|
|
خط ۱۷: |
خط ۱۷: |
|
| |
|
| ==جناده و [[امام حسن]]{{ع}}== | | ==جناده و [[امام حسن]]{{ع}}== |
| جناده همان کسی است که در وقت [[رحلت امام حسن]]{{ع}} بر بالینش حاضر شد و از [[حضرت]] خواست تا او را [[نصیحت]] کند. خود جناده میگوید: نزد امام حسن{{ع}} رفتم، در حالی که طشتی در جلو آن حضرت بود و [[خون]] از دهان ایشان در میان طشت میریخت و پارههای درون [[امام]] در میان آن دیده میشد. به ایشان گفتم آقای من! چرا درمان نمیکنید؟ امام{{ع}} فرمود: [[بنده]] [[خدا]]! [[مرگ]] را چه درمان کنم!"
| |
|
| |
| گفتم: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. سپس متوجه من شد و فرمود: به خدا قسم، [[رسول خدا]]{{صل}} به ما فرمود که این [[مقام]] را [[دوازده نفر]] امام از [[اولاد علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{ع}} مالک میشوند و همه ما [[مسموم]] و یا کشته میشویم" سپس طشت را برداشتند و حضرت گریست <ref>الصراط المستقیم، علی بن یونس عاملی، ج۲، ص۱۲۸؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۲۴؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۳۸-۱۴۰؛ به نقل از: کفایة الاثر خزار قمی رازی و موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۵۶۷-۵۶۹.</ref>.
| |
|
| |
| گفتم: یابن [[رسول الله]]! مرا [[موعظه]] کنید.
| |
|
| |
| فرمود: "آماده [[سفر آخرت]] شو، و قبل از رسیدن مرگ، توشهات را مهیا ساز. [[آگاه]] باش تو در جستجوی [[دنیایی]] و مرگ در پی توست؛ [[غم]] روزی را که نیامده به امروز بار مکن؛ بدان که هر چه از [[اموال]]، افزون بر احتیاجت بیندوزی، [[امانت]] دار دیگران خواهی بود اما در [[حلال]] آن حساب و در حرامش [[عقاب]] و در شبه دار آن، [[سرزنش]] است؛ [[دنیا]] را مانند مرداری به حساب آور و به اندازه لازم از آن برگیر؛ زیرا بیش از آن، اگر حلال باشد و تو واگذاری، [[زاهد]] خواهی بود، و اگر [[حرام]] باشد، گناهی را ترک کردهای؛ در [[امور دنیا]] چنان باش که گویا همیشه در آن خواهی زیست، و درباره [[آخرت]] چنان باش که گویی فردا خواهی [[مرد]](یعنی [[فکر]] نکن که شاید فردا بمیرم پس برای چه به دنبال کسب و کارم بروم؛ اما درباره آخرت نهایت کوشش خود را همین امروز به جای آور)؛ اگر میخواهی بدون بستگان، [[عزیز]] و بدون داشتن قدرتی، محترم باشی؛ از زیر بار [[خواری]] [[گناه]] [[خدا]] بیرون رو و در [[عزت]] [[اطاعت]] از [[پروردگار]] داخل شو؛ اگر محتاج [[رفیق]] و هم صحبت شدی با کسی [[رفاقت]] کن که [[هم نشینی]] با او بر [[شخصیت]] تو بیفزاید و اگر به او [[خدمت]] کنی، آبرؤیت را [[حفظ]] کند و اگر از او کمک خواستی، خودداری نکند؛ و اگر به [[راستی]] [[سخن]] گفتی، تو را [[راستگو]] بداند؛ اگر قدرتی یافتی تو را کمک کند؛ اگر به مقامی دست یافتی تو را [[یاری]] کند؛ اگر خطایی از تو ببیند، آن را بپوشاند؛ چنانچه از تو خوبی دید آن را بگوید؛ اگر خواهشی نمودی [[اجابت]] کند؛ و اگر [[سکوت]] کردی قبل از خواستن، [[حاجت]] تو را برآورد. چیزی خواستی بپذیرد؛ اگر [[سختی]] و مصیبتی بر تو وارد شد، ناراحت شود؛ [[دوستی]] که از او سختی به تو نرسد، و از قبول خواسته او [[راه]] بر تو تنگ نشود (در سختی نیفتی)"<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۴، ص۱۳۹-۱۴۰؛ به نقل از کفایة الاثر خزار قمی رازی.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[جناده بن ابیامیه (مقاله)|مقاله «جناده بن ابیامیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۸۴-۲۸۶.</ref>
| |
|
| |
|
| ==سرانجام [[جنادة بن ابی امیه]]== | | ==سرانجام [[جنادة بن ابی امیه]]== |
| درباره [[زمان]] [[مرگ]] جناده، [[اختلاف]] است و سخنان مختلفی در این باره [[نقل]] شده است؛ [[محمد بن عمر واقدی]] و [[ابن یونس]] میگویند او در [[سال ۸۰ هجری]] و در دوران [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]] از [[دنیا]] رفت<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۴.</ref>. [[محمد بن اسماعیل]]، [[عبادة بن صامت]] و [[بخاری]][[تاریخ]] مرگ او را [[سال ۶۷ هجری]] میدانند<ref>الثقات، ابن حبان، ج۴، ص۱۰۴.</ref> و مدائنی تاریخ مرگ او را [[سال ۶۵ هجری]] دانسته است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۲۹۹.</ref>.<ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[جناده بن ابیامیه (مقاله)|مقاله «جناده بن ابیامیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۲۸۶.</ref>
| |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |