پرش به محتوا

یزید بن ثبیط عبدی در تراجم و رجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = یزید بن ثبیط عبدی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[یزید بن ثبیط عبدی]]
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[یزید بن ثبیط عبدی]]''' است. "'''[[یزید بن ثبیط عبدی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[یزید بن ثبیط عبدی در تراجم و رجال]] - [[یزید بن ثبیط عبدی در تاریخ اسلامی]] - [[یزید بن ثبیط عبدی در معارف و سیره حسینی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[یزید بن ثبیط عبدی در تراجم و رجال]] | [[یزید بن ثبیط عبدی در تاریخ اسلامی]] | [[یزید بن ثبیط عبدی در معارف و سیره حسینی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] [[فرزند]] [[ثُبیط عبدی قیسی]] [[بصری]] از بزرگان و شخصیّت‌های بنام [[شیعه]] در [[بصره]] و از [[دوستان]] [[ابوالاسود دئلی]] که از [[یاران]] با وفای [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} بود، به شمار می‌آمد. وی همواره در زمرۀ [[یاران امام علی]]{{ع}} و [[خاندان پیامبر اسلام]]{{صل}} بود و پس از [[شهادت امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به خیل [[یاران امام حسین]]{{ع}} درآمد و در [[کربلا]] در رکاب [[سالار شهیدان]] به [[شهادت]] رسید<ref>ر.ک: تنقیح المقال، ج۳، ص۳۲۵؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۹۵.</ref>.
[[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] [[فرزند]] [[ثُبیط عبدی قیسی]] [[بصری]] از بزرگان و شخصیّت‌های بنام [[شیعه]] در [[بصره]] و از [[دوستان]] [[ابوالاسود دئلی]] که از [[یاران]] با وفای [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} بود، به شمار می‌آمد. وی همواره در زمرۀ [[یاران امام علی]] {{ع}} و [[خاندان پیامبر اسلام]] {{صل}} بود و پس از [[شهادت امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} به خیل [[یاران امام حسین]] {{ع}} درآمد و در [[کربلا]] در رکاب [[سالار شهیدان]] به [[شهادت]] رسید<ref>ر. ک: تنقیح المقال، ج۳، ص۳۲۵؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۹۵.</ref>.


در [[تاریخ]] به شرح حال این [[مجاهد]] در [[راه]] [[حق]] و [[امام]] شناس [[راستین]] تنها به آخرین رزوهای [[عمر]] با برکتش که به [[امام حسین]]{{ع}} پیوست و به [[شهادت]] رسید پرداخته و از شرح حال او در قبل از آن ساکت است، لذا در ادامه به [[وفاداری]] و [[ایمان]] این رادمرد [[الهی]] در ملحق شدنش به [[کاروان حسینی]] و [[شهادت]] او می‌پردازیم.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۳۷.</ref>
در [[تاریخ]] به شرح حال این [[مجاهد]] در [[راه]] [[حق]] و [[امام]] شناس [[راستین]] تنها به آخرین رزوهای [[عمر]] با برکتش که به [[امام حسین]] {{ع}} پیوست و به [[شهادت]] رسید پرداخته و از شرح حال او در قبل از آن ساکت است، لذا در ادامه به [[وفاداری]] و [[ایمان]] این رادمرد [[الهی]] در ملحق شدنش به [[کاروان حسینی]] و [[شهادت]] او می‌پردازیم.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۳۷.</ref>


==حرکت از [[بصره]] به سوی [[مکه]]==
== حرکت از [[بصره]] به سوی [[مکه]] ==
[[محمد بن جریر طبری]] و دیگران نوشته‌اند: در [[بصره]] بانویی می‌زیست به نام [[ماریه]] که وی دختر [[منقذ عبدی]] از [[شیعیان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} بود و خانۀ او محل تجمع و گردهمایی [[شیعیان]] [[بصری]] بود که در آنجا به بحث و [[گفت‌وگو]] می‌پرداختند. هنگامی که [[شیعیان]] [[بصره]] با خبر شدند که [[حسین بن علی]]{{ع}} از [[بیعت]] با [[یزید]] خودداری نموده و از [[مدینه]] حرکت کرده و وارد [[مکه]] شده و قصد عزیمت به [[عراق]] را دارد بارقه‌ای از [[امید]] در [[دل]] آنها تابید. در همان روزها [[ابن زیاد]] نیز از آمدن [[امام حسین]]{{ع}} به [[عراق]] [[آگاه]] شد، لذا [[برادر]] خود [[عثمان]] بن زیاد را به [[فرمانروایی]] [[بصره]] [[منصوب]] کرد و به او [[دستور]] داد بر همه راه‌های خروجی [[شهر]] دیده‌بان و جاسوس بگمارد و گذرگاه‌ها را ببندد تا کسی نتواند به کاروان [[حسین بن علی]]{{ع}} ملحق شود.
[[محمد بن جریر طبری]] و دیگران نوشته‌اند: در [[بصره]] بانویی می‌زیست به نام [[ماریه]] که وی دختر [[منقذ عبدی]] از [[شیعیان]] [[اهل‌بیت]] {{عم}} بود و خانۀ او محل تجمع و گردهمایی [[شیعیان]] [[بصری]] بود که در آنجا به بحث و [[گفت‌وگو]] می‌پرداختند. هنگامی که [[شیعیان]] [[بصره]] با خبر شدند که [[حسین بن علی]] {{ع}} از [[بیعت]] با [[یزید]] خودداری نموده و از [[مدینه]] حرکت کرده و وارد [[مکه]] شده و قصد عزیمت به [[عراق]] را دارد بارقه‌ای از [[امید]] در [[دل]] آنها تابید. در همان روزها [[ابن زیاد]] نیز از آمدن [[امام حسین]] {{ع}} به [[عراق]] [[آگاه]] شد، لذا [[برادر]] خود [[عثمان]] بن زیاد را به [[فرمانروایی]] [[بصره]] [[منصوب]] کرد و به او [[دستور]] داد بر همه راه‌های خروجی [[شهر]] دیده‌بان و جاسوس بگمارد و گذرگاه‌ها را ببندد تا کسی نتواند به کاروان [[حسین بن علی]] {{ع}} ملحق شود.


اما با تمام کنترل‌ها که انجام شد، [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] [[تصمیم]] گرفت به سوی [[امام]]{{ع}} بشتابد و او را [[یاری]] کند، لذا پسرانش را که ده نفر بودند برای این کار مهم و عزیمت به [[مکه]] فرا خواند و به آنها گفت: کدام یک از شما حاضر است همراه من بیاید؟
اما با تمام کنترل‌ها که انجام شد، [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] [[تصمیم]] گرفت به سوی [[امام]] {{ع}} بشتابد و او را [[یاری]] کند، لذا پسرانش را که ده نفر بودند برای این کار مهم و عزیمت به [[مکه]] فرا خواند و به آنها گفت: کدام یک از شما حاضر است همراه من بیاید؟


دو فرزندش به نام‌های [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] و [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] اعلام [[آمادگی]] کردند تا با [[پدر]] از [[شهر]] خارج شوند؛ سپس خود به [[خانه]] [[ماریه]] آمد و در جمع [[شیعیان]] گفت: من [[تصمیم]] گرفته‌ام به [[مکه]] بروم و [[امام حسین]]{{ع}} را [[یاری]] کنم هر کس مایل است مرا [[همراهی]] کند، اما برخی از [[شیعیان]] که در آن جمع بودند از او خواستند که از این [[سفر]] منصرف شود؛ و به او گفتند: راه‌ها تحت [[مراقبت]] شدید مأموران [[ابن زیاد]] است و [[بیم]] [[گرفتاری]] می‌رود!
دو فرزندش به نام‌های [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] و [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] اعلام [[آمادگی]] کردند تا با [[پدر]] از [[شهر]] خارج شوند؛ سپس خود به [[خانه]] [[ماریه]] آمد و در جمع [[شیعیان]] گفت: من [[تصمیم]] گرفته‌ام به [[مکه]] بروم و [[امام حسین]] {{ع}} را [[یاری]] کنم هر کس مایل است مرا [[همراهی]] کند، اما برخی از [[شیعیان]] که در آن جمع بودند از او خواستند که از این [[سفر]] منصرف شود؛ و به او گفتند: راه‌ها تحت [[مراقبت]] شدید مأموران [[ابن زیاد]] است و [[بیم]] [[گرفتاری]] می‌رود!


وی گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر راه‌ها را با سُمّ اسبان پر کنند، برای من سهل و آسان‌تر است از تعقیب مأموران، و من پروایی ندارم!
وی گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر راه‌ها را با سُمّ اسبان پر کنند، برای من سهل و آسان‌تر است از تعقیب مأموران، و من پروایی ندارم!


این جمله را گفت و از نزد آنان بیرون آمد و با دو پسرش - و به قول سماوی به همراه [[عامر بن مسلم]] و [[غلام]] او، [[اسلم]]؛ و [[سیف بن مالک عبدی]]؛ و [[ادهم بن امیه عبدی]]، هفت نفری - از [[بصره]] خارج شدند و در بیابان خشک و بی‌آب و علف به سرعت [[راه]] پیمودند و در منطقه [[ابطح]] [[مکه]]، به [[امام]]{{ع}} رسیدند.
این جمله را گفت و از نزد آنان بیرون آمد و با دو پسرش - و به قول سماوی به همراه [[عامر بن مسلم]] و [[غلام]] او، [[اسلم]]؛ و [[سیف بن مالک عبدی]]؛ و [[ادهم بن امیه عبدی]]، هفت نفری - از [[بصره]] خارج شدند و در بیابان خشک و بی‌آب و علف به سرعت [[راه]] پیمودند و در منطقه [[ابطح]] [[مکه]]، به [[امام]] {{ع}} رسیدند.


[[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] با دو فرزندش [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] و [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]]- و سایر همراهان -[[شب]] را در همان محل ([[ابطح]]) به استراحت گذراندند و صبح اول وقت به [[تنهایی]] عازم محل استقرار [[امام]]{{ع}} شد، و از طرفی [[امام]]{{ع}} هم که از ورود [[یزید]] و همراهانش [[آگاه]] شده بودند به سوی محل استراحت ایشان تشریف آوردند، اما به ایشان عرض شد که آنها به سراغ شما آمده‌اند، لذا [[حضرت]] در منزلگاه [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] به [[انتظار]] نشست، از سویی [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] به منزلگاه [[امام]]{{ع}} که رسید، شنید آن بزرگوار به محل اقامت او تشریف ‌فرما شده‌اند. [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] به سرعت به منزلگاه خود آمد و هنگامی که دیدگانش به [[حضرت]] افتاد از فرط [[شادی]] این [[آیه شریفه]] را خواند: {{متن قرآن|بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref> بعد از [[سلام]] و پاسخ [[امام]]{{ع}}، در مقابل [[حضرت]] نشست و آن بزرگوار را از [[تصمیم]] خود و همراهان و دو فرزندش [[آگاه]] ساخت. [[امام]]{{ع}} در [[حقّ]] او (و همراهان او) [[دعای خیر]] کرد و سپس [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] و همراهان [[خیمه]] خود را به نزدیک [[خیمه‌گاه]] [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} منتقل ساختند و همواره ملازم رکاب بودند تا آن‌که در [[کربلا]] فرود آمدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۴؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۳۲۵؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۹۵؛ ابصار العین، ص۱۶۵ و با اختصار، کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۳۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۳۷-۱۴۳۹.</ref>
[[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] با دو فرزندش [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] و [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]]- و سایر همراهان -[[شب]] را در همان محل ([[ابطح]]) به استراحت گذراندند و صبح اول وقت به [[تنهایی]] عازم محل استقرار [[امام]] {{ع}} شد، و از طرفی [[امام]] {{ع}} هم که از ورود [[یزید]] و همراهانش [[آگاه]] شده بودند به سوی محل استراحت ایشان تشریف آوردند، اما به ایشان عرض شد که آنها به سراغ شما آمده‌اند، لذا حضرت در منزلگاه [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] به [[انتظار]] نشست، از سویی [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] به منزلگاه [[امام]] {{ع}} که رسید، شنید آن بزرگوار به محل اقامت او تشریف ‌فرما شده‌اند. [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] به سرعت به منزلگاه خود آمد و هنگامی که دیدگانش به [[حضرت]] افتاد از فرط [[شادی]] این [[آیه شریفه]] را خواند: {{متن قرآن|بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا}}<ref>«بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.</ref> بعد از [[سلام]] و پاسخ [[امام]] {{ع}}، در مقابل [[حضرت]] نشست و آن بزرگوار را از [[تصمیم]] خود و همراهان و دو فرزندش [[آگاه]] ساخت. [[امام]] {{ع}} در [[حقّ]] او (و همراهان او) [[دعای خیر]] کرد و سپس [[یزید بن ثبیط عبدی|یزید]] و همراهان [[خیمه]] خود را به نزدیک [[خیمه‌گاه]] [[اباعبدالله الحسین]] {{ع}} منتقل ساختند و همواره ملازم رکاب بودند تا آن‌که در [[کربلا]] فرود آمدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۴؛ تنقیح المقال، ج۳، ص۳۲۵؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۹۵؛ ابصار العین، ص۱۶۵ و با اختصار، کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۳۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۳۷-۱۴۳۹.</ref>


==[[شهادت]] در [[روز عاشورا]]==
== [[شهادت]] در [[روز عاشورا]] ==
در [[روز عاشورا]] این مرد [[خدا]] و [[عاشق]] [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} با اجازه [[امام]]{{ع}} عازم میدان شد و در برابر دیدگان [[حضرت]] در [[جنگ]] تن به تن به [[مبارزه]] پرداخت تا به [[فیض]] [[شهادت]] رسید و دو فرزندش [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] و [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] نیز در همان روز به [[افتخار]] [[شهادت]] نایل آمدند.
در [[روز عاشورا]] این مرد [[خدا]] و [[عاشق]] [[اهل بیت پیامبر]] {{عم}} با اجازه [[امام]] {{ع}} عازم میدان شد و در برابر دیدگان [[حضرت]] در [[جنگ]] تن به تن به [[مبارزه]] پرداخت تا به [[فیض]] [[شهادت]] رسید و دو فرزندش [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] و [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] نیز در همان روز به [[افتخار]] [[شهادت]] نایل آمدند.


وی با دو فرزندش در [[زیارت ناحیه مقدسه]] مورد [[سلام]] و [[درود]] قرار گرفته است.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۳۹-۱۴۴۰.</ref>
وی با دو فرزندش در [[زیارت ناحیه مقدسه]] مورد [[سلام]] و [[درود]] قرار گرفته است.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۳۹-۱۴۴۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ثُبیط عبدی قیسی بصری]] (پدر)
* [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] (فرزند)
* [[عبیدالله بن یزید بن نبیط عبدی]] (فرزند)
* [[ماریه سعدیه]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس2}}


 
[[رده:یزید بن ثبیط عبدی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:یزید بن ثبیط عبدی قیسی]]
[[رده:اعلام]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش