←مفهومشناسی اخلاق
(←پانویس) |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
==مفهومشناسی اخلاق== | ==مفهومشناسی [[اخلاق]]== | ||
اخلاق یعنی روش، [[رفتار]] و [[خصلت]]. | اخلاق یعنی روش، [[رفتار]] و [[خصلت]]. رفتار هر شخص ریشه در خصلتهای درونی او دارد و [[رذایل اخلاقی]] یا [[فضایل اخلاقی]] در حالات بیرونی و [[رفتاری]] او آشکار میشود. اخلاق عبارت است از یک [[سلسله]] [[خصلتها]] و [[سجایا]] و [[ملکات اکتسابی]] که [[بشر]] آنها را بهعنوان [[اصول اخلاقی]] میپذیرد<ref>[[مرتضی مطهری]]، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref>اخلاق عبارت است از بازگشت [[انسان]] به یافتن اصل و [[واقعیت]] خودش<ref>مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۲۱۵.</ref>، یعنی دستورهای صریح و قاطعی که [[وجدان]] انسان به انسان [[الهام]] میکند<ref>مرتضی مطهری، فلسفه اخلاق، ص۵۷.</ref>.<ref>محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر، ص ۶۵.</ref> | ||
اخلاق مربوط است به اینکه انسان به [[غرائز]] خودش چه نظامی بدهد و خودش را چگونه بسازد. نظامدادن به غرائز را اخلاق میگویند<ref> | اخلاق مربوط است به اینکه انسان به [[غرائز]] خودش چه نظامی بدهد و خودش را چگونه بسازد. نظامدادن به غرائز را اخلاق میگویند<ref>مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، ص۲۷۶ و ۳۰۲ و تکامل اجتماعی انسان، ص۲۷.</ref>. در اخلاق انسان [[اراده]] را تقویت میکند به گونهای که اراده بر آنها [[حاکم]] باشد<ref>مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، ص۳۵۰.</ref>. | ||
[[علم]] | [[علم اخلاق]] از [[صفات نیک]] و بد بحث میکند و به دو بخش تقسیم میگردد: [[اخلاق نظری]] و [[اخلاق عملی]]. در اخلاق نظری صفات نیک و بد [[شناسایی]] و معرّفی میشود و در اخلاق عملی [[راه]] [[تهذیب نفس]] و رسیدن به [[کمالات انسانی]] مطرح میشود. موضوعاتی از قبیل: [[حسد]]، [[ریا]]، [[تکبّر]]، [[غفلت]]، [[دروغ]]، [[حبّ دنیا]]، [[هوای نفس]]، [[غضب]]، از رذایل اخلاقی به شمار میرود و اوصافی مانند [[صبر]]، [[حلم]]، [[یقین]]، [[توکّل]]، [[اخلاص]]، [[شجاعت]]، [[جود]]، [[عفو]] و [[حسن خلق]] از [[فضایل]] محسوب میشود. [[اخلاق نیکو]] انسان را به [[خدا]] نزدیک میسازد و رذایل اخلاقی سبب رفتن به [[دوزخ]] میگردد. | ||
در | در [[منابع دینی]] از "[[حُسن خلق]]" و اخلاق نیکو بسیار [[ستایش]] شده و آنان که خوش اخلاقاند، نزد خدا مقرّبترند. [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[بعثت]] خود را برای تکمیل [[مکارم اخلاق]] معرفی کرده است {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}} و خودش [[بهترین اخلاق]] را داشته است. [[قرآن کریم]]، اخلاق او را ستوده و اخلاق عظیمی شمرده است {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. [[اخلاق پسندیده]] آن [[حضرت]]، یکی از عوامل [[محبوبیت]] او و [[موفقیت]] در [[دعوت]] [[مردم]] به [[دین خدا]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۱.</ref>. | ||
اخلاق از نظر [[اسلام]] بر پایههای [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] [[استوار]] است؛ | اخلاق از نظر [[اسلام]] بر پایههای [[توحید]]، [[معاد]]، وجود [[روح]] و بقای آن بعد از [[مرگ]] [[استوار]] است؛ بهترین ضامن اجرایی آن، [[ایمان]] است، که اگر در کالبد افراد [[جامعه]] نهادینه شود، [[نهان]] و آشکار جامعه با [[نور ایمان]] [[هدایت]] میگردد و میوههای شیرین این درخت، [[اعتماد]]، [[امنیت]]، [[حیا]]، [[عفت]]، [[راستی]]، [[حقطلبی]] و... خواهد شد. [[زندگی]] در چنین جامعهای مثل زندگی در گوشهای از [[بهشت]] خواهد بود<ref>اخلاق در نهجالبلاغه، ص۲۴.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۲۷.</ref> | ||
پایه اخلاق این است که [[اراده انسان]] [[قوی]] و نیرومند باشد، یعنی اراده انسان بر شهوت و عاداتش [[حکومت]] کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref> | پایه اخلاق این است که [[اراده انسان]] [[قوی]] و نیرومند باشد، یعنی اراده انسان بر [[شهوت]] و عاداتش [[حکومت]] کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، اسلام و مقتضیات زمان، جلد اول، ص۳۴۹.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۵.</ref> | ||
==[[اخلاق اسلامی]]== | ==[[اخلاق اسلامی]]== |