مبارزه با حاکم جائر در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
مبارزه با حاکم جائر در فقه اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۳
، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۰←امر به معروف و نهی از منکر و مقابله با حاکم جائر
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[امام حسین]]{{ع}} در منطقه البیضه بر کتیبه [[حر بن یزید تمیمی]] به [[خطبه]] ایستاد و فرمود: “ای [[مردم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هر کس از شما [[سلطان]] [[ستمگری]] را دید که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کرده،[[پیمان]] [[خداوند]] را شکسته، با [[سنت رسول خدا]] [[مخالفت]] میکند، و میان [[بندگان خدا]] به [[گناه]] و [[تجاوزگری]] عمل میکند، اما با عمل یا گفتار با او [[مخالفت]] نکند، بر [[خداوند]] [[حق]] است که او را وارد جایگاهش ([[آتش]]) کند”<ref>{{متن حدیث|عن أبي مخنف، عن عقبة بن أبي العيزار قال: إن الحسين{{ع}} خطب أصحابه و أصحاب الحرّ بالبيضة، فحمد اللّه و أثنى عليه، ثمّ قال: “أيها الناس إن رسول اللّه{{صل}} قال: “من رأى سلطانا جائرا مستحلا لحرم اللّه ناكثا لعهد اللّه مخالفا لسنة رسول اللّه{{صل}} يعمل في عباد اللّه بالاثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول كان حقّا على اللّه أن يدخله مدخله”}} (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۸۱).</ref>. البته [[روایات]] در این زمینه بسیار است؛ به گونهای که برخی ادعا کردهاند به حد [[تواتر]] میرسد<ref>ر.ک: [[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، مبانی نظری حکومت اسلامی (بررسی فقهی تطبیقی)، ترجمه محمد سپهری، ص۲۸۶.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۰۹.</ref>. | [[امام حسین]]{{ع}} در منطقه البیضه بر کتیبه [[حر بن یزید تمیمی]] به [[خطبه]] ایستاد و فرمود: “ای [[مردم]]، [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: هر کس از شما [[سلطان]] [[ستمگری]] را دید که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کرده،[[پیمان]] [[خداوند]] را شکسته، با [[سنت رسول خدا]] [[مخالفت]] میکند، و میان [[بندگان خدا]] به [[گناه]] و [[تجاوزگری]] عمل میکند، اما با عمل یا گفتار با او [[مخالفت]] نکند، بر [[خداوند]] [[حق]] است که او را وارد جایگاهش ([[آتش]]) کند”<ref>{{متن حدیث|عن أبي مخنف، عن عقبة بن أبي العيزار قال: إن الحسين{{ع}} خطب أصحابه و أصحاب الحرّ بالبيضة، فحمد اللّه و أثنى عليه، ثمّ قال: “أيها الناس إن رسول اللّه{{صل}} قال: “من رأى سلطانا جائرا مستحلا لحرم اللّه ناكثا لعهد اللّه مخالفا لسنة رسول اللّه{{صل}} يعمل في عباد اللّه بالاثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول كان حقّا على اللّه أن يدخله مدخله”}} (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۸۱).</ref>. البته [[روایات]] در این زمینه بسیار است؛ به گونهای که برخی ادعا کردهاند به حد [[تواتر]] میرسد<ref>ر.ک: [[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، مبانی نظری حکومت اسلامی (بررسی فقهی تطبیقی)، ترجمه محمد سپهری، ص۲۸۶.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۰۹.</ref>. | ||
==[[امر به معروف و نهی از منکر]] و مقابله با | ==[[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[مقابله با حاکم جائر]]== | ||
درباره [[امر به معروف و نهی از منکر]] و شرایط [[وجوب]] آن، دو نظریه عمده وجود دارد. برخی معتقدند همه مراحل امربه معروف و | درباره [[امر به معروف و نهی از منکر]] و شرایط [[وجوب]] آن، دو نظریه عمده وجود دارد. برخی معتقدند همه مراحل [[امربه معروف و نهی از منکر]] هنگامی [[واجب]] خواهد بود که [[توانایی]] بر انجام آن باشد و زیان جانی نداشته باشد، وگرنه [[وجوب]] آن ساقط خواهد شد<ref>برای مطالعه بیشتر درباره اقوال مختلف فقها دراینباره، ر.ک: [[محمد حسن نجفی|نجفی، محمد حسن]]، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۴۵.</ref>. در برابر این نظریه، دیدگاه دیگری مطرح است که [[وجوب]] آن را دایرمدار ترتب زیان بر آن نمیکند، بلکه [[وجوب]] آن را به احتمال تأثیر مشروط دانسته و بر فرض احتمال تأثیرناگذاری، [[وجوب]] آن ساقط خواهد شد<ref>ر.ک [[امام خمینی]]، المکاسب المحرمه، ج۱، ص۱۰۵.</ref>. در واقع، طرفداران این نظریه [[وجوب]] این [[فریضه]] را به مؤثر واقع شدن مشروط میکنند و معتقدند امربه معروف و [[نهی از منکر]] در صورت تأثیرگذاری، هرچند با ضرر [[مالی]] و جانی همراه باشد، [[واجب]] است. این دسته از [[فقها]] به دستهای از [[روایات]] و فعل [[امام حسین]]{{ع}} استناد میکنند. از [[پیامبر]]{{صل}} به [[تواتر]] [[نقل]] شده که فرمودند: “برترین [[جهاد]]، بیان کلمه حقی در برابر [[حاکم ستمگر]] است”<ref>سید رضی، خصائص الأئمة{{عم}}، ص۱۱۳؛ ابنبطریق یحیی بن حسن حلی، العمدة، ص۳۲۹.</ref>. در این [[حدیث]]، [[پیامبر]] بیان سخن [[حق]] را در برابر [[سلطان جائر]] [[برترین]] [[جهاد]] و [[اعمال]] دانسته است؛ زیرا گفتن سخن [[حق]] در برابر [[حاکم ستمگر]]، اغلب با خطر [[مالی]] و جانی همراه خواهد بود، و گرنه [[صاحبان قدرت]] با افراد عادی چه فرقی خواهند داشت تا گفتن سخن [[حق]] در برابر آنان [[جهاد]] به شمار آید. | ||
[[پیشوایان دینی]] ما، از جمله [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[علی]] و [[امام حسین]]{{عم}} هریک بنا به [[مقتضیات زمان]] و مکان، به طور مطلق در برابر دستگاه [[جور]] به [[وظیفه]] خود که همانا [[امر به معروف و نهی از منکر]] بود عمل کردند و در این [[راه]] دشواریهای بسیاری را [[تحمل]] کردند و تا [[بذل جان]] و مرز [[شهادت]] پیش رفتند. | [[پیشوایان دینی]] ما، از جمله [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[علی]] و [[امام حسین]]{{عم}} هریک بنا به [[مقتضیات زمان]] و مکان، به طور مطلق در برابر دستگاه [[جور]] به [[وظیفه]] خود که همانا [[امر به معروف و نهی از منکر]] بود عمل کردند و در این [[راه]] دشواریهای بسیاری را [[تحمل]] کردند و تا [[بذل جان]] و مرز [[شهادت]] پیش رفتند. | ||
البته [[فقهای شیعه]] مراحلی را برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] در نظر گرفتهاند. نخستین مرحله را [[انکار]] [[قلبی]] دانستهاند که پایینترین مرحله است. مرحله بعدی، [[انکار]] زبانی است که با زبان و گفتار و نوشتار باید [[مانع]] شیوع و انجام [[منکرات]] شد. آخرین مرحله را [[انکار]] با [[دست]] و اعضا میدانند که منظور [[توسل]] به شیوههایی چون [[زور]] و [[خشونت]] است. بسیاری از [[فقها]] مرحله سوم را چنانچه مفسدهای در پی نداشته باشد و موجب هرجومرج نگردد جایز دانستهاند و گفتهاند [[اذن امام]] را لازم ندارد. اما [[فقها]] در انجام [[امر به معروف]] و [[نهی]] از منکری که [[قتل]] و [[خونریزی]] در پی داشته باشد [[اختلاف]] نظر دارند<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر.ک: محسن الخرازی، الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، ص۱۴۶-۱۵۲.</ref>. هریک از این مراحل خود مراتبی دارد<ref>ر.ک: [[محمد مهدی شمسالدین|شمسالدین، محمد مهدی]]، التاریخ و حرکة التقدم البشری و نظرة الاسلام، ص۱۱۷.</ref>. البته در مرحله سوم، برخی اجازه [[امام]] را شرط میدانند. [[شیخ طوسی]] برای دفع منکر، در صورت نیاز، حمل [[سلاح]] را نیز جایز دانسته است؛ زیرا [[خداوند]] به دفع منکر[[امر]] کرده است و اگر این کار با [[موعظه]] و [[تخویف]] و [[دست]] خالی پیش نرفت، به سبب [[وجوب]] [[نهی از منکر]] حمل [[سلاح]] [[واجب]] است. تا زمانی که امکان انجام دادن این کار هست، از [[مکلف]] ساقط نمیشود<ref>{{متن حدیث|فان قیل هل یجب فی إنکار المنکر حمل السلاح؟ قلنا: نعم إذا احتیج إلیه بحسب الإمکان، لأن الله تعالی قد أمر به، فإذا لم ینجح فیه الوعظ والتخویف، ولا التناول بالید وجب حمل السلاح، لأن الفریضة لا تسقط مع الإمکان إلا بزوال المنکر الذی لزم به الجهاد إلا أنه لا یجوز أن یقصد القتال إلا و غرضه إنکار المنکر}} (ر.ک: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، التبیان فی القرآن، ج۲، ص۵۴۹).</ref>. ابومحمدبن حزم اندلسی نیز [[معتقد]] است: چنانچه حاکمی مرتکب منکری شد و بازداشتن وی جز از [[راه]] [[قیام مسلحانه]] مردمی ممکن نبود، به کار گرفتن این روش [[واجب]] میشود، و بدین ترتیب به [[قیام مسلحانه]] علیه [[حاکم جائر]] [[فتوا]] میدهد. او این [[دستور]] را به دستهای از [[اهل سنت]] و همه [[معتزله]] و نیز [[خوارج]] و [[زیدیه]] نسبت میدهد و به [[حدیثی]] از [[علی بن ابیطالب]] در این باره استناد میجوید. سپس در رد ادعای کسانی که گفتهاند باید در برابر [[ستم]] [[حاکم]] [[بردباری]] و [[سکوت]] پیشه کرد مینویسد: همه [[احادیث]] و آیاتی که طرفداران [[جبر]] و [[سکوت]] در برابر [[امام جائر]] بدان استناد جستهاند و به امربه معروف و [[نهی از منکر]] [[قلبی]] بسنده کردهاند، هیچ [[حجت]] و [[دلیل]] معینی برای [[اثبات]] نظرشان نیست؛ زیرا با [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> منافات دارد<ref>{{متن حدیث|ذهبت طوائف من اهل السنة و جمیع المعتزله و جمیع الخوارج و الزیدیة إلی ان سل السیوف فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر واجب اذا لم یمکن دفع المنکر الا بذلک... و هذا قول علی بن ابیطالب وکل من معه من الصحابه...}} (ر.ک: أبومحمد علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۲، ص۱۳۲).</ref>. [[حضرت]] [[امام]] دراینباره نوشتهاند: “چنانچه مراحل اول و دوم در جلوگیری از منکر مؤثر واقع نشد، [[اعمال]] [[قدرت]] و [[زور]] و [[تنبیه]] با [[دست]] و [[سلاح]] تجویز میشود. در این مرحله نیز باید رعایت مراحل سبکتر شود و [[شایسته]] است در خصوص ضرب و [[جرح]] از [[فقیه]] جامعالشرایط اجازه گرفته شود”<ref>[[امام خمینی]]، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۸۱.</ref>. [[مسلم]] است که [[امر به معروف و نهی از منکر]] دایره عامی دارد که بخشی از آن شامل دفع [[ظلم]] و [[مبارزه]] با [[حاکمان ظالم]] میشود. | البته [[فقهای شیعه]] مراحلی را برای [[امر به معروف و نهی از منکر]] در نظر گرفتهاند. نخستین مرحله را [[انکار]] [[قلبی]] دانستهاند که پایینترین مرحله است. مرحله بعدی، [[انکار]] زبانی است که با زبان و گفتار و نوشتار باید [[مانع]] شیوع و انجام [[منکرات]] شد. آخرین مرحله را [[انکار]] با [[دست]] و اعضا میدانند که منظور [[توسل]] به شیوههایی چون [[زور]] و [[خشونت]] است. بسیاری از [[فقها]] مرحله سوم را چنانچه مفسدهای در پی نداشته باشد و موجب هرجومرج نگردد جایز دانستهاند و گفتهاند [[اذن امام]] را لازم ندارد. اما [[فقها]] در انجام [[امر به معروف]] و [[نهی]] از منکری که [[قتل]] و [[خونریزی]] در پی داشته باشد [[اختلاف]] نظر دارند<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر.ک: محسن الخرازی، الامر بالمعروف والنهی عن المنکر، ص۱۴۶-۱۵۲.</ref>. هریک از این مراحل خود مراتبی دارد<ref>ر.ک: [[محمد مهدی شمسالدین|شمسالدین، محمد مهدی]]، التاریخ و حرکة التقدم البشری و نظرة الاسلام، ص۱۱۷.</ref>. البته در مرحله سوم، برخی اجازه [[امام]] را شرط میدانند. [[شیخ طوسی]] برای دفع منکر، در صورت نیاز، حمل [[سلاح]] را نیز جایز دانسته است؛ زیرا [[خداوند]] به دفع منکر[[امر]] کرده است و اگر این کار با [[موعظه]] و [[تخویف]] و [[دست]] خالی پیش نرفت، به سبب [[وجوب]] [[نهی از منکر]] حمل [[سلاح]] [[واجب]] است. تا زمانی که امکان انجام دادن این کار هست، از [[مکلف]] ساقط نمیشود<ref>{{متن حدیث|فان قیل هل یجب فی إنکار المنکر حمل السلاح؟ قلنا: نعم إذا احتیج إلیه بحسب الإمکان، لأن الله تعالی قد أمر به، فإذا لم ینجح فیه الوعظ والتخویف، ولا التناول بالید وجب حمل السلاح، لأن الفریضة لا تسقط مع الإمکان إلا بزوال المنکر الذی لزم به الجهاد إلا أنه لا یجوز أن یقصد القتال إلا و غرضه إنکار المنکر}} (ر.ک: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، التبیان فی القرآن، ج۲، ص۵۴۹).</ref>. ابومحمدبن حزم اندلسی نیز [[معتقد]] است: چنانچه حاکمی مرتکب منکری شد و بازداشتن وی جز از [[راه]] [[قیام مسلحانه]] مردمی ممکن نبود، به کار گرفتن این روش [[واجب]] میشود، و بدین ترتیب به [[قیام مسلحانه]] علیه [[حاکم جائر]] [[فتوا]] میدهد. او این [[دستور]] را به دستهای از [[اهل سنت]] و همه [[معتزله]] و نیز [[خوارج]] و [[زیدیه]] نسبت میدهد و به [[حدیثی]] از [[علی بن ابیطالب]] در این باره استناد میجوید. سپس در رد ادعای کسانی که گفتهاند باید در برابر [[ستم]] [[حاکم]] [[بردباری]] و [[سکوت]] پیشه کرد مینویسد: همه [[احادیث]] و آیاتی که طرفداران [[جبر]] و [[سکوت]] در برابر [[امام جائر]] بدان استناد جستهاند و به امربه معروف و [[نهی از منکر]] [[قلبی]] بسنده کردهاند، هیچ [[حجت]] و [[دلیل]] معینی برای [[اثبات]] نظرشان نیست؛ زیرا با [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref>«و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref> منافات دارد<ref>{{متن حدیث|ذهبت طوائف من اهل السنة و جمیع المعتزله و جمیع الخوارج و الزیدیة إلی ان سل السیوف فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر واجب اذا لم یمکن دفع المنکر الا بذلک... و هذا قول علی بن ابیطالب وکل من معه من الصحابه...}} (ر.ک: أبومحمد علی بن أحمد بن سعید بن حزم الظاهری، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۲، ص۱۳۲).</ref>. [[حضرت]] [[امام]] دراینباره نوشتهاند: “چنانچه مراحل اول و دوم در جلوگیری از منکر مؤثر واقع نشد، [[اعمال]] [[قدرت]] و [[زور]] و [[تنبیه]] با [[دست]] و [[سلاح]] تجویز میشود. در این مرحله نیز باید رعایت مراحل سبکتر شود و [[شایسته]] است در خصوص ضرب و [[جرح]] از [[فقیه]] جامعالشرایط اجازه گرفته شود”<ref>[[امام خمینی]]، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۸۱.</ref>. [[مسلم]] است که [[امر به معروف و نهی از منکر]] دایره عامی دارد که بخشی از آن شامل دفع [[ظلم]] و [[مبارزه]] با [[حاکمان ظالم]] میشود. |