اخلاق فلسفی: تفاوت میان نسخهها
←روش عقلی (اخلاق فلسفی)
(←مقدمه) |
|||
خط ۶: | خط ۶: | ||
'''[[اخلاق]]''' یعنی دستگاه روحی انسان که مجموعهای است از [[اندیشهها]]، [[تمایلات]] و [[خواستهها]]، [[ارادهها]] و [[تصمیمها]]، اجزایش - مثل یک اتومبیل - با همدیگر تناسب داشته باشد<ref>فلسفه اخلاق، ص۱۱۱.</ref>. اخلاق یعنی آنجا که [[روح انسان]] حالتی پیدا میکند که خود [[روح]] [[زیبا]] میشود. اگر کار، زیبا است به تبع روح زیبا است<ref>فلسفه اخلاق، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۸.</ref> و اخلاق فلسفی یا اخلاق فیلسوفانه که گاهی به آن "اخلاق سقراطی" اطلاق می کنند به معنای نظام اخلاقی که فیلسوفان در طول تاریخ از آن سخن رانده اند. به [[دلیل]] اینکه خیلی خشک و [[علمی]] بوده از محیط [[علما]] و [[فلاسفه]] [[تجاوز]] نکرده و به میان عموم [[مردم]] نرفته است<ref>ر.ک: تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۰۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۰.</ref> | '''[[اخلاق]]''' یعنی دستگاه روحی انسان که مجموعهای است از [[اندیشهها]]، [[تمایلات]] و [[خواستهها]]، [[ارادهها]] و [[تصمیمها]]، اجزایش - مثل یک اتومبیل - با همدیگر تناسب داشته باشد<ref>فلسفه اخلاق، ص۱۱۱.</ref>. اخلاق یعنی آنجا که [[روح انسان]] حالتی پیدا میکند که خود [[روح]] [[زیبا]] میشود. اگر کار، زیبا است به تبع روح زیبا است<ref>فلسفه اخلاق، ص۱۱۰.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۶۸.</ref> و اخلاق فلسفی یا اخلاق فیلسوفانه که گاهی به آن "اخلاق سقراطی" اطلاق می کنند به معنای نظام اخلاقی که فیلسوفان در طول تاریخ از آن سخن رانده اند. به [[دلیل]] اینکه خیلی خشک و [[علمی]] بوده از محیط [[علما]] و [[فلاسفه]] [[تجاوز]] نکرده و به میان عموم [[مردم]] نرفته است<ref>ر.ک: تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۰۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۷۰.</ref> | ||
==[[روش عقلی]] ( | ==[[روش عقلی]] (اخلاق فلسفی)== | ||
*[[اخلاق]] [[فلسفی]] یکی از سه شاخه [[حکمت عملی]] است. این رویکرد، هم زمان با [[نهضت]] ترجمه شکل گرفته است. با ترجمه متون یونانی مباحث [[عقلی]] و [[فلسفی]] از جمله نگاه [[عقلی]] به مقوله [[اخلاق]] به [[جهان اسلام]] آمد. در این زمینه باید حساب [[شیعه]] را از [[اهل سنت]] جداکرد؛ چون [[شیعیان]]، کاربرد [[عقل]] را در [[مکتب]] [[پیشوایان]] خود آموخته و از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به آن [[تمسک]] کرده بودند، ولی در بین [[اهل سنت]]، معتزلیان نخستین کسانی بودند که [[عقل]] را به عنوان یکی از منابع مهم [[معرفت]] پذیرفتند و از آن در [[استنباط]] همه [[معارف دینی]] از جمله [[اخلاق]] بهره گرفتند، [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[معتزله]] با سه اصل [[کلامی]] ایشان رنگ [[عقلی]] به خود گرفت؛ نخست آنکه ایشان بر خلاف [[اشاعره]] برای [[وجوب]] أحکام از جمله [[احکام اخلاقی]] را [[عقلی]] میدانند<ref>احمد امین مصری، ظهور الاسلام، ج۴، ص۶۱۴-۶۱۵؛ محمد عبده، رسالة التوحید، ص۲۱؛ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ص۷؛ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ص۴۲؛ شهرستانی نوشته است: {{عربی|المعارف کلها معقولة بالعقل، واجبة بنظر العقل و شکر المنعم واجب قبل ورود السمع و الحسن و القبح ذاتیتان للحسن و القبیح}}.</ref>؛ و دیگر آنکه معتقدند [[عقل]]، [[حسن و قبح افعال]] - حتی به معنای تعلق [[مدح]] و [[ذم]] - را [[درک]] میکند و در این باب پیرو [[شرع]] نیست<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۴.</ref>؛ به عبارت دیگر برای [[افعال]] به [[حسن و قبح ذاتی]] قائل شدند؛ و سوم آنکه همان طور که [[توحید]] مهمترین صفت ذات خداست، [[عدل]] را مهمترین صفت فعل [[حضرت حق]] شمردند و همین صفت را مبدأ و منشأ [[احکام عقلی]] قرار دادند<ref>قاضی عبدالجبار معتزلی، طبقات المعتزله، ص۱۳۹.</ref>. | *[[اخلاق]] [[فلسفی]] یکی از سه شاخه [[حکمت عملی]] است. این رویکرد، هم زمان با [[نهضت]] ترجمه شکل گرفته است. با ترجمه متون یونانی مباحث [[عقلی]] و [[فلسفی]] از جمله نگاه [[عقلی]] به مقوله [[اخلاق]] به [[جهان اسلام]] آمد. در این زمینه باید حساب [[شیعه]] را از [[اهل سنت]] جداکرد؛ چون [[شیعیان]]، کاربرد [[عقل]] را در [[مکتب]] [[پیشوایان]] خود آموخته و از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} به آن [[تمسک]] کرده بودند، ولی در بین [[اهل سنت]]، معتزلیان نخستین کسانی بودند که [[عقل]] را به عنوان یکی از منابع مهم [[معرفت]] پذیرفتند و از آن در [[استنباط]] همه [[معارف دینی]] از جمله [[اخلاق]] بهره گرفتند، [[مکتب]] [[اخلاقی]] [[معتزله]] با سه اصل [[کلامی]] ایشان رنگ [[عقلی]] به خود گرفت؛ نخست آنکه ایشان بر خلاف [[اشاعره]] برای [[وجوب]] أحکام از جمله [[احکام اخلاقی]] را [[عقلی]] میدانند<ref>احمد امین مصری، ظهور الاسلام، ج۴، ص۶۱۴-۶۱۵؛ محمد عبده، رسالة التوحید، ص۲۱؛ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ص۷؛ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ص۴۲؛ شهرستانی نوشته است: {{عربی|المعارف کلها معقولة بالعقل، واجبة بنظر العقل و شکر المنعم واجب قبل ورود السمع و الحسن و القبح ذاتیتان للحسن و القبیح}}.</ref>؛ و دیگر آنکه معتقدند [[عقل]]، [[حسن و قبح افعال]] - حتی به معنای تعلق [[مدح]] و [[ذم]] - را [[درک]] میکند و در این باب پیرو [[شرع]] نیست<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۴.</ref>؛ به عبارت دیگر برای [[افعال]] به [[حسن و قبح ذاتی]] قائل شدند؛ و سوم آنکه همان طور که [[توحید]] مهمترین صفت ذات خداست، [[عدل]] را مهمترین صفت فعل [[حضرت حق]] شمردند و همین صفت را مبدأ و منشأ [[احکام عقلی]] قرار دادند<ref>قاضی عبدالجبار معتزلی، طبقات المعتزله، ص۱۳۹.</ref>. | ||
*[[اخوان الصفا]] - جماعتی که در [[قرن چهارم]] میزیستهاند و دارای مشرب [[فلسفی]] بودهاند. نیز در شمار کسانی هستند که [[نظام اخلاقی]] خود را بر [[عقل]] پایه گذاری کردهاند و از مایههایی از ذوق هم بهره بردهاند. رساله نهم از رسائل اخوان الصفا به [[اخلاق]] پرداخته است. این اثر در حوزه مبادی [[انسان]] شناختی [[علم اخلاق]] و تأکید بر [[جایگاه]] [[شریعت]] در دستگاه [[اخلاقی]]، اثری قابل اعتنا ارزیابی میشود، ولی در سرفصلهای متداول [[علم اخلاق]] چندان مایه ور نیست<ref>کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۱۰۸-۹۹.</ref>. | *[[اخوان الصفا]] - جماعتی که در [[قرن چهارم]] میزیستهاند و دارای مشرب [[فلسفی]] بودهاند. نیز در شمار کسانی هستند که [[نظام اخلاقی]] خود را بر [[عقل]] پایه گذاری کردهاند و از مایههایی از ذوق هم بهره بردهاند. رساله نهم از رسائل اخوان الصفا به [[اخلاق]] پرداخته است. این اثر در حوزه مبادی [[انسان]] شناختی [[علم اخلاق]] و تأکید بر [[جایگاه]] [[شریعت]] در دستگاه [[اخلاقی]]، اثری قابل اعتنا ارزیابی میشود، ولی در سرفصلهای متداول [[علم اخلاق]] چندان مایه ور نیست<ref>کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۱۰۸-۹۹.</ref>. |