پرش به محتوا

جاهلیت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۴٬۶۰۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ اکتبر ۲۰۲۰
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
*اشکال دیگر این کاربرد آن است که بر بسیاری از امور [[ناپسند]] عصر پیش از [[اسلام]]، [[جاهلیت]] اطلاق نشده است؛ مانند گرفتن [[ربا]]، [[ازدواج]] با بیش از ۴ [[همسر]] و [[پرستش]] [[بت]] ها. البته در سده‌های بعد برخی [[مفسران]]، شارحان و ناقلان، بنا به برداشت خود به بسیاری از عناصر [[تاریخی]] [[عرب پیش از اسلام]] صفت [[جاهلیت]] افزودند تا تصویری [[ناپسند]] از آن ارائه کنند؛ از جمله [[دعوت]] و تقاضای [[جاهلی]]<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۶؛ انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۴؛ المعرفة والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>، [[تکبر]] و [[تفاخر]] [[جاهلی]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۲؛ المغازی، ج ۲، ص ۸۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۶۱.</ref>، [[احوالپرسی]] [[جاهلی]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۴۰؛ الطبقات، ج ۶، ص ۴۵؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۸.</ref>، [[عزاداری]] یا [[تشییع جنازه]] [[جاهلی]] <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۵۱،۱۶۴؛ المعرفة والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۴۹.</ref>، [[ازدواج]] [[جاهلی]]<ref> سبل الهدی والرشاد، ج ۱، ص ۲۳۶ - ۲۳۷؛ سنن الکبری، ج ۷، ص ۱۱۰.</ref>، [[اخلاق]] [[جاهلی]]<ref>المصنف، ج ۱۱، ص ۴۴۱؛ فتح الباری، ج ۱، ص ۷۹.</ref> و خرید و فروش [[جاهلی]]<ref>المکاسب، ج ۴، ص ۳۸۵؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۵۱؛ فیض القدیر، ج ۶، ص ۴۲۹.</ref>.
*اشکال دیگر این کاربرد آن است که بر بسیاری از امور [[ناپسند]] عصر پیش از [[اسلام]]، [[جاهلیت]] اطلاق نشده است؛ مانند گرفتن [[ربا]]، [[ازدواج]] با بیش از ۴ [[همسر]] و [[پرستش]] [[بت]] ها. البته در سده‌های بعد برخی [[مفسران]]، شارحان و ناقلان، بنا به برداشت خود به بسیاری از عناصر [[تاریخی]] [[عرب پیش از اسلام]] صفت [[جاهلیت]] افزودند تا تصویری [[ناپسند]] از آن ارائه کنند؛ از جمله [[دعوت]] و تقاضای [[جاهلی]]<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۵۶؛ انساب الاشراف، ج ۵، ص ۱۴؛ المعرفة والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>، [[تکبر]] و [[تفاخر]] [[جاهلی]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۱۲؛ المغازی، ج ۲، ص ۸۳۶؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۶۱.</ref>، [[احوالپرسی]] [[جاهلی]]<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۴۰؛ الطبقات، ج ۶، ص ۴۵؛ تاریخ طبری، ج ۳، ص ۹۸.</ref>، [[عزاداری]] یا [[تشییع جنازه]] [[جاهلی]] <ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۵۱،۱۶۴؛ المعرفة والتاریخ، ج ۳، ص ۱۷۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۴۹.</ref>، [[ازدواج]] [[جاهلی]]<ref> سبل الهدی والرشاد، ج ۱، ص ۲۳۶ - ۲۳۷؛ سنن الکبری، ج ۷، ص ۱۱۰.</ref>، [[اخلاق]] [[جاهلی]]<ref>المصنف، ج ۱۱، ص ۴۴۱؛ فتح الباری، ج ۱، ص ۷۹.</ref> و خرید و فروش [[جاهلی]]<ref>المکاسب، ج ۴، ص ۳۸۵؛ الفائق، ج ۱، ص ۲۵۱؛ فیض القدیر، ج ۶، ص ۴۲۹.</ref>.
*از سوی دیگر و همراه با همین کاربرد، برخی همچنان از این واژه برای بیان دوره پیش از [[اسلام]] استفاده کرده‌اند که در ساختار ترکیبی {{عربی|... في الجاهلية}}" به کار رفته است. کاربرد {{عربی|اهل الجاهلية}} برای [[مردمان]] پیش از [[اسلام]]<ref>الکافی، ج ۶، ص ۱۱۷؛ ج ۸، ص ۱۵۵، ۲۳۴؛ الاغانی، ج ۱، ص ۴۸.</ref>، {{عربی|ادرك الجاهلية}}<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۰؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۵۶، ۱۳۶۴؛ ج ۴، ص ۱۵۴۸.</ref> درباره کسانی که بخشی از [[حیات]] خود را پیش از [[اسلام]] گذرانده‌اند، {{عربی|ايام الجاهلية}}<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۲۵۷؛ ج ۱۱، ص ۷۷.</ref>، {{عربی|احاديث الجاهلية}}<ref>مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۱۴۱.</ref>، {{عربی|اخبار  الجاهلية}}<ref> تاریخ بغداد، ج ۱۲، ص ۵۵.</ref> و {{عربی|اشعار الجاهلية}}<ref>معجم البلدان، ج ۴، ص ۴۳.</ref> برای [[تاریخ]] و [[ادبیات]] [[عرب پیش از اسلام]]، {{عربی|مواسم الجاهلية}}<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۴.</ref> برای گردهمایی‌های سالانه [[عرب]]، {{عربی|مثاقبل الجاهلية}}<ref>تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۵۶؛ الطبقات، ج ۵، ص ۱۷۷.</ref> برای واحدهای اندازه‌گیری پیش از [[اسلام]]، {{عربی|فرسان الجاهلية}}<ref>انساب الاشراف، ج ۱۲، ص ۳۰۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>، {{عربی|شعراء الجاهلية}}<ref>الاغانی، ج ۲، ص ۳۹۳، ۵۱۳.</ref>، {{عربی|اجواد الجاهلية}}<ref>العقد الفرید، ج ۵، ص ۲۴۱؛ المحبّر، ص ۱۳۷.</ref>، {{عربی|اشراف الجاهلية}}<ref>البلدان، ص ۲۵۹.</ref>، {{عربی|فتاك الجاهلية}}<ref>المحبّر، ص ۱۹۲.</ref> و امثال آنها از این نوع کاربردها و فاقد معنای منفی‌اند. کتاب [[طبقات الشعراء الجاهلیین (کتاب)|طبقات الشعراء الجاهلیین]] از [[محمد بن سلام جمحی]] نمونه ای از نخستین آثار دوره [[اسلامی]] است که براساس این کاربرد عنوان‌گذاری شده است. در میان معاصران، محققانی چون [[عمر فروخ]]<ref>تاریخ الجاهلیه.</ref> و [[حسین الحاج حسن]]<ref>حضارة العرب فی عصر الجاهلیه.</ref> نیز این گونه، عناوین آثار خود را [[تعیین]] و بر همین اساس جغرافیای [[جاهلیت]] را شبه [[جزیره عربستان]] تعریف کرده‌اند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.
*از سوی دیگر و همراه با همین کاربرد، برخی همچنان از این واژه برای بیان دوره پیش از [[اسلام]] استفاده کرده‌اند که در ساختار ترکیبی {{عربی|... في الجاهلية}}" به کار رفته است. کاربرد {{عربی|اهل الجاهلية}} برای [[مردمان]] پیش از [[اسلام]]<ref>الکافی، ج ۶، ص ۱۱۷؛ ج ۸، ص ۱۵۵، ۲۳۴؛ الاغانی، ج ۱، ص ۴۸.</ref>، {{عربی|ادرك الجاهلية}}<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۵۰؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۳۵۶، ۱۳۶۴؛ ج ۴، ص ۱۵۴۸.</ref> درباره کسانی که بخشی از [[حیات]] خود را پیش از [[اسلام]] گذرانده‌اند، {{عربی|ايام الجاهلية}}<ref> سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۲۵۷؛ ج ۱۱، ص ۷۷.</ref>، {{عربی|احاديث الجاهلية}}<ref>مجمع الزوائد، ج ۱۰، ص ۱۴۱.</ref>، {{عربی|اخبار  الجاهلية}}<ref> تاریخ بغداد، ج ۱۲، ص ۵۵.</ref> و {{عربی|اشعار الجاهلية}}<ref>معجم البلدان، ج ۴، ص ۴۳.</ref> برای [[تاریخ]] و [[ادبیات]] [[عرب پیش از اسلام]]، {{عربی|مواسم الجاهلية}}<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۹؛ المغازی، ج ۱، ص ۴۴.</ref> برای گردهمایی‌های سالانه [[عرب]]، {{عربی|مثاقبل الجاهلية}}<ref>تاریخ طبری، ج ۶، ص ۲۵۶؛ الطبقات، ج ۵، ص ۱۷۷.</ref> برای واحدهای اندازه‌گیری پیش از [[اسلام]]، {{عربی|فرسان الجاهلية}}<ref>انساب الاشراف، ج ۱۲، ص ۳۰۷؛ الاصابه، ج ۱، ص ۳۳۵.</ref>، {{عربی|شعراء الجاهلية}}<ref>الاغانی، ج ۲، ص ۳۹۳، ۵۱۳.</ref>، {{عربی|اجواد الجاهلية}}<ref>العقد الفرید، ج ۵، ص ۲۴۱؛ المحبّر، ص ۱۳۷.</ref>، {{عربی|اشراف الجاهلية}}<ref>البلدان، ص ۲۵۹.</ref>، {{عربی|فتاك الجاهلية}}<ref>المحبّر، ص ۱۹۲.</ref> و امثال آنها از این نوع کاربردها و فاقد معنای منفی‌اند. کتاب [[طبقات الشعراء الجاهلیین (کتاب)|طبقات الشعراء الجاهلیین]] از [[محمد بن سلام جمحی]] نمونه ای از نخستین آثار دوره [[اسلامی]] است که براساس این کاربرد عنوان‌گذاری شده است. در میان معاصران، محققانی چون [[عمر فروخ]]<ref>تاریخ الجاهلیه.</ref> و [[حسین الحاج حسن]]<ref>حضارة العرب فی عصر الجاهلیه.</ref> نیز این گونه، عناوین آثار خود را [[تعیین]] و بر همین اساس جغرافیای [[جاهلیت]] را شبه [[جزیره عربستان]] تعریف کرده‌اند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.
==[[پرستش]]، [[خدایان]] و نهاد [[مذهب]]==
*[[عرب پیش از اسلام]]، [[خدایان]] متعدد و متنوعی می‌‌پرستید. نخستین گونه [[خدایان]] را اجرام آسمانی چون [[خورشید]]، ماه و زهره تشکیل می‌‌دادند که به باورشان در امور [[زندگی]] اثرگذار بودند<ref>المفصل، ج ۶، ص ۵۴ - ۵۵؛ نهایة الارب، ج ۱، ص ۵۷.</ref>. نامگذاری برخی مردان [[مکه]] به "عبد شمس" بیانگر [[پرستش]] [[خورشید]] در میان مکیان است<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۷۰ - ۱۷۱؛ جمهرة انساب العرب، ص ۷۰، ۷۴.</ref>. این امر در شبه جزیره نیز پیشینه داشت. بنا به گزارش [[قرآن]] از [[مردمان]] [[یمنی]] [[جامعه]] سبا، آنان در برابر [[خورشید]] [[سجده]] می‌‌کردند: {{متن قرآن|وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«او و قومش را (چنین) یافتم که به جای خداوند به خورشید سجده می‌برند و شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و از راه (درست) آنان را باز داشته است، از این روی راهنمایی نیافته‌اند» سوره نمل، آیه ۲۴.</ref>. اجرام آسمانی دیگری چون شِعْری، ثریّا، عطارد و زحل نیز در [[جوامع]] [[عرب]] پرستیده شده که به نام برخی از آنها در [[قرآن]] اشاره شده است: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى}}<ref>«و اوست که پروردگار (ستاره) شعری  است» سوره نجم، آیه ۴۹.</ref>.
*به [[باور]] برخی [[مفسران]]، منظور از [[نجم]] در [[آیه]] نخست [[سوره نجم]]، که [[خداوند]] به افولش [[سوگند]] یاد کرده: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.</ref> ثریا، یا زهره است<ref>جامع البیان، ج ۲۷، ص ۲۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۸۲.</ref>. افزون بر کواکب، گزارش‌های دیگری از [[پرستش]] در میان [[عرب]] وجود دارد. عُزّی و ذات انواط شناخته شده ترین درختانی بودند که [[پرستش]] می‌‌شدند<ref>الاصنام، ص ۱۸؛ المغازی، ج ۳، ص ۸۹۰ - ۸۹۱.</ref>.
*با اینکه در [[منابع تاریخی]] اطلاعات کافی وجود ندارد، در [[آیات]] دیگری بیان شده که [[مردمان]] آن دوره [[جنیان]] را می‌‌پرستیدند: {{متن قرآن|قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنْتَ وَلِيُّنَا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ}}<ref>«می‌گویند: پاکا که تویی، تو سرور مایی نه آنان بلکه (آنان) پریان را می‌پرستیدند، بیشترشان به آنان گرویده بودند» سوره سبأ، آیه۴۱.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«و برای خداوند شریک‌هایی از پریان تراشیدند در حالی که او آنان را آفریده است و (برخی دیگر) از بی‌دانشی برای او پسرانی و دخترانی برساختند؛ پاکا و فرا برترا که اوست از آنچه (آنان) وصف می‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۰۰.</ref>. یا به آنها [[پناه]] می‌‌بردند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا}}<ref>«و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه می‌بردند از این رو بر تباهکاری  آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.</ref>. سنگ‌های چشمگیر، گونه دیگری از امور [[عبادت]] شده‌اند. بت‌های معروفی چون هُبَل، [[لات]]، عُزّی، وَدّ، سُواع، نَسْر و یَعوق همگی مجسمه‌هایی از جنس سنگ بودند و به آنها اصنام گفته می‌‌شد<ref>الاصنام، ص ۹ - ۱۱؛ مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۳۱۴؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص ۳۴۹، «صنم».</ref> که در [[آیات قرآن]] به برخی از آنها اشاره شده است: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى}}<ref>«آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟ و آن سومین بت دیگر «منات» را؟» سوره نجم، آیه ۱۹-۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref>.
*درباره رواج [[بت‌پرستی]] در [[حجاز]] دو [[روایت]] در [[اختیار]] است: بنا به [[روایت]] کلبی، زمانی که جمعیت [[اسماعیلی]] تبار [[مکه]] افزایش یافت، برخی از طوایف هنگام ترک [[مکه]] قطعه سنگی با خود برداشتند تا در محل [[جدید]] سکونت خود آن را [[نصب]] و گرد آن [[طواف]] کنند. این امر موجب گسترش [[پرستش]] بت‌های سنگی شد<ref>الاصنام، ص ۶.</ref>. [[روایت]] دیگری [[فرزندان]] [[اسماعیل]] را در رواج [[بت‌پرستی]] بی‌تقصیر می‌‌داند و آن را به عَمرو بن لُحَیّ، [[رهبر]] [[قبیله]] [[خزاعه]] نسبت می‌‌دهد که پس از [[تصرف]] [[مکه]] و تأسیس سلسله [[خزاعیان]] در [[مکه]]، [[بت‌پرستی]] را در آنجا رواج داد<ref>الاصنام، ص ۸.</ref>. خرید [[بت]] هُبَل از [[شام]] و [[نصب]] آن در [[کعبه]] و تأسیس [[معبد]] [[منات]] در قُدَید نیز به وی نسبت داده شده است<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۷؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵۴.</ref>. [[عرب]] بت‌های متعددی داشت؛ ولی برخی از آنها از [[شهرت]] بیشتری برخوردارند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>:
===[[لات]]===
*[[لات]] از معروف‌ترین بت‌های [[عرب پیش از اسلام]] بود که از سنگی سفید و منقوش ساخته شده بود. [[لات]] الهه‌ای مؤنث بود که در [[شهر]] [[طائف]] در چند ده کیلومتری [[مکه]] قرار داشت و خاندانی از ثقفیان [[طائف]] متولی امور [[معبد]] آن بودند<ref>الاصنام، ص ۱۶؛ المحبّر، ص ۳۱۵.</ref>.
*درباره پیشینه [[لات]] و نامگذاری آن [[روایات]] متعددی گزارش شده<ref>جامع البیان، ج ۲۷، ص ۷۷ - ۷۸.</ref>. که نامگذاری فولکلور است. با توجه به [[پرستش]] خدایی به نام [[لات]] در میان اهالی نَبَط در شمال [[حجاز]]<ref>المفصل، ج ۶، ص ۲۳۲ - ۲۳۳.</ref> و ادعای ثمودی بودن [[نسب]] ثقفیان [[طائف]] شاید بتوان گفت با [[مهاجرت]] بازماندگان [[ثمود]] از شمال [[حجاز]] به [[طائف]]، [[اعتقاد]] به [[لات]] در این منطقه رواج یافته است. در [[قبایل]] شبه جزیره نام‌های زیادی چون [[زید]] اللات، وهب اللات و [[تیم]] اللات [[مشاهده]] می‌‌شود <ref>الانساب، ج ۵، ص ۲۳۸؛ ج ۱۲، ص ۹۴؛ ج ۳، ص ۱۲۱.</ref>. که بیانگر [[اعتقاد]] به [[لات]] در این منطقه است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.
===[[عزی]]===
*سه درخت در بطن نخلَه در نزدیکی [[مکه]] را [[عزی]] می‌‌خواندند که ساکنان شبه جزیره به آنها [[اعتقاد]] داشتند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref>. گفته شده که [[پرستش]] [[عزی]] از دوره [[تسلط]] [[خزاعه]] بر [[مکه]] و [[رهبر]] آنان [[عمرو بن لحی]] رواج یافته است. از آن زمان [[حاجیان]] پس از [[طواف]] [[کعبه]]، نزد [[عزی]] آمده، [[طواف]] می‌‌کردند و آنجا از [[احرام]] بیرون می‌‌آمدند. بنا به این گزارش، [[قریش]]، [[کنانه]]، [[مضر]] و [[خزاعه]] همگی [[عزی]] را می‌‌پرستیدند و متولیان [[معبد]] [[عزی]]، بنی شیبان از همپیمانان [[بنی هاشم]] بودند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref>.
*[[قریش]] [[اعتقاد]] وافری به [[عزی]] داشت و آن را مختص خود می‌‌دانست، از همین رو [[ابوسفیان]] در پایان [[نبرد]] [[احد]] از اینکه [[عزی]] مختص آنان است بر [[مسلمانان]] [[فخر]] می‌‌فروخت<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۳۷؛ المغازی، ج ۱، ص ۲۹۷.</ref>، با این حال [[قبایل]] و طوایف دیگری هم به [[عزی]] [[اعتقاد]] داشتند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۶.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.
===[[منات]]===
*[[منات]] سومین [[الهه]] معروف [[حجاز]] در منطقه قُدَید، کنار دریا و میان راه [[مکه]] به [[مدینه]] قرار داشت<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۵؛ الاصنام، ص ۱۳.</ref>. عمده [[پیروان]] [[منات]] را [[قبایل]] جنوبی از جمله [[خزاعه]]، غسانیان، [[آل]] [[منذر]] و به ویژه [[اوس]] وخزرج و به طور کلی مجموعه‌های منشعب شده از اَزْد در [[یمن]] تشکیل می‌‌دادند. مؤسس [[معبد]] [[منات]] در قُدَید را نیز عمرو بن لُحَی، [[رهبر]] [[طایفه]] اَزْدی [[خزاعه]] و مؤسس سلسله [[خزاعیان]] در [[مکه]] می‌‌دانند<ref>معجم البلدان، ج ۵، ص ۲۰۴؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۴ - ۱۲۵.</ref>. برخی محققان برآن ند که [[منات]] خدای [[آرزوها]] بوده است<ref>المفصل، ج ۶، ص ۲۵۰.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.
===[[هبل]]===
*[[هبل]] از بت‌های مهم [[قریشیان]] [[مکه]] به شمار می‌‌آمد و از این رو آن را درون [[کعبه]] قرار دادند. [[هبل]] پیکره‌ای به شکل [[انسان]] و از سنگ عقیق بود که شکستگی دست راست آن را [[قریش]] با طلا ترمیم کرده بود و برخلاف دیگر بت‌های مهم، [[عرب]] جنوبی در رواج آن نقشی نداشتند و [[خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مضر]] این [[بت]] را به [[مکه]] آورده بود و پس از مرگش تولیت امور آن در فرزندانش به [[ارث]] رسید<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۱۷ - ۱۱۹؛ الاصنام، ص ۲۷ - ۲۸.</ref>. در برابر [[هبل]] ۷ تیر هم اندازه نشاندار بود که [[قریشیان]] در [[تعیین]] [[نیک]] و بد [[کارها]] و [[آگاهی]] از گذشته و [[آینده]] با آنها نظر [[هبل]] را جویا می‌‌شدند. [[ابوسفیان]] در [[نبرد]] [[احد]] زمانی که خواست باز گردد به [[هبل]] خطاب کرد: ای [[هبل]]! بلند مرتبه‌تر باش<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۴۷؛ المغازی، ج ۱، ص ۲۹۶.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.
===بت‌های دیگر===
*به جز بت‌های یاد شده بت‌های معروف دیگری نیز در شبه جزیره بودند که برخی از آنِ [[قبایل]] شمالی یا [[اسماعیلی]] تبار بودند. اَساف و [[نائله]] دو مجسمه سنگی به شکل [[انسان]] در میان [[قریش]] از [[جایگاه]] ویژه ای برخوردار بودند که درباره محل [[نصب]] آنها و جابه جایی آنها در دوره‌های مختلف گزارش‌های فراوانی وجود دارد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۲ - ۸۳؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۸۸؛ المحبّر، ص ۳۱۸.</ref>.
*[[اعتقاد]] نداشتن [[قبایل]] [[یمنی]] تبار [[اوس]] و [[خزرج]] به این دو [[بت]] که [[پیش از بعثت]] [[پیامبر]] بر دو بلندی [[صفا و مروه]] [[نصب]] شده بودند موجب شده بود [[سعی]] [[صفا و مروه]] را از [[مناسک]] خود حذف کنند<ref>جامع البیان، ج ۲، ص ۶۲ - ۶۳.</ref>. سُواع در رهاط در نزدیکی [[مکه]] قرار داشت <ref>البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۱۹۱.</ref> و [[قبیله]] [[هذیل]] و برخی دیگر از [[قبایل]] [[اسماعیلی]] تبار آن را می‌‌پرستیدند<ref>الاصنام، ص۹ - ۱۰، ۵۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۱؛ المحبّر، ص ۳۱۶.</ref>. با نسبت دادن کلمه "[[عبد]]" به برخی [[اسامی]] مانند [[رضا]]، رضی، غنم، کلاله و... در [[قبیله]] تمیم<ref>الاصنام، ص ۳۰.</ref> و سعد در برخی طوایف [[کنانه]] نزدیک [[مکه]]<ref>الاصنام، ص ۳۷؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۰.</ref> به احتمالی از [[بت‌ها]] بودند و [[پرستش]] می‌‌شدند. بخش‌هایی از [[قبیله طی]] در شمال شبه جزیره [[بت]] فَلس را می‌‌پرستیدند که تخته سنگی قرمز رنگ و به شکل [[انسان]] بود و در کوه نزدیک به این [[طایفه]] قرار داشت. [[اعتقاد]] بر این بوده که هر ترسانی نزد او ایمنی می‌‌یابد<ref>الاصنام، ص ۵۹؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۷.</ref>.
*در میان [[قبایل]] جنوبی [[یمنی]] تبار بت‌های متعددی شناخته شده بودند؛ وَدّ در دومة الجَنْدَل (در شمال شبه جزیره) پرستیده می‌‌شد. عمده پیروانش و همچنین متولیان امور [[معبد]] وَدّ را [[قبیله کلب]] تشکیل می‌‌دادند <ref>المنمق، ص ۳۲۷؛ الاصنام، ص ۱۰.</ref>. یَغوث به شکل شیر بود و مذحج و اهل جرش آن را می‌‌پرستیدند و بر سر تصاحب آن درگیری‌هایی میان [[قبایل]] روی داده بود<ref>الاصنام، ص ۱۰؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۴۷؛ المحبّر، ص ۳۱۷.</ref>. یَعوق به شکل اسب بود و قبایلی چون هَمْدان آن را می‌‌پرستیدند؛ ولی در [[عصر حضور]] [[پیامبر]] [[پیروان]] چندانی نداشت<ref>الاصنام، ص ۱۰؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۹؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۴۷.</ref>. [[پرستش]] نَسْر نیز به [[حمیریان]] نسبت داده شده است که به شکل پرنده بود<ref>الاصنام، ص ۱۱؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۰؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱۰، ص ۴۷.</ref>. خولانیان عمیانس را می‌‌پرستیدند و هر ساله به ویژه در [[تنگدستی]] و دشواری بخشی از دام‌ها و محصولات [[کشاورزی]] خود را به او می‌‌بخشیدند<ref>الاصنام، ص ۴۳؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. [[قبایل]] دیگری چون دوس، بجیله و خثعم، [[ذوالخلصه]] را درون [[کعبه]] ای در [[یمن]] [[عبادت]] می‌‌کردند و همچون [[هبل]] در [[مکه]]، چند تیر هم اندازه نشاندار (قدح) در برابرش بود تا پیروانش را در تصمیم‌گیری [[یاری]] کند<ref>الاصنام، ص ۳۴؛ الاغانی، ج ۹، ص ۶۵؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۳۷۴.</ref>. *ذوالکفین<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۳۱؛ الاصنام، ص ۳۷؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۹۰.</ref> و ذوالشری<ref>الاصنام، ص ۳۸؛ معجم البلدان، ج ۳، ص ۳۳۰.</ref> در جنوب شبه جزیره و الاقیصر در سرمرزهای [[شام]]<ref>الاصنام، ص ۳۸؛ معجم البلدان، ج ۱، ص ۲۳۸.</ref> را نیز باید از بت‌های [[قبایل]] جنوبی دانست.
*شایان گفتن است که با توجه به چندخدایی بودن [[عرب پیش از اسلام]]، آنان از همه [[خدایان]] [[انتظار]] یکسانی نداشتند، بلکه برای هر نیازی به خدای آن مراجعه می‌‌کردند. بر اساس [[آیات قرآنی]]، مخاطبان [[قرآن]]، اللّه را [[خالق]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] می‌‌دانستند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است؟ می‌گویند: خداوند، بگو: سپاس، خداوند راست اما  بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره لقمان، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ}}<ref>و چون از ایشان بپرسی: آسمان‌ها و زمین را که آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند بگو: پس آیا آنچه را به جای خداوند به پرستش می‌خوانید دیده‌اید؟ اگر خداوند گزندی برای من بخواهد آیا آنان گزند او را از من می‌گردانند؟ یا اگر بخشایشی برای من بخواهد، می‌توانند بخشایش او را باز دارند؟ بگو: خداوند مرا بس؛ توکّل‌کنندگان تنها بر او توکّل دارند سوره زمر، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است خواهند گفت آنها را (خداوند) پیروزمند دانا آفریده است» سوره زخرف، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی: چه کسی آنان را آفریده است؟ خواهند گفت: خداوند پس چگونه (از حق) بازگردانده می‌شوند؟» سوره زخرف، آیه ۸۷.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسید که چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کرده است خواهند گفت: خداوند؛ پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۱.</ref> صریحاً به این [[باور]] اشاره دارند. عموم این [[آیات]] مکی هستند و بیش از همه [[قبایل]] و طوایف، ناظر به [[قریش]] نازل شده‌اند.
*افزون بر صفت [[خالقیت]] اللّه، در یک [[آیه]] اشاره شده که آنان بارش [[باران]] را نیز به اللّه نسبت می‌‌دادند {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان، آبی فرو فرستاد و بدان زمین را پس از آنکه مرده بود زنده گردانید؟ خواهند گفت: خداوند؛ بگو: سپاس خداوند را؛ بلکه بیشتر آنان خرد نمی‌ورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۳.</ref>. [[آب]]، [[نیاز]] اولیه ساکنان منطقه گرم و خشک شبه جزیره بود. بارش [[باران]] برای طوایف صحرانشینی که اقتصادشان بر چرای دام مبتنی است، [[بخشش]] [[حیات]] است و این [[نیاز]] همواره آنان را متوجه نیرویی می‌‌ساخت تا به هنگام [[نیاز]] از او برای بارش کمک بخواهند. بنا به گزارشی [[رهبر]] [[خزاعه]] در سفرش به [[شام]] بتی را با خود به [[مکه]] آورد که برای طلب [[باران]] و [[پیروزی بر دشمن]]، [[عبادت]] می‌‌شد<ref>ر. ک: السیرة النبویه، ج ۱، ص ۷۷؛ البدایة والنهایه، ج ۲، ص ۱۸۷ - ۱۸۸.</ref>.
*جلب روزی، دفع آفات و بلیات، رفع [[نگرانی‌ها]]، [[حفظ]] کیان [[قبیله]] و بسیاری از دیگر نیازها را [[عرب جاهلی]] از بت‌های خود می‌‌خواست و گزارشی دال بر تقاضای این امور از اللّه در دست نیست. در گزارش‌ها آمده که [[ابوسفیان]] پس از [[پیروزی]] در [[اُحد]] آن را به [[هبل]] نسبت داد<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۹۳؛ الطبقات، ج ۲، ص ۳۶؛ المغازی، ج ۱، ص ۲۹۶.</ref>. بنا به [[آیه]] {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی گزیدند تا برای آنان مایه عزت باشند» سوره مریم، آیه ۸۱.</ref> برخی [[خدایان]] به [[قبیله]] [[عزت]] می‌‌بخشیدند تا در هماوردی با دیگران [[برتر]] باشند. [[نیاز]] دیگر [[قبایل]]، [[تأمین امنیت]] و [[حمایت]] بود و این [[نیاز]] آنان را به [[پرستش]] خدایانی کشانیده بود: {{متن قرآن|وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«و به جای خداوند خدایانی برگزیدند بدین امید که یاوری شوند» سوره یس، آیه ۷۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِيَاءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ سَبِيلٍ}}<ref>«و سرورانی ندارند که در برابر خداوند آنان را یاری کنند و هر که را خداوند در گمراهی وانهد راه به جایی نخواهد برد» سوره شوری، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا}}<ref>«آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند» سوره نوح، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«و شما نه در زمین و نه در آسمان به ستوه آورنده (ی خداوند) نیستید و در برابر خداوند هیچ یار و یاوری ندارید» سوره عنکبوت، آیه ۲۲.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«آیا ندانسته‌ای فرمانفرمایی آسمان‌ها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟» سوره بقره، آیه ۱۰۷.</ref> یکی از کارکردهای [[خدایان]] برطرف ساختن [[نگرانی]] پیروانی بود که از فرجام کاری که در پی آن بودند، [[اطمینان]] نداشتند. در [[مکه]] این کار با قدحی که در برابر [[بت]] [[هبل]] قرار داشت انجام می‌‌شد. در این قدح ۷ تیر چوبین بود که بر هریک دستوری حک شده بود و کسی که جویای نظر [[بت]] بود یکی از آن تیرها را برداشته، به دستورش عمل می‌‌کرد.
*در [[قبایل]] [[یمنی]] پیرو [[ذوالخلصه]] نیز چنین آیینی وجود داشته است<ref>الاصنام، ص ۳۵؛ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۴۷.</ref>. این نکته نیز گفتنی است که در دوره [[جاهلی]] هر [[قبیله]] و [[طایفه]] ای به خدایی [[باور]] داشت. بسیاری از بتخانه‌های [[عرب جاهلی]] در مناطق گوناگون شبه جزیره قرار داشتند که افرادی که به آنها سادن گفته می‌‌شد متولی امور آن بودند. در [[مکه]] [[طایفه]] [[بنی عبدالدار]] متولی امور [[کعبه]] بودند. بنی صرمه متولی امور عُزّی، اَزْدیان متولی امور [[منات]] و ثقفیان متولی امور [[لات]] بودند<ref>الاصنام، ص ۱۶؛ المحبّر، ص ۳۱۵؛ الانساب، ج ۴، ص ۷۰؛ ج ۸، ص ۲۰۸.</ref>. به افرادی که تقویم، زمان [[حج]]، ماه [[مقدس]] و هنگام [[زیارت]] [[معابد]] را مشخص می‌‌کردند نسأة گفته می‌‌شد<ref>الآثار الباقیه، ج ۷۱؛ التنبیه والاشراف، ص ۱۸۵ - ۱۸۶.</ref>. کاربرد واژه‌های برگرفته از مصدر [[استفتاء]] بیانگر رواج این گونه [[پرسش‌ها]] و پاسخ‌های [[دینی]] در آن دوره است؛ از جمله {{متن قرآن|يَسْتَفْتُونَكَ}}<ref> سوره نساء، آیه ۱۲۷.</ref>، {{متن قرآن|يُفْتِيكُمْ}}<ref> سوره نساء، آیه ۱۷۶.</ref>، {{متن قرآن|أَفْتُونِي}}<ref> سوره نمل، آیه ۳۲.</ref>، {{متن قرآن|أَفْتِنَا}}<ref> سوره یوسف، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|لَا تَسْتَفْتِ }}<ref> سوره کهف، آیه ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|فَاسْتَفْتِهِمْ }}<ref> سوره صافات، آیه ۱۱.</ref>.
*درباره واکنش [[وحی]] به باورهای [[عرب پیش از اسلام]] نیز باید گفت که بخش قابل توجهی از [[آیات]] مکی به [[اصلاح]] [[باورهای نادرست]] [[عرب پیش از اسلام]] درباره [[خدایان]] اختصاص یافته است. برای [[اصلاح]] [[باور]] [[مردم]] به [[قدرت]] [[جن]] در برخی [[آیات]] آمده که [[الله]] [[جن]] را همچون [[انسان]] [[آفریده]] تا او را [[پرستش]] کند: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> تأکید بر [[آفریده]] بودن [[خورشید]] یا مسخر شدن آن از جانب [[الله]] یا تحت امر [[الله]] بودنش، غیر مستقیم به همین موضوع اشاره دارد. {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او را» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>؛ {{متن قرآن|فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش  (خداوند) پیروز داناست» سوره انعام، آیه ۹۶.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«اوست که خورشید را تابان و ماه را درخشان آفرید و برای آن برج‌ها نهاد تا شمار سال‌ها و «حساب» را بدانید؛ خداوند آن را جز به حق نیافرید؛ او آیات را برای گروهی که دانشورند روشن بیان می‌کند» سوره یونس، آیه ۵.</ref>؛ {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی  می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ}}<ref>«و خورشید و ماه را که همواره روانند و نیز شب و روز را رام شما کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ}}<ref>«و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید (که) هر یک در چرخه‌ای شناورند» سوره انبیاء، آیه ۳۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«و اگر از آنان بپرسید که چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را رام کرده است خواهند گفت: خداوند؛ پس چگونه (از حق) باز گردانده می‌شوند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۱.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«آیا ندیده‌ای که خداوند از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام تا زمانی معیّن روانه‌اند و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره لقمان، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ}}<ref>«از شب می‌کاهد و بر روز می‌افزاید و از روز می‌کاهد و بر شب می‌افزاید و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است، این است خداوند پروردگار شما که فرمانفرمایی، او راست و کسانی را که به جای او (به پرستش) می‌خوانید سر مویی  اختیار ندارند» سوره فاطر، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را راستین آفریده است؛ شب را به روز و روز را به شب در می‌پیچد و خورشید و ماه را رام کرده است، هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ آگاه باشید که او پیروزمند آمرزگار است» سوره زمر، آیه ۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا}}<ref>«و ماه را در آنها فروغی و خورشید را چراغی کرده است؟» سوره نوح، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«آیا درنیافته‌ای  که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده)  عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخ» سوره حج، آیه ۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را می‌پرستید» سوره فصلت، آیه ۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ}}<ref>«نه در خور خورشید است که به ماه رسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد و هر یک در سپهری شناورند» سوره یس، آیه ۴۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref> در [[آیات]] دیگری و در برابر [[باور]] [[مردم]] که [[ستارگان]] را می‌‌پرستیدند، [[وحی]] شده که [[ستارگان]] را [[خداوند]] برای [[راهنمایی]] شما در مسیر دریایی و خشکی {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}}<ref>«و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند» سوره نحل، آیه ۱۶.</ref> [[آفریده]] است و موجوداتی مستقل از [[الله]] نیستند.
*[[خداوند]] برای مقبول افتادن این درخواست، از حکایت [[حضرت ابراهیم]] جد اعلای [[قریش]] و بسیاری از [[قبایل]] شبه جزیره بهره برده که برخی را [[پرستشگر]] [[ستاره]]، ماه و [[خورشید]] یافت؛ ولی این [[آیین]] را نپذیرفت: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بی‌گمان از گروه گمراهان خواهم بود هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار می‌دهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۸.</ref> جامع‌ترین سخن [[الهی]] در تغییر باورهای عمومی در این زمینه [[آیه]] ۱۸ سوره [[حجّ]] است. در این [[آیه]] ضمن نام بردن از معبودهای آسمانی گفته شده که همه آنها در برابر اللّه [[سجده]] می‌‌کنند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«آیا درنیافته‌ای که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده) عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بی‌گمان خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد» سوره حج، آیه ۱۸.</ref>؛ ولی صریح‌ترین [[آیه]] در این زمینه، [[نهی]] [[الهی]] از [[سجده]] در برابر [[آیات الهی]] و نشانه‌های او چون [[خورشید و ماه]] است: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او شب و روز و خورشید و ماه است، به خورشید و ماه سجده نبرید و به خداوندی که آنها را آفریده است سجده برید اگر او را می‌پرستید» سوره فصلت، آیه ۳۷.</ref>. [[قریشیان]] در برابر [[انتقاد]] به آنان که چرا [[پرستش]] [[الله]] را رها کرده‌اند و [[بت]] می‌‌پرستند، [[بت‌ها]] و [[خدایان]] خود را [[شفیعان]] درگاه [[الله]] می‌‌دانستند؛ ولی [[قرآن]] این پاسخ را نپذیرفته، آنان را پرستشگران [[بت‌ها]] دانسته است: {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>.
*در داستان [[حضرت ابراهیم]] آمده است که ایشان به [[بت پرستان]] می‌‌گفت: چگونه آنچه را خود می‌‌تراشید، [[عبادت]] می‌‌کنید: {{متن قرآن|قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ}}<ref>«(ابراهیم) گفت: آیا چیزی را که خود می‌تراشید می‌پرستید؟» سوره صافات، آیه ۹۵.</ref> هرچند سخنان [[حضرت ابراهیم]] ناظر به [[جامعه]] ای بوده که وی در آن می‌‌زیسته، [[انتخاب]] [[پیام]] او برای [[اهل مکه]] که از تبار [[ابراهیم]] بودند، ناظر به مسائل آنان و بت‌هایی است که خود می‌‌تراشیدند. شبیه این [[پیام]] در حکایت [[نوح]] آمده؛ آنجا که وی از [[قوم]] خود به [[خداوند]] [[شکایت]] کرده که سران قومش از [[مردم]] خواسته‌اند از بت‌های خود دست برندارند و با این [[سرپیچی]] جمع کثیری را [[گمراه]] کرده‌اند. در این [[روایت]] به بت‌هایی چون وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسْر اشاره شده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر ، دست نکشید و بی‌گمان بسیاری را گمراه کردند، و ستمگران را جز گمراهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۳-۲۴.</ref> [[الله]] در [[آیات]] خود [[توانایی]] [[خدایان]] و بتان دیگر را [[انکار]] کرده و [[عبادت]] [[بت‌ها]] را نادرست شمرده است. درباره [[لات]]، [[منات]] و عُزّی آمده که [[باور]] [[عرب]] به این [[بت‌ها]]، برساخته خود آنان است: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند  پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref> این بیان در سخنان [[هود]] و [[یوسف]] خطاب به [[قوم عاد]] و نیز [[مردمان]] [[مصر]]، برای [[قوم]] [[پیامبر]] تکرار شده است. {{متن قرآن|قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«گفت: بی‌گمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نام‌هایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کرده‌اید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش می‌ورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری  جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>.
*در عبارات دیگری در [[وحی]] مکی به تکرار آمده که این [[بت‌ها]] هیچ توان و تأثیری در [[زندگی]] آنان ندارند و سود و زیانی به آنها نمی‌رسانند: {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند؛ بگو: آیا خداوند را از چیزی آگاه می‌کنید که خود در آسمان‌ها و زمین سراغ ندارد؟ پاکا و فرابرترا که اوست از شرکی که می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَيْئًا وَلَا يَسْتَطِيعُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزهایی را می‌پرستند که (در هیچ یک) از آسمان‌ها و زمین نه اختیار هیچ رزقی را برای آنان دارند و نه می‌توانند داشته باشند» سوره نحل، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را (به پرستش) مخوان که نه تو را سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی آنگاه بی‌گمان از ستمگرانی» سوره یونس، آیه ۱۰۶.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ}}<ref>«گفت: آیا به جای خداوند چیزی را می‌پرستید که برای شما هیچ سودی و زیانی ندارد؟» سوره انبیاء، آیه ۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا}}<ref>«و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که به آنان نه سود می‌رساند و نه زیان و کافر در برابر پروردگارش پشتیبان (شیطان) است» سوره فرقان، آیه ۵۵.</ref>.
*در [[آیات]] دیگری اشاره شده که این [[خدایان]] هیچ رزقی در [[آسمان]] و [[زمین]] نصیب آنان نخواهند کرد و هیچ قدرتی ندارند: {{متن قرآن|إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref>«تنها بت‌هایی را به جای خداوند می‌پرستید و دروغی فرا می‌بافید؛ بی‌گمان کسانی که به جای خداوند می‌پرستید اختیار روزی شما را ندارند ، روزی را نزد خداوند بجویید و او را بپرستید و او را سپاس گزارید که به سوی او باز گردانده می‌شوید» سوره عنکبوت، آیه ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقًا مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ شَيْئًا وَلَا يَسْتَطِيعُونَ}}<ref>«و به جای خداوند چیزهایی را می‌پرستند که (در هیچ یک) از آسمان‌ها و زمین نه اختیار هیچ رزقی را برای آنان دارند و نه می‌توانند داشته باشند» سوره نحل، آیه ۷۳.</ref>. [[قرآن]] این [[پرستش‌ها]] را [[پرستش]] [[شیطان]] {{متن قرآن|فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«دسته‌ای را رهنمایی کرده است و بر دسته‌ای، گمراهی سزاوار است. بی‌گمان آنها به جای خداوند شیطان‌ها را سرپرستان خویش گزیدند و می‌پندارند که رهیافته‌اند» سوره اعراف، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا می‌خواند؟» سوره لقمان، آیه ۲۱.</ref> و گاه [[پرستش]] [[طاغوت]] {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن  ندارد و خداوند شنوای داناست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> خوانده است.
*برای [[انکار]] این [[بت‌ها]]، در [[قرآن]] دو تعبیر بیش از دیگر تعبیرها تکرار شده است: نخست [[عبادت]] خدایی جز [[الله]]: {{متن قرآن|دُونِ اللَّهِ }}<ref> سوره اعراف، آیه ۱۹۴.</ref>. و دوم نبودن خدایی جز [[الله]]: {{متن قرآن| إِلَهٍ غَيْرُهُ }}<ref>» سوره هود، آیه ۵۰.</ref>. تعبیر نخست بیش از ۷۰ بار و تعبیر دوم بیش از ۱۰ بار در [[قرآن]] تکرار شده است. نفی [[قدرت]] [[خدایان]] دیگر و [[اعتقاد به توحید]]، از مبانی اساسی [[دین اسلام]] و از اهداف اصلی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شمرده شده و آن را یکی از [[اصول دین]] دانسته‌اند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[جاهلیت (مقاله)|مقاله «جاهلیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش