پرش به محتوا

زیاد بن ابیه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:


==دعی بن دعی==
==دعی بن دعی==
همان طور که معاویه زیاد را به ابوسفیان پیوند داد، زیاد هم [[عبید]] [[الله]]، پسر مرجانه (زن فاحشه) و [[قاتل]] [[امام حسین]]{{ع}} را فرزند خود خواند، چنانکه امام حسین{{ع}} در آن [[خطبه]] فرمود: {{متن حدیث|الا و ان الدعی بن الدعی قد رکزنی بین اثنین السلة و الذلة، هیهات منا الذله}}؛ زنازاده فرزند زنازاده مرا میان کشته شدن و [[ذلت]] [[اختیار]] داد؛ اما ذلت از ما دور است. زیاد نه تنها [[عبید]] [[الله]] را پسر خود خواند، بلکه فردی به نام عباد را هم پسر خود دانست. وقتی که زیاد خود را آماده [[حج]] می‌کرد بستگانش خود را معرفی کردند. در این میان عباد که مردی سلاخ بود، جلو آمد؛ زیاد از او پرسید: کیستی؟ او گفت: "پسر تو هستم". زیاد گفت: چگونه پسر [[منی]]؟" او گفت: "من پسر فلان [[زن]] که [[کنیز]] [[قبیله]] بنی [[قیس]] است، هستم و تو با مادرم [[زنا]] کردی و من به [[دنیا]] آمدم و اکنون من [[برده]] آنان هستم". زیاد حرف او را پذیرفت و کسی را فرستاد تا او را از صاحبش خریدند و او را پسر خود خواند. کار عباد بالا گرفت تا اینکه [[معاویه]] او را [[حاکم]] سیستان کرد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۹۳.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۵۷۰.</ref>
همان طور که معاویه زیاد را به ابوسفیان پیوند داد، زیاد هم [[عبید الله]]، پسر مرجانه (زن فاحشه) و [[قاتل]] [[امام حسین]]{{ع}} را فرزند خود خواند، چنانکه [[امام حسین]]{{ع}} در آن [[خطبه]] فرمود: {{متن حدیث|أَلاَ وَ إِنَّ اَلدَّعِيَّ اِبْنَ اَلدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اِثْنَتَيْنِ اَلسِّلَّةِ وَ اَلذِّلَّةِ وَ هَيْهَاتَ مِنَّا اَلذِّلَّةُ }}؛ زنازاده فرزند زنازاده مرا میان کشته شدن و [[ذلت]] [[اختیار]] داد؛ اما ذلت از ما دور است. زیاد نه تنها [[عبید الله]] را پسر خود خواند، بلکه فردی به نام عباد را هم پسر خود دانست. وقتی که زیاد خود را آماده [[حج]] می‌کرد بستگانش خود را معرفی کردند. در این میان عباد که مردی سلاخ بود، جلو آمد؛ زیاد از او پرسید: کیستی؟ او گفت: "پسر تو هستم". زیاد گفت: چگونه پسر [[منی]]؟" او گفت: "من پسر فلان [[زن]] که [[کنیز]] [[قبیله]] بنی [[قیس]] است، هستم و تو با مادرم [[زنا]] کردی و من به [[دنیا]] آمدم و اکنون من [[برده]] آنان هستم". زیاد حرف او را پذیرفت و کسی را فرستاد تا او را از صاحبش خریدند و او را پسر خود خواند. کار عباد بالا گرفت تا اینکه [[معاویه]] او را [[حاکم]] سیستان کرد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۱۹۳.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۶۱.</ref>


==زیاد؛ [[کارگزار]] معاویه==
==زیاد؛ [[کارگزار]] معاویه==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش