پرش به محتوا

اطاعت از حاکم جائر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'حاکمان جائر' به 'حاکمان جائر')
خط ۵۰: خط ۵۰:


[[حضرت علی]]{{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] نه تنها [[اطاعت]] از [[ظالمان]] را جایز ندانسته، بلکه [[مبارزه]] با آنان را تکلیفی [[الهی]] شمرده که [[خداوند]] آن را بر عهده [[علما]] قرار داده است<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ...}} اگر حضور مردم نبود و به سبب وجود یاری‌دهنده، حجت بر من تمام نشده بود و خداوند از علما پیمان نگرفته بود که بر ظالمان بتازند و به کمک مظلومان بشتابند همانا ریسمان شتر حکومت را بر گردنش می‌انداختم (ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان مفید، الإفصاح الإمامة، ص۴۶؛ سیدعلی بن موسی بن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۱۷؛ اویس کریم محمد، المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، ص۳۸۰؛ نهج البلاغه، ص۴۹).</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: “کسی که از [[معصیت‌کاران]] [[اطاعت]] کند، [[دین]] ندارد”<ref>{{متن حدیث|لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اللَّهَ‌}} محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص۵۹۱؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹ و ۴۳).</ref>. از مجموعه این [[روایات]] چنین برداشت می‌شود در مواردی که [[حاکم]] از [[اوامر الهی]] [[سرپیچی]] و [[نافرمانی]] می‌کند، نباید از او [[اطاعت]] کرد. اما در برخی [[روایات]]، [[اطاعت]] از چنین حاکمانی به کلی [[نفی]] شده است. به طور مثال، در روایتی از [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمده است: “نباید کسی را که [[گناه]] [[خدا]] کرده است [[اطاعت]] کرد؛ فقط [[اطاعت خدا]] و [[پیغمبر]] و ولاة امر [[واجب]] است”<ref>{{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۲۹؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۳۹).</ref>. بنابر این [[روایت]]، [[اولی‌الامر]] لزوماً کسی است که از [[انحراف]] و [[نافرمانی]] از دستورهای [[خدا]] به دور است. تنها [[اطاعت]] از او با این شرایط و صفات، جایز است و اگر کسی جز این باشد، نباید از او [[اطاعت]] کرد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۰۴.</ref>.
[[حضرت علی]]{{ع}} در [[نهج‌البلاغه]] نه تنها [[اطاعت]] از [[ظالمان]] را جایز ندانسته، بلکه [[مبارزه]] با آنان را تکلیفی [[الهی]] شمرده که [[خداوند]] آن را بر عهده [[علما]] قرار داده است<ref>{{متن حدیث|لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقِرُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ...}} اگر حضور مردم نبود و به سبب وجود یاری‌دهنده، حجت بر من تمام نشده بود و خداوند از علما پیمان نگرفته بود که بر ظالمان بتازند و به کمک مظلومان بشتابند همانا ریسمان شتر حکومت را بر گردنش می‌انداختم (ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان مفید، الإفصاح الإمامة، ص۴۶؛ سیدعلی بن موسی بن طاووس، الطرائف، ج۲، ص۴۱۷؛ اویس کریم محمد، المعجم الموضوعی لنهج البلاغه، ص۳۸۰؛ نهج البلاغه، ص۴۹).</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: “کسی که از [[معصیت‌کاران]] [[اطاعت]] کند، [[دین]] ندارد”<ref>{{متن حدیث|لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ مَنْ عَصَى اللَّهَ‌}} محمد بن ادریس حلی، مستطرفات السرائر، ص۵۹۱؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۹ و ۴۳).</ref>. از مجموعه این [[روایات]] چنین برداشت می‌شود در مواردی که [[حاکم]] از [[اوامر الهی]] [[سرپیچی]] و [[نافرمانی]] می‌کند، نباید از او [[اطاعت]] کرد. اما در برخی [[روایات]]، [[اطاعت]] از چنین حاکمانی به کلی [[نفی]] شده است. به طور مثال، در روایتی از [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمده است: “نباید کسی را که [[گناه]] [[خدا]] کرده است [[اطاعت]] کرد؛ فقط [[اطاعت خدا]] و [[پیغمبر]] و ولاة امر [[واجب]] است”<ref>{{متن حدیث|لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ}} (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۲۹؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۳۹).</ref>. بنابر این [[روایت]]، [[اولی‌الامر]] لزوماً کسی است که از [[انحراف]] و [[نافرمانی]] از دستورهای [[خدا]] به دور است. تنها [[اطاعت]] از او با این شرایط و صفات، جایز است و اگر کسی جز این باشد، نباید از او [[اطاعت]] کرد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۰۴.</ref>.
==مبارزه با حاکم جائر==
==[[مبارزه با حاکم جائر]]==
با تأملی اندک در آموزه‌ها و [[منابع اسلامی]] به این نتیجه می‌رسیم که نه تنها فرمان‌گریزی و اطاعت‌گریزی از [[حاکم جائر]] تجویز و توصیه شده، بلکه [[مبارزه]] با او یکی از مصادیق [[جهاد]] به شمار می‌رود. یکی از مصادیق [[نهی از منکر]]، مقابله با [[حاکم جائر]] است. [[سیره اهل بیت]]{{عم}}، به ویژه [[امام حسین]]{{ع}} نیز بر این مسئله دلالت دارد که در اینجا به بررسی آن می‌پردازیم:
با تأملی اندک در آموزه‌ها و [[منابع اسلامی]] به این نتیجه می‌رسیم که نه تنها فرمان‌گریزی و اطاعت‌گریزی از [[حاکم جائر]] تجویز و توصیه شده، بلکه [[مبارزه]] با او یکی از مصادیق [[جهاد]] به شمار می‌رود. یکی از مصادیق [[نهی از منکر]]، [[مقابله با حاکم جائر]] است. [[سیره اهل بیت]]{{عم}}، به ویژه [[امام حسین]]{{ع}} نیز بر این مسئله دلالت دارد که در اینجا به بررسی آن می‌پردازیم:
 
==[[وجوب]] [[جهاد]] با [[حاکم جائر]]==
==[[وجوب]] [[جهاد]] با [[حاکم جائر]]==
مرحوم [[محمد حسن نجفی|نجفی، محمد حسن]] در کتاب مهم و معروف خود جواهر الکلام، پس از ذکر موارد [[جهاد]] و بیان اهمیت آن در [[اسلام]]، [[مبارزه]] با [[حکام]] [[سرکش]] و [[ستمگر]] را با هر [[مذهب]] و مسلکی، از اقسام [[جهاد]] برشمرده است. وی [[معتقد]] است: واژه [[باغی]] همه [[ستمگران]] و همه کسانی را که از [[راه]] [[حق]] بیرون روند و از [[اطاعت امام]]{{ع}} [[سرپیچی]] و بر او [[خروج]] کنند، شامل می‌شود<ref>ر.ک: [[محمد حسن نجفی|نجفی، محمد حسن]]، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۲.</ref>. مرحوم نجفی به [[نقل]] از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌نویسد:
مرحوم [[محمد حسن نجفی|نجفی، محمد حسن]] در کتاب مهم و معروف خود جواهر الکلام، پس از ذکر موارد [[جهاد]] و بیان اهمیت آن در [[اسلام]]، [[مبارزه]] با [[حکام]] [[سرکش]] و [[ستمگر]] را با هر [[مذهب]] و مسلکی، از اقسام [[جهاد]] برشمرده است. وی [[معتقد]] است: واژه [[باغی]] همه [[ستمگران]] و همه کسانی را که از [[راه]] [[حق]] بیرون روند و از [[اطاعت امام]]{{ع}} [[سرپیچی]] و بر او [[خروج]] کنند، شامل می‌شود<ref>ر.ک: [[محمد حسن نجفی|نجفی، محمد حسن]]، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۱۳۲.</ref>. مرحوم نجفی به [[نقل]] از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌نویسد:
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش