حضور قلب: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع'
جز (جایگزینی متن - ']]{{متن قرآن' به ']]: {{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع') |
||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
*این مطلب [[نیازمند]] به مداومت بر ریاضتهای شرعی و عبادتهای دشوار است. حال اگر کسی همانگونه که [[مرتاضان]] [[هندی]] به ریاضتهای غیر شرعی میپردازند و در این راه زحمتهای بسیار متحمّل میشوند، در این راه [[استقامت]] ورزیده بر انجام آن ریاضتها مداومت نماید، میتواند قوای خود را به تسلّط آورده بر آنان [[حاکم]] گردد؛ همانگونه که [[مرتاضان]] بر قوای موجود در [[طبیعت]] [[سلطه]] یافته میتوانند بر [[آب]] روند، و یا در هوا حرکت نمایند. روشن است که به دست آوردن [[سلطه]] بر قوای [[نفس]]، مشکلتر از مسلّط شدن بر قوای [[طبیعت]] نیست، بنابراین بر [[انسان]] [[مسلمان]] لازم است که در این راه [[صبر]] ورزیده ناامّید نگردد، تا سرانجام به ملکه ارزشمند حضور قلب دست یابد؛ حضور قلبی که بهویژه در [[نماز]] رکنی تعیین کننده بوده [[ارزش]] [[نماز]] و دیگر [[عبادات]] [[آدمی]] را مشخّص میسازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۳.</ref> | *این مطلب [[نیازمند]] به مداومت بر ریاضتهای شرعی و عبادتهای دشوار است. حال اگر کسی همانگونه که [[مرتاضان]] [[هندی]] به ریاضتهای غیر شرعی میپردازند و در این راه زحمتهای بسیار متحمّل میشوند، در این راه [[استقامت]] ورزیده بر انجام آن ریاضتها مداومت نماید، میتواند قوای خود را به تسلّط آورده بر آنان [[حاکم]] گردد؛ همانگونه که [[مرتاضان]] بر قوای موجود در [[طبیعت]] [[سلطه]] یافته میتوانند بر [[آب]] روند، و یا در هوا حرکت نمایند. روشن است که به دست آوردن [[سلطه]] بر قوای [[نفس]]، مشکلتر از مسلّط شدن بر قوای [[طبیعت]] نیست، بنابراین بر [[انسان]] [[مسلمان]] لازم است که در این راه [[صبر]] ورزیده ناامّید نگردد، تا سرانجام به ملکه ارزشمند حضور قلب دست یابد؛ حضور قلبی که بهویژه در [[نماز]] رکنی تعیین کننده بوده [[ارزش]] [[نماز]] و دیگر [[عبادات]] [[آدمی]] را مشخّص میسازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۳.</ref> | ||
===فرونیفتادن در خواستههای نفسانی=== | ===فرونیفتادن در خواستههای نفسانی=== | ||
*[[راز]] این مطلب در آن است، که فروافتادن در خواستهای نفسانی [[اراده]] [[انسان]] را ضعیف نموده او را در ادامه راه [[ناتوان]] میسازد. اهل [[سلوک]] همواره [[شاگردان]] خود را [[وصیّت]] میکردهاند، که از اینگونه [[خواستهها]] دوری گزینند؛ چرا که نفسانیّات همچون سدّی محکم است که | *[[راز]] این مطلب در آن است، که فروافتادن در خواستهای نفسانی [[اراده]] [[انسان]] را ضعیف نموده او را در ادامه راه [[ناتوان]] میسازد. اهل [[سلوک]] همواره [[شاگردان]] خود را [[وصیّت]] میکردهاند، که از اینگونه [[خواستهها]] دوری گزینند؛ چرا که نفسانیّات همچون سدّی محکم است که مانع از رسیدن [[انسان]] به مقصود شده، بلکه مانع میشود که او گامی در این راه به جلو نهد. | ||
*باز میتوان گفت که [[راز]] این مطلب، نیز در آن است که از سویی فروافتادن در مشتهیات نفسانی موجب [[غفلت]] میشود، و از سویی دیگر [[غفلت]] و التفات به سوی [[حضرت حق]] نیز هرگز با هم جمع نخواهند شد. از اینرو سالکان کوی کمال را سفارش میکنیم که خویشتن را از افتادن در اینگونه امور به [[سختی]] برحذر دارند، تا مبادا از ادامه راه باز مانند. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۳.</ref> | *باز میتوان گفت که [[راز]] این مطلب، نیز در آن است که از سویی فروافتادن در مشتهیات نفسانی موجب [[غفلت]] میشود، و از سویی دیگر [[غفلت]] و التفات به سوی [[حضرت حق]] نیز هرگز با هم جمع نخواهند شد. از اینرو سالکان کوی کمال را سفارش میکنیم که خویشتن را از افتادن در اینگونه امور به [[سختی]] برحذر دارند، تا مبادا از ادامه راه باز مانند. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ}}<ref>«آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۳.</ref> | ||
*این [[آیه]]، کافی است تا [[آدمی]] را اگر داری قلبی شنوا و بیناست، از این [[رذیلت]] دور نماید. این در حالی است که نمونههای بسیار دیگری برای این [[آیه]] در [[قرآن کریم]] به چشم میآید. [[تشبیه]] امر معقول به محسوس ۔ که در این [[آیه]] به چشم میآید-، از [[بهترین]] راههایی است که میتواند [[انسان]] را از [[زشتی]] این صفت [[اخلاقی]] [[آگاه]] سازد؛ و چه زیبا این [[تشبیه]] به کار رفته است!. نیز به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهادهایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشاندهایم چنان که (چیزی) نمیبینند» سوره یس، آیه ۸-۹.</ref>. | *این [[آیه]]، کافی است تا [[آدمی]] را اگر داری قلبی شنوا و بیناست، از این [[رذیلت]] دور نماید. این در حالی است که نمونههای بسیار دیگری برای این [[آیه]] در [[قرآن کریم]] به چشم میآید. [[تشبیه]] امر معقول به محسوس ۔ که در این [[آیه]] به چشم میآید-، از [[بهترین]] راههایی است که میتواند [[انسان]] را از [[زشتی]] این صفت [[اخلاقی]] [[آگاه]] سازد؛ و چه زیبا این [[تشبیه]] به کار رفته است!. نیز به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهادهایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشاندهایم چنان که (چیزی) نمیبینند» سوره یس، آیه ۸-۹.</ref>. | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
*مراد از "[[آرزو]]" در اینجا، آرزوهای مذموم و نکوهیدهای است که [[راه کمال]] را بسته، و سالک را از رسیدن به آن باز میدارد. همانگونه که پیش از این گفتیم، [[امید]] داشتن [[انسان]] به آنچه [[عقل]] و [[شرع]] آن را تأیید نمیکنند، مهمترین مصداق آرزوهای نابهجایی است، که برای دست یافتن به حضور قلب میباید از آن دست کشید. اگر کسی که سر در پی کمال نگذارده امّید ببرد که به خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] دست یابد، تارک [[نماز]] به [[بهشت]] امّید داشته باشد، و... این موارد همگی در شمار آرزوی [[باطل]]، بلکه حماقت محض است؛ چه امّید کاذب غیر واقعی را نمیتوان چیزی جز از حماقت خواند. اینان همچون [[کرم]] ابریشمی هستند که بهوسیله آرزوهای خود بر اطراف خویشتن تارهایی میتنند، که تنها سود آن خفه شدن خود آنان است و بس!. [[قرآن کریم]] به [[سختی]] [[انسانها]] را از چنین مسألهای باز داشته آنان را به حقیقتگرایی و نه [[رؤیا]] و تخیّلپردازی [[دعوت]] فرموده است. ما در همین سطور به برخی از [[آیات]] آن اشاره کردیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۴.</ref> | *مراد از "[[آرزو]]" در اینجا، آرزوهای مذموم و نکوهیدهای است که [[راه کمال]] را بسته، و سالک را از رسیدن به آن باز میدارد. همانگونه که پیش از این گفتیم، [[امید]] داشتن [[انسان]] به آنچه [[عقل]] و [[شرع]] آن را تأیید نمیکنند، مهمترین مصداق آرزوهای نابهجایی است، که برای دست یافتن به حضور قلب میباید از آن دست کشید. اگر کسی که سر در پی کمال نگذارده امّید ببرد که به خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] دست یابد، تارک [[نماز]] به [[بهشت]] امّید داشته باشد، و... این موارد همگی در شمار آرزوی [[باطل]]، بلکه حماقت محض است؛ چه امّید کاذب غیر واقعی را نمیتوان چیزی جز از حماقت خواند. اینان همچون [[کرم]] ابریشمی هستند که بهوسیله آرزوهای خود بر اطراف خویشتن تارهایی میتنند، که تنها سود آن خفه شدن خود آنان است و بس!. [[قرآن کریم]] به [[سختی]] [[انسانها]] را از چنین مسألهای باز داشته آنان را به حقیقتگرایی و نه [[رؤیا]] و تخیّلپردازی [[دعوت]] فرموده است. ما در همین سطور به برخی از [[آیات]] آن اشاره کردیم<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۴.</ref> | ||
*در سخنان منسوب به [[معصومان]]{{عم}} نیز این مطلب به وفور به چشم میآید؛ نمونه را به این دو [[حدیث شریف]] بنگرید: "ترسناکترین چیزی که بر شما از آن میترسم دو چیز است: تبعیّت از هوی و [[هوس]]، و دور و دراز کردن [[آرزو]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ}}؛ کافی، ج۸، ص۵۸.</ref>؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "بر شما از دو چیز میترسم: [[تبعیت]] از هوی و [[هوس]]، و دور و دراز کردن [[آرزو]]. چه تبعیّت از هوسن [[انسان]] را از [[حق]] باز میدارد، و آرزوی دور و دراز نیز [[آخرت]] را به دست [[فراموشی]] میسپارد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} إِنَّمَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَيْنِ: اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۳۶.</ref>. | *در سخنان منسوب به [[معصومان]]{{عم}} نیز این مطلب به وفور به چشم میآید؛ نمونه را به این دو [[حدیث شریف]] بنگرید: "ترسناکترین چیزی که بر شما از آن میترسم دو چیز است: تبعیّت از هوی و [[هوس]]، و دور و دراز کردن [[آرزو]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ}}؛ کافی، ج۸، ص۵۸.</ref>؛ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: "بر شما از دو چیز میترسم: [[تبعیت]] از هوی و [[هوس]]، و دور و دراز کردن [[آرزو]]. چه تبعیّت از هوسن [[انسان]] را از [[حق]] باز میدارد، و آرزوی دور و دراز نیز [[آخرت]] را به دست [[فراموشی]] میسپارد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} إِنَّمَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَتَيْنِ: اتِّبَاعَ الْهَوَى وَ طُولَ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۳۶.</ref>. | ||
*کوتاه سخن آنکه آرزوهای دور و دراز، | *کوتاه سخن آنکه آرزوهای دور و دراز، مانع از توجّه [[انسان]] به سوی [[خداوند]] و حضور قلب در پیشگاه او شده، از این رو تا آنگاه که [[آدمی]] در شمار آرزوپردازان قرار دارد، امّید نمیرود که در شمار حاضرقلبان قرار گیرد؛ بلکه همین امّید او به آنکه بدون هیچ [[رنج]] و زحمتی حضور قلب را بهدست آورد نیز، در شمار آرزوهای بلند مذموم قرار دارد!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۷۵.</ref> | ||
===فرو نیفتادن در [[دنیا]]=== | ===فرو نیفتادن در [[دنیا]]=== | ||
*[[قرآن کریم]] بهروشنی مردان [[خدا]] را اینگونه معرفی میفرماید، که اینان بهوسیله هیچ معاملهای- که عنوانی است عام، و تمامی معاملات تجاری، روحی و... این عالم را در بر میگیرد-، از یاد [[خداوند متعال]] غافل نمیشوند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref> | *[[قرآن کریم]] بهروشنی مردان [[خدا]] را اینگونه معرفی میفرماید، که اینان بهوسیله هیچ معاملهای- که عنوانی است عام، و تمامی معاملات تجاری، روحی و... این عالم را در بر میگیرد-، از یاد [[خداوند متعال]] غافل نمیشوند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref> |