>{{عربی|للصحابة بأسرهم خصيصة، و هي أنه لا يسأل عن عدالة أحد منهم، بل ذلك أمر مفروغ منه؛ لكونهم على الإطلاق معدّلين بنصوص الكتاب و السنة، و إجماع من يعتدّ به في الإجماع من الأمة.... ثم إن الأمة مجمعة على تعديل جميع الصحابة، و من لابس الفتن منهم، فكذلك بإجماع العلماء الذين يعتد بهم في الإجماع، إحسانا للظن بهم، و نظرا إلى ما تمهّد لهم من المآثر، و كأن الله سبحانه و تعالى أتاح الإجماع على ذلك لكونهم نقلة الشريعة}} (علوم الحدیث، ص۲۹۴-۲۹۵).</ref>.
#[[ابوعمرو عثمان بن الصلاح شهر زوری]] می‌گوید: همه [[اصحاب]] از امتیاز خاصی برخوردارند و آن اینکه از [[عدالت]] هیچ یک از آنان سؤال نمی‌شود، بلکه این مسئله‌ای قطعی تلقی می‌شود؛ زیرا همه آنان مطلقاً، از دیدگاه [[نصوص]] [[قرآن]]، [[احادیث]] و [[اجماع]] کسانی که [[اجماع]] آنان قابل قبول و معتبر است، عادل‌اند. [[امت اسلامی]] بر [[عدالت]] [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} [[اتفاق نظر]] دارد، اگر چه صحابه از کسانی باشند که در [[درگیری‌ها]] (میان [[اصحاب پیامبر]]) [[شرکت]] داشته‌اند. همچنین این دیدگاه، دیدگاه علمایی است که [[اجماع]] آنان معتبر است. این [[اعتقاد]] به خاطر [[حسن ظن]] و با توجه به [[فضائل]] و [[مناقب]] آنان است. و گویا [[تأیید الهی]] بوده تا درباره [[عدالت]] آنان [[اجماع]] باشد؛ زیرا آنان ناقلان و پاسداران [[شریعت اسلامی]] بوده‌اند<ref>{{عربی|للصحابة بأسرهم خصيصة، و هي أنه لا يسأل عن عدالة أحد منهم، بل ذلك أمر مفروغ منه؛ لكونهم على الإطلاق معدّلين بنصوص الكتاب و السنة، و إجماع من يعتدّ به في الإجماع من الأمة.... ثم إن الأمة مجمعة على تعديل جميع الصحابة، و من لابس الفتن منهم، فكذلك بإجماع العلماء الذين يعتد بهم في الإجماع، إحسانا للظن بهم، و نظرا إلى ما تمهّد لهم من المآثر، و كأن الله سبحانه و تعالى أتاح الإجماع على ذلك لكونهم نقلة الشريعة}} (علوم الحدیث، ص۲۹۴-۲۹۵).</ref>.
#[[احمد بن تیمیه]] می‌گوید: از [[اصول اعتقادی]] [[اهل سنت و جماعت]] آن است که [[دل‌ها]] و زبان‌های شان [از [[بغض]] و [[بدگویی]]] درباره [[اصحاب]]{{صل}} [[پاک]] و سالم است؛ چنانکه [[خداوند]] آنان را این چنین توصیف می‌فرماید: "آنان که پس از [[مهاجر]] و [[انصار]] آمدند (یعنی [[تابعین]] و [[مؤمنان]] تا [[روز قیامت]]) همواره در [[دعا]] به درگاه [[خدا]] می‌گویند: پروردگارا! ما و [[برادران]] دینی‌مان را که در [[ایمان آوردن]]، پیش از ما شتافتند، بیامرز و در [[دل]] ما [[کینه]] [[مؤمنان]] را قرار نده؛ پروردگارا! تو بسیار [[مهربان]] هستی". و این اصل [[اعتقادی]] به [[پیروی]] از [[دستور]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است که می‌فرماید: "به [[اصحاب]] من [[ناسزا]] نگویید؛ [[سوگند]] به خدایی که جانم در [[دست]] اوست، اگر یکی از شما به اندازه کوه [[اُحد]] [[طلا]] [[انفاق]] کند، به [[پاداش]] یک یا نصف مُد از [[کردار]] آنان نخواهد رسید<ref>{{عربی|و من أصول أهل السنة و الجماعة سلامة قلوبهم و ألسنتهم لأصحاب رسول الله{{صل}} كما وصفهم الله به في قوله تعالى:}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰. {{عربی|و طاعة للنبي{{صل}} في قوله: "لا تسبوا أصحابي، فو الذي نفسي بيده لو أن أحدكم أنفق مثل [[أحد]] ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه"}} (شرح العقیدة الواسطیه، ص۱۵۷-۱۵۸).</ref>.
#[[احمد بن تیمیه]] می‌گوید: از [[اصول اعتقادی]] [[اهل سنت و جماعت]] آن است که [[دل‌ها]] و زبان‌های شان [از [[بغض]] و [[بدگویی]]] درباره [[اصحاب]]{{صل}} [[پاک]] و سالم است؛ چنانکه [[خداوند]] آنان را این چنین توصیف می‌فرماید: "آنان که پس از [[مهاجر]] و [[انصار]] آمدند (یعنی [[تابعین]] و [[مؤمنان]] تا [[روز قیامت]]) همواره در [[دعا]] به درگاه [[خدا]] می‌گویند: پروردگارا! ما و [[برادران]] دینی‌مان را که در [[ایمان آوردن]]، پیش از ما شتافتند، بیامرز و در [[دل]] ما [[کینه]] [[مؤمنان]] را قرار نده؛ پروردگارا! تو بسیار [[مهربان]] هستی". و این اصل [[اعتقادی]] به [[پیروی]] از [[دستور]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است که می‌فرماید: "به [[اصحاب]] من [[ناسزا]] نگویید؛ [[سوگند]] به خدایی که جانم در [[دست]] اوست، اگر یکی از شما به اندازه کوه [[اُحد]] [[طلا]] [[انفاق]] کند، به [[پاداش]] یک یا نصف مُد از [[کردار]] آنان نخواهد رسید<ref>{{عربی|و من أصول أهل السنة و الجماعة سلامة قلوبهم و ألسنتهم لأصحاب رسول الله{{صل}} كما وصفهم الله به في قوله تعالى:}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰. {{عربی|و طاعة للنبي{{صل}} في قوله: "لا تسبوا أصحابي، فو الذي نفسي بيده لو أن أحدكم أنفق مثل [[أحد]] ذهبا ما بلغ مد أحدهم و لا نصيفه"}} (شرح العقیدة الواسطیه، ص۱۵۷-۱۵۸).</ref>.
#[[مسعود بن عمر تفتازانی]] م‌ینویسد: [[اهل حق]] درباره [[بزرگداشت]] [[صحابه]] و [[پرهیز]] از [[بدگویی]] درباره آنان [[اتفاق نظر]] دارند؛ به ویژه درباره [[مهاجران]] و [[انصار]] که در [[قرآن]] و [[سنت]] [[مناقب]] آنان یاد شده و (در [[حدیث]]) درباره تعرض به [[جایگاه]] والای آنان هشدار داده شده است. [[[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "درباره [[اصحاب]] من از [[خدا]] بترسید و آنان را پس از من [[هدف]] [نسبت‌های ناروا] قرار ندهید"؛ "به [[اصحاب]] من [[ناسزا]] نگویید"؛ "بهترین و [[برترین]] روزگاران، روزگار من است"؛ اگر [[اصحاب پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} پس از [[مرگ]] ایشان، دچار [[انحراف]] می‌شدند، حتماً آن [[حضرت]]{{صل}} با هوش خویش و با [[ارتباط با وحی]] و [[الهام]] این موضوع را یادآور می‌شدند. و اما بسیاری از مطالبی که درباره [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] می‌شود، در واقع یا صحت ندارند و اگر به فرض صحیح باشند، قابل توجیه و تأویل‌اند<ref>{{عربی|إتفق أهل الحق على وجوب تعظيم الصحابة. و الكف عن الطعن فيهم، سيما المهاجرين و الأنصار لما ورد في الكتاب و السنة من الثناء عليهم، و التحذير عن الإخلال بإجلالهم: «اللّه اللّه في أصحابي، لا تتخذوهم غرضا من بعدي»، «لا تسبوا أصحابي»، «خير القرون قرني» و لو كانوا فسدوا بعده لما قال ذلك، بل نبّه، و كثير مما حكي عنهم افتراءات، و ما صح فله محامل و تأويلات}} (شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۳).</ref>.
#[[مسعود بن عمر تفتازانی]] م‌ینویسد: [[اهل حق]] درباره [[بزرگداشت]] صحابه و [[پرهیز]] از [[بدگویی]] درباره آنان [[اتفاق نظر]] دارند؛ به ویژه درباره [[مهاجران]] و [[انصار]] که در [[قرآن]] و [[سنت]] [[مناقب]] آنان یاد شده و (در [[حدیث]]) درباره تعرض به [[جایگاه]] والای آنان هشدار داده شده است. [[[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "درباره [[اصحاب]] من از [[خدا]] بترسید و آنان را پس از من [[هدف]] [نسبت‌های ناروا] قرار ندهید"؛ "به [[اصحاب]] من [[ناسزا]] نگویید"؛ "بهترین و [[برترین]] روزگاران، روزگار من است"؛ اگر [[اصحاب پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} پس از [[مرگ]] ایشان، دچار [[انحراف]] می‌شدند، حتماً آن [[حضرت]]{{صل}} با هوش خویش و با [[ارتباط با وحی]] و [[الهام]] این موضوع را یادآور می‌شدند. و اما بسیاری از مطالبی که درباره [[صحابه پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] می‌شود، در واقع یا صحت ندارند و اگر به فرض صحیح باشند، قابل توجیه و تأویل‌اند<ref>{{عربی|إتفق أهل الحق على وجوب تعظيم الصحابة. و الكف عن الطعن فيهم، سيما المهاجرين و الأنصار لما ورد في الكتاب و السنة من الثناء عليهم، و التحذير عن الإخلال بإجلالهم: «اللّه اللّه في أصحابي، لا تتخذوهم غرضا من بعدي»، «لا تسبوا أصحابي»، «خير القرون قرني» و لو كانوا فسدوا بعده لما قال ذلك، بل نبّه، و كثير مما حكي عنهم افتراءات، و ما صح فله محامل و تأويلات}} (شرح المقاصد، ج۵، ص۳۰۳).</ref>.
*[[شیعه امامیه]]، به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} با دیده [[تجلیل]] و [[تکریم]] می‌نگرند ولی این موضوع را [[مانع]] از [[داوری]] درباره [[رفتار]] برخی [[صحابه]] نمی‌دانند و معتقدند که [[هم‌نشینی]] با [[پیامبر]]{{صل}} سبب [[گناه]] نکردن نمی‌باشد. اساس [[داوری]] [[شیعه]] را [[آیات قرآنی]]، [[احادیث صحیح]]، [[تاریخ]] قطعی و [[خرد]] [[سلیم]] [[انسانی]] تشکیل میدهد که در ادامه، آنها را بیان خواهیم کرد.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲-۲۵.</ref>
*[[شیعه امامیه]]، به [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} با دیده [[تجلیل]] و [[تکریم]] می‌نگرند ولی این موضوع را [[مانع]] از [[داوری]] درباره [[رفتار]] برخی صحابه نمی‌دانند و معتقدند که [[هم‌نشینی]] با [[پیامبر]]{{صل}} سبب [[گناه]] نکردن نمی‌باشد. اساس [[داوری]] [[شیعه]] را [[آیات قرآنی]]، [[احادیث صحیح]]، [[تاریخ]] قطعی و [[خرد]] [[سلیم]] [[انسانی]] تشکیل میدهد که در ادامه، آنها را بیان خواهیم کرد.<ref>[[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۲-۲۵.</ref>


==صحابه در [[قرآن]]==
==صحابه در [[قرآن]]==
۱۱۵٬۱۸۰

ویرایش