پرش به محتوا

بحث:شرایط ظهور امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'کف' به 'کف'
جز (جایگزینی متن - 'کف' به 'کف')
خط ۲۶: خط ۲۶:


===[[یاران]]===
===[[یاران]]===
یکی از شرایط مهم برای [[پیروزی]] و به ثمر نشستن یک خیزش و [[انقلاب]]، وجود [[یاران]] و فدائیان [[جان]] بر [[کف]] است. یارانی که نسبت به [[امام]] و [[رهبر]] [[خود آگاهی]] لازم را داشته باشند و به او [[معتقد]] بوده و [[ولایت]] او را با همه وجود بپذیرند. با برنامه‌ها و اهداف [[قیام]] آشنا بوده و به آنها [[اعتقاد]] داشته باشند. برای به فعلیّت رساندن خواست و [[اراده]] [[رهبر]] و اجرایی کردن برنامه‌ها، آماده هرگونه تلاش و جانفشانی بوده و با تمام وجود به [[یاری]] رهبرشان [[همّت]] گمارند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند. عمق [[معرفت]] و ویژگی‌های خاص [[یاران امام مهدی]]{{ع}} را می‌توان از [[روایت]] ذیل تا حدی دریافت کرد: سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] به [[امام صادق]]{{ع}} عرض می‌کند: چه چیز شما را واداشته تا آنکه از [[حق]] مسلّمِ خودیش ([[حکومت]]) باز بنشینید؟ در حالی که [[صد]] هزار [[شیعه]] پا در رکاب و شمشیرزن در [[اختیار]] شماست؟ [[امام صادق]]{{ع}} [[دستور]] دادند تا تنور [[آتش]] را روشن کنند، وقتی شعله [[آتش]] برافروخته شد، [[حضرت]] به او [[دستور]] می‌دهند که وارد تنور شود! او که [[گمان]] کرده بود [[امام]]{{ع}} از سخنانش غضب‌ناک شده و قصد مجازاتش را دارد، عرض می‌کند: آقا! مرا ببخشید و به [[آتش]] عذابم نکنید!. در همین وقت، [[هارون]] مکّی در حالی که کفش‌هایش را به دست‌گرفته بود وارد می‌شود و [[خدمت]] [[امام]] خویش [[سلام]] عرض می‌کند. [[حضرت]] بدون هیچ مقدّمه‌ای به او می‌فرماید: کفش‌هایت را بگذار و درون تنور بنشین. [[هارون]] مکّی نیز بدون هیچ‌گونه درنگ و پرسشی، این‌کار را انجام می‌دهد. [[امام]]{{ع}} در این حال به گفت‌وشنود خود با [[مرد]] [[خراسانی]] ادامه می‌دهد و مطالبی را درباره [[خراسانی]] به او می‌فرمایند که گویا از نزدیک در جریان آنها بوده است. پس از آن، رو به سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] کرده و می‌فرماید: برخیز و داخل تنور را بنگر. او می‌گوید: هنگامی که به درونِ [[آتش]] در حال زبانه کشیدن نگاه کردم، [[هارون]] را در حالی دیدم که چهار زانو نشسته بود. در این وقت [[امام صادق]]{{ع}} از [[مرد]] [[خراسانی]] می‌پرسند: در [[خراسان]]، چه تعداد مثل این شخص می‌شناسی. سهل در پاسخ می‌گوید: به [[خدا]] قسم یک نفر هم این‌گونه نداریم. [[حضرت]] فرمود: اما إنا لا نخرج في زمان لا نجد فيه خمسه معاضدين لنا! نحن [[اعلم]] بالوقت؛ [[آگاه]] باش ما در زمانی که [[پنج تن]] [[یاور]] و کمک‌کار پیدا نکنیم، [[قیام]] نمی‌کنیم. ما آگاه‌تریم که وقت [[قیام]] چه زمان است.<REF>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</REF>
یکی از شرایط مهم برای [[پیروزی]] و به ثمر نشستن یک خیزش و [[انقلاب]]، وجود [[یاران]] و فدائیان [[جان]] بر کف است. یارانی که نسبت به [[امام]] و [[رهبر]] [[خود آگاهی]] لازم را داشته باشند و به او [[معتقد]] بوده و [[ولایت]] او را با همه وجود بپذیرند. با برنامه‌ها و اهداف [[قیام]] آشنا بوده و به آنها [[اعتقاد]] داشته باشند. برای به فعلیّت رساندن خواست و [[اراده]] [[رهبر]] و اجرایی کردن برنامه‌ها، آماده هرگونه تلاش و جانفشانی بوده و با تمام وجود به [[یاری]] رهبرشان [[همّت]] گمارند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند. عمق [[معرفت]] و ویژگی‌های خاص [[یاران امام مهدی]]{{ع}} را می‌توان از [[روایت]] ذیل تا حدی دریافت کرد: سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] به [[امام صادق]]{{ع}} عرض می‌کند: چه چیز شما را واداشته تا آنکه از [[حق]] مسلّمِ خودیش ([[حکومت]]) باز بنشینید؟ در حالی که [[صد]] هزار [[شیعه]] پا در رکاب و شمشیرزن در [[اختیار]] شماست؟ [[امام صادق]]{{ع}} [[دستور]] دادند تا تنور [[آتش]] را روشن کنند، وقتی شعله [[آتش]] برافروخته شد، [[حضرت]] به او [[دستور]] می‌دهند که وارد تنور شود! او که [[گمان]] کرده بود [[امام]]{{ع}} از سخنانش غضب‌ناک شده و قصد مجازاتش را دارد، عرض می‌کند: آقا! مرا ببخشید و به [[آتش]] عذابم نکنید!. در همین وقت، [[هارون]] مکّی در حالی که کفش‌هایش را به دست‌گرفته بود وارد می‌شود و [[خدمت]] [[امام]] خویش [[سلام]] عرض می‌کند. [[حضرت]] بدون هیچ مقدّمه‌ای به او می‌فرماید: کفش‌هایت را بگذار و درون تنور بنشین. [[هارون]] مکّی نیز بدون هیچ‌گونه درنگ و پرسشی، این‌کار را انجام می‌دهد. [[امام]]{{ع}} در این حال به گفت‌وشنود خود با [[مرد]] [[خراسانی]] ادامه می‌دهد و مطالبی را درباره [[خراسانی]] به او می‌فرمایند که گویا از نزدیک در جریان آنها بوده است. پس از آن، رو به سهل بن [[حسن]] [[خراسانی]] کرده و می‌فرماید: برخیز و داخل تنور را بنگر. او می‌گوید: هنگامی که به درونِ [[آتش]] در حال زبانه کشیدن نگاه کردم، [[هارون]] را در حالی دیدم که چهار زانو نشسته بود. در این وقت [[امام صادق]]{{ع}} از [[مرد]] [[خراسانی]] می‌پرسند: در [[خراسان]]، چه تعداد مثل این شخص می‌شناسی. سهل در پاسخ می‌گوید: به [[خدا]] قسم یک نفر هم این‌گونه نداریم. [[حضرت]] فرمود: اما إنا لا نخرج في زمان لا نجد فيه خمسه معاضدين لنا! نحن [[اعلم]] بالوقت؛ [[آگاه]] باش ما در زمانی که [[پنج تن]] [[یاور]] و کمک‌کار پیدا نکنیم، [[قیام]] نمی‌کنیم. ما آگاه‌تریم که وقت [[قیام]] چه زمان است.<REF>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</REF>


در مورد تعدا [[یاران]] [[روایات]] متعددی وجود دارد. [[امام جواد]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] فرمود: {{متن حدیث|وَ یَجتَمِعُ إلَیهِ مِنْ أصحابِهِ عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ: ثَلاثُمائَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أقاصِی الأرضِ، وَ ذلِکَ قَولُ... قالَ: ذلِکَ قُولُ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ}} {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<REF>«و برای هر کسی قبله‌ای است که وی روی خود را به آن [سوی‌] می‌گرداند؛ پس در [[کارهای نیک]] بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا که باشید، [[خداوند]] همگی شما را [به سوی خود باز] می‌آورد؛ در [[حقیقت]]، [[خدا]] بر همه چیز تواناست» [[سوره بقره]] [[آیه]] ۱۴۸.</REF> {{متن حدیث|فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا كَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲؛ [[اجتماع]] می‌کنند به سوی او اصحابش به تعداد [[اهل]] [[بدر]] ۳۱۳ نفر از اطراف [[زمین]] و این معنی قول خداست که «هرکجا باشید [[خدا]] شما را می‌آورد همگی را به [[درستی]] که [[خدا]] بر هر کاری [[قدرت]] دارد» پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از [[اهل]] [[اخلاص]] [[خدا]] امر او را ظاهر می‌کند، پس زمانی که کامل شد برای او [[عقد]] و آن گروه ده هزار نفری است [[خروج]] می‌کند به [[اذن خدا]].</REF>
در مورد تعدا [[یاران]] [[روایات]] متعددی وجود دارد. [[امام جواد]]{{ع}} در ضمن [[حدیثی]] فرمود: {{متن حدیث|وَ یَجتَمِعُ إلَیهِ مِنْ أصحابِهِ عِدَّةُ أهلِ بَدرٍ: ثَلاثُمائَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أقاصِی الأرضِ، وَ ذلِکَ قَولُ... قالَ: ذلِکَ قُولُ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ}} {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<REF>«و برای هر کسی قبله‌ای است که وی روی خود را به آن [سوی‌] می‌گرداند؛ پس در [[کارهای نیک]] بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا که باشید، [[خداوند]] همگی شما را [به سوی خود باز] می‌آورد؛ در [[حقیقت]]، [[خدا]] بر همه چیز تواناست» [[سوره بقره]] [[آیه]] ۱۴۸.</REF> {{متن حدیث|فَإِذَا اجْتَمَعَتْ لَهُ هَذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ أَهْلِ الْإِخْلَاصِ أَظْهَرَ اللَّهُ أَمْرَهُ فَإِذَا كَمَلَ لَهُ الْعَقْدُ وَ هُوَ عَشَرَةُ آلَافِ رَجُلٍ خَرَجَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲؛ [[اجتماع]] می‌کنند به سوی او اصحابش به تعداد [[اهل]] [[بدر]] ۳۱۳ نفر از اطراف [[زمین]] و این معنی قول خداست که «هرکجا باشید [[خدا]] شما را می‌آورد همگی را به [[درستی]] که [[خدا]] بر هر کاری [[قدرت]] دارد» پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از [[اهل]] [[اخلاص]] [[خدا]] امر او را ظاهر می‌کند، پس زمانی که کامل شد برای او [[عقد]] و آن گروه ده هزار نفری است [[خروج]] می‌کند به [[اذن خدا]].</REF>
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش