|
|
خط ۱۸: |
خط ۱۸: |
|
| |
|
| ==[[عیادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[ربیع]]== | | ==[[عیادت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} از [[ربیع]]== |
| *هنگامی که [[مردم]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بیعت]] کردند و [[حضرت]] به [[خلافت ظاهری]] [[دست]] یافت، گاه و بیگاه به [[دیدار]] [[دوستان]] و [[یاران]] باوفایش میرفتند و با آنها [[ملاقات]] میکردند و اگر لازم بود تذکراتی به آنان میدادند، از جمله این [[ملاقاتها]] که بسیار هم جالب و آموزنده است، [[عیادت]] آن [[حضرت]] با [[ربیع بن زیاد حارثی]] است<ref>در شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵، این داستان ملاقات امام{{ع}} را با ربیع در مدینه آورده که ربیع چشم درد شدید داشت تا آخر داستان که که در همین متن آمده، و سپس ربیع مسئله برادرش عاصم را که ترک دنیا کرده بود مطرح کرد و حضرت عاصم را خواست و ملامت کرد تا آخر داستان. اما در نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹ شخصی را که امام{{ع}} و ملاقات کرده به نام علا بوده نه ربیع، و در بصره بوده نه در مدینه، و نه در خانه وسیع و مجلل بوده نه چشم درد، و علاموضوع برادرش عاصم را که ترک دنیا کرده مطرح نموده است و امام{{ع}} و او را خواست و ملاقات کرد به نظر مؤلف قول سید رضی در خطبه ۲۰۹ که مربوط به علاست مناسبتر است چون، ملاقات حضرت با ربیع در روزهای اول خلافت حضرت و در مدینه بوده وبی تردید، هنوز زندگانی علی{{ع}} برای مردم در اوایل خلافت شکل نگرفته بوده، تا عاصم از آن حضرت الگو بردارد و زندگی را بر خود سخت کند، بنابراین با یک فاصله زمانی که زندگی ساده علی{{ع}} شکل گرفت و همه فهمیدند و عاصم از آن الگو گرفت با دستان علا دربصره مناسب است نه با داستان ربیع در مدینه، به علاوه مطرح کردن کنارهگیری عاصم مناسب با آن خانه مجلل است نه با چشم درد. لذا به نظر مولف داستان عاصم ارتباطی با ربیع بن زیاد در مدینه ندارد و نساخ به اشتباه داستان عاصم که ترک دنیا کرده را به اشتباه در شرح حال ربیع آوردهاند بلکه عاصم برادر علاء بوده و مناسب علاء میباشد و نام او علاء بوده نه ربیع و ظاهرا در شرح ابن ابی الحدید اشتباهی رخ داده است.</ref>.
| |
| *[[عبد الله بن خشاب]] میگوید: پیشانی [[ربیع بن زیاد]] در اثر اصابت تیری مجروح بود و هرساله محل جراحت عفونت میکرد و با درد شدیدی همراه بود. روزی [[حضرت علی]]{{ع}} به [[عیادت]] او تشریف بردند و حال او را پرسیدند، [[ربیع]] گفت: ای [[امیرالمؤمنان]] خودم را در شرایطی از درد و [[ناراحتی]] مییابم که اگر بهبودیم فقط با از رفتن [[نور]] چشمم امکان پذیر باشد، حاضرم [[نابینا]] شوم و این درد آرام بگیرد.
| |
| *[[امام]]{{ع}} در [[مقام]] [[دلداری]] و [[پاداش اخروی]] به او فرمود: "تو که حاضری هر دو چشمت برای مداوای زخمت [[کور]] شود، بگو ببینم [[ارزش]] و بهای این دو چشمت چقدراست؟"<ref>{{متن حدیث|مَا قِيمَةُ بَصَرِكَ عِنْدَكَ؟}}</ref>. عرض کرد: حاضر بودم همه [[دنیا]] را [[فدا]] کنم تا [[کور]] نشوم.
| |
| *حضرت فرمود: "به ناچار [[خداوند]] به همین مقدار به تو [[پاداش]] خواهد داد، چرا که [[خدای متعال]] همواره به اندازه درد و [[بلا]] [[پاداش]] میدهد، بلکه چندین برابرآن در پیش گاه [[خداوند]] است"<ref>{{متن حدیث|جَرَمَ لَيُعْطِيَنَّكَ اَللَّهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِكَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يُعْطِي عَلَى قَدْرِ اَلْأَلَمِ وَ اَلْمُصِيبَةِ وَ عِنْدَهُ تَضْعِيفٌ كَثِيرٌ }}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۳۵.</ref>؛
| |
| *[[امام]]{{ع}} در این [[ملاقات]] یک درس [[اخلاقی]] و [[ایمانی]] به همه [[یاران]] خود میدهد که در برابر [[مصائب]] و دردها و [[ناملایمات]] [[شکیبا]] باشند تا از [[پاداش]] [[معنوی]] آن [[محروم]] نگردند. و در همین مجلس بود که [[ربیع]] گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]، آیا اجازه میفرمایید از برادرم [[عاصم بن زیاد]] [[شکایت]] کنم؟ [[حضرت]] فرمود: "مگر چه شده؟" گفت برادرم، عبای پشمینه پوشیده و [[جامه]] نرم را کنار گذاشته و بدین گونه [[زن]] خویش را افسرده و [[فرزندان]] خود را [[اندوهگین]] ساخته است؟ [[حضرت]] [[عاصم بن زیاد]] را فراخواند و او را ملامت کرد و به او [[دستور]] داد [[دست]] از [[کنارهگیری]] و [[ترک دنیا]] بردارد.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۵۲۲-۵۲۴.</ref>
| |
|
| |
|
| ==[[ربیع]] و تقاضای [[مرگ]]== | | ==[[ربیع]] و تقاضای [[مرگ]]== |