پرش به محتوا

علم معصوم به همه زبان‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۷: خط ۲۷:
*در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}}<ref>[[علامه مجلسی|مجلسی، محمد باقر]]، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰</ref> اشاره شده است که، [[خداوند]] کسی را که لغات [[مردم]] را نداند [[حجت]] نمی‌گیرد. یعنی [[امام]] باید به تمام زبان‌ها [[آگاه]] باشد.<ref>ر.ک. [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۲؛ [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص ۶۲</ref> در ادامۀ [[روایت]] آمده است [[امام رضا]]{{ع}} از [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] می‌‌کند: به ما فصل‌الخطاب داده شده است و آن چیزی غیر از آشنایی به کل زبان‌ها است.<ref>[[علامه مجلسی|مجلسی، محمد باقر]]، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰</ref>
*در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}}<ref>[[علامه مجلسی|مجلسی، محمد باقر]]، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰</ref> اشاره شده است که، [[خداوند]] کسی را که لغات [[مردم]] را نداند [[حجت]] نمی‌گیرد. یعنی [[امام]] باید به تمام زبان‌ها [[آگاه]] باشد.<ref>ر.ک. [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۲؛ [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص ۶۲</ref> در ادامۀ [[روایت]] آمده است [[امام رضا]]{{ع}} از [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] می‌‌کند: به ما فصل‌الخطاب داده شده است و آن چیزی غیر از آشنایی به کل زبان‌ها است.<ref>[[علامه مجلسی|مجلسی، محمد باقر]]، بحارالانوار، ج ۲۶، باب ۱۴. ابن بابویه، محمد بن علی، عیون الرضا، ج ۲ ص ۲۳۰</ref>
*در روایتی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۲، ص ۲۲۹</ref> دیگر، [[امام کاظم]]{{ع}} یکی از [[نشانه‌های امام]] را دانستن زبان تمام [[مردم]] و حتی حیوانات دانسته است.<ref>ر.ک. [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص ۶۲</ref> در ادامه آمده است، [[کلام]] هیچ [[انسان]] و پرنده و حیوان و به طور کلی جانداری بر [[امام]] پوشیده نیست. هر که این ویژگی‌ها را نداشته باشد [[امام]] نیست.<ref>ر.ک. صادقی، مصطفی، شیوه‌های تشخیص امام در عصر حضور، ص ۵۷</ref>
*در روایتی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۸۵؛ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج ۲، ص ۲۲۹</ref> دیگر، [[امام کاظم]]{{ع}} یکی از [[نشانه‌های امام]] را دانستن زبان تمام [[مردم]] و حتی حیوانات دانسته است.<ref>ر.ک. [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص ۶۲</ref> در ادامه آمده است، [[کلام]] هیچ [[انسان]] و پرنده و حیوان و به طور کلی جانداری بر [[امام]] پوشیده نیست. هر که این ویژگی‌ها را نداشته باشد [[امام]] نیست.<ref>ر.ک. صادقی، مصطفی، شیوه‌های تشخیص امام در عصر حضور، ص ۵۷</ref>
*در [[روایت]] از [[امام حسن]]{{ع}} آمده است: «هیچ لغتی نیست مگر آنکه [[امام]] آن را می‌داند».<ref>ر.ک. [[سید محمد فائز باقری|باقری، سید محمد فائز]]، [[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص ۷۴</ref> همچنین ایشان می‌فرمایند: "من بر تمام زبان‌های [[شرق]] و [[غرب]] آگاهم".<ref>ر.ک. [[عبدالرضا حمادی|حمادی، عبدالرضا]]، [[گستره علم امام از منظر کلینی و صفار (مقاله)|گستره علم امام از منظر کلینی و صفار]]، فصلنامه امامت‌پژوهی، ش ۴، ص ۶۹</ref>
*در [[روایت]] از [[امام حسن]]{{ع}} آمده است: "هیچ لغتی نیست مگر آنکه [[امام]] آن را می‌داند".<ref>ر.ک. [[سید محمد فائز باقری|باقری، سید محمد فائز]]، [[بررسی علم اولیای الهی (پایان‌نامه)|بررسی علم اولیای الهی]]، ص ۷۴</ref> همچنین ایشان می‌فرمایند: "من بر تمام زبان‌های [[شرق]] و [[غرب]] آگاهم".<ref>ر.ک. [[عبدالرضا حمادی|حمادی، عبدالرضا]]، [[گستره علم امام از منظر کلینی و صفار (مقاله)|گستره علم امام از منظر کلینی و صفار]]، فصلنامه امامت‌پژوهی، ش ۴، ص ۶۹</ref>
*در کتاب بصائر بابی مطرح شده با عنوان: {{عربی|فی الأئمه أنهم یتکلمون الألسن کلها}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۳۳</ref> و در بابی دیگر آمده است: {{عربی|"فی الأئمه أنهم یعرفون منطق الطیر"}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۴۱</ref> در این باب اشاره به روایاتی شده که [[امامان]] [[زبان]] حیوانات و پرندگان را هم می‌دانند.<ref>ر.ک. [[محمد شهبازیان|شهبازیان، محمد]]، [[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین (مقاله)|واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین]]، صفحه؟؟؟</ref>
*در کتاب [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] بابی مطرح شده با عنوان: {{عربی|"في الأئمة أنهم يتكلمون الألسن كلها"}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۳۳</ref> و در بابی دیگر آمده است: {{عربی|"في الأئمة أنهم يعرفون منطق الطير"}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص ۳۴۱</ref> در این باب اشاره به روایاتی شده که [[امامان]] [[زبان]] حیوانات و پرندگان را هم می‌دانند.<ref>ر.ک. [[محمد شهبازیان|شهبازیان، محمد]]، [[عزالدین رضانژاد|رضانژاد، عزالدین]]، [[واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین (مقاله)|واکاوی و تحلیل روایی از علم امام به لغات با رویکرد نقد مدعیان دروغین]]، صفحه؟؟؟</ref>
* [[علی بن اسباط]] می‌گوید:<ref>ر.ک. [[رمضان علی رفیعی|رفیعی، رمضان علی]]، تاریخ زندگانی ائمه(امام محمد تقی{{ع}})، صفحه؟؟؟</ref> همراه [[ابوجعفر]]{{ع}} از [[کوفه]] خارج شدم. آن [[حضرت]] بر الاغی سوار بود در [[راه]] به گله‌ای از گوسفندان رسیدیم ناگهان گوسفندی که می‌چرید [[گله]] را ترک کرد و در حالی که صدا را در گلو پیچانده بود نزد [[امام جواد]]{{ع}} آمد. آن [[حضرت]] به چوپان فرمود: این گوسفند از تو [[شکایت]] می‌کند که تو بر او [[ستم]] می‌کنی و همه شیر او را می‌دوشی و هنگامی که غروب به [[خانه]] می‌رود صاحبش شیری در پستان آن نمی‌بیند. اگر از این به بعد به این حیوان [[ظلم]] نکنی که هیچ وگرنه از [[خداوند]] می‌خواهم که [[عمر]] تو را کوتاه کند. چوپان گفت: {{عربی|"أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ إِلا اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ وَ أنَّکَ وَصیُّهُ"}} پس ادامه داد از تو می‌خواهم بفرمایید که از کجا این مطلب را فهمیدی؟ [[امام]] فرمود: ما [[خزانه]] دار [[علم]] [[خدا]]، معدن [[حکمت]] او، [[وصی]] [[انبیاء الهی]] و [[بندگان]] مکرّم خداوندیم.<ref>بحرانی، سید هاشم، مدينه معاجز الائمة الاثنی عشر، ص ۳۹۷</ref>
* [[علی بن اسباط]] می‌گوید:<ref>ر.ک. [[رمضان علی رفیعی|رفیعی، رمضان علی]]، تاریخ زندگانی ائمه(امام محمد تقی{{ع}})، صفحه؟؟؟</ref> همراه [[ابوجعفر]]{{ع}} از [[کوفه]] خارج شدم. آن [[حضرت]] بر الاغی سوار بود در [[راه]] به گله‌ای از گوسفندان رسیدیم ناگهان گوسفندی که می‌چرید [[گله]] را ترک کرد و در حالی که صدا را در گلو پیچانده بود نزد [[امام جواد]]{{ع}} آمد. آن [[حضرت]] به چوپان فرمود: این گوسفند از تو [[شکایت]] می‌کند که تو بر او [[ستم]] می‌کنی و همه شیر او را می‌دوشی و هنگامی که غروب به [[خانه]] می‌رود صاحبش شیری در پستان آن نمی‌بیند. اگر از این به بعد به این حیوان [[ظلم]] نکنی که هیچ وگرنه از [[خداوند]] می‌خواهم که [[عمر]] تو را کوتاه کند. چوپان گفت: {{عربی|"أشْهَدُ أنْ لا اِلهَ إِلا اللّهُ وَ أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ وَ أنَّکَ وَصیُّهُ"}} پس ادامه داد از تو می‌خواهم بفرمایید که از کجا این مطلب را فهمیدی؟ [[امام]] فرمود: ما [[خزانه]] دار [[علم]] [[خدا]]، معدن [[حکمت]] او، [[وصی]] [[انبیاء الهی]] و [[بندگان]] مکرّم خداوندیم.<ref>بحرانی، سید هاشم، مدينه معاجز الائمة الاثنی عشر، ص ۳۹۷</ref>
*و اگر در روایتی آمده است که [[امام]] زبانی را متوجه نشده‌اند دلایلی دارد، مانند اینکه می‌خواسته‌اند این [[فضیلت]] را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از [[دانش غیبی]] استفاده نمی‌کردند.<ref>ر.ک. [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده، قاسم علی]]، [[رابطه علم غیب [[امام حسین]] و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]، ص ۸۳</ref>
*و اگر در روایتی آمده است که [[امام]] زبانی را متوجه نشده‌اند دلایلی دارد، مانند اینکه می‌خواسته‌اند این [[فضیلت]] را مخفی نگه دارند و یا اینکه در مسائل عادی از [[دانش غیبی]] استفاده نمی‌کردند.<ref>ر.ک. [[قاسم علی شیخ‌زاده|شیخ‌زاده، قاسم علی]]، [[رابطه علم غیب [[امام حسین]] و حادثه عاشورا (پایان‌نامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]، ص ۸۳</ref>
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش