عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی: تفاوت میان نسخهها
←سخنرانی ابن بدیل به هنگام حرکت به صفین
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
*[[عایشه]] به گفتن همین جمله، اکتفا کرد و به [[راه]] خود ادامه داد و حاضر نشد از [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دست]] بردارد، معلوم میشود [[عایشه]] با [[علم]] به این که [[راه]] او بر [[باطل]] است باز هم بر خلاف اعتقادش برای [[جنگ]] با [[حجت خدا]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به [[بصره]] رفت و [[جنگ]] خانمانسوز [[جمل]] را به پا کرد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۵۱-۸۵۲.</ref> | *[[عایشه]] به گفتن همین جمله، اکتفا کرد و به [[راه]] خود ادامه داد و حاضر نشد از [[جنگ]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[دست]] بردارد، معلوم میشود [[عایشه]] با [[علم]] به این که [[راه]] او بر [[باطل]] است باز هم بر خلاف اعتقادش برای [[جنگ]] با [[حجت خدا]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به [[بصره]] رفت و [[جنگ]] خانمانسوز [[جمل]] را به پا کرد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۸۵۱-۸۵۲.</ref> | ||
==[[سخنرانی]] ابن بدیل به هنگام حرکت به [[صفین]]== | ==[[سخنرانی]] [[عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی|ابن بدیل]] به هنگام حرکت به [[صفین]]== | ||
*هنگامی که [[سپاه امام]]{{ع}} راهی [[صفین]] برای [[جنگ]] با [[شامیان]] بود، عدهای اشکالتراشی میکردند، و [[جنگ]] را به [[صلاح]] نمیدانستند، اما چند تن از سران [[لشکر]] [[امام]]{{ع}} در مقابل [[مخالفان]] [[جنگ]]، از [[امام]]{{ع}} و [[نبرد]] با [[شامیان]] [[حمایت]] کردند، یکی از آنها [[عبد الله بن بدیل]] بود او برخاست و چنین گفت: "ای [[امیرالمؤمنین]]، همانا آن [[قوم]] ([[شامیان]]) اگر [[خدا]] را میخواستند و برای او عمل میکردند هرگز با ما [[مخالفت]] نمینمودند، ولی آنها برای فرار از [[عدالت]]، و علاقه به انحصار طلبی، و [[حرص]] به [[قدرت]]، و بیعلاقگی به این که مبادا دنیایشان از دست برود با ما میجنگند، و کینههایی که در [[جان]] و [[خصومت]] و [[دشمنی]] که در سینه [[نهان]] دارند به سبب [[جنگهای صدر اسلام]] بوده که بر ضد آنان برپا کردهای و در آن، [[پدران]] و [[خویشان]] و برادرانشان را به [[هلاکت]] رساندهای، اینک برای [[انتقام]] از کشتههای اجداد [[کفار]] خود با تو سر [[جنگ]] دارند". | *هنگامی که [[سپاه امام]]{{ع}} راهی [[صفین]] برای [[جنگ]] با [[شامیان]] بود، عدهای اشکالتراشی میکردند، و [[جنگ]] را به [[صلاح]] نمیدانستند، اما چند تن از سران [[لشکر]] [[امام]]{{ع}} در مقابل [[مخالفان]] [[جنگ]]، از [[امام]]{{ع}} و [[نبرد]] با [[شامیان]] [[حمایت]] کردند، یکی از آنها [[عبد الله بن بدیل]] بود او برخاست و چنین گفت: "ای [[امیرالمؤمنین]]، همانا آن [[قوم]] ([[شامیان]]) اگر [[خدا]] را میخواستند و برای او عمل میکردند هرگز با ما [[مخالفت]] نمینمودند، ولی آنها برای فرار از [[عدالت]]، و علاقه به انحصار طلبی، و [[حرص]] به [[قدرت]]، و بیعلاقگی به این که مبادا دنیایشان از دست برود با ما میجنگند، و کینههایی که در [[جان]] و [[خصومت]] و [[دشمنی]] که در سینه [[نهان]] دارند به سبب [[جنگهای صدر اسلام]] بوده که بر ضد آنان برپا کردهای و در آن، [[پدران]] و [[خویشان]] و برادرانشان را به [[هلاکت]] رساندهای، اینک برای [[انتقام]] از کشتههای اجداد [[کفار]] خود با تو سر [[جنگ]] دارند". | ||
*سپس رو به [[مردم]] کرد و چنین گفت: "چه طور ممکن است [[معاویه]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] کند؟ در حالی که [[علی]]{{ع}} در یک [[جنگ]] (در [[جنگ بدر]]) برادرش [[حنظله]]، و داییاش [[ولید]]، و جد مادریاش عتبه را به [[هلاکت]] رسانده است؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[گمان]] نمیبرم که او [[بیعت]] کند و آنان هرگز [[مطیع]] شما نخواهند شد و [[راه]] راست را [[انتخاب]] نخواهند کرد مگر آنکه نیزههای [[استوار]] ما، میان آنان به کار افتد، و شمشیرها سرهایشان را از تن جدا سازد و پیشانیهایشان به گرزهای آهنین شکافته شود و کارهایی سخت میان دو گروه صورت گیرد"<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۷۵-۱۸۰.</ref>. | *سپس رو به [[مردم]] کرد و چنین گفت: "چه طور ممکن است [[معاویه]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] کند؟ در حالی که [[علی]]{{ع}} در یک [[جنگ]] (در [[جنگ بدر]]) برادرش [[حنظله]]، و داییاش [[ولید]]، و جد مادریاش عتبه را به [[هلاکت]] رسانده است؟ به [[خدا]] [[سوگند]]، [[گمان]] نمیبرم که او [[بیعت]] کند و آنان هرگز [[مطیع]] شما نخواهند شد و [[راه]] راست را [[انتخاب]] نخواهند کرد مگر آنکه نیزههای [[استوار]] ما، میان آنان به کار افتد، و شمشیرها سرهایشان را از تن جدا سازد و پیشانیهایشان به گرزهای آهنین شکافته شود و کارهایی سخت میان دو گروه صورت گیرد"<ref>ر.ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۳، ص۱۷۵-۱۸۰.</ref>. |