زیاد بن ابیه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←زیاد و شیعیان علی{{ع}}
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
==زیاد و [[شیعیان]] [[علی]]{{ع}}== | ==زیاد و [[شیعیان]] [[علی]]{{ع}}== | ||
[[نقل]] شده به دستور | [[نقل]] شده به دستور معاویه، منادی معاویه ندا داد که [[نقل روایات]] درباره مناقب [[علی بن ابی طالب]] و أهل بیتش از امروز [[ممنوع]] است و گویندهاش کشته خواهد شد. [[مردم کوفه]] به سبب این ممنوعیت، بیش از دیگران در [[سختی]] بودند، چرا که آنجا بیش از دیگر مکانها [[شیعه]] داشت، به همین جهت معاویه، زیاد را [[والی]] عراقین، [[کوفه]] و [[بصره]] کرد. او نیز به تعقیب [[شیعیان]] پرداخت و چون خوب ایشان را میشناخت، آنها را در هر جا پیدا میکرد، میکشت. او شیعیان را ترسانده و دست و پاهایشان را میبرید و بر درخت خرما دارشان میزد و چشمانشان را از حدقه در آورده، یا آنها را [[تبعید]] کرده و فراری میداد، به حدی که دیگر در [[عراق]] شیعه مشهوری نماند و افراد باقیمانده، یا کشته شدند یا به دار آویخته، یا زندانی یا [[تبعید]] و یا فراری شدند و [[معاویه]] به تمام [[کارگزاران]] خود در تمام سرزمینها نوشت که [[گواهی]] هیچ یک از [[شیعیان علی]] و [[أهل]] بیتش را نپذیرید و به دنبال [[شیعیان]] [[عثمان]] و [[دوستداران]] او و [[أهل بیت]] او باشند. [[زیاد بن أبیه]] نامهای درباره حضرمیین به معاویه نوشت که اینان به [[دین علی]] و نظر او [[معتقد]] هستند. معاویه به او نوشت: تمام طرفداران و [[معتقدان]] به [[علی بن ابی طالب]] را بکش. او نیز ایشان را از لب تیغ گذراند و مثله کرد<ref>الاحتجاج، [[طبرسی]] ج۲، ص۲۹۴-۲۹۵ (با تلخیص). همچنین [[امام حسین]] در جواب [[نامه]] معاویه به [[کشتار]] [[شیعیان]] [[امیرالمؤمنین]] به دست زیاد اشاره میفرماید:... و تو آن کسی هستی که به [[گمان]] ادعا کردی [[زیاد بن سمیه]] که بر فراش [[غلامان]] [[عبد]] ثقیف به [[دنیا]] آمده بود، پسر [[پدر]] تو و [[برادر]] تو از قبل پدر توست و حال آنکه [[پیامبر]] فرمود: {{متن حدیث|اَلْوَلَدُ لِلْفِرَاشِ وَ لِلْعَاهِرِ اَلْحَجَرُ}}. پس تو [[سنت]] و [[شرع]] پیامبر{{صل}} را ترک کرده، پیرو هوی و [[اسیر]] خود شدی و به [[هدایت]] و [[ارشاد]]، [[پروردگار]] و [[تبلیغ]] [[نبی]] [[امی]] هدایت نشدی. بعد از آن زیاد بد بنیاد، برادر گمانی خود را با [[پیروی]] از نفس [[شیطانی]] [[حکومت]] داده، او را به سبب [[نفاق]]، [[حاکم]] [[اهل عراق]] قرار دادی و چون آن بی [[دین]] را بر [[مسلمانان]] مسلط کردی، او دست و پای مسلمانان را [[برید]] و چشم بعضی را با میل آهنی که به [[آتش]] گرم کرده بود، [[کور]] کرد و جمعی را به شاخه خرما آویزان کرد. ای معاویه! گویا تو از این [[امت]] نیستی، با این امت از جنس تو نیستند. ای معاویه آیا تو به سبب [[ظلم]]، کشنده [[مردم]] حضرموت نیستی که پسر [[سمیه]] درباره ایشان به تو نوشت که این مردم بدین [[علی]] و [[رأی]] او هستند و تو به او نوشتی هر که به [[دین علی]] و به [[رأی]] او باشد باید که او را بکشی و به او مهلت و [[امان]] ندهی، پس آن [[انسان]] [[پست]] آن [[بندگان]] [[خداوند]] را و به [[حکم]] تو آن [[طایفه]] را گوش و بینی [[بریده]]، مثله کرد. دین علی و [[فرزند علی]] به [[خدا]] قسم همان است که با پدرت جنگید تا آنکه او را به [[اسلام]] در آورد و [[دین اسلام]] را [[قوی]] گردانید که امروز تو و جمعی که پیش از تو بودند با ادعای اسلام، به سایر مکانها [[حکومت]] کردند و تو را در این مجلس که اکنون نشستهای، صاحب حکومت ساختند. ([[الاحتجاج]]، [[طبرسی]]، ج۲، ص۲۹۷).</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[زیاد بن سمیه (مقاله)|مقاله «زیاد بن سمیه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> | ||
==[[مرگ]] [[زیاد بن سمیه]]== | ==[[مرگ]] [[زیاد بن سمیه]]== |