پرش به محتوا

بنی حارثه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹٬۷۶۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ دسامبر ۲۰۲۰
برچسب: جایگزین شد
خط ۱۳: خط ۱۳:


==بنی حارثه و [[پیامبر]]{{صل}}==
==بنی حارثه و [[پیامبر]]{{صل}}==
درباره [[نخستین مسلمانان]] بنی‌‌حارثه می‌‌توان از [[ظهیر بن نافع]]، [[ابو‌‌برده]] و [[نهیر بن هیثم]] یاد کرد که در [[پیمان عقبه]] دوم با پیامبر [[بیعت]] و از وی [[حمایت]] کردند<ref>سیرة النبی{{صل}}، ج ۲، ص ۳۱۲.</ref> در آن [[پیمان]] ۶۰ خزرجی و ۱۲ اوسی حضور داشتند.
درباره [[زمان]] [[گسترش اسلام]] در میان بنی‌‌حارثه اطلاع کافی در [[اختیار]] نیست و در منابع رجالی و [[تاریخی]] نیز کمتر از نام اعضای آن یاد شده است. برخی شخصیتهای ایشان پس از [[جنگ احد]] [[اسلام]] آوردند <ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۵.</ref> و برخی بزرگان ایشان همچون [[اوس بن قیظی]] به جهت عملکردش در [[خندق]] [[منافق]] خوانده شده‌‌اند.<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۳۰۵.</ref> در برخی گزارشها از نابودی بتهای بنی حارثه [[سخن]] به میان آمده؛<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۴۵۰؛ الاصابه، ج ۷، ص ۲۲۲.</ref> امّا مشخص نیست که این حادثه، در چه زمانی از دوره <ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ المغازی، ج ۲، ص‌‌۴۱۶؛ المحبر، ص ۴۶۹.</ref> [[مدنی]] روی داده است. با توجه به [[نفوذ]] [[آیین یهود]] در این [[قبیله]] و همچنین همپیمانی اوسیان با [[قبایل]] [[یهودی]] چون [[بنی‌‌قریظه]] و [[بنی‌‌نضیر]] <ref> الاغانی، ج ۱۷، ص ۱۲۴.</ref>به نظر می‌‌رسد [[گسترش اسلام]] در این قبیله با کندی و تأخیر مواجه شده باشد.
در [[نبرد]] [[بدر]] در [[سال دوم هجری]] که آمار انصاریان حاضر در [[لشکر اسلام]] بالغ بر‌‌۲۰۰‌‌ نفر می‌‌شد، تنها سه تن از بنی‌‌حارثه شرکت کردند.<ref>الدرر، ج ۱، ص ۱۱۸؛ المغازی، ج ۱، ص ۱۵۸.</ref> در [[جنگ احد]] که [[لشکر]] [[مکه]] در [[احد]] مستقر شدند، بنی‌‌حارثه [[زنان]] و فرزندانشان را در قلعه‌‌های خود جای دادند و بیش از دیگر قبایل نگران وضعیت خود بودند، زیرا سکونتگاههای ایشان متصل به میدان نبرد بود. زمانی که [[عبدالله بن ابیّ]] با حدود ۳۰۰ تن از [[یاران]] خود از رویارویی با [[قریش]] صرف‌‌نظر کرده، میدان نبرد را رها کردند، فضای [[رعب]] انگیزی بر بنی [[حارثه]] [[حاکم]] گردید و نزدیک بود ایشان نیز از [[همراهی]] [[پیامبر]] روی گردانند. این وضعیت در [[روایات]] مشهوری که در [[شأن نزول]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.</ref> آمده، منعکس شده است. بنا به گزارش این آیه دسته‌هایی آهنگ [[سستی]] کردند، حال آنکه [[خدا]] [[یار]] و [[یاور]] ایشان بود. در [[آیات]] بعد [[خداوند]] ضمن [[یادآوری]] [[پیروزی]] بدر، بدانان [[وعده]] می‌‌دهد که اگر [[پایدار]] و [[پرهیزگار]] باشند از [[حمایت]] [[فرشتگان]] برخوردار خواهند شد: {{متن قرآن|إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ}}<ref>«(یاد کنید) آنگاه را  که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند و بی‌گمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان می‌گفتی: آیا بسنده‌تان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲-۱۲۴.</ref>
در نبرد احد زمانی که پیامبر [[عزم]] احد کرده بود چون به نزدیکی بنی‌‌حارثه رسید از یکی از ایشان به عنوان [[راهنما]] کمک گرفت <ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref> و از برخی زمینهای بنی‌‌حارثه عبور کرد. برخی [[مخالفان پیامبر]]{{صل}} که در منابع از آنها به عنوان [[منافق]] یاد شده است همین مسئله را بهانه [[اعتراض]] خود به [[پیامبر]]{{صل}} قرار داده، درگیری لفظی را آغاز کردند که با [[حمایت]] [[یاران]] بنی‌‌عبدالاشهل از پیامبر خاتمه یافت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref> به رغم وجود چنین برخوردها از سوی برخی سران بنی‌‌حارثه، جوانانی از آنان را می‌‌توان [[مشاهده]] کرد که [[مشتاق]] حضور در [[سپاه]] پیامبر{{صل}} بودند؛ اما به سبب کمی سن آنها، پیامبر{{صل}} مانعشان شد.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۲۱۶؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۳۶۹؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۱۲۳۸.</ref> هنگامی که [[مسلمانان]] در [[نبرد]] [[احد]] رو به فرار نهادند بنو [[حارثه]] نیز جزو فراریان بودند<ref> المغازی، ج ۱، ص ۲۷۷ ـ ۲۷۸؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۱۰.</ref> و هیچ شهیدی از آنان به [[ثبت]] نرسیده است. این در حالی است که بنی‌‌سلمه که به لحاظ [[موقعیت]] جغرافیایی، وضعیتی مشابه بنی‌‌حارثه داشتند، [[مقاومت]] کردند و بیشترین شهدای احد از آنهاست.
در جریان کشتن [[کعب ‌‌بن اشرف]] [[یهودی]] (پس از [[جنگ بدر]]) از میان ۵ نفری که کعب‌‌بن اشرف را کشتند، دو تن از تبار بنی‌‌حارثه بودند که یکی از ایشان به بنی‌‌عبدالاشهل پیوسته بود.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۸۷.</ref> همچنین پس از [[کعب بن اشرف]]، پیامبر [[دستور]] داد [[یهودیان]] معاند کشته شوند و آنگاه بود که [[محیصة بن مسعود حارثی]] که در همان اوان [[اسلام]] آورده بود ابن سنینه یهودی را‌‌کشت.<ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref> در نبرد [[خندق]] در [[سال پنجم هجری]] که سپاه عظیمی درصدد [[حمله]] به [[مدینه]] برآمدند [[تصمیم]] گرفته شد که برای مقابله با ایشان خندقی در شمال [[شهر]] کشیده شده، دروازه طبیعی یثرب را بر روی سپاه [[احزاب]] ببندند. مسیر خندق از [[غرب]] به [[شرق]] چنان طراحی شد که منطقه بنی‌‌حارثه نزدیک ترین محله به خندق بود.<ref> الطبقات، ابن سعد ج ۴، ص ۸۲.</ref> پیامبر شماری از [[زنان]] خود را در کنار زنان و [[فرزندان]] بنی‌‌حارثه در قلعه مستحکم آنها قرار داد.<ref> دلائل النبوه، ج ۳، ص ۴۴۰.</ref> با طولانی شدن [[جنگ]] و نیز [[خیانت]] [[بنی قریظه]] از درون، [[مسلمانان]] روزهای طاقت فرسایی را سپری کردند. {{متن قرآن|إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا}}<ref>«هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه  شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛» سوره احزاب، آیه ۱۰.</ref> خستگی و نگرانی‌های بنی‌‌حارثه موجب گردید درصدد راهی برای ترک صحنه [[نبرد]] باشند. ایشان از [[پیامبر]] خواستند اجازه دهد به خانه‌‌های خود بازگردند تا بتوانند آنها را از خطر [[غارت]] [[حفظ]] کنند.
گفته شده که ۸۰ تن از بنی‌‌حارثه بدون اجازه پیامبر صحنه نبرد را رها کردند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۴۹.</ref> [[آیات]] {{متن قرآن| وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلاَّ فِرَارًا وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلاَّ يَسِيرًا وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لا يُوَلُّونَ الأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولا قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لّا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلِيلا قُلْ مَن ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلا نَصِيرًا قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِيلا أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا  يَحْسَبُونَ الأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِن يَأْتِ الأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلاَّ قَلِيلا }} <ref>و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند. و اگر بر آنان از پیرامون آن (شهر) درمی‌آمدند سپس از آنان (گرویدن به) آشوب (شرک) را می‌خواستند بدان سوی می‌رفتند و در آن (شهر) جز اندکی درنگ نمی‌کردند. و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد. بگو: گریز از مرگ یا از کشته شدن- اگر بگریزید- برای شما سودی ندارد و با آن جز اندکی (از زندگی) بهره‌ور نخواهید شد. بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند. بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان  (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛ در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که به دارایی آزمندند؛ آنان ایمان نیاورده‌اند و خداوند کارهای آنان را از میان برده است و این، بر خداوند آسان است. گمان می‌کنند که دسته‌ها (ی مشرک) هنوز نرفته‌اند و اگر آن دسته‌ها باز آیند، اینان آرزو می‌کنند کاش میان تازی‌های بیابان‌نشین، بیابان‌نشینی می‌کردند و خبرهای شما را (از این و آن) می‌پرسیدند و اگر در میان شما می‌بودند جز اندکی کارزار نمی‌کردند؛ سوره احزاب، آیه: ۱۳-۲۰.</ref> به همین امر‌‌ اشاره دارد و از [[نیت]] واقعی ایشان خبر می‌‌دهد که می‌‌خواستند فرار کنند نه آنکه از خانه‌‌های خود [[دفاع]] کنند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا}}<ref>«و هنگامی که دسته‌ای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دسته‌ای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) می‌خواستند؛ می‌گفتند خانه‌های ما بی‌حفاظ است  با آنکه بی‌حفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.</ref>.<ref> التبیان، ج ۸، ص ۳۲۳؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴۵؛ لباب النقول، ص ۱۵۶.</ref> در [[آیه]] بعد [[خداوند]] خبر می‌‌دهد که اگر [[سپاه]] [[شرک]] از [[خندق]] بگذرد و از آنها بخواهد که با ایشان همراه شوند تنها شمار اندکی [[مقاومت]] می‌‌کنند: {{متن قرآن|وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا}}<ref>«و اگر بر آنان از پیرامون آن (شهر) درمی‌آمدند سپس از آنان (گرویدن به) آشوب (شرک) را می‌خواستند بدان سوی می‌رفتند و در آن (شهر) جز اندکی درنگ نمی‌کردند» سوره احزاب، آیه ۱۴.</ref> این عده قبلاً با خداوند [[پیمان]] بسته بودند که نگریزند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا}}<ref>«و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۱۵.</ref> برخی [[مفسران]] در این باره گفته‌‌اند که بنی‌‌حارثه پس از فرار در نبرد [[احد]]، [[متعهد]] شده بودند دیگر دست از [[حمایت]] پیامبر برندارند؛ امّا در نبرد خندق بار دیگر [[عهد]] خود را شکستند.<ref> جامع‌‌ البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴، ۱۶۶؛ التبیان، ج ۸، ص ۳۲۳.</ref>
خداوند در آیات بعد به [[مذمت]] ایشان می‌‌پردازد که فرار برایتان سودی ندارد: {{متن قرآن|قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«بگو: گریز از مرگ یا از کشته شدن- اگر بگریزید- برای شما سودی ندارد و با آن جز اندکی (از زندگی) بهره‌ور نخواهید شد» سوره احزاب، آیه ۱۶.</ref> و اگر خداوند درباره کسی [[تصمیم]] بگیرد تغییری در آن نخواهد بود: {{متن قرآن|قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}}<ref>«بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمی‌یابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.</ref> و او کسانی را که مانع حضور دیگران در [[نبرد]] باشند می‌‌شناسد: {{متن قرآن|قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند از میان شما کارشکنان  (جنگ) را خوب می‌شناسد و (نیز) کسانی را که به برادران خویش می‌گویند: به ما بپیوندید و جز اندکی در جنگ شرکت نمی‌کنند؛» سوره احزاب، آیه ۱۸.</ref> و چون خطر فرا رسد آنان را می‌‌بینی که مانند کسی که [[مرگ]] او را فرو گرفته، چشمانشان در حدقه می‌‌چرخد] و [به سوی تو می‌‌نگرند: {{متن قرآن|أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا}}<ref>«در حالی که به شما تنگ‌چشمی می‌ورزند آنگاه، چون بیم (جنگ) در رسد آنان را می‌بینی که در تو می‌نگرند چون کسانی که در بیهوشی جان می‌کنند، چشم‌هاشان (در چشمخانه) می‌چرخد و چون آن بیم از میان برود با زبان‌هایی تیز و تند به شما زخم زبان می‌زنند در حالی که به دارایی آزمندند؛ آنان ایمان نیاورده‌اند و خداوند کارهای آنان را از میان برده است و این، بر خداوند آسان است» سوره احزاب، آیه ۱۹.</ref> اینان [[آرزو]] می‌‌کنند همچون بیابان نشینان از [[مدینه]] دور بودند و گزارشهای [[جنگ]] را از دور می‌‌شنیدند و اگرهم در میان شما باشند جز اندکی نبرد نخواهند کرد: {{متن قرآن|يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَإِنْ يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنْبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُمْ مَا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«گمان می‌کنند که دسته‌ها (ی مشرک) هنوز نرفته‌اند و اگر آن دسته‌ها باز آیند، اینان آرزو می‌کنند کاش میان تازی‌های بیابان‌نشین، بیابان‌نشینی می‌کردند و خبرهای شما را (از این و آن) می‌پرسیدند و اگر در میان شما می‌بودند جز اندکی کارزار نمی‌کردند» سوره احزاب، آیه ۲۰.</ref> در پی [[مخالفت]] [[پیامبر]] با درخواست برخی از بنی‌‌حارثه برای ترک صحنه نبرد به بهانه [[دفاع]] از خانه‌‌های خود، آنان درصدد [[تضعیف]] [[روحیه]] [[مسلمانان]] برآمده، می‌‌گفتند: چگونه پیامبر [[وعده]] [[فتح]] [[ایران]] و [[روم]] می‌‌دهد، حال آنکه برای قضای [[حاجت]] هم نمی‌‌توان صحنه نبرد را ترک کرد.<ref>سیرة النبی{{صل}}، ج ۲، ص ۳۶۵.</ref> بر اثر وزش بادهای سرد [[سپاه]] ناکام احزاب مجبور به عقب‌‌نشینی و ترک نبرد شد و پیامبر به بنی‌‌حارثه اجازه داد به خانه‌‌های خود بازگردند؛ امّا برای نبرد با [[بنی‌‌قریظه]] مجدداً آنان را فراخواند که بسیاری بدان توجه نکرده، از شدت سرما و خستگی به خانه‌‌های خود [[پناه]] بردند،<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۹۲.</ref> با این حال دادن سهمی از [[غنایم]] به بنی‌‌حارثه حکایت از [[مشارکت]] آنان در این نبرد دارد. غنایم این [[نبرد]] به چند سهم محدود تقسیم شد و به مجموع بنی‌‌حارثه، بنی‌‌عبد‌‌الاشهل، بنی‌‌ظفر و بنی‌‌معاویه یک سهم تعلق گرفت.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۵۲۱.</ref> پس از آنکه مقرر شد تنی چند از مردان [[بنی‌‌قریظه]] به [[کیفر]] [[خیانت]] کشته شوند [[پیامبر]] [[فرمان]] داد ایشان را در میان [[قبایل]] [[اوسی]] توزیع کرده، در آنجا به [[قتل]] رسانند، از این رو دو تن از ایشان نیز به منطقه بنی‌‌حارثه [[برده]] شده، در آنجا کشته شدند.<ref>مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۴۰؛ المعجم الکبیر، ج ۱۹، ص ۲۳۱.</ref> در [[سال هفتم هجری]] که پیامبر به [[خیبر]] [[حمله]] کرد [[بنی حارثه]] حضور داشتند و در توزیع [[غنایم]]، بخشهایی از منطقه "شَقْ" در خیبر به ایشان رسید. در آن [[زمان]] برخی از بنی‌‌حارثه غنایم دیگران را می‌‌خریدند، چنان که فردی به نام [[عبید]] [[اوس]] سهام فراوانی را خرید و به "عبید سهام" [[شهرت]] یافت.<ref>الدرر، ج ۱، ص ۲۰۴.</ref> از میان ۴ تن از شهدای خیبر یک تن حارثی تبار بود؛<ref>سیرة النبی{{صل}}، ج ۳، ص ۸۰۵.</ref> همچنین یکی از دو زنی که در این اعزام حضور یافته بود از [[زنان]] حارثی بود که در این نبرد به مداوای مجروحان و توزیع آب می‌‌پرداخت.<ref>الاحاد والمثانی، ج ۶، ص ۲۴۵؛ الاصابه، ج ۸، ص ۴۲۲.</ref> در این نبرد تنها دو [[زن]] حضور یافته بودند.<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص ۱۸۸.</ref>
بنی‌‌حارثه در سال هشتم در [[فتح مکه]] <ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۰۰.</ref> و [[نبرد حنین]]<ref> المغازی، ج ۲، ص ۸۹۶.</ref> شرکت کردند و در [[سازماندهی]] [[سپاه]] پرچمی از آن خود داشتند <ref>المغازی، ج ۲، ص ۸۹۶.</ref>. در اعزام [[تبوک]] تنی ‌‌چند از [[مسلمانان]] بر اثر [[ناتوانی]] [[مالی]] نتوانستند با سپاه همراه شوند و به "بکّائون" (گریه‌‌کنندگان) شهرت یافتند. یکی از ایشان [[علبة بن زید]] از بنی‌‌حارثه بود<ref>المغازی، ج ۳، ص ۹۹۴؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۱.</ref>. از بنی‌‌حارثه پس از عصر [[نبوی]] اطلاع چندانی در دست نیست. در [[نبرد صفین]] نام چند تن از آنان در میان شهدای این [[جنگ]] به چشم می‌‌خورد.<ref>المحن، ص ۱۰۹.</ref> پس از آن مهم‌‌ترین حادثه‌‌ای که می‌‌توان در آن از نقش‌‌بنی‌‌حارثه یاد کرد، حادثه [[حرّه]] در سال ‌‌۶۲‌‌ هجری‌‌است.
[[یزید بن معاویه]] در آن سال سپاهی را برای [[سرکوب]] [[قیام]] [[مردم مدینه]] اعزام کرد. مردم مدینه همان [[خندق]] عصر [[نبوی]] را برای [[دفاع]] از [[شهر]] [[احیا]] کردند. در این [[نبرد]] بنی‌‌حارثه با [[سپاه شام]] [[همراهی]] کرد و با [[خیانت]] یکی از ایشان [[سپاه]] شامی [[یزید]] توانست به داخل شهر [[نفوذ]] کند.<ref>المحن، ج ۱، ص ۱۵۰؛ اخبار الطوال، ص ۲۶۵.</ref> در آن حادثه که به [[قتل]] و [[غارت]] گسترده اهالی [[مدینه]] انجامید، هیچ آسیبی به بنی‌‌حارثه نرسید و بنی‌‌حارثه به هر که [[امان]] می‌‌دادند در امان بود. در آن سه [[روز]] که فاجعه "حرّه" روی داد افراد فراوانی به بنی‌‌حارثه [[پناه]] بردند تا در امان بمانند.<ref>الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۲۳۵.</ref> برخی، کشتگان بنی‌‌حارثه را تنها ۷ تن دانسته‌‌اند.<ref>تاریخ ابن خیاط، ص ۱۸۹.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[بنی حارثه (مقاله)|مقاله «بنی حارثه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش