پرش به محتوا

عباس بن عبدالمطلب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
[[ابن عباس]] گوید: هنگام عشاء بعد از [[مغرب]] نزد پدرم نشسته بودم. [[خادم]] نزد او آمد و گفت: "عثمان کنار در [[خانه]] است". پس [[عثمان]] داخل شد و نشست. عباس به او گفت: "شام بخور". او گفت: "خورده‌ام". هنگامی که از [[شام]] فارغ شدیم، همه کسانی که آنجا بودند، رفتند. پس عثمان شروع به صحبت کرد و گفت: "ای دایی، از فرزند برادرت [[شکایت]] دارم (یعنی از [[علی]]) او زیاد مرا [[شماتت]] و درباره من صحبت می‌کند و من از [[ظلم]] شما [[فرزندان عبدالمطلب]] به [[خدا]] شکایت می‌کنم. اگر [[خلافت]] [[حق]] شماست من آنرا [[تسلیم]] کسی می‌کنم که از من دور شده است و اگر حق شما نیست، پس من حقم را گرفته‌ام". عباس شروع به صحبت کرد و [[حمد]] و [[ثنای الهی]] به جا آورد و بر [[پیامبر]] [[صلوات]] فرستاد و آنچه را که [[خداوند]] به [[قریش]] اختصاص داده و آنچه را که از قریش به فرزندان عبدالمطلب اختصاص داده، بیان کرد. سپس گفت: "و اما آنچه درباره فرزند برادرم گفتی، او درباره تو نمی‌گوید و دیگران درباره تو صحبت می‌کنند. اگر تو رفتارت را نسبت به او [[تغییر]] دهی و بیشتر ملاحظه یکدیگر را بکنید، این بهتر و به واقع نزدیک‌تر خواهد بود". عثمان گفت: "اختیار با توست". عباس گفت: "آیا نمی‌خواهی در این باره صحبت کنیم؟" عثمان گفت: "هر چه خواستی انجام بده". پس عثمان بلند شد و رفت. مدت [[زمان]] زیادی نگذشت که بازگشت و [[سلام]] کرد و در حالی که [[ایستاده]] بود، گفت: "ای دایی، [[عجله]] نکن تا به تو خبر دهم". در این حال عباس رو به [[قبله]] ایستاد و دستانش را بلند کرد و گفت: "خدایا! به من چندان [[عمر]] نده که به اوضاعی برسم که [[زندگی]] در آن مایه خیر نباشد". پس هنوز [[جمعه]] نرسیده بود که از [[دنیا]] رفت<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۷۱۰-۷۱۱.</ref>.
[[ابن عباس]] گوید: هنگام عشاء بعد از [[مغرب]] نزد پدرم نشسته بودم. [[خادم]] نزد او آمد و گفت: "عثمان کنار در [[خانه]] است". پس [[عثمان]] داخل شد و نشست. عباس به او گفت: "شام بخور". او گفت: "خورده‌ام". هنگامی که از [[شام]] فارغ شدیم، همه کسانی که آنجا بودند، رفتند. پس عثمان شروع به صحبت کرد و گفت: "ای دایی، از فرزند برادرت [[شکایت]] دارم (یعنی از [[علی]]) او زیاد مرا [[شماتت]] و درباره من صحبت می‌کند و من از [[ظلم]] شما [[فرزندان عبدالمطلب]] به [[خدا]] شکایت می‌کنم. اگر [[خلافت]] [[حق]] شماست من آنرا [[تسلیم]] کسی می‌کنم که از من دور شده است و اگر حق شما نیست، پس من حقم را گرفته‌ام". عباس شروع به صحبت کرد و [[حمد]] و [[ثنای الهی]] به جا آورد و بر [[پیامبر]] [[صلوات]] فرستاد و آنچه را که [[خداوند]] به [[قریش]] اختصاص داده و آنچه را که از قریش به فرزندان عبدالمطلب اختصاص داده، بیان کرد. سپس گفت: "و اما آنچه درباره فرزند برادرم گفتی، او درباره تو نمی‌گوید و دیگران درباره تو صحبت می‌کنند. اگر تو رفتارت را نسبت به او [[تغییر]] دهی و بیشتر ملاحظه یکدیگر را بکنید، این بهتر و به واقع نزدیک‌تر خواهد بود". عثمان گفت: "اختیار با توست". عباس گفت: "آیا نمی‌خواهی در این باره صحبت کنیم؟" عثمان گفت: "هر چه خواستی انجام بده". پس عثمان بلند شد و رفت. مدت [[زمان]] زیادی نگذشت که بازگشت و [[سلام]] کرد و در حالی که [[ایستاده]] بود، گفت: "ای دایی، [[عجله]] نکن تا به تو خبر دهم". در این حال عباس رو به [[قبله]] ایستاد و دستانش را بلند کرد و گفت: "خدایا! به من چندان [[عمر]] نده که به اوضاعی برسم که [[زندگی]] در آن مایه خیر نباشد". پس هنوز [[جمعه]] نرسیده بود که از [[دنیا]] رفت<ref>الامالی، شیخ طوسی، ص۷۱۰-۷۱۱.</ref>.


[[نقل]] شده، عباس در زمان [[خلافت عثمان]]، دو سال قبل از کشته شدنش، در [[مدینه]] و در [[روز جمعه]] دوازدهم یا چهاردهم [[ماه رجب]] درگذشت و به [[نقلی]] در [[رمضان]] [[سال ۳۲ هجری]] و به نقلی [[سال ۳۳ هجری]] از دنیا رفت. در زمان [[مرگ]]، او ۸۷ ساله بود و امیرالمؤمنین علی{{ع}} و [[عثمان]] بر او [[نماز]] خواندند و در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد و پسرش [[عبدالله]] او را در [[قبر]] گذاشت<ref>الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی، ص۹۹.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عباس بن عبدالمطلب - عسکری (مقاله)|مقاله «عباس بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۷۲-۳۷۳.</ref>
[[نقل]] شده، عباس در زمان [[خلافت عثمان]]، دو سال قبل از کشته شدنش، در [[مدینه]] و در [[روز جمعه]] دوازدهم یا چهاردهم [[ماه رجب]] درگذشت و به [[نقلی]] در [[رمضان]] [[سال ۳۲ هجری]] و به نقلی [[سال ۳۳ هجری]] از دنیا رفت. در زمان [[مرگ]]، او ۸۷ ساله بود و امیرالمؤمنین علی{{ع}} و [[عثمان]] بر او [[نماز]] خواندند و در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد و پسرش [[عبدالله]] او را در [[قبر]] گذاشت<ref>الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، سید علی خان مدنی، ص۹۹.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عباس بن عبدالمطلب - عسکری (مقاله)|مقاله «عباس بن عبدالمطلب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۳۷۲-۳۷۳؛ [[مریم علوی|علوی، مریم]]، [[عباس بن عبدالمطلب (مقاله)|عباس بن عبدالمطلب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۷۲-۷۶.</ref>


==[[تجلیل]] از جنازه عباس==
==[[تجلیل]] از جنازه عباس==
۱۱۲٬۶۵۶

ویرایش