آخرالزمان پس از ظهور: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - '{{یادآوری پانویس}} ' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
در آن هنگام [[حضرت]] در [[مکه]] میباشد و تکیه به خانه [[کعبه]] داده و به [[حرم امن الهی]] پناهنده شده است، [[مردم]] را مورد خطاب قرار داده و میفرماید: ما [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستیم و نزدیکترین افراد به آن [[حضرت]] میباشیم، هر کسی که درباره [[حضرت آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} و تمام [[پیامبران]] سؤالی دارد، من [[بهترین]] شخصی هستم که میتواند جواب آن سؤال را بدهد. من نسلی باقیمانده از [[آدم]] هستم، فرزندی هستم که [[نوح]] برای این روز [[ذخیره]] نموده، و [[برترین]] کسی هستم که [[ابراهیم]] برگزید، من شخص [[انتخاب]] شده [[رسول خدا]] [[محمد]]{{صل}} هستم، من آگاهترین فرد به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا]] هستم. شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم که به غایبان این خبر را برسانید، شما را به حقی که [[خدا]] و [[رسول]] او و اوصیای [[حضرت محمد]]{{صل}} و ذویالقربی به گردن شما دارند، [[سوگند]] میدهم که مرا [[یاری]] نموده و با [[دشمنان]] من [[نبرد]] کنید. زیرا ما (به خاطر [[ستم]] [[مردم]]) از دیدهها [[غایب]] شدیم و به ما [[ظلم]] روا داشتند و ما را از [[شهر]] خود بیرون نموده و [[فرزندان]] ما را پراکنده کردند و [[حق]] ما را [[غصب]] نمودند و بر ما افترا بستند. زنهار زنهار! که ما را سبک نشمارید و به [[یاری]] ما بشتابید تا [[خدا]] شما را [[یاری]] کند. | در آن هنگام [[حضرت]] در [[مکه]] میباشد و تکیه به خانه [[کعبه]] داده و به [[حرم امن الهی]] پناهنده شده است، [[مردم]] را مورد خطاب قرار داده و میفرماید: ما [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{صل}} هستیم و نزدیکترین افراد به آن [[حضرت]] میباشیم، هر کسی که درباره [[حضرت آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]{{عم}} و [[حضرت محمد]]{{صل}} و تمام [[پیامبران]] سؤالی دارد، من [[بهترین]] شخصی هستم که میتواند جواب آن سؤال را بدهد. من نسلی باقیمانده از [[آدم]] هستم، فرزندی هستم که [[نوح]] برای این روز [[ذخیره]] نموده، و [[برترین]] کسی هستم که [[ابراهیم]] برگزید، من شخص [[انتخاب]] شده [[رسول خدا]] [[محمد]]{{صل}} هستم، من آگاهترین فرد به [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا]] هستم. شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم که به غایبان این خبر را برسانید، شما را به حقی که [[خدا]] و [[رسول]] او و اوصیای [[حضرت محمد]]{{صل}} و ذویالقربی به گردن شما دارند، [[سوگند]] میدهم که مرا [[یاری]] نموده و با [[دشمنان]] من [[نبرد]] کنید. زیرا ما (به خاطر [[ستم]] [[مردم]]) از دیدهها [[غایب]] شدیم و به ما [[ظلم]] روا داشتند و ما را از [[شهر]] خود بیرون نموده و [[فرزندان]] ما را پراکنده کردند و [[حق]] ما را [[غصب]] نمودند و بر ما افترا بستند. زنهار زنهار! که ما را سبک نشمارید و به [[یاری]] ما بشتابید تا [[خدا]] شما را [[یاری]] کند. | ||
آنگاه [[خداوند]] [[سیصد و سیزده]] نفر [[یاران]] او را جمع خواهد کرد، مانند پارههای ابری که در پاییز به هم متصل میشوند... و در میان [[رکن و مقام]] با [[حضرت]] [[بیعت]] میکنند. عهدنامه [[رسول خدا]] (که نشانه [[امامت]] اوست) همراه اوست. این عهدنامه پیمانی است که اوصیای [[الهی]] به همدیگر به [[ارث]] دادهاند، زیرا [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[فرزندان]] [[حسین]]{{ع}} است و کار او در یک شب [[اصلاح]] میشود و [[ظهور]] میکند. اگر (تشخیص اینکه او همان [[مهدی]]{{ع}} است) بر شما مشکل آمد، اما [[وارث]] بودن او از اوصیای قبل خود واضح میباشد، و اگر این هم برای شما واضح نبود، ندایی آسمانی خواهید شنید که اسم او و [[پدر]] و مادرش را صدا میزند، و این دیگر علامتی | آنگاه [[خداوند]] [[سیصد و سیزده]] نفر [[یاران]] او را جمع خواهد کرد، مانند پارههای ابری که در پاییز به هم متصل میشوند... و در میان [[رکن و مقام]] با [[حضرت]] [[بیعت]] میکنند. عهدنامه [[رسول خدا]] (که نشانه [[امامت]] اوست) همراه اوست. این عهدنامه پیمانی است که اوصیای [[الهی]] به همدیگر به [[ارث]] دادهاند، زیرا [[حضرت قائم]]{{ع}} از [[فرزندان]] [[حسین]]{{ع}} است و کار او در یک شب [[اصلاح]] میشود و [[ظهور]] میکند. اگر (تشخیص اینکه او همان [[مهدی]]{{ع}} است) بر شما مشکل آمد، اما [[وارث]] بودن او از اوصیای قبل خود واضح میباشد، و اگر این هم برای شما واضح نبود، ندایی آسمانی خواهید شنید که اسم او و [[پدر]] و مادرش را صدا میزند، و این دیگر علامتی آشکار و انکارناپذیر است<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۷۹.</ref>. | ||
[[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی خود از حوادث [[زمان ظهور]] سخن میگوید و میفرماید: وقتی از سوی [[خدا]] إذن [[خروج]] یافتم، در میان [[صفا و مروه]] در میان [[سیصد و سیزده]] نفر [[ظهور]] خواهم کرد. به [[کوفه]] میروم و [[مسجد]] آن را خراب کرده و مانند روز اول که بنا شده بود دوباره میسازم. ساختمانهای افراد [[ستمگر]] که در حوالی [[مسجد کوفه]] بنا شده را ویران میکنم. سپس با [[مردم]] به [[حج]] میروم و پس از آن به [[مدینه]] میروم و حجره [[رسول خدا]]{{صل}} را خراب میکنم، دو تن از منافقین [[صدر اسلام]] (جبت و [[طاغوت]]) را از [[قبر]] بیرون میآورم و در حالی بدنشانتر و تازه است، آنها را مقابل [[بقیع]] به دو چوبه دار میآویزم. آنگاه چوبه دار آنها سبز میشود و برگ میرویاند و این امتحانی سخت برای [[مردم]] آن زمان خواهد بود. در آن هنگام ندایی از [[آسمان]] برمیخیزد کهای [[آسمان]] هلاک کن ([[کافران]] را) وای [[زمین]] آنان را فرو ببر. پس از آن دیگر در روی [[زمین]] هیچ کافری باقی نمیماند و تمام [[مردم]] [[مؤمن]] خواهند بود که دلهایی آکنده از [[ایمان]] [[خالص]] دارند<ref>نوائب الدهور: ج ۳ ص ۳۵۴.</ref>. | [[حضرت مهدی]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی خود از حوادث [[زمان ظهور]] سخن میگوید و میفرماید: وقتی از سوی [[خدا]] إذن [[خروج]] یافتم، در میان [[صفا و مروه]] در میان [[سیصد و سیزده]] نفر [[ظهور]] خواهم کرد. به [[کوفه]] میروم و [[مسجد]] آن را خراب کرده و مانند روز اول که بنا شده بود دوباره میسازم. ساختمانهای افراد [[ستمگر]] که در حوالی [[مسجد کوفه]] بنا شده را ویران میکنم. سپس با [[مردم]] به [[حج]] میروم و پس از آن به [[مدینه]] میروم و حجره [[رسول خدا]]{{صل}} را خراب میکنم، دو تن از منافقین [[صدر اسلام]] (جبت و [[طاغوت]]) را از [[قبر]] بیرون میآورم و در حالی بدنشانتر و تازه است، آنها را مقابل [[بقیع]] به دو چوبه دار میآویزم. آنگاه چوبه دار آنها سبز میشود و برگ میرویاند و این امتحانی سخت برای [[مردم]] آن زمان خواهد بود. در آن هنگام ندایی از [[آسمان]] برمیخیزد کهای [[آسمان]] هلاک کن ([[کافران]] را) وای [[زمین]] آنان را فرو ببر. پس از آن دیگر در روی [[زمین]] هیچ کافری باقی نمیماند و تمام [[مردم]] [[مؤمن]] خواهند بود که دلهایی آکنده از [[ایمان]] [[خالص]] دارند<ref>نوائب الدهور: ج ۳ ص ۳۵۴.</ref>. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[مردم]] مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[صدقه]] بدهد، کسی را نمییابد که احتیاج به [[صدقه]] داشته باشد و کسی [[صدقه]] از او قبول نمیکند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: در [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} [[مردم]] مستغنی خواهند بود و فقیری پیدا نخواهد شد، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[صدقه]] بدهد، کسی را نمییابد که احتیاج به [[صدقه]] داشته باشد و کسی [[صدقه]] از او قبول نمیکند<ref>کنز العمال: ج ۱۴ ص ۲۰۴.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[ظهور]] کند، [[زمین]] چنان از [[نور الهی]] آن جناب [[نورانی]] شود که [[مردم]] دیگر احتیاجی به [[خورشید]] نداشته باشند و تاریکیها برطرف شود و شب و روز یکسان و مساوی میشود. هر نفر در آن روزگار عمری هزار ساله خواهد داشت، و هزار پسر از خود خواهد داشت. [[لباس]] را که بر تن [[فرزند]] خود میکند همواره با بلند شدن قد آن بچه بلندتر میشود و احتیاجی به تعویض [[لباس]] نخواهد بود و به هر رنگی که دلخواه اوست در خواهد آمد. [[زمین]] گنجهای خود را | [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت قائم]]{{ع}} [[ظهور]] کند، [[زمین]] چنان از [[نور الهی]] آن جناب [[نورانی]] شود که [[مردم]] دیگر احتیاجی به [[خورشید]] نداشته باشند و تاریکیها برطرف شود و شب و روز یکسان و مساوی میشود. هر نفر در آن روزگار عمری هزار ساله خواهد داشت، و هزار پسر از خود خواهد داشت. [[لباس]] را که بر تن [[فرزند]] خود میکند همواره با بلند شدن قد آن بچه بلندتر میشود و احتیاجی به تعویض [[لباس]] نخواهد بود و به هر رنگی که دلخواه اوست در خواهد آمد. [[زمین]] گنجهای خود را آشکار میکند و آن گنجها روی [[زمین]] قرار میگیرد. [[مردم]] به واسطه [[معرفت خدا]] [[غنی]] میشوند و [[فقیر]] یافت نمیشود و [[خداوند]] همه [[مردم]] را از [[فضل]] و [[کرم]] خود بینیاز میگرداند، تا جایی که اگر کسی بخواهد [[زکات]] بپردازد، فقیری را نمییابد که مستحق [[گرفتن زکات]] باشد. او در پشت [[شهر]] [[کوفه]] مسجدی بنا خواهد کرد که هزار درب داشته باشد و خانههای [[کوفه]] به [[شهر]] [[کربلا]] متصل میشود<ref>وافی: ج ۲، ص ۱۱۳ و غیبت طوسی: ص ۲۸۰ و دلائل الامامة: ص ۲۶۰.</ref>. | ||
در [[حدیثی]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] نماید: ابتدا به سراغ [[قریش]] میرود و حقستانی را از [[قبیله]] خود شروع میکند و این حقستانی جز با [[شمشیر]] نخواهد بود، اگر حقی را بدهد، با [[شمشیر]] میدهد و اگر حقی را بستاند با [[شمشیر]] میگیرد. او در میان [[قریش]] چنان [[شمشیر]] مینهد که [[مردم]] دست به [[اعتراض]] میزنند و میگویند: اگر این شخص، فردی از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} بود رحم میکرد<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۳۳. ر.ک: قریش.</ref>. | در [[حدیثی]] [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] نماید: ابتدا به سراغ [[قریش]] میرود و حقستانی را از [[قبیله]] خود شروع میکند و این حقستانی جز با [[شمشیر]] نخواهد بود، اگر حقی را بدهد، با [[شمشیر]] میدهد و اگر حقی را بستاند با [[شمشیر]] میگیرد. او در میان [[قریش]] چنان [[شمشیر]] مینهد که [[مردم]] دست به [[اعتراض]] میزنند و میگویند: اگر این شخص، فردی از [[خاندان رسول خدا]]{{صل}} بود رحم میکرد<ref>غیبت نعمانی: ص ۲۳۳. ر.ک: قریش.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
یکی از ویژگیهای [[زمان ظهور]] آن است که [[ملائکه]] و اجنه [[مسلمان]] در میان [[مردم]]، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در [[حکومت]] [[حضرت]] به [[یاری]] [[مؤمنین]] میآیند، [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} آمدند در آن روزگار نیز نازل میشوند. در [[روایات]] از لشگرهایی از [[ملائکه]] و [[ترس]] یاد شده است که [[مسلمانان]] را در [[جنگها]] [[یاری]] میکنند<ref>ر.ک: ترس، ملائکه.</ref>. | یکی از ویژگیهای [[زمان ظهور]] آن است که [[ملائکه]] و اجنه [[مسلمان]] در میان [[مردم]]، رفت و آمد خواهند داشت. آنان در [[حکومت]] [[حضرت]] به [[یاری]] [[مؤمنین]] میآیند، [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و فرشتگانی که در [[جنگ بدر]] به [[یاری پیامبر]]{{صل}} آمدند در آن روزگار نیز نازل میشوند. در [[روایات]] از لشگرهایی از [[ملائکه]] و [[ترس]] یاد شده است که [[مسلمانان]] را در [[جنگها]] [[یاری]] میکنند<ref>ر.ک: ترس، ملائکه.</ref>. | ||
[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[ترس]] [[حضرت قائم]]{{ع}} و یارانش را [[یاری]] میکند (یعنی [[ترس]] در [[دل]] دشمنانش رخنه میکند) و در کارهایشان همیشه به [[پیروزی]] دست مییابند، [[زمین]] در زیر پای آنان پیچیده میشود و با طیالارض در [[زمین]] جابجا میشوند. او بر [[شرق]] تا [[غرب]] عالم [[پادشاهی]] خواهد نمود و تمام گنجهای [[زمین]] برای آن [[حضرت]] | [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[ترس]] [[حضرت قائم]]{{ع}} و یارانش را [[یاری]] میکند (یعنی [[ترس]] در [[دل]] دشمنانش رخنه میکند) و در کارهایشان همیشه به [[پیروزی]] دست مییابند، [[زمین]] در زیر پای آنان پیچیده میشود و با طیالارض در [[زمین]] جابجا میشوند. او بر [[شرق]] تا [[غرب]] عالم [[پادشاهی]] خواهد نمود و تمام گنجهای [[زمین]] برای آن [[حضرت]] آشکار خواهد شد. آن روز [[دین]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} بر تمام دینها فایق میآید، هر چند [[مشرکان]] این امر را خوش نداشته باشند. همچنین در روی [[زمین]] هیچ مکان ویرانی باقی نخواهد ماند مگر آنکه آباد میشود و [[حضرت مسیح]] [[عیسی بن مریم]]{{ع}} بر [[زمین]] نازل میشود، و به [[حضرت]] در [[نماز]] [[اقتدا]] مینماید... [[حضرت قائم]]{{ع}} [[پس از ظهور]] به [[مسجد الحرام]] رفته و تکیه به [[دیوار کعبه]] میدهد و [[سیصد و سیزده]] تن [[یاران خاص]] او به گرد او حلقه میزنند و با وی [[بیعت]] مینمایند. [[حضرت]] در ابتدا این [[آیه]] را میخواند: {{متن قرآن|بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«برنهاده خداوند برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید» سوره هود، آیه ۸۶.</ref>؛ سپس میفرماید: من "[[بقیة الله]]" هستم و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[پروردگار]] در میان شما هستم. از آن پس [[مردم]] فقط به ایشان اینگونه [[سلام]] خواهند نمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ}}. [[حضرت قائم]]{{ع}} زمانی که ده هزار نفر به [[یاری]] او بیایند [[قیام]] خود را آغاز خواهد نمود. پس از آن تمام [[خدایان دروغین]] از بین خواهند رفت و به [[آتش]] میسوزند و فقط خدای یگانه پرستیده خواهد شد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۵۳۰.</ref>. | ||
در روایتی دیگر [[حضرت]] فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[قیام]] نماید، در هر منطقه شخصی را میگمارد و به او میفرماید: کارهایی که باید انجام دهی در [[کف دست]] تو نوشته خواهد شد، اگر با مشکلی روبرو شدی که [[وظیفه]] خود را در آن نمیدانستی، به [[کف دست]] خود نظر کن و هر چه در آن مییابی [[رفتار]] کن<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. | در روایتی دیگر [[حضرت]] فرمود: زمانی که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[قیام]] نماید، در هر منطقه شخصی را میگمارد و به او میفرماید: کارهایی که باید انجام دهی در [[کف دست]] تو نوشته خواهد شد، اگر با مشکلی روبرو شدی که [[وظیفه]] خود را در آن نمیدانستی، به [[کف دست]] خود نظر کن و هر چه در آن مییابی [[رفتار]] کن<ref>بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۳۶۵ و غیبت نعمانی: ص ۳۱۹.</ref>. |