اوس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
اوس و [[خزرج]] [[فرزندان]] [[حارثة بن ثعلبه]]، از عربهای [[یمنی]] [[قبیله]] اَزْد بودند. از پیشینه آنها در [[یمن]] تا نحوه انتقال و استقرارشان در یثرب اطلاعات قابل اعتمادی در دست نیست<ref> الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵ ـ ۱۱۶؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۲؛ النسب، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | |||
==خاستگاه و [[نسب]] اوس و خزرج== | ==خاستگاه و [[نسب]] اوس و خزرج== | ||
جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء [[حاکم]] منطقه [[سبأ]] و [[رئیس]] [[قبیله ازد]]، در یمن ساکن بود. [[مهاجرت]] کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب [[حجاز]]، به [[رهبری]] او صورت گرفت<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۸۰۹؛ المعارف، ص ۱۰۸، ۶۴۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>. ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از [[وفات]] پدرش [[عمرو]]، رهبری [[ازد]] را برعهده گرفت و در [[زمان]] او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا [[شام]] ادامه یافت<ref>المقتضب، ص ۲۲۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۷۲.</ref>. در این [[مهاجرت]] بخشهایی از [[ازد]] از جمله [[قبیله]] خُزاعَه که بر [[مکه]] مسلط شد از ازد جدا شدند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۴.</ref>. | جدّ دوم اوس و خزرج، عَمرو ملقب به مُزَیْقیاء [[حاکم]] منطقه [[سبأ]] و [[رئیس]] [[قبیله ازد]]، در یمن ساکن بود. [[مهاجرت]] کلان قبیله ازد از جنوب یمن به شمال آن و جنوب [[حجاز]]، به [[رهبری]] او صورت گرفت<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۸۰۹؛ المعارف، ص ۱۰۸، ۶۴۰؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۰۳.</ref>. ثَعْلَبَه، ملقب به العَنْقاء پس از [[وفات]] پدرش [[عمرو]]، رهبری [[ازد]] را برعهده گرفت و در [[زمان]] او مهاجرت ازد از حاشیه دریای سرخ تا [[شام]] ادامه یافت<ref>المقتضب، ص ۲۲۰؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۷۲.</ref>. در این [[مهاجرت]] بخشهایی از [[ازد]] از جمله [[قبیله]] خُزاعَه که بر [[مکه]] مسلط شد از ازد جدا شدند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۹۴.</ref>. | ||
[[حارثه]] ([[پدر]] | [[حارثه]] ([[پدر]] اوس و [[خزرج]])، پس از [[مرگ]] پدر، به عنوان [[رهبر]] [[قبایل]] [[مهاجر]] که در این [[زمان]] به غَسّان شهره بودند [[برگزیده]] شد و هرچند در آغاز رویاروییهایی را در شام بر ضدّ [[روم]] [[رهبری]] کرد؛ امّا به مرور تحت تأثیر عموی خود جَفْنَه، در حاشیه قرار گرفت و پس از آن همراه با هوادارانش به جنوب [[هجرت]] کرد و به یثرب رفت <ref>التیجان، ص ۲۹۳ ـ ۲۹۷.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
==سکونت در یثرب== | ==سکونت در یثرب== | ||
اوس و خزرج که در انتساب به مادرشان به آنها [[بنی قیله]] نیز میگفتند<ref>المقتضب، ص ۲۲۲؛ الکامل، ج ۱، ص ۶۵۶.</ref> در [[جوانی]] و پیش از آنکه به قبایلی مستقل تبدیل شوند به یثرب آمدند. پدرشان، حارثه پس از ورود به منطقه، طی پیمانی با [[حاکمان]] یثرب اجازه یافت در حومه یثرب بماند<ref>فتوح البلدان، ص ۲۶؛ الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵.</ref>؛ اما به مرور زمان که جمعیت آنها افزایش یافت، توانستند در یثرب برای خود جایی بیابند<ref> التیجان، ص ۳۰۲؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰.</ref>. از این [[مقطع]] تا مدتهای مدیدی از اوس و خزرج اطلاعات چندانی وجود ندارد. تنها میتوان گفت با توجه به پسران بیشتر خزرج، جمعیت آنها سریعتر از اوس افزایش یافت تا اینکه به عنوان قبایلی مستقل، مدتی را نیز تحت [[حاکمیت]] حاکمان [[یهودی]] [[ازدی]] تبار<ref>جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۹؛ نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص ۷.</ref> یثرب سپری کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۹۷، ۲۰۴.</ref>. [[در آستانه ظهور]] [[اسلام]] اوس و خزرج از یک [[قبیله]] فراتر رفته و به چند واحد مستقل قبیلهای تفکیک شده بودند. برخی از این زیرشاخهها هم از یثرب کوچ کردند<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۳.</ref>. | اوس و خزرج که در انتساب به مادرشان به آنها [[بنی قیله]] نیز میگفتند<ref>المقتضب، ص ۲۲۲؛ الکامل، ج ۱، ص ۶۵۶.</ref> در [[جوانی]] و پیش از آنکه به قبایلی مستقل تبدیل شوند به یثرب آمدند. پدرشان، حارثه پس از ورود به منطقه، طی پیمانی با [[حاکمان]] یثرب اجازه یافت در حومه یثرب بماند<ref>فتوح البلدان، ص ۲۶؛ الاغانی، ج ۲۲، ص ۱۱۵.</ref>؛ اما به مرور زمان که جمعیت آنها افزایش یافت، توانستند در یثرب برای خود جایی بیابند<ref> التیجان، ص ۳۰۲؛ صبح الاعشی، ج ۱، ص ۳۱۹ ـ ۳۲۰.</ref>. از این [[مقطع]] تا مدتهای مدیدی از اوس و خزرج اطلاعات چندانی وجود ندارد. تنها میتوان گفت با توجه به پسران بیشتر خزرج، جمعیت آنها سریعتر از اوس افزایش یافت تا اینکه به عنوان قبایلی مستقل، مدتی را نیز تحت [[حاکمیت]] حاکمان [[یهودی]] [[ازدی]] تبار<ref>جمهرة النسب، ج۲، ص۲۶۹؛ نسب معد والیمن الکبیر، ج۲، ص ۷.</ref> یثرب سپری کردند<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۱۹۷، ۲۰۴.</ref>. [[در آستانه ظهور]] [[اسلام]] اوس و خزرج از یک [[قبیله]] فراتر رفته و به چند واحد مستقل قبیلهای تفکیک شده بودند. برخی از این زیرشاخهها هم از یثرب کوچ کردند<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۳.</ref>. | ||
کمتر از ۱۰۰ سال پیش از [[هجرت]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[مالک بن عجلان خزرجی]] از غسانیان [[شام]] بر ضدّ [[حاکمان]] [[یهودی]] یثرب کمک خواست و طی توطئهای شماری از سران و بزرگان یهودی یثرب کشته شدند و [[دارایی]] آنان در [[اختیار]] بنیقیله قرار گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> [[حمایت]] غسانیان تابع [[روم]] که در این [[زمان]] عمدتاً [[مسیحی]] شده بودند، از مالک بن عجلان و | کمتر از ۱۰۰ سال پیش از [[هجرت]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[مالک بن عجلان خزرجی]] از غسانیان [[شام]] بر ضدّ [[حاکمان]] [[یهودی]] یثرب کمک خواست و طی توطئهای شماری از سران و بزرگان یهودی یثرب کشته شدند و [[دارایی]] آنان در [[اختیار]] بنیقیله قرار گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۰.</ref> [[حمایت]] غسانیان تابع [[روم]] که در این [[زمان]] عمدتاً [[مسیحی]] شده بودند، از مالک بن عجلان و اوس و [[خزرج]]، در برابر حاکمان یهودی یثرب را میتوان در راستای گسترش [[آیین مسیحیت]] بر ضدّ [[کیش]] [[یهود]] دانست، به ویژه آنکه همزمان در جنوب [[حجاز]] و در [[یمن]] همین فرایند با [[حمله]] حبشیهای مسیحی به یمن دنبال شد. گسترش آیین مسیحیت در یمن، حجاز و شام زمینه [[نفوذ]] بیشتر امپراتوری روم شرقی و در نتیجه [[تسلط]] آنها بر راههای تجاری را افزایش میداد <ref>تاریخ عرب قبل از اسلام، ص ۱۰۴.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
==زیرمجموعههای اوس و خزرج== | ==زیرمجموعههای اوس و خزرج== | ||
خزرج ۵ پسر به نامهای عَمْرو، [[عوف]]، جُشَم، [[کعب]] و [[حارث]] داشت که تمامی زیرمجموعههای مستقل آن از آنهایند <ref>المقتضب، ص ۲۲۵؛ الطبقات، ابنخیاط، ص ۱۶۸؛ النسب، ص ۲۷۷.</ref>. هرچند اطلاعات جمعیت شناسانه در این زمینه کافی نیست؛ اما منابع نسبشناسی قبایلی چون [[بنی مالک بن نجار]]، [[بنی عُدی بن نجار]]، [[بنی مازن بن نجار]]، [[بنی دینار بن نجار]]، [[بنی سالم بن عوف]]، [[بنی غَنْم بن عوف]]، [[بنی عُدی بن عوف]] (معروف به قواقل)، [[بنی حُبْلی]]، [[بنی زُریق بن عامر]]، [[بنی بَیاضة بن عامر]]، [[بنی سلمه]]، [[بنی حارث]] و [[بنی ساعده]] را از زیر مجموعههای بزرگ [[خزرج]] برشمردهاند <ref>المعارف، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ نهایة الارب، ص ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ ر. ک: نسب معد والیمن الکبیر، ج ۲، ص ۳۵ ـ ۱۰۵.</ref>. | خزرج ۵ پسر به نامهای عَمْرو، [[عوف]]، جُشَم، [[کعب]] و [[حارث]] داشت که تمامی زیرمجموعههای مستقل آن از آنهایند <ref>المقتضب، ص ۲۲۵؛ الطبقات، ابنخیاط، ص ۱۶۸؛ النسب، ص ۲۷۷.</ref>. هرچند اطلاعات جمعیت شناسانه در این زمینه کافی نیست؛ اما منابع نسبشناسی قبایلی چون [[بنی مالک بن نجار]]، [[بنی عُدی بن نجار]]، [[بنی مازن بن نجار]]، [[بنی دینار بن نجار]]، [[بنی سالم بن عوف]]، [[بنی غَنْم بن عوف]]، [[بنی عُدی بن عوف]] (معروف به قواقل)، [[بنی حُبْلی]]، [[بنی زُریق بن عامر]]، [[بنی بَیاضة بن عامر]]، [[بنی سلمه]]، [[بنی حارث]] و [[بنی ساعده]] را از زیر مجموعههای بزرگ [[خزرج]] برشمردهاند <ref>المعارف، ص ۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ نهایة الارب، ص ۳۱۶ ـ ۳۱۷؛ ر. ک: نسب معد والیمن الکبیر، ج ۲، ص ۳۵ ـ ۱۰۵.</ref>. | ||
در مقابل، تیرههای [[اوسی]] همگی از ۵ پسر [[مالک]] فرزند | در مقابل، تیرههای [[اوسی]] همگی از ۵ پسر [[مالک]] فرزند اوس، به نامهای عوف، [[عمرو]]، مُرَّه، جُشَم و اِمْرَؤ القیساند. تیرههای عمدهای که [[نسب]] شناسان از اوس برشمردهاند عبارتاند از: [[بنی جَحْجَبا]]، [[بنی زید بن مالک]] (شامل سه مجموعه مستقل [[امیّه]]، صفیّه و [[عبیده]])، [[بنی عبدالاشهل]]، [[بنی خَطْمَه]]، [[بنی واقف]] و [[بنی وائل]]<ref>ر. ک: نسب معد والیمن الکبیر، ج ۲، ص ۸ ـ ۳۵؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۳۲؛ النسب، ص ۲۷۰.</ref><ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
==[[روابط]] اوس و خزرج== | ==[[روابط]] اوس و خزرج== | ||
درگیریهای متعددی میان قبیله اوس و خزرج روی داده است<ref>ر. ک: الکامل، ج ۱، ص ۶۵۸ ـ ۶۸۴.</ref>. در ۷ درگیری میان شاخههای اوس و خزرج، [[بنو سالم بن عوف]]، [[بنیمازن بن نجار]] (دو بار)، [[بنی مالک بن نجار]]، [[بنی نجّار]] و [[بنی حارث]] (دو بار)، از [[خزرج]] و [[بنی عمروبن عوف]] (دوبار)، [[بنی وائل]]، [[بنی ظفر]]، [[بنی عبدالاشهل]]، [[بنیامیّة بن زید]] و [[بنی جَحجَبی]] از | درگیریهای متعددی میان قبیله اوس و خزرج روی داده است<ref>ر. ک: الکامل، ج ۱، ص ۶۵۸ ـ ۶۸۴.</ref>. در ۷ درگیری میان شاخههای اوس و خزرج، [[بنو سالم بن عوف]]، [[بنیمازن بن نجار]] (دو بار)، [[بنی مالک بن نجار]]، [[بنی نجّار]] و [[بنی حارث]] (دو بار)، از [[خزرج]] و [[بنی عمروبن عوف]] (دوبار)، [[بنی وائل]]، [[بنی ظفر]]، [[بنی عبدالاشهل]]، [[بنیامیّة بن زید]] و [[بنی جَحجَبی]] از اوس وارد درگیری شده بودند<ref>ر. ک: الکامل، ج ۱، ص ۶۵۸ ـ ۶۸۴.</ref>. | ||
در مورد دلیل این جنگها می توان گفت: پس از افزایش جمعیت، شکلگیری تیرهها و [[غلبه]] بر [[حاکمان]] یثرب، [[محدودیت]] منابع و تضارب [[منافع]] زمینه برخوردهای جزئی اولیه را فراهم آورد تا اینکه در آستانه [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به رویارویی کامل اوس و خزرج در [[جنگ]] بعاث انجامید.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | در مورد دلیل این جنگها می توان گفت: پس از افزایش جمعیت، شکلگیری تیرهها و [[غلبه]] بر [[حاکمان]] یثرب، [[محدودیت]] منابع و تضارب [[منافع]] زمینه برخوردهای جزئی اولیه را فراهم آورد تا اینکه در آستانه [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به رویارویی کامل اوس و خزرج در [[جنگ]] بعاث انجامید.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==آیینها و [[مناسک]]== | ==آیینها و [[مناسک]]== | ||
===[[بت پرستی]]=== | ===[[بت پرستی]]=== | ||
اوس و [[خزرج]] مانند دیگر شاخههای [[ازدی]] ساکن در [[یمن]] [[بتپرست]] بودند <ref>تاریخ عرب قبل از اسلام، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۷.</ref>. آنها همگی [[بت]] مَنات را میپرستیدند<ref>اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۲۵ ـ ۱۲۶؛ الاصنام، ص ۱۳؛ المحبر، ص ۳۱۶.</ref>. بت [[منات]]، [[الهه]] [[قضا و قدر]] بود و [[حاجات]] آنان و به ویژه [[بارش باران]] را برآورده میکرد<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۴۲۳؛ المفصل، ج ۶، ص ۲۵۰.</ref> و ازاینرو در ساحل دریای سرخ در منطقه مُشَلَّل و در جایی به نام قدید قرار داشت<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۵؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۲، ص ۱۱۱؛ الاصنام، ص ۱۳.</ref>. بنابر برخی گزارشها آنان در خانههای خود در یثرب نیز بتهایی داشتند و معمولاً در آن عصر [[خانه]] و خاندانی نبود که از بت خالی باشد<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۸۵؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۲، ص۱۱۱.</ref>. | |||
با ورود [[پیامبر]] به [[مدینه]] تقریبا تمامی تیرههای خزرجی و بسیاری از تیرههای [[اوسی]] [[مسلمان]] شدند؛ امّا تیرهای دیگر اوسی چون بنی واقف، بنی خَطْمَه، بنی [[وائل]] و [[بنی امیه]] که به آنها | با ورود [[پیامبر]] به [[مدینه]] تقریبا تمامی تیرههای خزرجی و بسیاری از تیرههای [[اوسی]] [[مسلمان]] شدند؛ امّا تیرهای دیگر اوسی چون بنی واقف، بنی خَطْمَه، بنی [[وائل]] و [[بنی امیه]] که به آنها اوس مَنات گفته میشد <ref>الاغانی، ج ۳، ۲۶.</ref> تا [[سال پنجم هجری]] به [[بت پرستی]] خود ادامه دادند<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۸۷؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۷ ـ ۴۳۸؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۹۰.</ref>. انجام دادن [[مناسک]] [[حج]] میتواند نشان از اثرپذیری ایشان از [[آیین]] ابراهیمی پس از [[هجرت]] باشد<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[اوس و خزرج (مقاله)|مقاله «اوس و خزرج»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref>. | ||
===[[مسیحیت]]=== | ===[[مسیحیت]]=== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
===[[یهودیت]]=== | ===[[یهودیت]]=== | ||
بر خلاف [[آیین مسیحیت]]، درباره [[آیین یهود]] و رواج آن میان | بر خلاف [[آیین مسیحیت]]، درباره [[آیین یهود]] و رواج آن میان اوس و [[خزرج]] اطلاعات بیشتری وجود دارد. در ریشه یابی [[روابط]] آنها با [[یهود]]، نشانههایی از [[ارتباط]] نیاکان اوس و خزرج با [[کاهنان]] [[یمن]] وجود دارد<ref>جمهرة النسب، ج ۲،ص ۲۶۲، نسب معد و الیمن الکبیر، ج ۲، ص ۲.</ref>. نخستین و [[جامعترین]] [[سند]] درباره [[یهودیان]] یثرب عهدنامهای است که پیامبر در آغاز ورود خود به [[مدینه]] میان تیرههای گوناگون بسته است<ref> السیرة النبویه، ج ۲، ص ۵۰۱؛ مسند ابی لیلی، ج ۴، ص ۲۶۷؛ مسند احمد، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>. در این [[عهدنامه]] صریحا به یهودیان تیرههای مختلف خزرج چون [[بنی عوف]]، [[بنی نجار]]، [[بنی ساعده]]، [[بنیحارث]] و [[بنی جُشَم]] اشاره شده و درباره اوس به عنوان کلّی "[[یهود]] اوس" تصریح شده است که بیانگر رواج گسترده [[آیین یهود]] در یثرب است. | ||
درباره علت [[گرایش]] آنها به [[یهودیت]] میتوان از [[معاشرت]] طولانی آنها با [[یهودیان]] به عنوان عمدهترین عامل اشاره کرد، هرچند مورخان و [[مفسران]] [[مسلمان]] [[سعی]] کردهاند در این زمینه عللی برشمارند؛ به عنوان نمونه برخی [[روایات تفسیری]] یکی از عوامل تشدید گرایش اوس به یهودیت را استفاده اوسیان از دایههای [[یهودی]] برای نوزادان و کودکانشان ذکر کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳ ـ ۲۴؛ اسباب النزول، ص ۷۴ ـ ۷۵.</ref>. بیشک گرایش به یهودیت در میان اوس شتاب بیشتری داشته، به گونهای که بنا به [[روایت]] [[مجاهد]] [[جوانان]] [[اوسی]] به یهودیت متمایل بودند<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۳۰.</ref>. این امر را باید مرهون [[روابط]] نزدیک جغرافیایی میان اوس با یهود یثرب و نیز روابط و پیمانهای [[سیاسی]] [[عهد]] [[جاهلی]] دانست. اوسیان همراه با [[قبایل]] همپیمان خود یعنی [[بنینضیر]] و [[بنی قریظه]] در یثرب بالا (عالیه) میزیستند، در حالیکه [[خزرج]] در یثرب پایین مستقر بودند<ref>وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref>. این مجاورت زمینه [[ارتباط]] بیشتر و نزدیکتر آنها را فراهم میآورد تا جایی که به برقراری پیمانهای سیاسی انجامید و اوسیان بر ضدّ خزرج با بنینضیر و بنی قریظه [[پیمان]] بستند<ref> الاغانی، ج ۳، ص ۲۰، ۲۶؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۵۲.</ref>. | درباره علت [[گرایش]] آنها به [[یهودیت]] میتوان از [[معاشرت]] طولانی آنها با [[یهودیان]] به عنوان عمدهترین عامل اشاره کرد، هرچند مورخان و [[مفسران]] [[مسلمان]] [[سعی]] کردهاند در این زمینه عللی برشمارند؛ به عنوان نمونه برخی [[روایات تفسیری]] یکی از عوامل تشدید گرایش اوس به یهودیت را استفاده اوسیان از دایههای [[یهودی]] برای نوزادان و کودکانشان ذکر کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳ ـ ۲۴؛ اسباب النزول، ص ۷۴ ـ ۷۵.</ref>. بیشک گرایش به یهودیت در میان اوس شتاب بیشتری داشته، به گونهای که بنا به [[روایت]] [[مجاهد]] [[جوانان]] [[اوسی]] به یهودیت متمایل بودند<ref>جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۲۳؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۳۰.</ref>. این امر را باید مرهون [[روابط]] نزدیک جغرافیایی میان اوس با یهود یثرب و نیز روابط و پیمانهای [[سیاسی]] [[عهد]] [[جاهلی]] دانست. اوسیان همراه با [[قبایل]] همپیمان خود یعنی [[بنینضیر]] و [[بنی قریظه]] در یثرب بالا (عالیه) میزیستند، در حالیکه [[خزرج]] در یثرب پایین مستقر بودند<ref>وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۱۹۸.</ref>. این مجاورت زمینه [[ارتباط]] بیشتر و نزدیکتر آنها را فراهم میآورد تا جایی که به برقراری پیمانهای سیاسی انجامید و اوسیان بر ضدّ خزرج با بنینضیر و بنی قریظه [[پیمان]] بستند<ref> الاغانی، ج ۳، ص ۲۰، ۲۶؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص ۵۲.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
روایاتی متعدد و گاه [[متعارض]] درباره [[نخستین مسلمانان]] یثربی وجود دارد. بنا به [[روایت]] مشهور [[ابناسحاق]]، نخستین کسانی که به پیامبر [[ایمان]] آوردند ۶ تن از [[خزرجیان]] بودند که در [[مراسم]] [[حجّ]] سال یازدهم [[بعثت]] با پیامبر آشنا شدند و پس از شنیدن سخنان ایشان، به ویژه اشاره وی به [[وعده]] [[یهودیان]] یثرب به [[ظهور پیامبر]]، ایمان آوردند<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۲۱۷، ۲۳۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ الکامل، ج ۲، ص ۹۵. </ref>. در حجّ سال بعد (دوازدهم [[بعثت]]) ۱۲ مسلمان که دو تن اوسی و بقیه از [[خزرج]] بودند پس از دیدار با پیامبر از وی خواستند [[بیعت]] با آنها را به سال بعد موکول نکند، ازاینرو در بیعت خود با آنها، تعهداتی [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] از آنها گرفت که به [[بیعت عقبه اول]] [[شهرت]] یافت<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۸ ـ ۵۵۹. </ref> ([[بیعت عقبه]]) آنها پس از بازگشت به یثرب با پیامبر مکاتبه کردند؛ گویا اختلافی درباره اینکه چه کسی از اوسیان یا [[خزرجیان]] [[نماز جماعت]] را [[امامت]] کند رخ داده بود<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ اسدالغابه، ج ۱۴، ص ۳۶۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، س ۱۸۵. </ref>، افزون بر این آنان به مبلّغی نیاز داشتند که بتواند [[آموزههای اسلامی]] را در میان دیگران گسترش دهد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۶. </ref>. پیامبر در پاسخ به این درخواست، [[مُصْعَب بن عُمیر]] را به یثرب فرستاد<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ المصنف، ج ۳، ص ۱۶۰. </ref>. تا پیش از آمدن [[مصعب]]، [[أسعد بن زراره خررجی]] (از بنی نجار) [[نماینده]] نو [[مسلمانان]] بود و تا حضور مصعب [[نماز جماعت]] را بر پا میکرد <ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ ج ۳، ص ۴۵۷. </ref>. مصعب نیز در یثرب در [[پناه]] او به فعالیت [[تبلیغی]] خود در تیرههای مختلف ادامه میداد؛ اما با فشارهایی که [[قبیله]] بنی نجار بر [[اسعد]] وارد کردند وی وادار شد دست از [[حمایت]] مصعب بردارد<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵. </ref>. با آمدن مصعب به یثرب، [[اسلام]] بر سر زبانها افتاد و فعالیت مسلمانان آشکار گردید<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. مصعب بر [[اسلام آوردن]] سران تیرهها تأکید داشت، زیرا اسلام آوردن بزرگان قبیله میتوانست به [[گسترش اسلام]] در همه قبیله بینجامد، نحوه گزارش [[منابع تاریخی]] به گونهای است که گویا در این مرحله تنها تیره [[اوسی]] عبدالاشهل کاملاً اسلام آوردهاند، زیرا در مورد بیشتر تیرهها آمده که از هر یک تنها اندکی [[مسلمان]] شده بودند<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۷؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۳۲۱. </ref>. | روایاتی متعدد و گاه [[متعارض]] درباره [[نخستین مسلمانان]] یثربی وجود دارد. بنا به [[روایت]] مشهور [[ابناسحاق]]، نخستین کسانی که به پیامبر [[ایمان]] آوردند ۶ تن از [[خزرجیان]] بودند که در [[مراسم]] [[حجّ]] سال یازدهم [[بعثت]] با پیامبر آشنا شدند و پس از شنیدن سخنان ایشان، به ویژه اشاره وی به [[وعده]] [[یهودیان]] یثرب به [[ظهور پیامبر]]، ایمان آوردند<ref>السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۲۱۷، ۲۳۳؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹؛ الکامل، ج ۲، ص ۹۵. </ref>. در حجّ سال بعد (دوازدهم [[بعثت]]) ۱۲ مسلمان که دو تن اوسی و بقیه از [[خزرج]] بودند پس از دیدار با پیامبر از وی خواستند [[بیعت]] با آنها را به سال بعد موکول نکند، ازاینرو در بیعت خود با آنها، تعهداتی [[اخلاقی]] و [[اعتقادی]] از آنها گرفت که به [[بیعت عقبه اول]] [[شهرت]] یافت<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۰؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۸ ـ ۵۵۹. </ref> ([[بیعت عقبه]]) آنها پس از بازگشت به یثرب با پیامبر مکاتبه کردند؛ گویا اختلافی درباره اینکه چه کسی از اوسیان یا [[خزرجیان]] [[نماز جماعت]] را [[امامت]] کند رخ داده بود<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ اسدالغابه، ج ۱۴، ص ۳۶۹؛ البدایة و النهایه، ج ۳، س ۱۸۵. </ref>، افزون بر این آنان به مبلّغی نیاز داشتند که بتواند [[آموزههای اسلامی]] را در میان دیگران گسترش دهد<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۷۶. </ref>. پیامبر در پاسخ به این درخواست، [[مُصْعَب بن عُمیر]] را به یثرب فرستاد<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۴؛ المصنف، ج ۳، ص ۱۶۰. </ref>. تا پیش از آمدن [[مصعب]]، [[أسعد بن زراره خررجی]] (از بنی نجار) [[نماینده]] نو [[مسلمانان]] بود و تا حضور مصعب [[نماز جماعت]] را بر پا میکرد <ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ ج ۳، ص ۴۵۷. </ref>. مصعب نیز در یثرب در [[پناه]] او به فعالیت [[تبلیغی]] خود در تیرههای مختلف ادامه میداد؛ اما با فشارهایی که [[قبیله]] بنی نجار بر [[اسعد]] وارد کردند وی وادار شد دست از [[حمایت]] مصعب بردارد<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۵. </ref>. با آمدن مصعب به یثرب، [[اسلام]] بر سر زبانها افتاد و فعالیت مسلمانان آشکار گردید<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱؛ وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. مصعب بر [[اسلام آوردن]] سران تیرهها تأکید داشت، زیرا اسلام آوردن بزرگان قبیله میتوانست به [[گسترش اسلام]] در همه قبیله بینجامد، نحوه گزارش [[منابع تاریخی]] به گونهای است که گویا در این مرحله تنها تیره [[اوسی]] عبدالاشهل کاملاً اسلام آوردهاند، زیرا در مورد بیشتر تیرهها آمده که از هر یک تنها اندکی [[مسلمان]] شده بودند<ref> السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۷؛ الطبقات، ابنسعد، ج ۳، ص ۳۲۱. </ref>. | ||
اسلام سعد بن مُعاذ، [[رهبر]] این تیره در این مرحله او را به برجستهترین رهبر اوسی در دوره [[پیامبر]] مبدل ساخت. او در آغاز کار، [[مصعب بن عمیر]]، مبلغ پیامبر را در پناه خود گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. در [[حجّ]] سال سیزدهم [[بعثت]] و پس از بازگشت مصعب به [[مکه]]<ref>السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۸. </ref> حدود ۷۰ تن<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱.</ref> از مسلمانان یثرب پس از [[زیارت]] مخفیانه پیامبر، با او پیمانی بستند و براساس آن پیامبر را یکی از خود دانسته، [[تعهد]] کردند در برابر حملات [[دشمنان پیامبر]] به ایشان، تا پای [[جان]] بایستند. در این [[پیمان]] که [[عقبه دوم]] نام گرفت ۱۱ نفر از | اسلام سعد بن مُعاذ، [[رهبر]] این تیره در این مرحله او را به برجستهترین رهبر اوسی در دوره [[پیامبر]] مبدل ساخت. او در آغاز کار، [[مصعب بن عمیر]]، مبلغ پیامبر را در پناه خود گرفت<ref> وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۲۵. </ref>. در [[حجّ]] سال سیزدهم [[بعثت]] و پس از بازگشت مصعب به [[مکه]]<ref>السیرهالنبویه، ج ۲، ص ۴۳۸. </ref> حدود ۷۰ تن<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۷۱.</ref> از مسلمانان یثرب پس از [[زیارت]] مخفیانه پیامبر، با او پیمانی بستند و براساس آن پیامبر را یکی از خود دانسته، [[تعهد]] کردند در برابر حملات [[دشمنان پیامبر]] به ایشان، تا پای [[جان]] بایستند. در این [[پیمان]] که [[عقبه دوم]] نام گرفت ۱۱ نفر از اوس و ۶۳ نفر از [[خزرج]] حضور داشتند که دو تن از آنها [[زنان]] [[خزرجی]] بودند و اینان نخستین زنان یثربی به شمار میآمدند که با [[پیامبر]] [[بیعت]] میکردند<ref>السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۴۳؛ المعجم الاوسط، ج ۱۹، ص ۹۰. </ref>. | ||
[[پیامبر]] پس از [[مهاجرت]] با اقامت در قبا مسجدی بنا نهاد که به [[مسجد قبا]] [[شهرت]] یافت<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ۳۱۱. </ref>. پس از مدتی کوتاه که [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} در قبا به پیامبر پیوست، مشخص گردید ایشان قبا را برای اقامت مناسب ندانسته است؛ اما انتقال ایشان به هر نقطه دیگر در یثرب میتوانست موجب [[نارضایتی]] تیرههای دیگر و در نتیجه تشدید رقابتهای قبیلهای شود و مانعی در برابر [[گسترش اسلام]] در میان [[قبایل]] ناراضی به حساب آید. ایشان تحت [[حمایت]] سواره نظامهای [[خزرجی]] (از بنی نجار که از بستگان او بودند)<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۸۱. </ref>حرکت خود را آغاز کرد و به دنبال شتر خویش از محلههای متعدد یثرب گذر کرد تا به محله [[خزرجیان]] [[بنی مالک بن نجار]] رسید و در آنجا مستقر شد و بعدها [[مسجد]] خود را نیز در همان مکان بنا نهاد<ref>وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۵۶ ـ ۲۶۲. </ref>. | [[پیامبر]] پس از [[مهاجرت]] با اقامت در قبا مسجدی بنا نهاد که به [[مسجد قبا]] [[شهرت]] یافت<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۱۰ ـ۳۱۱. </ref>. پس از مدتی کوتاه که [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} در قبا به پیامبر پیوست، مشخص گردید ایشان قبا را برای اقامت مناسب ندانسته است؛ اما انتقال ایشان به هر نقطه دیگر در یثرب میتوانست موجب [[نارضایتی]] تیرههای دیگر و در نتیجه تشدید رقابتهای قبیلهای شود و مانعی در برابر [[گسترش اسلام]] در میان [[قبایل]] ناراضی به حساب آید. ایشان تحت [[حمایت]] سواره نظامهای [[خزرجی]] (از بنی نجار که از بستگان او بودند)<ref>الطبقات، ابنسعد، ج ۱، ص ۱۸۱. </ref>حرکت خود را آغاز کرد و به دنبال شتر خویش از محلههای متعدد یثرب گذر کرد تا به محله [[خزرجیان]] [[بنی مالک بن نجار]] رسید و در آنجا مستقر شد و بعدها [[مسجد]] خود را نیز در همان مکان بنا نهاد<ref>وفاء الوفاء، ج ۱، ص ۲۵۶ ـ ۲۶۲. </ref>. |