عدل در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←عدل در نهج البلاغه
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==[[عدل]] در [[نهج البلاغه]]== | ==[[عدل]] در [[نهج البلاغه]]== | ||
[[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] فراوان از [[عدالت]] و مشتقات آن سخن بهمیان آورده است. در نگاه [[امام]] هیچ چیز چون [[عدالت]] و [[عدالتخواهی]] [[قدر]] و قیمت ندارد و در [[جایگاه]] و اهمیت با آن [[برابری]] نمیکند، چنانکه فرمود: «همه [[کارهای نیک]] و [[جهاد]] در [[راه خدا]]، برابر [[امر به معروف و نهی از منکر]]، چون آب دهانی است در برابر دریایی پرموج و پهناور. همانا [[امر به معروف و نهی از منکر]] نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند. [[برتر]] از همه اینها سخن [[عدالت]] (خواهانه) است که پیش روی حاکمی [[ستمگر]] گویند»<ref>{{متن حدیث|وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ، إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref>. ایشان بر اساس [[آموزههای قرآنی]] و [[نبوی]]، [[عدالت]] را تراز [[حیات]]، ملاک [[سلامت]] و معیار تعالی [[انسانیت]] و مدنیت دیده و درباره آن سخن گفته و برای تحقق آن تلاش کرده است. در [[فرمان]] به [[مالک اشتر]] نیز فرموده: «من از [[رسول خدا]]{{صل}} بارها شنیدم که میفرمود: «جامعهای که در آن بدون [[ترس]] و لکنت ([[درماندگی]] در گفتار)، [[حق]] [[ناتوان]] از نیرومند گرفته نشود، هرگز جامعهای [[پاک]] و [[ارزشمند]] نخواهد شد»<ref>{{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. با چنین نگرشی [[حیات]] همه امور وابسته به [[عدالت]] است. [[جامعه]] بدون [[عدالت]]، جامعهای مرده و [[سرزمین]] بیعدالت، سرزمینی خشک و کشتزاری بیحاصل است<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۴- ۵۵۵.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] فراوان از [[عدالت]] و مشتقات آن سخن بهمیان آورده است. در نگاه [[امام]] هیچ چیز چون [[عدالت]] و [[عدالتخواهی]] [[قدر]] و قیمت ندارد و در [[جایگاه]] و اهمیت با آن [[برابری]] نمیکند، چنانکه فرمود: «همه [[کارهای نیک]] و [[جهاد]] در [[راه خدا]]، برابر [[امر به معروف و نهی از منکر]]، چون آب دهانی است در برابر دریایی پرموج و پهناور. همانا [[امر به معروف و نهی از منکر]] نه اجلی را نزدیک کنند و نه از مقدار روزی بکاهند. [[برتر]] از همه اینها سخن [[عدالت]] (خواهانه) است که پیش روی حاکمی [[ستمگر]] گویند»<ref>{{متن حدیث|وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ، إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، لَا یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا یَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۱</ref>. ایشان بر اساس [[آموزههای قرآنی]] و [[نبوی]]، [[عدالت]] را تراز [[حیات]]، ملاک [[سلامت]] و معیار تعالی [[انسانیت]] و مدنیت دیده و درباره آن سخن گفته و برای تحقق آن تلاش کرده است. در [[فرمان]] به [[مالک اشتر]] نیز فرموده: «من از [[رسول خدا]]{{صل}} بارها شنیدم که میفرمود: «جامعهای که در آن بدون [[ترس]] و لکنت ([[درماندگی]] در گفتار)، [[حق]] [[ناتوان]] از نیرومند گرفته نشود، هرگز جامعهای [[پاک]] و [[ارزشمند]] نخواهد شد»<ref>{{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع}}؛ نهج البلاغه، نامه ۵۳</ref>. با چنین نگرشی [[حیات]] همه امور وابسته به [[عدالت]] است. [[جامعه]] بدون [[عدالت]]، جامعهای مرده و [[سرزمین]] بیعدالت، سرزمینی خشک و کشتزاری بیحاصل است<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۴- ۵۵۵.</ref>. | ||
در [[اندیشه]] [[امام علی]]{{ع}} [[عدالت]] تدبیرکنندهای عمومی و فراگیر است که همهچیز را زیر [[پوشش]] خود به سامان میآورد و در سایه آن همگان به [[درستی]] بهرهمند میشوند و به [[حقوق]] [[شایسته]] خویش میرسند. به بیان [[امام]]{{ع}} [[عدالت]] [[تدبیر]] کنندهای فراگیر است<ref>{{متن حدیث|وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷</ref>. در پرتو عدالتِ فراگیر، همه [[مردمان]] از سامانِ [[سیاسی]]، [[مدیریتی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[قضایی]] و [[فرهنگی]] برخوردار میشوند و برکتهای فراگیر و کار [[شهروندان]] [[اصلاح]] خواهد شد. گسترۀ [[عدالت]]، چنان است که همهکس و همهچیز را دربر میگیرد و آباد میسازد. به بیان [[امام علی]]{{ع}}: «با هیچ چیز چون [[عدالت]]، [[شهرها]] آباد نشدهاند»<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۶ ـ ۵۵۷.</ref>. | در [[اندیشه]] [[امام علی]]{{ع}} [[عدالت]] تدبیرکنندهای عمومی و فراگیر است که همهچیز را زیر [[پوشش]] خود به سامان میآورد و در سایه آن همگان به [[درستی]] بهرهمند میشوند و به [[حقوق]] [[شایسته]] خویش میرسند. به بیان [[امام]]{{ع}} [[عدالت]] [[تدبیر]] کنندهای فراگیر است<ref>{{متن حدیث|وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷</ref>. در پرتو عدالتِ فراگیر، همه [[مردمان]] از سامانِ [[سیاسی]]، [[مدیریتی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]]، [[قضایی]] و [[فرهنگی]] برخوردار میشوند و برکتهای فراگیر و کار [[شهروندان]] [[اصلاح]] خواهد شد. گسترۀ [[عدالت]]، چنان است که همهکس و همهچیز را دربر میگیرد و آباد میسازد. به بیان [[امام علی]]{{ع}}: «با هیچ چیز چون [[عدالت]]، [[شهرها]] آباد نشدهاند»<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۶ ـ ۵۵۷.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداد و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزید، بهگونهای که درباره هر کوتاهی نسبت به [[عدالت]] سخت برمیآشفت و هیچچیز چون [[ستم]] و [[بیداد]] بر [[مردمان]] او را آزرده خاطر نمیساخت و به واکنش وانمیداشت. [[امام]]{{ع}} برای [[حفظ دین]] و [[ایمان]] و [[مسلمانی]] و جلوگیری از تشتت و [[تفرقه]] و جدایی، به [[مدارا]] و [[همراهی]] با کسانی که پس از [[پیامبر]]{{صل}} بر سر کار آمدند روی آورد، اما زمانی که بر [[مسند]] [[زمامداری]] نشست و این امکان را یافت که [[ستم]] را پایان دهد و عدالتِ همهجانبه را آشکار سازد، با عوامل ستمساز [[همراهی]] نکرد و در برابر [[قاسطین]] سخت ایستاد و با این سخن به صراحت آموخت که اگر آن [[ستمگران]] همه [[زمین]] را پر کرده باشند، از رویارویی با آنان و تلاش برای برپایی [[عدالت]]، بیمی در او [[راه]] نمییابد و برای تحقق [[عدالت]] به تمامی میایستد. به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[ایستادگی]] [[علی]]{{ع}} بر [[عدالت]] چنان بود که حاضر نشد [[سرپرستی]] [[معاویه]] را یک [[شب]] ظلمانی که چشم، [[چشم]] را نمیبیند، بر دو نفر از [[مردمان]] [[تأیید]] کند. [[امام]] حتی در برابر پیشنهاد برخی که سفارش میکردند مقداری بیشتر از [[بیت المال]] به اشراف [[عرب]] و [[قریش]] و آنان که [[بیم]] [[مخالفت]] و جداییشان میرفت ببخشد تا اوضاع روبهراه شود، فرمود: «آیا مرا [[فرمان]] میدهید تا [[پیروزی]] بجویم به [[ستم]] کردن درباره آنان که [[سرپرست]] ایشانم؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که به چنین چیزی نزدیک نشوم تا آنگاه که شبانهروزان از پی یکدیگر آیند و تا هنگامی که ستارهای در [[آسمان]] به دنبال [[ستاره]] دیگر برآید! اگر دارای از آنِ خود من بود، همگان را برابر میداشتم [که چنین تقسیم سزاست] تا چه رسد که [[دارایی]] از آن خودشان [[دارایی]] خدایی است». [[علی]]{{ع}} هرجا که بر سر دو راهی [[حفظ حکومت]] و پاسداشتِ [[عدالت]] قرار میگرفت و میان آن دو میبایست یکی را برمیگزید، هرگز در پاسداشتِ [[عدالت]] تردید روا نداشت و به قیمت از بین رفتن [[عدالت]]، [[حکومت]] خویش پابرجا نخواست و با زیر پا گذاشتن [[ملازمات عدالت]] ([[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]) [[راه]] پیشبرد کاری را هموار نساخت. [[امام علی]]{{ع}} در پاسداشت [[عدالت]] و [[ایستادگی]] بر آن چنان [[استوار]] بود که حاضر نبود در ازای همه عالم، ذرهای [[بیعدالتی]] کند و از [[ملازمات عدالت]] دور شود، چنانکه فرمود: «به [[خدا]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من بدهند، برای من اینکه در [[حق]] مورچهای [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد»<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۷ ـ ۵۵۸.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} بر هیچ چیز چون [[عدالت]] [[ایستادگی]] نشان نداد و بر هیچ امری چون آن [[اصرار]] نورزید، بهگونهای که درباره هر کوتاهی نسبت به [[عدالت]] سخت برمیآشفت و هیچچیز چون [[ستم]] و [[بیداد]] بر [[مردمان]] او را آزرده خاطر نمیساخت و به واکنش وانمیداشت. [[امام]]{{ع}} برای [[حفظ دین]] و [[ایمان]] و [[مسلمانی]] و جلوگیری از تشتت و [[تفرقه]] و جدایی، به [[مدارا]] و [[همراهی]] با کسانی که پس از [[پیامبر]]{{صل}} بر سر کار آمدند روی آورد، اما زمانی که بر [[مسند]] [[زمامداری]] نشست و این امکان را یافت که [[ستم]] را پایان دهد و عدالتِ همهجانبه را آشکار سازد، با عوامل ستمساز [[همراهی]] نکرد و در برابر [[قاسطین]] سخت ایستاد و با این سخن به صراحت آموخت که اگر آن [[ستمگران]] همه [[زمین]] را پر کرده باشند، از رویارویی با آنان و تلاش برای برپایی [[عدالت]]، بیمی در او [[راه]] نمییابد و برای تحقق [[عدالت]] به تمامی میایستد. به [[شهادت]] [[تاریخ]]، [[ایستادگی]] [[علی]]{{ع}} بر [[عدالت]] چنان بود که حاضر نشد [[سرپرستی]] [[معاویه]] را یک [[شب]] ظلمانی که چشم، [[چشم]] را نمیبیند، بر دو نفر از [[مردمان]] [[تأیید]] کند. [[امام]] حتی در برابر پیشنهاد برخی که سفارش میکردند مقداری بیشتر از [[بیت المال]] به اشراف [[عرب]] و [[قریش]] و آنان که [[بیم]] [[مخالفت]] و جداییشان میرفت ببخشد تا اوضاع روبهراه شود، فرمود: «آیا مرا [[فرمان]] میدهید تا [[پیروزی]] بجویم به [[ستم]] کردن درباره آنان که [[سرپرست]] ایشانم؟! [[سوگند]] به [[خدا]] که به چنین چیزی نزدیک نشوم تا آنگاه که شبانهروزان از پی یکدیگر آیند و تا هنگامی که ستارهای در [[آسمان]] به دنبال [[ستاره]] دیگر برآید! اگر دارای از آنِ خود من بود، همگان را برابر میداشتم [که چنین تقسیم سزاست] تا چه رسد که [[دارایی]] از آن خودشان [[دارایی]] خدایی است». [[علی]]{{ع}} هرجا که بر سر دو راهی [[حفظ حکومت]] و پاسداشتِ [[عدالت]] قرار میگرفت و میان آن دو میبایست یکی را برمیگزید، هرگز در پاسداشتِ [[عدالت]] تردید روا نداشت و به قیمت از بین رفتن [[عدالت]]، [[حکومت]] خویش پابرجا نخواست و با زیر پا گذاشتن [[ملازمات عدالت]] ([[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]) [[راه]] پیشبرد کاری را هموار نساخت. [[امام علی]]{{ع}} در پاسداشت [[عدالت]] و [[ایستادگی]] بر آن چنان [[استوار]] بود که حاضر نبود در ازای همه عالم، ذرهای [[بیعدالتی]] کند و از [[ملازمات عدالت]] دور شود، چنانکه فرمود: «به [[خدا]]، اگر هفت اقلیم را با آنچه زیر آسمانهاست به من بدهند، برای من اینکه در [[حق]] مورچهای [[خدا]] را [[نافرمانی]] کنم و پوست جُوی را از دهانش بربایم، چنین نخواهم کرد»<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۷ ـ ۵۵۸.</ref>. | ||
[[عدالت]] مقولهای جدا از دیگر مقولات نیست، بلکه در مفهوم و مصداق و [[اجرا]] و تحقق، به مقولاتی پیوند دارد؛ پیوندی که در هم تنیده که بدون لحاظ و پاسداشت آنها، معنا نمییابد. ملازمات اساسی [[عدالت]] و ضروریات آن چهار مقوله است: [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]. این چهار ملازمۀ [[عدالت]] در همه وجوه در هر حرکت و [[اقدام]] و برنامه عدالتخواهانه، شرط معنا یافتنِ درستِ آن هستند. [[عدالت]] فارغ از هر یک از این چهار مقوله، [[بیعدالتی]] است، زیرا بهراحتی تحت عنوان [[عدالت]]، [[آزادیهای فردی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] تحدید میشود و به نام [[عدالت]] به [[حریم]] [[انسان]] و [[انسانیت]] [[تجاوز]] صورت میگیرد و مرزهای [[اخلاق]] و [[قانون]] دریده میشود. آنچه در [[اندیشه]] و [[سیره امام علی]]{{ع}} به وضوح دیده میشود این است که آن [[حضرت]] هرگز در پی تحقق [[عدالت]]، اموری همچون [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]] را زیر پا نگذاشته، بلکه برای [[اجرای عدالت]]، آنها را به تمام معنا پاس داشته است<ref>نهج البلاغه، خطبههای {{متن حدیث|أَمَّا قَوْلُکُمْ أَ کُلَّ ذَلِکَ کَرَاهِیَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی دَخَلْتُ إِلَی الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَیَّ. وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّاً فِی أَهْلِ الشَّامِ، فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی وَ تَعْشُوَ إِلَی ضَوْئِی، وَ ذَلِکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَی ضَلَالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا}}؛ ۵۵؛ {{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَی قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ}}؛ ۹۲ و {{متن حدیث|فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِیَّةُ إِلَی الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّی الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا، عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ}}؛ ۲۱۶، کلامهای ۱۲۶، ۲۰۶ و {{متن حدیث|وَ بِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ}}؛ ۲۲۴ و نامههای ۱؛ {{متن حدیث|و یشرع أمثلة العدل، فی صغیر الأمور و کبیرها و دقیقها و جلیلها}}؛ ۲۵؛ {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع}}؛ ۵۳ و ۵۴</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۸.</ref> | [[عدالت]] مقولهای جدا از دیگر مقولات نیست، بلکه در مفهوم و مصداق و [[اجرا]] و تحقق، به مقولاتی پیوند دارد؛ پیوندی که در هم تنیده که بدون لحاظ و پاسداشت آنها، معنا نمییابد. ملازمات اساسی [[عدالت]] و ضروریات آن چهار مقوله است: [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]]. این چهار ملازمۀ [[عدالت]] در همه وجوه در هر حرکت و [[اقدام]] و برنامه عدالتخواهانه، شرط معنا یافتنِ درستِ آن هستند. [[عدالت]] فارغ از هر یک از این چهار مقوله، [[بیعدالتی]] است، زیرا بهراحتی تحت عنوان [[عدالت]]، [[آزادیهای فردی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و [[فرهنگی]] تحدید میشود و به نام [[عدالت]] به [[حریم]] [[انسان]] و [[انسانیت]] [[تجاوز]] صورت میگیرد و مرزهای [[اخلاق]] و [[قانون]] دریده میشود. آنچه در [[اندیشه]] و [[سیره امام علی]]{{ع}} به وضوح دیده میشود این است که آن [[حضرت]] هرگز در پی تحقق [[عدالت]]، اموری همچون [[آزادی]]، [[اخلاق]]، [[حقوق]] و [[قانون]] را زیر پا نگذاشته، بلکه برای [[اجرای عدالت]]، آنها را به تمام معنا پاس داشته است<ref>نهج البلاغه، خطبههای {{متن حدیث|أَمَّا قَوْلُکُمْ أَ کُلَّ ذَلِکَ کَرَاهِیَةَ الْمَوْتِ؟ فَوَاللَّهِ مَا أُبَالِی دَخَلْتُ إِلَی الْمَوْتِ أَوْ خَرَجَ الْمَوْتُ إِلَیَّ. وَ أَمَّا قَوْلُکُمْ شَکّاً فِی أَهْلِ الشَّامِ، فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی وَ تَعْشُوَ إِلَی ضَوْئِی، وَ ذَلِکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا عَلَی ضَلَالِهَا وَ إِنْ کَانَتْ تَبُوءُ بِآثَامِهَا}}؛ ۵۵؛ {{متن حدیث|وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَی قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ}}؛ ۹۲ و {{متن حدیث|فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِیَّةُ إِلَی الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّی الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا، عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ}}؛ ۲۱۶، کلامهای ۱۲۶، ۲۰۶ و {{متن حدیث|وَ بِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ}}؛ ۲۲۴ و نامههای ۱؛ {{متن حدیث|و یشرع أمثلة العدل، فی صغیر الأمور و کبیرها و دقیقها و جلیلها}}؛ ۲۵؛ {{متن حدیث|لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع}}؛ ۵۳ و ۵۴</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۵۸.</ref> | ||
==[[عدل]] در [[صحیفه سجادیه]]== | ==[[عدل]] در [[صحیفه سجادیه]]== | ||
[[امام سجاد]]{{ع}} [[توفیق]] [[گسترش عدل]] در عرصههای مختلف را از [[خداوند]] مسئلت میکنند، ولی تحقق [[عدالت فراگیر]] [[جهانی]] را که در آن [[ظلم و جور]] به [[دست]] فرزندشان، [[حضرت مهدی]]{{ع}} کاملاً نابود شود بیان مینماید. ایشان در جای جای [[صحیفه سجادیه]] به موضوع [[عدل]] پرداخته است که به چند نمونه از آنها اشاره میشود: | [[امام سجاد]]{{ع}} [[توفیق]] [[گسترش عدل]] در عرصههای مختلف را از [[خداوند]] مسئلت میکنند، ولی تحقق [[عدالت فراگیر]] [[جهانی]] را که در آن [[ظلم و جور]] به [[دست]] فرزندشان، [[حضرت مهدی]]{{ع}} کاملاً نابود شود بیان مینماید. ایشان در جای جای [[صحیفه سجادیه]] به موضوع [[عدل]] پرداخته است که به چند نمونه از آنها اشاره میشود: |