ستاره در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خداوند متعالی' به 'خداوند متعال'
جز (جایگزینی متن - 'خدای متعالی' به 'خدای متعال')
جز (جایگزینی متن - 'خداوند متعالی' به 'خداوند متعال')
خط ۱۶: خط ۱۶:


==[[آفرینش]] [[ستاره]]==
==[[آفرینش]] [[ستاره]]==
برپایه محاسبات [[دانشمندان]] فلکی، [[خداوند]] متعالی میلیون‌ها کهکشان [[آفریده]] و هر کهکشانی دارای میلیاردها ستاره و سیاره و [[قمر]] و غیره است.<ref> قرآن و علوم طبیعی، ص۳۰۳.</ref> تنها در کهکشان ما بالغ ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۱۰۰ ستاره وجود دارد که [[خورشید]] با همه عظمتش یکی از ستاره‌های متوسط آن به شمار می‌آید.<ref>قرآن و علوم طبیعی، ص۳۷۳؛ نمونه، ج۲۴، ص۳۲۴.</ref>
برپایه محاسبات [[دانشمندان]] فلکی، [[خداوند متعال]] میلیون‌ها کهکشان [[آفریده]] و هر کهکشانی دارای میلیاردها ستاره و سیاره و [[قمر]] و غیره است.<ref> قرآن و علوم طبیعی، ص۳۰۳.</ref> تنها در کهکشان ما بالغ ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۰۰۰ / ۱۰۰ ستاره وجود دارد که [[خورشید]] با همه عظمتش یکی از ستاره‌های متوسط آن به شمار می‌آید.<ref>قرآن و علوم طبیعی، ص۳۷۳؛ نمونه، ج۲۴، ص۳۲۴.</ref>


[[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۹۷.</ref> [[هدف آفرینش]] ستارگان را راهیابی به وسیله آنها در تاریکی‌های خشکی و دریا بیان کرده <ref>التبیان، ج۴، ص۲۱۲؛ روض الجنان، ج۷، ص۳۸۸-۳۸۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۵.</ref> و در آیه {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند  پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> از مسخّر بودن ستارگان به [[امر الهی]]، [[سخن]] به میان آمده است.<ref>تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۴۴؛ زبدة التفاسیر، ج۲، ص۵۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۶.</ref> غرض از بیان مسخر و رام بودن ستارگان در برابر [[قدرت الهی]]، [[یادآوری]] [[منافع]] آنها برای [[مخلوقات]] است؛<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۲۱؛ منهج الصادقین، ج۵، ص۱۷۹؛ روح البیان، ج۵، ص۱۷.</ref> بدین معنا که همه به [[فرمان]] [[پروردگار]] در مدار مخصوص در راستای منافع [[بندگان]] در جریان هستند.<ref> مجمع البیان، ج۴، ص۶۶۰.</ref> برخی، [[سجده]] ستارگان در [[آیات]] را نیز به معنای مسخّر بودن آنها در برابر [[قدرت]] بی‌پایان [[خدا]] دانسته‌اند.<ref> زبدة التفاسیر، ج۴، ص۳۷۸.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
[[آیه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکی‌های خشکی و دریا بدان‌ها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۹۷.</ref> [[هدف آفرینش]] ستارگان را راهیابی به وسیله آنها در تاریکی‌های خشکی و دریا بیان کرده <ref>التبیان، ج۴، ص۲۱۲؛ روض الجنان، ج۷، ص۳۸۸-۳۸۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۲۵.</ref> و در آیه {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رام‌شدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند  پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref> از مسخّر بودن ستارگان به [[امر الهی]]، [[سخن]] به میان آمده است.<ref>تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۴۴؛ زبدة التفاسیر، ج۲، ص۵۳۱؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۶.</ref> غرض از بیان مسخر و رام بودن ستارگان در برابر [[قدرت الهی]]، [[یادآوری]] [[منافع]] آنها برای [[مخلوقات]] است؛<ref>تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۲۲۱؛ منهج الصادقین، ج۵، ص۱۷۹؛ روح البیان، ج۵، ص۱۷.</ref> بدین معنا که همه به [[فرمان]] [[پروردگار]] در مدار مخصوص در راستای منافع [[بندگان]] در جریان هستند.<ref> مجمع البیان، ج۴، ص۶۶۰.</ref> برخی، [[سجده]] ستارگان در [[آیات]] را نیز به معنای مسخّر بودن آنها در برابر [[قدرت]] بی‌پایان [[خدا]] دانسته‌اند.<ref> زبدة التفاسیر، ج۴، ص۳۷۸.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۶:


==[[تشبیه]] به [[ستاره]]==
==[[تشبیه]] به [[ستاره]]==
آیه {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> [[خداوند]] متعالی را [[نور]] آسمان‌ها و [[زمین]] معرفی کرده، سپس آن نور را به چراغدانی تشبیه کرده که در آن چراغی باشد و آن چراغ در شیشه‌ای قرار گیرد و شیشه همانند ستاره‌ای فروزان باشد. تشبیه زجاجه به [[ستاره درخشان]] به سبب فراوانی تابش نور چراغ و درخشش آن است، چون اگر شیشه بر روی چراغ قرار گیرد، شعله آن افزون‌تر شده و با وزش باد نوسان نمی‌یابد، و در درخشش [[نور]] و [[ثبات]] تابش که بر اثر آن هیچ تاریکی‌ای نمی‌ماند،<ref>مخزن العرفان، ج۹، ص۱۱۶.</ref> همانند [[ستاره درخشان]] می‌شود.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
آیه {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> [[خداوند متعال]] را [[نور]] آسمان‌ها و [[زمین]] معرفی کرده، سپس آن نور را به چراغدانی تشبیه کرده که در آن چراغی باشد و آن چراغ در شیشه‌ای قرار گیرد و شیشه همانند ستاره‌ای فروزان باشد. تشبیه زجاجه به [[ستاره درخشان]] به سبب فراوانی تابش نور چراغ و درخشش آن است، چون اگر شیشه بر روی چراغ قرار گیرد، شعله آن افزون‌تر شده و با وزش باد نوسان نمی‌یابد، و در درخشش [[نور]] و [[ثبات]] تابش که بر اثر آن هیچ تاریکی‌ای نمی‌ماند،<ref>مخزن العرفان، ج۹، ص۱۱۶.</ref> همانند [[ستاره درخشان]] می‌شود.<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۲۳.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==[[سوگند]] به [[ستاره]]==
==[[سوگند]] به [[ستاره]]==
خط ۴۶: خط ۴۶:
{{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|هَوَى}} به معنای فرود آمدن <ref>معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۱۵، "هوی".</ref> از بالا به پایین است <ref> الصحاح، ج۶، ص۲۵۳۸؛ مفردات، ص۸۴۹، "هوی".</ref> و گفته شده مراد، غروب ستارگان است.<ref>تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج۵، ص۳۲۱؛ زبدة التفاسیر، ج۶، ص۵۰۲.</ref> در اینکه مراد از [[نجم]] در این [[سوگند]] [[ستاره]] خاصی است یا همه [[ستارگان]] مورد قسم قرار گرفته‌اند، [[اختلاف]] است: برخی آن را بر عموم ستارگان حمل کرده‌اند.<ref>مجمع ‌البیان، ج۱۰، ص۷۱۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص ۳۰۳؛ تفسیر صدر المتألهین، ج۷، ص۳۲۴.</ref> برخی به ستارگان خاصی، مانند ثریّا،<ref>جامع‌البیان، ج۲۷، ص۲۴-۲۵؛ ج۳۰، ص۹۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.</ref> شعری <ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۷؛ التفسیر الوسیط، طنطاوی، ج۱۴، ص۵۷.</ref> و ماه <ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند.
{{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|هَوَى}} به معنای فرود آمدن <ref>معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۱۵، "هوی".</ref> از بالا به پایین است <ref> الصحاح، ج۶، ص۲۵۳۸؛ مفردات، ص۸۴۹، "هوی".</ref> و گفته شده مراد، غروب ستارگان است.<ref>تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۴۵۰؛ تفسیر ثعالبی، ج۵، ص۳۲۱؛ زبدة التفاسیر، ج۶، ص۵۰۲.</ref> در اینکه مراد از [[نجم]] در این [[سوگند]] [[ستاره]] خاصی است یا همه [[ستارگان]] مورد قسم قرار گرفته‌اند، [[اختلاف]] است: برخی آن را بر عموم ستارگان حمل کرده‌اند.<ref>مجمع ‌البیان، ج۱۰، ص۷۱۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص ۳۰۳؛ تفسیر صدر المتألهین، ج۷، ص۳۲۴.</ref> برخی به ستارگان خاصی، مانند ثریّا،<ref>جامع‌البیان، ج۲۷، ص۲۴-۲۵؛ ج۳۰، ص۹۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.</ref> شعری <ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۷؛ التفسیر الوسیط، طنطاوی، ج۱۴، ص۵۷.</ref> و ماه <ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۱۴.</ref> [[تفسیر]] کرده‌اند.


برخی در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.</ref> گفته‌اند: [[خداوند]] متعالی به [[غروب]] ستارگان سوگند یاد کرده تا به ستاره‌پرستان بفهماند که طلوع و غروب ستارگان به [[تدبیر]] و [[قدرت]] الهی‌اند.<ref> التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۹۹.</ref> برخی گفته‌اند: غروبی که طلوع به همراه داشته باشد [[دلیل]] بر تدبیر حکیمانه ستارگان است.<ref>مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۶۱؛ نک: مخزن العرفان، ج۱۳، ص۳۶۴.</ref> برخی، اهمیت قسم به غروب ستارگان <ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۷.</ref> را از جهت نزدیکی به [[سحر]] دانسته‌اند که نشان متهجدان است.<ref>منهج الصادقین، ج۹، ص۶۵.</ref> برخی نیز احتمال داده‌اند مراد از غروب ستارگان فرو ریختن و منهدم شدن آنها در [[قیامت]] باشد.<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۱؛ نک: کشف‌الاسرار، ج۹، ص۳۵۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۲.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
برخی در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.</ref> گفته‌اند: [[خداوند متعال]] به [[غروب]] ستارگان سوگند یاد کرده تا به ستاره‌پرستان بفهماند که طلوع و غروب ستارگان به [[تدبیر]] و [[قدرت]] الهی‌اند.<ref> التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۹۹.</ref> برخی گفته‌اند: غروبی که طلوع به همراه داشته باشد [[دلیل]] بر تدبیر حکیمانه ستارگان است.<ref>مجمع‌البیان، ج۹، ص۲۶۱؛ نک: مخزن العرفان، ج۱۳، ص۳۶۴.</ref> برخی، اهمیت قسم به غروب ستارگان <ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۷.</ref> را از جهت نزدیکی به [[سحر]] دانسته‌اند که نشان متهجدان است.<ref>منهج الصادقین، ج۹، ص۶۵.</ref> برخی نیز احتمال داده‌اند مراد از غروب ستارگان فرو ریختن و منهدم شدن آنها در [[قیامت]] باشد.<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۲۶۱؛ نک: کشف‌الاسرار، ج۹، ص۳۵۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱۷، ص۸۲.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


===قسم به [[جایگاه]] ستارگان===
===قسم به [[جایگاه]] ستارگان===
خط ۵۵: خط ۵۵:


==سجده [[ستاره]]==
==سجده [[ستاره]]==
ستارگان و دیگر [[آفریدگان]] در برابر [[خداوند]] متعالی سجده می‌کنند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«آیا درنیافته‌ای  که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده)  عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بی‌گمان خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد» سوره حج، آیه ۱۸.</ref> به نظر بیشتر [[مفسران]]، سجده موجودات و ستارگان به معنای سجده [[تکوینی]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۱۳-۲۱۴؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۲۵؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۵۹.</ref> و مسخر بودن آنها در دست [[قدرت الهی]] است.<ref> التفسیر الوسیط، طنطاوی، ج۹، ص۲۹۲.</ref> حرکت هر ستاره در مدار خاص خود و طلوع و غروبشان سجده و [[خضوع]] آنها در برابر خداوند متعالی به شمار می‌آید.<ref>جامع‌البیان، ج۱۷، ص۹۸؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۳۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۴.</ref> بر این اساس، تعبیر سجده درباره اشیایی که [[ادراک]] و [[شعور]] ندارند، تعبیری مجازی است.<ref>روح المعانی، ج۹، ص۱۲۵؛ روح البیان، ج۶، ص۱۶.</ref> گفتنی است [[نجم]] در آیه {{متن قرآن|وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ}}<ref>«و گیاه  و درخت سجده می‌آورند» سوره الرحمن، آیه ۶.</ref> را گرچه [[غالب]] مفسران به معنای گیاه بی‌ساقه گرفته‌اند،<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۰؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۷۰؛ التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۰۵.</ref> برخی، احتمال داده‌اند به معنای‌ستاره باشد<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۶۹؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۰؛ زاد المسیر، ج۴، ص۲۰۶.</ref> و برخی نجم به معنای ستاره را ارجح دانسته‌اند.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۴۵۲؛ تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۴۹۳.</ref> برخی نیز گفته‌اند در اینجا هم [[ستاره]] و هم گیاه مورد نظر است و [[خداوند]] متعالی خواسته با استفاده از لفظ [[نجم]] میان [[نعمت‌های آسمانی]] و زمینی رابطه برقرار کند.<ref>التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
ستارگان و دیگر [[آفریدگان]] در برابر [[خداوند متعال]] سجده می‌کنند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ}}<ref>«آیا درنیافته‌ای  که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده)  عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بی‌گمان خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد» سوره حج، آیه ۱۸.</ref> به نظر بیشتر [[مفسران]]، سجده موجودات و ستارگان به معنای سجده [[تکوینی]]<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۱۳-۲۱۴؛ روح المعانی، ج۹، ص۱۲۵؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۵۹.</ref> و مسخر بودن آنها در دست [[قدرت الهی]] است.<ref> التفسیر الوسیط، طنطاوی، ج۹، ص۲۹۲.</ref> حرکت هر ستاره در مدار خاص خود و طلوع و غروبشان سجده و [[خضوع]] آنها در برابر خداوند متعالی به شمار می‌آید.<ref>جامع‌البیان، ج۱۷، ص۹۸؛ کشف الاسرار، ج۶، ص۳۴۷؛ تفسیر قرطبی، ج۱۳، ص۲۴.</ref> بر این اساس، تعبیر سجده درباره اشیایی که [[ادراک]] و [[شعور]] ندارند، تعبیری مجازی است.<ref>روح المعانی، ج۹، ص۱۲۵؛ روح البیان، ج۶، ص۱۶.</ref> گفتنی است [[نجم]] در آیه {{متن قرآن|وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ}}<ref>«و گیاه  و درخت سجده می‌آورند» سوره الرحمن، آیه ۶.</ref> را گرچه [[غالب]] مفسران به معنای گیاه بی‌ساقه گرفته‌اند،<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۰؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۷۰؛ التفسیر الکاشف، ج۷، ص۲۰۵.</ref> برخی، احتمال داده‌اند به معنای‌ستاره باشد<ref>جامع البیان، ج۲۷، ص۶۹؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۰؛ زاد المسیر، ج۴، ص۲۰۶.</ref> و برخی نجم به معنای ستاره را ارجح دانسته‌اند.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۴۵۲؛ تفسیر سور آبادی، ج۴، ص۲۴۹۳.</ref> برخی نیز گفته‌اند در اینجا هم [[ستاره]] و هم گیاه مورد نظر است و [[خداوند متعال]] خواسته با استفاده از لفظ [[نجم]] میان [[نعمت‌های آسمانی]] و زمینی رابطه برقرار کند.<ref>التحریر و التنویر، ج۲۷، ص۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==نابودی ستاره در [[قیامت]]==
==نابودی ستاره در [[قیامت]]==
خط ۶۱: خط ۶۱:


==ناشایستگی [[ستاره]] برای [[پرستش]]==
==ناشایستگی [[ستاره]] برای [[پرستش]]==
ستارگان مانند دیگر پدیده‌های آسمانی مورد [[تقدیس]] بوده‌اند و این تقدیس در میان برخی [[اقوام]] تا حد پرستش پیش رفته است. وجود ستاره‌پرستان در میان [[قبیله]] [[ابراهیم]]{{ع}}<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۰؛ الکشاف، ج۲، ص۴۰؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۶۹.</ref> سبب شد وی برای [[شایسته]] پرستش نبودن ستارگان از [[راه]] [[برهان حدوث]] به غروب آنها [[استدلال]] کند {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref>؛ به این بیان که چیزی که [[پس از ظهور]] [[غایب]] شود حادث و مسخر غیر است و موجود حادث نمی‌تواند از غیر [[بی‌نیاز]] باشد. شی‌ء محتاج و [[نیازمند]] به غیر، [[ربّ]] نیست، پس ستاره [[شایستگی]] پرستش ندارد، چنان‌که هیچ حادثی سزاوار پرستش نیست،<ref>کشف الاسرار، ج۳، ص۴۰۶؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۳۹۰؛ الفواتح الالهیه، ج۱، ص۲۲۴.</ref> بدین‌رو در رد برخی [[مشرکان]] که ستاره شِعْری را می‌پرستیدند، [[خداوند]] متعالی را [[خالق]] شِعْری معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى}}<ref>«و اوست که پروردگار (ستاره) شعری  است» سوره نجم، آیه ۴۹.</ref>.<ref>جامع‌البیان، ج۲۷، ص۴۵؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶؛ الکشاف، ج۴، ص۴۲۸.</ref> یعنی او که خالق همه پدیده‌ها از جمله ستاره شعری است شایسته پرستش است نه ستاره. (ستاره‌پرستی، شعری) ستارگان از دیرباز مورد توجه [[انسان‌ها]] بوده و افزون بر [[لذّت]] بردن از نگاه به آنها و بهره‌مندشدن از زیبایی‌شان، برای [[راهنمایی]] و راهیابی از آنها استفاده می‌شده است. برخی نیز ادعا داشتند که به کمک ستارگان می‌توانند از امور [[آینده]] همچون ارزانی یا گرانی کالا، [[جنگ]] یا [[صلح]]، شیوع [[بیماری]] مانند وبا و نحوست یا [[سعادت]] ایّام خبر دهند. در اصطلاح [[فقه]] به چنین خبر دادنی "تنجیم"<ref>جامع‌المقاصد، ج۴، ص۳۱؛ منهاج الصالحین، ج۲، ص۸.</ref> و به [[علمی]] که با استفاده از شکل‌های فلکی و اوضاع کواکب، حوادث [[جهان]] ماده را [[تبیین]] می‌کند، [[علم]] [[نجوم]] و ستاره‌شناسی گفته می‌شود و به اقسام مختلفی تقسیم می‌شود.<ref>کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۳۰؛ نیز نک: القاموس الفقهی، ص۳۴۸؛ معجم الفاظ الفقه، ص۱۲۷ نیز نک: دائرة المعارف الشیعیه، ج۱۸، ص۶۶، "نجم".</ref> در اینکه آیا علم ستاره‌شناسی از [[علوم]] مفید و قابل [[اعتماد]] است یا نه، [[روایات]] مختلفی وارد شده‌اند که برخی از آنها بیانگر ممنوعیت و زیانبار بودن این علم‌اند <ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۹؛ الدعوات، ص۱۱۲؛ کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۳۱.</ref> و برخی مجاز بودن آن را در صورت استفاده صحیح در محاسبات، و پی بردن به [[خالق یکتا]] [[تأیید]] کرده‌اند.<ref>الکافی، ج۸، ص۱۹۵؛ فرج المهموم، ص۸۶.</ref> [[فقها]] نیز با توجه به روایات، تنجیم (خبردادن از حوادث به وسیله [[ستارگان]]) و نیز [[یادگیری]] علم نجوم را با [[اعتقاد]] به تأثیر استقلالی اجرام آسمانی یا [[مشارکت]] آنها با [[خداوند]] در اثرگذاری و ایجاد حوادث، [[حرام]] شمرده‌اند <ref>قواعد الاحکام، ج۲، ص۹؛ جامع المقاصد، ج۴، ص۳۱-۳۲؛ الدروس، ج۳، ص۱۶۵.</ref> و اگر برای پی بردن به [[عظمت]] [[خالق]] و استفاده در اموری باشد که با [[اعتقادات]] و [[شرع]] منافی نیست، جایز می‌دانند.<ref>جامع المقاصد، ج۴، ص۳۱-۳۳؛ مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
ستارگان مانند دیگر پدیده‌های آسمانی مورد [[تقدیس]] بوده‌اند و این تقدیس در میان برخی [[اقوام]] تا حد پرستش پیش رفته است. وجود ستاره‌پرستان در میان [[قبیله]] [[ابراهیم]]{{ع}}<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۵۰۰؛ الکشاف، ج۲، ص۴۰؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۶۹.</ref> سبب شد وی برای [[شایسته]] پرستش نبودن ستارگان از [[راه]] [[برهان حدوث]] به غروب آنها [[استدلال]] کند {{متن قرآن|فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ}}<ref>«و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم» سوره انعام، آیه ۷۶.</ref>؛ به این بیان که چیزی که [[پس از ظهور]] [[غایب]] شود حادث و مسخر غیر است و موجود حادث نمی‌تواند از غیر [[بی‌نیاز]] باشد. شی‌ء محتاج و [[نیازمند]] به غیر، [[ربّ]] نیست، پس ستاره [[شایستگی]] پرستش ندارد، چنان‌که هیچ حادثی سزاوار پرستش نیست،<ref>کشف الاسرار، ج۳، ص۴۰۶؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۳۹۰؛ الفواتح الالهیه، ج۱، ص۲۲۴.</ref> بدین‌رو در رد برخی [[مشرکان]] که ستاره شِعْری را می‌پرستیدند، [[خداوند متعال]] را [[خالق]] شِعْری معرفی می‌کند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى}}<ref>«و اوست که پروردگار (ستاره) شعری  است» سوره نجم، آیه ۴۹.</ref>.<ref>جامع‌البیان، ج۲۷، ص۴۵؛ مجمع البیان، ج۹، ص۲۷۶؛ الکشاف، ج۴، ص۴۲۸.</ref> یعنی او که خالق همه پدیده‌ها از جمله ستاره شعری است شایسته پرستش است نه ستاره. (ستاره‌پرستی، شعری) ستارگان از دیرباز مورد توجه [[انسان‌ها]] بوده و افزون بر [[لذّت]] بردن از نگاه به آنها و بهره‌مندشدن از زیبایی‌شان، برای [[راهنمایی]] و راهیابی از آنها استفاده می‌شده است. برخی نیز ادعا داشتند که به کمک ستارگان می‌توانند از امور [[آینده]] همچون ارزانی یا گرانی کالا، [[جنگ]] یا [[صلح]]، شیوع [[بیماری]] مانند وبا و نحوست یا [[سعادت]] ایّام خبر دهند. در اصطلاح [[فقه]] به چنین خبر دادنی "تنجیم"<ref>جامع‌المقاصد، ج۴، ص۳۱؛ منهاج الصالحین، ج۲، ص۸.</ref> و به [[علمی]] که با استفاده از شکل‌های فلکی و اوضاع کواکب، حوادث [[جهان]] ماده را [[تبیین]] می‌کند، [[علم]] [[نجوم]] و ستاره‌شناسی گفته می‌شود و به اقسام مختلفی تقسیم می‌شود.<ref>کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۳۰؛ نیز نک: القاموس الفقهی، ص۳۴۸؛ معجم الفاظ الفقه، ص۱۲۷ نیز نک: دائرة المعارف الشیعیه، ج۱۸، ص۶۶، "نجم".</ref> در اینکه آیا علم ستاره‌شناسی از [[علوم]] مفید و قابل [[اعتماد]] است یا نه، [[روایات]] مختلفی وارد شده‌اند که برخی از آنها بیانگر ممنوعیت و زیانبار بودن این علم‌اند <ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۹؛ الدعوات، ص۱۱۲؛ کشف الظنون، ج۲، ص۱۹۳۱.</ref> و برخی مجاز بودن آن را در صورت استفاده صحیح در محاسبات، و پی بردن به [[خالق یکتا]] [[تأیید]] کرده‌اند.<ref>الکافی، ج۸، ص۱۹۵؛ فرج المهموم، ص۸۶.</ref> [[فقها]] نیز با توجه به روایات، تنجیم (خبردادن از حوادث به وسیله [[ستارگان]]) و نیز [[یادگیری]] علم نجوم را با [[اعتقاد]] به تأثیر استقلالی اجرام آسمانی یا [[مشارکت]] آنها با [[خداوند]] در اثرگذاری و ایجاد حوادث، [[حرام]] شمرده‌اند <ref>قواعد الاحکام، ج۲، ص۹؛ جامع المقاصد، ج۴، ص۳۱-۳۲؛ الدروس، ج۳، ص۱۶۵.</ref> و اگر برای پی بردن به [[عظمت]] [[خالق]] و استفاده در اموری باشد که با [[اعتقادات]] و [[شرع]] منافی نیست، جایز می‌دانند.<ref>جامع المقاصد، ج۴، ص۳۱-۳۳؛ مستند الشیعه، ج۱۴، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید سعید حسینی|حسینی]] و [[حسن صادقی|صادقی]]، [[ستاره (مقاله)| مقاله "ستاره"]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==ستاره‌شناسی==
==ستاره‌شناسی==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش