محمد حنفیه: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
*[[امام علی]] {{ع}} در فرازهایی چند از [[نهج البلاغه]] [[فرزند]] خویش محمد حنفیه را مخاطب قرار داده است. در فرازی [[آیین]] [[جنگاوری]] را به او یادآوری میکند: اگر کوهها متزلزل شوند، تو پایدار بمان، دندانها را به هم بفشر و سرت را به عاریت به [[خداوند]] بسپار و پایهای را چونان میخ در [[زمین]] [[استوار]] کن و تا دورترین کرانههای میدان [[نبرد]] را زیر نظر گیر و صحنههای وحشتخیز را نادیده بگیر و بدان که [[پیروزی]] [[وعده]] [[خداوند سبحان]] است<ref>{{متن حدیث|تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ، تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ، ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱</ref>. و در فرازی دیگر نیز او را اینگونه مخاطب قرار میدهد: ای [[فرزند]] [[بیم]] دارم که تو [[فقیر]] شوی، پس به [[خدا]] [[پناه]] ببر از [[فقر]]، زیرا [[فقر]] سبب [[نقص]] در [[دین]] و سرگردانی [[عقل]] و ایجادکننده [[دشمنی]] است<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّ، إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ؛ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۱</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} در فرازهایی چند از [[نهج البلاغه]] [[فرزند]] خویش محمد حنفیه را مخاطب قرار داده است. در فرازی [[آیین]] [[جنگاوری]] را به او یادآوری میکند: اگر کوهها متزلزل شوند، تو پایدار بمان، دندانها را به هم بفشر و سرت را به عاریت به [[خداوند]] بسپار و پایهای را چونان میخ در [[زمین]] [[استوار]] کن و تا دورترین کرانههای میدان [[نبرد]] را زیر نظر گیر و صحنههای وحشتخیز را نادیده بگیر و بدان که [[پیروزی]] [[وعده]] [[خداوند سبحان]] است<ref>{{متن حدیث|تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِكَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ، تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ، ارْمِ بِبَصَرِكَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۱</ref>. و در فرازی دیگر نیز او را اینگونه مخاطب قرار میدهد: ای [[فرزند]] [[بیم]] دارم که تو [[فقیر]] شوی، پس به [[خدا]] [[پناه]] ببر از [[فقر]]، زیرا [[فقر]] سبب [[نقص]] در [[دین]] و سرگردانی [[عقل]] و ایجادکننده [[دشمنی]] است<ref>{{متن حدیث|يَا بُنَيَّ، إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ؛ فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۱</ref>. | ||
*محمد حنفیه در سال ۸۰ یا ۸۴ هجری درگذشت. پیکر او را در [[مدینه]]، [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 668-670.</ref>. | *محمد حنفیه در سال ۸۰ یا ۸۴ هجری درگذشت. پیکر او را در [[مدینه]]، [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپردند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 668-670.</ref>. | ||
*"محمد حنفیه" نخستین کسی است که در | *"[[محمد حنفیه]]" نخستین کسی است که در [[اسلام]]، [[مهدی موعود]] نامیده شد. "[[محمد حنفیه]]" [[فرزند]] برومند [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} و مورد توجه خاص آن [[حضرت]] بود. شهرتش به "حنفیه" از این جهت است که مادرش "خَولَه" از [[قبیله]] "[[بنی حنیفه]]" بود. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} او را [[آزاد]] کرد، سپس به حباله [[نکاح]] خود درآورد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۴۵.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} به این [[فرزند]] [[ارزشمند]] علاقهای وافر داشت و درباره او سخنان تحسینآمیزی فرموده؛ از جمله تعبیر مشهور آن [[حضرت]] است که فرمود، "محمدها اجازه نمیدهند که به [[خدا]] [[نافرمانی]] شود". [[راوی]] پرسید: محمدها کیانند؟ فرمود: [[محمد بن جعفر]]، [[محمد بن ابی بکر]]، [[محمد بن ابی حذیفه]] و [[محمد بن امیر المؤمنین]]"<ref>اختیار معرفة الرجال، طوسی، ص ۷۰.</ref>. در [[جنگ جمل]] [[محمد حنفیه]] [[موقعیت]] بسیار ممتازی داشت. [[پرچم]] [[پیروزی]] در دست او بود، با [[شجاعت]] و [[صلابت]] کمنظیری، [[دشمن]] را به عقب راند، صفها را [[شکست]] و [[امتحان]] نیکویی داد. در همین [[جنگ]] بود که از [[محمد حنفیه]] پرسیدند: چگونه است که در شرایط سخت و هولناک، پدرت ترا در کام خطر میاندازد و هرگز برادرانت [[حسن]] و [[حسین]] را در این مواقع به میدان نمیفرستد؟ [[محمد حنفیه]] با تعبیر بسیار ظریفی بیان داشت: [[حسن]] و [[حسین]]، دیدگان پرفروغ [[پدر]] هستند و من بازوی پرزور او میباشم. پدرم با دست خود از دیدگانش محافظت میکند<ref>وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج ۴، ص ۱۷۲.</ref>. روی این بیان، [[تردید]] نمیماند در اینکه "[[محمد حنفیه]]" دقیقا بر تمام برادرانش واقف بود و کسی نبود که به ناحق، دعوی [[امامت]] کند. پس از [[شهادت]] [[امام حسین]]{{ع}} گروهی به [[امامت]] او گرویدند و بیش از همه "مختار" بر محوریت او [[تکیه]] میکرد و از [[مردم]] به نام او [[بیعت]] میگرفت. ولی [[محمد حنفیه]] از کار او [[راضی]] نبود و هرگز بر این کار صحه نگذاشت. هنگامی که "[[ابو خالد کابلی]]" از جناب [[محمد حنفیه]] پرسید: آیا [[امام]] [[واجب]] الطاعة شما هستید؟ به صراحت تمام فرمود: [[امام]] بر من، بر تو و بر همه [[مسلمانان]] [[امام سجاد|علی بن الحسین]] است<ref>مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۱۲۱.</ref>. آنگاه برای اینکه امر [[امامت]] بر همگان روشن شود، با [[حضرت علی بن الحسین]]{{عم}} به [[گفتوگو]] نشست. [[حجرالاسود]] را [[حکم]] قرار دادند، [[حجرالاسود]] به [[امامت]] [[حضرت سجاد]]{{ع}} [[شهادت]] داد، او نیز [[تسلیم]] شد<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۸۴؛ غیبة طوسی، ص ۱۸.</ref>. [[متانت]] در گفتار، [[اعتدال]] در [[رفتار]] و [[سلوک]] در [[کردار]]، به ضمیمه [[دانش]] سرشار، [[عقل]] پربار و دیگر [[محاسن اخلاقی]]، موجب شد که [[دلها]] از [[محبت]] او پر شود و همگان [[حسن]] [[اعتقاد]] به او داشته باشند و همین موجب شد که مختار خود را به او منتسب کند، تا بتواند [[دلها]] را به سوی خود جلب کند. ولی هنگامی که او از دسیسه مختار [[آگاه]] شد، از وی [[تبری]] جست. جناب "[[محمد حنفیه]]" در [[محرم]] [[سال]] ۸۱ ق. در ۶۵ سالگی و در [[مدینه]] [[طیبه]] دیده از [[جهان]] فروبست و در [[قبرستان بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد. در مورد درگذشت او چند قول است: [[مدینه]]، [[طائف]]، ایله (بین [[مکه]] و [[مدینه]]) و قولی هم میگوید: درگذشت او در "[[رضوی]]" و [[دفن]] در [[بقیع]] است. [[فرقه]] [[کیسانیه]]، به [[امامت]] او [[معتقد]] بودند و او را پس از [[امیر مؤمنان]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}، [[چهارمین امام]] میپنداشتند. [[اکثریت]] [[قاطع]] [[کیسانیه]] معتقدند که او نمرده است؛ بلکه در [[کوه رضوی]] مخفی شده و پس از یک دوران [[استتار]]، سرانجام [[ظهور]] کرده و [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] میکند. آنها معتقدند که "[[محمد حنفیه]]" همان [[مهدی موعود]] است و از [[مکه]] [[ظهور]] خواهد کرد<ref>با دعای ندبه در پگاه جمعه، علی اکبر مهدیپور، ص ۸۳.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۲۳.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |