عصمت امام: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'طی' به 'طی'
جز (جایگزینی متن - 'فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید،' به 'فیاضبخش و محسنی،') |
جز (جایگزینی متن - 'طی' به 'طی') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
*[[علامه حلی]]، به تبع بیان [[محقّق طوسی]]، در پایان [[ادله عصمت]]، اشاره به اصل مهمّی در این باب مینماید: [[عصمت]] نه به معنای عدم [[قدرت]] بر [[گناه]] است؛ که چنین امری برای فرد [[ارزش]] نیست؛ چنانکه [[ملائکه]] هرگز گناهی مرتکب نمیشوند و این فضیلتی برای آنان محسوب نمیگردد؛ زیرا آنها [[قدرت]] [[عصیان]] ندارند؛ از همین رو است که [[شیخ طوسی]] تصریح مینماید: {{عربی|قال: ولا تنافي العصمة القدرة}}. | *[[علامه حلی]]، به تبع بیان [[محقّق طوسی]]، در پایان [[ادله عصمت]]، اشاره به اصل مهمّی در این باب مینماید: [[عصمت]] نه به معنای عدم [[قدرت]] بر [[گناه]] است؛ که چنین امری برای فرد [[ارزش]] نیست؛ چنانکه [[ملائکه]] هرگز گناهی مرتکب نمیشوند و این فضیلتی برای آنان محسوب نمیگردد؛ زیرا آنها [[قدرت]] [[عصیان]] ندارند؛ از همین رو است که [[شیخ طوسی]] تصریح مینماید: {{عربی|قال: ولا تنافي العصمة القدرة}}. | ||
*[[علامه حلی]] در شرح این سخن، بعد از بیان نظرهای گوناگون پیرامون [[عصمت]] [[امام]]، ابراز داشته است: <ref>{{عربی|منهم من فسرها بأنها ملكة نفسانية لا يصدر عن صاحبها معها المعاصي. وآخرون قالوا: العصمة لطف يفعله الله تعالى بصاحبها لا يكون له معه داع إلى ترك الطاعة وارتكاب المعصية، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن يكون لنفسه أو لبدنه خاصية تقتضي ملكة مانعة من الفجور وهذه الملكة مغايرة للفعل. الثاني: أن يحصل له علم بمثالب المعاصي ومناقب الطاعات. الثالث: تأكيد هذه العلوم بتتابع الوحي والإلهام من الله تعالى. الرابع: مؤاخذته على ترك الأولى بحيث يعلم أنه لا يترك مهملا بل يضيق عليه الأمر في غير الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور كان الانسان معصوما}}إ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (ط، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۳۶۵.</ref>. | *[[علامه حلی]] در شرح این سخن، بعد از بیان نظرهای گوناگون پیرامون [[عصمت]] [[امام]]، ابراز داشته است: <ref>{{عربی|منهم من فسرها بأنها ملكة نفسانية لا يصدر عن صاحبها معها المعاصي. وآخرون قالوا: العصمة لطف يفعله الله تعالى بصاحبها لا يكون له معه داع إلى ترك الطاعة وارتكاب المعصية، وأسباب هذا اللطف أمور أربعة: أحدها: أن يكون لنفسه أو لبدنه خاصية تقتضي ملكة مانعة من الفجور وهذه الملكة مغايرة للفعل. الثاني: أن يحصل له علم بمثالب المعاصي ومناقب الطاعات. الثالث: تأكيد هذه العلوم بتتابع الوحي والإلهام من الله تعالى. الرابع: مؤاخذته على ترك الأولى بحيث يعلم أنه لا يترك مهملا بل يضيق عليه الأمر في غير الواجب من الأمور الحسنة. فإذا اجتمعت هذه الأمور كان الانسان معصوما}}إ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (ط، مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۳۶۵.</ref>. | ||
*توضیح آنکه: [[عصمت]]، [[لطف الهی]] در [[حق]] [[معصوم]] است که به واسطه چهار امر، هرگز گناهی از او صادر نمیشود؛ اوّل آنکه به واسطه شدّت تقوایی که [[امام]] دارد، در او ملکه اجتناب از [[معاصی]] به وجود آمده است؛ دوم آنکه [[معرفت]] او به [[توحید]] از یک سو و [[گناه]] از سوی دیگر، در مرتبهای است که شدّت [[نورانیّت]] [[انس]] با [[حق]] و شدّت کدورت و [[زشتی]] [[عصیان]] [[الهی]] برای [[امام]] مکشوف شده و در نتیجه، او هرگز رغبتی به [[گناه]] ندارد؛ همان طور که مزاج سالم از غذای [[فاسد]] و متعفّن [[نفرت]] دارد، تا چه رسد به اینکه آن را تناول کند؛ ثالثاً، [[سنّت الهی]] بر آن است که هنگامی که شخصی مراتب [[تقوا]] را | *توضیح آنکه: [[عصمت]]، [[لطف الهی]] در [[حق]] [[معصوم]] است که به واسطه چهار امر، هرگز گناهی از او صادر نمیشود؛ اوّل آنکه به واسطه شدّت تقوایی که [[امام]] دارد، در او ملکه اجتناب از [[معاصی]] به وجود آمده است؛ دوم آنکه [[معرفت]] او به [[توحید]] از یک سو و [[گناه]] از سوی دیگر، در مرتبهای است که شدّت [[نورانیّت]] [[انس]] با [[حق]] و شدّت کدورت و [[زشتی]] [[عصیان]] [[الهی]] برای [[امام]] مکشوف شده و در نتیجه، او هرگز رغبتی به [[گناه]] ندارد؛ همان طور که مزاج سالم از غذای [[فاسد]] و متعفّن [[نفرت]] دارد، تا چه رسد به اینکه آن را تناول کند؛ ثالثاً، [[سنّت الهی]] بر آن است که هنگامی که شخصی مراتب [[تقوا]] را طی میکند، به تناسب [[میزان]] تقوا، تحت [[ولایت الهی]] قرار میگیرد و [[خداوند]] خود [[تربیت]] و [[هدایت]] او را بر عهده میگیرد و درنتیجه، او را از [[شرور]] [[شیطانی]] و القائات [[نفس امّاره]] [[حفظ]] میکند؛ چنانکه خطاب به [[شیطان]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}<ref>«تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز، بس» سوره اسراء، آیه ۶۵.</ref>. | ||
*همچنین درباره [[انبیاء]]{{عم}} که [[هدایتگران]] [[امّت]] خود به سوی [[عالم امر]] بوند، میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | *همچنین درباره [[انبیاء]]{{عم}} که [[هدایتگران]] [[امّت]] خود به سوی [[عالم امر]] بوند، میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>. | ||
*[[امام]]، که بنا بر فرض، در عالیترین مرتبه از [[تقوا]] و [[معرفت]] به [[توحید]] و [[قیامت]] و [[شناخت]] آثار و عواقب [[گناه]] است، نه تنها هرگز [[میل به گناه]] نمیکند، بلکه دائماً مأنوس با [[خداوند]] و [[عوالم]] [[ملکوت]] است؛ و لذا [[علامه حلی]] در امر چهارم از حصول ملکه [[تقوی]] ابراز میدارد: [[اولیاء الهی]]{{عم}} در ترک اولی مأنوس هم [[مؤاخذه]] میشوند، تا چه رسد به [[گناه]]؛ خطاب تند [[پروردگار]] به [[حضرت نوح]]{{ع}} در درخواست [[نجات]] [[فرزند]] کافرش هنگام [[غرق]] شدن در [[طوفان]] و نیز [[عذاب]] [[حضرت]] [[یونس]]{{ع}} در شکم ماهی به واسطه ترک اولی و رها کردن زود هنگام [[قوم]] خود، شواهدی بر این مطلب است؛ چنان که فرمود:{{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>کشف الغمه فی معرفه الأئمه{{عم}} (ط. بنیهاشمی، ۱۳۸۱ ه.ق)، ج۲، ص۲۵۴.</ref>. | *[[امام]]، که بنا بر فرض، در عالیترین مرتبه از [[تقوا]] و [[معرفت]] به [[توحید]] و [[قیامت]] و [[شناخت]] آثار و عواقب [[گناه]] است، نه تنها هرگز [[میل به گناه]] نمیکند، بلکه دائماً مأنوس با [[خداوند]] و [[عوالم]] [[ملکوت]] است؛ و لذا [[علامه حلی]] در امر چهارم از حصول ملکه [[تقوی]] ابراز میدارد: [[اولیاء الهی]]{{عم}} در ترک اولی مأنوس هم [[مؤاخذه]] میشوند، تا چه رسد به [[گناه]]؛ خطاب تند [[پروردگار]] به [[حضرت نوح]]{{ع}} در درخواست [[نجات]] [[فرزند]] کافرش هنگام [[غرق]] شدن در [[طوفان]] و نیز [[عذاب]] [[حضرت]] [[یونس]]{{ع}} در شکم ماهی به واسطه ترک اولی و رها کردن زود هنگام [[قوم]] خود، شواهدی بر این مطلب است؛ چنان که فرمود:{{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>کشف الغمه فی معرفه الأئمه{{عم}} (ط. بنیهاشمی، ۱۳۸۱ ه.ق)، ج۲، ص۲۵۴.</ref>. |