عدل در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[عدالت]] در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در [[قرآن کریم]] مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی قائل نشده است. در [[قرآن]] نه تنها بر تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند [[پیامبران]] دانسته است. از سوی دیگر [[عدالت]] [[قرآنی]] هم ناظر به بُعد سلبی است و هم بُعد ایجابی، یعنی نباید [[ستم]] و [[ظلم]] ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد. در [[آیات]] متعددی به موضوع [[عدالت]] پرداخته شده است که برخی از آنها عبارتاند از: | |||
#آیاتی که [[عدالت]] را [[فلسفه]] [[بعثت پیامبران]] و [[پیامبری]] معرفی میکنند: | |||
## [[فلسفه]] [[رسالت]] همه [[پیامبران الهی]]، برپائی [[قسط و عدل]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. | |||
##برپایی [[عدالت]] از اهداف اصلی [[دعوت پیامبر]] و [[مأموریت]] ایشان از طرف [[خداوند]] است: {{متن قرآن|فَلِذَلِكَ فَادْعُ .... وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ}}<ref>«پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان ... و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم» سوره شوری، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۹.</ref>. | |||
## [[اجرای عدالت]]، در پرتو [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] و [[اولو الامر]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> بر اساس این [[آیه]] [[وظیفه]] [[مردم]] به هنگام درگیری و [[اختلاف]] برای [[قضاوت]] عادلانه، [[رجوع]] به [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[اولی الأمر]] است که این [[رجوع]] از [[نشانههای ایمان]] است. | |||
## [[قضاوت]] عادلانه بر اساس [[قانون]] ـ [[قرآن]] ـ [[وظیفه پیامبر]] از طرف [[خداوند]] اعلام شده است و [[دعوت]] [[خداوند]] از [[پیامبر]] به رعایت [[عدالت]] هنگام [[داوری]] بین [[یهودیان]]: {{متن قرآن|وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref>. | |||
# [[جهانبینی]] بر محور [[عدالت]]: منظور آن دسته از آیاتی است که بنای [[جهان]] را بر [[حق]] و [[عدالت]] [[استوار]] میسازد و میخواهد که [[مردم]] اینگونه ببینند. این معنا ناظر به رعایت موازنه و [[تعادل]] و [[حد وسط]] بودن میان [[افراط و تفریط]] در تنظیم امور و هر چیزی در جای خود قرار گرفتن است، قهراً [[عدل]] معنای خاصی غیر از معنای عالم [[انسانی]] دارد، زیرا در [[اعتقاد]] [[اسلامی]] [[عدل الهی]] در عالم چیزی به معنای [[ادای حق]] [[انسانها]] مطرح نیست، بلکه به معنای چیزی را فروگزار نکردن و با تعبیر [[قرآنی]] هرچیزی در جای خود قرار گرفتن و رعایت [[حق]] کردن و در مرحله بعدی [[ظلم]] نکردن به [[انسانها]] و از [[حقوق]] آنان [[تجاوز]] نکردن است. چند نمونه از این دسته از [[آیات]] عبارتاند از: | |||
##در مرحله نخست [[حاکمیت]] [[قسط و عدل]] بر [[نظام]] عالم ساری و جاری است: {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ}}<ref>«خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی میدهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است» سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۵.</ref>. | |||
## [[عدالت خدا]] در یکسان قرار ندادن [[مقام مؤمنین]] با [[مفسدان]]: {{متن قرآن|أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ}}<ref>«آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸.</ref>. | |||
## [[عدالت]] [[خداوند]] اقتضای مساوی قرار ندادن [[انسان]] آمر به [[عدالت]] با [[انسان]] ساکت و بیتفاوت: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و خداوند دو مرد را مثل میزند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا میفرستدش خیری (با خود) نمیآورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان میدهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref>. | |||
## [[عدالت]] [[خداوند]] در اعطای [[درجه]] و [[پاداش]] به مقدار تلاش آنان: {{متن قرآن|لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref>. | |||
## [[وفا]] کردن به [[اعمال]] و استیفای [[حق]] [[انسانها]]: {{متن قرآن|وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ}}<ref>«و به هر کس (جزای) آنچه کرده است تمام داده خواهد شد و او به آنچه میکنند داناتر است» سوره زمر، آیه ۷۰.</ref> و [[آیات]] فراوان دیگری که به [[ظلم]] نکردن و عطا و [[وفا]] کردن به [[اعمال انسانها]] تأکید میکند<ref>فرهنگ قرآن، ج۲۰، ص۱۶۰.</ref>. | |||
## [[نظام هستی]] از طرف [[خداوند]] بر [[عدل و قسط]] قرار داده شده و ظلمهای مشهود بر [[انسانها]] نتیجه و جزای [[اعمال]] خودشان است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و خداوند به آنان ستم نورزید بلکه آنان خود به خویش ستم روا میداشتند» سوره نحل، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و آنان بر ما ستم نکردند بلکه بر خویشتن ستم روا میداشتند» سوره بقره، آیه ۵۷.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود به خویشتن ستم میورزیدند» سوره نحل، آیه ۱۱۸.</ref>. | |||
# [[دعوت]] به برپایی و تحقق بخشیدن به [[عدالت]] و موانع آن: مسئلهای که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که در [[قرآن مجید]] بارها به مسأله [[مبارزه]] با کمفروشی و تقلب در وزن و پیمانه [[تکیه]] و تأکید شده است، در یک جا رعایت این [[نظم]] را در ردیف [[نظام آفرینش]] در پهنه [[جهان هستی]] گذارده میگوید: {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ}}<ref>«و آسمان را برافراشت و ترازو را بگذاشت که در ترازو تجاوز نکنید» سوره الرحمن، آیه ۷ ـ ۸</ref>، اشاره به اینکه رعایت [[عدالت]] در کیل و وزن مسأله کوچک و کم اهمیتی نیست، بلکه جزئی از اصل [[عدالت]] و [[نظم]] است که [[حاکم]] بر سراسر هستی است. برخی از آیاتی که به [[قسط و عدل]] توصیه میکنند: {{متن قرآن|فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده میشود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری میگشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref>. | |||
در این [[آیات]] اولاً میفرماید [[عدالت]] یکی از محورهای [[دعوت]] [[پیامبران]] است و سپس [[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] میدهد که به [[مردم]] بگوید [[مأمور]] به [[قسط و عدل]] است و [[عدالت]] [[قانون]] عمومی در همه هستی و [[روابط اجتماعی]] و فردی و [[خانوادگی]] است، از [[شهادت]] تا [[کتابت]] و معاملات و [[جنگ]] و [[صلح]] و [[اختلافها]] و برخورد با [[مخالفان]] و در [[جنگ]] و نزاعهای [[خانوادگی]] که در همه باید [[عدالت حاکم]] باشد. [[خداوند]] به [[پیامبر]]{{صل}} توصیه میکند [[هدف]] از فرستادن [[کتاب آسمانی]] این است که اصول [[حق]] و [[عدالت]] در میان [[مردم]] [[اجرا]] شود: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>. [[دستور خداوند]] به [[مؤمنان]] برای حرکت و [[ایستادگی]] بر اساس [[قسط و عدل]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> و نیز در [[شهادت]] دادن، انگیزههای منفعتطلبانه، [[خویشاوندی]] و [[ترس]] آنان را از [[گواهی]] دادن عادلانه جدا نکند: {{متن قرآن|شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> و تحت تأثیر [[تمایلات نفسانی]] از [[عدالت]] [[منحرف]] نشوند: «فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَی أَنْ تَعْدِلُوا»<ref>سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>. | |||
*[[خداوند]] خطاب به [[مؤمنان]] میگوید همواره برای [[خدا]] [[قیام]] کنید و به [[حق]] و [[عدالت]] [[گواهی]] دهید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید» سوره مائده، آیه ۸.</ref>، سپس به [[مسلمانان]] چنین هشدار میدهد: نباید [[کینهها]] و عداوتهای قومی و [[تصفیه]] حسابهای شخصی [[مانع]] از [[اجرای عدالت]] و موجب [[تجاوز به حقوق دیگران]] گردد، زیرا [[عدالت]] از همه اینها بالاتر است: «وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلَّا تَعْدِلُوا» و بار دیگر به خاطر اهمیت موضوع روی مسأله [[عدالت]] [[تکیه]] کرده، میفرماید: {{متن قرآن|اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى}}<ref>«دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>. | |||
[[خداوند]] [[نظام هستی]] را بر اساس [[عدل]] [[آفریده]] و برای [[رشد]] و کمال [[نظام اجتماعی]] به [[عدالت]] و [[احسان]] [[فرمان]] میدهد {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}<ref>«به راستی خداوند به دادگری و نیکی کردن فرمان میدهد» سوره نحل، آیه ۹۰.</ref>.<ref>سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۲۰۶-۲۱۳.</ref> | |||
*اصل [[عدالت]] یک اصل عقلایی و فرادینی است که در تمام [[ادیان الهی]] به آن تأکید شده و بر کل [[حیات]] [[آدمی]] و تمامی [[افعال]] او سرایان دارد. این اصل در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی در حوزه معنایی مفرد و مرکب، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در [[قرآن کریم]] مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی [[محدودیت]] پذیری قائل نشده است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند. از محورهای مهم [[عدالت]]، [[عدالت اجتماعی]] است. در [[قرآن]] نه تنها بر تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند [[پیامبران]] دانسته است. از سوی دیگر [[عدالت]] [[قرآنی]] هم ناظر به بُعد سلبی و هم بُعد ایجابی است، (نباید [[ستم]] و [[ظلم]] ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد). البته [[عدالت]] امری [[انسانی]] است و منظور از [[انسانی]] بودن، به این معنا است که [[عدالت]] [[ارزش]] ذاتی دارد و شمولپذیر است. در قالب و قلمرو خاصی قرار نمیگیرد و به این معنا نیست که به [[دین]] و [[مذهب]] خاصی محدود شود، [[بیعدالتی]] بد است. برای هرکس باشد، هر چند او [[مجرم]] باشد، [[مجرم]] در محدوده جرمش [[مجرم]] است، اما [[دلیل]] بر این نمیشود که به او [[ظلم]] شود، یا بیشتر از [[جرم]] او مجازات شود، یا چون [[مجرم]] است بشود، به او هر کاری کرد، [[تهمت]] زد، [[شکنجه]] کرد، یا وقتی که او [[اسیر]] شده، بدرفتاری کرد، به همین [[دلیل]] هم فرادینی است. [[ارزش]] ذاتی داشتن، این است که نفس کار، در ذات خودش [[زیبا]] یا [[زشت]] است و تابع [[جعل]] و [[قرارداد]] [[مذهب]] و [[عقیده]] خاصی نیست. به عبارت دیگر [[زیبایی]] [[عدالت]] در [[حق]] [[خدا]] و یا بندگانش، به این معنا است که اگر او هم نمیگفت [[زیبا]] بود، آن را در مییافتیم، درباره [[ظلم]] هم، [[زشت]] بودن آن را در مییابیم. حال اگر [[خداوند]] میگفت یا نمیگفت ما آن را [[درک]] میکردیم. چنانکه در برخی از اصول دیگر چون [[استبداد]] و [[اجبار]] کردن دیگران نیز آنها [[زشت]] هستند و رعایت [[حق]] [[انتخاب]] دیگران، به ذات خود خوب است. اما این [[پرسش]] مطرح است که پس اگر چنین است چرا [[ادیان]] و [[پیامبران]] و به ویژه [[پیامبر اسلام]] بر اصل [[عدالت]] تأکید کرده و تحقق و اقامة آن را بارها خواستار شدهاند {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> در پاسخ به این [[پرسش]] باید [[یادآوری]] شود که این نکته به [[دلیل]] اهمیت و خطرزایی آن از سوی [[انسانها]] است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند. | *اصل [[عدالت]] یک اصل عقلایی و فرادینی است که در تمام [[ادیان الهی]] به آن تأکید شده و بر کل [[حیات]] [[آدمی]] و تمامی [[افعال]] او سرایان دارد. این اصل در شکل گسترده، با ابعاد مفهومی و مصداقی در حوزه معنایی مفرد و مرکب، مستقیم و غیر مستقیم، سلبی و ایجابی در [[قرآن کریم]] مطرح شده و برای آن هیچ شرط و زمان و مکانی [[محدودیت]] پذیری قائل نشده است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند. از محورهای مهم [[عدالت]]، [[عدالت اجتماعی]] است. در [[قرآن]] نه تنها بر تحقق [[عدالت]] در [[جامعه]] تأکید شده، بلکه آن را از اهداف بلند [[پیامبران]] دانسته است. از سوی دیگر [[عدالت]] [[قرآنی]] هم ناظر به بُعد سلبی و هم بُعد ایجابی است، (نباید [[ستم]] و [[ظلم]] ورزید و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد). البته [[عدالت]] امری [[انسانی]] است و منظور از [[انسانی]] بودن، به این معنا است که [[عدالت]] [[ارزش]] ذاتی دارد و شمولپذیر است. در قالب و قلمرو خاصی قرار نمیگیرد و به این معنا نیست که به [[دین]] و [[مذهب]] خاصی محدود شود، [[بیعدالتی]] بد است. برای هرکس باشد، هر چند او [[مجرم]] باشد، [[مجرم]] در محدوده جرمش [[مجرم]] است، اما [[دلیل]] بر این نمیشود که به او [[ظلم]] شود، یا بیشتر از [[جرم]] او مجازات شود، یا چون [[مجرم]] است بشود، به او هر کاری کرد، [[تهمت]] زد، [[شکنجه]] کرد، یا وقتی که او [[اسیر]] شده، بدرفتاری کرد، به همین [[دلیل]] هم فرادینی است. [[ارزش]] ذاتی داشتن، این است که نفس کار، در ذات خودش [[زیبا]] یا [[زشت]] است و تابع [[جعل]] و [[قرارداد]] [[مذهب]] و [[عقیده]] خاصی نیست. به عبارت دیگر [[زیبایی]] [[عدالت]] در [[حق]] [[خدا]] و یا بندگانش، به این معنا است که اگر او هم نمیگفت [[زیبا]] بود، آن را در مییافتیم، درباره [[ظلم]] هم، [[زشت]] بودن آن را در مییابیم. حال اگر [[خداوند]] میگفت یا نمیگفت ما آن را [[درک]] میکردیم. چنانکه در برخی از اصول دیگر چون [[استبداد]] و [[اجبار]] کردن دیگران نیز آنها [[زشت]] هستند و رعایت [[حق]] [[انتخاب]] دیگران، به ذات خود خوب است. اما این [[پرسش]] مطرح است که پس اگر چنین است چرا [[ادیان]] و [[پیامبران]] و به ویژه [[پیامبر اسلام]] بر اصل [[عدالت]] تأکید کرده و تحقق و اقامة آن را بارها خواستار شدهاند {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref> در پاسخ به این [[پرسش]] باید [[یادآوری]] شود که این نکته به [[دلیل]] اهمیت و خطرزایی آن از سوی [[انسانها]] است.[[دین]] چنان برای [[عدالت]] [[ارزش]] قائل است که به جز [[عقل]] لازم دارد که به آن جنبه [[قداست]] و [[معنویت]] بدهد و برای تحقق آن [[پاداش اخروی]] [[تعیین]] کند. | ||