حر بن یزید ریاحی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مانع' به 'مانع')
خط ۹: خط ۹:
'''حر بن یزید ریاحی''' [[شهید]] والاقدر [[عاشورا]]. حرّ از خاندان‌های معروف [[عراق]] و از رؤسای [[کوفیان]] بود. به درخواست [[ابن زیاد]]، برای [[مبارزه]] با [[حسین]]{{ع}} فراخوانده شد و به سرکردگی هزار سوار [[برگزیده]] گشت.  
'''حر بن یزید ریاحی''' [[شهید]] والاقدر [[عاشورا]]. حرّ از خاندان‌های معروف [[عراق]] و از رؤسای [[کوفیان]] بود. به درخواست [[ابن زیاد]]، برای [[مبارزه]] با [[حسین]]{{ع}} فراخوانده شد و به سرکردگی هزار سوار [[برگزیده]] گشت.  
==مقدمه==
==مقدمه==
گفته‌اند وقتی از دار الأماره [[کوفه]]، با [[مأموریت]] بستن [[راه]] بر [[امام حسین]]{{ع}} بیرون آمد، ندایی شنید که: ای حرّ! مژده باد تو را [[بهشت]]...<ref>قاموس الرجال، ج ۳، ص ۱۰۳؛ امالی صدوق، ص ۱۳۱.</ref> در منزل “قصر بنی مقاتل” یا “شراف”، [[راه]] را بر [[امام]] بست و [[مانع]] از حرکت آن [[حضرت]] به سوی [[کوفه]] شد. کاروان [[حسینی]] را [[همراهی]] کرد تا به [[کربلا]] رسیدند و [[امام]] در آنجا فرود آمد. حرّ وقتی فهمید کار [[جنگ]] با [[حسین بن علی]]{{ع}} جدّی است، [[صبح]] [[عاشورا]] به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه [[عمر سعد]] جدا شد و به کاروان [[حسین]]{{ع}} و [[جبهه حق]] پیوست. [[توبه]] کنان کنار خیمه‌های [[امام]] آمد و اظهار [[پشیمانی]] کرد، سپس [[اذن]] میدان‌طلبید. این [[انتخاب]] شگفت و [[برگزیدن]] [[راه]] [[بهشت]] بر [[دوزخ]]، از حرّ، چهره‌ای [[دوست]] داشتنی و قهرمان ساخت. حرّ با [[اذن امام]] به میدان رفت و در خطابه‌ای مؤثّر، [[سپاه کوفه]] را به خاطر [[جنگیدن]] با [[حسین]]{{ع}} [[توبیخ]] کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان [[عمر سعد]] را تحت تأثیر قرار داده از [[جنگ]] با [[سید الشهدا]] منصرف سازد، که [[سپاه]] [[عمر سعد]]، او را [[هدف]] تیرها قرار داد. نزد [[امام]] بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به [[مبارزه]] پرداخت و پس از نبردی دلیرانه به [[شهادت]] رسید.
گفته‌اند وقتی از دار الأماره [[کوفه]]، با [[مأموریت]] بستن [[راه]] بر [[امام حسین]]{{ع}} بیرون آمد، ندایی شنید که: ای حرّ! مژده باد تو را [[بهشت]]...<ref>قاموس الرجال، ج ۳، ص ۱۰۳؛ امالی صدوق، ص ۱۳۱.</ref> در منزل “قصر بنی مقاتل” یا “شراف”، [[راه]] را بر [[امام]] بست و مانع از حرکت آن [[حضرت]] به سوی [[کوفه]] شد. کاروان [[حسینی]] را [[همراهی]] کرد تا به [[کربلا]] رسیدند و [[امام]] در آنجا فرود آمد. حرّ وقتی فهمید کار [[جنگ]] با [[حسین بن علی]]{{ع}} جدّی است، [[صبح]] [[عاشورا]] به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه [[عمر سعد]] جدا شد و به کاروان [[حسین]]{{ع}} و [[جبهه حق]] پیوست. [[توبه]] کنان کنار خیمه‌های [[امام]] آمد و اظهار [[پشیمانی]] کرد، سپس [[اذن]] میدان‌طلبید. این [[انتخاب]] شگفت و [[برگزیدن]] [[راه]] [[بهشت]] بر [[دوزخ]]، از حرّ، چهره‌ای [[دوست]] داشتنی و قهرمان ساخت. حرّ با [[اذن امام]] به میدان رفت و در خطابه‌ای مؤثّر، [[سپاه کوفه]] را به خاطر [[جنگیدن]] با [[حسین]]{{ع}} [[توبیخ]] کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان [[عمر سعد]] را تحت تأثیر قرار داده از [[جنگ]] با [[سید الشهدا]] منصرف سازد، که [[سپاه]] [[عمر سعد]]، او را [[هدف]] تیرها قرار داد. نزد [[امام]] بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به [[مبارزه]] پرداخت و پس از نبردی دلیرانه به [[شهادت]] رسید.


[[حسین بن علی]]{{ع}} بر بالین حرّ حضور یافت و خطاب به آن [[شهید]]، فرمود: تو همانگونه که مادرت نامت را “حرّ” گذاشته است، حرّ و آزاده‌ای، [[آزاد]] در [[دنیا]] و [[سعادتمند]] در [[آخرت]]! {{متن حدیث|أنت الحر كما سمتك أمك و أنت الحر في الدنيا و أنت الحر في الآخرة}} و [[دست]] بر چهره‌اش کشید<ref>بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۴.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} با دستمالی سر حرّ را بست. پس از [[عاشورا]] [[بنی تمیم]] او را در فاصله یک میلی از [[امام حسین]]{{ع}} [[دفن]] کردند، همانجا که [[قبر]] کنونی اوست؛ بیرون [[کربلا]] در جایی که در قدیم به آن “نواویس” می‌گفته‌اند<ref>الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص ۹۷.</ref>. [[نقل]] است شاه [[اسماعیل]] صفوی [[قبر]] حرّ را گشود و پیکرش را سالم یافت، چون خواست پارچه‌ای را که بر سرش بسته بود باز کند، [[خون]] جاری شد و دوباره آن را بستند، آنگاه بر قبرش قبّه‌ای ساختند<ref>سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۴۲؛ به نقل از انوار نعمانیه، سید نعمت الله جزایری.</ref>. سرگذشت‌های مربوط به حرّ و نقش او در [[حادثه کربلا]]، از نخستین بر خوردش با کاروان [[سید الشهدا]]، سپس توبه‌اش و [[پیوستن]] به [[جبهه حق]] و [[شهادت]] در رکاب [[سالار شهیدان]]، در همه مقتل‌ها و کتاب‌های [[تاریخ]] [[عاشورا]] نگاشته شده است و [[توبه]] او شاخص ترین بخش [[نورانی]] [[زندگی]] اوست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۸۶.</ref>.
[[حسین بن علی]]{{ع}} بر بالین حرّ حضور یافت و خطاب به آن [[شهید]]، فرمود: تو همانگونه که مادرت نامت را “حرّ” گذاشته است، حرّ و آزاده‌ای، [[آزاد]] در [[دنیا]] و [[سعادتمند]] در [[آخرت]]! {{متن حدیث|أنت الحر كما سمتك أمك و أنت الحر في الدنيا و أنت الحر في الآخرة}} و [[دست]] بر چهره‌اش کشید<ref>بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۴.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} با دستمالی سر حرّ را بست. پس از [[عاشورا]] [[بنی تمیم]] او را در فاصله یک میلی از [[امام حسین]]{{ع}} [[دفن]] کردند، همانجا که [[قبر]] کنونی اوست؛ بیرون [[کربلا]] در جایی که در قدیم به آن “نواویس” می‌گفته‌اند<ref>الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص ۹۷.</ref>. [[نقل]] است شاه [[اسماعیل]] صفوی [[قبر]] حرّ را گشود و پیکرش را سالم یافت، چون خواست پارچه‌ای را که بر سرش بسته بود باز کند، [[خون]] جاری شد و دوباره آن را بستند، آنگاه بر قبرش قبّه‌ای ساختند<ref>سفینة البحار، ج ۱، ص ۲۴۲؛ به نقل از انوار نعمانیه، سید نعمت الله جزایری.</ref>. سرگذشت‌های مربوط به حرّ و نقش او در [[حادثه کربلا]]، از نخستین بر خوردش با کاروان [[سید الشهدا]]، سپس توبه‌اش و [[پیوستن]] به [[جبهه حق]] و [[شهادت]] در رکاب [[سالار شهیدان]]، در همه مقتل‌ها و کتاب‌های [[تاریخ]] [[عاشورا]] نگاشته شده است و [[توبه]] او شاخص ترین بخش [[نورانی]] [[زندگی]] اوست<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۸۶.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش