|
|
خط ۱۵: |
خط ۱۵: |
|
| |
|
| ==سیره عبدالله== | | ==سیره عبدالله== |
| [[عبدالله بن حنظله]] بسیار [[خدا]] [[ترس]] و [[پرهیزکار]] بود او وقتی شنید کسی این [[آیه]] را [[تلاوت]] میکند: {{متن قرآن|لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِنْ فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ}}<ref>"آنان را از دوزخ بستری و بر فراز آنان پوششهایی است و اینگونه ستمگران را کیفر میدهیم" سوره اعراف، آیه ۴۱.</ref>.
| |
|
| |
| آن [[قدر]] [[گریه]] کرد که نزدیک بود [[جان]] بسپارد. پس از گریه زیاد برخاست و ایستاد؛ به او گفتند: عبدالله بنشین؛ پاسخ داد: "یاد [[جهنم]] مرا از نشستن باز داشت؛ زیرا شاید من یکی از ایشان باشم"<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۲۷، ص۴۲۶؛ اسد الغابة، ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۸.</ref>.
| |
|
| |
| [[سعید]]، [[غلام]] عبدالله بن حنظله، میگوید: "عبدالله بن حنظله برای خود رخت خوابی قرار نداده بود (پیوسته [[عبادت]] میکرد و هر وقت [[احساس]] خستگی میکرد، عبایش را به عنوان روپوش و دستش را متکای خود قرار میداد و اندکی میخوابید<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۱۴۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۲۷، ص۴۲۶.</ref>. او همیشه در [[مسجد]] میخوابید و هر [[روز]] با سویق [[افطار]] میکرد و غذایش همین بود"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۵، ص۶۶؛ الإمامة و السیاسة، ابن قتیبہ دینوری، ج۱، ص۲۳۳.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[عبدالله بن حنظله (مقاله)|مقاله «عبدالله بن حنظله»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۴۳-۴۴۴.</ref>
| |
|
| |
|
| ==عبدالله و [[ملاقات]] با [[شیطان]]== | | ==عبدالله و [[ملاقات]] با [[شیطان]]== |